پیوندهای مرتبطصوت
1375/07/18
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردمبسماللَّهالرّحمنالرّحیم به همه برادران و خواهران عزیز، مخصوصاً خانوادههای محترم شهدای گرانقدر و برادران عزیزی که از بسیج و سپاه، در جمع تشریف دارند و همچنین برادران فرهنگی و بالاخص برادران و خواهرانی که از شهرهای مختلف کشور و راههای دور، طی طریق کردند و تشریف آوردند، خوشامد عرض میکنم. امید است خداوند متعال، به همه شما برادران و خواهران گرامی، نظر لطف و فضل و رحمت خود را شامل فرماید و به همه کسانی که در این راه مقدس، تلاشی کردهاند، زحمتی کشیدهاند و برای خدا و برای پیشرفت هدفهای عالیه انقلاب اسلامی، ایثاری کردهاند و فداکارییی نشان دادهاند، بخصوص جانبازان عزیز و خانوادههای شهیدان و آزادگان و دیگر ایثارگران، انشاءاللَّه اجر وافری مرحمت فرماید. در این اجتماعات متراکم در کشور ما، که همه قشرها در کنار هم مینشینند، با یک هدف حرکت میکنند و یک شعار را میدهند - که بحمداللَّه این گونه اجتماعات، کم هم نیستند - اوّلین چیزی که به نظر میرسد، جلوه زیبای وحدت و همدلی و جمعیت است. این، آن چیزی است که ملت ایران، خیلی باید قدر آن را بداند. هر چه ملت ایران به دست آورده است، بر اثر همین وحدت و جمعیت و همدلی و همگامی قشرها و مردم مناطق مختلف و اقوام گوناگون است. در دین مقدّس اسلام، وحدت یک اصل اساسی است. از ذات مقدّس باریتعالی - که اصل و مظهر وحدت و یکتایی است - بگیرید، تا آثار این وحدت که توجّه همه عالم وجود، به سمت آن مرکز عظیم و عالی است - کلّ الینا راجعون(۱) - و همه به سمت ذات مقدّس پروردگار حرکت میکنند: «الیاللَّه المصیر».(۲) حرکت آفرینش، به سمت وجود مقدّس باریتعالی عزّ شأنه است. در بینش اسلامی، حرکت و صیرورت انسان و بقیه موجودات آفرینش، به سمت پروردگار است. یعنی با وجود این که اجناس و انواع، مختلف است؛ انگیزهها، به ظاهر مختلف است؛ جاهای جغرافیایی، گوناگون و مختلف است و عناصر تشکیل دهنده موجودات، با یکدیگر تفاوت دارد؛ اما علیرغم این تنوّع ظاهری، همه آفرینش، مثل کاروانی است که به طرف یک مقصد حرکت میکند و آن مقصد، خداست. سعادت هر انسانی، این است که این مقصد را بشناسد و رفتار اختیاری خود را با آن تطبیق کند. بدبختی و روسیاهی هر انسان، در این است که این مقصد را نشناسد و رفتار فردی و احساسات و عملکرد او، در جهت این حرکت عمومی و یکسان و جهانشمول قرار نگیرد، که ضربهاش را هم خواهد خورد. اساس جهان بینی و تفکّر و تصوّر اسلامی از عالم وجود، چنین وحدتی است. به ادّعاها و انگیزههای ظاهری و کج فهمی و بدفهمی انسانهای ناقص و قاصر، نگاه نکنید. همه عالم وجود، مثل یک رودخانه و یک شطّ جاری، به طرف یک نقطه حرکت میکند و به یک سمت راه میبَرد. هنر بزرگ پیامبران الهی این است که این غایت قصوی و این مقصد اعلی را به بشر معرفی کنند و بشناسانند و راه را نشان دهند و بگویند که صراط مستقیم، یعنی صراط الی اللَّه، و بفهمانند که هر چه از قوای انسانی در اختیار اوست - عقل و احساسات و حواس ظاهری و توانایی و دست و پا و چشم و نعمتهایی که در طبیعت هست - همه و همه وسایلی هستند، برای این که انسان بتواند راحتتر این راه را طی کند. بهترین انسانها، آن انسانی است که این راه، یعنی راه خدا و هدف عالم وجود را میشناسد - که هدف خلقت هم همین است - و از نیروهای خود و طبیعت، برای رسیدن به این راه، استفاده میکند. لذا بندگان صالح خدا، خواب و خوراک و حرف زدن و تجارت و ورزش و درس خواندن و کار سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای گوناگون دنیاییشان، همه و همه در جهت این هدف است. با حرکت در جهت این هدف، بهشتی در اطراف انسان به وجود میآید که از همسانی و همرنگی احساسات و خواست و اراده انسان با مسیر طبیعی عالم وجود، تشکیل شده است. در این زندگىِ اسلامىِ توحیدىِ معنوی، تناقض و تضاد و درگیری و اختلاف نیست. انبیا، برای این حقیقت مبعوث شدهاند و به میان بشر قدم نهادهاند تا به بشر بفهمانند که این اختلافات، ظاهری و سطحی است و همه آنچه که در اختیار شماست - اراده و چشم و زبان و ثروت و قدرت و مقام و آگاهیهای سیاسی و فنّی و علم و صنعت و قدرت بازوی شما - همه و همه میتواند در خدمت هدف عالم وجود قرار گیرد؛ مثل انسانی که در مسیر آب رودخانهای - نه بر خلاف آن - شنا میکند، زندگی راحت میشود، روح آسایش پیدا میکند، امنیت بر تمام وجود انسان سایه میاندازد و از درگیریها و حسدها و بغضها و کینهها در درون انسان، خبری باقی نمیماند. این، زندگىِ توصیه شده به وسیله پیامبران الهی است؛ عکسِ آنچه که در زندگی شیطانها و شیطان صفتهاست، که همه درگیری و تنازع و شنا کردن بر خلاف جریان عالم وجود و در جهت عکس هدفِ خلقت است. در قواره نظام سیاسی هم همین طور است. همه گروههای اجتماعی، متوجّه به یک مرکزند و برای یک هدف، حرکت و کار میکنند. لذا هنگامی که مبارزات برای پیروزی انقلاب بود، جوانان و پیران و زنان و مردان و اهل شهرهای مختلف بودند، قشرهای مختلف جامعه حضور داشتند و انگیزههای مختلف، همه در خدمت این راه قرار گرفت. بعد از آن هم در دوران جنگ، همین طور بود. دیدید که همه در یک سمت، به یک سو و در یک جهت، برای خدا و اعلای کلمةاللَّه حرکت کردند. راز بقای این نعمت بزرگ الهی - یعنی حاکمیّت اسلام - و راز نفوذ کلمه امام بزرگوار در سطح جهان، تا امروز این بوده است. شیطانها، به اختلاف و جنگ دعوت میکنند. امریکا، دعوت میکند که سلاح بهکار گیرید! برادر را در مقابل برادر قرار میدهد و عراق را به طور غیر مستقیم تحریک میکند که به کویت حمله کند. از آن طرف، خودشان به عراق حمله میکنند، کشوری را نابود میکنند، احساسات حیوانی را در افراد بیدار مینمایند و خودشان هم با همان احساسات، وارد میدان میشوند. جنگ و خونریزی و آدمکشی و زوال و نابودی، نتیجه شیطنت است. بیخود نیست که «شیطان بزرگ»، لقب بالاستحقاق نظامِ امریکاست! امروز هم که به دنیا نگاه کنید، هر جا که جنگ و خونریزی و برادرکشی است، اگر کاوش کنید، دست امریکا و بقیه شیطانهای دنیا را در آن خواهد دید. در شمال عراق، بین کردها - اقوام واحد - اختلاف ایجاد کردند، هزاران نفر را بیخانمان نمودند، چقدر انسانها را کشتند و فاجعهآفرینی کردند. در همسایگی ما، در افغانستان، یک طور دیگر و در هر جای دنیا، به یک طور. پیام اسلام، پیام وحدت و امنیت و برادری است. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، یک جمله ابدی دارد که درباره همه انسانهاست. میفرماید: این انسانی که در مقابل توست، یا برادر دینی توست، یا شریک خلقتی توست(۳) و به هر حال، یک انسان است. همهی انسانها، باید با هم متّحد و مهربان باشند؛ مخصوص یک دسته و یک گروه هم نیست. لذا در اسلام، به مسلمانان دستور داده شده است که حتی کسانی که از لحاظ دین و عقیده، بر خلاف شما هستند، با آنها هم خوبی کنید. «لاینهیکم اللَّه عن الذین لم یقاتلوکم فیالدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّو هم و تقسطوا الیهم اناللَّه یحب المقسطین».(۴) این، منطق اسلام است. یعنی کسی هم که از لحاظ فکری با شما یکی نیست و عقیده دیگری دارد، مظهر سزا گرفتن به خاطر عقیده، این جا نیست و شما مرجعش نیستید. «والحَکَمُاللَّه و المعود الیه القیامة».(۵) این هم کلام امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است. شما با انسانی روبهرو هستید که یا با شما همعقیده است و برادر شماست، یا همعقیده نیست و در خلقت با شما شریک است. اتحاد و برادری، فقط یک استثنا دارد. آن استثنا این است که با کسانی که در این حرکت صحیح، اخلال میکنند، بایستی با شدت برخورد کرد: «أشدّاء علی الکفّار».(۶) این شدّت، متعلّق به آن جاست؛ اما در دایره ملت ایران، همه قشرهای اجتماعی باید با این چشم، به یکدیگر و به هدفهای این نظام مقدّس و این کشور اسلامی و این نقطه مورد امید مسلمانان دنیا، نگاه کنند. یعنی همه با هم، برادر و دوست و مهربان و دارای حقوقی در مقابل اراده و قانون الهی - که بر این کشور حاکم است - باشند. عزیزان من! همه حوادثی که بر ملت ایران گذشت، به خاطر همدلی شما مردم، به خوشی و خوبی گذشت. به کشورهای دیگر نگاه کنید! در قضایای مختلف، بین گروههای مردم، درگیریها و تنازعهای خونین به وجود میآید. در ایران اسلامی، مردم از لحاظ هوشیاری سیاسی، از کشورهای دیگر حتماً جلوترند. اگر جلوتر نباشند، عقبتر نیستند. امروز، فهم سیاسی و درک مسائل کشور و جهان در بین ملت ما، از بقیه ملتها بیشتر است و کمتر نیست. این طور نیست که مردم نفهمند چه میگذرد؛ ندانند چه کسی آمد و چه کسی رفت و چه شد؛ دولت و مسؤولان چه میکنند و با چه کسی خوبند و با چه کسی بدند. نخیر؛ مردم اینها را میدانند. مردم، جزئیات مسائل را در بسیاری از موارد میدانند، تحلیل میکنند، دقّت میکنند و مسائل را درک میکنند. با وجود این، به برکت اسلام و احکام نورانی قرآن و آموزش توحیدی که اسلام برای ما به ارمغان آورده و امام بزرگوار، این همه ما را به آن توصیه کرده است، میان مردم، همزیستی و همدلی وجود دارد. این را بایستی با همه وجود حفظ کنیم. این نگرش توحیدی، در درون خود انسان هم بهشت ایجاد میکند. این که بعضیها به دنبال مطامع دنیوی خودشان، دچار زندگی مشقّتبار روحی و صفات ناپسندیده و رذایل اخلاقی و حرص و طمع و بخل میشوند، به خاطر دور ماندن از جهان بینی الهی و معنوی و توحیدی است که مردم را به جمعیت و وحدت دعوت میکند. جمعیت، در درون انسان هم شیرین و مطلوب است. در متن جامعه و در سطح عالم هم همین طور است. عزیزان من! شما بدانید که از اوّل انقلاب تا امروز، یکی از بزرگترین هدفهای دشمنان این انقلاب، این بوده است که شاید بتوانند این وحدت و جمعیت و برادری و صفا را در مردم ما از بین ببرند. گاهی هم متأسفانه در گوشه و کنار، افسون آنها در بعضی از اشخاص، گرفته است. بعضی از افراد خام و سست ایمان، گاهی لغزشهایی پیدا کردهاند؛ اما این حرکت عظیم مردمی، همیشه با مشت به دهان دشمنان بدخواه و کینهجو کوبیده است. توصیه ما به ملتهای دیگر هم همین است. ما میخواهیم که در این اختلافات و دعواها و نزاعهایی که بین برادران پیدا میشود، مردم مسلمان، دست استعمار را ببینند. شما ملاحظه کنید؛ مسلمانان از نبودن وحدت، چه زیان بزرگی میبرند! الان، شاید بیش از دو هفته است که در سرزمین فلسطین، فاجعهآفرینی مجدّد رژیم صهیونیستی غاصب، ادامه پیدا کرده است و مردم مظلوم فلسطین، در خانه خودشان، دچار سرکوب و وحشیگری غاصبینی هستند که به پشتیبانی امریکا، هر کار میخواهند با آن مردم میکنند. چرا باید بتوانند این کار را بکنند؟ چرا باید ملتهای مسلمان، حرکت واحدی را در سرتاسر دنیا شروع نکنند؟ چرا باید با امریکا محاجّه نکنند و حرفشان را به گوش دولتمردانِ سنگینْ خوابِ امریکایی نرسانند؟ چرا دولتهای اسلامی، در چنین مسأله حسّاسی، آن وحدت و هماهنگی و همدلىِ لازم را بین خودشان به وجود نمیآورند؟ این، فریاد جمهوری اسلامی، از اول پیروزی تا امروز است. این بارِ چندم است که با مردم فلسطین، این کار را انجام میدهند. ملت فلسطین گناهی ندارد، جز این که میخواهد در خانه خود زندگی کند؛ فقط همین. علیرغم این نیاز حقیقی و صادق و محق که ملتی میخواهد در خانه خود زندگی کند، خانهاش متعلّق به او باشد، دشمن در خانه او، به او حمله نکند، خون او را نریزد و امنیت او را از بین نبرد، امریکاییها آستینها را بالا زدهاند و به خیال خودشان، برای این که قضیه فلسطین را به کلّی به فراموشی دچار کنند و به کل، اسم فلسطین را از یادهای مردم دنیا ببرند، فرمول صلح و مذاکرات صلح و میز مذاکرات درست کردند؛ چند سال هم خودشان را معطل کردند! مگر میشود؟ مگر ممکن است که یک واحد جغرافیایی را با آن پیشینهی تاریخی، از صحنه روزگار بر انداخت؟ مگر میشود فلسطین را که زادگاه بسیاری از تمدّنهای دیرین تاریخی است و جایی است که پیامبران بزرگ الهی در آن جا، پرچم توحید را بلند کردند و ندای عدل و داد دادند، از صفحه نقشه عالم پاک کرد و به جای آن، یک کشور دروغىِ جعلی به نام اسرائیل قرار داد؟ با گذشت ده سال و بیست سال و چهل سال و پنجاه سال که نمیشود حقایق تاریخی را به فراموشی سپرد. اشتباه کردند، خیال کردند میتوانند. خوی متجاوز، اجازه نمیدهد که چنین حرکت سازشکارانهای به وجود آید. دیدید که خودِ متجاوزان موجب شدند، مجدداً این جنجال به وجود آید. مردم فلسطین را زیر فشار سختتری قرار دادند. بدیهی است که مردم فریاد میکشند، قیام میکنند و نسلها بیدار میشوند. من به طور روشن میبینم که در آینده نزدیک، علیرغم میل امریکا و صهیونیستها و سازشکارانِ برخی از کشورهایی که در منطقه هستند، کشور و پرچم فلسطین، در همان جای حقیقی خودش، یک روز همه دنیا را به خود متوجه خواهد کرد. شرط این آینده مهمّ تاریخی، همین است که مردم خودِ فلسطین، بیدار باشند؛ به خاطر زندگی ذلیلانه، از مبارزه دست نکشند و به خاطر چهار صباح در زیر تیغ خونین دشمن با ذلّت زندگی کردن، از بیان حقیقت خودداری نکنند. این شرط هم بحمداللَّه حاصل شده است. آن نسلی که فلسطین را تحویل دشمن داد، منقرض شد و گذشت. آن نسلی هم که با سازشکاری خواست، بلکه بتواند بخور و نمیری برای خود درست کند، رو به انقراض است. نسلی که امروز بر سرِ کار میآید، نسلی است که با شعار اسلامی، با هدف اسلامی، با تکیه به اسلام و به برکت آشنایی با قرآن، در صدد این است که کاری کند که از یک ملت مسلمان، انتظار میرود. این، نشانههای آن کار بزرگی است که انجام میدهند. غاصبان سرزمین فلسطین، به فکر این نباشند که دائماً پای این و آن را به ماجرا بکشانند و بگویند جمهوری اسلامی ایران، تحریک میکند. تحریکِ کسی لازم نیست. امروز به برکت بیداری اسلامی، ملتهای مسلمان بیدارند. لازم نیست کسی به آنها بگوید، تشویقشان کند و دستی به پشت آنها بزند. خودشان میدانند. امروز جوانان فلسطین، در میدانند و نسلهای نو فهمیدهاند که راه عزّت و سعادت و مسلمانی چیست. البته در سرتاسر دنیای اسلام هم، دلِ مخلصان به یاد آنها میتپد. این همدلی، مخصوص ایران نیست؛ در مصر هم بروید، همین است؛ در آفریقا هم بروید، همین است؛ به آسیا هم بیایید، همین است؛ در خاورمیانه هم بروید، همین است. شما به هر کشور اسلامی که بروید، با هر مذهبی از مذاهب اسلامی که باشند، اگر به سراغ انسانهای آگاه و مخلص بروید، خواهید دید دلشان به یاد فلسطین و مردم آن میتپد. البته به فضل پروردگار در ایران اسلامی، علاوه بر این، حنجرههای مردم هم به یاد فلسطین فعّال است، مشتهایشان هم گره است، آمادگی هم دارند؛ منتها ما لازم و مصلحت نمیدانیم که غیر از خود ملت فلسطین - که باید در صحنه باشد - کسی از جای دیگری برود. کاری را که یک ملت باید انجام دهد، دیگری نمیتواند برای او انجام دهد؛ خود آن ملت باید انجام دهد. البته ما برای آنها دعا میکنیم و از خدای متعال، پیروزی آنها را میخواهیم. عرض میکنیم: پروردگارا! اسلام و مسلمین را در همه جای دنیا، نصرت عنایت فرما. اسلام و مسلمین را در سرزمین مظلوم فلسطین، نصرت عنایت فرما. برادران مسلمان افغان ما را، از این محنت بزرگی که دشمنان و بیگانگان بر آنان تحمیل کردهاند، به بهترین وجهی نجات عنایت فرما. پروردگارا! روح مقدّس امام بزرگوار را که نشاندهنده این راه بود؛ این معارف را به ما یاد داد و رهبر مسلمین جهان و رهبر دلها به سمت آن حقیقتِ درخشان و روشن شد، روزبهروز به مقام قرب خودت، بیشتر نایل فرما. پروردگارا! قلب مقدّس ولىّعصر را از همه ما راضی و خشنود بگردان. پروردگارا! برکات و فضل و نعمت و رحمت و الطاف گوناگون مادّی و معنوی خود را، بر ملت بزرگِ مبارزِ مؤمنِ صادقِ ایران، نازل فرما. والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) انبیاء: ۹۳ ۲) آل عمران: ۲۸ ۳) نهجالبلاغه، نامه ۵۳ ۴) ممتحنه: ۸ ۵) نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۲ ۶) فتح: ۲۹
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|