[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
من آنچه نیازِ امروز میدانم، ایستادگی بر اصول انقلاب در درجهی اوّل است. اصول انقلاب هم همان چیزهایی است که در وصیّتنامهی امام و در بیانات امام وجود دارد؛ اینها پایههای انقلاب و ستونهای انقلاب است. به جوانها توصیه میکنم وصیّتنامهی امام را بخوانید؛ شما امام را ندیدهاید امّا امام مجسّم در همین وصیّتنامه است؛ مجسّم در همین بیانات و گفتارها است. محتوای آن امامی که توانست دنیا را تکان بدهد، همین چیزهایی است که در این وصیّتنامه و مانند اینها هست؛ نمیشود امام را تأویل کرد، نمیشود امام را برخلاف آنچه بود معنا کرد، حرفهای او موجود است. پافشاری بر اصول انقلاب [لازم است]. من آنروز به جمعی از جوانهای علمی و نخبهای که اینجا بودند گفتم که این از روی لجاجت نیست، از روی تعصّب و حمیّت جاهلیّت نیست، این بهمعنای این است که اگر این کشور میخواهد غبار عقبافتادگی قرنها تحمیل را از سر و روی خودش پاک کند، این راه را باید برود؛ اگر میخواهیم مشکلات این کشور حل بشود، اگر میخواهیم این کشور عزّت پیدا کند، رفاه پیدا کند، کشوری بشود که از لحاظ پیشرفتهای مادّی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی الگو بشود، باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛ انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و در آینده هم خواهد بود. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان1395/08/12 جوان را به آینده بیاعتماد میکنند، به انقلاب بیاعتماد میکنند، جوان را از نفَس گرم امام دور میکنند؛ خب این خراب میشود دیگر؛ آنوقت از زمانه هم مینالند! از زمانه هم مینالند. زمانه را چه کسی میسازد؟ به قول صائب: جُرم زمانهساز فزون از زمانه است؛(۱۰) زمانه را چه کسی میسازد؟ زمانه را من و شما میسازیم؛ ما زمانهسازیم. اگر زمانه بد باشد، به من و شما باید نگاه کرد؛ ما هستیم که زمانه را میسازیم. ما وقتیکه گامهایمان را محکم برنداشتیم، ما وقتیکه توصیهی امام را ندیده گرفتیم -آن چشم تیزبین، آن دل حکیم، دل سرشار از حکمت؛ خوب میدید، خوب میفهمید، درست تشخیص میداد؛ راه را برای ما روشن کرده؛ وصیّتنامهی امام دمِ دست ما است؛ خب، آن کسانی که تردید دارند این وصیّتنامه را نگاه کنند؛ ببینند چه گفته امام- وقتی مردم را از اینها دور میکنیم، جوانها را از اینها دور میکنیم، جوان را به لاابالیگری سوق میدهیم، جوانی را که تمایل به عفّت دارد، بهسمت بیمبالاتی نسبت به مسائل عفّتی و مانند اینها سوق میدهیم، خب معلوم میشود نتیجه بد خواهد شد، زمانه خراب خواهد شد. البتّه خوشبختانه تا امروز نتوانستهاند و نخواهند هم توانست؛ جوان ما خیلی خوب است. [اگر] به اسم آزادی، لاابالیگری را تزریق کنیم، به اسم عقل و نگاه عقلائی، سازش و تسلیم در مقابل دشمن را القا کنیم، خب زمانه خراب میشود دیگر؛ این راه را بایست با استحکام ادامه داد. بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1395/03/14 در این نقشهی راهی که عرض کردیم، امام الگو است؛ امام الگو است و انصافاً الگوی کاملی است. در همهی این شاخصها، امام در آن سطح بالا قرار دارد. ما سالها در شکلهای گوناگون با امام معاشر بودیم و محشور بودیم؛ هم آنوقتی که در قم تدریس میکرد، هم آنوقتی که در نجف در تبعید بود، هم آنوقتی که در رأس حکومت و در قلّهی اعتبار سیاسی بینالمللی قرار داشت؛ امام را در همهی این حالات دیدهایم؛ انصافاً در همهی این شاخصهایی که گفتیم، امام در بالاترین رتبه قرار دارد. به گفتار امام و کردار امام اهتمام بوَرزید. این صحیفهی امام را جوانهای عزیز ما بخوانند و با آن اُنس پیدا کنند؛ وصیّتنامهی امام را بخوانید، با وصیّتنامهی امام اُنس پیدا کنید، در آن تعمّق بکنید. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى1394/06/25 اسلامِ فقط عمل شخصی، اسلامِ سکولار، اسلام «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»، اسلامی که جهاد را از آن خط بزنند، نهیازمنکر را از آن خط بزنند و بردارند، شهادت فیسبیلالله را از آن بردارند، اسلامِ انقلاب نیست. اسلامِ انقلاب، همانی است که انسان در قرآن کریم -در آیات متعدّد الهیِ قرآنی- مشاهده میکند؛ به زبان خود ما هم [مشاهده میشود]؛ این وصیّتنامهی امام است، این یادگارهای منطوق و مکتوب امام است. این اسلام ما است؛ پاسداری از انقلابی با این درونمایه؛ درونمایهی اسلامی. نه فقط یک حرکت حماسیِ محض؛ نخیر، [بلکه] با معنای اسلامی که این توانست در دنیا خوشبختانه [تأثیر بگذارد]. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی1394/03/06 بنده هم میشنوم، میبینم، مشاهده میکنم که وقتی مسائل اساسی و اصولی و آن چیزهایی که مبانی اصلی نظام و انقلاب اسلامی است مطرح میشود، مواضع مجلس، مواضع قابل قبول، مثبت و بعضاً کاملاً پیشرفته است؛ این باید باشد، این در همهی مجالس باید باشد. شاکلهی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و وصیتنامهی امام و همین بیستوچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعهی بیانات امام چه رفتاری را، چه جهتگیریای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکلهی مجلس این باشد. اگر این شد، آنوقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است. بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1393/03/14 هیچ قدرت و غلبهاى در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاستهى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبهاى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است؛ این آن نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود. در این نسخهى جدید، یکى از عناصر اصلى - همانطور که اشاره کردیم - به کمک مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله کردن است؛ به کمک مظلوم باید رفت که در دورهى ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلومیت ملت فلسطین بود که شما دیدید امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطین تأکید کرد، تکیه کرد، حمایت کرد و وصیت کرد که این مسئله را ملت ایران و مسئولان کشور فراموش نکنند؛ کمک به مظلوم و ایستادگى در مقابل ظالم، نفى دستاندازىهاى ظالم، انکار صریح هیبت و ابهت ظالم و شکستن این ابهت؛ این هم یکى از بخشهاى این نظام و این نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما عرضه کرد. این یک خلاصهاى و یک تصویر کوتاه و توصیف کوتاهى است از مجموعهى آن نظم سیاسى و مبنایىاى که امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به کشور آورد، عرضه کرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پیداکرد؛ و این نسخه مثل خیلى از حرفهاى سیاسى، در کتابها نماند؛ آمد در واقعیت، تحقق پیداکرد، تبلور پیداکرد؛ ملت ایران هم همت کردند، وفادارى نشان دادند، فداکارى کردند، این را حفظ کردند، نگه داشتند، و روزبهروز قوىتر کردند تا به امروز رسیده است. بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران1392/09/25 در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت کار اینها - قشرهای مختلف، حتی زنها - است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. بیانات در دیدار مسئولان نظام1392/04/30 جهتگیری را باید درست انتخاب کنیم؛ این قطبنما است، این شاخص اصلی است. اگر چنانچه جهتگیری را غلط انتخاب کردیم، در انتخاب جهتگیری اشتباه کردیم، تلاش مضاعف ما نه فقط ما را به نتیجه نمیرساند، بلکه ما را از راه دور میکند. فرمود: «قل هل ننبّئکم بالأخسرین اعمالا. الّذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدّنیا»؛ سعی و کوشش آنها در گمراهی واقع شده است؛ یعنی در جهت درست انجام نگرفته. جهت را باید درست انتخاب کرد. اگر چنانچه این شاخص وجود نداشته باشد، تلاشهای گوناگون، ما را از مقصد دور میکند. جهتگیریها مهم است. بنده در روز چهاردهم خردادِ امسال در سالگرد رحلت امام بزرگوار (رضوان الله تعالی علیه) در مرقد مطهر ایشان، جهتگیریهای انقلاب را بر اساس قرائت امام - که برای ما معتبر و حجت است - شرح دادم. جهتگیری در سیاست داخلی، جهتگیری در سیاست خارجی، جهتگیری در عرصهی فرهنگ، جهتگیری در عرصهی اقتصاد را مفصلاً گفتم؛ اینها مستند به بیانات امام و نصوص امام (رضوان الله تعالی علیه) است. امروز بحمدالله در سرتاسر کشور، نخبگان ما، زبدگان ما، مسئولین ما و آحاد ملت ما، همه امام را قبول دارند؛ همه امام را به عنوان شاخص، انتخاب میکنند. گاهی تفسیر غلط از امام میشود، تفسیر غلط از جهتگیری مورد نظر امام انجام میگیرد؛ که این هم چیز بدی است و خطرناک هم هست. خوشبختانه بیّنات امام جلوی چشم ما است؛ بیانات امام، صدای امام، نوشتهی امام، آثار امام، جلوی چشم ما است. آن روز عرض کردیم که وصیتنامهی امام که یک مجمل و موجزی است از جهتگیریهای امام، دم دست همه است. بنابراین جهتگیریها مشخص است. ما در شناخت جهتگیریها، هم مشکلی نداریم، هم احتیاج به این نداریم که حالا بنشینیم یک چیزی را مشخص کنیم. امام فقیه بود، حکیم بود، آگاه بود، خردمند بود، پخته بود، سنجیده سخن میگفت، درست فکر میکرد؛ با همین فکر، این انقلاب را به وجود آورد؛ این نظام جمهوری اسلامی را ترتیب داد و بر سر پا کرد و خطوط مشخص و روشنی را معین کرد. بنابراین اولین کار هر مدیری در هر بخشی این است که جهتگیری درست را در نظر بگیرد. بیانات در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم1392/04/23 دشمن نتوانست شعارهای انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمدهای از این هم مربوط میشود به هوشیاری امامبزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههای خود، از نوشتههای خود در میان ما باقی گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسی آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامهی امام است. من همیشه به مسئولین و کسانی که در دولتهای گوناگون یک کار مهمی دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامهی امام مراجعه کنند. وصیتنامهی امام، لبّ ارزشهای مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقی گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امری است که میسر است برای کسانی که بخواهند ندیده بگیرند. بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1392/03/14 نقشهی راه هم در مقابل ما است. ما نقشهی راه داریم. نقشهی راه ما چیست؟ نقشهی راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است؛ آن اصولی که با تکیهی بر آن توانست آن ملت عقبافتادهی سرافکنده را تبدیل کند به این ملت پیشرو و سرافراز. این اصول، اصولی است که در ادامهی راه هم به درد ما میخورد و نقشهی راه ما را تشکیل میدهد. اصول امام، اصول روشنی است. خوشبختانه بیانات امام، نوشتهجات امام در بیست و چند جلد در اختیار مردم است؛ خلاصهی آنها در وصیتنامهی جاودانهی امام منعکس است؛ همه میتوانند مراجعه کنند. ما مفید نمیدانیم که به اسم امام تمسک کنیم، اما اصول امام را به فراموشی بسپریم؛ این غلط است. اسم امام و یاد امام بهتنهائی کافی نیست؛ امام با اصولش، با مبانیاش، با نقشهی راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است. نقشهی راه در اختیار امام است و آن را به ما عرضه کرده است؛ اصول اماممشخص است. در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رأی مردم؛ تأمین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همهی کشورها، بجز کشورهائی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی میکنند؛ مبارزهی با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامهی امام جلوی چشم ما است. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهائی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است. پیام به کنگره عظیم حج1390/08/14 ملتهای شجاع و بهپاخاسته در مصر و تونس و لیبی و دیگر ملتهای بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّی با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند؛ و این جز با همکاری و همدلی و اتحاد کشورهایاسلامی به دست نخواهد آمد. این، وصیت فراموشنشدنی امام خمینی عظیم است. آمریکا و ناتو به بهانهی قذافیِ خبیث و دیکتاتور، ماهها بر سر لیبی و مردم آن آتش ریختند. و قذافی همان کسی بود که پیش از قیام شجاعانهی ملت لیبی، درشمار دوستان نزدیک آنان به شمار میرفت؛ او را در آغوش میگرفتند، با دست او از ثروت لیبی میدزدیدند و برای خام کردن او، دستش را میفشردند یا میبوسیدند. پس از قیام مردم، همین او را بهانه کردند و تمام زیرساختهای لیبی را به ویرانی کشاندند. کدام دولت توانست از فاجعهی کشتار مردم و ویرانی کشور لیبی به دست ناتو جلوگیری کند؟ تا چنگ و دندان قدرتهای خونخوار و وحشی غربی شکسته نشود، همیشه چنین خطرهائی برای کشورهای اسلامی متصور است و نجات از آن، جز با تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام میسر نیست. خطبههای نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1389/03/14 شاخص در انقلاب ما چیست؟ این خیلی مهم است. سی سال است که ما در جهت این انقلاب حرکت میکنیم. ملت ما بصیرت به خرج دادند، شجاعت به خرج دادند، حقاً و انصافاً لیاقت به خرج دادند. این انقلاب را سی سال است شما دارید جلو میبرید؛ اما خطر وجود دارد. دشمن انقلاب، دشمن امام بیکار نمینشیند؛ سعی میکند این انقلاب را از پا در بیاورد. چه جور؟ با منحرف کردن راه انقلاب. بنابراین لازم است ما شاخص داشته باشیم. من عرض میکنم بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است. امام بهترین شاخص برای ماست. اگر این تشبیه با همهی فاصلهای که وجود دارد، به نظر برسد، عیبی ندارد که تشبیه کنیم به وجود مقدس پیغمبر که قرآن میفرماید: «لقد کان لکم فی رسولاللَّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللَّه و الیوم الاخر». خود پیغمبر اسوه است؛ رفتار او، کردار او، اخلاق او. یا در یک آیهی شریفهی دیگر میفرماید: «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه»؛ ابراهیم و یاران ابراهیم اسوهاند. در اینجا یاران ابراهیمِ پیغمبر هم ذکر شدهاند تا کسی نگوید که پیغمبر معصوم بود یا ابراهیم معصوم بود، ما نمیتوانیم از آنها تبعیت کنیم؛ نه، «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا براء منکم و ممّا تعبدون من دون اللَّه کفرنا بکم» تا آخر آیهی شریفه. در مورد امام بزرگوار که شاگرد این مکتب و دنبالهروِ راه این انبیای عظام است، همین معنا صدق میکند. خود امام برجستهترین شاخصهاست؛ رفتار امام، گفتار امام. خوشبختانه بیانات امام در دسترس است، تدوین شده است. وصیتنامهی امام آشکارا همهی مافیالضمیر امام را برای آیندهی انقلاب تبیین میکند. نباید اجازه داد این شاخصها غلط تبیین شوند، یا پنهان بمانند، یا فراموش بشوند. اگر این شاخصها را ما بد تبیین کردیم، غلط ارائه دادیم، مثل این است که یک قطبنما را در یک راه از دست بدهیم، یا قطبنما از کار بیفتد. فرض کنید در یک مسیر دریائی یا در یک بیابان که جادهای هم وجود ندارد، قطبنمای انسان آسیب ببیند و از کار بیفتد؛ انسان متحیر میماند. اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطبنما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقهی خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد. مواضع امام بایستی به طور روشن و واضح - همان طور که خود او گفت، همان طور که خود او نوشت - تبیین شود؛ این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است. یک نفر صریح میگوید من امام را قبول ندارم - این بحث دیگری است - خیلی خوب، پیروان امام و طرفداران امام با کسی که صریح بگوید من امام را قبول ندارم، راه او را غلط میدانم، حسابشان روشن است؛ اما اگر قرار است در خط امام، با اشارهی انگشت امام، این انقلاب پیش برود، باید معلوم باشد، روشن باشد و مواضع امام بزرگوارمان بدرستی تبیین شود. نباید برای خوشامد این و آن، برخی از مواضع حقیقی امام را یا انکار کرد، یا مخفی نگه داشت. بعضی اینجور فکر میکنند - و این فکر غلطی است - که برای اینکه امام پیروان بیشتری پیدا کند، کسانی که مخالف امام هستند، آنها هم به امامعلاقهمند شوند، بایستی ما بعضی از مواضع صریح امام را یا پنهان کنیم یا نگوئیم یا کمرنگ کنیم؛ نه، امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعی است که خود او با صریحترین بیانها، روشنترین الفاظ و کلمات، آنها را بیان کرد. همینها بود که دنیا را تکان داد. همین مواضع صریح بود که تودههای عظیم را مشتاق ملت ایران و بسیاری را پیرو ملت ایران کرد. این نهضت عظیم جهانی که شما امروز در گوشه و کنار دنیای اسلام نشانههای آن را میبینید، از این طریق به راه افتاد. امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش بر علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت. کسانی که تحت تأثیر آن شخصیت عظیم قرار گرفتند، این مواضع را دیدند و تسلیم شدند. نمیشود به خاطر اینکه زید و عمرو از امام خوششان بیاید، ما مواضع امام را پنهان کنیم یا پوشیده کنیم یا آن چیزهائی که به نظرمان تند میآید، کمرنگ کنیم. عدهای در یک دورانی - که ما آن دوران را به یاد داریم؛ دوران جوانیهای ما - برای اینکه اسلام علاقهمندان و طرفدارانی پیدا کند، بعضی از احکام اسلام را کمرنگ میکردند، ندیده میگرفتند؛ حکم قصاص را، حکم جهاد را، حکم حجاب را انکار و پنهان میکردند، میگفتند اینها از اسلام نیست، قصاص از اسلام نیست، جهاد از اسلام نیست، برای اینکه فلان مستشرق یا فلان دشمن مبانی اسلامی از اسلام خوشش بیاید! این غلط است. اسلام را با کلیتش بایستی بیان کرد. امام منهای خط امام، آن امامی نیست که ملت ایران به نفس او، به هدایت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دریغ نکردند و بزرگترین حرکت قرن معاصر را در این نقطهی عالم به وجود آوردند. اماممنهای خط امام، امام بیهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست. مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانی - اگر کسی نخواهد مجامله کند، تعارف کند - در کلمات امام، در بیانات امام، در نامههای امام، و بخصوص در وصیتنامهی امام - که کوتاه شدهی همهی آن مواضع است - منعکس است. این مبانی فکری همان چیزی است که آن موج عظیم و سهمگین را علیه غارتگریهای غرب و یکهتازیهای آمریکا در دنیا به وجود آورد. شما خیال میکنید اینکه رئیس جمهورهای گوناگون آمریکا به هر کشوری از این کشورهای آسیا و خاورمیانه سفر کردند، حتّی در بعضی از کشورهای اروپائی مردم جمع شدند و علیه آنها شعار دادند، همیشه اینجور بود؟ نه، این حرکت امام بود، افشاگری امام بود، موضعگیری امام بود که استکبار را رسوا کرد، صهیونیسم را رسوا کرد، و روح مقاومت را در ملتها و بخصوص در جوامع اسلامی زنده کرد. این کجاندیشی است که ما مواضع امام را انکار کنیم. این کجاندیشی را هم متأسفانه بعضاً کسانی انجام میدهند که یک وقتی خودشان جزو مروجان افکار امام بودند یا جزو پیروان امام بودند. حالا به هر دلیلی راهها کج میشود، هدفها گم میشود، یک عدهای برمیگردند؛ بعد از آنکه سالهای متمادی برای امام و برای این هدفها حرف زدند و حرکت کردند، در مقابل این اهداف و این مبانی میایستند و آن حرفها را میزنند! خوب، خط امام اجزائی دارد. مهمترینِ آنچه که در مورد خط امام و راه امام میشود گفت، چند نکته است که من عرض میکنم. و بخصوص به جوانها عرض میکنم: بروید وصیتنامهی امام را بخوانید. امامی که دنیا را تکان داد، امامی است که در این وصیتنامهمنعکس است، در این آثار و گفتار منعکس است. اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئلهی اسلام ناب محمدی است؛ یعنی اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکائی» را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد. اسلام آمریکائی یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیادهخواهی، اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همهی اینها میسازد. این اسلام را امام نامگذاری کرد: اسلام آمریکائی. فکر اسلام ناب، فکر همیشگی امام بزرگوار ما بود؛ مخصوص دوران جمهوری اسلامی نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی امکانپذیر نبود. اگر نظام سیاسی کشور بر پایهی شریعت اسلامی و تفکر اسلامی نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستمگران عالم، با زورگویان عالم، با زورگویان یک جامعه، مبارزهی واقعی و حقیقی بکند. لذا امام حراست و صیانت از جمهوری اسلامی را اوجب واجبات میدانست. اوجب واجبات، نه از اوجب واجبات. واجبترین واجبها، صیانت از جمهوری اسلامی است؛ چون صیانت اسلام - به معنای حقیقی کلمه - وابستهی به صیانت از نظام سیاسی اسلامی است. بدون نظام سیاسی، امکان ندارد. امام جمهوری اسلامی را مظهر حاکمیت اسلام میدانست. برای همین، امام جمهوری اسلامی را دنبال کرد، در راهش آن همه تلاش کرد و با آن شدت و حدت و اقتدار پای جمهوری اسلامی ایستاد. امام که دنبال قدرت شخصی نبود؛ امام دنبال این نبود که خودش بتواند قدرتی پیدا کند. مسئلهی امام، مسئلهی اسلام بود؛ لذا پای جمهوری اسلامی ایستاد. این مدل نو را امام به دنیا عرضه کرد؛ یعنی مدل جمهوری اسلامی. ... یک شاخص دیگر در برنامهی امام و خط امام و راه مستقیم امام، مسئلهی جاذبه و دافعهی امام بود. انسانهای بزرگ، جاذبه و دافعهشان هم میدان وسیع و گستردهای دارد. همه جاذبه و دافعه دارند. شما با رفتار خودتان، یکی را به خودتان علاقهمند و متمایل میکنید، یکی هم از شما میرنجد؛ این جاذبه و دافعه است. اما انسانهای بزرگ، جاذبهشان یک طیف وسیعی را به وجود میآورد؛ دافعهی آنها هم همین طور، یک طیف عظیمی را به وجود میآورد. جاذبه و دافعهی امام تماشائی است. آنچه که مبنا و معیار جاذبهی امام و دافعهی امام بود، باز مکتب بود، اسلام بود؛ درست همان طوری که امام سجاد (سلام اللَّه علیه) در دعای صحیفهی سجادیه - دعای ورود در ماه رمضان - به خداوند متعال عرض میکند. مکرر عرض کردهایم که دعاهای امام سجاد واقعاً جزو برترین گنجینههای معارف اسلامی است. در این دعاها معارفی وجود دارد که انسان اینها را از روایات و آثار روائی نمیتواند به دست بیاورد؛ در دعاها صریح اینها بیان شده است. در دعای چهل و چهارم صحیفهی سجادیه - که دعای ورود در ماه رمضان است و امام سجاد آن را میخواندند - حضرت چیزهائی را از خدای متعال برای ماه رمضان درخواست میکنند؛ از جملهی چیزهائی که درخواست میکنند، این است: «و ان نسالم من عادانا»؛ پروردگارا! از تو میخواهیم که با همهی دشمنانِ خودمان صلح کنیم، سلم و مدارا پیشه کنیم. بعد بلافاصله میفرمایند: «حاشی من عودی فیک و لک فأنه العدوّ الّذی لانوالیه و الحرب الّذی لانصافیه»؛ مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم، در راه تو با او دشمنی کردم. این دشمنی است که ما هرگز با او دم از آشتی نخواهیم زد و دل ما با او صاف نخواهد شد. امام اینجوری بود؛ دشمنىِ شخصی با کسی نداشت. اگر کدورتهای شخصیای هم بود، امام زیر پا میگذاشت؛ اما دشمنی به خاطر مکتب، برای امام بسیار جدی بود. همان امامی که از اول شروع نهضت در سال ۱۳۴۱ روی تودهی مردم، انواع و اقسام افکار گوناگون در میان مردم، اینجور آغوش باز کرده بود، مردم را از اهل هر قومی، از اهل هر گروه و مذهبی، با آغوش باز میپذیرفت، همین امام در اول انقلاب یک مجموعههائی را از خود طرد کرد. کمونیستها را صریح طرد کرد. آن روز برای خیلی از ماها که در اول انقلاب دستاندرکار مبارزه بودیم، این کار امام عجیب بود. در همان اوائل انقلاب، امام صریح در مقابل کمونیستها موضعگیری کرد و اینها را از خودش جدا کرد. در مقابل لیبرالمسلکها و دلباختگان به نظامهای غربی و فرهنگ غربی، امامقاطعیت نشان داد؛ اینها را از خود دور کرد، از خود جدا کرد؛ هیچ رودربایستی و ملاحظهای نکرد. مرتجعین را - کسانی که حاضر نبودند حقائق الهی و روح قرآنی احکام اسلامی را قبول کنند و تحول عظیم را بپذیرند - از خودش طرد کرد. امام بارها مرتجعین را با تعبیرات سخت و تلخ محکوم کرد، از خود دور کرد. در تبرّی از افرادی که در دائرهی فکری و مبانی اسلامی او قرار نمیگرفتند، امام تأمل نکرد؛ در حالی که با آنها هم دشمنی شخصی نداشت. شما ملاحظه کنید به وصیتنامهی امام؛ امام در همین وصیتنامه خطاب میکند به کمونیستهائی که در داخل جنایت کرده بودند و به خارج کشور گریخته بودند. لحن امام را ملاحظه کنید. به اینها میگوید: شما داخل کشور بیائید و مجازاتی را که قانون و عدالت برای شما میگذارد، تحمل کنید و مجازات شوید. یعنی بیائید اعدام را یا حبس را یا سایر مجازاتها را تحمل کنید، برای اینکه خودتان را از عذاب الهی و نقمت الهی نجات دهید. با اینها دلسوزانه حرف میزند. میفرماید: اگر شهامت این را هم ندارید که بیائید مجازات خودتان را قبول کنید، لااقل آنجا که هستید، راهتان را عوض کنید، توبه کنید؛ با ملت ایران، با نظام اسلامی، با حرکت اسلامی مقابله نکنید؛ برای قدرتمندان و زورگویان، پیادهنظام نباشید. امام دعوای شخصی ندارد؛ اما در دائرهی مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعهی خود را اعمال میکند. این یک شاخص عمده از زندگی امام و مکتب امام است. تولّی و تبرّی در عرصهی سیاست هم باید تابع تفکر و فکر و مبانی اسلامی و مذهبی باشد؛ اینجا هم باید انسان ملاک و معیار را این قرار بدهد؛ ببیند خدای متعال از او چه میخواهد. دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه شش بهمن1388/11/06 افتخارات مازندران و در این مناسبت عرض کنیم بالخصوص مردم آمل، افتخارات کمی نیست. چه در وادی مجاهدت فیسبیلاللَّه، چه در وادی علم، فقاهت، معرفت و عرفان، انصافاً چهرهی آمل چهرهی درخشانی است. امروز هم بحمداللَّه بزرگان روحانی آملی جزو افتخارات حوزههای علمیه و جزو ذخائر باارزش روحانی کشور ما محسوب میشوند. در امتحان عظیم هشت سالهی جنگ تحمیلی هم، چه شهر آمل، چه استان پهناور مازندران، یکی از بخشهای پرافتخار کشور بودند. من همان وقت هم، چه با لشکرهای مستقر در مازندران، چه با بسیجیهای آنها و جوانان فداکار آنها آشنائی داشتم؛ آنها را از دور و نزدیک میشناختم؛ مجاهدتهاشان را میدانستم؛ اینها که از یاد انقلاب نخواهد رفت. یک بنائی را شما مشاهده میکنید مستحکم، باشکوه و سربلند؛ کی این خشتها را، این سنگها را روی هم گذاشت تا این بنا به وجود آمد؟ کی توانست این نقشهی فاخر را در عمل پیاده کند و این بنا را به وجود بیاورد؟ مگر میشود نقش آن حوادث و آن شخصیتهائی که کار آنها، مجاهدت آنها، گذشت آنها و احساس مسئولیت آنها موجب شد ذره ذره این بنا بالا بیاید، ارتفاع پیدا کند، شکل پیدا کند، شکوه پیدا کند، نادیده گرفت؟ یکی از خطاهائی که گاهی اتفاق افتاده است، نادیده گرفتن همین نقشآفرینان بزرگ است. «شهر هزار سنگر» این تعبیر کمی است؟ حرف کوچکی است؟ قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالباً تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود. خوب، حالا در فضائل ششم بهمنِ آمل یک جملهی دیگر هم عرض کنیم. »هزار سنگر «یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همهی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجههی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم. خطبههای نماز جمعهی تهران1388/06/20 اصول انقلاب امور سلیقهای نیست که هر که از یک گوشهای در بیاید، سنگ اصول را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول میرویم، میبینیم بیگانهی از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛ وصیتنامهی امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است که این سیاستهای کلی بایست تدوین بشود. در این چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر نیست، که مفید و نافع است. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی1388/04/03 مبانی انقلاب را باید مرور کرد؛ فراموش نکنید. اینی که گفته بشود ما در نظرات امام - فرض بفرمائید حالا تعبیر «تردید» نمیکنند، اما حرفهائی میزنند که معنایش همان تردید است - تردید کنیم، این درست نیست. وصیتنامهی امام، جمعبندی شدهی فرمایشات امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) مبانی انقلاب ماست، اصول انقلاب ماست. امام مرد بزرگی بود، آگاه بود. اینها را دائماً در نظر داشته باشید. قانون، موضعگیری و حرکت بر این اساس باشد. ممکن است یک نفر یک جور بفهمد، یک نفر یک جور دیگر بفهمد - این اشکالی ندارد - اما باید هدف این باشد، محور این باشد. بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1387/03/14 امام با سخنان خود، با رفتار خود یک هدایت مستمری را برای امت خود - برای ما مردم - به جای گذاشته است. یعنی دست امام، انگشت اشارهی امام در همهی پیچ و خمهای زندگی ما را راهنمائی میکند و یکی از قویترین و بهترین مواریث معنوی امام، همین وصیتنامهی اوست. جا دارد در برهههای مختلف، مردم، مسئولان گوناگون، جوانها این وصیتنامه را بازخوانی کنند؛ در این تدبر کنند. من امروز به مناسبت این اجتماع عظیم و به مناسبت دلهای آگاه و بیدار شما، چند نکته از وصیتنامهی پر نکتهی امام را اینجا مطرح میکنم. نکتهی اول این است که امام در وصیتنامهشان تأکید میکنند که این انقلاب یک انقلاب الهی است و پایهی اصلی آن مردمند؛ یعنی این انقلاب متعلق به مردم است. معنای این حرف این است که هیچ کس - هیچ قشری، هیچ فردی، هیچ طبقهای - نمیتواند و نباید ادعای مالکیت این انقلاب را بکند؛ خود را مالک بداند، دیگران را مستأجر این انقلاب بداند. اگر قرار بود کسی خود را نسبت به این انقلاب مالک و صاحب بداند، از همه مناسبتر و شایستهتر، خودِ امام بود که انقلاب بر محور عزم و اراده و شخصیت او به وجود آمد؛ ولی امام خود را هیچکاره و خدا را همهکاره میداند. این در بیانات امام موج میزند و در وصیتنامه به آن تأکید و تصریح شده است. پس صاحب این انقلاب مردمند. وظیفهای بر دوش همگان سنگینی میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهی است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند. انقلاب هویتش، معنایش به شعارهای انقلاب است؛ به جهتگیریهای انقلاب است؛ به ارزشها و مبانی انقلاب است. همیشه بودهاند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانی که بخواهند به بهانهی اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهای انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینی - بُعد دینی - را از انقلاب جدا کنند یا بُعد عدالت اجتماعی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد سلطهستیزی و بیگانهستیزی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزههای مختلف، به بهانههای مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، برای اینکه شعارهای انقلاب و هدفهای انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهای خود زنده است. اصلیترین شعارهائی که در این انقلاب بر روی پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامی بودن است؛ پایبند بودن به مبانی دین و اصول و قواعد دینی است؛ سلطهستیزی است؛ ستیزهی با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانهی از همهی مظلومان. از جملهی برترین شعارهای این انقلاب، تعلق این انقلاب به عموم مردم است؛ هیچ قشری، هیچ طبقهای، در نسبت به انقلاب بر دیگران ترجیحی ندارد. جوانهای امروز هم مثل جوانهای دوران دفاع مقدس صاحبان انقلابند. نمیشود گفت آن کسانی که انقلاب را به وجود آوردند یا در زمان انقلاب در به وجود آوردن آن سهیم بودند، آنها بیشتر با انقلاب نسبت دارند؛ نه، کسانی بودند که در اصل پیدایش انقلاب حضوری نداشتند، اما در دفاع مقدس جان خود را کف دست گرفتند و به میدان آمدند؛ آنها هم به همان اندازه با انقلاب نسبت دارند. در طول این سالهای متمادىِ بیست سالهی بعد از پایان دفاع مقدس، جوانانی به صحنه آمدهاند که با شعور خود، با شور فوقالعادهی خود، با علاقهمندیهای خود، با انگیزههای الهی خود، با تلاش علمی خود، با تلاش اجتماعی و سیاسی خود، بقاء این انقلاب و نشاط این انقلاب را تضمین کردهاند؛ آنها هم فرزندان انقلابند؛ آنها هم مالکان انقلابند؛ نسبت آنها با انقلاب، مثل نسبت کسانی است که در صدر انقلاب حضور داشتهاند؛ در آینده هم همینجور خواهد بود. طبقهی جوان، نسلهای پیدرپی - همه - نسبت واحدی با انقلاب دارند؛ همه سهیم در انقلابند و همه سهیم در تکلیف حفظ امانت این انقلابند. جوانهای امروز ما، جوانهای نسل معاصر ما و جوانهائی که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهی است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضی این ثبات قدم را دارند، بعضی در بین راه برمیگردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفتهاند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع میشود. این بیوفائی به انقلاب است. همیشه بودند کسانی که به انقلاب بیوفائی کردند، به انقلاب دلبستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسلهای گوناگون ما، با چشم واقعبینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابی بودن به حفظ رابطهی خود و عمل خود و پیوستگی خود با انقلاب است. این نکتهی اول. نکتهی بعدی این است که امام در وصیتنامه اعلام میکند که این انقلاب گسترش خواهد یافت؛ دست استعمارگران را از جهان اسلام کوتاه خواهد کرد. این پیشگوئی امام بزرگوار است. امروز به صحنه که نگاه میکنیم، میبینیم این اتفاق افتاده است. گسترش انقلاب از نظر امام از راه ایجاد فتنه در کشورها نیست، از راه لشگرکشی نیست، از راه گسترش تروریزم نیست - برخلاف برخی از انقلابهای دیگر - گسترش انقلاب در میان ملتها از راه الگوسازی نظام جمهوری اسلامیاست. یعنی ملت ایران نظام جمهوری اسلامی را به حدی و مرتبهای برسانند که وقتی ملتهای دیگر به این الگو نگاه میکنند، شوق پیدا کنند و آن راه را دنبال کنند؛ از راه ترویج معارف اسلامی و از راه صراحت در دفاع از طبقات مظلومِ دنیای اسلام و ملتهای مظلومی که در دنیای اسلام پامال ظلم استکبار شدهاند. این گسترش نظام اسلامی است که اتفاق افتاد. ... دشمنان و دوستان ملت ایران اعتراف میکنند که گسترشی که امام پیشبینی میکرد برای انقلاب، امروز تحقق پیدا کرده است؛ از جملهی آنها مسئلهی آرمان فلسطین است. ملتها دلشان مانند ملت ایران برای ملت فلسطین میتپد؛ ملتها مثل ملت ایران رژیم اسرائیل را یک رژیم جعلی و تحمیلی در منطقه میدانند. البته دولتها با ملتها همراه نیستند و متأسفانه آن چیزی که اسرائیل را تقویت کرده است، همین است. رژیم صهیونیستی از درون خود نیروئی ندارد، قدرتی ندارد، توانائی ایستادن روی پای خود را ندارد. امروز دو عامل رژیم صهیونیستی را سرِ پا نگه داشته است: یکی حمایت بیقید و شرط وقیحانهی آمریکا از این رژیم منحط؛ و دیگری حمایت نکردن دولتهای عربی و اسلامی از مردم فلسطین. متأسفانه بسیاری از حکومتها و دولتهای مسلمان، امروز آنچنان که باید به وظیفهی خود در قبال فلسطین عمل نمیکنند و با ملتهایشان همصدا نیستند. اگر آنها هم با ملتهای خود همصدا شوند و از ملت مظلوم فلسطین دفاع کنند، وضعیت در منطقه بکلی تغییر خواهد کرد. این خواست عمومی ملتهاست و این همان گسترشی است که امام بزرگوار ما خبر داده بود. نکتهی سوم که در وصیتنامهی امام بارز است و در بیانات امام در طول این ده سالِ حیات پربرکتش منتشر و گسترده است و برای ملت و جوانان ما اهمیت دارد، این است که انقلاب اسلامی کمک به پیشرفت ملت است؛ انقلاب اسلامی کمک به خلاقیت و نوآوری ملت است؛ درست نقطهی مقابل آنچه که سالهای متمادی دشمنان اسلام تبلیغ میکردند. دشمنان اسلام اینجور وانمود میکردند که دینداری با پیشرفت منافات دارد؛ با هم سازگار نیست. اگر ملتی بخواهد پیشرفت پیدا کند، باید از دین دست بکشد، باید برود به دامن غرب و خود را سر تا پا به رنگ غربی در بیاورد تا بتواند پیشرفت کند. این را به عنوان یک باور در طول دهها سال به ملت ایران تلقین کرده بودند. امام بزرگوار ما از اول انقلاب تا روز آخر و در وصیتنامهی خود تأکید میکند که روح انقلابی، روح حرکت به جلو است، روح پیشرفت است، روح ابتکار و نوآوری است و این در واقعیت ملت ایران هم تحقق پیدا کرد. امروز ملت ایران خود را باور دارد؛ در میدان علم وارد میشود، در میدان سیاست وارد میشود، در هر میدانی که ملت ایران بجد وارد میشود، در صفوف مقدم ملتها قرار میگیرد. وضع امروز ملت ما در نوآوریهای علمی، در قدرت سیاسی، در عزت بینالمللی، با دوران قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست؛ این ملت بیدار شده است، زنده شده است؛ این به خاطر انقلاب است. این روح انقلابی، هر چه در ملت زندهتر و پویاتر باشد، روح نوآوری و ابتکار و خلاقیت زندهتر خواهد بود؛ همچنانی که خود انقلاب هم یک نوآوری بزرگ بود. امام با انقلاب اسلامی و با تشکیل جمهوری اسلامی راهِ میانهی عقبماندگی و غربزدگی را ترسیم کرد. ملتها تصور میکردند یا باید عقبمانده بمانند یا باید غربزده شوند؛ امام نشان دادند که نه، یک راه مستقیم، یک صراط مستقیم وجود دارد که انسان اسیر غرب هم نشود، غربزده هم نشود؛ اما راهِ ترقی و پیشرفت و تعالی را طی کند؛ ملت ایران این راه را طی کرده است. جوانهای عزیز! برای پیشرفت و تعالی کشورتان، هر چه میتوانید به این صراط مستقیم تمسک کنید. با اتکاء به خدای متعال و اعتقاد به نیروی درونی خود میتوانید همهی موانع را از سر راه بردارید. ... نکتهی دیگری در وصیتنامهی امام (رضوان اللَّه علیه) وجود دارد که بسیار مهم است و آن توجه به جنگ سرد و عملیات روانی دشمن است. دشمن آنوقتی که در میدان، در صحنهی عمل نتواند کاری از پیش ببرد، دست به جنگ روانی میزند؛ برای مأیوس کردن، برای ناامید کردن، برای خالی کردن دل ملتها. با جنگ روانی و با تهدید سعی میکنند ملتهای مقابلشان میدان را خالی کنند. این معنایش این است که در میدان عملی قدرت مقاومت در مقابل این ملت را نداشتهاند. این جنگ روانی از اولین روزهای انقلاب تا امروز که سی سال میگذرد، همچنان ادامه دارد. گاهی میگفتند این انقلاب تا دو ماه دیگر بیشتر نمیماند، گاهی میگفتند تا دو سال دیگر بیشتر نمیماند. امروز سی سال است که این انقلاب با قدرت تمام به پیش رفته است و روزبهروز ملت ایران را منسجمتر، پرامیدتر، پرانرژیتر کرده است. امروز جنگ سرد و جنگ روانی را با شکلهای مختلفی انجام میدهند. میخواهند به ملت ایران و به جوان ایرانی بباورانند که شما نمیتوانید بدون ارتباط و اتصال با قدرتهای سلطهگر به جائی برسید. این خطر بزرگی است که امام به آن توجه دادهاند. آنها پیشرفتهای عظیم ملت را انکار میکنند. انقلاب در طول این سی سال از موانع بسیاری گذشته است - در تاریخ انقلابها که انسان نگاه میکند، این همه موانع در راه یک ملت و یک انقلاب بسیار بندرت دیده میشود و انقلابها معمولاً پشت این موانع میمانند و خود را تسلیم دشمن میکنند - و با این همه تهدید، با تحریم، با انواع و اقسام دشمنیها و حیلهها و کارشکنیها توانسته است پیش برود، قلهها را فتح کند؛ همچنان چشم به قلههای بالاتری دارد و همچنان با قدرت پیش میرود. میخواهند این انگیزه را از ملت ایران بگیرند. من به جوانان عزیزمان؛ جوانان دانشگاهی، جوانان حوزوی، جوانان فعال در صحنهی صنعت یا کشاورزی یا علم یا هنر عرض میکنم: شما در نیمهی راه هستید و آنچه از راه گذرانیدهاید، با مشکلات بسیار بزرگی مواجه بوده است؛ اما توانستهاید. آن نیمهی دیگر راه و آن بخش باقیماندهی راه را - که دشمن میخواهد نگذارد شما آن نیمهی اصلی، نیمهی آخر را طی کنید و به قلهها برسید - با عزم راسخ میتوانید دنبال کنید. شما میتوانید؛ همچنانیکه ثابت کردهاید که میتوانید. ... یک نکتهی دیگر در وصیتنامهی امام بزرگوار هشدار به جوانهاست در مقابل توطئه هائی که هدف و آماج آن فقط جوانها هستند. جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیشبرندهای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبستهی به کار و پیشرفت باشد. برای اینکه این روحیه را در جوان ایرانی از بین ببرند، تلاش میکنند با توطئههای گوناگون؛ با ترویج فساد، با ترویج فحشاء، با ترویج مواد مخدر، با باندهای هدایتشده، جوان ایرانی را منصرف کنند. جوان ایرانی باید بهوش باشد. امروز اگر مسئولین نظام جمهوری اسلامی با مواد مخدر بسختی مبارزه میکنند، این یک جهاد بزرگ، یک حرکت بسیار عمیق در راه پیشرفت ملت ایران است. اینها نمیخواهند جوان ایرانی در کارگاه، در آزمایشگاه، در دانشگاه، در محیط علمی، در محیط کار و تلاش صنعتی و کشاورزی بانشاط باشد. آن جوانی که سرگرم مسائل شهوانی جنسی باشد یا اسیر مواد مخدر باشد، نه حال کار کردن دارد، نه حوصلهی فکر کردن دارد، نه نیروی کار کردن دارد، نه ابتکار دارد، نه عزم و ارادهی راسخ و لازم را دارد. امروز مبارزهی با توطئههای سازمانیافته برای کشاندن جوان ایرانی به شهوات، به مواد مخدر، به سرگرمیهای گوناگون جنسی، یک توطئهی بسیار خطرناکی است. مبارزهی با آن در درجهی اول بر عهدهی خودِ آحاد ملت، بخصوص جوانهاست. جوانها باید هوشیار باشند. دشمن دانسته است که تقوا و پرهیزگاری جوان ایرانی و دیندارىِ جوان ایرانی به پیشرفت او در میدانهای مختلف کمک میکند؛ میخواهد این را تضعیف کند. امام هشدار میدهند؛ هم به جوانها، هم به دانشگاهها، هم به حوزههای علمیه، هم به قاطبهی جوانان کشور که بیدار باشند، هشیار باشند. اغفال جوان و سست کردن جوانها، به معنای عقب نگهداشتن ملت است. همهی ملت باید احساس مسئولیت کنند و مسئولین هم بایستی با جد و جهد در این راه تلاش کنند که جهاد بزرگی است. یک نکتهی اساسی دیگر در وصیتنامه و در بیانات امام، مسئلهی مواجههی با زورگویان عالم است. قدرتهای سلطهگر و زورگوی جهانی البته در طول تاریخ همیشه بودهاند، اما با پیشرفت علم و صنعت و با امکانات ارتباطاتی مدرن، این سلطهگری برای آنها آسانتر شده است. لذا میبینید آمریکائیها نسبت به همهی جهان ابراز طمعورزی میکنند و با این بهانه که منافع ما در فلان جا به خطر افتاده است، وارد میشوند. گویا منافع آنها بر منافع همهی دنیا ترجیح دارد؛ بر منافع ملتها ترجیح دارد. خوب، در مقابل این زورگوئی و گردنکلفتی و حرفنشنوی و حقناشناسی چه جور باید برخورد کرد؟ دو جور برخورد وجود دارد: یک برخورد، تسلیم است؛ یک برخورد، مقاومت است. تسلیم در مقابل زورگویان جهان، زورگو را به زورگوئی تشویق میکند. تسلیم ملتها، تسلیم سیاسیون عالم، تسلیم روشنفکران جوامع مختلف در مقابل زورگوئیهای استکبار جهانی، مشوق آنها در پیشرفت است؛ مشوق آنها در زورگوئی بیشتر است. برای ملتها یک راه حقیقی بیشتر باقی نمیماند و آن مقاومت است. اگر یک ملتی میخواهد شر زورگوئی زورگویان - و امروز شر آمریکا - را از سر خود کم کند، باید در مقابل زورگوئی آمریکا با قدرت و صلابت تمام بایستد. امروز شما نگاه کنید به رفتار زمامداران آمریکا - رئیس جمهور و تیم دورش - ببینید چه جوری حرف میزنند. حرف زدنِ آنها مثل حرف زدن آدمهای روانی است؛ گاهی تهدید میکنند، گاهی دستور ترور میدهند، گاهی تهمت میزنند، گاهی از روی استیصال درخواست کمک میکنند، گاهی ثبات و امنیت یک ملت را آماج خودشان قرار میدهند؛ مثل دیوانهها به این طرف و آن طرف میزنند. رفتار آنها، رفتار سیاستمداران منطقی و عاقل و باتدبیر نیست. البته بخش مهمی از این، انعکاس ناکامیهای آمریکا در مناطق مختلف است: ناکامی در افغانستان، ناکامی در عراق؛ اینها با وعدهی دموکراسی و آزادی و حقوق بشر وارد افغانستان و عراق شدند. امروز بعد از گذشت چند سال، وضعیت این دو کشور جوری است که هیچ ملتی آرزو نمیکند چنین وضعیتی داشته باشد؛ ناامنی، عقبافتادگی، فقر، تسلط روزافزون قدرتهای استکباری، پنجه انداختن به منافع ملىِ آن کشورها و نادیده گرفتنِ حقوق آن ملتها و البته پشت سرش ناکامىِ کامل در تأمین مقاصدی که اعلام کرده بودند یا مقاصدی که در دل داشتند و اعلام نکرده بودند. این ناکامیها در رفتار سیاستمداران آمریکا منعکس است؛ در اختلافاتشان، در بگومگوهایشان، در تصمیمگیریهایشان. این وضع زورگویان عالم است. خوب، در مقابل این زورگوئی چه باید کرد؟ توصیهی امام، ایستادگی است. امروز خوشبختانه، مجموعههای گوناگون سیاسىِ کشور ما از وفاداری به خط امام دم میزنند؛ این یک پدیدهی مبارکی است. در برخی از دورههای گذشته اینجور نبود. بعضی از جریانهای سیاسی از رویگردانی از خط امام صریحاً سخن میگفتند! امروز خوشبختانه مجموعههای سیاسی در کشور ما، همه از گرایش به افکار امام و خط امام حرف میزنند. خیلی خوب، یکی از برجستهترین نقاط خط امام که در وصیتنامه و در همهی بیانات امام منعکس است، لزوم ایستادگی قاطع در مقابل طمعورزان و مستکبران است. این موضع را ملت ایران و همهی مجموعههای گوناگون و نخبگان کشور که پایبند به امام و وفادار به آراء و افکار امام هستند، باید با قوت تمام حفظ کنند؛ خود امام اینجور بود. امام هیچ وقت به خاطر ملاحظهی زورگویان عالم، از دفاع از مظلومین عالم دست نکشید. امام در طول زمان از مسئلهی فلسطین به عنوان یک مسئلهی اصلی یاد کرد. امام صریحاً در وصیتنامه و بیانات خود به ندای یا للمسلمین ملتهای مظلوم اهمیت میدهد؛ دفاع صریح از حقوق مظلومین، دفاع صریح از حقوق ملت فلسطین و هر ملت مظلوم دیگر. این روش امام است؛ این خط امام است؛ این شیوهی امام و این توصیه و وصیت امام است. خوشبختانه این روش را ملت ایران و مسئولین کشور دنبال کردند و سی سال است که در هر میدانی که شما ملت ایران با استکبار آمریکا مواجه شدید، شما پیروز شدید و دشمن شما مغلوب و دچار باخت شد. ... یاد امام، یادآور عزت ملت ایران و بیداری ملت ایران است؛ یادآور اسوه شدن و قدوه شدنِ ملت ایران برای همهی امت اسلامی و ملتهای مستضعف است. یاد امام نیرو بخش است؛ امیدبخش است. این یاد را باید زنده نگه داشت و راه امام و خط امام و انگشت اشارهی امام و نشانههائی را که امام برای پیمودنِ این راه قرار داده است، باید قدر دانست؛ از همه بیشتر جوانها و مسئولین کشور باید به مسئلهی توصیههای امام و وصیتنامهی امام به چشم یک دستورالعمل نگاه کنند. امروز قوای ثلاثه و مسئولان گوناگون کشور - اعم از نظامی و غیر نظامی و سیاسی و اجتماعی و خدماتی - باید دستورالعمل کار خود را همین وصیتنامهی امام و راهنمائیهای امام قرار بدهند. عزت ملت ایران، امنیت پایدار ملت ایران، رشد و توسعهی مادی ملت ایران، اعتلای معنوی و اخلاقی ملت ایران، در گرو عمل کردن به این توصیههاست. بیانات در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1386/03/14 سرّ این نفوذ عجیب که این مرد بزرگ در دل تودههای عظیم مسلمان در کشورهای مختلف راه یافت و راز این نفوذ عظیم، این است: از خود عبور کردن، برای خود تلاش نکردن، خدا را دیدن و از خدا الهام گرفتن و برای خدا مجاهدت به تمام معنا انجام دادن. این راز عظمت امام بزرگوار و رهبری روحانی است. پیامبران هم راز نفوذشان، راز ماندگاریشان همین بود؛ والّا ظواهر و بند و بست سیاسی و شعارهای دهانپرکن و مورد علاقهی تودههای مردم را همه بلدند بدهند؛ دیگران هم این کارها را میکنند. این نیست آن چیزی که یک زعیم معنوی و روحانی را در دلها نافذ میکند؛ بر دلها حاکم میکند. و حکومت او از نوع حکومت معنوی و صوری نیست؛ از نوع حکومت انبیاء است؛ از نوع حکومت جباران و جائران هرگز نیست. لذا شما در زندگی امام که نگاه میکنید، این ارتباط با خدا و اتصال با خدا در او یک سکینه و آرامشی به وجود میآورد. آنجائی که دیگران وحشتزده میشدند، او آرام بود! آنجائی که دیگران به تزلزل میافتادند، او قاطع و مصمم بود. در وصیتنامهی خود هم خطاب به مردم ایران، بلکه ملتهای مسلمان میگوید با دلی آرام و قلبی مطمئن از مردم خداحافظی میکند و به جوار رحمت الهی میرود. دمِ مرگ هم با دل آرام این جهان را ترک میکند. بیانات در مراسم هفدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1385/03/14 این شجرهی طیبهای را که امام بزرگوار غرس کرد و خدای متعال برکت بخشید و شاخ و برگ آن را اینچنین گسترده کرد، همه با هم باید حفظ کنیم؛ هم مسؤولان، هم آحاد مردم، هم نخبگان سیاسی، هم نخبگان علمی، هم اهل حوزه، هم اهل دانشگاه، هم کارگر و هم همهی قشرهای دیگر. این، وظیفهی همه است؛ همه، انقلاب و کشور را باید از خود بدانند؛ همه، نظام جمهوری اسلامی را باید از خود بدانند؛ همه، امت جمهوری اسلامیاند. ما آن کسانی را غریبه میدانیم؛ از این دایره خارج میدانیم، که برای دشمن کار میکنند. آن کسی که امام و راه امام و وصیتنامهی امام را قبول دارد، او «خودی» است؛ آن کسی که استقلال ایران برایش دارای اهمیت است و به آن پایبند است، «خودی» است؛ آن کسی که عزت این ملت و پیشرفت علمی این ملت را دنبال میکند، او «خودی» است. غریبهها کسانی هستند که مشتاق سلطهی امریکایند؛ آنها کسانی هستند که در خانه، برای دزدِ کمین گرفته کار میکنند و به نفع او اقدام میکنند. غریبه آن کسی است که بلندگوی افکار و اهداف دشمنان این ملت است. آن کسی که سخن ملت را میگوید، آن کسی که از زبان این ملت حرف میزند، آن کسی که با دشمنان این ملت دشمنی میکند، آن کسی که در راه مصالح این ملت در هر بخشی قدم برمیدارد، جزو سربازان جمهوری اسلامی است. آن کسانی که عمداً در قول و عمل، وحدت را میشکنند و حرکت در جهت خواست دشمن میکنند، اینها در مقابل جمهوری اسلامی صفآرایی میکنند. البته «خودی»ها مراقب باشند؛ غفلت نکنند. گاهی دیده میشود بعضی از «خودی»ها از سر غفلت و نادانی - گاهی هم بهندرت، بعضی ناجوانمردانه - تحت تأثیر کینههای شخصی، کارِ غریبهها را میکنند! این افراد باید بههوش باشند. دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم ارتحال حضرت امام خمینی (ره) با رهبر انقلاب1385/03/03 رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه سخنان، پیامها و وصیتنامهی امام عظیمالشأن در بر دارندهی اصول صریح و روشن ایشان است، خاطرنشان کردند: کسانی که مدعی طرفداری و پیروی از امام رحمهالله هستند، باید به این اصول نیز پایبند باشند و نمیتوانند از یک طرف ادعای دنبالهروی از امام را مطرح کنند، ولی از طرف دیگر با سرمایهداری جهانی موافق و از مسئولیت در نظام اسلامی در پی کسب منافع شخصی باشند و برای عدالت اجتماعی نیز هیچ ارزشی قائل نشوند. بیانات در خطبههای نمازجمعه1381/09/01 منشور رسمی و قانونىِ انقلاب و کشور عبارت است از قانون اساسی ما. همه چیزهایی که برای اداره امور ملت لازم است، به شکل متین و مستحکمی در این منشور وجود دارد. منشور معنوی انقلاب هم وصیّتنامه امام و وصیّتنامههای شهداست. این وصیّتنامهها را بخوانید و ببینید شهدا که در میدان جنگ جان خود را فدا کردند، برای چه فدا کردند و دنبال چه بودند. مگر میشود از مجموعه فداکاریها و آرمانهای یک ملت، کسی به این آسانی دست بشوید!؟ اینها راه ماست؛ اینها مایههای سعادت ماست که باید دنبال کنیم. بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان1380/08/12 از جوان چه انتظاری وجود دارد؟ ما از جوان میخواهیم راه را گم نکند. نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است. بعضی کسان به زبان نقد، نظام اسلامی را نفی میکنند. بعضی کسان انتقادی که بر فلان مدیر و مسؤول وارد است، انتقاد به نظام میدانند. این غیرمنصفانه است. نظام اسلامی یعنی ترکیب قانون اساسی. روشهای اجرایی و عملیاتی این نظام، در خود قانون اساسی هست و بهطور واضح در وصیتنامه و سیره و بیانات امام بزرگوار وجود دارد. مهمترین وظیفه این است که از کمربند تأمینىِ بسیار مستحکم ملت ایران که هویّت جمعی ما را به وجود میآورد - یعنی نظام اسلامی - با همه وجود پاسداری کنیم. جوان، با هوشیاری و حوصله و همت جوانیاش باید در محیط کار و تحصیل و مسؤولیتهای آینده، همه همّتش این باشد که از نظام حراست کند. تکمیل و برطرف کردن عیوب نظام یک حرف است؛ مقابله و نفی و همراهی با براندازان نظام حرف دیگری است. انسان از ته دل غمگین میشود که بشنود در یک محفل دانشگاهی، یک وقت یک عنصر به اصطلاح دانشگاهی بگوید: مرد کسی است که در کشور بماند و با این نظام مبارزه کند تا ریشه آن را بخشکاند! کسی که تلاش میکند ریشه این نظام اسلامی و الهی و مردمی را خشک کند، مَرد است؟! آن هم نظامی که این همه تلاش انسانی و مردمی در راهش به کار رفته؛ نظامی که این همه جوان برای آن فداکاری کردهاند؛ نظامی که خونهای این همه شهید در راهش بر زمین ریخته شده است؛ نظامی که دلسوزان این کشور، این همه سختی و ناهمواری و ناگواری را در راه استحکام آن تحمّل کردهاند؛ نظامی که یک ملت بزرگ با همه وجود خود، آن را سر پا نگه داشته است؛ نظامی که در دنیا مایه عزّت اسلام و شرف و سربلندی ایران شده است. تلاش برای خشکاندن ریشه این نظام، مردانگی است؟! این بزرگترین نامردی است. البته این پندارهای کاملاً کوتهنظرانه، جز از دلهای معلول و معیوب صادر نمیشود. ریشه این نظام، بسیار مستحکم است؛ جزو عمیقترین ریشههاست و دشمنیهای بزرگ هم به فضل الهی نتوانسته آن را تکان دهد. نقاط کلیدی که باید مورد توجّه شما عزیزان قرار گیرد، اینهاست: حفظ قانون اساسی و خطّ امام - که در وصیتنامه آن بزرگوار مجسّم و متبلور است - و شعارهای اساسی و سیاستهای کلی کشور. اینها چیزهایی است که باید با همه وجود از آنها پاسداری کرد و آنها را گرامی داشت. دیدار جمع کثیری از خانوادههای شهدا و ایثارگران اصفهان با رهبر انقلاب1380/08/09 مقام معظم رهبری تأکید کردند: شهیدان نعمتهای الهی و ذخائر گرانقدر ملتند و فراموشی راه آنان بزرگترین خیانت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، خط امام و شعارها و اهداف امام را شاخصهای راه مورد نظر شهیدان دانستند و خاطرنشان کردند: این شاخصها که در وصیتنامه امام راحل عظیم الشأن مشخص است ترسیم کننده راه امروز ماست. بیانات در مراسم دوازدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1380/03/14 تکیه نظام به آراء مردم، یکی از میدانهایی است که مردم در آن نقش دارند. حضور مردم و اعتقاد به آنها باید در اینجا خود را نشان دهد. در قانون اساسی ما و در تعالیم و راهنماییهای امام، همیشه بر این نکته تأکید شده است که نظام بدون حمایت و رأی و خواست مردم، در حقیقت هیچ است. باید با اتّکاء به رأی مردم، کسی بر سر کار بیاید. باید با اتّکاء به اراده مردم، نظام حرکت کند. انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات خبرگان، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات دیگر، مظاهر حضور رأی و اراده و خواست مردم است. این یکی از عرصههاست. لذا امام بزرگوار، هم در دوران حیات خود بهشدّت به این عنصر در این عرصه پایبند باقی ماند و هم در وصیّتنامه خود آن را منعکس و به مردم و مسؤولان توصیه کرد. در حقیقت انتخابات و حضور مردم در صحنه انتخابِ رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و یا سایر انتخابهایی که میکنند، هم حقّ مردم است، هم تکلیفی بر دوش آنهاست. در نظام اسلامی، مردم تعیینکنندهاند. این هم از اسلام سرچشمه میگیرد. بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی1380/01/01 امام به ملت ما یاد دادند که باید مسؤولان در فکر ضعفا و پابرهنهها باشند و به نیازهای مردم توجّه کنند. آنها در تبلیغات و در تهاجم فرهنگی خود، توجّه به خواست قدرتهای استکباری را ملاک قرار دادند؛ ببینند امریکا از چه چیزی بدش میآید، از آن پرهیز کنند؛ ببینند قلدران و زورگویان عالم به چه چیزی تمایل دارند، به طرف آن حرکت کنند. این نقطه مقابل تعالیم جمهوری اسلامی است که در گفتار امام بزرگوار ما تجلّی میکرد. امام به ما یاد دادند که هرچه فریاد دارید، بر سر امریکا بکشید؛ اما عدّهای فریادهای خود را بر سر خودیها کشیدند؛ به دیگران هم یاد میدهند که بر سر همدیگر فریاد بکشند! امام در وصیتنامه و در تعلیمات دوران حیات بابرکت خود تکرار میکردند که از غریبهها و نامحرمها و نفوذیها برحذر باشید. مراقب باشید تا کسانی که با این انقلاب و این نظام و این اسلام و با منافع مردم هیچ میانه خوبی ندارند، در ارکان تصمیمگیری کشور نفوذ نکنند. مسأله غریبهها و نااهلها و نامحرمها را، اوّل امام مطرح کردند. پیام تشکر در پی حضور پرشور ملت ایران در پای صندوقهای رأی1378/11/30 حضور پرشور و آگاهانهی ملت ایران در پای صندوقهای رأی، یکبار دیگر آیات نصرت الهی و عنایت ویژهی حضرت بقیةالله ارواحنا فداه را آشکار ساخت و دفاع جانانهی مردم از نظام اسلامی را در منظر جهانیان نهاد. بیست و نهم بهمن با این نمایش عظیم به یومالله و روز حماسهی ملی تبدیل شد. همهی ناظران جهانی با شگفتی دیدند که ملت ایران پس از بیست و یکمین جشن بزرگداشت انقلاب، با چه گرمی و نشاطی بیست و یکمین حضور فعالانهی خود برای شرکت در سرنوشت کشور را ثبت کرد، و خط بطلان بر توهمِ جدایی مردم از اسلام و انقلاب کشید. بیگمان پیروز و برندهی این انتخابات، ملتِ بزرگ و با ارادهی ایران است و موفقیتهای فردی و جناحیِ نامزدها در برابر این پیروزی بزرگ، چیزی نیست. اینجانب ناصیهی شکر و خشوع بر درگاه الهی میسایم و پروردگار را، بر توفیقی که به مردم خداجوی ارزانی فرمود، سپاس میگویم. از ملت زنده و پرنشاط ایران که به ندای وظیفه پاسخ گفته و سفارشی را که امام همیشه پایدار در وصیتنامهی خود به همهی نسلها داده است، پاس داشتند، با همهی دل، تشکر میکنم. بیانات در خطبههای نمازجمعه1378/07/09 اینکه ما امروز میگوییم خطّ امام، وصیّت امام و توصیه امام، بر مبنای اینچیزی است که عرض کردم. مسأله این نیست که ما بهصورت متحجّر به چیزی چسبیده باشیم، بدون اینکه تعقّلی در آنجا باشد؛ نه. آن مرد دانا، آن مرد حکیم، آن مرد خبیر به اسلام، آن مرد دنیاشناس، با توجّه به نیاز این ملت، راهی را انتخاب کرد، نشانههایی را گذاشت و توصیههایی را کرد؛ هرجا هم به آن توصیهها عمل شد، جواب داد. امروز هم ما به همان توصیهها نیاز داریم. امروز هم کشور ما به همان راه، به همان نشانهها و به همان خطوط احتیاج دارد. ... ممکن است بعضی نقاط اختلاف نظری درباره مسائل سیاسی و غیره بین اشخاص باشد - باشد - اختلاف نظر داشتن، حتّی در مسائل دینی، گاهی موجب دعوا نیست. شما به فقهای اسلام نگاه کنید؛ یک فقیه در مسألهای رأیی دارد، فقیه دیگر صددرصد رأیش مخالف اوست؛ اما پشت سر هم نماز میخوانند؛ به هم اقتدا میکنند؛ یکدیگر را عادل میدانند. در مسائل، اینگونه باید حرکت کرد. اگر هوای نفس نباشد، اگر خودخواهی نباشد، اگر مصلحتِ قبیلهگرایی نباشد؛ مصلحت کشور، مصلحت نظام، آیندههای بلندمدّت مورد نظر باشد، این جنجالها و این مناقشهها چیزی نیست که دو گروه را، دو نفر را، دو انسان انقلابی را به جان هم بیندازد. من الان هم عرض میکنم که گروههای خودی، فاصله بین خودشان را کم کنند. گروههای خودی، به همان معنایی که در نماز جمعه قبل معنا کردم؛ یعنی کسانی که اسلام را قبول دارند؛ حکومت اسلامی را قبول دارند؛ این مرد بزرگ را - که نشانههای او بحمداللَّه در میان ما به وفور مشاهده میشود - قبول دارند؛ راه و خطّ او را قبول دارند. با این معنا، این گروهها اگر نماینده مردم باشند، نماینده اکثریت قاطع مردمند؛ اگر نماینده مردم هم نباشند، باید بدانند که اکثریت قاطع مردم در این راه حرکت میکنند. ممکن است در گوشه و کنار، یک گروه از زخمخوردههای انقلاب، وابستههای به دشمن و ضعیفالنّفسهای استحاله شده باشند که اینها را قبول نداشته باشند. این گروههای خودی، خطوط و فاصلههای بین خودشان را کم و ضعیف کنند؛ فاصلهها بین خودشان که کم شد، فاصله با غریبهها آشکار میشود؛ همانی که امام در وصیّتنامه و در بیانیه خود فرمود که نگذارید غریبهها برسرنوشت این کشور تأثیر بگذارند. تأثیرگذاری غریبه فقط این نیست که بیاید مقامی را متصدّی شود و به عهده گیرد؛ گاهی غریبه از راههای دیگری اعمال نفوذ میکند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبهها فاصلهشان با آنها آشکار شود. آن کسانی که اصل اسلام و حکومت اسلامی را قبول ندارند - البته اینکه میگوییم اصل اسلام را قبول ندارند، بهعنوان یک مذهب نمیگوییم؛ خیلی از اقلیتهای دینی در کشور ما هستند که اسلام را قبول ندارند؛ اما راه ملت ایران را قبول دارند و با ملت همراهند - شاخصهای انقلاب و شاخصهای خطّ امام را قبول ندارند، اصلاً منکرند و منتظرند از بیرونِ این مرزها کسی بیاید و زمام امور کشور را دردست گیرد، منتظرند بیگانه بیاید، منتظرند اوضاع قبل از انقلاب تکرار شود، اینها غریبهاند. هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبهها از شما فاصله بیشتری خواهند گرفت. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1378/03/12 تجلیل از امام بزرگوار ما فقط بهعنوان یک قدردانی و تجلیل از گذشته نیست، بلکه به معنای اصرار و پافشاری بر آن خطّ و راهی است که امام بزرگوار با انقلاب خود، با قیام خود، با سیره خود، با درسهای خود، با وصیتنامه خود، برای ملت ایران و همه مسلمانان عالم باقی گذاشت. امام بهعنوان یک الگو، بهعنوان یک معلّم، بهعنوان یک رهبر، در ذهن ما و در واقعیت جامعه ما حضور دارد. جسم او نیست، اما فکر او هست، راه او هست، درس او هست و این درس، همان چیزی است که ملت ایران و همه مسلمانان عالم به آن احتیاج دارند؛ دیروز هم احتیاج داشتند، امروز هم احتیاج دارند. لذا درس امام زنده است، راه امام زنده است، خطّ امام زنده است، انگشت اشاره امام جلوِ چشم همه است. اگر ما بخواهیم این درس را برای مسلمانان عالم خلاصه کنیم، این خلاصه عبارت است از بازگشت به اسلام ناب؛ اسلامی که میتواند برای مردم و ملتها همه چیز را به ارمغان آورد. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی1377/12/04 اینکه شما میفرمایید کسانی از حرفهای ما سوءاستفاده میکنند؛ از قرآن هم خیلیها سوءاستفاده میکنند. میگویید چهکار کنیم!؟ آیا آیاتی را که از آنها سوءاستفاده میکنند، برداریم حذف کنیم!؟ امام رضواناللهتعالی علیه هم در وصیتنامهشان میگویند امروز که من هستم، به من نسبتهایی میدهند -یعنی از همان حرفهایشان سوءاستفاده میکنند- لابد بعد از مرگ من بیشتر خواهد بود. ایشان در وصیتنامهشان به نحوی همین مطلب را بیان کردهاند. بنابراین، همهگونه آدمی هست؛ لیکن خوشبختانه آن حرفهایی که ما میخواهیم به گوش مردم برسانیم، حرفهای اصلی ماست. حرفهایی نیست که در یک چهار دیواری به افراد میزنیم؛ همانهایی است که در بلندگو میگوییم و در همه جای کشور پخش میشود. شما وقتی که این حرفها را میشنوید، مردم وقتی که میشنوند، هرکسی که میشنود، اگر کسی سوءاستفاده کرد، بگویند این سوءاستفاده است. نفس اینکه یک نفر به مجرّد اینکه معنایی را بد فهمید و آن را خواست بد بفهماند و القاء کند، مردم میفهمند، این خودش به نظر من مانع بزرگی خواهد بود. همیشه هستند افرادی که سوءاستفاده میکنند. همیشه آدمهایی هستند که از هر چیزی -از یک روایت، از یک آیه، از یک حدیث- ممکن است سوءاستفاده کنند. این خیلی نباید ما را نگران کند. بیانات در دیدار مردم آمل1377/03/21 ای مردم عزیز آمل! ای مردم شریف مازندران و ای همه ملت بزرگ ایران! کشور شما کشوری است که خدای متعال آن را از نعم مادّی و معنوی، سرشار کرده است. استعدادهای این کشور، استعدادهای این آب و خاک و این فرهنگ و این تاریخ، به شماره نمیآید! شما میتوانید و شایسته آن هستید که ملتی باشید که ملتهای دیگر از شما الگو بگیرند. در دوران حکومت طاغوتها، موانعی بر سر راه رشد و شکوفایی این استعدادها و پیمودن این راه وجود داشت؛ انقلاب عظیم شما مردم آمد و این موانع را برداشت. اسلام عزیز با نورافکنهای قوىِ آیات قرآنی، راه را روشن کرده است و شما در این راه، به حرکت درآمدهاید و گامهای بلندی برداشتهاید. دشمنانی هم در کمین شما هستند. اگر بخواهید میتوانید این راه را طی کنید؛ همچنان که تاکنون خواستهاید و بحمداللَّه توانستهاید. اگر بخواهید این راه را طی کنید، شرط اساسی این است که اوّلاً وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید. ثانیاً از راهنمایی اسلام و قرآن، یک لحظه جدا نشوید. امام عزیزِ بزرگوار ما به رهنمودهای زمان حیات خود اکتفا نکرد؛ بلکه بعد از رفتن هم این وصیتنامه گرانبها را گذاشته است. عزیزان من! اگر شما به وصیتنامه امام نگاه کنید - من به شما جوانان توصیه میکنم که مخصوصاً به این وصیتنامه مراجعه و مکرّر نگاه کنید - خواهید دید که از اوّل تا آخرِ آن دو نقطه درخشان وجود دارد و آن دو نقطه این است: اوّل تمسّک به اسلام و ارزشها و قِیّم اسلامی و استفاده از راهنماییهای اسلام که شما را به سعادت میرساند و راه را نشان میدهد و دوم اتّحاد و اتّفاق. بیانات در مراسم نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1377/03/14 امام بزرگوار، با همه وجود، از اسلام دم زد. امروز همه امام را با وجودشان و با دلشان قبول دارند. کلمات امام، کلمات واضحی است؛ محکمات و بیّنات است. فرمایشات امام، هنوز در فضا طنینافکن است. وصیتنامه امام، میثاق همیشگی امام با امّت است. همه باید این کلمات را درست بفهمیم و بر آن تدبّر کنیم، تا راه امام را اشتباه نکنیم. کسانی که دم از امام میزنند، اما حاضر نیستند فکر امام و راه امام را بپذیرند و به آن تن بدهند، اشتباه میکنند. امروز ملت، دولت، رئیسجمهور، مجلس شورای اسلامی، قوّه قضاییّه، همه مسؤولان بلندپایه نظام، آحاد مردم، دانشگاهها و حوزههای علمیّه، دلشان برای اسلام میتپد. دنیا هم که برای انقلاب ما ارزش قائل است، به خاطر همین است که پشتیبانی عظیم میلیونی از این انقلاب را میبیند. اسلام عزیز، اسلام ناب، اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را وقف آن کرده بود و این ملت در راهش این همه فداکاری کرد، کارایی خود را نشان داده است. ملت ایران، هم در به وجود آوردن این انقلاب، هم در جنگ تحمیلی و دفاع از کشور در مقابل دشمنان متجاوز و هم در دوران سازندگی، نشان داد که این اسلام کارآمد است و میتواند کشور ویرانهای را بسازد؛ و انشاءاللَّه در میدانهای دیگری که باقی است - در زمینههای مختلف اقتصادی و فرهنگی - اسلام عزیز کارایی خود را نشان خواهد داد. متن حکم تنفیذ هفتمین دورهی ریاستجمهوری اسلامی ایران1376/05/12 خدای بزرگ را سپاس میگویم و جبههی ستایش و خضوع بر درگاه عظمت و قدرت الهی میسایم که در دنیای کنونی که بیشتر ملتها یا دچار درگیریهای خونین، یا سرگرم اختلافات خودخواهانه، یا در چنگ حکام دیکتاتور، یا فریفتهی اغواگریهای تبلیغات و یا دنباله رو احزاب سیاسی و رؤسای دنیا طلب آنند، ملت ایران با عزمی راسخ و برخاسته از ایمان، و با شور و همتی خیرهکننده، یک بار دیگر رشد عقلانی و سیاسی خود را به صحنه آورد. انتخابات ریاست جمهوری در امنیت و نظم و آرامش کامل و با شکوهی کمنظیر برگزار شد. ملت ایران یک بار دیگر به وصیت جاودان امام کبیرش عمل کرد و به رغم تلاش حساب شدهی دشمنان که با ترفندهای گوناگون میخواستند صحنهی کار و سیاست را از ملت تهی کنند و میان او با نظام انقلابی و الهیاش فاصله بیندازند، صحنهی انتخابات را با حضور مبارک خود، سرشار از شور و شعور و اراده و انتخاب کرد. بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری1376/05/12 در همه حوادث و قضایا، نشانههای لطف الهی و کمک پروردگار را میبینیم. همین انتخابات سی میلیونی، مظهر لطف پروردگار به نظام جمهوری اسلامی بود. درست در همان هنگامی که بوقهای تبلیغاتی از سوی کشورهایی که مدّعی دمکراسی هستند ادّعا میکردند که ملت ایران از انقلاب و نظامش جدا شده و به آرمانهای امامش پشت کرده است، ملت در صحنه حاضر شد و به عنوان عمل به تکلیف و به وصیّت امام، انتخاباتی با این شکوه و عظمت به راه انداخت، که ما از اوّلِ انقلاب، مانند آن را خیلی نادر داشتهایم. ببینید این چقدر مظهر لطف الهی است! همانطور که امام بزرگوار یک وقت به بنده فرمودند - و بنده هم خودم این را در دوران مسؤولیتهای مختلف تجربه کردهام - همواره در شداید، دست قدرت الهی به ما کمک کرده است. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1375/11/21 قدر بدانید. بخصوص قدردان اتّحاد و همبستگیای که در میان ملتمان است، باشید. اتّحادی چنین، خیلی با ارزش و عزیز است. گرههای بزرگ و گوناگون یک ملت را، اتّحاد آن ملت با سرانگشتی معجزآسا باز میکند. چنان که اتّحاد ملت ما نیز همین گونه بوده است و در آینده نیز همین طور خواهد بود. این، همان خصوصیتی است که امام بزرگوار، دائماً ما را به آن وصیت و نصیحت میکرد و پیوسته مردم را به «وحدت کلمه» و اتّحاد در شعارها، حرکتها، اقدامها و همدلی با یکدیگر دعوت میفرمود. آن روزْ علاج مشکلات، وحدت کلمه و اتّحاد بود؛ امروز هم اتّحاد و وحدت کلمه، علاج کننده مشکلات است. بیانات در خطبههای نماز عید فطر1374/12/01 وکیل آینده مجلس، باید دنبال راه امام و در خطّ او باشد؛ آن مرد بزرگ و انسانی که دشمنانش هم به عظمت و صداقت و شجاعت او اذعان و اعتراف میکردند. آن انسانی که ایرانِ ضعیف و وابسته را از چنگ آدمهای فاسد و مدیران نالایق و وابسته بیرون آورد و به دستِ خودِ ملت داد. آن انسانی که توانست حرکت مردم را هدایت و این ملت را مجتمع و متّحد کند و در راه آن هدف عظیم، به حرکت بیندازد. خطّ امام و ارزشها و وصیّتنامه او را فراموش نکنید. آنچه را که این ارزشها به شما میآموزد، آنها را در آدمی سراغ کنید و وقتی پیدا کردید؛ قربة الیاللَّه و محض رضای خدا، نام او را در صندوق رأی بیندازید. این، مجلس شورای اسلامىِ لایق شما و این ملت میشود. کار را این طور دنبال کنید. بیانات در مراسم پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1373/03/14 راه ما - همانطور که این مرد بزرگ برایمان ترسیم کرده است - راه استقامت و پیگیری هدفهای نظام اسلامی است. طبق درسهای امام بزرگوارمان و طبق وصیّت او، راه این ملت همین است. برادران و خواهران عزیز من در سراسر کشور توجّه کنند که راه خوشبختی ملت ایران، تمسّک به احکام اسلامی و الهی است. راه خوشبختی ملت ایران، تکیه به خود و تواناییهاو استعدادهای خود است. راه خوشبختی این ملت، قطع امید از قدرتهای مسلّط جهانی و نیز نترسیدن از آنهاست. نه از آنها اندکی بترسید و نه به آنها سرِسوزنی امید بورزید. متن حکم تنفیذ ششمین دورهی ریاستجمهوری اسلامی ایران1372/05/12 خدای بزرگ را حمد و سپاس که ملّت عزیز ایران را به لطف و رحمت خود، مطمئن و دلگرم فرمود؛ توطئههای خنّاسان را که در قالب شبکه تبلیغاتی صهیونیستی و استکباری، سعی خود را بر شکستن روحیه و مقاومت ملت ایران متمرکز کردهاند، همواره نقش برآب ساخت و دلهای مؤمن و حقجوی این امّت پیشرو را به صدق وعده خود مستحکم کرد، تا مردم ایران در هر جا که حضور و رأیشان برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی لازم بود، با حضور و اعلام رأی خود، دشمن را ناکام سازند و به ندای الهی، لبّیک گویند و در گزینش رئیس جمهور، با هشیاری و انگیزه و حسّاسیت به پای صندوق رأی آیند و به وصیت امام و مرشد و معلّم بزرگشان عمل کنند. خطبههای نمازجمعه در چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1372/03/14 من البته اطمینان دارم که ملت عزیزمان، در این انتخابات هم مثل انتخابات دورههای گذشته، شرکت خواهد کرد. لکن گمان میکنم این انتخابات، خصوصیتی دارد. امروز امریکا، صهیونیستها، سرمایهداران، گروهکها، پسماندهها و تفالههای رژیم گذشته، همه دست به دست هم دادهاند، تا بگویند با گذشت چهارسال از رحلت امام بزرگوار، مردم نسبت به انقلاب و راه امام، سرد شدهاند. میخواهند این را وانمود کنند. ملت ایران باید با قاطعیت و قدرت تمام، با حضور در سرِ صندوقهای رأی و انتخابات، ثابت کند که اگر چه چهارسال از رحلت آن بزرگوار گذشته است، اما مردم به راه او، به توصیه او و به وصیتنامه او، که به مردم فرموده است «باید در انتخابات شرکت کنید»، همچنان وفادارند. بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای استان لرستان1370/05/30 کسی خیال نکند که ابرقدرتها با اسلام آشتی کردهاند. کسی گمان نبرد که امروز امت اسلامی محتاج ایستادگی و مقاومت در مقابل قلدرهای جهانی نیست. هر کاری که آنها با ما نکردهاند، نمیتوانستهاند بکنند. هر کاری از آنها علیه امت اسلامی بربیاید، دریغ نمیکنند. ما باید بیدار باشیم. ما باید سر پا باشیم. ما باید فراموش نکنیم که قرآن از ما چه میخواهد. ما باید پیام این خونهای پاک را از یاد نبریم. ما باید وصیت امام بزرگوارمان را همواره آویزهی گوش داشته باشیم. او دشمنان اسلام را خوب شناخته بود. دشمنان، همانها هستند که امام ما گفت. دشمن در مقابل ملت بهپاخاستهیی مثل ملت ما، ضعیف است. دشمن در مقیاس مادّی قوی است؛ ولی در مقیاس معنوی دچار ضعف شدید است. ملت ما باید با همین معنویت، با همین ایمان، با همین وحدت و با همین هوشیاری و زیرکییی که از اول انقلاب نشان داده است، در صحنه بماند. خانوادههای عزیز شهدا، جوانان، شما جوانانی که برادرانتان شهید شدند، پدرانتان در جبههی نبرد حق با باطل جان دادند، باید جلوتر از دیگران باشید؛ خدا را شکر که هستید. پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1370/03/13 اکنون با گذشت دو سال از آن حادثهی تلخ اگرچه سالگرد روزی که در آن از زمین و آسمان، غم میرویید و میبارید، بار دیگر کامها را تلخ و دلها را سرشار از اندوه میکند، اما مشاهدهی اینکه امام عظیمالشأن ما همچنان در همهی مشاهد و مناظر انقلاب، حاضر و ناظر و چون خورشید، پرتو افشان است، دلها و جان ها را از امید و اطمینان سرشار میسازد. خدا را شکر که طمع و پیشبینی دشمنان که مترصد بودند با درگذشت امام، کشور را دچار هرج و مرج، انقلاب را مواجه با بنبست، ملت ایران را آشفته، و توطئههای خود را موفق ببینند، سراب شد و نیرنگ و افسون آنان که کوشیدند کشور و ملت و دولت را از راه امام بگردانند، با هوشیاری و تعهد مسؤولان و حضور دایمی مردم در صحنه، خنثی گشت و راه امام و خط روشنی که در برابر ملت ترسیم کرده بود با قوت و قاطعیتادامه یافت. اکنون در کنار خاطرهی تلخ چهاردهم خرداد، این واقعیتشیرین در برابر چشم ماست که امام راحل، اگر نه به جسم، اما با فکر و راه و وصیت همیشهزندهی خود، در کنار ماست و زنده است و به فضل وقدرت خدا هیچ قدرتی نخواهد توانست این حضور و این حیات را سلب کند و جمهوری اسلامی را از پدر و بنیانگذار و معلم بزرگ خود جدا سازد. بیانات در مراسم اعطای درجه به جمعی از فرماندهان1369/11/29 خوشحالیم که امروز بحمداللَّه شما جوانان پاک و مؤمن و خالص - چه سپاهی و چه ارتشی - این مراتب بالای نظامی را برعهده دارید؛ واقعاً مایهی خوشحالی است. ما کجا دیگر میتوانیم در دنیا، در این درجات، با این نامها، با این عنوانها، اینطور انسانهای مؤمن و سالم و خالص و پاک و با خدا پیدا کنیم؟ این، از برکات جمهوری اسلامی است و خدا را شکرگزاریم. امیدواریم که انشاءاللَّه خداوند روزبهروز ماها را در راه خودش موفقتر بکند و پیشتر ببرد. امروز که بحمداللَّه عمدهی نیروهای نظامی ما، با این درجات مدرّج شدند و سازماندهیها هماهنگ شده، توقع و انتظار این است که همکاریها هم بین سازمانهای نظامی، به همین ترتیب روزبهروز انشاءاللَّه افزایش پیدا کند و با هم همکاری و همدلی کنند؛ همانطور که دایماً وصیت امام عزیزمان بود. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران1369/09/14 امام راحل(رحمةاللَّهعلیه) یک وقت فرمودند، چنانچه در این مجلس به کسی اهانت شد، حق داشته باشد که به مجلس بیاید و از خودش دفاع کند. برادران و خواهرانی که در آن مجلس بودند، لابد یادشان است. وصیتنامه و پیام امام هم که موجود است. آنچه که امام راجع به مجلس فرمودند، همانها را موبهمو عمل کنید. آنها درسهای جاودانهیی است. پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1369/03/10 ملت ایران باید بدانند که حفظ انقلاب و برپانگاهداشتن پرچم عزت و شرف و ادامهی راه پُرافتخاری که مجاهدات این ملت شریف در برابر ملتهای جهان، مخصوصاً مسلمانان گشود و به عنوان تنها راه غلبه بر فشار و ظلم قلدران شناخته شد، و تنها باطلالسحر توطئههای دشمنان برعلیه انقلاب و جمهوری اسلامی، همانا حراست از اصول بنیانىِ انقلاب و پاسداری از ارزشهای انقلاب است. این، آن نقطهی روشنی است که شعار ضدیت با سلطهی جهانىِ استکبار را عالمگیر ساخته و ارکان نظام سلطهی جهانی را متزلزل کرده است و همین است که از این پس نیز ملت ایران را بر همهی توطئههای دشمنان فایق خواهد ساخت. و این همان وصیت جاودانی است که امام راحل عظیمالقدر(اعلیالله کلمته) در بیانیهها و اخیراً در وصیتنامهیخود، همهی ما را بدان توصیه فرموده است. بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی در مشهد مقدّس1369/01/02 آنها روز اول فکر نمیکردند که نتوانند ما را شکست بدهند؛ اما نتوانستند. مرتب وعده دادند و گفتند شش ماه دیگر جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد؛ اما بعد که دیدند نمیشود، زمان را زیاد کردند و گفتند یک سال دیگر؛ اما باز وقتی که دیدند امکان ندارد، تمدید کردند و گفتند دو سال دیگر، پنج سال دیگر! قدرت ملت ایران، دشمنان را وادار کرد که از حرفهایشان عدول کنند. آن را به امری که زمانش معلوم نیست، موکول نمایند. گفتند بعد از رحلت امام، جمهوری اسلامی شکست خواهد خورد. امام بزرگوار ما رحلت کردند و به جوار رحمت الهی رفتند؛ اما همچنانکه هر ثانیه و هر آنی از آنات عمر آن وجود مقدس در دوران انقلاب، مایهی تقویت انقلاب بود، بر اثر آن معنویت عظیم و آن محبوبیت بزرگ، ارتحال آن بزرگوار هم اسلام و انقلاب را بیشتر تقویت کرد. آن اخلاص و محبتی که مردم به امام راحلشان نشان دادند، آن تشییع جنازه، آن پیروی از وصیت، آن احترام به رهنمود و خط امام، آبروی انقلاب و ملت ایران را در دنیا چند برابر کرد؛ همچنانکه آبروی امام بزرگ را هم در دنیا مضاعف نمود. بحمداللَّه روزبهروز انقلاب راسختر، جمهوری اسلامی مستحکمتر، و ملت ایران مقاومتر شدهاند و باز هم خواهند شد. پیام به گردهمایى فرماندهان پایگاهها و نواحى مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر کشور1368/09/02 تبلیغات امریکایی و همدستانشان میخواهند القاء کنند که در ایران دوران جوشش انقلاب به سر آمده و انقلاب، راه گذشتهی خود را تغییرداده است. علیرغم دشمن اعلام میکنیم و همه باید عملاً و قولاً نشاندهند که انقلاب اسلامی، راه مبارزه با ظلم و استکبار و فساد را رها نکرده و هرگز نخواهد کرد. اگر قلدران عالم، خوشخیالانه گمان میکنند که این سنگر مظلومان و این مدافع مستضعفان و این پایگاه مبارزه با نظام سلطه و ظلم و استکبار جهانی، لحظهیی هدف های بزرگ خود را از یاد خواهد برد سخت در اشتباهند. ما همچنان و همیشه مدافع ملت های مظلوم و زیر یوغ استکبار هستیم و خواهیم بود. ما همواره در کنار ملت مسلمان و مبارز و رشید فلسطین و بر ضد صهیونیسم جنایتکار هستیم و خواهیم بود و به برادران فلسطینی خود توصیه میکنیم که راه خدا یعنی مبارزه با دشمن غاصب و حامیانش را با توکل واعتماد به خدا و تا نابودی دولت صهیونیست غاصب ادامه دهند. ملت بزرگ و بسیجیان مؤمن و فداکار ما دفاع از فلسطین را فریضهیی دینی میشمارند و در راه خدا هیچ هدفی را دستنیافتنی نمیدانند. ما همواره از حق ملت مظلوم افغانستان در برابر آنان که با او به زور یا تزویر عمل کردهاند، دفاعخواهیم کرد و معتقدیم ملت افغان که با نثار خون هزاران شهید توانسته نیروهای بیگانه را از خانه خود بیرون براند، در سایهی توکل به خدا و قطع امید از قدرت های مداخلهگر و کسانی که به آنان خدمت میکنند خواهد توانست نظام اسلامی مستقل از شرق و غرب و مبتنی بر خواست و ارادهی ملت را درکشور خود مستقر نماید. ما خود را همواره نسبت به ملت مقاوم و مظلوم لبنان که دستخوش توطئهی مشترک صهیونی، مارونی، امریکایی است، دارای تکلیف دانستهایم و خواهیم دانست. این، راه ما و وصیت امام عظیمالشأن ما و دستور اسلام ماست و بدان همواره وفادار خواهیم ماند. حکم تنفیذ ریاست جمهورى حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمیرفسنجانى1368/05/12 پس از گذشت دو دورهی کامل ریاست جمهوری که بحمداللَّه با وجود آن همه دشواریها و توطئههای دشمنان، به خیر و صلاح و عزت و عظمت اسلام و مسلمین سپری شده است، ملت رشید و مقاوم و با وفا، به وصیت امام فقید عظیمالشّأن خود عمل کرد و در نخستین امتحان و در همان حال که دشمنان قسمخوردهی اسلام، نیرنگها پرداخته و امیدها بدان بسته بودند، جهانیان را به حیرت و اعجاب وا داشت و با حضور وسیع و سیلآسای خود، بنیان آمال بدخواهانهی دشمن را برکند و با شناخت و آگاهی و آزادی کامل و کمنظیر، در انتخاباتی که نقش تبلیغات مرسوم در آن به کمترین حد ممکن رسید، به پای صندوقهای رأی رفت و به پیمان خود با خدا بر نفی پرستش شیطان، و به عهد خود با رسول خدا در پاسداری از ثقلین، و به تعهد خود در برابر امام و انقلاب در وحدت کلمه و کلمهی توحید و استقامت تا استقرار قسط عمل کرد. بیانات در دیدار جمعى از علما و روحانیّون سراسر کشور در آستانهی ماه محرّم1368/05/11 شاید بتوان گفت که امسال در مجالس و محافل ماه محرّم، آقایان حتّی از سالهای قبل، وظایف بیشتری دارند. ما امسال، مصیبت امام بزرگوارمان را هم که هنوز داغ آن تازه است، داریم. نباید دستگاه تبلیغی اسلامی کشور بگذارد که یاد امام(ره) - حتّی اندکی - کهنه بشود؛ که البته کهنه هم نخواهد شد. امام، با شخصیت و عظمت خود و با خصوصیاتی که در او بود و بعد از معصومین(ع) در هیچ کس جز او ندیدهایم و نشنیدهایم، پایهی اصلی و ریشهی این شجرهی طیبه است. این ریشه، باید همیشه محکم و زنده و تازه بماند. یاد امام را با ابعاد حقیقی شخصیت و بیان افکار و بخشهایی از وصیتنامه و محکمات و مسلّماتِ فرمایشها و جهتگیریهای او، زنده کنیم و زنده بداریم. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم1368/04/21 جملهیی در وصیتنامهی امام عزیزمان هست که هرگز نباید آن را فراموش کنیم. ایشان فرمودند: آن عاملی که انقلاب را به پیروزی رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. یعنی اتکال به خدا و ایمان مردم به اسلام و تصمیم قاطع بر انجام وظیفهی الهی و اسلامی و وحدت کلمه، رمز پیروزی و تداوم انقلاب است. این، یک درس همیشگی برای همهی ماست. پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹1368/04/14 ما علاج مسألهی فلسطین را در راهحلهای دیکتهشدهی ابرقدرتها نمیدانیم؛ علاج زخم فلسطین، فقط قلع غدهی سرطانی حکومت صهیونیستی است، و این کاملاً ممکن است. مسلمانان در حج باید به این مسأله اندیشیده، برای آن متعهد شده و هماهنگ شعار و عمل را در راه آن به کار برند. ملت ایران مانند همیشه خود را در کنار مبارزان فلسطینی میداند و بدون پیروزی در قضیهی فلسطین، پیروزی خود را ناقص میشمرد. امام راحل عظیم، از نخستین روزهای شروع مبارزه در ایران، مسألهی فلسطین را در صدر مطالب خود قرار داد و در طول مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، آن را تعقیب کرد و پس از ارتحال ملکوتیش نیز با زبان وصیتنامهی سیاسی، الهیاش با ما و همهی مسلمانان عالم، دربارهی آن حرف زد. این واجب، تخلفناپذیر است. شما حاجیان نیز دارای همین وظیفهاید، و اگر همه به وظیفه عمل کنیم، زخم عمیق پیکر اسلام بهبود خواهد یافت - انشاءاللَّه - و خدا با ماست. پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹1368/04/14 من وظیفه دارم احترام و سپاس عمیق خود را به ملت عظیمالشأن ایران ابراز دارم و به آنان خاضعانه عرض کنم که شما با امتحان بزرگ و تکاندهندهیی مواجه شدید و روسفید و آبرومند از آن بیرون آمدید؛ سلام و رحمت خدا بر شما باد. شما در حیات بابرکت امام، بهترین و صدیقترین یاران برای او بودید و مایهی سربلندی آن فرزند پیغمبر(صلّیاللَّهعلیهواله) شدید و پس از پرواز ملکوتی او نیز، باشکوهترین وفاداری را نسبت به او و وصیت او نشان دادید؛ خدای بزرگ از شما راضی باد. و نیز وظیفه دارم از همهی برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان سپاسگزاری کنم، که دل ملت ایران را تسلّا دادند و دشمن را مرعوب کردند و وحدت شکوهمند اسلامی را به نمایش گذاردند؛ روح مطهر رسول خدا(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) از همهی آنان راضی باد. بیانات در دیدار ائمّهی جمعهی سراسر کشور1368/04/12 در آن لحظهیی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ما بشدت نگران بودیم. وقتی که من رسیدم، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند. بنابراین، مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً میباید در آن لحظهی حساس به ما میگفتند. ایشان گفتند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینکم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمیتواند به شما آسیبی برساند. به نظر من، وصیت سیصفحهیی امام(ره) میتواند در همین چند جمله خلاصه شود. او واقعاً حکیم بود و مصداق کامل «صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی» محسوب میشد. انسان احساس میکرد که تمام حقایق عالم در وجود او منعکس بود. او چیزهایی را بوضوح و روشنی و باهمان نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی - میدید و میفهمید که دیگران عصازنان خودشان را به آن نقطه میرساندند. این مرد حکیم الهی مجرب دلسوزی که چندین سال این جامعه را اداره کرده بود، مهمترین مسأله را همین چند کلمه میدانست، که یکی از آنها «رحماءبینهم» است. من وصیت حقیقی امام(ره) را تحقق همین نکات میدانم. باید بر سلایق پا گذاشت؛ آنجا که موجب جداشدن از دیگران است؛ چه رسد به اهواء و هوسها و انگیزههای مادّی که حالش معلوم است. بیانات در دیدار جمعى از بسیجیان سراسر کشور1368/04/06 این حرف درستی است که بسیج بیست میلیونی پُرشور و بااخلاص کشور، پدر مهربانی را از دست داد. حقیقتاً رابطهی بین شما و آن قلب منور و پُرعطوفت، رابطهی پدر و فرزند بود. شاید هیچوقت اتفاق نمیافتاد که در حضور آن بزرگوار، از بسیج و فداکاریهای جوانان مؤمن و بااخلاص میدانهای جنگ و صحنههای انقلاب صحبت شود، ولی آن بزرگوار از این حرکت پُرشور مردمی، با رقت و عطوفت یاد نکنند. گاهی افرادی در شمار بسیجیان عظیم و انبوه خدمت امام(ره) میرسیدند و آن پدر عزیز، پاسخ محبتآمیز و پدرانه به آنها میدادند. حال ما آن وجود عظیمالشأن را در کنار خود نداریم، و این یک واقعیت تلخ است. ما که معتقدیم روح مؤمنین، آزاد و بینا و مسلط بر امور دنیای مادّی است، شاید بشود با اطمینان گفت که هماکنون روح مقدس امام، ناظر بر احوال جامعهی ما و متوجه فرزندان خود است. این ملت فرزندان او بودند. براستی، آن بزرگوار از ما و فرزندانش چه توقعی دارد؟ نکتهی اصلی اینجاست. عزاداری لازم است؛ اصلاً دست خود ما نیست. مگر میتوانیم بر این مصیبت نگرییم و احساسات جوشان خودمان را نسبت به آن عزیز یگانه، سرپوش بگذاریم؟ اینها به جای خود محفوظ است؛ اما اصل قضیه، تداوم راه و اجرای وصیت اوست. اگر امروز او زنده بود، از ما چه میخواست؟ این مهم است که خواستهی او را جامهی عمل بپوشانیم. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم1368/04/03 وظیفهی دوم، توجه به سازندگی و آبادانی کشور است. اگر ما نتوانیم کشور خود را بسازیم، ملتهای مسلمان از ما مأیوس میشوند و دشمنان نیز نسبت به ما جری خواهند شد. بدگوها خواهند گفت اینها نتوانستند کشورشان را بسازند و آباد کنند. ما وظیفه داریم برای آبادانی کشور تلاش کنیم و سازندگی را در همهی ابعاد طبیعت و شهرها و روستاها و اقتصاد و صنعت و کشاورزی و اشتغال و... محقق سازیم. همچنین وظیفه داریم فقر و محرومیت را در کشور از بین ببریم و به زندگی این قشر بیشتر رسیدگی کنیم. این، وظیفهی ما و وصیت امام(ره) است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم1368/04/03 باید بهانهها را دور ریخت. باید این فضای صمیمیت و مهربانی را که امروز به برکت توجهات روح پُرفتوح امام(ره) در کشور به وجود آمده است، حفظ کرد. باید انگیزههای اختلاف را در درون خود کشت. باید طرح مسایل اختلافانگیز را، ممنوع دینی و شرعی دانست. بعضیها به خاطر محدود بودن شعاع وجودشان، خیلی نمیتوانند زمینهساز اختلاف و تفرقه باشند؛ ممکن است حداکثر بین چند نفر ایجاد اختلاف کنند - هرچند همین موارد جزیی هم حرام است و اشکال دارد - اما بعضیها هستند که نقش و تأثیر و قوّت وجودیشان طوری است که کمترین اشارهی آنها - هرچند غیرعمد باشد - ممکن است خدای نکرده موجب تفرقه و اختلاف شود. افرادی که حساس هستند و حرکات و حرف و اشاره و تصریح آنها در مردم اثر میگذارد، باید مواظب باشند که کار آنها به ایجاد اختلاف و تفرقه دامن نزند. کسانی که قلم در دستشان و تریبون در اختیارشان است، و کسانی که در میان مردم از وجههیی برخوردارند، باید خیلی مراقبت کنند. باید وحدت کلمه را حفظ کرد؛ این وصیت دایمی امام بود. شاید در طول ده سال بعد از انقلاب، کمتر مسألهیی به اندازهی «وحدت» مورد تأکید آن بزرگوار بود. موافقت با درخواست حجتالاسلام والمسلمین حاج سیّد احمد خمینی1368/03/26 از آنجا که بنا بر مرقومهی فرزند گرامی و عزیز حضرت امام خمینی (قدّسسرّه)، جناب حجةالاسلام آقای حاج سیّد احمد خمینی (دامتافاضاته)، کلیهی وجوهی که در بانکها به نام آن حضرت میباشد، سهم مبارک امام (علیهالسّلام) است و به ورثهی معظمٌله متعلق نیست و طبق وصیت ایشان باید به وسیلهی شورای محترم مدیریت حوزهی علمیهی قم، در مصارف حوزههای علمیه خرج شود، لذا بهاینوسیله ابلاغ میگردد که کلیهی وجوه موجود در حساب حضرت امام خمینی(قدّسسرّه) در بانکها، در اختیار شورای محترم مدیریت حوزهی علمیهی قم گذارده شود. پاسخ به پیام تسلیت آیتاللهالعظمى اراکى1368/03/21 اینجانب، با استمداد از تفضلات و توفیقات الهی و با توسل به ذیل عنایات حضرت ولیّعصر(ارواحنافداهوعجّلاللَّهتعالیفرجه)، تصمیم قاطع دارم که در جهت تحقق اهداف مقدس اسلامی و استقرار کامل حاکمیت شرع مبین که آرزو و راه و وصیت رهبر فقید و عزیزمان میباشد، تمامی تلاش ممکن را به کار برده و همهی نیروها را در آن راه بسیج نمایم. از آنجناب تقاضا دارم که اینجانب را همواره مشمول دعوات زاکیهی خود قرار دهید. بیانات در دیدار نماینده ولیفقیه، وزیر و جمعى از کارکنان جهاد سازندگى سراسر کشور1368/03/20 ما امروز در فقدان امام و چشم بینای انقلاب، باید اینگونه عمل کنیم. اگر این نعمت را با خود نداریم، بیایید سامعه و شامه و ذایقه و لامسه و همهی احساسهای مکمون و مکنون خود را بیش از گذشته به کار اندازیم. امروز باید بیشتر کار کنیم، بیشتر فکر کنیم و همبستگی بهتری داشته باشیم، تا بتوانیم وظایفمان را انجام دهیم. انقلاب به سرچشمههای فیاض و جوشان استعدادهای بشری نیاز دارد؛ باید برای تأمین این نیاز بکوشیم و این، عمل به وصیت بزرگمردی است که جای خالی او را با همهی وجودمان لمس میکنیم. اگر بخواهیم انقلاب با همان سرعت و شتاب و با همان اتقان و استقامت و درست در همان خط صحیح اسلام و بدون گرایش به چپ و راست حرکت کند، باید هدفهایی که بر قلهی بلند آرزوهای ملت ما - بلکه ملتهای اسلامی - میدرخشند، همواره مقابل دیدگان ما باشد. باید تلاش خود را برای تحقق این هدفها مضاعف کنیم و از مشکلات نهراسیم. پیام به ملّت ایران در آغاز مسئولیّت رهبرى1368/03/18 همانطور که رهبر کبیر و عزیز ما بارها تکرار میکردند و در وصیتنامهی سیاسی، الهی خود نیز بر آن تأکید ورزیدهاند، وحدت کلمه و وحدت صفوف ملت ما که رمز پیروزی انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نیز هست. تقسیم شدن ملت به گروهها و دستههای متعارض و عمده کردن اختلافات کماهمیت و احساسات غیرمنطقی و به فراموشی سپردن اصول مهمی که میان همهی ملت ما و لااقل میان اکثریت عظیمی از آنان مشترک است، و به فراموشی سپردن حضور دشمن و خطرات جبرانناپذیر ناشی از آن، بزرگترین فاجعه برای ملتی است که میخواهد حق تضییعشدهی خود را احیا کند و خود را از وابستگی به بیگانگان برهاند. ما با راه درازی که به سوی آیندهی درخشان کشور و ملتمان در پیش داریم، و با دشمنان عنودی که مایلند به هر قیمت، ما را از پیمودن این راه و رسیدن به آن آینده مانع شوند، به حکم عقل و دین و تجربه، باید صفوف خود را مستحکم و یکپارچه کنیم و از اختلافات بپرهیزیم. دوگونگی سلیقهها و حتّی بینشها، در هنگامی که اصول مشترکی همهی ملت را به یکدیگر از بن و بنیاد پیوند میدهد، بههیچوجه نباید به معارضه و جدال بینجامد. |