news/content
پیوندهای مرتبطخاطراتخاطرات
نسخه قابل چاپ
۱۳۷۰/۰۱/۲۲

بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

خدا را سپاس بر ماه رمضانى دیگر و جلسهاى دیگر در خدمت قرّاء کتاب خدا. الحمدلله که نعمت قرآن را بر ما ارزانى داشت. جوانها باید قدر بدانند این روزهاى خوش قرآنى را. اگر میدانستید که عاشقان قرآن در دوران اختناق با زمزمههاى گرم قرآنى چه جور و با چه زحمتى خودشان را سرگرم میکردند، امروز که میتوانید بخوانید و بشنوید و بشنوانید صوت خوش قرآن را، خیلى برایتان شیرینتر و گرامىتر بود.

آنچه وظیفهى قرّاء است، این است که قرائت را روزبهروز بهتر کنند. ما به عموم مردم میگوییم که با قرآن اُنس بگیرند و به شما قرّاء میگوییم که تلاوتتان را روزبهروز بهتر، قوىتر، صحیحتر، با خصوصیّات جاذبهآفرین همراهتر بکنید.

ما اگر بخواهیم کلّ امّت با قرآن اُنس بگیرند، باید تلاوت قرآن را در جامعه باب کنیم. اینکه من اینقدر به خواندن شما قارىهاى عزیز تکیه میکنم و به این اهمّیّت میدهم، براى این است. خب شما یک نفر آدمید، میخوانید؛ هر چه هم خوب بخوانید یا نخوانید، از یک جهت به خودتان مربوط است. آنچه بنده را وادار میکند که به این مسئله اینهمه اهتمام بورزم، این است که اگر تالیان کلامالله در جامعه توانستند با زمزمهى ملکوتى و صحیح و پُرجاذبه این آیات کریمه را تلاوت بکنند، دل مردم با قرآن اُنس میگیرد، به قرآن نزدیک میشود؛ علّت این است. مردم ما آماده هستند براى ارتباط با قرآن. مردم ما با مردم کشورهاى دیگر اسلامى فرق دارند. مردم ما در راه قرآن صادقانه مجاهدت کردند؛ شوخى نیست؛ اینقدر که ما جوان دادیم، اینقدر که مردم ما رنج و زحمت متحمّل شدند، در راه قرآن بوده. ما از آنها نیستیم که ادّعا بکنیم قرآن را؛ نه، خداى متعال دانهدانهى آیات قرآن را در جامعهى ما و در ملّت ما و در میان مردم ما و در آن امام عظیمالشّأن ما براى ما مجسّم کرد. ما این آیات مبارکات قرآن را دیدیم، ما این آیات را با همهى وجود لمس کردیم. مردم ما به قرآن عشق میورزند. کجا شما در کشورهاى اسلامى مىبینید که یکى از این آقایان قرّاء بروند آنجا تلاوت کنند، اینقدر جوان عاشقانه پاى تلاوتشان بنشینند؟ این عشق مردم ما است. خب، حالا آن که میخواهد این عشق قرآنى را درست به سمت اُنس حقیقى با قرآن تلاوت کند، چه کسى است؟ او شماى قارى هستید.

شما یک وظیفهای دارید. من دعوت نمیکنم به قارى شدن حرفهاى مثل اینکه این آقایان هستند؛ نه ــ حالا یک وقت هم شد، شد؛ ما مخالفتى هم نداریم، امّا من به آن فعلاً دعوت نمیکنم ــ در همین وضعى که الان شماها دارید که یکى دانشجو است، یکى دانشآموز است، یکى طلبه است، یکى کاسب است، یکى ادارى است، یکى نظامى است و ضمناً قارى هم هستند، قرائت را تکمیل کنید. ما از شما برادرهاى جوان قارى تعریف میکنیم، الان هم من تعریفتان را میکنم ــ [امّا] هر جایى ما کسى را تعریف کردیم، پس فردا دیدیم سِیر نزولى دارد میپیماید! مثلاً در این برنامههاى صدا و سیما، یک برنامه را یک جایى تشویق میکنیم، تعریف میکنیم، میگوییم آقا، چه برنامهى خوبى است، فردا که گوش میکنیم، مىبینیم تنزّل کرده! من نمیدانم چه سرّى است ــ امّا این به معناى این نیست که [تلاوت] قرآن شماها کامل است؛ نه، شماها باید هنوز رشد کنید. رشد در همهى راههاى زندگى، بىنهایت است. باید رشد کنید برادران قارى! [رشد و] تکمیلش هم به این است که اوّلاً صوتتان را کامل کنید. خب، صوت قوى میشود، بهتر میشود، خوب میشود؛ مخصوصاً آن صداهاى جوهردار.

ثانیاً صحیح خواندن را جدّى بگیرید؛ باید صحیح بخوانید. من میبینم بعضى از قرّاء خوب ما وقتى میخوانند، هنوز در گوشه و کنار خواندنهایشان ــ بر روى مبانى عربىخوانى و تجوید ــ یک بخشهاى ناصحیح هست! نباید باشد دیگر؛ یک ذرّه مَدّ زیادى، یک ذرّه جایى که میخواهید ادغام بکنید، بىتوجّه در اوّل ادغام، میل به اخفاء ــ اینهایى که  گاهی اوقات به گوش ما میخورد ــ معلوم است که اینجا را میخواهید ادغام بکنید، امّا شروع ادغام مثل شروع اخفاء است؛ خب [این] خراب میکند ادغام را؛ این شد غلطخوانى. توجّه میکنید؟

یک جنبهى دیگر و چیز مهمترى که هست، حفظ قرآن است. برادرها! شماها چرا قرآن را حفظ نمیکنید؟ شماها جوانید، وَالله مکرّر اتّفاق افتاده که من با خودم فکر کردم هر چه دارم بدهم ــ اگر ممکن باشد ــ حفظ قرآن را بگیرم. افسوس که ممکن نیست! من دیگر نمیتوانم در این سن قرآن را حفظ کنم امّا شما جوانید، شما بچّهاید، میتوانید حفظ کنید. حافظهى شما، حافظهى [دوران] جوانى است. سنین بیستوپنجساله و سیساله و زیر سیساله و مانند اینها ــ که حالا شما و غالب قرّاء ما بحمدالله هستند ــ سنین حفظ قرآن است. حفظ کنید کلام خدا را، آیات کریمهى الهیّه را؛ و از حفظ بخوانید. این هم یک نکته.

یک چیزى که من مکرّر در این جلسه و خارج از این جلسه گفتهام، [این است که] آداب تلاوت مجلسى را فرابگیرید. ببینید، آداب تلاوت مجلسى یعنى فرض کنید یک عدّهاى از این مردم ــ مسلمین حزبالله ــ نشستهاند یک جایى، از شما دعوت کردند که آقا بیایید براى ما قرآن بخوانید؛ ما هم منبر گذاشتیم اینجا ــ چون دأب(۲) من  این است، فکرم این است که میخواهم کارى بشود در جامعهى ما که منبر بگذاریم، مثل اینکه الان وعّاظ میروند منبر، منبرىها میروند منبرــ قارى برود منبر، نیم ساعت قرآن بخواند و مردم بیایند، آن زلال کلام الهى را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و پا شوند بروند. ما حالا قرآن را کردهایم مقدّمهى سخنرانى!

من در مشهد سخنرانى میکردم ــ سالهاى ۵۰، ۵۱، ۵۲ ــ مىایستادم سخنرانى میکردم؛ بعد که حرف من تمام میشد، مىنشستم زمین، صندلى میگذاشتیم، قارى مىآمد ــ همین آقاى فاطمى(۳) و بعضى از برادرهاى دیگر ــ مىنشستند روى صندلى، قرآن میخواندند. من میگفتم حرف من مقدّمهى قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم، منبر گذاشته بودیم؛ صندلى بلند و قشنگ گذاشته بودیم، اینها مىنشستند روى منبر، بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتى که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است.

