بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
خیلى خوش آمدید برادران عزیز، و ان
شاءالله
که خسته نباشید با این تلاشهاى ارزشمند؛ و بنده از یکایک برادران مسئول در نیروى مقاومت بسیج در سطوح مختلف، صمیمانه تشکّر میکنم.
مسئله
ى بسیج مسئله
ى بسیار مهمّى است؛ البتّه همیشه این مسئله در نظام جمهورى اسلامى جدّى گرفته شده؛ شخص حضرت امام (رضوان الله
تعالى علیه) و بقیّه
ى مسئولین و مردم، بسیج را جدّى گرفتند و از این پس باید کوشش کنیم که همچنان مسئله
ى بسیج جدّى گرفته بشود؛ این حالتِ روانىِ اهتمام به بسیج، در سطوح مختلف مسئولین و در گستره
ى زندگى مردم باید باقى بماند. این برنامه
هایى که جناب آقاى افشار،
(۲) برادر عزیزمان، اشاره کردند
(۳) که همه
هم البتّه خوب است، فقط در سایه
ى وجود بسیج، جدّى بودن بسیج، رو به رشد بودن بسیج تحقّق پیدا خواهد کرد. پس اصل قضیّه این است که بسیج به معناى حقیقى کلمه یک پدیده
ى انقلابى است و باید این کشور و این ملّت و این انقلاب، این پدیده را همیشه جدّى بگیرد و قدر بداند که حالا در نکته
ى دوّمى که عرض خواهم کرد، یک قدرى بیشتر راجع به این صحبت میکنم.
دو نکته را میخواهم عرض کنم؛ نکته
ى اوّل این است که بسیج یک نیروى خاصّى در قبال نیروهاى دیگر نیست؛ یعنى بگوییم ما یک نیروى زمینى داریم، یک نیروى هوایى داریم، یک سپاه داریم، یک ارتش داریم، یک بسیج هم [داریم]؛ این
جورى است قضیّه؟ نه، اگر این
جور بگوییم، بسیج را کوچک کرده
ایم؛ درست است که ما اسم این نیرو را در سپاه گذاشتیم به
عنوان نیروى مقاومت، امّا معنایش این نیست که این نیرو عِدل
(۴) نیروهاى دیگر است؛ این در شکل سازمانى است؛ حقیقت قضیّه
ى بسیج بیش از اینها است. بسیج یعنى مردم؛ غیر از این است؟ شما مردم را تقسیم کنید به چند قشر؛ بین آنها آدمهاى از
کار
افتاده هست، آن از
کار
افتاده
ها هیچ؛ بین آنها آدمهاى لااُبالى هست، آنها هیچ؛ آدمهاى کم
انگیزه هست، آنها هیچ؛ بچّه
هاى کوچک نرسیده به حدّ انگیزه هستند، آنها هیچ؛ این سر و ته قضیّه را که زدید، آن لُبّ مطلب، بسیج است؛ یعنى همه
ى نیروهاى مؤمنِ پُرانگیزه
ى باشورِ باتوان در جامعه
ى اسلامى ــ اعم از زن و مرد ــ عضو بسیجند. شما توقّعتان از بسیج کمتر از این است؟
پس بسیج یعنى متن مردم؛ آن مردمى که میتوان امید دفاع از انقلاب را از آنها داشت. خب این مردم کجا هستند؟ این مردم در اداره هستند، در مدرسه هستند، در دانشگاه هستند، در حوزه هستند، در دکّان هستند؛ یعنى یک زندگى دوزیستى [دارند]. هنوز مسئله
ى دفاع نظامى به
صورت یک فرهنگ در
نیامده، هنوز مردم بر اساس وظیفه
شان حرکت میکنند؛ این بتدریج به شکل یک فرهنگ درخواهد آمد در جامعه
ى اسلامى؛ اینکه امام فرمودند و ایشان
(۵) حالا نقل کردند که «مملکت اسلامى همه
اش نظامى است»،
(۶) این همان فرهنگ صدر اسلام است، این همان فرهنگ اسلامى است؛ هنوز که در جامعه
ى ما چنین حالتى نیست. شما مى
بینید یکى میگوید آقا من سه ماه جبهه بودم؛ خب، چرا سه ماه؟ مگر ما سه ماه جنگ داشتیم؟ ما هشت سال جنگ داشتیم؛ همه باید ببینند از آن هشت سال چقدر سرش خالى است؛ از خودشان بپرسند چرا؟ ببینید، هنوز فرهنگ نشده. خب شما میخواهید تا آن روزى که در جامعه
ى ما این حقیقت بسیج به شکل یک فرهنگ دربیاید، کارى کنید که این دوزیستى بودن مردم ــ زیست نظامى و زیست معمولى زندگى ــ جا بیفتد؛ این کار بسیار ظریفى است. نکته
ى اوّل من، همین ظرافت کار شما است.
تشکیلات بسیج، یعنى همان هیئت رئیسه و مدیران و مسئولان بسیج باید آن
چنان ظریف عمل کنند که بتدریج بتوانند همه
ى آحاد مستعدّ کشور ــ مستعد به همان معنایى که اوّل گفتم ــ را داخل در خیمه
ى بسیج کنند؛ تا او ضمن اینکه احساس میکند زن خانه
دار است، احساس کند که یک نظامى است؛ ضمن اینکه احساس میکند یک دانشجو است، احساس کند که یک نظامى است. این کار یک کار بسیار ظریف و یک کار مستمر است که با تبلیغات، با سازمان
دهى خوب، با توجّه به اینکه از هر قشرى چه انتظارى هست، و ذهن آن قشر را چگونه میشود با حقیقت مسئله
ى بسیج سیراب کرد و اشباع کرد، [ممکن است؛] یعنى میخواهم بگویم یک سطح بالا در بررسى
هاى شما لازم است. خیلى بایستى مسئله را به چشم یک امر ظریف و دقیق نگاه کنید. این
جورى نیست که حالا تصوّر کنید یک جمعیّتى است، ما هم تور را مى
اندازیم وسط، یک عدّه
اى بالاخره مى
آیند، مى
آوریمشان در یک پادگانى، آموزش میدهیم، بعد هم حدّاکثر یک کد رویشان میگذاریم که شما مال فلان لشکر، فلان گردان با فلان فرمانده، فلان گروهان با فلان فرمانده، فلان دسته با فلان فرمانده هستید؛ سازمان
دهى دقیق بالاتر از این که نیست؛ امّا قضیّه به اینجا تمام نمیشود؛ غیر از قضیّه
ى سازمان
دهى، همین ظرافتهایى که گفتم وجود دارد.
ما اگر دیدیم اقبال مردم به سمت پایگاه
هاى مقاومت ــ که میدان عمل بسیج است در داخل شهرها ــ و به سمت دفاتر شما که مرکز ادارى شما است کند شد، باید بدانیم ما در این ظریف
کارى یک خرده لنگیم. حالا صاحبان فکر و اندیشه
ى انقلابى ــ نه آدم بافکرى که بنشیند ببافد و از انقلاب هم چیزى نفهمد ــ و اصحاب فکرى که تفکّر انقلابى دارند و بخصوص آنهایى که جنگ را به عنوان یک امکان دائمى براى کشور ما میدانند ــ که همین هم هست ــ [باید برای این مسئله فکر کنند.] اگر کسى خیال کند جنگ تمام شد، به نظر من دقیق نگاه نکرده؛ جنگ یک امکان دائمى است؛ ما یک نظام انقلابى هستیم، استکبار با ما بد است و استکبار زنده است، پس خطر زنده است؛ استکبار هنوز هست، پس خطر براى ما هست. ممکن است این [خطر] به شکل نظامى باشد، ممکن است به شکل غیر نظامى، امّا امکان نظامى همواره وجود دارد. نمیخواهیم حالا بیفتیم بین مردم و بگوییم آقایان جنگ، آقایان جنگ! نه، داعى
(۷) نداریم؛ امّا ما به عنوان مسئولین باید همواره این انتظار را، این امکان را جدّى، فعلى، قابل تحقّق در آینده ــ حتّى آینده
ى نزدیک ــ بدانیم، وَالّا غافلگیر خواهیم شد.
نکته
ى دوّم این است که شما دو میدان اصلى دارید براى تحرّک بسیج. البتّه این سوادآموزى و [آموزش] قرآن و مانند اینها همه
ی آن چیزهایى است که در حاشیه
ى کار، یا بعضى به
عنوان روح کار لازم است امّا آنچه میدان کار عملى شما است، یکى جبهه است، یکى هسته
هاى مقاومت شهرى است. ما میخواهیم کارى کنیم که این مجموعه
اى که تا حالا شما در این دو میدان توانستید گرد بیاورید، گسترش پیدا کند به ۲۰ میلیون؛ حالا بعضى برادرها گفتند ۲۵ میلیون، ۳۰ میلیون، من سال گذشته
(۸) در اجتماع برادرها گفتم نه، ما حالا همان ۲۰ میلیونى را که امام فرمودند،
(۹) تأمین کنیم؛ اگر بخواهید این چهل پنجاه میلیونى را که در کشورمان جمعیّت داریم، استحصال کنیم، شاید در مجموع بیست میلیون زبده هم در
نیاید.
اگرچه آن ده دوازده سیزده میلیون دیگر را هم که باز جزو افراد قابل
السّلاح،
(۱۰) قابل
التّعلیم در امر سلاح و نظامى هستند، باید به فکرشان باشیم؛ امّا بیست میلیون خوب است؛ ما میخواهیم این را برسانیم به بیست میلیون.
این بیست میلیون را شما چه جورى میخواهید تأمین کنید؟ همه
ى دستگاه
هاى نظامى ما میتوانند این فرض را بکنند که کارشان در یک حد که رسید، دیگر گسترش پیدا نمیکند؛ مثلاً سپاه میگوید این قدر قراردادى دارم، این
قدر استخدامى دارم، و مانند اینها، میگوییم خیلى خب، این را شما تا این سقف پایین بیاورید یا تا این سقف بالا ببرید، بعد ببندید. [حالا اینجا سقف] بیست میلیون است، کجا تا بیست میلیون! خیلى فاصله داریم تا بیست میلیون!
شما حالا ممکن است بگویید ما دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون [نفر را] آموزش داده
ایم؛ خیلى خوب، اوّلاً هر که را آموزش دادید که عضو شما نیست، یکى آمده پانزده روز آموزش دیده رفته، بعد هم شما اصلاً از او خبرى ندارید، وانگهى سه میلیونِ دورانِ جنگ و اوّلِ کار، با این هفده میلیونى که باید در دوران على
الظّاهر غیر جنگ بپیوندند، خیلى فرق دارند.
این هفده میلیون را شما چه
جورى میخواهید جذب کنید؟ میخواهید جذب کنید یا نه؟ باید جذب کنید؛ هیچ شکّى نیست.
ارتش بیست
میلیونى باید یک تحقّق واقعى باشد در کشور ما؛ و این نمیشود مگر با جذب. این شانزده هفده میلیون [نفر] دیگر را ــ نمیدانم حالا آمار چقدر است ــ باید جذب کنید، همه را باید سازمان
دهى کنید. پس شما تنها سازمان نظامى
اى هستید که میدان کارتان دائماً رو به گسترش است؛ بر خلاف بقیّه که قطع میشود، بسته میشود، شما دائم رو به گسترشید. بناى کار را بر این گسترش بگذارید؛ حرف اصلى این است. یعنى پایه
ى کار را محکم بکنید؛ مثل یک ساختمانى که شما میسازید، یک وقت میخواهید روى آن، دو طبقه
ی دیگر بسازید؛ یک وقت میخواهید روى آن، بیست طبقه
ى دیگر بسازید؛ پایه فرق میکند. جورى بچینید پایه را که بیست طبقه بشود روى آن ساخت. این، خیلى کار مهم، کار ظریف و کار نفَس
گیرى است.
آن وقت در کنار آن، این قضیّه هست که بسیج را، یعنى نیروى مردمى را نمیشود با روشهاى جذب بقیّه
ى نیروها جذب کرد. خب ارتشى را یک
جور خاصّى آدم جذب میکند؛ سپاهى را یک
جور خاصّى، با هم یک مختصر فرقى دارد؛ بسیجى را آن
جورى نمیشود جذب کرد. بسیجى توده
ى مردم است، شما میخواهید او را بیاورید تحت یک سازمان، با نظم و انضباط آشنایش کنید، فرمان
برى به او یاد بدهید و استعداد و شوق و ایمانى را که در او براى دفاع از کشور هست به بهترین شکلى به
کار بگیرید و اگر در او کم است، در او تزریق کنید؛ این کار را میخواهید بکنید؛ این کار بسیار مهمّى است. و من عرض کنم که اگر این کار مستمر، یعنى این فراگیر شدن بسیج ــ بیست میلیون، یعنى فراگیر ــ شد، این انقلاب بیمه
ى بیمه است؛ اگر نشد، جاى نگرانى است؛ یعنى بسیج با سرنوشت انقلاب سر و کار دارد. اگر بسیج قوى شد و کارآمد شد و گسترش پیدا کرد ــ و همان
طور که عرض کردیم ــ پایه
اش مستحکم بود، هیچ قدرتى در دنیا، هر چه هم توطئه کنند، هر چه هم با هم همدست بشوند، قادر نخواهند بود نسبت به این کشور و نسبت به این انقلاب کمترین چشم
زخمى وارد کنند.
اگر نیروى بسیج را، یعنى نیروى نظامى مردم را کم گرفتیم، آن
وقت چرا، جاى نگرانى است، جاى اشکال است؛ چون صحنه
ى حضور مردم، فقط صحنه
ى سیاسى نیست، فقط صحنه
ى سیاسى و اقتصادى نیست، صحنه
ى نظامى اهمّ صحنه
ها است و این حضور در سایه
ى بسیج تحقّق پیدا خواهد کرد. میخواهم به این وسیله عرض بکنم اهمّیّت کار شما را و اهمّیّت کار هر یک نفر از این بچّه
ها و جوانهاى بسیجى را که به معناى واقعى کلمه، جزو این مجموعه
ى عظیم بسیج هستند که دائماً هم رو به گسترش است. هیچ یک
نفرى را نباید رها کرد و کارى کرد که رها بشود. اگر چنانچه این جوان بسیجى که در جنگ آن
همه خدمت کرده است، خداى نکرده سوق داده بشود به سمت چیزهایى در متن جامعه، این یک خسارت جبران
ناپذیر است؛ همه
ى این جوانهایى که شما در خیابانها مى
بینید مشغول زندگى
اند، دنبال کار خودشانند، باید در دلتان آن را یک بسیجى بالقوّه فرض کنید و شما بسیج بشوید براى اینکه او را جذب کنید. ما هیچ جوان این کشور را و جوان مسلمان را نمیتوانیم راضى بشویم که از بسیج عمومى مردم بیرون بماند. این هم نکته
ی دوّم. بنده هم در خدمت این کار بزرگ ان
شاءالله
خواهم بود؛ در خدمت آقایان هر کارى از ما ساخته باشد، ما حرفى نداریم که در جهت این کار ان
شاءالله
انجام بشود و دعا هم میکنیم شماها را که خداوند به شما قوّت بدهد و کمکتان کند تا این کار بزرگ را ان
شاءالله
به بهترین وجهى انجام بدهید. خداوند ان
شاءالله
قلب مقدّس ولىّ
عصر را از شما راضى کند و روح مطهّر امام عزیزمان را همواره از شما شاد بدارد.
والسّلام علیکم