1368/10/05
بیانات در دیدار جمعى از علماى اهل سنّت
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
بنده اوّلاً به آقایان محترم و برادران عزیز خیرمقدم و خوشامد عرض میکنم و خیلی خوشحالم که بعد از چندی، باز آقایان عزیز را زیارت میکنم. ما از سالهای قبل با بعضی از شما سوابق دوستی زیادی هم داریم؛ با هم نشستهایم، برخاستهایم و دربارهی مسائل دنیای اسلام بحث کردهایم. بد نیست من این را اینجا بگویم که نطفهی اصلی هفتهی وحدت را که بحمدالله سالها است دارد برگزار میشود - یعنی عید گرفتن مابین دوازدهم و هفدهم ربیع - ما در ایرانشهر با این آقای مولوی قمرالدّین(۲) در سال ۵۷، قبل از انقلاب، مذاکره کردیم که بیاییم یک عید دوطرفه داشته باشیم و از دوازدهم تا هفدهم را جشن بگیریم - مذاکرهاش آنوقت شد - که اتّفاقاً همان روزها هم بود که در ایرانشهر سیل آمد و جشن و همهچیز ما را سیل برد!(۳) البتّه آن سیل هم یکی از الطاف خفیّهی الهی بود و ما را با وضع زندگی مردم بیشتر آشنا کرد؛ به کپرها رفتیم، به خانهها رفتیم. قبل از آن، چند ماه در ایرانشهر بودیم، امّا ظاهر قضیّه را میدیدیم؛ مردم هم ما را نمیشناختند، ما هم مردم را نمیشناختیم. بعد که سیل آمد، هم ما مردم را شناختیم، هم مردم با ما یک قدری آشنا شدند. این مسئلهی وحدت که من در این دیدار صمیمی و دوستانه میخواهم این را بیشتر از همه به آقایان عرض بکنم، یک مسئلهی حیاتی است. نه اینکه بگوییم [تنها] برای جمهوری اسلامی حیاتی است - البتّه در اهمّیّت آن برای جمهوری اسلامی جای شک نیست - بلکه برای اسلام و دنیای اسلام هم حقیقتاً حیاتی است. شما ملاحظه کنید، امروز دنیا دارد به سمت بلوکبندی میرود؛ یعنی هر چند کشور در یک گوشهای، به ادنیٰ(۴) مناسبتی با هم اتّحاد و اتّفاق پیدا میکنند؛ مثلاً کشورهای شرق آسیا - کشورهای آسهآن(۵) - جامعهی مشترک اروپا، اتّحاد ورشو(۶) تا وقتیکه اروپای شرقی قبل از این حوادث اخیر(۷) یک هویّتی داشت، اتّحاد کشورهای حولوحوش خلیج مکزیک، گروه غیرمتعهّدها،(۸) سازمان ملل. همهی واحدهای پراکنده در همهی دنیا دارند تبدیل میشوند به واحدهای پیوسته. علّت هم این است که در این دنیا میفهمند که هر واحدی بهتنهایی قادر بر تأمین نیازهای خودش - از جمله نیاز دفاع از خودش - نیست و باید با هم دستبهیکی کنند. در عین اینکه دولتها و قدرتها و ادارهکنندگان جهان برای مصالح دولتهایشان و مصالح سیاسیشان دارند به سمت وحدت پیش میروند، تمام تلاشهای استکبار در جهت تضعیف ملّتها و بخصوص ملّت اسلام و ایجاد اختلاف بین اینها دارد به کار میرود. خب شیعه و سنّی که مسئلهی امروز نیست؛ قرنها است که در اسلام شیعهای وجود دارد، سنّیای وجود دارد؛ در خود سنّیها، اشعریای وجود دارد، معتزلیای وجود دارد، مذاهب مختلف وجود دارد؛ در شیعه، شش امامیای وجود دارد، دوازده امامیای وجود دارد، اخباریای وجود دارد، اصولیای وجود دارد؛ همان دستهبندیهایی که در تسنّن هست، در تشیّع هم همانها هست. انواع و اقسام دستهبندیها و فرقهبندیها، یا بر اثر سوء سیاست، یا بر اثر سوء فهم، یا بر اثر دست مغرض، یا بر اثر جهالت یا غرض به وجود آمده. خب اینها که جدید نیست؛ امّا شما ببینید امروز در دنیای اسلام، علیه وحدت مسلمین چقدر تلاش میشود.همین الان من در کتابخانهی خودم یک قفسه کتاب دارم از کتابهایی که در این چند سال اخیر - پنج شش سال اخیر - علیه شیعه نوشته شده؛ با چاپهای اعلا، با اسمهای محترم. مثلاً جناب فلانکس - استاد فلان دانشگاه - برداشته یک کتابی علیه شیعه نوشته؛ با تلاش، با لج. نقطهی مقابلش هم از این طرف شده - شاید بعضی از آقایان که با بنده سوابق نشست و برخاست دارند میدانند، بنده هیچ بنا ندارم که در قضایا یکطرفه قضاوت کنم - اینها علیه آنها، آنها علیه اینها؛ و هیچکدام هم سالم نیست. ما وقتی بعضی از پدیدههای داخل شیعه را که یک چیزهایی در آن بود که گزنده بود، تعقیب میکنیم، میرسیم به یک جاهای مشکوک؛ یعنی کاملاً روشن است که به نقاط مشکوک ارتباط پیدا میکند. در سنّی هم همینجور است. در همین علمای بلوچستان، یک زیدی یک مقدار کارهایی میکرد؛ بعد که ما تحقیق کردیم، [دیدیم] رسید به یک جاهای مشکوک و وابسته. یعنی دست استکبار و استعمار و سیاستهای جهانی دارند تلاش میکنند که در بین جامعهی مسلمین اختلاف بیندازند؛ میبینیم، میبینید. البتّه این بعد از پیروزی انقلاب شدّت پیدا کرده؛ چون از انقلاب اسلامی میترسند، از حیات مجدّد اسلام میترسند. اسلام قوی است؛ قوّت اسلام و معنویّت اسلام آنچنان است که اگر به شرایط آن عمل بشود و واقعاً اسلام پیاده بشود، قدرتهای دنیا را میلرزاند، تختها را میلرزاند؛ اینها از این میترسند؛ نمیخواهند بگذارند این زنده بشود. میبینند که در این کشور، اسلام حیات پیدا کرده و ما مجدّداً برگشتهایم به مبانی اسلامی، به احکام اسلامی، داریم زندگیمان را زندگی اسلامی میکنیم. اینها از این میترسند؛ میخواهند نباشد. یکی از طرق مبارزهی با این پدیدهای که برای آنها بشدّت ترسناک است همین است که اینجا را از بقیّهی مسلمانان دنیا - یعنی از بقیّهی مسلمانان غیرشیعی دنیا - ایزوله(۹) کنند، اینجا را بهعنوان یک انقلاب شیعی وانمود بکنند، دعوای بین شیعه و سنّی را هم تقویت کنند، و نتیجه این بشود که [این را که] مسلمانان دنیا - این آقای مولوی مدنی تشریف داشتهاند در بعضی از کشورها که ما رفتهایم؛ مسلمان وقتی میبیند که رئیس یک کشور اسلامی آمده، اصلاً یادش نیست که این شیعه است یا سنّی؛ [فقط] یادش است که این مسلمان است؛ [لذا] احساس عزّت میکند و شعار میدهد - امروز به نام ما و به نام اسلام و به نام انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شعار میدهند، متوقّف کنند؛ این را میخواهند از بین ببرند. چه چیزی بهتر از این که بگویند شما از او جدا هستید؛ او یک چیز دیگر است، شما یک چیز دیگر هستید. و استکبار که با اصل اسلام دشمن است و شیعه و سنّی برایش فرقی نمیکند در خصومت - دیدهایم که چگونه روی انقلابیّون سنّی در فلسطین، در مصر، در این جاهایی که هستند، فشار میآورند؛ این مسلمانهایی که زیر فشار استکبارند که شیعهی دوازده امامی نیستند، اینها همه برادران اهل سنّت ما هستند، میبینید چه فشاری دارند روی اینها میآورند - و با شعب اسلام و با ملّت اسلام از هر شکلش مخالف است، حالا در موضع یکی از این فرقهها قرار میگیرد، علیه یک فرقهی دیگر تلاش میکند، پول خرج میکند! ما باید هوشیار باشیم. برادرها! از دشمن، انتظار دوستی نیست. دشمن، دشمن است؛ دوست است که باید چشمش را باز کند، آگاه باشد. شما علمای اهل سنّت، به نظر من امروز مسئولیّت زیادی دارید؛ مسئولیّتتان سنگین است. این مسئولیّت این است که در حیطهی زندگی شما و در آن بلدی که شما زندگی میکنید، خدای متعال مقرّر کرده است که حاکمی به سبک اسلام باشد - این قبلاً نبوده که حاکمی بر مبنای دین انتخاب شود، [ولی] در کشور ما الان اینجور است؛ آن کسی را که انتخاب میکنند، بر مبنای دین انتخاب میکنند؛ نه بر مبنای امور دیگر - کشوری که در آن احکام بر مبنای قرآن انتخاب میشود - این آقایان نمایندگانی که در مجلس تشریف دارند میبینند؛ اگر چنانچه حکمی در آنجا بیاید که برخلاف احکام اسلام باشد، رد میشود؛ بُروبَرگرد هم ندارد؛ هرچه برخلاف فقه باشد، «فَاطرَحوهُ عَلَی الجِدار»(۱۰) میشود؛ ولو تصویب هم شده باشد - کشوری که ارادهاش بر این است که برگردد به شئون صدر اسلام: به همان صفا، به همان بساطت،(۱۱) به همان عدالت، به همان قاطعیّت در راه دین، با همان خصوصیّاتی که «اَذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنینَ اَعِزَّةٍ عَلَی الکـّْفِرینَ یُجّْهِدونَ فی سَبیلِ الله»؛(۱۲) و از این قبیل مشخّصات و ممیّزات؛ کشوری که میتواند انشاءالله قاعدهای بشود برای تجدید حیات اسلام؛ در یک چنین کشوری شما دارید زندگی میکنید؛ یک چنین فضائی خیلی مهم است و زندگی در این محیط و در این فضا خیلی مسئولیّت دارد. به نظر من آقایان به دو امر اهمّیّت بدهید: امر اوّل عبارت است از تقویت و تبیین و تشریح هرچه بیشترِ اسلام برای مردم خودتان - همان که از شما حرف میشنود و از شما استفسار میکند - و مردم را با احکام دین آشنا کنید. و دین هم از سیاست جدا نیست؛ یکی از احکام دین، احکام ادارهی امور کشور و احکام سلطانیّه است. خب، در فقه یک بابی است که ابواب احکام سلطانیّه است.(۱۳) بنابراین احکام سلطانیّه هم از دین است. آن کسانی که اینها را از هم جدا میکنند، دشمن دینند و غارتگر میدان سیاست. پس مردم را با مسائل سیاسی و دینی آشنا کنید؛ به یک امور تکراری و سطحی و برای مردمْ عادّیشده اکتفا نشود؛ نه، از توحید اسلام، از نبوّت اسلام، از حکومت اسلام، از اعتقادات اسلام، از جهاد اسلام، از تعلیم و تربیت در اسلام، از رشد استعدادها در مسلمین، از سابقهی اسلام که چه حکومتی در دنیا داشت، برای مردم بیان کنید؛ مردم را نسبت به اسلام، حالت اعتزاز(۱۴) ببخشید تا هر کسی احساس اعتزاز کند که مسلمان است؛ بخصوص جوانها. خب، یک وقتی بود که این تفکّر کمونیستی شایع بود، حالا که دیگر بهخودیخود این تفکّر برافتاد، کذب و غلطهاش(۱۵) ثابت شد، بحمدالله «کَفَی اللهُ المُؤمِنینَ القِتال»(۱۶) در مقابلهی با کمونیسم. البتّه راه شکوک(۱۷) بر ذهنها بسته نیست؛ بایستی شکوک را از ذهنها زدود. دوّم، تأکید روزافزون بر مسئلهی وحدت. من سالها پیش - پیش از انقلاب - با بعضی از برادران اهل سنّت که صحبت میکردیم، به آنها میگفتم که اگر ما بخواهیم این وحدت اسلامی تحقّق پیدا بکند - وحدت یعنی همین که این دو با هم برادر باشند، احساس برادری کنند؛ نه اینکه این [شیعه] بشود سنّی یا آن [سنّی] بشود شیعه؛ نه، مراد از وحدت این نیست؛ بلکه به معنای احساس برادری؛ همین که هر طرفی احساس کند که آن [طرف] هم مسلمان است و حقّ اسلامی او را بر گردن خودش احساس کند؛ آن [طرف] هم به همین ترتیب - باید خودمان را از گذشته جدا کنیم، باید قیچی کنیم. اگر برگردیم به گذشته، دعوا است؛ اینقدر بحث و تکذیب و تَغلیط(۱۸) و درگیری و خونریزی و این چیزها اتّفاق افتاده که اگر نگاهی به گذشته بکنیم، باز دعوا خواهد شد. اگر کسی مخلصاًلله احساس میکند که باید امروز بین برادران، برادری واقعی و عملی باشد، باید کوشش کند که گذشته را به یادها نیاورد؛ وَالّا او میرود کتاب احقاقالحق(۱۹) را میآورد به رخ این میکشد، این [هم] میرود کتاب تحفهیاثنیعشریّه(۲۰) را میآورد به رخ او میکشد! هر دو هم بحمدالله به قدر کافی کتابِ پُر از طعن و دَق(۲۱) علیه همدیگر نوشتهاند! اگر ما بخواهیم گذشته را مطرح کنیم نمیشود. باید نگاه کنیم، بگوییم گذشته، گذشته - رحم الله معشر الماضین،(۲۲) آنها هر کار کردند، ما کاری به کار آنها نداریم - ما امروز میخواهیم تکلیف خودمان را بینناوبینالله نگاه کنیم. بینناوبینالله امروز ما باید با همدیگر توحید کلمه و رفاقت داشته باشیم، برادری داشته باشیم. اگر بخواهیم این را عمل بکنیم، باید از گذشته صرفِنظر کنیم.این دارالتّقریبی هم که ما مطرح کردیم،(۲۳) برای این است. دارالتّقریبی که در مصر بود، از نظر ما عزیز و بسیار محترم بود؛ الان هم محترم است؛ [امّا] متأسّفانه نمیگذارند و نگذاشتند کار کند.(۲۴) فقط در یک برههای از زمان که این مجلّات رسالةالاسلام(۲۵) [منتشر میشد] و مرحوم شلتوت(۲۶) و شیخ سلیم(۲۷) - این چند نفر رؤسای ازهر شریف - حیات داشتند، دارالتّقریب خوب حرکت میکرد. مرحوم آیتالله بروجردی که مرجع تقلید ما بود، پشتیبان دارالتّقریب مصر بود؛ رئیس ازهر هم که اوّل شیخ سلیم بود که پایهگذار و درحقیقت زمینهساز دارالتّقریب بود و بعد مرحوم شیخ محمود شلتوت شد که او هم رئیس ازهر و مفتی دیار مصریّه بود - که خودش رئیس این دارالتّقریب بود - پشتیبان بودند. اینها که رفتند، از طرفین، نه در شیعه بعد از مرحوم آیتالله بروجردی دیگر آن عالمی که خیلی در این مسئله پافشاری کند بود - آقایانِ علمائی که بودند، نه اینکه قبول نداشته باشند؛ چرا، همه معتقد بودند؛ لکن آن انگیزهای که مرحوم آیتالله بروجردی روی مسئلهی تقریب داشت، آنها نداشتند - نه در بین آنها؛ من بعضی از آقایانِ بعد از مرحوم شلتوت را دیده بودم؛ علمای ازهر به ایران هم میآمدند - بعضیشان مشهد آمده بودند - با علمای شیعه هم تماس میگرفتند، لکن آن انگیزهی فعّال و جوشانی که دنبال این قضیّه بروند نداشتند. لذا یک اسم بیمسمّایی شده. ما که نمیتوانیم منتظر بنشینیم که در قاهره یا در فلان شهر دیگر در دنیای اسلام یک نفری یک وقتی به فکر تقریب بیفتد؛ ما خودمان بایستی این دارالتّقریب را به وجود بیاوریم؛ البتّه بر مبنای هماهنگی و همکاری فکری و فقهی با هر مرکزی که برای تقریب در دنیا وجود داشته باشد. یعنی در اینجا از علمای ایران - چه اهل سنّت، چه شیعه - بایستی کسانی پایههای اصلی این دارالتّقریب را تشکیل بدهند. ما بحمدالله علمای خوبی از برادران اهل سنّت، چه علمای حنفیّه، چه علمای شافعی، در اینجا داریم که اهل فضلند، عالمند، فقیهند - ما با اینها صحبت کردهایم؛ با مسائل اسلامی آشنا هستند، با مسائل قرآنی آشنا هستند؛ میدانیم که اینها واردند، مطّلعند - و چه از علمای شیعه که خب بزرگترینشان و بزرگانشان اینجا هستند. ما اینها را در اینجا قاعدهی کار قرار میدهیم، از علمای دنیای اسلام هم - اعمّ از شیعه و سنّی - هر کس خواست، همکاری خواهد کرد؛ بنا را بر این داریم. الان هم برادران ما در اینجا دارند برای این کار تمهید مقدّمات میکنند. هر کس هم پیشنهادی در این زمینه داشته باشد، آن را اینجا بدهند به آقایان که انشاءالله در تنظیم و ترتیب این کار، کاملاً جدّیّت و کوشایی بهخرج داده بشود و نظرات آقایان دخالت داده بشود. و توجّه بدهید مردم را به دستهایی که امروز وحدت را میشکنند. با مردم هم صریح حرف بزنید. امروز آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده، عبارت است از همین دست پلید وهّابیّت. این را همینطور صریح به مردم بیان کنید؛ پردهپوشی نکنید. از اوّل، وهّابیّت را به وجود آوردند برای ضربه زدن به وحدت اسلام، برای ایجاد یک پایگاهی در بین جامعهی مسلمانها؛ همچنان که اسرائیل را به وجود آوردند برای اینکه یک پایگاهی درست کنند علیه اسلام؛ وهّابیّت را و حکومت وهّابیّت را و این رؤسای نجد(۲۸) را هم به وجود آوردند برای اینکه در داخل جامعهی اسلامی یک مرکز امنی داشته باشند که به خودشان وابسته باشد؛ و میبینید هم که وابستهاند. یعنی الان این سلاطین وهّابی که در بقعةالاسلام هستند، اِباء نمیکنند از اینکه تصریح کنند به وابستگی خودشان و رفاقت خودشان و طرفداری خودشان از سیاستهای دشمنان اسلام یعنی آمریکا؛ این را پوشیده نمیدارند. اگر کسی بگوید شماها با آمریکا مخالفید بدشان میآید [امّا] اگر کسی بگوید شماها با آمریکا موافقید و همدستید بدشان نمیآید! این، ملاک است؛ یعنی درست یک میزان و معیار است.شما مسلمان واقعی و حاکم اسلامی واقعی را هم از اینجا باید بشناسید: آن که با دشمنان اسلام دشمن است، او در خطّ اسلام است؛ آن که با دشمنان اسلام دوست است و مباهی(۲۹) به این دوستی است، او در خطّ کفر است؛ دوستیِ به معنای همپیمانی، دوستیِ به معنای وابستگی، دوستیِ به معنای اینکه منافع او را رعایت کند «اَشَدُّ رَعایة»؛(۳۰) مثلاً وقتیکه در کشور او و در شهر او بگویند «مرگ بر آمریکا»، او بدش بیاید.(۳۱) خب، یک وقت مردمِ خودش میگویند «مرگ بر آمریکا»، آن یک چیزی، [چون] ممکن است آمریکاییها بگویند چرا مردمِ خودت دارند میگویند «مرگ بر آمریکا»؛ امّا یک وقت مهمانانی، مسافرانی از جای دیگر آمدند اینجا، میگویند «مرگ بر آمریکا»، تو چرا سینه سپر میکنی؟ این نیست مگر همراهی و همکاری شدید با دشمن خدا و دشمن اسلام. این همان ریشهی وهّابیّت است که امروز دارد ثمرهی پلید خودش را و ثمرهی خبیثهی خودش را نشان میدهد. و این بر مبنای ایجاد اختلاف بین مسلمین به وجود آمده. همین الان علمای حنابلهی غیروهّابی داخل عربستان سعودی دلشان خون است؛ ما اطّلاع داریم و میشناسیم. حنابلهای هستند که وهّابی نشدهاند؛ فقه، همان فقه است، مبنای فقهی همان مبنای فقه است - حنبلی است - امّا موازین و اصول وهّابیّت را قبول نکردند؛ که اینها عموماً مطرودند، یعنی این افراد داخل در حکومت هم نیستند؛ نه افتائی،(۳۲) نه امامتی؛ هیچچیز هم در اختیارشان قرار نمیگیرد؛ و زیاد هم هستند؛ اینها در ولادت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مولودیّه میخوانند. که در نظر سعودیها، مولودیّه خواندن و مانند اینها حرام است! به پیغمبر «سیّدنا» نباید گفت، «سیّدنا رسولالله» نباید گفت؛ حرام است. و مثلاً قبر پیغمبر را نباید بوسید؛ حرام است. ساختنی، ببینید این واقعاً چیست که آنها در شبهای عید مولود در ایّام ربیع - دوازدهم و حولوحوش دوازدهم - در خانههایشان در مکّه و بعضی جاهای دیگر مخفیانه حتّی مولودیّه درست میکنند. خب، این دشمن اسلام است. الان هم در هر جای دنیای اسلام که نگاه کنید، با پول بیحسابی که در اختیارشان هست، با مسجدسازی و مدرسهسازی و کتابخانهسازی و این چیزهای فریبنده - خب پول چشم افراد را میگیرد - وارد میشوند و از آنها در طریق اهداف سیاسیشان استفاده میکنند؛ که البتّه این خیانت قطعی است و اگر کسی چنین حرکتی بکند، قطعاً خیانت است و قطعاً بایستی با او بهعنوان یک خائن برخورد کرد. مردم را نسبت به این قضیّه آشنا کنید و متوجّه کنید.امیدواریم که خدای متعال به شماها خیر بدهد و شماها را توفیق بدهد و انشاءالله روزبهروز دلهای ما را به هم نزدیک کند؛ و خدا با گذشتگان ما - آن کسانی که ما با اینها دوست بودیم و در همین جمع ما و شما، بودند دوستانی که حالا نیستند و به رحمت الهی رفتهاند - انشاءالله با رحمت و مغفرت خودش برخورد کند. خداوند انشاءالله با ما هم با رحمت و مغفرت و هدایتِ خودش معامله کند. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته ۱) جمعی از ائمّهی جمعهی اهل سنّت و مدرّسین و طلّاب حوزههای علمیّهی اهل سنّت از استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان و مازندران در این دیدار حضور داشتند. در ابتدای این دیدار، مولوی اسحاق مدنی (مشاور رئیسجمهور در امور اهل سنّت) گزارشی ارائه کرد.
۲) مولوی قمرالدّین ملّازهی
۳) در یازدهم تیر ماه ۱۳۵۷ به دنبال چند روز بارندگی پیدرپی، سیلبند ایرانشهر فروریخت و سیل مهیبی جاری شد.
۴) نزدیکترین، کمترین
۵) اتّحادیّهی ملّتهای جنوب شرقی آسیا (ASEAN) که با عضویّت کشورهای اندونزی، سنگاپور، مالزی، فیلیپین و تایلند تأسیس یافت.
۶) پیمان ورشو متشکّل از اتّحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی بهعنوان یک سازمان نظامی رقیب ناتو تأسیس یافت و در طول دوران جنگ سرد بهمثابهی وزنهای نظامی در برابر ناتو عمل کرد.
۷) فروپاشی نظامهای کمونیستی
۸) کشورهایی که عضو پیمانهای نظامی ناتو، ورشو، سنتو و سیتو نیستند و در سیاست خارجی از سیاست عدم تعهّد یا سیاست مستقل از دو بلوک شرق و غرب پیروی میکنند.
۹) منزوی کردن، جدا کردن
۱۰) زدن به دیوار (کنایه از اعتنا نکردن)
۱۱) سادگی، بیتکلّف بودن
۱۲) سورهی مائده، بخشی از آیهی ۵۴؛ «... [اینان] با مؤمنان، فروتن [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد میکنند ...»
۱۳) احکام و قوانین مربوط به حکومت اسلامی
۱۴) عزّت، ارجمندی
۱۵) غلط بودن
۱۶) سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۲۵؛ «... خدا [زحمت] جنگ را از مؤمنان برداشت ...»
۱۷) شکها، تردیدها
۱۸) غلطکار خواندن
۱۹) کتاب احقاقالحق، نوشتهی قاضی نورالله شوشتری
۲۰) کتاب تحفهی اثنیعشریّه، نوشتهی شاهعبدالعزیز دهلوی
۲۱) سرزنش، اعتراض
۲۲) سعدی. قطعات؛ «رحم الله معشر الماضین / که به مردی قدم سپردندی»؛ به معنی «خدا گروه مردگان را بیامرزد»
۲۳) ر.ک: بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۱۳۶۸/۷/24)
۲۴) در سال ۱۳۱۷ علّامه محمّدتقی قمی، «دارالتّقریب بین المذاهب الاسلامیّة» را در مصر بنیان نهاد. مهمترین دستاورد دارالتّقریب پیریزی راههای عملی اتّحاد مذاهب اسلامی - با تأکید بر حلّ اختلافات فقهی و نه کلامی - بود و در مجلّهی «رسالةالاسلام» که از ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۱ به تناوب فعّالیّت میکرد، دیدگاهها و راهحلهای علمای برجستهی اسلامی دراینباره به چاپ میرسید. در این مقالات تحقیقی، نویسندگان شیعه و سنّی میکوشیدند با ارائهی مشترکات شیعیان و اهل سنّت و تبیین جوهر اصلی دین، به اهداف تقریبی میان مذاهب اسلامی دست یابند. بحث دربارهی اجتهاد و نقش آن در پیدایی مذاهب گوناگون اسلامی و تأثیر رهیافتهای مختلف تفسیری و حدیثی و ... بر آن، درنهایت به پیدایی فقه مقارن تطبیقی انجامید. صدور فتوای شیخ محمود شلتوت - از رؤسای دانشگاه الازهر مصر - در نهم مهر ماه ۱۳۳۷ (هفدهم ربیعالاوّل ۱۳۷۸ ق)، مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعهی امامیّه همانند چهار مذهب فقهی اهل سنّت، بزرگترین اقدام عملی در راه تقریب به شمار میآید. نشر مقالات و کتب متعدّد برای تنزیه شیعیان از برخی اتّهامات ناروا و نشان دادن چهرهای صحیح از مذهب شیعه، از دیگر اقدامات دارالتّقریب بود. گرایشهای سَلَفی و وهّابی از این اقدامات دارالتّقریب انتقاد کردند و آن را طرح مؤسّسهی شیعی دارالتّقریب برای تغییر دادن مذهب تسنّن به تشیّع قلمداد نمودند. موانع سیاسی، بویژه تفرقهافکنیهای آشکار و پنهان دولتهای استعماری غربی و بدفهمی عمومی از اقدامات دارالتّقریب و هدف آن، مانعی دیگر بر سر راه تقریب بود و با آنکه این جمعیّت، اصول و مواضعش را اعلام کرده بود، عدّهای همواره هدف آن را سنّی کردن شیعیان یا شیعه کردن سنّیان میدانستند. این موانع سبب شد که بتدریج از فعّالیّتهای دارالتّقریب کاسته شود. سرانجام شیخ محمّدتقی قمی از مصر به پاریس رفت و در سال ۱۳۶۹ در همان جا درگذشت.
۲۵) یکی از بارزترین آثار و خدمات دارالتّقریب تأسیس مجلّهی «رسالة الاسلام» بود که از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۱ (۱۹۴۹ تا ۱۹۷۲م) پیدرپی فعّالیّت میکرد. در این مجلّه افکار علمای شیعه و سنّی در راستای تقریب منتشر میشد.
۲۶) شیخالاسلام محمود شلتوت، مفتی بزرگ الازهر مصر، از داعیهداران مشهور تقریب مذاهب که با فتوای تاریخی خود مبنی بر جواز عمل و التزام به مذهب شیعهی دوازدهامامی گامی عملی در این راستا برداشت. وی در بیشتر آثارش مانند تفسیر القرآن الکریم، الاسلام عقیدة و شریعة، فقه القرآن و السّنّة، و مقارنة المذاهب فی الفقه جریان تقریب را بهگونهای ملموس پیگیری و مطرح کرده است.
۲۷) شیخ عبدالمجید سلیم دو دوره ریاست الازهر مصر را بر عهده داشت و در تأسیس دارالتّقریب نقش بسزایی ایفا نمود و شاگردان زیادی از جمله شیخ محمود شلتوت را پرورش داد.
۲۸) خاندان آلسعود، خاندان مهمّ پادشاهی عربی و متعلّق به قبیلهی عنزة است که برای نخستین بار در قرن ۱۸ میلادی در منطقهی نجد و با همکاری جنبش اصلاح دینی محمّدبنعبدالوهّاب به قدرت رسید.
۲۹) افتخارکننده، مباهاتکننده
۳۰) در نهایت رعایت، با رعایت کامل
۳۱) اشاره به برگزاری مراسم برائت از مشرکین در مکه در سال ۱۳۶۶ که با ممانعت پلیس عربستان روبهرو شد و منجر به سرکوب و قتلعام زائران خانهی خدا گردید.
۳۲) فتوا دادن
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|