من میگویم در جامعه، قرآن اصل است. باید اینجورى باشد که امّت حزبالله یواشیواش با قرآن آشنا بشوند، آن جورى که مستقیم قرآن را از شماها بفهمند؛ بتوانند بنشینند، گوش کنند و بفهمند. بعد شما را ما دعوت کنیم به یک مجلسى، منبر هم بگذاریم، بروید بالاى منبر، آیات قرآن را بخوانید؛ مردم اشک بریزند، گریه کنند. این را ما میخواهیم. خب حالا فرض کردیم شما میخواهید این کار را بکنید؛ باید شما بتوانید این جلسه را با صوت خودتان جذب کنید. این آدابى دارد، فنونى دارد؛ این فنون را باید شما برادرها یاد بگیرید؛ بر حسب استعداد و طبیعت و فطرت و گوش کردن این نوارهایى که از قرّاء معروف مىآید و مانند اینها، خب یک مقدارش تأمین شده، امّا یک مقدارش را هم بایستى تأمین کنید.

بعضى از برادرها که قرآن میخوانند، قطعووصلها غلط است. الان در همین [تلاوت] قرآنهاى امروز هم بود یک جایى: آیه را شما وصل کردید، مقول قول الهى قاطى شد با مقول قول کفّار! خب این خوب است؟ کسى که ترجمهى قرآن را میفهمد، مثل اینکه یک میخى میکنند در گوشش وقتى این را از شما میشنود. من پریشب تلویزیون تماشا میکردم، یک قارىاى قرآن میخواند از همین برادرهاى ایرانى خودمان، قطعووصلش واقعاً آدم را کلافه میکرد. خب چرا اینجورى قطعووصل میکنید؟ بابا، این در قرائت اصلاً یک علم است که کجا بایستى آیه را وصل کرد، کجا باید قطع کرد. نگویید فلان کس در مصر [اینجور] خوانده؛ خب بیخود کرده خوانده! مگر هر چه هر کس خواند، همان حجّت میشود براى شما؟ ببینید آیه چیست. خب از همه راحتتر همین علائم وقفى است که گذاشتهاند، که حالا در قرآنهاى جدید، «الوصل اولى»، «الوقف اولى» را به صورت «صلى» و «قلى» نوشتهاند؛ راحت کردند کار را. اگر این را هم مراعات نمیکنید، همین شکلى که در معمول قرآنها «ج» و«ط» و «م» و مانند اینها را گذاشتند، رعایت کنید. آیه را هم، معمولاً وصل نکنید مگر یک جاهایى، مواردى؛ وَالّا خود آیه یک فصل است دیگر. اگر یک وقتى مسلّط شدید به معانى قرآنى، آن وقت البتّه به سلیقه و به فهم خودتان میتوانید خیلى کارها بکنید؛ وقتى هنوز مسلّط بر معانى نیستید، این کار را نکنید. یکى [هم] این.

یکى هم فاصلهها است. مىبینیم که یک عبارت یک آیهى کریمهاى را خواندید، بعد ساکت شدید و حالا میخواهید نَفَس بگیرید؛ خب چقدر باید ما صبر کنیم تا شما نَفَس بگیرید؟  پشت سرش را بلافاصله بخوان دیگر! چرا اینقدر معطّل میکنید؟ [مثل] حرف زدن معمولى: شما ببینید من الان دارم با شما حرف میزنم، یک جا مقتضى است پشت سر هم صحبت کنم، یک جا هم یک تأمّلى میکنم؛ این براى جلب نفوس شما است؛ خب آیهى قرآن هم همینجور است. افصح کلمات است، کلام خدا است.(۴)

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله

 
در ابتدای این دیدار، چند نفر از قاریان به قرائت آیاتی از قرآن کریم پرداختند. شیخ شعبان عبدالعزیز صیّاد و شیخ محمود صدّیق منشاوى ــ قاریان مصرى ــ در این دیدار حضور داشتند.
روش، سَبک
آقای سیّدمرتضیٰ سادات‌فاطمی
در این لحظه، حضرت آیةالله خامنهاى با شنیدن صداى اذان به بیانات خود پایان دادند.
 

برچسب‌ها: انس با قرآن؛
جمله‌های برگزیده این دیدار
آخرین‌ها
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت