news/content
پیوندهای مرتبطخبرخبرصوتصوت
نسخه قابل چاپ
1373/12/11

بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام

به مناسبت عید سعید فطر سال ۱۴۱۵ قمری

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 بنده هم این عید بزرگ را به همه‌ی مسلمین عالم و به ملت بزرگ و عزیزمان و به شما حضّار محترم و کارگزاران خدوم و زحمت‌کشِ نظام جمهوری اسلامی و میهمانان عزیزی که حضور دارند، تبریک می‌گویم. خصوصیت اساسی عید فطر، ناشی از همسایگی با ماه مبارک رمضان است که ماه دعا و تضرّع و تصفیه و تزکیه‌ی نفس و تقرّب الی الله است. اساساً عید روزی است که دلها باید به یک نقطه‌ی متمرکز توجّه پیدا کند. خاصیت اعیاد این است. عیدِ همه‌ی ملتها این‌گونه است. در حقیقت، متّصل کردن آحاد یک ملت با عواطف، افکار و احساساتشان به یک مرکز مشترک و عمومی میان همه، از خواص عید است. در اعیاد اسلامی هم، عواطف و احساسات و افکار و نفوسِ یکایک مسلمانان در هرجای دنیا که هستند به یک نقطه که بین همه آن‌ها مشترک است، متوجّه می‌شود. این نکته، بسیار اساسی و مهم است. خصوصیت همسایگی با ماه رمضان و در حقیقت روز پاداش بودنِ امروز نسبت به ماه رمضان، یا روز محاسبه بودن نسبت به ماه رمضان هم، یک خصوصیت دیگر است.

 این روزها که در صحنه‌ی جهان اسلام نگاه می‌کنیم، آنچه در بادی امر به نظر می‌رسد، گرفتاریها و تلخی‌هاست. لکن در لابلای این گرفتاریها و پشتِ سر این تلخیها، درخشندگی‌ها، امیدها و مسائل بدیع و بی‌سابقه‌ای خود را نشان می‌دهد که دل را از شادی عید مملو می‌کند. این هم از الطاف الهی و از برکات پروردگار بر امّت ماست. اما آن بخش ظاهری قصّه که برای ملتهای مسلمان غم‌انگیز است، عبارت است از حوادث تلخی که در دنیای اسلامی روی می‌دهد. حقیقتاً اگر یک فرد مسلمان، از غیرت اسلامی برخوردار باشد و احساسات اسلامی را و لو در حدّ کم دارا باشد، در مقابل قضیّه‌ی فلسطین احساس حزن و غم و خشم و خسارت می‌کند. این امری واضح است. یک سرزمین از سرزمینهای اسلامی و جایگاه یک ملت از ملتهای اسلامی را به یک مصیبت مزمن آلوده کرده‌اند. این واقعاً غم‌انگیز است. متأسّفانه در دنیای اسلام کسانی هستند که از این حادثه‌ی غم‌انگیز چندان احساس غم نمی‌کنند. اما حقّاً غم‌انگیز است. گذشته از فلسطین، قضایایی هم که برای مسلمانان در مناطق اروپایی و اخیراً در بخشی از مناطق قفقاز -یعنی چچنستان- پیش آمده، از مسائل بسیار مصیبت‌زا و دردآور است. ملت مسلمانی در اروپا که از نژادهای اروپایی و بدون ذرّه‌ای شبهه اهل آنجاست و مهاجر نیست -یعنی مردم اروپایی الاصلِ اسلاوِ بومی منطقه‌ای از اروپا که همین یوگسلاوی سابق باشد- در خانه‌ی خودش به اشدّ وجه، مظلوم واقع شده است. جرمش چیست؟ مسلمانی. این قضیه، احساسات هر مسلمانی را در دنیا حقّاً و انصافاً جریحه‌دار می‌کند. همین‌طور قضایای دیگری که در دنیای اسلام است -چه در کشورهای اسلامی، چه در کشورهای غیر اسلامی، چه در آسیا، چه در اروپا و چه در آفریقا- تلخ است. اساسی‌تر از این مسائل، گسیختگی دنیای اسلام است که این هم تلخیِ بزرگی است و شاید اساس مشکل در آن باشد. ملتهای اسلامی از هم جدایند. چندین سال -شاید نزدیک به صد سال- است که دست‌هایی احساسات ناسیونالیستی را در ملتهای اسلامی تقویت می‌کنند. در کشورهای عربی، احساس ناسیونالیسم عربی را؛ در ترکیه احساس ناسیونالیسم ترکی را؛ در ایران احساس ناسیونالیسم ایرانی را و در سایر ملتهای مسلمان، احساسات ناسیونالیسمی دیگر را. کسانی که این احساسات را در ملتهای اسلامی تزریق کردند و دمیدند، شاید نظر بدی نداشتند؛ اما توجّه نکردند که پان‌عربیسم و پان‌ترکیسم و پان‌ایرانیسم و مانند آن به چه قیمت تمام خواهد شد. توجّه نکردند که تزریق چنین احساساتی به قیمت این تمام خواهد شد که ملتهای یکپارچه، این‌طور از هم‌گسیخته شوند و دشمنان اسلام هر بلایی می‌خواهند بر سر مسلمانان بیاورند. این هم یک گسیختگی دردآور است که به دلیل احساسات ناسیونالیستی یا احساسات فرقه‌ای بین شیعه و سنّی و اباضیّ و از این قبیل رخ نموده است. این‌ها تلخی‌هاست. همه هم این تلخیها را می‌بینند. ملتها که دستشان از صحنه‌های تصمیم‌گیری کوتاه است و غمگینند؛ اما متأسّفانه مسئولین هم کمتر به فکر ترمیم این رخنه و شکاف در امّت اسلامی‌اند. مع‌الاسف این اشکالِ موجود، از دردهای بزرگ امّت اسلامی است.

 بایستی از خدا بخواهیم و همّت کنیم تا برطرف شود. بااین‌همه انسان در پشتِ سر این تلخیها، شیرینی‌هایی را می‌بیند. در خلال این تاریکیها روزنه‌ی امید را می‌شود مشاهده کرد. آن روزنه‌ی امید چیست؟ این است که ملتها در سراسر دنیا به چشم جدّی‌تری به اسلام نگاه می‌کنند؛ با احساس عمیق‌تر و مؤمنانه‌تری با اسلام مواجه می‌شوند و اسلام را اتّخاذ و انتخاب می‌کنند؛ برای اسلام تلاش می‌کنند و برای اسلام شعار می‌دهند. این امر، بی‌سابقه است.

 در گذشته، ایمان‌های عمیق، بسیار داشتیم؛ اما ایمانی که ملتها را به عمل و تلاش و جدّ و جهد وادارد؛ به آن‌ها خطّ سیاسی بدهد و آن‌ها را در راه یک حرکت عظیمِ ملّی دستگیری کند، نداشتیم. این پدیده و رخدادی جدید است. اگر به کشورهای اسلامی و به گروههای مسلمان در سراسر عالم نگاه کنید، این رخداد و پدیده را مشاهده خواهید کرد. این رخداد و پدیده همان چیزی است که دشمن اسلام از آن نگران است. امروز آمریکاییها، محافل صهیونیستی عالم و محافل سرمایه‌داریِ عمده‌ی دنیا وقتی به چشم دشمن به حرکتهای مؤمنانه‌ی مردم مسلمان نگاه می‌کنند، اسمش را بنیادگرایی می‌گذارند. البته مقصود آن‌ها از کلمه‌ی بنیادگرایی، التزام به اصول و به پایه‌های فکری و ارزشهای اساسی نیست. مرادشان از کلمه‌ی بنیادگرایی، واپس‌نگری، کهنه‌پرستی و نگاه متحجّرانه به مسائل است. یعنی به عنوان یک دشنام، بنیادگرایی را به ملتها نسبت می‌دهند. از نظر آنان، بنیادگرا یعنی متحجّر و عقب‌افتاده و دگم و مانند آن! دشمن اگر فحش ندهد باید تعجّب کرد. دشمنِ لجوج که بلندگویی به آن قوّت در دست دارد و برای تبلیغات، میلیونها دلار خرج می‌کند، می‌خواهید دشنام ندهد؟! معلوم است که دشنام خواهد داد. ما از دشنام دادن او هیچ تعجّب نمی‌کنیم. اما اگر خودی‌ها حرف او را باور کنند، تعجّب دارد. من عرض می‌کنم پدیده‌ی مذکور در دنیای اسلام، پدیده‌ی مبارکی است. به هر دلیلی نگاه کنید، این پدیده مبارک است. برای ملیتها خوب است. برای دولتهای مسلمان -اگر درست دقّت کنند- خوب است. برای اقتدار کشورها خوب است. برای تضعیف دشمنان جهانی خوب است. برای ایجاد وحدت بین ملتهای اسلامی خوب است. اینکه ملتی، سر بلند کند و بگوید می‌خواهیم قوانین اسلامی بر ما حکومت کند، بسیار خوب است. جا دارد که دولتها، سیاسیّون، روشن‌فکران و فعّالین هر ملت، از این پدیده استقبال کنند که بسیار مغتنم است. بعضی اشخاص و جریانها از این امر می‌ترسند. بعضی از کشورها با این پدیده برخورد خصمانه می‌کنند. ما، در این قضیه با آن‌ها هم عقیده نیستیم. ما می‌گوییم باید این پدیده‌ی حرکت‌زا را شناخت. باید محتوا و مغز و لُبّ آن را فهمید و به عنوان عاملی که امروز می‌تواند ملتهای مسلمان را پشتیبانی کند و نجات دهد، پذیرفت و قبول کرد.

 دشمن البته دشمنی می‌کند. صهیونیستها وقتی می‌خواهند به جمهوری اسلامی بدگویی کنند، می‌گویند حکومت اسلامی! به نظر آن‌ها حکومت اسلامی فحش است! ما افتخار می‌کنیم، تواضع می‌کنیم و می‌گوییم ما کجا و حکومت اسلامی کجا؟ ما هنوز بسیار با حکومت اسلامی فاصله داریم. ان‌شاءاللّه در راهش هستیم. ما رسیدن به حکومت اسلامی را یک آرزوی بزرگ و یک نقطه‌ی رفیع می‌دانیم. اما آن‌ها به عنوان فحش با آن برخورد می‌کنند. می‌خواهید صهیونیستِ لجوجِ عنودِ دنیاطلبِ قسیّ‌القلبِ ضدّ مسلمانِ ضدّ بشرِ، نژادپرست از حکومت اسلامی خشنود باشد؟ معلوم است که بدش می‌آید. اما مسلمان چرا باید بدش بیاید؟ آنچه که من احساس می‌کنم، در صحنه‌ی دنیای اسلام این است. بنده می‌بینم که ملتهای مسلمان بیدارند و بیدارتر شده‌اند. ملتهای مسلمان، آن حالتِ ضعفِ مزمن و تسلیم مزمنی را که در طول صد و پنجاه یا دویست سال بر آن‌ها تحمیل شده بود، بتدریج کنار گذاشتند. این موضوع، بسیار مهم است. خودِ این، عید است. ملتهای مسلمان، آن حالت خودباختگی و رنگ‌باختگی در مقابل غرب را به‌کلّی کنار گذاشتند. راز حرکت و پیشرفت یک ملت به سمت عروج معنوی و مادّی همین است. اوّل باید به خود ایمان بیاورد و خودباختگی را کنار بگذارد. اگر به خود اعتقاد پیدا کرد و احساس نمود که به آقابالاسری از ملتها و دولتهای بیگانه نیاز ندارد و خود را در مقابل آن‌ها کوچک و حقیر و ناچیز نداند، راه پیشرفت در مقابلش باز می‌شود. اگر ملتی، مثل بچه مکتبیهای قدیم -که اگر می‌خواستند یک‌کلمه حرف بزنند، باید از آخوند مکتبی اجازه می‌گرفتند- چشمش به این باشد که دولتهای دیگر چه می‌گویند و نظام دلخواه آمریکاییها چیست؛ تا ابد به جایی نخواهد رسید. روحیه‌ی اسلامی، روحیه‌ی تسلیم را از ملتها گرفته و آن‌ها را بیدار کرده و به خود متّکی و معتقد ساخته است. این، آن امید بزرگی است که مشاهده می‌شود. امروز وقت آن است که دولتهای اسلامی از این روحیه‌ی ملتها استفاده کنند، خودشان را به ملتها متّکی نمایند و با دولتهای بزرگ، مثل شرکا یا رقبای همسنگ حرف بزنند؛ نه اینکه برای آن‌ها اولویّت قائل شوند.

 امروز در هر گوشه‌ی دنیا هر حادثه‌ای اتّفاق بیفتد، امریکا جلو می‌آید، سینه سپر می‌کند و می‌گوید: من باید حضور داشته باشم! چرا؟ چون منافع من این‌طور اقتضا می‌کند! منافع تو اقتضا می‌کند اینجا باشی؟ منافع منطقه اقتضا می‌کند که تو از اینجا گورت را گم کنی و بروی! شما در اینجا چه کار می‌کنی؟ در خلیج فارس باید باشم! چرا؟ چون منافع من است. منافع خلیج فارس اقتضا می‌کند تو نباشی. او دیگر به منافع دیگران کار ندارد. منافع خودش را بر منافع دیگران مقدّم می‌دارد. این حالتی است که این‌ها امروز دارند. درست آن است که ملتها بتوانند مثل هم‌سخنهای برابر و متساوی الحقوق باهم حرف بزنند. این‌طور نباشد که امریکا یا فلان کشور اروپایی یا فلان کشور مقتدر، برای خودش پیشْ‌حقّی بر همه‌ی ملتها قائل باشد. ملتها باید در کنار هم باهم سخن بگویند و به صورت برابر، مبادله و معامله کنند و به تبادل مواریث و فرهنگ بپردازند. امروز مشاهده می‌شود که بتدریج این روحیه در بین ملتها به وجود می‌آید. به ملت ایران هم که نگاه می‌کنیم این امید ده برابر می‌شود.

 امروز بحمداللّه در داخل کشور اسلامیِ بزرگِ مقتدرِ ما، علی‌رغم برخی از ظواهری که دشمنان ما سعی در بزرگ‌نمایی آن دارند، جریان اصلی زندگی به سمت رشد و کمال است. ملت ایران بانشاط است. ملت در صحنه است. نشانه‌ی قاطع آن نیز همین است که امسال ماه رمضان مشاهده کردید. در ماه رمضان، دیدید مردم ۲۲ بهمن را چگونه برگزار کردند!؟ دیدید به فاصله‌ی کوتاهی روز قدس را با چه عظمتی برگزار کردند!؟ دیدید وقتی بازمانده‌ی اجساد طیّب و طاهر شهدای مظلوم ما از جبهه بازگشت، ملت چطور قدرشناسانه و باوفا از آن‌ها استقبال کرد!؟ این‌ها نشان‌دهنده‌ی نشاط یک ملت است. این ملت زنده است. این ملت زنده است و در صحنه است. به مسئولین علاقه‌مند است و به سیاستهایی که آن‌ها اعمال و اجرا می‌کنند، اعتماد می‌ورزد. این‌ها بسیار باعظمت است و بسیار ارزش دارد. ملت، در صحنه‌ی کشور، خود را دارای مسئولیت می‌شناسد و حضور پیدا می‌کند. این‌ها مسائل باارزشی است که بحمد اللّه امروز در کشور ما قابل مشاهده است. مسئولین هم از روی دلسوزی برای مردم کار می‌کنند. این حقیقتی است که اگر کسی منصفانه نگاه کند، به وضوح و روشنی مشاهده خواهد کرد. البته دشمن حرف می‌زند. ما به دشمن چه‌کار داریم؟ امروز مسئولین از روی کمال دلسوزی در صحنه ایستاده‌اند. امواج مشکلات از بیرون کشور فشار می‌آورد؛ اما مسئولین ایستاده‌اند و تا حدّی که می‌توانند مقاومت می‌کنند و برای مقابله با مشکلات به طرّاحی می‌پردازند.

 ما نمی‌خواهیم بگوییم مسئولین در هر گوشه و کنار کشور، در حدّ معصومند و توان آنان بی‌حدّ و اندازه است؛ نه. اما همان مقدار که توان دارند و می‌توانند بیندیشند و تصمیم بگیرند، با قدرت ایستاده‌اند. همین روحیّه‌ی مردم در این‌ها هم وجود دارد؛ چون جزو مردمند، متّکی به مردمند، از خودِ مردمند، همگام با مردمند. این، فضای بسیار خوب و دلنشینی است. این، همان چیزی است که آینده‌ی امیدبخش را برای انسان ترسیم می‌کند. بنده در آفاقِ آینده‌ی این ملتِ بزرگ، درخشندگی‌هایی را مشاهده می‌کنم که همه به فضل الهی و توفیق الهی و اعانت الهی و رحمت پروردگار مربوط است. مظهر آن رحمت، عبارت است از روحیه‌ی ملت، همگامی ملت و دولت و دلسوزی و از خودگذشتگی مسئولین دولتی برای کارهای گوناگون. روز عیدِ ما به فضل پروردگار با این عیدیهای معنوی، مشحون و سرشار است. این لطف پروردگار را قدر بدانید. شما کارگزاران کشور که اینجا تشریف دارید، بیشترین مسئولیّت را در شکرگزاری این نعمتهای بزرگ الهی دارید. این وحدت و التیام ملت و دولت را مغتنم بشمارید. این، بسیار عزیز است. می‌بینید چطور بلندگوهای تبلیغاتی دشمن، سعی در انکار این وحدت و التیام دارند!؟ دیدید چطور این راه‌پیمایی عظیمی را که در برابر چشم مردم بود و خودِ مردم انجام دادند، رادیوهای عنود بیگانه انکار کردند؟! امری به این عظمت را انکار کردند. این از دشمنی‌ است. یعنی نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند. دیشب تلویزیون، انکار رادیوهای بیگانه را منعکس می‌کرد و جمعیت عظیم مردم را هم -که مردم خودشان بودند و دیدند- یک‌بار دیگر به مردم نشان می‌داد. این بسیار روش خوبی است. این، نشان می‌دهد که حرفهای دشمنان ما چقدر به اوهام و دروغ و اخفاء واقعیتها متّکی است. این هم از الطاف الهی بر ماست که دشمنان ما را این‌طور قرار داده است. این را باید قدر بدانید. این التیامِ میان ملت و دولت؛ این پیوندِ میان مسئولین و مردم، شکرش در درجه‌ی اوّل بر عهده‌ی مسئولین و کارگزاران است. امیدواریم خداوند، توفیق شکر به همه‌ی ما عنایت کند. قلب مقدس ولیّ‌عصر را از ما راضی و خشنود کند و برکاتش را هر روز، بیشتر بر این مردم نازل فرماید و روح مقدّس امام بزرگوار را که اوّل بار او این راه را در برابر ما باز کرد و او به ما یاد داد که چگونه حرکت کنیم، روز به روز ان‌شاءاللّه مشمول فضل و رحمت بیش از پیش خود قرار دهد.

والسّلام علیکم و رحمةاللّه

لطفاً نظر خود را بنویسید:

کدامنیتی : *
اعدادي را که مي بینيد ، وارد کنید
*
آخرین‌ها
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی