news/content
نسخه قابل چاپ
1369/06/18

بیانات در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

خیلى ممنون از برادران عزیز که زیارتتان کردیم. انشاءالله که همیشه در این جهتگیرىها و فکرهاى درستى که در ذهنتان هست، موفّق باشید. بتوانید دقیق و مستقیم و مخلصانه همین راه را انشاءالله طى کنید. راجع به این سه چهار موضوعى که فرمودید، من اجمالاً عرض میکنم عرایضم را.

راجع به مسئلهى اوّل، عقیدهی ما هم همین است که تکیه بایستى بر روى آموزش در داخل باشد؛ البتّه راه خارج را ما نمیبندیم؛ دریک مواردى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم دو سه سال پیش بحث شد و نظر برادرانى هم که دستاندرکار بودند ــ از همین برادران خوب حزباللهى مخلصِ دانشگاهى ــ همین بود؛ یک جاهایى لازم است که ما بفرستیم عناصر خودمان را تا بروند از علم استفاده کنند. علم اگر بیرون بود، این هیچ امتیاز و ترجیحى ندارد که ما بگوییم «نرو، ما نمیفرستیم، همین جا بخوانید»؛ این غلط است، لکن نه به آن صورتى که در گذشته بوده، نه به آن صورتى که رعایت ضوابط نشود؛ نه به آن صورتى که روح تعلیم و تربیت در داخل و توان تعلیم در معلّمین و اساتید بمیرد؛ به این صورتها نه؛ لکن ما هم قبول داریم، توصیه هم کردهایم و میکنیم انشاءالله هر موقعیّتى پیش بیاید این معنا را.

در مورد اینکه نیروهاى حزباللهى را کنار میگذارند، من البتّه ــ همین‌‌طور که جنابعالى میفرمایید ــ از بعضى از افراد دیگر هم که گاهى از مجلس و غیر مجلس به من مراجعه کردهاند، شنیدهام که در مورد بعضى از دستگاهها گفتهاند، بنده هم به آن دستگاهها سفارش کردم که مراقب باشند. اگرچه موارد خاصّى را ارائه نکردند؛ و میدانم [این را] هم که گاهى اوقات اختلاف سلیقه است بین آن کسى که معترض است و آن کسى که آن تغییر به دست او انجام میگیرد. خب، سیاست ما [مشخّص است]؛ یعنى این از حرفهاى تمامشده است. الان تقریباً دوازده سال از اوّل انقلاب، و ده سال از آن سالى که بحث تعهّد و تخصّص و مانند اینها مطرح بود [گذشته]. ما در نماز جمعه چقدر گفتیم و چقدر در طول دوران این هشتساله در دولت و بیرون دولت بحث کردیم. وقتی بحثى این قدر پیش میرود، دیگر باید به صورت شکلگرفته و قالبگرفته، آن ایدهى حکومت و انقلاب روشن بشود. معلوم است ما از تخصّصها استفاده میکنیم امّا هیچ گاه در هیچ موردى در دَوَران امر بین متعهّد و غیر متعهّد، غیر متعهّد را ترجیح نمیدهیم. البتّه در صورتى که آن کار از او بربیاید. وقتى که اینجا یک بچّهاى مریض است و ما دنبال دکتر میگردیم، اگر گفتند این دکترِ سرِ این کوچه ارمنى است، نمیگویم چون ارمنى است پس نمیرویم پیش دکتر؛ بچّهمان آنجا جلویمان دست‌‌وپا بزند و بمیرد؛ نه، عقل و شرع به این، حکم نمیکنند. امّا خب، طبیعى است وقتى که آدم میخواهد داخل خانهى خودش یک پزشکى را بیاورد، آن کسى را که مؤمن است، آن کسى را که انقلابى است، آن کسى را که به او اعتماد هست، آن کسى را که خودى است، انتخاب میکند دیگر؛ طبیعى است. در خانوادهى بزرگ کشور هم همین‌‌جور است؛ بخصوص در کارهاى حسّاس همین‌‌جور است و در آنجاهایى که به آیندهى کشور، به افکار جوانها، به ذهنیّتها ارتباط دارد، همین‌‌جور است. این را من بارها گفتهام به برادران دانشگاهى که مىآیند و میروند، و واقعاً یک نگرانىاى است براى من؛ حتّى در یک جاهایى هست در بعضى از مشاغل، در بعضى از مسئولیّتها که خالى بودن آن مسئولیّت بهتر از این است که بعضى از افراد بیایند. البتّه همه جا این‌‌جور نیست؛ بعضى از جاها این‌‌جور است که ما آنجا دیگر نمیگوییم خیلى خب اگر متعهّد و غیر متعهّد مساوى بودند، ما متعهّد را مىآوریم؛ نه، حتّى اگر نامساوى هم باشند، غیر متعهّد را نمىآوریم. البتّه بعضى از مشاغل این‌‌جور است ــ که در کلّ کشور زیاد نیست ــ در بحثهاى دانشگاهى و مانند اینها یک قدرى شاید بیشتر باشد. بنابراین همین‌‌جورى است که شما میگویید، یعنى عقیدهى ما هم همین است و سفارش هم میکنیم به دستگاههاى فرهنگى کشور؛ اگر چنانچه در مواردى تخلّفى بشود، باید افرادى که متوجّهند، ببینند مورد را، لازم باشد کسى نظر بدهد، تصمیم بگیرد، به او منتقل بکنند که مبادا خداى نکرده یک کارى انجام بگیرد که بر خلاف مصلحت باشد.

در قضیّهى مشهد و دستگیرى و مانند اینها، نه، خبر ندارم؛ نشنیدم که چه گفتند که آنها را گرفتند لکن من بعید میدانم این مطلبی را که فرمودید؛(۲) تقریباً برایم باورنکردنى است. چون نظایر آن اتّفاق افتاده در جاهاى دیگر و چنین چیزى نبوده. در همین مسجد دانشگاه تهران، در سالگرد دکتر شریعتى سخنرانى کردند، حرفهایى هم زدند؛ گزارشها هم آمد براى من؛ بعضى از حرفها غلط بود؛ یعنى غلط محض بود. هیچ کس نرفت سراغ او، بگوید آقا شما چرا این حرفهاى غلط را گفتید؛ این غلط را چرا کردید. با اینکه غلط بود؛ او حرف بدی زده بود، حرف خلافی گفته بود، یعنى [اینکه] یک نفر برود و براى خاطر تعریف از یک کسى، یک چیزهایى را ادّعا کند، یک چیزهایى را بگوید، یک بنیانهایى را ویران کند، غلط محض است؛ [امّا] هیچ کس هم آنها را تعقیب نکرد و زندانشان هم نبرد، نگهشان هم نداشت. مشهد هم من باورم نمىآید؛ حالا شاید تحقیق بکنیم نسبت به این قضیّه. دقایق آن را، زمان و شخص و مانند اینها را بگویید، من حرفى ندارم بگویم یک تحقیقى بکنند لکن خیلى بىسبب است، چیز دیگرى آنجا در کار است. این هم که از آنجا بیایند بیرون، نقل کنند که بله، گفتند شما چرا کتاب فلانى را نخواندید، براى من تقریباً غیر قابل باور است. بازجو چه کار دارد که شما کتاب چه کسى را خواندید، کتاب چه کسى را نخواندید! آن بازجو این قدر نمیفهمد که اگر بخواهند آن کتاب خوانده بشود، راه آن این است که آنجا نگویند؟ حدّاقلّش این است دیگر. حالا شما او را از انصاف و از عدالت مبرّا میدانید، لااقل به کار خودش این قدر وارد است که بفهمد اگر بخواهند کسى وادار بشود کتابى را بخواند، آن‌‌جور به او نمیگویند که آقا چرا این کتاب را نخواندى. خب، بیرون مىآید و نقل میکند، آبروى نویسندهى آن کتاب را که حالا در این مورد یک مرد بسیار بزرگوار، یک شخصیّت فوقالعاده برجسته و منوّرى است ــ آقاى مصباح ــ ببرند و مخدوش کنند! لذاست که توصیهی بنده این است که شما آسان باور نکنید؛ به گزارش باور نکنید، مگر تحقیق شده باشد و معلوم باشد. حالا بنویسید آن اسم و خصوصیّات را؛ من خواهم گفت تحقیق کنند و ببینند چه بوده.

حالا قبل از اینکه من وارد آن موضوع خلیج فارس بشوم، توصیهاى عرض بکنم. شما برادرانى که در دانشگاهها تدریس میکنید، مواظب باشید فضاى دانشگاه را آشفته نکنند؛ مراقبت کنید. شماها خودتان تا پریروز آنجا دانشجو بودید دیگر، خودتان میدانید دانشگاه یعنى چه. دانشگاه یک محیط آشفتگىپذیر است؛ طبیعت دانشگاه این است؛ یعنى مادامى که دانشگاه جاى جوانهایى است در این سن ــ یک فاصلهى سنّى تقریباً مشخّص هفت هشت ده ساله ــ و مادامى که در دانشگاه، دانش و به تَبَع آن، روشنفکرى منتقل میشود به این نسل در این سن، همواره باید از دانشگاه انتظار برانگیختگى داشت. برانگیختگى بد نیست، چیز خوبى است امّا در شرایطى هم ممکن است بر این برانگیختگى آثار بدى مترتّب [بشود]. خب، در یک چنین محیطى که ممکن است برانگیختگى در آنجا آسانترین چیز باشد، هر کسى باید سعى کند که انفجار ایجاد نکند در آنجا؛ برانگیختگىِ بد را زمینهسازى نکند. این دانشگاه میتواند الان وسیلهاى بسیار فعّال براى حرکت مردم، براى امید مردم، براى پشتیبانى از دستگاه، از حکومت و از دولت به کار برود، میتواند به عنوان وسیلهاى براى روشنگرى ذهنى مردم به کار برود، میتواند هم یک وسیلهاى باشد براى اغتشاش، ایجاد آشوب، ایجاد ناامیدى و سرخوردگى؛ [امّا] نه به این معنا که همهى دانشجوها این کارها را میکنند؛ نه، در دانشگاه دو نفر اراده میکنند، دویست نفر یک کارى را ممکن است انجام بدهند. طبیعت یک محیط جوان، فعّال، بسیار برانگیخته و آماده این است.

نگذارید در محیطهاى دانشگاه از بیرون چیزى تزریق بشود. این خط و خطوط سیاسى را از بیرون دانشگاه مطلقاً وارد دانشگاه نکنید. خود دانشگاه یک مقدارى مسئلهى سیاسى دارد؛ خوب هم هست در آن حد، ایرادى هم ندارد؛ یک چیزى را مىبینند، اعتراض میکنند؛ یک خبرى به گوششان میرسد، آن را نقد میکنند؛ از یک چیزى پشتیبانى میکنند؛ با یک چیزى مقابله میکنند؛ همین خوب است، همین بس است؛ دیگر این دعواهاى بیرون دانشگاهى را بشدّت مراقبت کنید که داخل دانشگاه نیاید؛ این به ضرر دانشگاه است؛ به ضرر انقلاب است. من خیال میکنم یک مقدارى این رعایتها نمیشود.

دانشگاه مشهد البتّه از اوایل انقلاب این‌‌جور بود؛ نمیدانم بین شماها مشهدى هست یا نه؛ بنده با مسائل مربوط به دانشگاه مشهد تا حدودى آشنا هستم. پایهى دودستگىهاى سیاسى در دانشگاه را هم کسانى گذاشتند که جزو ما نبودند؛ یعنى جزو انقلاب نبودند؛ با انقلاب غریبه بودند؛ خیلى زود و در همان اوایل هم کنار زده شدند و رفتند؛ من یادم هست؛ چون اصلاً یک بخش مبارزات مشهد در دانشگاه بود؛ البتّه به وسیلهى ما. یعنى ما رفتیم در دانشگاه و جنجال راه انداختیم؛ چه در بیمارستان امام رضا، چه در جاهاى دیگرى از دانشگاه. همان وقتها من میدیدم یک کسانى را که در سخنرانىشان، در حرف زدنشان، در اظهاراتشان [به دودستگىها دامن میزدند]. شاید این آقاى فتّاحىِ(۳) ما بتواند بعضى از خصوصیّات را بگوید. البتّه ایشان به قدر من آن وقت وارد نبود؛ در کارهاى ما ایشان فعّال بود امّا آن اندازهاى که ما مسائل را زیر نظر داشتیم، ایشان [وارد نبود]؛ چون مشغول کارهاى اجرائى بود. ایشان و آقاى فیروزآبادى،(۴) شاید بتوانند الان آن چیزى را که نقطهنظر من هست و من دارم از دور مىبینم، احتمالاً تشخیص بدهند و تشریح کنند براى شما. علىاىّحال نگذاریم که با این حرفها [اختلاف ایجاد شود] و [بگویند آقا!] طرفداران دکتر شریعتی مخالفت کردند. [آیا] امروز این یک مسئله است در دنیا؟ حالا واقعاً در کشور ما الان جاى این است که بحث بشود چه کسى با شریعتى موافق است، چه کسى با شریعتى مخالف است؟ همهى بحثها، همهى دودستگىها و اختلافات دیگر حل شده، تمام شده، حالا نوبت این رسیده؟ یک چیز جدید، یک چیز بسیار آمادهساز ذهنها براى برخورد و اصطکاک؟ چه لزومى دارد این مسائل مطرح بشود؟ علىاىّحال من آن خبر را خیلى نمیتوانم باور کنم؛ کلّ قضایا هم این‌‌جورى [است].

راجع به مسائل خلیج فارس،(۵) خب مسائل، خیلى ابعاد واقعاً متعدّدى دارد. شاید جناب آقاى مهندس موسوى(۶)، بیش از برادرهاى دیگر از جوانب قضیّه و ابعاد قضیّه اطّلاعاتى داشته باشند. ببینید، آن روزى که انقلاب اسلامى براى مردم دنیا، محور حرکت ضدّآمریکایى شد، نیّتش این نبود که محور بشود؛ وظیفهى شرعىاش را انجام داد، خداى متعال برکت داد، شد محور. حالا صدّام ــ که «چراغ کذب را نبود فروغى»(۷) ــ تا ده سال دیگر هم ضدّآمریکایىگرى بکند، اصلاً امکان ندارد که این در دنیا بگیرد. حالا دو نفر ممکن است در فلان کشورى چند صباحى یک اشتباهى بکنند که بسیاربسیار هم نادرند امّا خودش خراب خواهد کرد؛ چون ضدّآمریکایى نیست. آمریکا یک موجودى نیست که آدم بتواند براى مدّت طولانى با او دودوزه‌‌بازى(۸) کند؛ [آمریکا] یک حقیقتِ واقعیّتِ حجیمى است در دنیا، در زندگى کشورها و ملّتها: یا انسان با او مقابل است، یا انسان با او مقابل نیست؛ این خیلى زود آشکار خواهد شد؛ چیزى نیست که بشود براى کوتاهمدّت در این مورد دودوزه‌‌بازى کرد. صدّام خودش، خودش را رسوا خواهد کرد. شاهحسین هم دم از ضدّآمریکایىگرى میزند؛ مگر نیست؟ على عبدالله [صالح]، زینالعابدینبنعلىِ تونس هم دم از این حرفها میزند؛ مگر میشود چنین چیزى؟

اینکه شما خیال کنید که چون صدّام یک چیزى گفته، ما بخواهیم یک چیزى داغتر از آن را بگوییم، بنده این کار را نخواهم کرد و این کار را جرم میدانم. ما کار خودمان را میکنیم، ما ضدّآمریکایى بودیم، هستیم و خواهیم بود. هر وقتى هم آن چیزى را که مناسب است در این زمینه گفته بشود، میگوییم. امّا چون او فلان حرف داغ را زده، بگوییم ما باید داغ تر از آن را بگوییم، ابداً چنین چیزى نیست. غلطترین کار عالم این است که آدم خودش را شیوه(۹) بدهد ــ به قول مشهدىها ــ آن هم به بازى صدّام؛ نه، به نظر من این جزو ناشیانهترین کارها است.

آمریکایىها در این منطقه مسائلى خواهند داشت. دیر نشود که شما اصطکاک و برخورد با آمریکا را ببینید؛ اینجورى که اینها آمدند و بخصوص با این اظهارات اخیر،(۱۰) محقّقاً اصطکاکهایى پیدا خواهند کرد با ملّتهاى مسلمان در این منطقه. طبیعى است که ما تحمّل نمیکنیم خیلى از مسائلى را که دیگران تحمّل میکنند و برخورد میکنیم، رد میکنیم، محکوم میکنیم، کما اینکه تا حالا هم همین‌‌جور بوده و به همان اندازهاى که لازم بوده [انجام شده]، امّا اینکه حالا ما در مسئله نگاه کنیم، ببینیم صدّام چه کار کرد و سعى کنیم عقب نمانیم، این را نخیر، اصلاً یک معیار و ملاک ندانید که بسیار چیز نادرست و گمراهکنندهاى است. مطمئنّاً اینها وقتى که آمدند در این منطقه و قدرت خودشان را [نشان دادند] ــ مثل آن آدمهایى که یک نگاهى به بازوى خودشان میکنند، و میگویند بله، که اینطور! بخصوص [اگر] یکى دو مشتى هم ردوبدل بشود، احساس قدرت میکنند ــ خیلى حرفها خواهند زد، خیلى نقشهها طرح خواهند کرد یا از حالا طرح کردهاند که آن وقت آشکار خواهد شد. و خب، تکلیف ما هر چه و هر وقت باشد، انشاءالله امیدواریم به آن تکلیف عمل بکنیم؛ خداى متعال هدایت کند، ارشاد کند تا تکلیف را در هر برههاى بفهمیم و کمک کند که انشاءالله به آن تکلیف عمل کنیم.

انشاءالله که خداوند آقایان را توفیق بدهد. جمعیّتهایى مثل شما باید در وضع آموزش عالى و پیشرفت علم و تحقیق و مانند اینها هم انشاءالله تأثیر لازم را بگذارند.

خداحافظ آقایان.


در ابتدای این دیدار، آقای نجفقلی حبیبی (دبیرکلّ انجمن اسلامی مدرّسین دانشگاهها) مطالبی بیان کرد.
اشارهی آقای نجفقلى حبیبى به دستگیری تعدادی از دانشجویان پس از مراسم بزرگداشت دکتر شریعتی، و اینکه چرا راجع به دکتر شریعتی اینجور صحبت کردهاید.
آقای امیرحسین فتّاحیمعصوم (از فعّالان دوران انقلاب و دانشجوی پزشکی در مشهد)
آقای دکتر سیّدحسن فیروزآبادی (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح که قبل از انقلاب از فعّالان انقلابی و دانشجوی پزشکی در مشهد بود.
ر.ک: بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۱۳۶۹/۵/۲۴)، پینوشت شمارهی ۶
مهندس میرحسین موسوی (نخستوزیر سابق)
خواجه نصیر طوسى؛ «نظام بی‌نظام ار کافرم خواند / چراغ کذب را نبود فروغى / مسلمان خوانمش من زانکه نبود / مکافات دروغى جز دروغى»
داشتن رابطه‌‌ى پنهانى با دو طرف معامله یا درگیرى، و هر دو طرف را فریب دادن
جاخالی دادن (در گویش مشهدی)
۱۰) فرمانده نیروهاى غربى در منطقه‌‌ى خلیج‌ فارس اعلام کرد که حضور دائمى این نیروها در منطقه، براى حفظ امنیّت خلیج ‌فارس ضرورى است و کشورهاى منطقه از طریق عقد قراردادهاى کلان امنیّتى و نظامى و تسلیحاتى، از این حضور دائمى استقبال خواهند کرد. رئیس‌‌جمهور آمریکا ــ جورج بوش ــ نیز گفت که آمریکا این وظیفه را در هر زمانى دنبال خواهد کرد.

آخرین‌ها
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی