1362/03/07
برکات ماههای رجب، شعبان و رمضان
بسم اللّه الرحمن الرحیم مناجات شعبانیه، عظیمترین منبع معارف الهی متقابلاً این عید بزرگ عظیم اسلامیـ مذهبی را به حضار محترم و اعاظم کشور و به سایر قشرهای مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظیم الشأن ایران تبریک عرض میکنم. و امیدوارم که انشاءاللّه با عنایات خاصه ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ این کشتی متلاطم انسانیت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستکبران ظالم پیروز شوند. و امید است که حکومت بزرگ همگانی حضرت ـ سلام اللّه علیه ـ بزودی برقرار شود و چشم همۀ ما را و همۀ مسلمین جهان را به نور مبارکش روشن فرماید. این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسانهایی که میتوانند استفاده کنند از این برکات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتی که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی بن ابیطالب ـ سلام اللّه علیه ـ و بعض ائمۀ دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سیدالشهدا - سلاماللّهعلیه ـ و ولادت حضرت صاحب ـ ارواحناله الفداء ـ و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است. و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمیگنجد. و از برکات این ماهها ادعیهای است که وارد شده است در این ماهها. ما امروز در ماه شریف شعبان واقع هستیم، و مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیمترین معارف الهی و از بزرگترین اموری است که آنهایی که اهلش هستند میتوانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند. عناوین مسائل الهی و مسائل عرفانی، عناوین سهلی است که هرکس گمان میکند که این عناوین را فهمیده است؛ و امور استدلالیۀ برهانیه هم در عین حالی که دقیق است، لیکن سهل الادراک است. بعد از قیام برهان و دنبال او رساندن حاصل این عناوین و نتیجۀ برهان به قلب مشکلتر است، که آنرا ایمان گفته میشود به آن، و چه بسا که اصحاب برهان به این مرتبۀ ایمان نرسیده باشند. این یک مسئلهای است که باید با تلقینات و تکرار و ریاضات به قلب رساند. شما ملاحظه میکنید که به حسب ضرورت یک کسی که مرده است، از او به انسان ضرری وارد نمیشود، لکن الاّ بعض اشخاص، دیگران، اگر چنانچه در یک قبرستانی باشند و کسی نباشد یا با یک مردهای همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند میترسند؛ برای اینکه، آن برهان و ضرورت عقلی به دل نرسیده است. آن معنایی که عقل ادراک کرده است ضرورت هم دارد، لکن به دل نرسیده است. لکن آنهایی که مثلاً مردهشور هستند و سر و کار دارند با مرده ها، از باب اینکه تکرار شده است این مطلب پیششان، به قلبشان رسیده است و آنها خوفی ندارند. در مسائل اسلامیهم و مسائل عقلی هم همین طور هست. چه مسائلی عقلی هست که با برهان، با برهان قوی ثابت است، لکن در انسان تأثیر نکرده است، برای اینکه، نتیجۀ برهان به عقل رسیده است، لکن به قلب وارد نشده است، ایمان به آن نیست، عقل او را ادراک کرده است، لکن قلب ایمان به او نیاورده است. ذوق عرفانی در درک اسرار معارف قرآن و مناجات ائمه (ع) و چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجاتهای ائمه اطهار سلاماللّهعلیهم و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است نمیتوانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن:ثُمَّ دَنی فَتَدَلَّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی[۱]خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتها کردند، لکن آن ذوق عرفانی کم شده است.اِلهی هَبْ لِی کَمالَ الاْنْقِطاعَ اِلَیْکَ وَ اَنِرْ اَبْصَارَ قُلُوبِنا بِضِیاء نَظَرِها اِلَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَرواحَنا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ اِلهی وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَاجابَکَ وَ ناجَیْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ[۲]اینها عناوینشان را خیال میکند انسان، خوب، ما هم میدانیم. نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمند نمیتوانند ذوب کنند چی هست مسئله. مسئلۀفَصَعِقَ لِجَلالِکَکه مبدأش قرآن است:و خَرَّ موسی صَعِقاً[۳]، مسئلهای است که انسان گمان میکند که خوب افتاد غش کرد «صَعِقَ» یعنی غش کرد، اما این غش چی بوده است؟ غش حضرت موسی چی بوده است؟ این مسئلهای نیست که غیر موسی بفهمد. یا: دَنی فَتَدَلّی را، این مسئلهای نیست که غیر آن کسی که «دُنُوّ»[۴]پیدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب کند. یا همین جملاتی که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست، مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. ریاضات بسیار میخواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته[با فتح تا]نه ناجیته[با ضم تا]، «ناجَیتَه» این چی است؟ خدا با آدم مناجات میکند، چی است مناجات؟ چه خواستهاند ائمه؟ این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است همۀ ائمه این دعا را، این مناجات را میخواندند، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همۀ ائمه این مناجات را میخواندند. چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟هَبْ لِی کَمالَ الاْنْقِطاعِ اِلَیْکَکمال انقطاع چی است؟وَ بِیَدِکَ لابِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرّی[۵]؛ خوب، آدم به حسب ظاهر میگوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این مطلب که هیچ ضرری به ما نمیرسد الا به دست اوست، هیچ منفعتی نمیرسد الاّ به اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است. و دعا کنید که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظی ولو یک جلوۀ کوچکی در دلها و قلبهای ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به این بشویم که قضیّۀ «صَعِقَ» چه قضیهای است. مؤمن به این بشویم که مناجات خدا با انسان چی هست. مناجات را مؤمن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم اینها حرفهای درویشی است. همۀ این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیۀ مبارکۀ ما که از ناحیۀ ائمۀ هدی وارد شده است، همۀ این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطیف. آن هم و همۀ اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به کار بردهاند فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقتاش هم کم آدمیاست که میتواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذایقۀ روح بچشد این را. چشیدن ذایقه یک مسئلۀ فوق این مسائل است. دفاع امریکا از جاسوسان و متجاوزین به جمهوری اسلامی و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی این ملتی که امروز قیام کرده است، نهضت کرده است و برای او قیام کرده است، و برای او نهضت کرده است، شرّ مفسدین و جبارین را از سرش کوتاه کند تا برسد به مسائلی که باید برسد. لکن تا این قدرتهای بزرگ به اریکۀ قدرت خودشان نشستهاند، این امری است که یک قدری به نظر مشکل میآید. نمیدانم که در بعضی از رادیوها که پخش کردند صحبت رئیس جمهور امریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همۀ دنیا استمداد کردند برای اینکه، این بهاییهایی[۶]که در ایران هستند و مظلوماند و جاسوس هم نیستند، و به جز مراسم مذهبی به کار دیگر اشتغال ندارند، و ایران برای همین که اینها مراسم مذهبیشان را بجا میآورند ۲۲ نفرشان را محکوم به قتل کردهاند، ایشان از همۀ دنیا استمداد کرده که اینها که جاسوس نیستند، اینها یک مردمیهستند دخالت در هیچ کاری ندارند، و روی انساندوستی ایشان این مسائل را میگویند. اگر ایشان این مسائل را نمیگفت، گاهی اذهان ساده احتمال میدادند که خوب اینها هم یک مردمیهستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است لکن مشغول کار خودشان هستند و مشغول عباداتی که به نظر خودشان عبادت است مثلا هستند، و حال آنکه در آن نظر هم نبودند. لکن بعد از اینکه آقای ریگان گفتهاند، شهادت دادند به اینکه اینها جز مراسم مذهبی چیزی دیگری ندارند، باز هم ما میتوانیم باور کنیم؟ از آن طرف وقتی که حزب توده را میگیرند شوروی صدایش بلند میشود که یک عدۀ مردم بیگناهی که با جمهوری اسلامیهم موافق بودند، پشتیبان بودند، جمهوری اسلامی را هم اینها مثل دیگران همراهی کردند و حالا هم همین طور هستند، دولت ایران بیخودی آمده است اینها را گرفته است و حبس کرده است. از آن طرف هم آقای ریگان[۷]میگوید که این بهاییها، بیچارهها مردم آرامی، ساکتی مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبی خودشان را بجا میآورند و ایران برای خاطر همین که اینها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمیآمد. شما برای خاطر اینکه، اینها یک دستهای هستند که به نفع شما هستند، والاّ ما شما را میشناسیم، امریکا را هم میشناسیم که انساندوستی اش گل نکرده است که حالا برای خاطر ۲۲ نفر بهایی که در ایران به قول ایشان گرفتار شدند، برای انساندوستی یک وقت همچو صدا کرده و فریاد کرده و به همۀ عالم متشبّث شده است که به فریاد اینها برسید. مردم شما را میشناسند، شمایی که عراق را وادار کردید که هر روز به سر این کشور ما آن میآورد که مغول نیاورد، و به سر کشور خودشان را هم همین طور. عراق که یک دسته از علمای بزرگ آنجا را مثل آقای آیت اللّه آسید یوسف،[۸]که من او را میشناسم که چه مرد سالم و صحیحی است، برای خاطر ـ به نظر میآید ـ انتقام از مرحوم آیت اللّه حکیم، ایشان را با عدۀ کثیری از بچهها و بزرگهای این فامیل را گرفته است، شما چنانچه انساندوست بودید یک کلمه خوب بود بگویید، اشارتاً بگویید که خوب چرا این کار را میکنید؟ یک کلمه در رسانههای گروهی شما اشکال کنند به اینکه این کارها در عراق و ایران چی هست که شما میکنید. شما دیدید که اینها چه کردند و رسیدید به اینکه پروندههای آنها را مطالعه کردید و میگویید؟ یا غیب میدانید؟ اگر دلیلی ما نداشتیم به اینکه اینها جاسوس امریکا هستند جز طرفداری ریگان از آنها و دلیلی نداشتیم که حزب توده جاسوس هستند جز طرفداری شوروی از آنها، کافی بود. لکن ما به شما بگوییم نه حزب توده را به واسطۀ حزب توده بودنش و نه بهایی را به واسطۀ بهایی بودنش این محاکم ما محاکمه کردند و حکم به حبس دادند. اینها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همۀ حرفهایشان را زدند و سابقه دارند اینها. بهاییها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق، انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم امریکا دارد پشتیبانی میکند، اینها هم جاسوساند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند، خوب بسیاری از مردم دیگر هم هستند که اینها انحرافات عقیدتی دارند، کمونیست هستند، چیزهای دیگر هستند، لکن محاکم ما به واسطۀ کمونیست بودن آنها یا انحراف عقیده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بکنند. حزب توده هم مادامیکه توطئه نکرده بود، مادامیکه اشتغال به توطئه اش زیاد نشد ـ البته تحت نظر بودند اینها که اینها چه میکنند چون سابقه داشتند اینها ـ ولی مادامیکه نزدیک نشد این توطئه شان به خیال خودشان، به خیال فاسد خودشان به ثمر برسد، آن وقت بود که پاسدارهای عزیز ما آنها را گرفتند و انشاءاللّه به موقع خودش به جزای خودشان هم میرسند. مسئله این است که طرفدار اینها، شما آقای ریگان هستید، و طرفدار آنها آقای فرض کنید شوروی هست، و این دلیل بر این است که اینها یک وضع خاصی دارند که آنها نفع به اینها میرسانند و اینها نفع به اینها میرسانند، نفع رساندن اینها غیر از این میتواند باشد که اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسی بکنند بین ملت ایران و دولت ایران با آنها. این گرفتاریهایی است که کشور ما امروز دارد با این ابرقدرتها و این منحرفین. انتقاد صحیح آری اما توطئه هرگز از آن طرف هم در داخل کشور شیاطینی هستند که اینها هم یا کارگرند برای آنها یا نفهماند، یا از جمهوری اسلامیبدشان میآید اصلاً، میگویند یک چیز دیگر باشد، یا اگر واقعاً متعهد هستند جمهوری اسلامیرا هم قبول دارند، همه چیز را هم با شما آقایان مشترک هستند، لکن از ساده لوحیشان استفاده میشود و از آنها کار کشیده میشود. من که یک وقت میگویم که مثلاً اینطور صحبتها نباید بشود، اینطور حرفها نباید در کجا گفته بشود، نمیگویم که اختناق است؛ هر چه میخواهند بگویند و هر چه میخواهند انتقاد کنند، انتقاد غیر توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از اموری است که سازنده است. مباحثۀ علمی همان طوری که علوم اسلامیبیمباحثه نمیرسد به مقصد، امور سیاسی هم بی مباحثه نمیرسد به مقصد؛ مباحثه میخواهد، اشکال میخواهد، رد و بدل میخواهد، این را هیچ کس جلویش را نمیگیرد. لکن یک وقت لحن، لحن انتقاد نیست، لحن، لحن تضعیف جمهوری اسلامیاست، ولو اینکه دیکته کردند به او دادند، نفهمد که اینطوری است، لحن، این لحن است، ما با این لحن مخالفیم؛ این لحن، آزاد نیست. توطئه آزاد نیست، انتقاد آزاد است. بنویسند، بگویند، انتقاد کنند، اما توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری اسلامیرا، تضعیف کنند ارگانهای این جمهوری را، آن است که دست در کار است، و ماورای او دستهایی است که گرداننده هستند. این دولت دارد با تمام توانی که دارد، در یک وقتی که هرکس باشد ناتوان است، در یک همچو وضعیتی که ما داریم، هر کس که بخواهد یک عمل مثبتی انجام بدهد با توانایی زیاد نمیتواند انجام بدهد، دولتی که تمام توان خودش را دارد برای این ملت صرف میکند و زحمت میکشد، آن وقت در مقابلش بیایند، یک وقت نخست وزیرش را متهم کنند که چه هست، یک وقت وزیر کذایش را. اینها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد کنند، بگویند فلان جا کج است فلان جا راست، اما همۀ مسائل را کنار گذاشتن، کارهایی که این دولت بیچاره کرده است کنار گذاشتن، کارهایی که مجلس کرده است کنار گذاشتن، نادیده حساب کردن که اینها هیچ، برای این ملت تا حالا هیچ انجام نگرفته است و الآن مثل زمان سابق همه چیز ما وابسته تر شده است، خوب، اینها معلوم است یک دستی پشتش هست که مردم را هُل بدهد و از صحنه بیرون کند، و به جای او آنهایی که باید بیایند بیایند، ما بااین مخالف هستیم، هر مسلمانی با این مخالف است، هر روحانیای با این مخالف است، هر انسانی با این مخالف است. آقا مردم زحمت کشیدند، جوان دادند، همۀ چیز دادند در راه اسلام، اسلامیکه حالا با خون این مردم، با شهادت این جوانهای عزیز رسیده است به آنجایی که میخواهد حالا یک رشدی بکند و محکم کند پلی خودش را، و بحمداللّه شده است، شما حالا از سر گرفتید و میخواهید هی یکی یکی تضعیف کنید، آن توطئه گر هست، و آن چه هست و آن کمونیست هست و آن سرمایه دار است و همین حرفهای مزخرف که هی گفته میشود. اگر انتقاد صحیح دارید خوب بگویید، بنویسید، و امضا کنید که این من میگویم اینجا و آنجا درست نیست، ولو اینکه دولت خیلی کار کرده لکن اینجا ناقص است. اگر یک وقت هم دیدید که فلان دادگاه عمداً خلاف کرده است، فلان دولت، فلان وزیر عمداً خلاف کردند، شما با یک دلیلی ثابت کنید این معنا را. از آن دولت، از او بازخواست میشود. اما انسان بنشیند و بی امضا هی بنویسد و منتشر کند و هی تهمت بزند و منتشر کند، چرا بی امضاست؟ اگر راست میگویید خوب امضا کنید. نباید انسان متوجه بشود به اینکه حالا از باب اینکه یک دستهای یک به خیال آقایان، به خیال اینها یک چیزی گیرشان آمده است، والاّ جز زحمت چی هست برایشان؟ این روحانیت قم جز زحمت، این مدرسین محترم قم الآن جز زحمت و وقت صرف کردن که باید در امور علمی صرف بکنند، حالا آمدند در اموری که باید صرف بشود صرف میکنند، چی هست برایشان؟ چه چیزی به آنها دادند؟ این «روحانیت مبارز تهران» جز اینکه زحمت دارند میکشند و دارند خون دل میخورند چی به آنها رسیده است؟ تضعیف جمهوری اسلامی، یعنی تضعیف اسلام این دادگاهها و این دادسراها و این قضات و این مجلس و این شورای نگهبان و این همه، تا برسیم به آن پاسدارها و پاسبانها که جان عزیزشان را دارند فدای شماها میکنند و فدای اسلام میکنند و فدای مسلمین میکنند، آن وقت سزاوار است که انسان تضعیف کند اینها را؟ با تضعیف دولت آنها را تضعیف کند؟ چیزهایی بگوید آنجا هم منتشر بکنند که مردم تضعیف بشوند؟ اینها است که انسان را به صدا درمیآورد و میگوید که آقا، بنشینید سرجایتان، بس است، دیگر نمیشود آن ترتیب برگردد. و اما خیر، فلانی باانتقاد مخالف است، نخیر، انتقاد بکنید توطئه نکنید. من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفاند. ما با تضعیف جمهوری اسلامی، تضعیف جمهوری اسلامی، یعنی تضعیف اسلام، ما با این مخالفیم؛ کدام مسلمان است که مخالف نیست با این؟ اتکال بر خداوند و خوف نداشتن در امور در هر صورت انشاءاللّه امیدوارم که خداوند این عید را بر همۀ شماها مبارک کند. و با دلگرمیبه اینکه خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به این کشور، این کشوری است که نمونه است در اینکه متعهد به اسلام است، این کشوری است که دولت و ملتش، مجلس و روحانیتاش همه دست به هم دادهاند که اسلام را در اینجا و انشاءاللّه در همۀ جا پیاده کنند. خدای تبارک و تعالی مطمئن باشید که عنایت دارد، و ولی عصر ـ سلام اللّه علیه و ارواحناله الفداء ـ عنایت به این جامعه دارد، و با اتّکال به خدای تبارک و تعالی و عنایت ارواح مقدسه نباید ما به خودمان هیچ خوفی راه بدهیم و خوفی هم نداریم. من کراراً این را عرض کردهام که خوف آن دارد که برای آن عالم یک چیزی قائل نیست. این جوانهای ما که میآیند و میگویند ما میخواهیم شهید بشویم، اینها خوف دارند از مردن؟ اینهایی که قسم میدهند انسان را که ما شهادت نصیبمان بکنید، خدا بکند، اینها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اینهایی که مشغول خدمت هستند و هر آن محتمل است که خدای نخواسته مورد اصابۀ چیزهایی بشوند، اینها خوف ندارند، اینها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد که آن طرف را قبول ندارد. آن که فهمیده است که یک طرف دیگری هم هست، فهمیده است که این دنیا معبر است برای آن عالم، آن دیگر خوفی ندارد،آرزویش این است که به مقصدش برسد.اِلهی هَبْ لِی کَمالَ الاْنْقِطاعِ اِلَیْکَ وَ اَنِرْ أبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاء نَظَرِها اِلَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ. خداوند انشاءاللّه اسلام را پیروز کند، و لشکریان اسلام پیروز بشوند و دست اشرار از این کشور کوتاه بشود. والسلام علیکم و رحمة اللّه
در این
رابطه بخوانید :
برگزیدهها
آخرینها
|