بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
شیخنا شرّفتم؛ اهلاً و مرحباً بکم. ما خیلى از زیارت آقایان خوشحالیم؛ مخصوصاً آقاى شیخ ابوالعینین که من نزدیک سى سال است که با نوارهاى ایشان آشنا هستم و کاملاً مى
شناسم. آن سالها نوارهاى ایشان و نوارهاى مرحوم شیخ عبدالفتّاح و شیخ مصطفىٰ اسماعیل را یک نفرى در مشهد براى من آورد، و من از آنجا آشنا شدم و گاهى در یک فرصتهایى از رادیوهاى کشورهاى عربى تلاوت قرآن شما را گوش میکردم.
الحمدلله
حالا که شما آمدید ایران، در شرایطى آمده
اید که همهجاى کشور ما بحمدالله
پُر است از شوق قرآن؛ الحمدلله
. خدا را شکر میکنیم که سرتاپای وجود جوانهاى ما، بچّه
هاى ما، همه
ى ملّت ما، شوق به قرآن است؛ قرائتاً، تجویداً، فهماً، فقهاً؛ از همه جهت. سابق اینجور نبود؛ در گذشته، این سلاطین و حکّام طاغوتى، مردم را از قرآن دور نگه داشته بودند. گاهى کسانى پیدا میشدند یک کارهاى قرآنى میکردند، امّا در سطح خیلى پایینى. من یادم هست؛ همین آقاى شیخ ابوالعینین آمد مشهد، من تازه از زندان آزاد شده بودم. آمدم مسجد گوهرشاد، در ایوان مقصوره، شاید صد نفر آدم نشسته بودند و همینجور نگاه میکردند، تماشا میکردند و نمیفهمیدند هم قرآن چیست ــ رهگذر بودند، دیدند یک مجلسى است اینجا، آمدند نشستند ــ واقعاً اینجور بود دیگر. [امّا] حالا که شما بروید یک وقتى در همانجا قرائت بکنید، هزاران نفر مردم جمع میشوند به استماع. حالا بحمدالله
اینجور است. ما [مجدّداً] به آقایان خوشامد میگوییم؛ ان
شاءالله
که همیشه موفّق و مؤیّد باشید.
خب، حالا ما مایل هستیم که از تلاوت آقاى شیخ ابوالعینین استفاده کنیم.
(۲) (همین آیات را پدر ایشان خیلى خوب خوانده؛ من نوارش را آنوقتها شنفته
ام؛ خیلىخیلى خوب خوانده. ایشان هم تقریباً همانجورها [میخواند]؛ بله، دارد یواشیواش ان
شاءالله
پیش میرود.)
نکته
اى که در تلاوت قرآن و تحفیظ قرآن و مانند اینها، خوب است که شما به عنوان پیشکسوت به جوانها تذکّر بدهید، این است که اگرچه همه
ى آیات کریمه
ى قرآن نور است ولیکن جوانها به بخشى از آیات قرآن امروز خیلى احتیاج دارند و آن، آن چیزهایى [است] که در آنها عزّت اسلام و عزّت جامعه
ى اسلامى و توحید عملى جوامع اسلامى است. این آیاتِ اینجورى را جوانهاى ما ــ همه ــ در همهجاى دنیاى اسلام بایست روان و حفظ باشند و از آنها درس بگیرند. و حتّى من یک وقتی به این ائمّه
ى جماعتى که در بعضى از کشورهاى عربى و اسلامى [نماز] میخوانند، گفتم این آیاتى را که در قرائت نماز انتخاب میکنید، آیاتى انتخاب بکنید که در سرنوشت ملّتهاى اسلامى میتواند به طور ویژه اثر بگذارد. البتّه همه
ى آیات الهى را مردم باید یاد بگیرند و یاد هم میگیرند ولیکن بعضى از مفاهیم قرآنى هست که دست استعمار سعى کرده ماها را از آنها دور نگه بدارد: ماها را از جهاد دور نگه داشتند؛ ما را از اینکه کفّار باید بر مسلمین مسلّط نباشند، دور نگه داشتند؛ از آن آیاتى که در آنها وحدت مسلمین هست دور نگه داشتند. همین آیاتى که الان ایشان خواندند ــ که «اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»
(۳) ــ این آیاتى که معناى آن، حاکمیّت عملى اسلام بر زندگى جوامع است، آیاتى است که بایستى همه
ى مردم اینها را یاد بگیرند.
الان در جوامع اسلامى، اسلام عملاً حاکم نیست. یعنى نه احکام اسلامى اجرا میشود، نه مالیات اسلامى هست، نه فرهنگ اسلامى در آن ترویج میشود، نه حکّامى که در رأس کار هستند با معیارهاى اسلامى انتخاب میشوند. خیلى از اینها فَسَقه و فَجَره هستند که قرآن اعتراف نمیکند به [حقّانیّت آنها]؛ اینها را قبول ندارد. آیا مردم در این کشورها ملتفت هستند که در یک نظام غیر اسلامى دارند زندگى میکنند؟ آیا قرآن در این
باره حرفى ندارد؟ خب چه کسى باید این را به مردم منتقل کند؟ به
نظر من قرّاء قرآن ــ که این شرف عظیم را خداى متعال به اینها داده ــ مقدّمند در بیان این مطالب. غرض، این توصیه
ى من به شیخ و بقیّه
ى آقایان است. ان
شاءالله
موفّق و مؤیّد باشید.