1359/07/04
اولین نماز جمعه بعد از شروع جنگ تحمیلی
خطبهی اول
بسماللهالرحمنالرحیم الحمدالله رب العالمین. اللهم لک الحمد قاصم الجبارین مبیر الظالمین مدرک الحاربین نکال الظالمین صریخ المستصرخین موضع حاجات الطالبین و معتمد المؤمنین. اللهم لک الحمد من مقتدر لا یغلب و ذی انات لا یأجل. هذا مقام من اعترف بسبوق النعم. پروردگارا! تو را بر نعمتهای فراوانت، نعمتهای استثنائیت با همهی دل سپاس میگوییم. خدایا! تو را بر نعمت امامت و بر نعمت شهادت که به ما بخشیدهای سپاس میگوییم. خدایا! تو را بر نعمت این اراده و عزم پولادین، بر نعمت یکپارچگی و وحدت، بر نعمت این امت هوشیار و مؤمن، بر نعمت قرآن، بر نعمت اسلام، بر نعمت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سپاسگزاریم. «هذا مقام من اعترف بسبوق النعم» ما به این همه نعمتهای بزرگ اعتراف میکنیم، از تو به خاطر آنها شکرگزاریم و خود را متعهد میدانیم که در برابر این نعمتها عمل و اخلاص تقدیم آستان تو کنیم. اللهم صل و سلم علی حبیبک و نجیبک و صفیک و خیرتک خاتم انبیائک و رسلک ابیالقاسم محمد و علی آله الأطیبین و اصحابه المنتجبین سیما علی علی امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمدبنعلی و جعفربنمحمد و موسیبنجعفر و علیبنموسی و محمدبنعلی و علیبنمحمد و الحسنبنعلی و الحجةبنالحسن صلواتک علیه و علی ابائه الطیبین الطاهرین المعصومین. اللهم مُن علینا بظهوره کما مننت علینا بنصرک و قیام الجمهوریة الاسلامیة. اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صل علی جمیع الشهداء و الصالحین و صل علی ائمة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین سیما امامنا و قائدنا الامام الخمینی. قال الله الحکیم فی کتابه: «قد کان لکم آیة فی فئتین التقتا. فئة تقاتل فی سبیل الله و اخری کافره یرونهم مثلیهم رأی العین والله یؤید بنصره من یشاء» (۱) همهی کفار، چه آنها که در اطراف مدینه بودند و زیر سایهی پیغمبر زندگی میکردند و چه آنها که در مکه کینهی پیغمبر را در دل میپروریدند با یکدیگر همدست شدند، گفتند بیائید کار اسلام و نظام اسلامی را یکسره کنیم، به طرف مدینه هجوم آوردند. پیغمبر در آن هوای گرم و با دهان روزه به مسلمانان فرمود تا اطراف مدینه را خندق بکنند. وقتی خود پیغمبر با یارانش کلنگ در دست، به حفر خندق مشغول بودند، تیزی کلنگ پیغمبر بر سنگی فرود آمد و برقی از آن جست. پیغمبر به اصحابش که تلاشکنان و عرقریزان مشغول تلاش بودند گفت: من در این برق کاخهای کسری را دیدم که به دست شما گشوده خواهد شد. وقتی کلنگ دیگر بر آن سنگ سخت فرود آمد، برقی جستن کرد. پیغمبر به یارانش فرمود من در روشنی این برق کاخهای قیصر را دیدم که در قبضهی شما قرار خواهد گرفت. پیغمبر به یارانش فرمود شما پس از آنکه در این جنگ پیروز شدید، نوبت تهاجم شما به ابرقدرتها فرا میرسد. اگر تا امروز آنها به شما حمله آوردند، از امروز به بعد نوبت حملهی شماست. بگذار ابرقدرتها از خودشان دفاع کنند ببینیم چگونه دفاع خواهند کرد! در میدان جنگ خندق که به نام جنگ احزاب نیز معروف است -یعنی جنگی که همهی گروههای کافر در آن دست به دست هم دادند تا اسلام را به زانو درآورند- وقتی سرباز شجاع اسلام علی بن ابی طالب (علیهالسلام) به میدان عمروبنعبدود وارد شد، پیغمبر فرمود: «قَد بَرَزَ الاِیمانُ کُلُّه إِلَی الکُفرِ کُلِّه» کفار همهی نیروی خود را در عمروبنعبدود متمرکز کردند، او را به میدان اسلام فرستادند و او با غرورش میاندیشید که شکست حکومت اسلامی بدست اوست. اما نیروی رزمندهی مؤمنِ اسلام یعنی امیرالمؤمنین او را در خاک و خون غلتاند و همانجا بود که دروازهای که نظام اسلامی را به سوی منطقهی نفوذ ابرقدرتها میگشود، باز شد. همهی نیروهای دستبهدستِ همداده منهدم شدند. وقتی عمروبنعبدود به خاک و خون غلتید، در حقیقت کفار همه به خاک و خون غلتیده بودند. فتوحات اسلام آغاز شد. عمروبنعبدود امروز در میدان ایران است. ای سربازان مؤمن فداکار! این مغرورِ جاهلِ متعصب، امروز با پای خود به میدان مبارزهای که گور او در آن کنده شده است قدم نهاده است «قَد بَرَزَ الاِیمانُ کُلُّه إِلَی الکُفرِ کُلِّه» امروز ایمان مجسم -جمهوری اسلامی- در قالب رزمندگان شجاع مسلمان، در مقابل کفر و همهی کفر قرار گرفته است «قد کان لکم آیة فی فئتین التقتا» قرار است آیت خدا ظاهر شود، قرار است دروازهای که ما را به سوی کاخهای قیصر و کسرای امروز یعنی کاخهای ابرقدرتهای شرق و غرب روانه خواهد کرد باز شود. ای جنودالله قرار است به سراغ فتح منطقهی ابرقدرتها بروید. «فئة تقاتل فی سبیل الله» یک گروه در راه خدا میجنگد، برای قرآن میجنگد، برای جمهوری اسلامی میجنگد «و اخری کافرة» یک گروه کافر است، برای کفر میجنگد؛ «و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت»(۲) در راه آمریکا میجنگد، در راه اسرائیل میجنگد، در راه هواها و هوسها و غرورهای خود میجنگد. «و الله یؤید بنصره من یشاء» خداست که پیروز میکند و تأئید میکند آن را که بخواهد و خدا مؤمنان را یاری میکند. «و کان حق علینا نصر المؤمنین» این حق و قطعی است که خدا مؤمنان را پیروز خواهد گردانید. ای برادران و خواهران من! ای ملت قهرمان و رزمندهی ایران! ای به پا دارندگان نماز! این صحنهی جنگ از نظر ما و از نظر دشمن ما یعنی کفر و استکبار جهانی که امروز در چهرهی این عمروبنعبدودِ بدبختِ مغرورِ مفلوک ظاهر شده است، از نظر ما و از نظر دشمن ما دو تحلیل متفاوت دارد. این جنگ را آمریکا و مزدورانش یکجور تحلیل میکنند و ما جور دیگری تحلیل میکنیم. آمریکا و مزدورانش بعد از آنی که در طول نوزده ماه هر چه کردند نتوانستند جمهوری اسلامی را به زانو دربیاورند -حتی حملهی نظامی هم کردند- با خود فکر کردند ما ایران را به جنگی تحمیلی و ناخواسته میکشانیم. عراق را تحریک میکنیم که با ایران جنگ را شروع کند و با این کار چند فایده میبریم. اولاً نیروهای نظامی ایران را تحلیل خواهیم برد، ابزار جنگی آنها را مستهلک خواهیم کرد. ثانیاً مراکز حیاتی و تولیدی و اقتصادی آنها را منهدم خواهیم کرد. پالایشگاهها را منهدم میکنیم، نفت را از آنها میگیریم، سوخت را میگیریم، راهآهن را و ارتباطات را میگیریم، مخابرات را میگیریم، زبدهترین عناصر رزمندهی قهرمان را میگیریم. وقتی که میان مردم نان نبود، برق نبود، رادیو تلویزیون نبود، تولید نبود، کشاورزی نبود، آنوقت امور جمهوری اسلامی را متلاشی میکنیم و بعد هرکس رشته و زمام حکومت ایران در دستش باشد و حتی اگر زمامداران کنونی هم تا آن روز بمانند چارهای ندارند جز اینکه دست احتیاج به سوی ما دراز کنند و ما آن وقت وارد ایران میشویم. همانطوری که در زمان شاه ملعون وارد ایران شده بودیم. باز هم آمریکاست و غرب و ابرقدرتها همه کارهی ایران؛ با این تحلیل به سراغ صدام حسینِ احمقِ جاهطلبِ مغرورِ بدبخت رفتند. جنایتکاران فراری چند ماه است روی او و رژیم پوسیدهی او و دولتمردان او کار میکنند. او را وادار کردند و او با این فکر و با این نیت که خواهد توانست مقابله بکند، چیزی هم به او در این میان خواهد رسید، ثروت مردم عراق را به صورت میگها و تانکها فرستاد به داخل مرزهای ایران. هر روزی هم که میگذرد با اینکه میگهای دشمن مثل برگ خزان بر روی آسمان ایران و آسمان دریا فرو میریزد و تا امروز میلیاردها ثروت مردم مستضعف عراق که در ابزار جنگی یعنی تانکها و میگها متبلور شده بود به وسیلهی مزدوران آمریکا یعنی عوامل مفلوک «خسر الدنیا و الاخره»ی صدام یزید به داخل ایران آمده بودند در اینجا از بین رفته بودند و با آتش نیرومند دلاوران اسلام در هوا و زمین و دریا کوبیده شدند. هر روزی هم که میگذرد و این همه خسارت روزبهروز بر او وارد میآید، باز او را دلگرم میکنند، میگویند جنگ را تو ادامه بده ما به تو پشتیبانی میرسانیم. این تحلیل کفر و استکبار جهانی یعنی آمریکا و مزدورانش. آنها صحنهی جنگ را اینطوری که گفتم مشاهده میکنند. به میدان کشیدن ایران در یک جنگ تحمیلی و تحلیل بردن او و نیروهایش و متلاشی کردن نظامش و آنگاه روی کارآوردن یک دولتِ ضعیفِ مفلوک و آنگاه سلطهی همهجانبه بر ایران، این تحلیل آمریکاست. و اما تحلیل ما؛ تحلیل ما این است که اسلام و انقلاب اسلامی میدانی برای جولان میجست، این میدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما کسی نبودیم که به خاک عراق یا هر خاک دیگری وارد بشویم و حمله را شروع کنیم. لذا ما حمله را شروع نکردیم اما دشمن که شروع کرد ما ضرب شصت را اول به این دشمن نزدیک و شروعکننده نشان دادیم. عمروبنعبدود خودش به میدان ما آمد، ما او را دعوت نکرده بودیم اما حالا که آمد دیگر برگشتن ندارد. ملت مسلمان عراق از اینکه یک چنین حکومت خائن و فاسدی بر او مسلط است رنج میبرد. ما خود را موظف میدانستیم که به این ملت محروم و به این برادر کمک کنیم. امروز روز آن کمک است. ما عراق را با نیروهایی که خواهم گفت این نیروها کدام است، در این منطقه مزدوران و خائنانی را که بر کرسی حکومت عراق سوارند آنها را در این منطقه دفن خواهیم کرد و آنگاه، و آنگاه نوبت دیگر مزدوران است و نوبت خود ابرقدرتهاست. دروازهی فتوحات جهانی اسلام، عراق است. معبر سیل خروشانی که باید به سوی کاخهای ستم روانه شود عراق است. ما این مبارزهطلب دیوانه را در اینجا به سزای خود خواهیم رسانید با دو نیرو؛ اول نیروی ایمان به خدا و دوم نیروی انسانی یک ملت بزرگ و استوار. این دو عامل را ابرقدرتها در محاسبات خود به حساب نیاوردند. آنها روی تانک حساب کردند، روی هواپیما حساب کردند، روی سرباز لباسپوشیدهی پادگانهای عراق حساب کردند، اما روی ملتها حساب نکردند. چیزی که ما را با همهی حکومتهای طاغوتی متمایز میکند همین است. ملت ما چیزی دارد که صدام حسین ندارد. او ایمان و اشتراک همگانی ملت در میدان مبارزه است. وقتی امام اشارهای میکند که من تکلیف مردم را تعیین خواهم کرد، سیل تقاضا از سراسر اقطار کشور برای رفتن به جبههی جنگ میرسد. این را مقایسه کنید با وضعیت آن عمروبنعبدود پوشالىِ چوبین، که مردمش در بصره و در نجف و در کربلا و در حله و در بغداد و در مدینه الثورة و در سراسر کشور از اینکه او یک ساعت زودتر از صحنهی روزگار ازاله بشود خوشحالند و کمک میکنند به اینکه او برود و نظامیانش را دیدید که چگونه به جبههی اسلام و جبههی جمهوری اسلامی پیوستند و اگر راه باز باشد، ملت عراق سیلآسا به جبههی جنگ به سود ایران خواهند پیوست و من امروز حرفهای لازمی دارم برای برادران عرب عراقی که در بخش عربی به آنها عرض خواهم کرد. تحلیل جنگ از نظر ما این است که جبههی اسلامی باید میتوانست در صحنهی سیاست جهانی دست و پا بزند، پرواز کند و عالمگیر بشود. مقدمهای لازم داشت، این مقدمه را دشمن ما به صورت زودرس خودش برای ما تدارک دید و فراهم کرد. ما نیروها را به میدان خواهیم آورد. همهی ملت آماده است، منتظریم امام اشارهای بکند، همه خواهیم رفت، همه خواهیم جنگید. ملت ما باور کرده است این سخن علی بن ابی طالب را که خطاب به سلحشوران اسلام فرمود: «فلموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین»(۳) قبول کرده است و پذیرفته است که اگر زنده بماند درحالیکه مقهور سلطهی ابرقدرتهاست در حقیقت مرده است و اگر به خاک و خون بغلتد درحالیکه چنگال خونین ابرقدرتها را قطع کرده است زنده است، ما زندگی میخواهیم، ما مرگ را میخواهیم چه کنیم؟ ما به میدان جنگ خواهیم رفت. شنیدم دستگاه تبلیغاتی مزدور عراق پیغام داده است و سخن پراکنده است که چرا آنها که میگویند خودشان به میدان نمیآیند و شنیدم اسم مرا آورده است. ما میدان آمدنمان مانند میدان آمدن خائن و کافری چون صدام نیست؛ ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم. آن روزی که امام اشاره کند و اجازه دهد من اول کسی خواهم بود که به میدان خواهم رفت. ما میدان جنگ را سالهاست آزمودهایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقیتر و بر او پیروز شدهایم. در میدان رفتن ما شکست نیست. ما به میدان خواهیم رفت و اگر منِ شخصی، از میدان برنگردد و در آنجا شهید بشود یقیناً جمعِ به میدان رفتهها از میدان برنمیگردد مگر آنوقت که پیروز شده باشد. خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها اکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است. این تحلیلِ این جنگ است. برادران مسلمان! بدانید که همهی ما ملت ایران سربازان و رزمندگان این جنگ جهانی بزرگ خواهیم بود. در این جنگ ما به این قانع نیستیم که صدام خائن خسارت جنگی به ما بپردازد و عقب بنشیند، ما در این جنگ طالب و دنبال این هستیم که رژیم پلید عراق سنگینیاش را از روی دوش ملت برادر و مسلمان ما، عراقیان عزیز بردارد. برادران عزیز، امیرالمؤمنین به ما میگوید: «[فان] الجهاد باب من ابواب الجنة»(۴) جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» خدا این در را برای اولیای خاص خود باز کرده است. امروز خدا این در را به روی ما، همه باز کرده است؛ این را ما قدر میدانیم. امیرالمؤمنین به ما فرموده است: «الله، الله، فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله»(۵) خدا را، خدا را به جهاد بگرائید با جانتان، با مالتان، با زبانتان و این وظیفهی همهی ماست و من تذکراتی را در خطبهی دوم به شما برادران و خواهران و عموم ملت عزیز ایران برای آمادگی و کمربستگی در راه این جهاد مقدس عرض خواهم کرد. این جنگ برای ما یک جنگ مقدس و مبارک است. دشمن خیال کرد ما را با کشاندن به این جنگ نابود خواهد کرد، اما همچنانی که پس از جنگ خندق، کفار متلاشی و متفرق و نابود شدند و سلسلهی تهاجمات اسلامی تا سالیان درازی دنیا را تکان داد، این جنگ خندق هم ما را وارد دُر پایانناپذیر فتوحات جهانی خواهد کرد. ای برادران و خواهران عزیز من! ای ملت عزیز ایران! مبارک باد بر شما این روز، مبارک باد بر شما این جهاد، مبارک باد بر ما انشاءالله جهاد و شهادت؛ و مبارک باد بر این ملت پیروزی بزرگ و فتح مبین بر همهی قدرتهای مهاجم. نیروی ما، نیروی ایمان و نیروی خدا و نیروی انسان است، این نیرویی فناناپذیر است. «فاتقوا الله ایها المؤمنون و المؤمنات و کونوا مع الصادقین» خدایا رحمت و درودت را بر همهی شهیدان ما مخصوصاً شهیدان حوادث این چند روز و کشتهشدگان به دست اشقیای صدامی و صبر و رحمتت را بر خانوادهی آن شهیدان مبذول بفرما. قال الله الحکیم فی کتابه: بسماللهالرحمنالرحیم والعادیات ضبحاً فالموریات قدحاً فالمغیرات صبحاً فأثرن به نقعاً فوسطن به جمعاً ان الانسان لربه لکنود و انه علی ذلک لشهید و انه لحب الخیر لشدید افلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور و حصل ما فی الصدور ان ربهم بهم یومئذ لخبیر صدق الله العلی العظیم خطبهی دوم بسماللهالرحمنالرحیم الحمدالله رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین، حبیب قلوب العالمین ابیالقاسم محمد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، الهداة المهدیین المعصومین المکرمین سیما بقیهالله فی الأرضین و صل علی ائمة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال امیرالمؤمنین علیهالسلام: «الله الله فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فیسبیلالله»(۶) وظائف ما در این دوران حساس و افتخارآفرین چیست؟ اولاً جهاد به جان. تا وقتی که امام اشاره و اجازه نفرمودهاند آمادگی؛ و به محض اشاره کردن و اجازه دادن بسیج و حرکت و پایمردی و انشاءالله پیروزی. دوم جهاد با مال، با انفاق کردن و در راه خدا دادن و با زیادی نخواستن. دربارهی جهاد مالی من توضیحاتی خواهم داد و سوم جهاد به زبان، تبلیغات. امروز شبکههای صهیونیستىِ جهانی علیه ما دروغپراکنی میکند. من همین جا و با همین وسیله به همهی خبرگزاریهای دروغپردازِ جهانی از جمله خبرگزاری فرانسه و سایر خبرگزاریها اخطار میکنم. به آنها میگویم که با این شیوهای که پیش گرفتهاند و تبلیغات دروغ را در سطح جهان علیه ایران میپراکنند باید بدانند که از ملت ایران برای خود و دولتهای خود دشمنی آشتیناپذیر خواهند داشت و از وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی مصراً و جداً میخواهم که نظر ما جمع نمازگزار و پیام ما را به همهی این خبرگزاریها ابلاغ کند. سعی کردهاند ایران را در یک جنگ روانی تضعیف کنند و شما مردم و شما برادران و خواهرانی که این سخن را خواهید شنید در خارج از کشور و همهی دستگاههای تبلیغاتی خودمان، برادران و خواهرانی که در رادیو و تلویزیون و خبرگزاری پارس و روزنامهها و مطبوعات کار میکنند همه موظف هستید و همه موظف هستیم که این جهاد تبلیغاتی را با سریعترین و بهترین وجه تعقیب کنیم. باید پیاممان را به دنیا برسانیم و باز در این زمینه هم وزارت امور خارجه وظیفه و مسؤولیتی بسیار بزرگ دارد. نمایندگیهای ما در دنیا چه میکنند؟ سفارتخانههای ما در کشورهای غربی و کشورهای عربی و سراسر اروپا و منطقهی شرق آسیا چه میکنند؟ آیا پیام ما و ملت ما و حقایق ملت ما را در اختیار مردم میگذارند یا نه؟ اگر میگذارند و دولتها با آنها همکاری نمیکنند این را باید به ما بگویند، ما ملت ایران باید بدانیم که در این موقعیت و در این لحظه کدام دولت با ما همکاری میکند و کدام دولت علیه ما کارشکنی میکند. و اما مسألهی جهاد مالی؛ من به اطلاع مردم ایران میرسانم طبق تحقیقی که کردهایم و اطلاعی که به دست آوردهایم تمام اجزاء و مایحتاج اولیهی ضروری ملت ایران که برای قُوت مردم و معیشت روزمرهی مردم لازم است به حد کافی در ایران هست، کسری نداریم. یعنی از امروز تا مدتها، اگر هیچچیز هم برای ما از خارج از این کشور نیاید مردم ما گرسنه نخواهند ماند، فقط با یک شرط. آن شرط این است که از این موجودی داخل کشور، که بعضی در انبارها موجود است و بعضی در کارگاهها روزبهروز تولید میشود، کسانی نخواهند برای خودشان سهم بیشتری بردارند و این اجناس را در خانهشان یا انبارشان برای خود احتکار کنند، فقط شرطش این است. اگر من یا شما یا آقا یا هر یک از ما مردم ایران تلاش کنیم که برای خودمان سهم بیشتری جمع کنیم و خودمان را تأمین کنیم یقیناً کسانی در این مملکت گرسنه خواهند ماند و میدانید که این چه جنایت بزرگی است؟! بنابراین دو توصیهی بزرگ به ملت ایران میکنم. توصیهی اول این است که هر کسی فقط به قدر مایحتاج ضروری خود و خانوادهاش از بازار تهیه کند و نه بیشتر. توصیهی دوم این است که به هیچ قیمتی نگذارید دستگاههای تولیدی ما بخوابد. دشمن مایل است شما احتکار کنید تا عدهای گرسنه بمانند. دشمن مایل است که کارخانهها و دستگاههای تولیدی ما کار نکند تا آذوقهی ما کم بیاید. مگر به خاطر کمبود آذوقه مجبور بشویم به دشمن پناه ببریم. البته او نمیداند که ما اگر از گرسنگی بمیریم هم، به دشمن پناه نخواهیم برد. پیام من به روستائیان عزیز در سراسر کشور که امسال گندم تولید کردهاند این است که همهی موجودی گندمشان را به دولت بفروشند، آنها را نگه ندارید. اگر کسی به شما گفت به دولت نفروشید یقین کنید که خائن است یا جاهل. به افراد غیر مسؤول نفروشید، چون ممکن است بخرند و احتکار کنند. به دولت حتماً و حتماً بفروشید. پیام من به همهی خانوادهها مخصوصاً به خواهران عزیز، زنهای خانهدار و به همهی مؤسسات و سازمانها، چه دولتی و چه غیر دولتی این است که از اسراف و تبذیر آذوقه و غذا خودداری کنند. غذا را به اندازه بپزید، به اندازه تهیه کنید. آمار وحشتناکی دوستان من، به من دادند. آن آمار این است: ۳۰ درصد از گندم ما بوسیلهی بیات کردن و کهنه کردن و دور ریختن نان از بین میرود. ۳۰ درصد کم است؟! در ادارات هر جا غذا میپزند، در ارتش، در سپاه پاسداران، در کارخانجات و در خانهها، نان همیشه یک عدد، نصف نان کمتر از مصرفتان بخرید تا حتی یک لقمه هم از نان زیادی نماند. تبذیر و اسراف را خدا در قرآن جوری تعریف میکند که گویا برای زمان امروز ما خدا این جمله را فرموده است. خدا میفرماید: «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین»(۷) تبذیرکنندگان یعنی آنهایی که نعمتهای خدا را حرام میکنند و دور میریزند، برادران شیطانها هستند. امروز شیطان بزرگ کیه؟ شیطانهای کوچک کیان هستند؟ دولتهای مرتجع منطقه و مزدوران آمریکا. اگر شما تبذیر کنید شما هم برادر شیطانها هستید. -«ان المبذرین» این قرآن است دیگر- «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین» اسراف نکنید، تبذیر نکنید. ابزار یدکی ماشینها را مستهلک نکنید. نفت و بنزین، زیادی مصرف نکنید. من باید به شما بگویم در تابستان که گفته شده بود ممکن است آب تهران امسال کم بیاید، من یک روز در خطبهی نماز جمعه در آن گرمای سوزندهی تیرماه بود ظاهراً خطاب کردم به مؤمنین نمازگزار گفتم یک قدری در آب صرفهجویی کنید. همان روز یا فردای آن روز، یک برادری به من نامه نوشت بدون نام، نوشت تو گفتی در خطبه که ما در آب صرفهجویی کنیم ما مردم جنوب شهر و مردم فقیر و مستضعف هر چه شما بگوئید میکنیم؛ اگر بگوئید آب را با قطرهچکان مصرف بکنید هم گوش میکنیم، اما بروید ببینید آن کسانی را که از همین آبی که شما دستور صرفهجوئیاش را به ما دادید چگونه باغچهها و چمنهای خودشان را سیراب میکنند. قدری هم به آنها بگوئید نکنند. من در این دو سه روزه احساس کردم و دیدم کمترین کسانی که برای بدست آوردن بنزین اضافی و ذخیره کردن آن برای اتومبیلهایشان تلاش میکنند مردم متوسط و فقیر هستند. البته میدانید که بیشتر مردم متوسط و ضعیف وسیلهی موتوری شخصی ندارند. آنها هم که دارند خیلی تلاش نمیکنند و جوش نمیزنند. لذا من خطاب میکنم به آن کسانی که برای تفریحها و گردشها و مسافرتهای بیخودی و راحتی خود و زن و فرزندانشان فقط، مبادرت میکنند به راهاندازی خودروهای شخصیشان، به آنها میگویم که این کار را نکنند. هم ماشین را مستهلک نکنند، هم در بنزین صرفهجویی شود. فردا هم که هوا سرد بشود که البته بحمدالله از لحاظ نفت تاکنون دغدغهای به ما گزارش نشده است و کمبودی نداریم اگر خدای نکرده کمبودی هم بود روز صرفهجویىِ در سوخت نفت خواهد بود. آنوقت همهی ما بایستی کوشش کنیم هر چه میتوانیم به مراکز عمومی و مساجد برای گرم شدن برویم. در خانهها زیادی بخاری مصرف نکنیم، هر خانهای یک بخاری. البته امروز هنوز برای طرح این مسأله هم شاید زود است اما در آنچه که امروز مورد ابتلای ماست باید سعی کنیم کمال صرفهجویی انجام بشود. این مشت محکمی خواهد بود بر دهان دشمن تا دشمن در ما به خاطر نداشتن مواد ضروری زندگی طمع نبرد. امروز دین و تقوای خدا و اطاعت از فرمان خدا این است؛ «الله الله فی جهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فیسبیلالله» من یک نکتهی دیگر اینجا اضافه بکنم، آخرین مطلبی است که به شما برادران و خواهران عرض میکنم بعد میپردازم به پیام برای برادران عرب و آن این است، در این چند روز ما فداکاریهای بسیاری دیدیدم و من به این وسیله از همهی آن کسانی که در این راه فداکاری کردهاند، چه آن کسانی که در جبههها شهید شدند، چه آن کسانی که مجروح شدند، چه آن کسانی که موفقانه مبارزه کردند، چه آن کسانی که در ترمیم خرابیها جان خود را به خطر انداختند، آن برادرانی که در پالایشگاه نفت آبادان وسائل ترمیم خرابیها را فراهم کردند، آن کسانیکه در جادهها پلها را ترمیم کردند و همهی کسانی که این آبادیها و تعمیرها و عمرانها را با جانفشانی انجام میدهند به این وسیله به عنوان یک نفر و اگر شما اجازه بدهید به عنوان خیل نمازگزاران زن و مرد مسلمان از آنها سپاسگزاری میکنم. پروردگارا! به حرمت محمد و آل محمد و به حق نیکان و پاکان و به خون پاک جوشندهی شهیدان تو را سوگند میدهیم این آغاز پیروزی را بر ما مبارک کن. اللهم صل علی علی امیرالمومنین و صل علی الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمدبنعلی و جعفربنمحمد و موسیبنجعفر و علیبنموسی و محمدبنعلی و علیبنمحمد والحسنبنعلی و الحجةبنالحسن اکنون پیامم را به برادران عرب که منتظر شنیدن این پیام هستند ارسال میکنم. جزو خطبه است برادران و خواهران آن را در همان حالت خطبه بشنوید... (۸) بسماللهالرحمنالرحیم إِذا جاء نصر الله و الفتح. و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا. و صدق الله العلی العظیم والسلام علیکم و رحمةالله ۱) آلعمران: ۱۳. ۲) نساء: ۷۶. ۳) نهجالبلاغه، خطبهی ۵۱. ۴) نهجالبلاغه، خطبهی ۲۷. ۵) نهجالبلاغه، نامهی ۴۷. ۶) نهجالبلاغه، نامهی ۴۷. ۷) اسراء: ۲۷. ۸) آغاز خطبهی عربی در این
رابطه بخوانید :
برگزیدهها
آخرینها
|