news/content
نسخه قابل چاپ
۱۳۶۹/۰۷/۲۹

بیانات در دیدار اعضای دبیرخانه‌ی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

اوّلاً بایستى از همهى برادران عزیز که در دبیرخانهى موقّت اجتماع کردند و این اساسنامه را تنظیم فرمودند، صمیمانه تشکّر کنم. من اساسنامه را دیدم و بىعیب و بىنقص بود؛ الحمدلله خیلى خوب بود. امیدواریم انشاءالله که آقایان در آینده هم تلاش و زحمات خودشان را در خدمت این هدف بزرگ مبذول بفرمایند و کار را پیش ببرند. همچنین از زحمات جناب آقاى تسخیرى که واقعاً ایشان خیلى زحمت کشیدند، و دیگر برادرانى که با ایشان همکارى کردند در جریان تشکیل و ادارهى آن کنفرانس(۲) ــ چه جلسات مقدّماتى آن، چه خود آن کنفرانس و چه دنبالههاى آن ــ باید تشکّر کنم. خداوند انشاءالله قبول کند و این را یک گامى در راه پیشرفت به سمت تعریف راه اهلبیت و مکتب اهلبیت (علیهم السّلام) و کارى که امروز مطابق رضاى آنها است، محسوب کند.

این کار پیش خواهد رفت. [دربارهی] شورای عالی پیشنهادهایی بود و من گمان میکنم همان روزها اجمالاً نظرى روى اعضاى شوراى عالى دادم و از برادرانى که آمادگى داشتند براى آن مجموعه، طبق پیشنهادهایى که شده بود و با توجّه به نظرات مختلف، یک جمعى به نظرم مناسب رسیدند که مشغول کار خواهند شد. مسئلهى دبیرکلّى و بقیّهى تشکیلات هم همینجور؛ کار وقتى شروع شد، انشاءالله با نقشه و با ترتیب و سازماندهى قبلى پیش خواهد رفت. براى دبیرکلّى هم من بعد از فحص و دقّت بلیغى که در این مسئله [کردیم و] صحبت کردیم با بعضى از برادران، به ذهنم رسید که اگر جناب آقاى تسخیرى قبول بکنند و وقت بگذارند، خود ایشان مناسبترین کس هستند براى این کار.

البتّه برادران دیگر و افراد متعدّدى غیر از ایشان ــ داراى شأن و رتبهى علمى و عملى و وجههى سیاسى ــ پیشنهاد شده بودند، منتها با ملاحظهى جمیع جوانبِ حضور در صحنههاى گوناگونِ جلسات مربوط به خارج از کشور و صلاحیّتهاى مختلف و وظایف مختلفى که این کار دارد، جناب آقاى تسخیرى را من خیلى مناسب یافتم براى این کار؛ بخصوص با توجّه به اینکه آن کسانى که پیشنهاد شده بودند، غالباً افرادى هستند که نمیرسند به این قضیّه و این قضیّه ضایع خواهد شد. از ایشان هم ما باید خواهش کنیم یا به تعبیرى شرط کنیم ــ اینجورى بگوییم که اینطور قوىتر و قاطعتر باشد ــ که باید به این کار واقعاً برسند و وقت بگذارند و از کارهاى متفرّقه یک خردهاى بزنند و به این اضافه کنند. علىاىّحال با این ترتیب و تفصیل من خیال میکنم که این کار، کار خوشعاقبتى خواهد بود و پیش خواهد رفت؛ منتها یک نکتهاى در اینجا وجود دارد؛ کار پیش میرود، یعنى این کار به جریان افتاد، از جمله کارهایى است که رُند است، علاقهمند زیاد دارد، همانطورى که فرمودید تعریفکننده زیاد دارد، هر کسى در دنیا شیعه است ــ لو لا(۳) یک مانعى ــ از این کار خوشش مىآید، پس این کار و این سبْک، از کارهاى شدنى است؛ منتها حقیقتاً و واقعاً این کارى که خواهد شد دو جور ممکن است بشود و آن دو جور هم خیلى ساده است: بافایده یا بىفایده؛ یعنى میتوان همین کارها را و مجمع را داشت و جلسه درست کرد و سر و صدا کرد و هیاهو کرد، مسافرت و رفت و آمد امّا بىفایده؛ میتواند هم همهى این کارها باشد بافایده. ما باید آن لِمّ کار را به دست بیاوریم؛ ببینیم چه کار کنیم که بافایده باشد. اگر چنانچه مثل خیلى از این مراکز جهانى که در کشورهاى مختلف به نام اسلام ساخته شده، به ظواهر اکتفا بشود، به شئون اکتفا بشود، به کارهاى برّاق و خوشظاهر اکتفا بشود، بله آن کار خواهد بود، امّا بىفایده.

همین الان چقدر مجمع اسلامى و مجمع دینى و مانند اینها در سرتاسر دنیا از طرف مسلمین مختلف هست، هر کدام هم دلشان را به یک مشت کار خوش کردهاند، خودشان قبول ندارند بىفایده است؛ دلشان را خوش کردهاند که مثلاً فلان پوستر را چاپ کردیم، فلان جلسه را گرفتیم، فلان اعلامیّه را زدیم، [امّا] هیچ، بىفایده؛ واقعاً بىفایده است. اگر بگوییم یک ذرّه شیعه را ــ حالا آنهایى که براى شیعه کار میکنند ــ یا آنهایى که براى مسلمانها کار میکنند آن مجموعه را راقىتر(۴) کرده باشد، پیشتر برده باشد، فعّالتر کرده باشد، اختلافاتشان را کمتر کرده باشد، در واقعِ زندگیشان اثرى گذاشته باشد، فقرشان را کم کرده باشد، یک ذرّه اثر ندارد. حالا نمیخواهیم آن مصداقهایى که در ذهنمان هست، خیلى باز کنیم، آنها را نشان بدهیم و معرّفى کنیم.

میتواند هم بافایده باشد؛ [برای حصول] فایده باید اوّل ببینیم هدف از این کار چیست. بنده که این معنا را دنبال میکردم، اهدافى به ذهنم بود که همهى اینها را مکرّر گفتهام، هم در سخنرانىهاى عمومى، هم در جمع برادرانى که کار میکردند، همه هم نوشته شده، ثبت شده و دیگر تکرار نمیکنم. در خلال صحبتهایى هم که اینجا شد، حرفهاى تازهاى هم درآمد؛ یعنى کسانى یک چیزهایى گفتند که اگر یک آدم منصفى بنشیند فکر کند، مىبیند خب این هم یک هدف [است]، منافاتى هم با آنچه ما اوّل گفتیم ندارد؛ نباید متعصّبانه بگوییم نه، همان چهار تا حرفى که ما گفتیم، همان باید باشد، چیزى بر این اضافه نشود؛ نه، در سخنرانى یک متفکّرى، یک آدم عالِمى، یک آدم دانشمندى، ناگهان مىبینید که یک مطلبى درمىآید.

پس اهداف گفته شده است؛ این اهداف را تدوین کنیم: تجمّع شیعه است، ایجاد رابطه بین خانوادهى شیعى است، راقى کردن فکر اینها است، رونق دادن به حوزههاى علمیّهى اینها است، حل کردن مشکلات اینها در افق جهان اسلام با بقیّهى گروههاى مسلمان است ــ که همان وحدت و تقریب و مانند اینها به اینجا ربط پیدا میکند ــ استفاده کردن از امکانات آنها است؛ بعضى تاجر بزرگى، بعضى سیاستمدار بزرگى، بعضى مؤلّف خوبى و عالِم بزرگى و از این قبیل هستند که از اینها و از امکانات اینها استفاده بشود؛ خب این اهداف را ما مشخّص کنیم و بنویسیم؛ بعد با کار عمیق، با کار علمى، با نوشتن کتاب شروع کنیم به معناى واقعى کلمه، خودمان را به این اهداف نزدیک کردن.

اگر فرض کنیم حادثهاى پیش آمد که پنج سال دیگر این کنفرانس از بین رفت ــ ممکن است پنج سال دیگر فرض کنیم که مسئولین کشور به این نتیجه برسند که این کنفرانس دیگر نمیخواهیم باشد، تعطیلش کردیم ــ در ظرف این پنج سال یک ذخیرهى قابل توجّهى را به یادگار بگذارد. بعضى از تشکیلاتها هست به مجرّدى که چراغش خاموش شد، اصلاً بکلّى دیگر خاموش میشود؛ اینجور نباشد. بعد از آنکه تمام شد کار ما ــ فرض کنیم که پنج سال دیگر خواستیم اصلاً ببندیم دَرِ این دکّان را ــ کلّى محصول، کار علمى، پیشرفت علمى، آثار باارزش، کتاب نوشته باشیم؛ جاپاهاى ما معلوم باشد و در واقعیّت زندگى و دنیا اثر گذاشته باشیم. در این صورت بافایده خواهد بود و البتّه این هم میطلبد استفاده از نیروهاى خوب را؛ باید از نیروهاى عالِم و بهدردبخور در هر جا هست، استفاده بکنیم. و بعد، باید کار و تلاش بشود؛ نباید رها بشود که هر کسى برود سراغ کار خودش، این کار هم وسط بیفتد، هر گاه یک بار هم چند نفرى دُور هم جمع بشوند؛ واقعاً برنامهریزى بشود، بر طبق برنامهریزى کار بشود.

به نظر من اساسىترین کار این مجموعه این است که بر اساس آن هدفها و سیاستهایى که گفته شده، برنامه ریخته بشود؛ معلوم بشود که ما امسال از اوّل سال تا آخر سال، چه کارهایى را باید بکنیم و تا کجا باید پیش برویم؛ بعد آخر سال بسنجیم ببینیم شد یا نشد. برنامههاى پنجساله و دهساله ریخته بشود. عنبصیرةٍ ما باید پیش برویم. و البتّه به نظر من روح همهى این تلاشها گسترش این انقلابى است که امروز در کشور ما حیات جدیدى نه فقط به ما بلکه به مسلمین داده. این، روحِ همهى قضایا است؛ یعنى اگر ما میخواهیم خانوادهى شیعه را به هم نزدیک کنیم، براى چه میخواهیم نزدیکشان کنیم؟ اصلاً تقارب اینها بر اساس چیست؟ بر اساس لشکر بیشترى براى انقلاب درست کردن و در حقیقت تقویت انقلاب، وَالّا اگر [به هم] نزدیک بشوند و از انقلاب دور بشوند، خب اینکه ضدّ ارزش است. ما اگر میخواهیم با کشورهاى دیگر، جاهایى که شیعه هستند یا حتّى برخی شیعیان بىاصلونسب که در خیلى جاها هستند، رابطه برقرار کنیم، براى چیست؟ براى اینکه اینها را به تفکّر انقلابى رایج در ایران و موجود در جامعهى خودمان نزدیک کنیم؛ یعنی محور، انقلاب است. جهت را همین تفکّر انقلابى و خطّ امام (رضوان الله تعالى علیه) باید تعیین بکند؛ یعنى هیچ این وسوسه به ذهنمان نیاید که [کار سیاسى نباشد]؛ من حتّى در آن صحبت دارالتّقریب آن روز که آقایان اینجا بودند،(۵) مخصوصاً تقیّد داشتم این معنا را بگویم. اصل دارالتّقریب مصر بر این بود که سیاسى نباید باشد، اصلاً به سیاست کارى نداشته باشد ــ همان تفکّر غلطى که متأسّفانه در ذهن همه یا خیلى از آخوندهاى شیعه و سنّى یک مدّتى بود ــ سیاسى نباشد که بتوانیم کار بکنیم.

من آن روز به آقاى واعظزاده(۶) هم گفتم؛ ما نمیگوییم که بیایید سیاست را در سرلوحهى کار قرار بدهیم که یک عدّهاى بترسند و اصلاً نزدیک نیایند؛ نه، امّا جهت این تقریب چه باید باشد؟ اصلاً تقریب براى چه؟ شیعه و سنّى براى چه به هم نزدیک بشوند؟ نزدیک بشوند که لشکر آمریکا را قوىتر کنند؟ خب، اگر آنجور بنا است در خدمت آمریکا باشند، صد سال میخواهیم نزدیک نشوند به هم؛ نه، «نزدیک بشوند» یعنى به سمت حاکمیّت اسلام پیش بروند، به سمت حکومت اسلامى یعنى به سمت جمهورى اسلامى در حقیقت پیش بروند. اینجا هم همین[طور]، ما اگر چه ممکن است تصریح نکنیم، یا روى تابلو ننویسیم این را امّا این اشتباه را نباید بکنیم که خیال کنیم سیاست را داخل این تشکیلات نکنیم که بتواند [کار کند]؛ نه، سیاست را داخل آن بکنید تا فایدهدار بشود؛ حتماً بایستى روح آن و زمینهى آن و جهت آن همان سیاستى باشد که حاکم بر انقلاب ما است و حاکم بر نظام جمهورى اسلامى است؛ حالا منتها نخواستید همه جا اسم بیاورید، نیاورید؛ نخواستید تصریح به این معنا بکنید، نکنید؛ ببینید مصلحت چیست؛ امّا واقع قضیّه این است. اگر فرض میکردیم که بنا بود این تشکیلات دست یک حکومتى مثل حکومت محمّدرضاى پهلوى باشد، ما اگر میدیدیم آنها میخواهند استفاده کنند، قطعاً جهاد ما این بود که متلاشى کنیم آن را؛ بلاشک باید کارى میکردیم که از بین برود، [امّا] اگر میخواهیم باشد، براى این است که میخواهیم در خدمت این فکر و این انقلاب باشد.

حالا دیگر انشاءالله در ادامهى کار، آقایان باید کارها و قدمهاى بعدى را هر چه سریعتر بردارید؛ یعنى مجمع شوراى عالى انشاءالله باید هر چه سریعتر تشکیل بشود؛ بعد [هم] مجمع عمومى. [البتّه] تشکیل آن مجمع و صورت تحقّقى خارجى آن نمیدانم چه جورى میشود، [آنها] اعضاى مجمع [عمومی] را تعیین میکنند که چه کسانى باشند و چه کسانى نباشند. بله، حالا آن فکرى هم که ظاهراً بود که از ایرانىها به چه نسبتى باشد ــ یک چیزى اینجورى مثل اینکه بود که حالا یادم نیست ــ بنشینند و فکر کنند ببینند چه جورى انشاءالله مصلحت است که این کار انجام بگیرد. غرض، ترکیبها هم باید جورى انتخاب بشود که همین جهتگیرى انقلابى که عرض کردم تضمین بشود؛ یعنى بعد از مدّتى ناگهان چشم باز نکنیم ببینیم عجب! ما از این طرف میخواستیم برویم، حالا داریم از آن طرف [میرویم]؛ و نباید هم بگذارید جورى بشود که خداى نکرده بوى یک گرایش ضدّ وحدتى از آن دربیاید.

انشاءالله که خداوند آقایان را توفیق بدهد و کمک کند. به هر حال من این کار را کار خیلى مهمّى میدانم؛ یعنى کارى است که واقعاً اگر ما از خدا کمک بگیریم و پیش برویم، انشاءالله آثارى بر آن مترتّب خواهد بود. بنده که متأسّفانه باید بنشینم تماشا کنم و خودم نمیتوانم در صحنهى کار باشم؛ بنده که محرومم از همکارى در این قضیّه؛ دیگر شما هستید و همّتتان و انشاءالله ابتکارتان و تلاشتان؛ البتّه خیلى دلم میخواست و خودم خیلى شوق داشتم به اینکه در این گونه قضایاى مربوط به این مسئلهى به این اهمّیّت بالمباشره باشم و کارها و وظایفى را در کنار دیگران انجام بدهم که متأسّفانه آن توفیق حالا از ما مسلوب است. انشاءالله موفّق باشید.
 
 

 
در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین محمّدعلی تسخیری (دبیرکلّ کنفرانس جهانی اهلبیت علیهم السّلام) گزارشی ارائه کرد.
کنفرانس جهانی اهلبیت (علیهم السّلام) که در تاریخ ۱۳۶۹/۲/۳۱ در تهران گشایش یافت.
اگر نباشد
عالىتر، برجستهتر
ر.ک: بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران و اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد پیامبر اکرم و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیهما) (۱۳۶۹/۷/۱۶)
حجّتالاسلام والمسلمین محمّد واعظزادهخراسانی (دبیرکلّ مجمع التّقریب بین المذاهب الاسلامیّة)
 

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت