news/content
نسخه قابل چاپ
1370/08/20

بیانات در دیدار روحانیون و مسئولان دفاتر سازمان تبلیغات اسلامى در مناطق کردنشین

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

آن چیزى که در چنین دیدارى و در چنین جمعى بنده میتوانم عرض بکنم، عمدتاً تشکّر از آقایان است. دربارهى کار، نه میشود اظهار نظرى کرد، نه میشود یک دستور کلّىاى معیّن کرد؛ بخصوص با توجّه به اینکه شماها خودتان در منطقه هستید و از نزدیک شاهدید چیزى را که ما شاهد نیستیم؛ حقایقى را مىبینید که در تصمیمگیرىها و در طرّاحىهاى آینده بشدّت مؤثّرند. پس شما اهل فنّید و متخصّص این کارید؛ ما فقط میتوانیم کلّیّات بگوییم. لکن تقدیراً لِزحمات آقایان و تشکّراً از تلاش ارزشمندى که شماها کردید، بنده میتوانم این را عرض بکنم که واقعاً در نظام اسلامى اگر هر بخشى از این بدنهى عظیم، با ارادهاى و همّتى و ابتکارى مخلصانه ــ همه باید مخلصانه باشد ــ پرداخته و ساخته نشود، کارها لنگ خواهد ماند؛ و خاصیّت یک نظام مردمى هم همین است. چون میدانید نظامها صد سال میگذرد تا جا بیفتند. سلسلههاى حکومتى را نمیگویم؛ نظامهاى حاکم بر یک جامعه؛ صد سال، صدها سال گاهى میگذرد تا یک نظامى در یک جامعه جا بیفتد. ما نظام اسلامى داریم، نظامى که مبتکَر(۲) است و در عالم نه در حال، نه در گذشته ــ الّا در گذشتههاى بسیار دور ــ نظیرى نداشته. اگر کسى بخواهد با این نظام جامعهاى را اداره بکند، آن هم جامعهى بزرگى مثل جامعهى ما و کشور پهناورى مثل کشور ما و اگر کسى فرض کند که این با یک مدیریّتى که بنشیند و طرّاحى کند و مأمور بفرستد و با این چیزها انجام خواهد گرفت، بدانید اشتباه کرده؛ این فقط با مستحصل(۳) و مجموعهى تلاشهاى فراوان انسانهاى متعدّدِ داراى این خصوصیّتى که عرض کردم ــ داراى عمل و تلاش و ابتکار مخلصانه ــ قابل اداره کردن است؛ [اینکه] هر کسى در یک گوشه یک کارى انجام بدهد. بحمدالله شما این کار را کردهاید؛ یعنى نظام شما را اعزام کرده به آنجا، امّا در واقع اگر درست نگاه کنیم، انگیزهى شخصى ناشى از معرفت به یک نیاز، شما را آنجا فرستاده. منتها بعد خود شما تلاش کردید و این را به یک رشتهاى از رشتههاى نظام وصل کردید که خب این هم کار بسیار درست و خوبى است. خب، هنیئاً لکم(۴) این تشخیص درست و پیدا کردن راه براى یک کار مخلصانه، و کار مخلصانهاى که انجام دادید.

من از این چند جمله گزارشى که آقاى ابوالقاسمى دادند، احساس کردم که یک ظرفیّت خوبى در این کار وجود دارد و من واقعاً خوشحال میشوم و این به ذهنم گذشت، یعنى بارها این مطلب به ذهن من گذشته که هیچ چیزى را من زیباتر و جالبتر و شیرینتر و پُرجاذبهتر از تلاش یک طلبهى جوان باایمانِ باامیدِ باابتکار ندیدم. چیز عجیبى است این! کسانى که در این وادى نیستند، شاید درست نفهمند که بنده چه دارم مىگویم. یک طلبه، تک مىافتد در یک گوشهاى از این دنیاى بزرگ، میچسبد به یک کارى؛ اگر ایمان و امید و ابتکار داشته باشد ــ این سه حتماً لازم است ــ مىبینید بدون اینکه بر کسى تحمیل بشود، بدون اینکه مدام مزاحم کسى بشود، بدون اینکه توقّع زیادى داشته باشد، بدون اینکه خودش براى خودش فکرى بکند، این کار را شستهرُفته، تمیز، مرتّب انجام میدهد. بعد که انسان نگاه میکند، مىبیند واقعاً شجرهى طیّبهاى به خاطر اخلاص یک آدم مؤمن اینجا [غرس] شده. البتّه نمیخواهم بگویم غیر طلبهها اینجور نیستند؛ غیر طلبهها اینجور وضعیّتى [معمولاً] برایشان پیش نمىآید. حالا یک دانشجوى جوان و مسلمان و داراى همین خصوصیّات اصلاً میدان این کار را ندارد؛ خب در دانشگاه است. آن که میدان این کار را پیدا میکند، یک طلبهى جوان است؛ یک طلبه! در حوزه است، درسش را خوانده یا درسش را میخواند؛ حالا تصادفاً بر حسب یک حادثهاى، سر و کارش افتاده به فلان نقطهى دوردست کشور ــ به بلوچستان، به کرمان، و مانند اینها ــ یک کارى را دیده، یک نیازى را احساس کرده، چسبیده به این کار و تغذیه شده از آن مایهى ایمانى و معرفتىِ و دینیِ درون خودش، و این را روبهراه کرده. من در طول عمرم موارد اینجورى را زیاد دیدم. بعد از انقلاب [هم] موارد متعدّدى را دیدهام.

آن وقتى که ما طلبهها اینجور کار میکنیم، برکات الهى با ما است. آن وقتى که به آن بدنهى شفّاف اخلاص ما اندکخدشهاى وارد مىآید، آنوقت کارها جور دیگرى میشود؛ یعنى فوراً مىبینیم یک گوشهى کار عیب میکند. تا وقتى که اخلاص هست، تا وقتى که «خود» نیست، تا وقتى که با کمترین برداشت، بیشترین کار را میخواهیم انجام بدهیم و واقعاً به انگیزه و به سائقهى(۵) همان هدایت الهى کار میکنیم، برکات الهى همراه است؛ که بنده یک وقتى تشبیه کردم این را به این زنبور عسل: وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشون؛(۶) که میگردد بین گلها و عسل شیرین را براى انسانها که «فیهِ شِفآءٌ لِلنّاس»(۷) فراهم میکند؛ واقعاً همینجور است؛ البتّه نیش هم دارد؛ در جاى خودش آن نیش هم، به شرطىکه بجا باشد، عیبى ندارد ــ بدون نیش هم مثل اینکه خیلى مفید نیست! یک جاهایى از آن نیش هم باید استفاده بشود ــ امّا کار اصلى او آن نیست؛ کار اصلى او این است که عسل را فراهم کند. من این را به شماها تبریک میگویم. ظاهراً اینجور که احساس میشود، در آن منطقه، شما همینجور عمل کردهاید و باید هم همینجور عمل کنید. اصلاً کار همین است و غیر از این نیست.

این نکاتِ بهاصطلاح عنوانى و تیترىاى که ایشان(۸) بیان کردند که منطقه، منطقهى جنگ و دود و مانند اینها نیست بلکه منطقهى صلح و صفا و شادى و شعر و هنر و ادب و مانند اینها است، واقعیّتى است؛ بنده هم کم و بیش این را در رفتوآمدهایى که به آن منطقه داشتم، دیدهام. منطقه، منطقهى هنر و ادبیّات است؛ ادبیّات عمیقى هم دارد.

البتّه زبان کُردى، واقعاً یک زبان مشترک نیست؛ یعنى لهجهها اینقدر با هم متفاوت است. کردى اورامانات با کردى مهاباد با کردى سنندج، با هم تفاوتهاى زیادى دارد. اصلاً من نمیدانم حالا این مجلّه(۹) را شما چه جورى درست میکنید که همه بتوانند از آن استفاده کنند، [چون] چند لهجهاند؛ لهجههاى دور از هم؛ مثل لهجههاى فارسى [هم] نیست: [مانند] لهجهى مشهدى و یزدى و اصفهانى و مانند اینها؛ اگر اسم اینها لهجه باشد؛ گرچه اسم اینها [هم] به حسب اصطلاح لهجه نیست. به هر حال کار باارزشى است، کار مفیدى است، انشاءالله که خداوند به شماها توفیق بدهد. این کار را بخوبى انجام بدهید و دنبال بگیرید کار را.

بودجه و مانند اینها البتّه ضروریّات است و بىمایه فطیر است؛ این معلوم، امّا در مایه خلاصه خیلى سر خودتان را بند نکنید. حالا من نمیدانم چه جورى میشود این حرف را بیان کرد و جا انداخت؛ من عقیدهام این است که با مایهى کم و بىمایه هم میشود یک مقدارى حرکت کرد؛ اگرچه مسئولین و دستگاهها وظیفه دارند، شکّى نیست، باید به وظیفهشان عمل کنند، امّا ما که حرکت میکنیم، باید بالاخره هر جور میتوانیم حرکت کنیم: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل».(۱۰) باید تلاش کرد، باید حرکت کرد و پیش رفت. انشاءالله که خداوند توفیق بدهد و روزبهروز پیشتر بروید.

و آن مسئلهى وحدتى که گفتید،(۱۱) بسیار مهم است. هیچ اصرار نداشته باشید براى اینکه حالا مردم را به آنچه شما حق میدانید دعوت کنید؛ بگذارید همان مسئلهى اسلامى در آنجا اصل باشد و احساسات جریحهدار نشود. از توطئهها علیه خودتان واقعاً بیمناک باشید و برحذر باشید؛ چون اندکچیزى پیش بیاید، شما را متّهم کنند به اینکه آمدند سنّیهاى ما را شیعه کنند، و از این حرفها بزنند، آنوقت شما دیگر نمیتوانید آنجا کار کنید. نگذارید که چنین بهانههایى دست افراد بیفتد. بالاخره آن برادر سنّى هم فکر خودش و راه خودش و فقه خودش و نظر خودش را دارد، آن برادر شیعه هم فکر خودش و راه خودش و فقه خودش را. فعلاً آنچه مسئلهى ما است، این نیست که این یکى به عقیدهى آن برگردد یا آن به عقیدهى این برگردد؛ این الان مسئلهى کشور ما و زمان ما نیست؛ این مسئله خیلى مجالهاى بهترى ممکن است بعدها داشته باشد. فعلاً مسئله این است که آن حرکت اسلامى و جهتگیرى اسلامى، امروز بزرگترین دشمنىها را در مقابل خودش در دنیا دارد. شاید هیچ حرکتى، حتّى حرکت مارکسیستى در دورهى گذشته با یک چنین مقابلهى عظیم و همهجانبهاى روبهرو نشده که حرکت اسلامى روبهرو شده؛ من این را عنتحقیقٍ عرض میکنم که بشدّت محتمل است که با ارزیابى خطراتى که در مقابل ما هست، ما اینجور بگوییم که هیچوقت هیچ حرکتى اینجور مواجه با صفآرایى نشده. در مقابل این حرکت باید عاقلانه، هوشیارانه، با کمال زیرکى و البتّه چالاکى و تردستى حرکت کرد، راههاى سلامت را پیدا کرد، راههاى موفّقیّت را پیدا کرد و به نتیجه رسید. خدا هم انشاءالله با شما است.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله
 

در ابتدای این دیدار، آیتالله احمد جنّتى (رئیس سازمان تبلیغات اسلامى) و حجّتالاسلام محمّدجواد ابوالقاسمى (معاون اجتماعی سازمان تبلیغات اسلامی) گزارشهایى ارائه کردند.
 نوین، نوظهور، نو
 حاصل، بهدستآمده
 گوارا باد بر شما
 انگیزه
 سورهى نحل، آیهى ۶۸؛ « و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [=الهام غریزى] کرد که از پارهاى کوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] میکنند، خانههایى براى خود درست کن.»
 سورهى نحل، بخشى از آیهى ۶۹؛ «... و در آن، براى مردم درمانى است. ...»
 حجّتالاسلام محمّدجواد ابوالقاسمى
 ئاوینه
(۱۰ سعدی. دیوان، غزلیّات؛ «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم»
(۱۱ حجّتالاسلام محمّدجواد ابوالقاسمى
 

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی