بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
اوّلاً خوشامد عرض میکنیم به آقایان و میلاد مبارک نبىّ مکرّم اسلام (صلّى الله علیه و آله و سلّم) را به آقایان تبریک عرض میکنیم. بنده به این کار به چشم یک دروازه
اى به عالم جدیدى و مرحله
ى جدیدى نگاه میکنم. حقّاً وضع مسلمین از لحاظ تضادها و اختلافات مذهبى تأسّف
انگیز است. بسیارى از نیروهاى باارزشِ علمى و فکرى مسلمین در طول تاریخ، صرف تعارض با یکدیگر شده. اشتباه نشود؛ اگر کسى براى اثبات مذهب خود تلاش علمى بکند، من آن را رد نمیکنم. هم شیعه، هم سنّى، هم هر مؤمنى به نحله
اى، به عقیده
اى، به طریقه
اى، حق دارد طریقه
ى خودش را اثبات کند ــ این چیز دیگرى است ــ ما آن را رد نمیکنیم. آنچه ما رد میکنیم، تلاش براى معارضه است، براى کوبیدن است، براى اهانت کردن است، براى نفى موجودیّت طرف مقابل است؛ این غلط است. در بحث علمى، طبیعى است که هر کسى یک عقیده
اى دارد و اثبات آن عقیده، به معناى نفى عقاید دیگرى است؛ استدلال بر عقیده
ى خود، ردّ استدلال دیگرى است؛ اینها همه مفهوم، قابل درک و قابل تحمّل است ــ همین بحثها هم دامنه
ى تفکّر را همیشه گسترش میدهد و تعمیق میکند و پیش میبرد ــ مانعى ندارد، لکن آنجایى که دو گروه، هر دو منتسب به اسلام و هر دو معتقد به مبانى اساسىِ واحد، در مقابل هم صف
آرایى میکنند تا اینکه یکدیگر را محو کنند یا ضربه بزنند یا جریحه
دار کنند، این فاجعه است؛ ما از این بایستى جلوگیرى کنیم.
تا آنجایى که بنده یادم مى
آید، در تاریخ، درگیرى
ها و تعارضات مذهبى و جنگهاى مذهبى بین مسلمین، به وسیله
ى قدرتمندان هدایت شده. از زمان بنى
عبّاس و آن جنگهایى که بین مکاتب کلامى تازهتأسیس
شده
ى آن روزگار اتّفاق افتاد، و آن کشتارهاى متقابل که گاهى این خلیفه بود که طرفدار این فکر بود، گاهى خلیفه
ى دیگر بود و طرفدار فکر دیگر، تا به زمانهاى بعد، همواره دستهایى طرفداران عقاید مختلف اسلامى را به جان هم انداختند. اگر این دستها نبوده، اینها با هم سالها در صلح و آرامش زندگى کردند و هیچ مشکلى نداشتند. نمونه
ى آن همین کشورهاى اسلامى
اى که در آن فِرَق مختلف اسلامى با هم مشغول زندگى هستند؛ یک نمونه
ى آن ایران است، یک نمونه
ى آن عراق است، یک نمونه
ى آن کشورهاى دیگر است. کِى اینها در مقابل هم صف
آرایى داشتند؟ کِى با هم اینها ــ خود مردم و معتقدین ــ جنگیدند؟ به هر حال گذشته را ما باید در حفاظ فراموشى بگذاریم و آن را کأن
لم
یکن فرض کنیم.
در زمان حال براى اینکه مسلمین با هم متّحد و متّفق نباشند و علیه هم کار کنند، تلاشهاى مضاعفى دارد انجام میگیرد. این تلاشها بخصوص در وقتى تشدید پیدا کرده که نیاز مسلمین به وحدت بیش از همیشه است و به تصوّر خیلى نزدیک به واقعیّت، انگیزه
ى این تلاشهاى دشمنان این است که از تحقّق آرزوى سیادت اسلام و حاکمیّت اسلام که امروز به مراحل عملى نزدیک میشود، جلوگیرى کنند. طبیعى است که اگر اسلام بخواهد حاکمیّت پیدا کند و مسلمین بخواهند در دنیاى اسلام به اسلام تمسّک کنند، با این اختلافات امکان
پذیر نیست. فاجعه
آمیزترین مانع در راه حاکمیّت و سیادت اسلام این است که مسلمین را در همان درون جوامع اسلامى به جان هم بیندازند؛ چه در یک کشور، چه در کشورهاى متعدّد اسلامى؛ چه فرقى میکند؟ اگر امروز مطبوعات یک کشورى شروع کنند به حمله
ى به یک مذهبى از مذاهب اسلامى، مطبوعات کشور دیگرى باز متقابلاً به مذهب آنها حمله کنند ــ یعنى همین دعواهاى سیاسى را در قلمرو فکر مذهبى و فکر دینى وارد کردن و با پشتوانه
ى فکر دینى و تعصّب دینى، گروه
ها را به جان هم انداختن ــ این بزرگترین مانع از این است که مسلمین به فکر سیادت اسلام، جامه
ى عمل بپوشانند و آن را بتوانند تحقّق ببخشند.
پس امروز «تقریب» یک هدف فورى است؛ یک غرض الهى است؛ یک فکر حیاتى است و باید دنبال بشود. این خلأ زمان است و بیش از همه
ى زمانهاى دیگر باید ما آن را پُر کنیم. خوشا به حال انسانهایى که بتوانند خلأ زمان خودشان را پُر کنند؛ خواست لحظه را بفهمند و آن را برآورده کنند. بعضى کارها اگر در یک لحظه
ى خاصّى انجام گرفت مفید است و اگر در آن لحظه انجام نگرفت، اى بسا آن فایده را نخواهد داشت. امروز دنیاى اسلام نیازمند به این تقریب است.
در این تقریب همانطور که مکرّر گفته شده، غرض این است که فرقه
هاى اسلامى به هم نزدیک بشوند؛ هم در مقام فکر، که اى بسا برخى از تصوّرات فِرَق نسبت به یکدیگر با مباحثه و مذاکره منتهى بشود به یک استنتاج خوبى؛ شاید بعضى از سوءتفاهم
ها برطرف بشود؛ شاید بعضى از عقاید تعدیل بشود، بعضى از افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود؛ که این [کار] البتّه اگر بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است و حدّاقل این است که بر روى مشترکات تأکید بشود ــ کمترین فایده
ى این گفتگوها و مذاکرات این خواهد بود ــ و از طرح مسائل تفرقه
انگیز خوددارى بشود. این در مرحله
ى فکرى و اعتقادى.
در مرحله
ى فقهى، تبادل نظر بین مذاهب مختلف به فتاوى نزدیک بلکه واحدى منتهى خواهد شد در بسیارى از ابواب فقهى. بعضى از فِرَق اسلامى، در برخى از ابواب فقهى تحقیقات و پیشرفتهاى قابل ملاحظه
اى دارند و دیگران میتوانند از آنها استفاده کنند. نوآورى
هایى گاهى در برخى از احکام اسلامى و استنباطات اسلامى از کتاب و سنّت در اختیار بعضى از فِرَق اسلامى ممکن است باشد که دیگران از آن استفاده خواهند کرد و به فتاوى نزدیک به هم یا مشترکى خواهند رسید. ما مى
بینیم گاهى فتوایى را از یک مذهبى نقل میکنند در حالى که آن فتوا، فتواى غریب در آن مذهب است. اهل آن مذهب از آن فتوا ممکن است تحاشى
(۲) بکنند یا به آن اصرارى نداشته باشند. چرا ما نگردیم فتاوى مشترک را پیدا کنیم؟
و در نهایت و شاید مهم
تر از همه
ى نتایج تقریب، تقریب عملى است، یعنى همکارى مسلمین با یکدیگر منهاى احساس جدایىِ عقیدتىِ فرقه
اى؛ و این بسیار امر ممکن و سهل
التّناولى است اگر دشمنان بگذارند و اگر ما عاقل باشیم. ما مکرّر در میان خودمان و در جوامع دیگر، بخصوص بعد از پیروزى انقلاب اسلامى این را دیدهایم. برادران شیعه و سنّى مى
نشینند کنار هم و در مسائل عملى و مسائل سیاسى و مسائل مربوط به سرنوشت اسلام طورى با هم تبادل نظر میکنند که اصلاً به یادشان نیست که این مذهبش چیست و آن مذهبش چیست. ما این احساس را در خودمان همواره مشاهده کردهایم و در بسیارى از معاشرینمان از اصحاب مذاهب مختلف این را دیدهایم.
پس این سه مرحله است؛ هم در مرحله
ى اعتقاد، هم در مرحله
ى احکام فقهى و هم در مرحله
ى عمل؛ همکارى عملى. و آنچه اینها را تضمین میکند، این است که اوّلاً هوشمندانه به توطئه
ى دشمن نگاه کنند، ثانیاً به آن مواردى از اسلام که این تقریب را تضمین میکند، بیشتر فکر کنند.
در صدر فعّالیّتهاى مرحوم آیت
الله بروجردى (رضوان الله تعالى علیه) براى تقریب ــ آنطور که بنده شنیده
ام و تا حدودى اطّلاع دارم ــ توجّه به حدیث ثقلین
(۳) بود که بین مذاهب مختلف اسلامى مورد اتّفاق است و متواتراً نقل کرده
اند ــ به همان شکلى که شیعه نقل کرده، به
همان شکل هم پُر است کتب برادران اهل سنّت از آن؛ اگرچه به شکل دیگرى هم نقل کرده
اند ــ به هر حال این را محور قرار بدهند یعنى مسئله
ى اهل
بیت را که مورد قبول همه
ى مسلمین هستند و همه
ى مسلمین به اینها ارادت دارند و آنها را دوست دارند و به آنها عقیده
ى دینى دارند؛ هر کدام به
نحوى. و از این قبیل، میشود در خود اسلام مواردى را از متون اسلامى پیدا کرد که پایه
هاى تقریب باشد. در مقام عمل هم باید این مجمع، گروه
هاى تحقیقاتى علمی به وجود بیاورد ــ چه در سایه
ى همان دانشگاهى که ان
شاءالله تأسیس خواهد شد
(۴) و چه به شکل دیگر ــ که بتوانند درباره
ى مسائل قابل بحث تقریبى، تحقیق کنند و آنها را بررسى کنند.
البتّه یکى از کارهایى که باید انجام بگیرد، تلاش براى جلوگیرى از نشر آثار تفرقه
انگیز است؛ چه در محیط شیعى، چه در محیط سنّى. آثارى الان نوشته میشود، پولهایى خرج میشود براى ایجاد بغض و کینه؛ خب، باید اگر بتوانیم جلوى اینها را بگیریم. همهجا [هم] منتشر میشود؛ ما نمیگوییم در ایران مطلقاً منتشر نمیشود؛ نخیر، در ایران هم متأسّفانه مواردى مشاهده میشود؛ آثار کینه
برانگیزى، تفرقه
برانگیزى از طرفین منتشر میشود. باید یکى از مواردِ توجّه این مجمع همین مورد باشد که بحث مذهبى بکنند، کتابهاى متعدّد بنویسند، استدلالات کلامى بکنند، فضایل مورد نظر خودشان را در کتابها بیاورند ــ این مقوله
ى دیگرى است ــ امّا آثارى را که موجب تفرقه است، موجب کینه است، موجب تعمیق بغض است، منتشر نکنند. روى این فکر بشود که ببینیم واقعاً این مجمع چگونه میتواند بر این معنا، اشرافى و نظارتى پیدا کند به یک شکل مناسبى. براى من کتابهاى متعدّدى میرسد از نقاط مختلف عالم که پیدا است کسانى اصلاً سعى
شان بر این بوده که این کتابها نوشته بشود براى ایجاد کینه و کدورت و بغض و نگرانى. حالا که در جمهورى اسلامى در این منطقه بحمدالله پرچم اسلام و قرآن بلند است و حالا که شعارها، شعارهاى اسلامى است و پُرجاذبه است، پس از طریق دیگرى کینه
ى این کشور و این ملّت و این حکومت را در دل برادران مسلمان در نقاط مختلف عالم وارد کنند؛ کتابهایى مینویسند مخصوص این کار؛ دشمن که بیکار ننشسته.
به هر حال توفیق آقایان را ما از خداى متعال میخواهیم. از برادران عزیزى که همّت فرمودید و این شوراى مرکزى را تشکیل دادید، از جناب آقاى واعظ
زاده که صرف همّت و فکر و عمر و تلاش میکنند براى این راه و از همه
ى کسانى که با شما همکارى میکنند، بنده صمیمانه تشکّر میکنم. از خداى متعال مبتهلاً و متضرّعاً میخواهیم که ان
شاءالله شماها را کمک کند و بتوانید این راه را با استقامت و با قدرت بپیمایید و نتایج آن را ان
شاءالله در آینده
ى نزدیک ببینیم و شاید نتایج کار شما بخشى هم به ارواح آن کسانى که اوّلین بار دارالتّقریب را در پنجاه سال، شصت سال پیش پایه
گذارى کردند برسد، که آنها اوّل این گام را برداشتند، وَ الفَضلُ لِمَن سَبَق؛
(۵) ما دنباله
رو آنها هستیم، منتها حالا آن یک سبْک کار بود، ممکن است این سبْک دیگرى باشد؛ آن در یک شرایطى بود که بیشتر به مسائل علمى و فکرى نظر داشت، امروز شرایط دیگرى است چون سیاست هم دخالت کرده متأسّفانه در این مسئله به اشدّ وجه؛ آن روز دستهاى سیاسى آنجور تفرقه
انگیزى نمیکردند، امروز انگیزه
ها زیاد است براى مقتدرین سیاسى و قدرتمندان سیاسى؛ لذاست که کارهاى زیادى دارند انجام میدهند و طبعاً امروز عناصر جدیدى پیدا شده. من به آقایان دعا میکنم. ان
شاءالله به بقیّه
ى آقایان هم که تشریف آوردند، سلام ما را ابلاغ بفرمایید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته