news/content
پیوندهای مرتبطفيلمفيلمفيلمفيلمصوتصوت
نسخه قابل چاپ
1367/05/24

بیانات در جمع رزمندگان لشکر نجف اشرف

در دومین روز از ماه محرم ۱۴۰۹ ه.ق (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله‌ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله‌ فى الارضین.

 خدا را شکرگزارم و بسیار خوشحالم که توفیق دست داد تا شما عزیزان رزمنده‌‌ى لشکرِ نجف را از نزدیک و دسته‌‌جمعى زیارت کنم. ما لشکر شما را و رزمندگان این لشکر را و فرمانده‌ شما را و افتخارات شما را و فداکاری‌هایتان را می‌شناسیم؛ یقیناً لشکر شجاع و خط‌‌شکن و قوى و سرافراز شما تقریباً از اوّل جنگ تا امروز، یکى از بهترین و فداکارترین لشکرهاى سپاه اسلام بوده و ان‌شاءالله‌ بعد از این هم خواهد بود.

 امروز به‌ مناسبت شروع محرّم‌ الحرام و چون میبینیم که مردم ما در اوّلین روزهاى سال هجرى جدید هستند و دیروز و امروز با یاد سیّدالشهدا (علیه‌ الصّلاة ‌و السّلام) نَفَس معنوى خودشان را تازه کرده‌اند، جا دارد که قدرى درباره‌‌ى محرّم و عاشورا صحبت کنیم، بعد از آن‌ هم یک مختصرى راجع ‌به مسائل جارى و موقعیّت و موضع جدید جمهورى اسلامى مطالبى را عرض میکنم.

 در موردِ محرّم باید عرض کنم که محرّم در حقیقت پرچم اسلام شد، در حقیقت شاخص قرآن شد؛ خیلی‌ها ادّعا میکردند که مسلمانند، خیلی‌ها بودند که قرآن را تلاوت میکردند و شاید به صورت رسمى و با آب و رنگ علمى راجع‌ به مطالب قرآن حرفهایى هم میزدند امّا آن چیزى که در طول تاریخ پُرافتخار تشیّع توانسته مرزى باشد میان حق و باطل، میان اسلام حقیقى و اسلام مجازى، محرّم بوده است. شاید بعضى از مسلمانها با حقیقت محرّم و عاشورا درست آشنا نباشند امّا حقیقتاً در یک دوران طولانی‌اى از تاریخ، بهترین مسلمانان، حتّى مسلمانانى که در زمره‌‌ى تشیّع نبودند، قدر محرّم را می‌دانستند.

 محرّم در نظر عارفانِ به محرّم -یعنى در نظر کسانى که محرّم را می‌شناسند- در حقیقت شاخص بیدارى امّت مسلمان بود. چند چیز را محرّم به محرّم‌‌شناس‌ها نشان داد و ثابت کرد: یکى این که محرّم به همه‌‌ى مسلمانان عالم و به آنهایى که توانستند درس محرّم را بفهمند نشان داد که براى دفاع از اسلام و از قرآن، هر کسى در هر شأن و مقامى باید از جان خودش بگذرد. مسلمانى که ادّعاى طرف‌دارى از اسلام میکند امّا در راه دفاع از اسلام حاضر نیست یک سیلى بخورد، حاضر نیست براى دفاع از قرآن مصالح شخصى خودش را قربانى بکند، نمیتواند ادّعا بکند که مسلمان واقعى است! دیگر از حسین چه کسى بالاتر؟ محرّم نشان داد که کسى در حدّ عظمتِ شخصیّتِ حسین‌‌بن‌‌على، آن جان عزیز، آن انسانى که همه‌ی دنیا به برکت و طُفیل او به ‌وجود آمده بود، این انسان با این عظمت و چنین مغتنم، بردارد بهترین انسانهاى زمان خودش را -از حبیب‌‌بن‌‌مظاهر و مسلم‌‌بن‌‌عوسجه و دیگرِ شهداى کربلا در آن روزگار هیچ‌کس بهتر نبود- فرزندانش را بردارد و خود را و همه‌ی آنها را آماده کند براى قربانى شدن و از این بالاتر حاضر بشود که زنان و دختران و ناموس الهى و حرم پیغمبر، مثل زنهاى کفّار و بیگانگان اسیر بشوند و شهر به ‌شهر گردانده بشوند. اینها را که حسین‌‌بن‌‌على در آئینه‌‌ى روشنِ دلِ منوّرِ خود میدید، و میدانست این‌ جورى خواهد شد، در عین‌ حال همه را برداشت، همه‌ی موجودیاش را برداشت، حتّى امام سجّاد را هم برداشت -منتها خدا امام سجّاد را به ‌عنوان ذخیره‌‌ى امامت نگه داشت- همه را آورد به قربانگاه. این یک درس شد؛ این درسِ اوّل و بزرگ‌ترین درس محرّم است؛ درسى که هر انسان مؤمن به خدا و اسلام را باید به تکلیفش آشنا کند که آنجایى که پاى دفاع از اسلام در میان است، حتّى عزیزترین جانها هم باید خودشان را آماده‌‌ى قربانى شدن کنند.

 در کنار این درس، محرّم درسهاى دیگرى هم دارد؛ یک درس دیگر محرّم این است که وقتى موجودى براى خدا و اسلام جان خودش را فدا میکند -ولو در آن ‌وقتى که جان خودش را قربان میکند در کمال غربت باشد، مثل غربت حسین‌‌بن‌‌على- این شمع فروزان و این نهال بالنده هرگز از صحنه‌‌ى روزگار محو نخواهد شد و این خون هرگز نخواهد خشکید؛ این هم درس دیگرى است. اگر کسى در وضع حسین‌‌بن‌‌على به شهادت میرسید، به ‌حسب طبیعت باید بکلّى فراموش میشد امّا حسین فراموش نشد! نه‌ فقط فراموش نشد، که خون او هر روز جوشان‌تر شد، هر روز دلهاى بیشترى را برانگیخته کرد. در یک بیابان دورافتاده، دور از چشم همه، در اطراف یک عدّه لشکرِ فریب‌‌خورده‌‌ى اغفال‌شده و دل‌به‌دنیاداده، زیر فشار تبلیغاتِ رسمىِ دستگاهِ جبّارِ حاکم، بعد هم با آن فشار شدیدى که روى دوش مردم می‌آمد که مبادا یاد حسین‌‌بن‌‌على را زنده کنند، با همه‌ی این شرایط و اوضاع و احوال، این خون خشک نشد، این جان عزیز فراموش نشد، هر روز که گذشت این شهادت دنیا را بیشتر روشن کرد؛ لذا محرّم ماه بیدارى و روشنگرى است.

 مولوى نقل میکند که شاعرى وارد شهر حلب شد، دید مردم در و دیوار را سیاه‌پوش کرده‌اند؛ فکر کرد شاید شاهى، شاهزاده‌‌اى، امیرى، بزرگى از دنیا رفته. گفت بروم مدحى بگویم و پولى بگیرم؛ خواست بپرسد این شخصی که مرده چه کسى بوده. از یکى پرسید چه کسى مرده که در و دیوار شهر سیاه‌پوش است؟ آن مرد به قیافه‌‌اش نگاه کرد و گفت تو در این شهر غریبى؟ گفت: بله. گفت: بله، فهمیدم غریبى و نمیدانى چه خبر است؛ ماه محرّم است! شاعر پرسید: ماه محرّم مگر چیست؟ گفت: ماه محرّم، ماه شهادت حسین‌‌بن‌‌على است و ما به آن ‌جهت سیاه‌‌پوشیم. شاعر در جواب او بنا کرد حرفهایى زدن که مولوى اینها را در کتاب مثنوى به زیبایى بیان کرده؛ ازجمله میگوید: اینها که به شهادت رسیدند، حسین‌‌بن‌‌على که کشته شد، روز جشن و شادى آنها است:
 
زانکه ایشان خسرو دین بوده‌‌اند
وقت شادى شد چو بُگسستند بند
 
سوى شادِروان دولت تاختند
کُنده و زنجیر را انداختند
 
آنها شاد شدند و دوستانشان باید به شهادت آنها شاد بشوند، امّا مردم حلب! شما امروز فهمیدید که حسین به شهادت رسیده؟ امروز فهمیدید که باید عزادارى کنید؟ پس چطور در ظرف این چند صد سال -در آن روز، چند صد سال از شهادت امام حسین میگذشت، [این] مال قرن هفتم است- دنیاى شما و دنیاى اسلام نفهمیدند که حسین شهید شد و چرا شهید شد! شما خواب بودید.

پس عزا بر خود کنید اى خفتگان
زانکه بد مرگیست این خواب گِران

راست میگوید؛ آنهایى که نفهمیدند حسین چرا شهید شد، نفهمیدند که چرا این عَلَمى که در دست حسین بود، برافراشته شد و تکلیف پیروان حسین در قبال این رسالت چیست، باید بر خودشان گریه کنند و دنیاى اسلام متأسّفانه در طول قرن‌هاى متمادى از این حقیقت غافل ماند و شما اوّلین ملّتى بودید که در زمان مناسب و در لحظه‌‌ى نیاز، این حقیقت را به‌روشنى فهمیدید و به دنیا نشان دادید و ملّت ما پشت سر امام حکیم و بزرگوار و الهى خود فهمید که شهادت حسین یعنى درس غلبه‌‌ى خون بر شمشیر و این درس را به کار بستید و ملّت ما این درس را به کار بست و خون را بر شمشیر پیروز کرد.

و عزیزان من، رزمندگان، جوانان مؤمن و بااخلاص! بدانید وَالله‌ اگر جنگ ایران و عراق هم تمام بشود، در مبارزه‌‌ى جهانىِ انقلابِ اسلامى با کفر و استکبار جهانى همین حربه خواهد بود که ملّت اسلام را به پیروزى قطعى خواهد رساند؛ ما، هم در تجربه‌‌ى مبارزه‌‌ى ملّت ایران با نظام منحوس شاهنشاهى از تبعیّت از سیّدالشهدا (علیه‌ السّلام) استفاده کردیم، هم در جنگ با متجاوزین عراقى این تجربه را به کار بسته‌ایم و هم در طول مبارزه‌ با استکبار جهانى باید همیشه این یادمان باشد. ملّت ما با فداکارى، با نترسیدن از مرگ، با ترجیح دادن مصلحت اسلام بر مصلحت خود خواهد توانست این بار سنگین را به منزل برساند و این راه طولانى را طى کند. این باید درسى باشد که ما فراموش نکنیم؛ ما مسئولین کشور هم باید فراموش نکنیم، شما رزمندگان هم باید فراموش نکنید، روحانیّت هم باید فراموش نکند و کلّ ملّت هم همواره باید این درس را به یاد داشته باشند؛ این درس محرّم است.

در طول این روزهاى عزیز -[یعنی] روزهاى دهه‌‌ى عاشورا و بعد از عاشورا- هر وقت بر حسین‌‌بن‌‌على دل سوزاندید و گریه کردید، یادتان باشد که چرا بر حسین گریه میکنید، یادتان باشد که پیام این اشک و این عزادارى چیست؛ جورى نباشد که ما هم غافل بمانیم تا مجبور بشویم بر خودمان عزادارى کنیم و حسین را نشناسیم؛ البتّه ملّت ما بحمدالله‌ حسین را شناخته، مخصوصاً جوانهایمان و رزمندگانمان. این درباره‌ی محرّم.

لطفاً نظر خود را بنویسید:

کدامنیتی : *
اعدادي را که مي بینيد ، وارد کنید
*
جمله‌های برگزیده این دیدار
آخرین‌ها
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی