[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران - 1399/01/03 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اولین کاری که پیامبر پس از ورود به مدینه کرد، تشکیل قدرت سیاسی و اجتماعی بود؛ بنابراین حکومت یکی از لوازم کار نبوّت است. مربوط به :شرح حدیثی درباره آخرین گفتگوهای پیامبر اعظم(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س) - 1398/10/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها ...وقتی جناب فاطمه (سلامالله علیها) وارد بر منزل پیغمبر میشد، حضرت ترحیب میکردند، [یعنی] خوشامد میگفتند. وَ قَبَّل یَدَیها پیغمبر دست مبارک فاطمهی زهرا را میبوسید. وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِه او را در جای خودش مینشاند. احترامی که پیغمبر برای این دختر، این بانوی بزرگِ همهی دورانهای بشر قائل بوده، در این حد است. مربوط به :شرح حدیثی درباره سیره مردمی پیامبر اعظم(ص) - 1398/10/03 عنوان فیش :مردمی بودن به ادّعا نیست، باید با طبقات مختلف مردم انس بگیریم کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با مردم, سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), مردمی بودن مسئولان نوع(ها) : حدیث متن فیش : بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین أَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قَالَ: أَخبَرَنَا الخَلَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بنُ مُوسَی الخُتَّلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسمَاعِیلَ إِبرَاهِیمُ بنُ سُلَیمَانَ المُؤَدِّبُ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسلِمٍ عَن سَعِیدِ بنِ جُبَیرٍ عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ.(۱) عَن ابن عبّاس قال: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرض [پیامبر] دنبال این نبود که یک فرشی، چیزی داشته باشد؛ در مسجد، در ملاقات با یک نفری که در بین راه با ایشان برخورد میکرد، و میخواست دو کلمه حرف بزند، روی زمین مینشست. وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرض گاهی غذایش را هم همین طور که روی زمین نشسته بود، میخورد. سفرهای بیندازند و آدابی و تشکیلاتی و حالا یک بشقابی، کاسهای، چیزی مثلاً؛ نه، همین طور روی زمین مینشستند و غذای سادهای میل میکردند. وَ یَعتَقِلُ الشَّاة گوسفندی فرضاً داشتند، ریسمان گوسفند را دستشان میگرفتند. «یَعتَقِل» از «عِقال کردن» است دیگر، یعنی آن را نگه داشتن، گوسفند را نگه میداشتند. خب، این خلاف شأن است دیگر؛ ماها اگر باشیم، حالا یک گوسفندی هم داشته باشیم، دستمان نمیگیریم توی خیابان و کوچه. این بزرگوار میکردند این کار را. وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیر گاهی یک غلامی مثلاً نشسته بود یک جایی روی زمین و داشت نان جوی میخورد؛ حضرت عبور میکردند، تعارف میکرد، آقا! بفرمایید؛ مینشستند حضرت پهلوی او. نمیگفتند شأن ما نیست، نمیشود، مناسب نیست. اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است. بعضی از ماها که حالا معمّم هستیم، اگر مثلاً یک آدم ذیشأنی، آدم محترمی باشد، خب، سلام علیک میکنیم، گرم میگیریم، اگر کاری با ما داشته باشد گوش میکنیم، آقا! یک استخارهای بکنید، قرآن را درمیآوریم و یک استخارهای برایش [میگیریم]. اگر یک آدم فرودستی باشد، یک آدم مثلاً [سطح] پائینی باشد؛ نه، اعتنا و اهتمامی نمیکنیم! این، خلاف سیرهی رسول اللّه است. سیرهی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار میآمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد. وضع زندگی پیغمبر این طور بود؛ این برای ما واقعاً درس است. حالا ما البتّه نه توقّع داریم، نه میشود توقّع داشت که مثل آن بزرگوار یا مثل امیرالمؤمنین رفتار کنیم؛ نه، خب، وضع آنها وضع دیگری است، جایگاهشان جایگاه دیگری است امّا آن را بایستی ملاک قرار بدهیم. آن را مثل یک نشانهای [قرار دهیم]؛ شما فرض کنید از یک دامنهی کوهی دارید میروید بالا، آن قلّه مورد نظرتان است، به قلّه نمیرسید امّا به طرف قلّه میروید، حرکت به آن سمت میکنید؛ باید اینجوری باشد. 1 ) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۳؛ أَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قَالَ: أَخبَرَنَا الخَلَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بنُ مُوسَی الخُتَّلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسمَاعِیلَ إِبرَاهِیمُ بنُ سُلَیمَانَ المُؤَدِّبُ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسلِمٍ عَن سَعِیدِ بنِ جُبَیرٍ عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ ترجمه : ابن عبّاس گوید: پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) بر زمین مینشست، و بر زمین غذا میخورد، و گوسفند به دستشان میگرفت، و دعوت بردهای را به نان جوین میپذیرفت. مربوط به :شرح حدیثی درباره سیره مردمی پیامبر اعظم(ص) - 1398/10/03 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر دنبال این نبود که یک فرشی، چیزی داشته باشد؛ در مسجد، در ملاقات با یک نفری که در بین راه با ایشان برخورد میکرد، و میخواست دو کلمه حرف بزند، روی زمین مینشست. مربوط به :شرح حدیثی درباره سیره مردمی پیامبر اعظم(ص) - 1398/10/03 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : سیرهی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار میآمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1396/10/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغات پیغمبران را با آن شرایط سختی که داشتند نگاه کنید؛ در سختترین شرایط در جنگِ خندق که داشتند خندق میکندند -در یک ضلع مهمّی از مدینه، مسلمانها خندق میکندند- گرسنه هم بودند، هوا هم بسیار گرم بود، خود پیغمبر هم با اینها مشغول بود؛ یک جا مسلمانها رسیدند به یک سنگ سختی که هرچه کردند نتوانستند این سنگ را جابهجا کنند؛ به پیغمبر عرض کردند یا رسولالله اینجا یک سنگ خیلی سختی هست و نمیتوانیم آن را حرکت بدهیم؛ حضرت خودشان تشریف آوردند آنجا، کلنگ را گرفتند، یک ضربهی محکمی با کلنگ زدند و برق جست از این ضربهی مهم؛ پیغمبر فرمود که من در این برق، کاخ کسریٰ را دیدم که شما خواهید گرفت. شما ببینید! پیغمبر اکرم در چه شرایطی، در سختترین شرایط، میفرماید که من کاخ کسریٰ را میبینم که شما میگیرید؛ من امپراتور روم را -در یک ضربهی دیگر- میبینم که شما [شکست میدهید]؛ [یعنی] امید، اعتمادبهنفس. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى - 1396/09/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر اکرم برای عامّهی مردم طیّبات را آورد، برای عامّهی مردم نجات از اسارتها را آورد؛ آنچه پیغمبر هدیه کرد به بشریّت، مخصوص جمعی، دونِ جمعی نیست، مال همهی بشریّت است. آن کسانی بهرهمند میشوند که از او پیروی کنند و تبعیّت کنند؛ این اغلالی که بر گردن و دست و پای انسانها بسته میشود و آنها را از حرکت، از پرواز باز میدارد، از معنویّت دور میکند و زندگی را بر آنها تلخ میکند، این اسارتها را پیغمبر اسلام از دست و پای مردم باز میکند. این اسارتها چیست؟ این اسارتها، اسارت ظلم قدرتها است، استکبار مستکبرین است، وجود اختلاف طبقاتی است، اشرافیّتهای ظالمانه و متکبّرانه است؛ اینها است؛ پیغمبر با اینها مقابله کرد، با اینها مبارزه کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی - 1396/02/05 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اهمّیّت اسلام این است که آنچه را پیغمبر روز اوّل بیان کرد، آنچه را آیات قرآن در آن سیزده سال مبارزهی دشوار مکّه پیدرپی به مردم تعلیم داد، اینها را بعد در مرحلهی عمل، پیاده کرد، اینها را نشان داد، اینها را عمل کرد. پیغمبر آن عدالت را، آن محبّت را، آن انصاف را، آن ایستادگی در مقابل ظلم را، ایستادگی در مقابل کُفر را در عمل نشان داد. مربوط به :بیانات در حرم مطهر رضوی - 1394/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامى - 1393/10/19 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دربارهی پیغمبر میفرماید که«حَریصٌ عَلَیکم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم». نسبت به مؤمن دارای رأفت [امّا] اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم؛ در مقابل کسانیکه با شما دشمنی میکنند و دشمن شما هستند «اَشِدّاء» باشید؛ یعنی سخت باشید؛ مثل خاکریزِ نرم نباشید که دشمن از هرجا خواست بتواند در شما نفوذ کند؛ مستحکم باشید، ایستاده باشید امّا «رُحَمآءُ بَینَهُم»، بین خودتان، دلهایتان با هم صاف باشد، با هم مهربان باشید؛ اسمها نتواند شما را از هم جدا کند، مرزهای جغرافیایی نتواند شما را با هم دشمن کند، مرزهای جغرافیایی نتواند ملّتها را در مقابل هم قرار بدهد؛ این از آن درسهای پیغمبر است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین - 1393/09/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : انسان موجودی است مسئول. نقطهی مقابل این فکر، حالت احساس بیمسئولیّتی، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. ... شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربهمعروف و نهیازمنکر. امر به معروف یعنی شما همه مسئولید که معروف را، نیکی را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهی از منکر [یعنی] زشتی را، بدی را، پلشتی را نهی کنید؛ جلوی آن را بگیرید با شیوههای مختلف. معنای این چیست؟ معنای این، مسئولیّت در قبال سلامت عمومی جامعه است. .... پیغمبر اکرم پیش خدای متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومی»؛ قومش همانهایی بودند که او را میزدند، او را طرد میکردند، او را تهدید به قتل میکردند، اینهمه بر او زحمت وارد میآوردند، او پیش خدای متعال التماس میکند که خدایا، اینها را نجات بده، اینها را شفا بده، اینها را هدایت کن! مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1392/07/22 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مراسم برائت از مشرکان ریشه در عمل پیامبر اعظم صلّیاللّه علیه و آله و سلّم دارد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1391/11/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز اگر پیامبر مکرم اسلام (صلّی اللّه علیه و ءاله) در میان ما بود، به اقتضای آیهی شریفهی «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم» مسلمین را به اتحاد دعوت میکرد؛ از ایجاد اختلافات جلوگیری میکرد. مربوط به :بیانات در اجتماع کارگران کارخانهجات تولیدی داروپخش - 1391/02/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دست کارگر، تولیدگر و نیروی انسانی آنقدر ارزش دارد که کسی مثل وجود مقدّس پیامبر خم میشود و دست او را میبوسد. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش : هدایت الهی, راه هدایت مردم, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : هدایت الهی, راه هدایت مردم, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما مسلمانها برای اینکه راه هدایت را پیدا کنیم، کافی است شخصیت پیغمبر را بشناسیم. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش : اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), مسلمان, الگوهای اسلامی کلیدواژه(ها) : اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), مسلمان, الگوهای اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما مسلمانها بر روی شخصیت پیغمبر اکرم اگر تمرکز کنیم، دقت کنیم، بخواهیم درس بگیریم، برای دین و دنیای ما کافی است. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش :ایستادگی پیغمبر(ص)؛ عامل پیریزی جامعه نبوی کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), بعثت پیامبر اسلام, زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جوانی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تاریخ دوران جاهلیت و ولادت و کودکی پیامبر اسلام(صل, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, ایستادگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), حکومت نبوی, زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), نظامسازی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این زندگی نبی مکرم است، آن دوران کودکیاش است، آن دوران جوانیاش است، قبل از بعثت. امانت او به جوری است که همهی قریش و همهی عربی که او را میشناختند، به او لقب «امین» دادند. انصاف او نسبت به افراد و نگاه عادلانهی او نسبت به افراد جوری است که وقتی میخواهند حجرالاسود را به جای خود نصب کنند، و طوائف عرب، قبائل عرب با هم مناقشه دارند، نزاع دارند، او را به عنوان حَکم قرار میدهند؛ در حالی که یک جوانی است. این نشاندهندهی نگاه منصفانهی او به همه است که همه این را میدانستند. او را صادق میدانستند، او را امین میدانستند. این دوران جوانیاش است. بعد هم دوران بعثت؛ آن از خودگذشتگی، آن مجاهدت، آن ایستادگی. همهی بشرِ آن روز که با او مواجه بودند و در مقابل او بودند، نقطهی مقابل او حرکت میکردند و ضدیت با او میکردند. این همه فشار، این سیزده سالِ مکه، چه سالهای سختی بود؛ پیغمبر ایستاد و ایستادن او مسلمانهای مقاوم و مستحکمی به وجود آورد که هیچ فشاری روی آنها اثر نمیکرد. اینها درس است برای ما. بعد هم جامعهی مدنی را تشکیل داد، ده سال بیشتر هم حکومت نکرد. اما پیریزی یک بنائی را کرد که در طول قرنهای متمادی، قلهی بشریت در علم، در تمدن، در پیشرفت معنوی، در پیشرفت اخلاقی، در ثروت، همین جامعه بود؛ جامعهای که پیغمبر طراحی کرده بود و او پیریزی کرده بود. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز ما مسلمانها بر روی شخصیت پیغمبر اکرم اگر تمرکز کنیم، دقت کنیم، بخواهیم درس بگیریم، برای دین و دنیای ما کافی است. برای بازگشت عزت ما نگاه کردن به این وجود و یاد گرفتن از او و درس گرفتن از او کافی است. مظهر علم بود، مظهر امانت بود، مظهر اخلاق بود، مظهر عدالت بود. بشر به چی احتیاج دارد؟ نیازهای بشری همینهاست. اینها نیازهایی است که در طول تاریخ بشر تغییر پیدا نکرده است. این همه تحولات و تطورات در زندگی انسانها از اوّلی که بشر به وجود آمد تا امروز - که اوضاع و احوال زندگی را، تشکیلات زندگی را دستخوش تغییرات گوناگونی کرده است - خواستههای اصلی بشر تغییر پیدا نکرده است. از اول تا امروز بشر به دنبال امنیت و آرامش بوده است، به دنبال عدالت بوده است، به دنبال اخلاق نیک بوده است، به دنبال ارتباط مستحکم با مبدأ آفرینش بوده است. اینها خواستههای اصلی بشریت است که از فطرت انسان بر میخیزد. مظهر همهی اینها پیغمبر اکرم (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) است... امت اسلامی امروز به پیشرفت علمی نیاز دارد، به ثقه و اطمینان به خدای متعال نیاز دارد، به روابط سالم و اخلاق حسنه در میان خودمان احتیاج داریم، باید با هم برادرانه رفتار کنیم، باید با هم با گذشت رفتار کنیم، باید نسبت به یکدیگر حلم داشته باشیم، باید با اغماض برخورد کنیم. مظهر همهی این خصوصیات پیغمبر اکرم است. علم او، حلم او، اغماض او، رحمت او و تودّد او با ضعفا، عدالت او نسبت به همهی آحاد جامعه، مظهر اینها پیغمبر است. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مقابل شهوات دنیائی احساس ضعف و زبونی نکنیم؛ در مقابل مال، در مقابل مقام، در مقابل وسوسههای گوناگون نفسانی احساس ضعف نکنیم؛ ایستادگی کنیم. اینهاست آن چیزی که بشریت را به اوج کمال میرساند، یک ملت را عزت میبخشد، یک جامعه را به خوشبختی و سعادت واقعی میرساند. به اینها ما احتیاج داریم؛ مظهر همهی اینها پیغمبر ماست. مربوط به :بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی - 1390/11/21 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : قبل از بعثت امانت... [نبی مکرم] به جوری است که همهی قریش و همهی عربی که او را میشناختند، به او لقب «امین» دادند. انصاف او نسبت به افراد و نگاه عادلانهی او نسبت به افراد جوری است که وقتی میخواهند حجرالاسود را به جای خود نصب کنند، و طوائف عرب، قبائل عرب با هم مناقشه دارند، نزاع دارند، او را به عنوان حَکم قرار میدهند؛ در حالی که یک جوانی است. این نشاندهندهی نگاه منصفانهی او به همه است که همه این را میدانستند. او را صادق میدانستند، او را امین میدانستند. این دوران جوانیاش است. بعد هم دوران بعثت؛ آن از خودگذشتگی، آن مجاهدت، آن ایستادگی. همهی بشرِ آن روز که با او مواجه بودند و در مقابل او بودند، نقطهی مقابل او حرکت میکردند و ضدیت با او میکردند. این همه فشار، این سیزده سالِ مکه، چه سالهای سختی بود؛ پیغمبر ایستاد و ایستادن او مسلمانهای مقاوم و مستحکمی به وجود آورد که هیچ فشاری روی آنها اثر نمیکرد. اینها درس است برای ما. بعد هم جامعهی مدنی را تشکیل داد، ده سال بیشتر هم حکومت نکرد. اما پی ریزی یک بنائی را کرد که در طول قرنهای متمادی، قلهی بشریت در علم، در تمدن، در پیشرفت معنوی، در پیشرفت اخلاقی، در ثروت، همین جامعه بود؛ جامعهای که پیغمبر طراحی کرده بود و او پی ریزی کرده بود. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه - 1390/07/24 عنوان فیش :نصب جوان نوزده ساله به فرمانداری مکه توسط پیغمبر(ص)؛ نشانه شایستهسالاری کلیدواژه(ها) : شایستهسالاری, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), حکومت نبوی, اعتماد به جوانان, استفاده پیامبر (صلی الله علیه و اله) از جوانان, استفاده از جوانان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در فتح مکه، پیغمبر یک جوان نوزده ساله را گذاشتند حاکم مکه. پیغمبر مکه را که فتح کردند، لازم بود حاکم یا فرمانداری آنجا بگذارند. این همه پیرمردها و بزرگان بودند، اما پیغمبر یک جوان نوزده ساله را منصوب کرد. بعضیها اشکال کردند که آقا این سنش کم است، چرا او را گذاشتید؟ طبق این روایت، پیغمبر فرمود: «لا یحتجّ محتجّ منکم فی مخالفته بصغر سنّه»؛ کسانی که با انتصاب این شخص برای فرمانداری مکه مخالفند، استدلالشان را این قرار ندهند که چون سنش کم است، جوان است؛ این استدلال، استدلال درستی نیست. یعنی اگر استدلال دیگری دارید، خیلی خوب، بیائید بگوئید؛ اما کم بودن سن، جوان بودن، استدلال درستی نیست. «فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر»؛ آن کسی که بزرگتر است، لزوماً برتر نیست؛ بلکه آن کسی که برتر است، در واقع بزرگتر است. افضل، یعنی شایستهتر. این شایستهسالاری است؛ خب، اینها باید رعایت شود. در همهی نظامات جمهوری اسلامی، در قوهی مجریه، در قوهی مقننه، در قوهی قضائیه، در نیروهای مسلح، در نهادهای گوناگون، این اصل شایستهسالاری باید رعایت شود. شایستهگزینی؛ گزینش باید بر طبق معیارها و صلاحیتها باشد، نه بر طبق امیال و چیزهای شخصی. این در اسلام خودش یک اصل است. تمام این تغییرها و تبدیلهائی که در اسلام وجود دارد، بر اساس این است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه - 1390/07/24 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در فتح مکه، پیغمبر یک جوان نوزده ساله را گذاشتند حاکم مکه. پیغمبر مکه را که فتح کردند، لازم بود حاکم یا فرمانداری آنجا بگذارند. این همه پیرمردها و بزرگان بودند، اما پیغمبر یک جوان نوزده ساله را منصوب کرد. بعضیها اشکال کردند که آقا این سنش کم است، چرا او را گذاشتید؟ طبق این روایت، پیغمبر فرمود: «لا یحتجّ محتجّ منکم فی مخالفته بصغر سنّه»؛ کسانی که با انتصاب این شخص برای فرمانداری مکه مخالفند، استدلالشان را این قرار ندهند که چون سنش کم است، جوان است؛ این استدلال، استدلال درستی نیست. یعنی اگر استدلال دیگری دارید، خیلی خوب، بیائید بگوئید؛ اما کم بودن سن، جوان بودن، استدلال درستی نیست. «فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر»؛ آن کسی که بزرگتر است، لزوماً برتر نیست؛ بلکه آن کسی که برتر است، در واقع بزرگتر است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث - 1390/04/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما پایههائی را که پیغمبر اکرم برای بنای جوامع برجسته و متکامل انسانی بناگذاری کرده بود، در میان خود نگه نداشتیم... این پایههائی که پیغمبر گذاشتند - پایهی ایمان، پایهی عقلانیت، پایهی مجاهدت، پایهی عزت - پایههای اصلی جامعهی اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت و هیأت رئیسه مجلس - 1390/01/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما هر کداممان نقصهائی داریم؛ کم هم نیست. معمولاً عیوب ما انسانها خیلی بیشتر از محسّناتمان است؛ خودمان ملتفت نیستیم. اگر اینجور نبود، کسی مثل پیغمبر با آن عظمت - که نور خالص است و ظلمتی در وجود او نیست - استغفار نمیکرد. پیغمبر هم استغفار میکرد؛ «لأستغفر اللَّه فی کلّ یوم سبعین مرّة». حضرت فرمود: بارها و بارها من در روز استغفار میکنم؛ «انّه لیغان علی قلبی». مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روایتی از پیغمبر اکرم است که: «ما بعث اللَّه نبیّا و لا رسولا حتّی یستکمل العقل»؛ هیچ پیغمبری را خدا مبعوث نکرد، مگر آن وقتی که عقل او کامل شده باشد. اما همین پیغمبر، بیشترین جهاد را، بیشترین مبارزه را، بیشترین خطرپذیری را میکند؛ یعنی شجاعت با عقلمداری باید همراه باشد. مربوط به :دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولیامر با رهبر انقلاب - 1389/04/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیدا کردن راههای نو، شیوههای نو، شیوههای کارآمدتر؛ چه در کارهای محدود، چه در کارهای کلان. فکر لازم دارد، تلاش لازم دارد. بعضیها میگویند حالا ولش کن؛ همان کاری که دیگران میکنند، ما هم میکنیم. بعضی میگویند نه؛ به خودشان میقبولانند که کاری مبتکرانه و خلاقانه ارائه بدهند. اینها انگیزه میخواهد. بدون انگیزه، بدون یک عامل درونی، اینجور کارهای برجسته، چه از لحاظ کمّی، چه از لحاظ کیفی، امکانپذیر نیست. این انگیزه چیست؟ این انگیزه، ترکیبی است از ایمان و آگاهی. این دو چیز به انسان انگیزه میدهد: ایمان داشته باشد، آگاهی هم داشته باشد.... و اسلام و تاریخ اسلام و وجود مقدس خاتمالانبیاء (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) در تقویت این انگیزه و شناخت مواقع وجود این انگیزه و بهرهبرداری از آن به نفع اهداف و آرمانها، غوغائی کردند. انسان وقتی که تاریخ اسلام را نگاه میکند، میبیند در این خصوص غوغاست. یک نمونهی آن را من عرض بکنم.در جنگ احد... مسلمانها اول پیروز شدند؛ بعد به خاطر دنیاطلبىِ یک عده از خودشان، دچار شکست شدند. کسانی از اینها به شهادت رسیدند - مثل جناب حمزهی سیدالشهداء و دیگران - بقیه هم فرار کردند و رفتند روی آن کوه... پیغمبر فرمود شهدا را بردارند و به مدینه بیاورند - احد نزدیک مدینه است - راه افتادند، آمدند وارد مدینه شدند... شبِ آن روزی که این حادثهی تلخ اتفاق افتاده بود، برای پیغمبر خبر آوردند که یک عده از مشرکین بعد از آنکه از مدینه دور شدند، به این فکر افتادهاند که حالا که مسلمانها شکست خوردند، خوب است ما حمله کنیم و کار مسلمانها را تمام کنیم. این خبر که به مدینه رسید، یک عده از آدمهای دهنلق - یا مغرض یا جاهل که شایعات بد را بلافاصله مثل برق و باد منتشر میکنند - شروع کردند این را منتشر کردن... گفتند آقا پدرمان درآمد؛ اینها به ما حمله میکنند؛ بترسیم، چه، چه، چه. بنا کردند توی دل مردم را خالی کردن. اینجا پیغمبر اکرم آمد وسط میدان. در یک چنین جاهائی، اِعمال آن روح نبوت لازم است. پیغمبر مردم را جمع کردند، گفتند همه بیائید توی مسجد. آمدند توی مسجد. فرمود: شنیدم دشمن در فلان نقطه اجتماع کرده؛ منتظر است که شما غفلت کنید، به شما حمله کند. باید همین امشب بروید آنها را تارومار کنید. گفتند: حاضریم یا رسولاللَّه! فرمود: نه؛ فقط کسانی که امروز در جنگ احد بودند، آنها باید بروند. یعنی همانهائی که خستهاند، همانهائی که از صبح تا شب جنگیدند، همانهائی که بدنشان هم زخمی است، باید بروند؛ هیچ کس غیر از اینها نباید برود. اول یک عدهای شاید تعجب کردند، بعد دیدند عجب حکمی است. کسانی که آن روز در جنگ احد بودند، آسیب هم دیده بودند، خسته هم بودند، بلافاصله جمع شدند. پیغمبر گفت بروید این قضیه را تمام کنید و برگردید. کسانی که آن زخم را امروز خوردهاند و ضربهای را که دشمن وارد آورده، مایلند جبران کنند و ضربهی متقابل بزنند، خودشان دستشان توی کار بوده، نه اینکه خبر را از دهن این و آن شنفته باشند، همینها را پیغمبر به خط کرد، بسیج کرد و گفت شماها باید بروید اینها یک عدهای بودند - خیلی هم نبودند - سوار شدند و راه افتادند طرف همان منطقه، و دشمنی را که کمین گرفته بود، غافلگیر کردند و به او ضربه زدند و تارومار کردند و برگشتند. آیهی شریفه نازل شد: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم». مؤمنین آن کسانی هستند که وقتی شایعهپراکنها آمدند گفتند علیه شما آنجا جمع شدند و بترسید، «فزادهم ایمانا»؛ اما این ترس که به وجود نیامد، انگیزه و ایمان آنها تقویت و بیشتر هم شد. مربوط به :بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر - 1388/07/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : خدای متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه میفرماید: ای پیغمبر! من با بصیرت حرکت میکنم؛ «قل هذه سبیلی ادعوا الی اللَّه علی بصیرة انا و من اتّبعنی»؛ خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت میکند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مکه است؛ آن وقتی که هنوز حکومتی وجود نداشت، جامعهای وجود نداشت، مدیریت دشواری وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولی. مربوط به :بیانات در سالروز عید سعید مبعث - 1388/04/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از قول امالمؤمنین عایشه نقل شده است که سؤال کردند راجع به پیغمبر - اخلاق پیغمبر، رفتار پیغمبر - گفت: «کان خلقه القرآن»؛ اخلاق او، رفتار او، زندگی او، تجسم قرآن بود. یعنی چیزی نبود که به او امر کند، خود او از آن غافل بماند... پیغمبر خود عامل بود؛ «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه»، و مؤمنون هم دنبال سر پیغمبر. او عامل است، مردم هم به عمل او نگاه میکنند، راه را پیدا میکنند. مربوط به :بیانات در سالروز عید سعید مبعث - 1388/04/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اولین کار پیامبر مکرم اثاره ی عقل و برشوراندن قدرت تفکر است. مربوط به :بیانات در سالروز عید سعید مبعث - 1388/04/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اولْعامل به همهی احکام اسلام، خودِ شخص نبی مکرم اسلام بود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) - 1388/04/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روایات اهل سنت دربارهی محبت پیغمبر به امیرالمؤمنین (علیهما الصّلاة و السّلام) مطالبی آمده است که برای همهی مسلمانان قابل تدبر و قابل توجه است. در سنن «تَرمذی» که از صحاح ستهی اهل سنت است، از قول امالمؤمنین - عایشه - نقل میکند که ایشان گفته است که: «ما خلق اللَّه خلقا احبّ الی رسول اللَّه (صلّی اللَّه علیه و اله) من علىّ»؛ یعنی ایشان شهادت میدهد که در میان خلائق هیچ انسانی محبوبتر از امیرالمؤمنین در نزد پیغمبر و در چشم پیامبر مکرم نبود. باز در یک روایت دیگری، احمد حنبل -که از ائمهی چهارگانه اهل سنت است- از اسماء بنت عمیس نقل میکند که گفت: پیغمبر اکرم دست به دعا برداشت و عرض کرد: «اللّهمّ انّی اقول لک کما قال اخی موسی اجعل لی وزیرا من اهلی اشدد به ازری و اشرکه فی امری علىّ کی نسبّحک کثیرا و نذکرک کثیرا»؛ یعنی پیغمبر اکرم به خداوند متعال عرض میکند: پروردگارا! همان طوری که موسای پیغمبر از تو درخواست کرد که برای او وزیری قرار بدهی، شریکی قرار بدهی که در کارها به او کمک کند و همراه او باشد و بازوی توانای او باشد، من هم از تو درخواست میکنم که علی را وزیر من و شریک من و بازوی توانای من قرار بدهی. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امیرالمؤمنین وقتی دربارهی زهد او سخن گفته شد، گفت زهد من کجا و زهد پیغمبر! در مجاهدت، در صبر و در همهی این مراتب، امیرالمؤمنین شاگرد برجسته و ارشد پیامبر خداست. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظهی این زندگی یک حادثه، درس و جلوهی عظیم انسانی است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر اکرم داناترین و خردمندترینِ مردم مکه بود، قبل از اینکه به نبوت برسد؛ کریمترین و شریفترین و بااخلاقترینِ مردم آن منطقه بود، قبل از اینکه به نبوت برسد. در میان آن مردم این انسان برجسته مورد لطف الهی قرار گرفت و این بار بر دوش او نهاده شد؛ چون خدا او را آزموده بود. خدا بندهی خود را میشناخت و میدانست که این بار را بر دوش چه کسی میگذارد، و پیغمبر ایستاد. این ایستادگی، این استقامتِ همراه با معرفت عمیق به آن هدفی که به سوی آن حرکت میکند و آن راهی که آن را میپیماید، پشتوانهی همهی پیشرفتهای پیغمبر و پشتوانهی شکوفائی این حرکت عظیم شد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی که در مرحلهی اول بعثت، بعد از آنی که با گذشت سه سال یا بیشتر - که دعوت پنهانی بود، مخفی بود - پیغمبر توانسته بود سی، چهل نفر را مسلمان بکند، بعد امر الهی آمد که: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین. انّا کفیناک المستهزءین»؛ علنی کن، برو توی میدان، پرچم را به دست بگیر و کار را علنی کن. پیغمبر آمد وسط میدان و قضایائی که شنیدهاید. بزرگان و صنادید قریش و زرمندان و زورمندان آن جامعه به خود ترسیدند و لرزیدند. اولین کاری که کردند، تطمیع آن بزرگوار بود. آمدند پیش جناب ابیطالب گفتند که این برادرزادهی تو اگر ریاست میخواهد، ما ریاست مطلق خودمان را به او میدهیم؛ اگر ثروت میخواهد، آنقدر به او ثروت میدهیم که از همهی ما ثروتمندتر بشود؛ اگر مایل است پادشاهی کند، ما او را به عنوان پادشاه خودمان انتخاب میکنیم. بگوئید از این حرفهائی که میزند، دست بردارد. جناب ابیطالب که بر جان پیغمبر میترسید و از توطئهی آنها بیمناک بود، پیش پیغمبر آمد و گفت بزرگان مکه این پیغام را دادند؛ شاید نصیحت کرد، توصیه کرد که حالا شما هم یک خردهای کوتاه بیائید؛ این ایستادگی به این اندازه دیگر چرا؛ لازم نیست. پیغمبر فرمود: «یا عمّ! واللَّه لو وضعوا الشّمس فی یمینی و القمر فی شمالی لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتّی اظهره اللَّه او یذهب بما فیه»؛ عموجان! اگر خورشید را در دست راست من بگذارند، ماه را در دست چپ من بگذارند، برای اینکه من از این هدف دست بکشم، سوگند به خدا این کار را نمیکنم؛ تا وقتی یا خدا ما را پیروز کند یا همهی ما از بین برویم. بعد در روایت دارد که «ثمّ اغرورقت عیناه من الدّمع»؛ چشم مبارک پیغمبر لبریز اشک شد و از جا بلند شد. ابوطالب این ایمان، این استقامت را وقتی که دید، منقلب شد و گفت: «یابن اخی اذهب و قل ما احببت»؛ برو هرکاری که میخواهی بکن؛ هدفت را دنبال کن. «واللَّه لا اسلّمنّک بشیء»؛ سوگند به خدا من تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم. این ایستادگی، ایستادگی میآفریند. این استقامت از پیغمبر، ریشهی استقامت را در ابوطالب مستحکم میکند. این پایبندی به هدف، نترسیدن از دشمن، طمع نورزیدن در آنچه که در دست دشمن است، دل نبستن به امتیازی که دشمن میخواهد بدهد در مقابل متوقف کردن این راه، ایستادگی میآفریند، آرامش به وجود میآورد، اعتماد به راه و به هدف و به خدائی که این هدف متعلق به اوست، به وجود میآورد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آیهی قرآن میفرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم». اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنی استحکام، استواری، خورده نشدن. یک فلزی زنگ میزند، خورده میشود، پوک میشود، از بین میرود؛ یک فلز هم قرنهای متمادی که بگذرد، دچار خوردگی و زنگزدگی و پوسیدگی و پوکی نمیشود. اشداء یعنی این. شدت یعنی استحکام. استحکام یک وقت در میدان جنگ است، یک جور بروز میکند؛ یک وقت در میدان گفتگوی با دشمن است، یک جور بروز میکند. شما ببینید پیغمبر در جنگهای خود، آنجائی که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوری حرف میزند. سرتا پای نقشهی پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهای مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئی! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. این معنای اشداء علی الکفار است. رحماء بینهم، یعنی در بین خودشان که هستند، نه؛ اینجا دیگر خاکریز نرم است، انعطاف وجود دارد؛ اینجا دیگر آن شدت و آن صلابت نیست. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) - 1387/05/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظهی این زندگی یک حادثه و درس است؛ یک جلوهی عظیم انسانی است؛ تمام این بیستوسه سال همینجور است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی - 1387/02/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «انّکم من ادم و ادم من تراب»؛ پیامبر بزرگوار ما به آنهایی که میخواستند به نسبتهای قبیلهای خودشان با چشم تعصب نگاه کنند و دیگران را نفی بکنند، با این زبان جواب داد. یعنی پیوند درون عشیرهای و قبیلهای بسیار خوب و بسیار امر پسندیدهای است؛ ارتباط و اتصال خانوادگی و فامیلی و رحِم، یک نقطهی مثبت است؛ اما نباید این را وسیلهای برای نفی کسانی که خارج از محدودهی این خانواده و عشیره هستند، قرار داد... «انّکم من ادم و ادم من تراب»؛ پیغمبر فرمود: همهی شماها فرزند آدمید، آدم هم از خاک است. «پس ای بنده افتادگی کن چو خاک». ببینید این آموزش اسلامی به ما - در همهی سطوح - چقدر عمیق است! مربوط به :بیانات در دیدار معلمان استان فارس - 1387/02/12 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک حدیثی از پیغمبر اکرم - غیر از آیات قرآن که: «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» که چند جای قرآن تکرار شده - است که تعلیم را به پیامبر نسبت میدهد. آن حدیث این است که: «انّ اللَّه لم یبعثنی معنّتا و لا متعنّتا ولکن بعثنی معلّما میسّرا»؛ خدا من را معلم مبعوث کرده است؛ معلمِ میسّر، یعنی آسانساز. زندگی را برای متعلمین خودم با آموزشهای خودم آسان میسازم و کار را بر آنها آسان میکنم. این آسانسازی، غیر از آسانگیری است؛ یعنی سهلانگاری نیست. من معنّت و متعنّت نیستم. نه خودم را دچار پیچ و خمهای دشوار زندگی میکنم، نه مردم را؛ بلکه با تعلیم خود، مردم را به راه راست، راه صحیح، راه آسفالته، صراط مستقیم هدایت میکنم. مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1387/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : میلاد نبی مکرم حضرت محمد بن عبدالله (صلّی الله علیه و اله و سلّم)...، میلاد پرچمدار توحید و عدالت و دانایی و پاکیزگی است؛ «هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»؛ مظهر این همه، خود آن وجود مقدس است. از آغاز ولادت تا دوران بعثت ـ یعنی چهل سال ـ برای پیامبر عزیز ما، آزمون پاکی و امانت و جوانمردی و صداقت بود. در آن زمان دوست و دشمن، از رؤسای قبائل تا آحاد مردم و مسافرانی که به مکه سفر میکردند، یا کسانی که پیامبر مکرم را در سفرهای تجارتی خود زیارت میکردند، همه به این معنا اعتراف میکردند و شهادت میدادند که این انسان بزرگوار و نجیب، مظهر پاکی و امانت و صداقت و جوانمردی است. در طول این چهل سال یک نقطهی تاریک در زندگی این بزرگوار کسی ندید، یک دروغ نشنید، یک تعدی و دستدرازی به حقوق دیگران از او مشاهده نشد؛ همهی مردم به این معنا اعتراف میکردند. چهل سال پیامبر مکرم را مردم با این خصال و صفات شناختند. مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1387/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نبی مکرم حضرت محمد بن عبدالله (صلّی الله علیه و اله و سلّم) پرچمدار توحید و عدالت و دانایی و پاکیزگی است. مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1387/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از آغاز ولادت تا دوران بعثت برای پیامبر عزیز ما، آزمون پاکی و امانت و جوانمردی و صداقت بود مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1386/12/22 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگی پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیرهی پیغمبر، در درسهای قولی و عملی پیغمبر، گنجینهی عظیمی برای مسلمانها نهفته است، ما اگر از این گنجینه استفاده کنیم، امت اسلامی به آنچنان موقعیتی خواهد رسید که نتوانند به او زور بگویند؛ زیر فشار قرار بدهند و تهدید کنند؛ این برای ما درس است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1386/12/22 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نام پیغمبر، یاد پیغمبر، زندگی پیغمبر، سیرهی پیغمبر و تعالیم پیغمبر میتواند امت اسلامی را از رخوت خارج کند، به او نشاط بدهد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1386/06/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده میفرمود برای ورود در این عرصهی خطیر و والا و پربرکت؛ «قد اقبل الیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبهی روز جمعهی آخر ماه شعبان، بنا به روایتی اینطور فرمود: خبر داد، توجه داد به مردم که ماه رمضان فرا رسید. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1386/06/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر اکرم... - آن انسان والا - استغفار میکرد. حالا استغفار امثال ما از نوعی از گناهان است؛ این گناهان متعارف و معمولی و گرایشهای حیوانی در وجود ما و همین گناهانِ به تعبیری میگوئیم گناهان چارواداری؛ گناههای آشکار و واضح. بعضیها استغفارشان از چنین گناهانی نیست؛ از ترک اولی است. مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - 1386/06/04 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر تا لحظهی مرگ ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اولین حادثهای که در اسلام، در دورانی که پیغمبر از فشار مخالفان در مکه خلاص شد، اتفاق افتاد، چه بود؟ تشکیل حکومت. پیغمبر به مدینه آمد و حکومت تشکیل داد. پیغمبر نیامد مدینه که بگوید من عقاید شما را اصلاح میکنم، احکام دینی را برایتان بیان میکنم، شما هم یک نفر را به عنوان حاکم برای خودتان انتخاب کنید؛ چنین چیزی نبود، بلکه پیغمبر آمد و ازمّهی سیاست را به دست گرفت. ایشان از اول که وارد شد، خط مشی نظامی، سیاسی، اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراحی کرد. چطور این دین به خط مشیهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی کاری نداشته باشد و در عین حال، دینِ همان پیغمبر هم باشد!؟ مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر اکرم از طریق جبرئیل مطلع شد که زینب (دختر عمهاش) که یک روزی برای مبارزهی با اشرافیگری، او را به عقد پسرخواندهی آزاد شدهی خودش (یعنی زیدبن حارثه) درآورده بود، همسرش خواهد شد. پیغمبر زیدبن حارثه را که غلامش بود، خرید، آزاد کرد و به عنوان پسرخواندهی خودش انتخاب کرد و بعد هم دختر عمهی خودش زینب را - که جزو اشراف و خانوادهی قریش و بنیهاشم بود - به تزویج او در آورد. با هم زندگی میکردند. جبرئیل خبر داد که این زینب، زن تو خواهد شد. پیغمبر سکوت کرد، «و تخشی النّاس واللَّه احبّ ان تخشاه». بعد خود زید آمد و به پیغمبر شکایت کرد که من نمیتوانم با این خانم زندگی کنم؛ خانم و اشراف زاده و اعیانزاده، و من، غلام و سابقهی بردگی؛ اصرار داشت که او را طلاق بدهد. پیغمبر اکرم سفارش کرد که: «امسک علیک زوجک»؛ او را نگهدار. «و تحفی فی نفسک ما اللَّه مبدیه». بعد بالاخره آنچه که تقدیر و امر الهی بود، انجام گرفت. پیغمبر هم که مطیع امر پروردگار است. زید، زینب را طلاق داد و پیغمبر زنِ پسر خواندهی خودش را خواستگاری کرد و گرفت؛ و این در حالی بود که زنِ پسر خوانده را مثل زنِ فرزند میدانستند؛ خرافه یعنی این. بر حسب سنتهای قدیم جاهلی، مسلمانها هم هنوز در همان فکرها بودند که کسی زنِ پسرخواندهی خودش را نمیتواند بگیرد؛ اما پیغمبر زن پسرخواندهی خودش را گرفت. این است که میگوید: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه». مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر از اولی که به مکه آمد ازمّهی سیاست را به دست گرفت و خط مشی نظامی، سیاسی، اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراحی کرد. مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - 1385/06/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در... صلوات ماه شعبان - صلواتی که وارد شده و اول ظهر خوانده میشود - «الّلهم صلّ علی محمّد و آل محمّد شجرة النبوّة و موضع الرّسالة»، تا میرسد به اینجا «و هذا شهر نبیّک سیّد رسلک شعبان الّذی حففته منک بالرّحمة و الرّضوان»؛ این ماه پوشیده و محفوفشدهی به رحمت و رضوان الهی است؛ آن وقت «الّذی کان رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محل حمامه»؛ یعنی تا دم مرگ... ماه شعبان که میشد، ماه صیام و قیام پیغمبر بود - قیام یعنی برخاستن در نیمههای شب و تضرع، ذکر و خشوع، و صیام هم که روزهی روز هست - این روش پیغمبر بود. ببینید پیغمبر با آن عظمت مقامش و با آن رسیدن به عالیترین مرتبهی عصمت، در عین حال از این تلاش و مجاهدتی که او را دائم به خدا نزدیکتر و متذکرتر کند، تا دم مرگ باز نمیایستاد. چون پیغمبر هم روزبهروز تکامل پیدا میکرد. پیغمبرِ سال اول بعثت با پیغمبرِ سال بیستوسوم بعثت، یکجور نبودند؛ پیغمبر بیستوسه سال در تقرب پروردگار جلو رفته بود. اما حتّی تا همان سال آخر هم - که مراحل عالی انسانیت که اصلاً در عقل هیچ انسانی نمیگنجد، او طی کرده بود - از ذکر و ارتباط و اتصال و خشوع غافل نمیماند. مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - 1385/06/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه شعبان، ماه صیام و قیام پیغمبر بود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث - 1385/05/31 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مکرمتهای اخلاقی و فضیلتهای روحی بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد. تا کسی خود دارای برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد؛ لذا در اوائل بعثت، خداوند متعال خطاب به پیغمبر میفرماید: «انّک لعلی خلق عظیم». ساخته و پرداخته شدن پیغمبر، تا ظرفی بشود که خدای متعال آن ظرف را مناسب وحی خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛ لذا وارد شده است که پیغمبر اکرم که در جوانی به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهای هنگفتی از طریق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بین مستمندان تقسیم کردند. در این دوران که دوران اواخر تکامل پیغمبر و قبل از نزول وحی است - دورانی که هنوز ایشان پیغمبر هم نشده بود - پیغمبر از کوه حرا بالا میرفت و به آیات الهی نگاه میکرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمین، به این خلایقی که در روی زمین با احساسات مختلف و با روشهای گوناگون زندگی میکنند. او در همهی اینها آیات الهی را میدید و روزبهروز خضوع او در مقابل حق، خشوع دل او در مقابل امر و نهی الهی و ارادهی الهی بیشتر میشد و جوانههای اخلاق نیک در او روزبهروز بیشتر رشد میکرد. در روایت است که: «کان اعقل النّاس و اکرمهم»؛ پیامبر قبل از بعثت، با مشاهدهی آیات الهی، روزبهروز پُربارتر میشد، تا به چهل سالگی رسید. «فلمّا استکمل اربعین سنة و نظراللَّه عزّوجلّ الی قلبه فوجده افضل القلوب و اجلها و اطوعها و اخشعها و اخضعها»؛ دل او در چهل سالگی نورانیترین دلها، خاشعترین دلها، پُرظرفیتترین دلها برای دریافت پیام الهی بود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث - 1385/05/31 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «هو الّذی بعث فی الامیّیّن رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه». «یزکّیهم»؛ یک یک دلها در زیر تربیت پیغمبر قرار میگرفت. پیغمبر به یکایک ذهنها و خردها، دانش و علم را تلقین میکرد. «و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». حکمت یک مرتبهی بالاتر است. فقط این نبود که قوانین و مقررات و احکام را به آنها بیاموزد، بلکه حکمت به آنها می آموخت. چشمهای آنها را بر روی حقایق عالم باز میکرد. ده سال هم پیغمبر اینگونه و با این روش حرکت کرد. از طرفی سیاست، ادارهی حکومت، دفاع از کیان جامعهی اسلامی، گسترش دامنهی اسلام، باز کردنِ راه برای اینکه گروههای خارج از مدینه بتدریج و یک به یک وارد عرصهی نورانی اسلام و معارف اسلامی شوند، از طرف دیگر هم تربیت یکایک افراد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگران - 1385/02/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روایت وارد شده است که اگر پیغمبر میدید یک آدم جوانی و قادر بر کاری نشسته است، تنبلی میکند و کار انجام نمیدهد، میفرمود: «سقط من عینی»؛ از چشمم افتاد. کار، عمل صالح است. شنیدهاید، پیغمبر دست این صحابی را دید زمخت و پینهبسته است؛ گفت: چرا دستت اینطور است؟ گفت: یا رسولاللَّه! من با این دست کار میکنم. پیغمبر این دست را گرفت و بوسید و فرمود: «هذه ید لا تمسّه النار»؛ آتش، این دست را لمس نمیکند. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1385/01/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در سورهی «هود» خدای متعال به پیغمبر میفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا». یک روایتی از پیغمبر هست که فرمود: «شیّبتنی سورة هود»؛ یعنی سورهی «هود» من را پیر کرد؛ از بس بار این سوره سنگین بود. کجای سورهی هود؟ نقل شده است که مراد، همین آیهی «فاستقم کما امرت» است. چرا پیغمبر را پیر کند؟ چون در این آیه میفرماید: همچنانی که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگی کن، استقامت کن و صبر نشان بده. خود این ایستادگی کار دشواری است. این «صراط» است؛ پل صراطی که مظهر آن را در روز قیامت برای ما تصویر کردهاند. باطن عمل و راه ما در اینجا، همان پل صراط است؛ ما الان داریم روی پل صراط حرکت میکنیم؛ باید دقت کنیم. اگر انسان بخواهد این دقت را در همهی رفتار خود به کار بگیرد، او را پیر میکند. لیکن از این مهمتر به گمان من، آن جملهی بعد است: «و من تاب معک». پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگی کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگی وادار کند. انسانهایی که از یک طرف در معرض هجوم بلایا و مشکلات زندگی هستند - دشمنان، توطئهگران، بدخواهان و قدرتهای مسلط - و از طرف دیگر، مورد تهاجم هواهای نفسانی خودشان هستند... از این صراط مستقیم، به چپ یا راست انحراف پیدا میکنند...، به گمان زیاد، این، آن کاری است که پیغمبر را پیر کرد... میدانید نبی اعظم اسلام مسلمانها را - چه در دوران مکه (سیزده سال) و چه در دوران تشکیل حکومت در مدینه - از چه گذرگاههای لغزنده و دشواری عبور داد و به آن قلهها رساند؟ یک چنین حرکت عظیمی، کار هیچ انسانی نبود. آن مردمی که هیچی نمیفهمیدند و از اخلاق انسانی هیچ بویی نبرده بودند. پیغمبر اینها را به انسانهایی تبدیل کرد که فرشتگان الهی در مقابل عظمت و نورانیت آنها احساس حقارت میکردند. استقامت، این است. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1385/01/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یک قلم از تعلیمات پیامبر این است که « الّلهم ارزقنی حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنی الی قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهی و محبت کارهایی که محبوب الهی است؛ این عشقها را در دل خود برویانیم. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر اعظم اسلام، مجموعهی فضائل همهی انبیاء و اولیاء است؛ نسخهی کامل و تکامل یافتهی همهی فضائلی است که در سلسلهی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. نام احمد نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست وقتی نام پیامبر اعظم را میآوریم، کأنه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسی، شخصیت عیسی، شخصیت لقمان، شخصیت همهی بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیر مؤمنان و ائمهی هدی (علیهمالسّلام) در این وجود مقدس، متبلور و مجسم است. پیامبر اعظم را میتوان به درخشانترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد و از آن وجود بزرگ و مقدس با این عنوان تعبیر کرد. چرا میگوییم ستارهی درخشان، نمیگوییم خورشید؟ چون خورشید یک جسم و جرم مشخص و معین است، نورانی است و با عظمت است؛ اما یک جرم و یک کرهی آسمانی است. لکن در این ستارههایی که شما میبینید، ستارههایی هستند که یک کهکشانند و از این کهکشانی که ما در شبهای تابستان در آسمان بالای سر خودمان میبینیم، هزاران برابر بزرگترند. کهکشان یعنی: آن مجموعهای که هزاران منظومه و هزاران خورشید در آن هست. پیامبر اعظم یک وجود کهکشانوار است و در او هزاران نقطهی درخشندهی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری هست؛ روزآمدی همراه با دوراندیشی هست؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونهی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کاملتر از او نیافریده است؛ او مبشر است، بشارتدهنده است؛ منذر است، بیمدهنده است؛ بر همهی بشریت و بر همهی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخوانندهی همهی بشریت به سوی خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست.«انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الی اللَّه بأذنه و سراجا منیرا». مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اعظم اسلام، مجموعهی فضائل همهی انبیاء و اولیاء است. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اعظم اسلام، نسخهی کامل و تکامل یافتهی همهی فضائلی است که در سلسلهی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر را میتوان به درخشانترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اعظم یک وجود کهکشانوار است و در او هزاران نقطهی درخشندهی فضیلت وجود دارد. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در نبی مکرم اسلام حکومت همراه حکمت هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در پیغمبر عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در پیامبر اعظم جهاد همراه با رحمت هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در پیامبر عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در رسول خدا عزت همراه با فروتنی و خاکساری هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در وجود پیامبر هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در وجود پیامبر صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی هست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر فراخوانندهی همهی بشریت به سوی خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در آیین و فرهنگ پیامبر اعظم توقف و ایستادن نیست ، وامانده شدن و تحجر نیست و نومیدی وجود ندارد؛ پیامبر ما با نومیدی جنگید. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1385/01/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در آیین و فرهنگ پیامبر اعظم نومیدی وجود ندارد؛ پیامبر ما با نومیدی جنگید. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز بشر عیناً همان نیازهایی را دارد که پنجهزار سال پیش، این نیازها را داشت؛ نیازهای اصولی بشر، هیچ تفاوتی نکرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرتهای ستمگر رنج میبرد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنیا را از نفوذ قدرتهای ستمگر و ویرانگر نگاه کنید، خواهید دید که بشر دارد رنج میبرد. آن روز هم نیاز بزرگ بشر عدالت بود و برترین رنج او بیعدالتی؛ امروز هم شما نگاه کنید، در دنیا بزرگترین مشکل بشر، بیعدالتی است... این پایهها را پیغمبر اسلام بنیان گزاری کرد و برای حفاظت از آن، مسألهی وصایت و نیابت را قرار داد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1384/08/08 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر ما معلم اخلاق است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1384/08/08 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پرچم تهذیب و تکمیل اخلاق را پیغمبر برافراشته و رسالت پیغمبر اعلام کرده است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم پاکدشت - 1383/11/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مسأله ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) به عنوان ولی امر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلّی الله علیه واله وسلّم) یک حادثه ی بسیار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دربارهی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ پیغمبر مثل یک پزشکِ دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آنجایی که احتیاج به داغ کردن داشت. درشتی و نرمی به هم در به است چو رگزن که جراح و مرهم نِه است رگزن، هم رگ را میزند، هم مرهم میگذارد؛ هم خون را میگیرد، هم خون را بند میآورد؛ خونِ زیادی را میگیرد، اما نمیگذارد خون اضافهی براندازهی لازم هم از رگ بیرون برود؛ مرهم هم میگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات - 1383/07/13 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در صلوات شعبانیه]که در مفاتیح مقرر است: «الّذی کان رسول الله (صلّیاللهعلیهواله) یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه واعظامه الی محلّ حمامه»؛ پیغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ میداشت و در مقابل ماه شعبان خضوع میکرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان. مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1383/03/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عَن اَبی عَبدِ الله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ: کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصالٍ: مِنَ الشَّکِ وَ الشِّرکِ وَ الحَمیَّةِ وَ الغَضَبِ وَ البَغیِ وَ الحَسَد. کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصال پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه آله) هر روز از شش خصلت به خدای متعال پناه میبرد. معنای تقوا این است: مراقبت؛ مراقبت از خود، که هر روز انسان آن حفرهها و چاهها و گودالهایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند محاسبه کند و به خود تلقین کند مراقبت از اینها را. پیغمبر با مقام عصمت، در عین حال این قدر مراقب خود است! همین مراقبتها است که موجب آن عصمت هم میشود. این شش خصوصیّتی که پیغمبر هر روز از آنها به خدا پناه میبرد، اینها است: مِنَ الشَّک اوّل، شک است. شک همیشه از جهل ناشی نمیشود که یک مبنایی برای انسان روشن نباشد، شک کند؛ نه، گاهی مبنا هم روشن است برای انسان. شک و تردیدِ نفْسانی، بسیاری از اوقات از وسوسه ناشی میشود؛ وارداتِ شیطانی نفْسِ انسان -که آن هم به نوبهی خود معلول گرفتاریهای ما و ابتلائات ما به امور دنیا است- شک ایجاد میکند. وَ الشِّرک پیغمبر از شرک به خدای متعال هر روز پناه میبرد. خب پیدا است که آن شرکِ جلی، خیلی دور از ساحت ماها است که در مقابل یک بتی مثلاً سجده کنیم؛ این پیدا است که مراد از شرک، شرک خفی است که انسان غیر خدا را به نحوی داخل کند در کاری که باید برای خدا انجام بگیرد... وَ الحَمِیَّة و حمیّت یعنی جانبداریِ بیمنطق؛ از یک کسی، از یک چیزی، از یک فکری، از یک راهی، از یک گروهی، از یک خطّی -به قول امروز، خط و خطوط- به طور بیمنطق دفاع کند، جانبداری کند. اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلِیَّة؛ این از خصوصیّات کفّار بود در زمان پیغمبر که این چون خویشاوند ما است، این چون در قبیلهی ما است، این چون جزو رفقای ما است، این چون جزو مجموعهی خطّ فکری ما است، هر غلطی کرد، ما بایستی سینه سپر کنیم و بیاییم از او دفاع کنیم... وَ الغَضَب و خشمگین شدن، که اختیاریِ انسان نیست؛ چون غضب، عقل را تحت تأثیر قرار میدهد. انسان واقعاً باید پناه ببرد... وَ البَغی و «بغی» یعنی دشمنی کردن علیه کسی، مجموعهای، چیزی، آن هم بیدلیل. از روی احساسات نفْسانی، انسان با یک کسی بیخودی دشمنی کند؛ این بغی است. وَ الحَسَد و یکی هم حسد؛ از حسد هم باید پناه برد به خدا، که مایهی رنج خود و دیگران است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1383/02/18 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر اسلام معلم همهی نیکیها و معلم عدالت، انسانیت، معرفت، برادری و معلم رشد و تکامل و پیشرفت دائمی بشر تا انتهای تاریخ هست. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1383/01/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : زندگی پیامبر اکرم - زندگی برای خدا، در راه خدا و وقف گسترش تعالیم الهی - و شخصیت یکتا و بی نظیر آن بزرگوار برای همهی دوران تاریخ اسلام یک نمونه و درس و یک الگوی همیشگی است؛ «لکم فی رسول الله اسوة حسنة». با این مجاهدت، تعالیم اسلام در تمام تاریخ پراکنده شد و گسترش پیدا کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1382/04/07 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : خداوند متعال حبیب خود، پیغمبر مکرّم و معظّم را در امتحان دشواری قرار داد که در آن واقعه بیشترین چیزی که در تهدید لطمه بود، آبرو و اعتبار خود پیغمبر بود؛ قضیهای که در سوره احزاب بیان شده است: «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه، أمسک علیک زوجک واتّق اللَّه و تخفی فی نفسک مااللَّه مبدیه». در این حادثه، افکار و عواطف عمومی ممکن بود علیه پیغمبر تحریک شود؛ موضع، موضع تهمت بود؛ «و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه». خدا به پیغمبرش میگوید ملاحظه حرف این و آن را میکنی، در حالیکه باید ملاحظه خدا را بکنی. و پیغمبر ملاحظه خدا را کرد و این امتحان بزرگ و بسیار دشوار را از سر گذراند. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1382/03/07 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تعبیر «سکینه» در سوره مبارکه «الفتح» - «انا فتحنا لک فتحاً مبینا» - عجیب است که متعلّق به این سوره است و سه مرتبه در این سوره عنوان «انزال السکینه» بر دل مؤمنین تکرار شده است. یکی از آزمایشهای تلخ و دشوار مسلمانان همین قضیه مربوط به «انّا فتحنا» بود که پیغمبر اکرم بر مبنای سیاستی صحیح و الهی، تصمیم گرفت به سمت مکه راه بیفتد؛ مکهای که دو سال قبل از این موضوع، مدینه را محاصره کرده بود و میخواستند پدر مردم را دربیاورند. جنگ با آن شرایط سخت پیش آمد و به خون پیغمبر و یاران او تشنه بودند. پیغمبر فرمود ما میخواهیم به عمره برویم. به مسلمانان هم فرمود بیایید تا برویم. عدّهای ترسیدند و گفتند پیغمبر به مدینه برنمیگردد؛ نابود شد؛ از بین رفت. این ماجرای «انزال السکینه» مربوط به اینجاست که خدای متعال آنچنان دلهای مؤمنان را آرام کرد که رفتند و با دشمن مواجه شدند و با پیروزی کامل برگشتند. در واقع همان چیزی که پیغمبر میخواست، تحقّق پیدا کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان - 1381/12/06 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روش پیامبر گرامی «عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رحیم» است و نظام اسلامی همان روش را باید داشته باشد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مرحوم آقای طباطبایی رضواناللَّهعلیه میگفتند که پیغمبر و امیرالمؤمنین و اولیای خدا روی قلّه ایستادهاند و مردم را به این قلّه دعوت میکنند. پیغمبر... در دعوتِ خود هرگز به مردم نمیگوید یک قدم پایینتر از من بیایید، بلکه میگوید بیایید تا همینجا که من هستم. ایشان همه را به قلّه دعوت میکنند؛ منتها همین که به قلّه دعوت میکنند، انگیزه میشود برای اینکه مردم حرکت کنند و راه بیفتند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز تلاش میکنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: آیا فلان کار یا فلان اقدامی که میخواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسی یا بینالمللی که میخواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمیگذرد. سود هم وقتی شخصی نباشد و سود عمومی باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهای دیگری هم وجود دارد. گاهی سودی عاید انسان میشود؛ اما یک ارزش پایمال میگردد. اینجا به ما درس دادهاند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیلهی بسیار معروفی نزد پیغمبر اکرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت کنیم، اما مشروط بر اینکه جانشینی خودت را به ما بدهی! این را در تواریخ معتبر نقل کردهاند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماوىٌّ» این را من قبول نمیکنم؛ چون مسألهی جانشینی دست من نیست؛ یک مطلب آسمانی است و من در آنباره نمیتوانم تصمیم بگیرم. در حالیکه به حسب ظاهر میشد گفت که بالاخره کاری میکنیم، حالا بیایید بیعت کنید. اما آن بزرگوار این کار را نکرد، و از این قبیل فراوان است. البته این با رعایت مصلحت اشتباه نشود. یک وقت انسان مصلحتی را با شیوهی خاصی رعایت میکند. این غیر از آنجایی است که در جریان داد و ستد انسان - چه داد و ستد سیاسی و چه اقتصادی - یک ارزش بهکلّی پامال میشود. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان - 1381/07/30 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم میخواند، به گوش دشمنان هم میرسانید؛ اما به این اکتفا نمیکرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/07/13 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جاهلیّتی که در زمان ظهور اسلام، زندگی مردم را زیر فشار قرار داده بود، جاهلیّت فراگیری بود... این بعثت... متعلّق به همه بشر بود: «ان هو الّا ذکرٌ للعالمین». پیغمبر توانست در مقابل آن واقعیت تلخ بایستد و آن را دگرگون کند. پیغمبر توانست در دیوارهای بیعدالتی و نابسامانىِ بشری، شکافهای عمیق به وجود آورد؛ بعضی از آنها را فرو ریزد و بعضی از آنها را آماده فرو ریختن کند. پیغمبر سختترین و دشوارترین واقعیتها را در مقابل خود داشت. وقتی زشتی و نابسامانی و فساد، مجهّز به قدرت و شمشیر و اراده و سیاست هم بشود، خطر عظیمی برای بشریت است. امروز بشرِ قرن بیست و یکم با همه داعیهها، براثر بعضی از ضعفهایی که نشان داده میشود، به این سمت حرکت میکند که قدرت یا مجموعه قدرتی بی مهار به اتّکای زور و سرپنجه پولادین و قدرت اسلحه خود بایستند و برای خودشان حق خلق کنند؛ حقّی که وجود ندارد. این همان وضعیّتی است که آن روز در دوران شروع بعثت وجود داشت. پیغمبر ایستاد؛ نفرمود این یک واقعیّت است و با این واقعیّت چه میشود کرد... در مقابل این واقعیّت، انسانهای بزرگ، ادیان الهی و صاحبان فکرهای بزرگ میایستند و مقابله میکنند تا آن را عوض کنند و عوض هم میشود. حقیقت بعثت، این بود. روزی که این پیام واردِ فضای مکه شد، فرمود: «قولوا لاالهالّااللَّه تفلحوا». کسی اگر اهل انصاف نیز بود، به خود جرأت نمیداد که احتمال بدهد این حرف یک روز پیروز خواهد شد؛ چون اصلاً زمینهای وجود نداشت. آن همه بتِ با عظمت بر دیوارهای کعبه آویخته؛ پشتوانه بتها، تعصّبهای عمیق جاهلی؛ آن اشراف مکه و خانوادههای قدرتمند و با نفوذ که «لاالهالّااللَّه» همه اینها را به هم میزد؛ پشت سر اینها، حکومتهای مقتدر ساسانی و امپراتوری روم. مگر کسی به خود جرأت میداد در وهله اوّل بپذیرد که این پیام، قابل طرح و تعقیب است!؟ انسانهای ضعیف، از همینجا عقبنشینی میکنند. اما وظیفه و رسالت و بعثت، پیغمبر را جلو آورد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش :نظامسازی پیامبر(ص) در مدینه کلیدواژه(ها) : نظامسازی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), حکومت نبوی, حکومت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), یهودیان مدینه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : پیغمبر وارد مدینه شد تا این نظام [اسلامی] را سرِ پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان نمونه بگذارد تا هر کسی در هر جای تاریخ - از بعد از زمان خودش تا قیامت - توانست، مثل آن را به وجود آورد و در دلها شوق ایجاد کند تا انسانها به سوی چنان جامعهای بروند. البته ایجاد چنین نظامی، به پایههای اعتقادی و انسانی احتیاج دارد. اوّل باید عقاید و اندیشههای صحیحی وجود داشته باشد تا این نظام بر پایهی آن افکار بنا شود. پیغمبر این اندیشهها و افکار را در قالب کلمهی توحید و عزّت انسان و بقیهی معارف اسلامی در دوران سیزده سال مکه تبیین کرده بود؛ بعد هم در مدینه و در تمام آنات و لحظات تا دم مرگ، دائماً این افکار و این معارف بلند را - که پایههای این نظامند - به این و آن تفهیم کرد و تعلیم داد. دوم، پایهها و ستونهای انسانی لازم است تا این بنا بر دوش آنها قرار گیرد - چون نظام اسلامی قائم به فرد نیست - پیغمبر بسیاری از این ستونها را هم در مکه به وجود آورده و آماده کرده بود. یک عدّه، صحابهی بزرگوار پیغمبر بودند - با اختلاف مرتبهای که داشتند - اینها معلول و محصول تلاش و مجاهدت دوران سخت سیزدهسالهی مکه بودند. یک عدّه هم کسانی بودند که قبل از هجرت پیغمبر، در یثرب با پیام پیغمبر به وجود آمده بودند؛ از قبیل سعدبنمعاذها و ابیایّوبها و دیگران. بعد هم که پیغمبر آمد، از لحظهی ورود، انسانسازی را شروع کرد و روزبهروز مدیران لایق، انسانهای بزرگ، شجاع، با گذشت، با ایمان، قوی و بامعرفت به عنوان ستونهای مستحکم این بنای شامخ و رفیع، وارد مدینه شدند. هجرت پیغمبر به مدینه - که قبل از ورود پیامبر به این شهر، یثرب نامیده میشد و بعد از آمدن آن حضرت، مدینةالنّبی نام گرفت - مثل نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید و همه احساس کردند کأنّه گشایشی بهوجود آمده است؛ لذا دلها متوجّه و بیدار شد. وقتی که مردم شنیدند پیغمبر وارد قُبا شده است - قُبا نزدیک مدینه است و آن حضرت پانزده روز در آنجا ماند - شوق دیدن ایشان روزبهروز در دل مردم مدینه بیشتر میشد. بعضی از مردم به قُبا میرفتند و پیغمبر را زیارت میکردند و برمیگشتند؛ عدّهای هم در مدینه منتظر بودند تا ایشان بیاید. بعد که پیغمبر وارد مدینه شد، این شوق و این نسیم لطیف و ملایم، به توفانی در دلهای مردم تبدیل شد و دلها را عوض کرد. ناگهان احساس کردند که عقاید و عواطف و وابستگیهای قبایلی و تعصّبات آنها، در چهره و رفتار و سخن این مرد محو شده است و با دروازهی جدیدی به سوی حقایق عالم آفرینش و معارف اخلاقی آشنا شدهاند. همین توفان بود که اوّل در دلها انقلاب ایجاد کرد؛ بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا کرد؛ سپس دژ طبیعی مکه را تسخیر کرد و سرانجام به راههای دور قدم گذاشت و تا اعماق دو امپراتوری و کشور بزرگِ آن روز پیش رفت؛ و هرجا رفت، دلها را تکان داد و در درون انسانها انقلاب به وجود آورد. مسلمانان در صدر اسلام، ایران و روم را با نیروی ایمان فتح کردند. ملتهای مورد هجوم هم به مجردی که اینها را میدیدند، در دلهایشان نیز این ایمان به وجود میآمد. شمشیر برای این بود که مانعها و سرکردههای زر و زورمدار را از سر راه بردارد؛ والّا تودهی مردم، همه جا همان توفان را دریافت کرده بودند و دو امپراتوری عظیم در آن روزگار - یعنی روم و ایران - تا اعماقِ خودشان جزو نظام و کشور اسلامی شده بودند. همهی اینها چهل سال طول کشید؛ ده سالش در زمان پیغمبر بود؛ سی سال هم بعد از پیغمبر. پیغمبر به مجرّد اینکه وارد مدینه شد، کار را شروع کرد. از جمله شگفتیهای زندگی آن حضرت این است که در طول این ده سال، یک لحظه را هدر نداد. دیده نشد که پیغمبر از فشاندن نور معنویت و هدایت و تعلیم و تربیت لحظهای باز بماند. بیداری او، خواب او، مسجد او، خانهی او، میدان جنگ او، در کوچه و بازار رفتن او، معاشرت خانوادگی او و وجود او - هرجا که بود - درس بود. عجب برکتی در چنین عمری وجود دارد! کسی که همهی تاریخ را مسخّرِ فکر خود کرد و روی آن اثر گذاشت - که من بارها گفتهام، بسیاری از مفاهیمی که قرنهای بعد برای بشریت تقدّس پیدا کرد؛ مثل مفهوم مساوات، برادری، عدالت و مردمسالاری، همه تحت تأثیر تعلیم او بود؛ در تعالیم سایر ادیان چنین چیزهایی وجود نداشت و یا لااقل به منصهی ظهور نرسیده بود - فقط ده سال کار حکومتی و سیاسی و جمعی کرده بود. چه عمر بابرکتی! از اوّلِ ورود، موضعگیری خود را مشخص کرد. ناقهای که پیغمبر سوار آن بود، وارد شهر یثرب شد و مردم دور آن را گرفتند. در آن زمان، شهر مدینه، محلّه محلّه بود؛ هر محلّهای هم برای خودش خانهها، کوچهها و حصار و بزرگانی داشت و متعلّق به قبیلهای بود: قبایل وابستهی به اوس و قبایل وابستهی به خزرج. وقتی شتر پیغمبر وارد شهر یثرب شد، جلوِ هر کدام از قلعههای قبایل که رسید، بزرگان بیرون آمدند و جلوِ شتر را گرفتند: یا رسولاللَّه! بیا اینجا؛ خانه، زندگی، ثروت و راحتیِ ما در اختیار تو. پیغمبر فرمود: جلوِ این شتر را باز کنید؛ «انّها مأمورة»؛ دنبال دستور حرکت میکند؛ بگذارید برود. جلوِ شتر را باز کردند تا به محلّهی بعدی رسید. باز بزرگان، اشراف، پیرمردان، شخصیّتها و جوانان آمدند جلوِ ناقهی پیغمبر را گرفتند: یا رسولاللَّه! اینجا فرود بیا؛ اینجا خانهی توست؛ هرچه بخواهی، در اختیارت میگذاریم؛ همهی ما در خدمتت هستیم. فرمود: کنار بروید؛ بگذارید شتر به راهش ادامه دهد؛ «انّها مأمورة». همینطور محلّه به محلّه شتر راه میرفت تا به محلّهی بنیالنجار - که مادر پیغمبر جزو این خانواده است - رسید. مردان بنیالنجار داییهای پیغمبر محسوب میشدند؛ لذا جلو آمدند و گفتند: یا رسولاللَّه! ما خویشاوند توییم؛ هستی ما در اختیار توست؛ در منزل ما فرود بیا. فرمود: نه؛ «انّها مأمورة»؛ کنار بروید. راه را باز کردند. شتر به فقیرنشینترینِ محلّات مدینه آمد و در جایی نشست. همه نگاه کردند ببینند خانهی کیست؛ دیدند خانهی ابیایّوب انصاری است؛ فقیرترین یا یکی از فقیرترین آدمهای مدینه. خودش و خانوادهی مستمند و فقیرش آمدند و اثاث پیغمبر را برداشتند و داخل خانه بردند. پیغمبر هم به عنوان میهمان، وارد خانهی آنها شد و به اعیان و اشراف و متنفّذان و صاحبانِ قبیله و امثال اینها دست رد زد؛ یعنی موضع اجتماعی خودش را مشخّص کرد؛ معلوم شد که این شخص، وابستهی به پول و حیثیت قبیلهای و شرفِ ریاست فلان قبیله و وابستهی به قوم و خویش و فامیل و آدمهای پُررو و پشتهمانداز و امثال اینها نیست و نخواهد شد. از همان ساعت و لحظهی اوّل مشخّص کرد که در برخورد و تعامل اجتماعی، طرف کدام گروه و طرفدار کدام جمعیت است و وجود او برای چه کسانی بیشتر نافع خواهد بود. همه از پیغمبر و تعالیم او نفع میبرند؛ اما آن کس که محرومتر است، قهراً حقّ بیشتری میبرد و باید جبران محرومیتش بشود. جلوِ خانهی ابیایّوب انصاری، زمینِ افتادهای بود. فرمود این زمین مال کیست؟ گفتند متعلّق به دو بچهی یتیم است. پول از کیسهی خود داد و آن زمین را خرید. بعد فرمود در این زمین مسجد میسازیم؛ یعنی یک مرکز سیاسی، عبادی، اجتماعی و حکومتی؛ یعنی مرکز تجمّع مردم. جایی به عنوان مرکزیّت لازم بود؛ لذا شروع به ساختن مسجد کردند. زمین مسجد را از کسی نخواست و طلب بخشیدگی نکرد؛ آن را با پول خود خرید. با اینکه آن دو بچه، پدر و مدافع نداشتند؛ اما پیغمبر مثل پدر و مدافع آنها، حقّشان را تمام و کمال رعایت کرد. وقتی بنا شد مسجد بسازند، خود پیغمبر جزو اوّلین کسان یا اوّلین کسی بود که آمد بیل را به دست گرفت و شروع به کندنِ پی مسجد کرد؛ نه به عنوان یک کار تشریفاتی، بلکه واقعاً شروع به کار کرد و عرق ریخت. طوری کار کرد که بعضی از کسانی که کناری نشسته بودند، گفتند ما بنشینیم و پیغمبر اینطور کار کند!؟ پس ما هم میرویم کار میکنیم؛ لذا آمدند و مسجد را در مدت کوتاهی ساختند. پیغمبر - این رهبر والا و مقتدر - نشان داد که هیچ حقّ اختصاصی برای خودش قائل نیست. اگر بناست کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی داشته باشد. بعد، تدبیر و سیاست ادارهی آن نظام را طرّاحی کرد. وقتی انسان نگاه میکند و میبیند قدم به قدم، مدبّرانه و هوشیارانه پیش رفته است، میفهمد که پشت سر آن عزم و تصمیم قوی و قاطع، چه اندیشه و فکر و محاسبهی دقیقی قرار گرفته است که علیالظّاهر جز با وحی الهی ممکن نیست. امروز هم کسانی که بخواهند اوضاع آن ده سال را قدم به قدم دنبال کنند، چیزی نمیفهمند. اگر انسان هر واقعهای را جداگانه حساب کند، چیزی ملتفت نمیشود؛ باید نگاه کند و ببیند ترتیب کار چگونه است؛ چطور همهی این کارها مدبّرانه، هوشیارانه و با محاسبهی صحیح انجام گرفته است. اوّل، ایجاد وحدت است. همهی مردم مدینه که مسلمان نشدند؛ اکثراً مسلمان شدند و تعداد بسیار کمی هم نامسلمان ماندند. علاوهی بر اینها، سه قبیلهی مهمّ یهودی - قبیلهی بنیقینقاع، قبیلهی بنیالنضیر و قبیلهی بنیقریظه - در مدینه ساکن بودند؛ یعنی در قلعههای اختصاصیِ خودشان که تقریباً به مدینه چسبیده بود: زندگی میکردند. آمدنِ اینها به مدینه به صد سال، دویست سال قبل از آن برمیگشت و اینکه چرا آمده بودند، خودش داستان طولانی و مفصّلی دارد. در زمانی که پیغمبر اکرم وارد مدینه شد، خصوصیّت این یهودیها در دو، سه چیز بود: یکی این بود که ثروت اصلیِ مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارتهای سودده و سودبخشترین صنایع - ساخت طلاآلات و امثال این چیزها - در اختیارشان بود. بیشتر مردم مدینه در موارد نیاز به اینها مراجعه میکردند؛ پول قرض میگرفتند و ربا میپرداختند؛ یعنی از لحاظ مالی، ریش همه در دست یهودیها بود. دوم اینکه بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند. چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی و مسائلی که از ذهن نیمهوحشیهای مدینه، بسیار دور بود، آشنا بودند؛ لذا تسلّط فکری داشتند. در واقع اگر بخواهیم به زبان امروز صحبت کنیم، یهودیها در مدینه یک طبقهی روشنفکر محسوب میشدند؛ لذا مردم آنجا را تحمیق و تحقیر و مسخره میکردند. البته آنجایی که خطری متوجّهشان میشد و لازم بود، کوچکی هم میکردند؛ لیکن به طور طبیعی اینها برتر بودند. خصوصیت سوم این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند. یهودیها واقعیتی در مدینه بودند؛ بنابراین پیغمبر باید حساب اینها را میکرد. پیغمبر اکرم یک میثاقِ دستجمعیِ عمومی ایجاد کرد. وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه هیچ قراردادی باشد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد و بدون اینکه مردم در اینباره مذاکرهای کرده باشند، روشن شد که رهبریِ این جامعه متعلّق به این مرد است؛ یعنی شخصیت و عظمت نبوی به طور طبیعی همه را در مقابل او خاضع کرد؛ معلوم شد که او رهبر است و آنچه میگوید، باید همه بر محورش حرکت و اقدام کنند. پیغمبر میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرار گرفت. این میثاق دربارهی تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودیها و با غیرمسلمانها بود. همهی اینها نوشته و ثبت شد؛ مفصّل هم هست؛ شاید دو سه صفحهی کتابهای بزرگ تواریخ قدیمی را گرفته است. اقدام بعدیِ بسیار مهم، ایجاد اخوّت بود. اشرافیگری و تعصّبهای خرافی و غرور قبیلهای و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یکدیگر، مهمترین بلای جوامع متعصّب و جاهلی آن روز عرب بود. پیغمبر با ایجاد اخوّت، اینها را زیر پای خودش له کرد. بین فلان رئیس قبیله با فلان آدم بسیار پایین و متوسّط، اخوّت ایجاد کرد. گفت شما دو نفر با هم برادرید؛ آنها هم با کمال میل این برادری را قبول کردند. اشراف و بزرگان را در کنار بردگانِ مسلمانشده و آزادییافته قرار داد و با این کار، همهی موانع وحدت اجتماعی را از بین برد. وقتی میخواستند برای مسجد، مؤذّن انتخاب کنند، خوشصداها و خوشقیافهها زیاد بودند، معاریف و شخصیتهای برجسته متعدّد بودند؛ اما از میان همهی اینها بلال حبشی را انتخاب کرد. نه زیبایی، نه صوت و نه شرف خانوادگی و پدر و مادری مطرح بود؛ فقط اسلام و ایمان، مجاهدت در راه خدا و نشان دادن فداکاری در این راه ملاک بود. ببینید چطور ارزشها را در عمل مشخّص کرد. بیش از آنچه که حرف او بخواهد در دلها اثر بگذارد، عمل و سیره و ممشای او در دلها اثر گذاشت. برای آنکه این کار به سامان برسد، سه مرحله وجود داشت: مرحلهی اول، شالودهریزی نظام بود که با این کارها انجام گرفت. مرحلهی دوم، حراست از این نظام بود. موجود زندهی روبهرشد و نموی که همهی صاحبان قدرت اگر او را بشناسند، از او احساس خطر میکنند، قهراً دشمن دارد. اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه از این مولود طبیعیِ مبارک حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همهی زحماتش بیحاصل خواهد بود؛ لذا باید حراست کند. مرحلهی سوم، عبارت از تکمیل و سازندگی بناست. شالودهریزی کافی نیست؛ شالودهریزی، قدم اوّل است. این سه کار در عرض هم انجام میگیرد. شالودهریزی در درجهی اوّل است؛ اما در همین شالودهریزی هم ملاحظهی دشمنان شده است و بعد از این هم حراست ادامه پیدا خواهد کرد. در همین شالودهریزی، به بنای اشخاص و بنیانهای اجتماعی نیز توجّه شده است و بعد از این هم ادامه پیدا خواهد کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش :توجه به حقوق مردم در سیره پیامبر(ص) کلیدواژه(ها) : رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با مردم, سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), توجه پیامبر (صلی الله علیه و اله) به حقوق مردم نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ بهویژه با آن خصوصیاتی كه اندكی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر كس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه كردند و گفتند یا رسولاللَّه! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! كیست كه دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی كه جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میكند؛ اما درعینحال با مردم شوخی نمیكند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیلهی او، ندانسته حقّی از كسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تكرار كرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آوردهاند كه من خیلی نمیدانم كدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی كه غالباً نقل كردهاند، این است كه یك نفر بلند شد و عرض كرد: یا رسولاللَّه! من به گردن تو حقّی دارم. تو یك وقت با ناقه از پهلوی من عبور میكردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقهی من نزدیك تو آمد و تو با عصا، هی كردی؛ ولی عصا به شكم من خورد و من این را از تو طلبكارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص كن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرتزده نگاه میكردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص كند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر كسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شكم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از اینكه نكند این مرد بخواهد این كار را بكند؛ اما یك وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا كرد شكم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسولاللَّه! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر هیچ وقت دو پهلو حرف نزد. البته وقتی با دشمن مواجه میشد، کار سیاسىِ دقیق میکرد و دشمن را به اشتباه میانداخت. در موارد فراوانی، پیغمبر دشمن را غافلگیر کرده است؛ چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ سیاسی؛ اما با مؤمنین و مردم خود، همیشه صریح، شفّاف و روشن حرف میزد و سیاسیکاری نمیکرد و در موارد لازم نرمش نشان میداد؛ مثل قضیهی عبداللَّهبنابىّ که ماجراهای مفصّلی دارد. او هرگز عهد و پیمان خودش را با مردم و با گروههایی که با آنها عهد و پیمان بسته بود - حتّی با دشمنانش، حتّی با کفّار مکه - نشکست. پیغمبر عهد و پیمان خود را با آنها نقض نکرد؛ آنها نقض کردند، پیغمبر پاسخ قاطع داد. هرگز پیمان خودش را با کسی نقض نکرد؛ لذا همه میدانستند که وقتی با این شخص قرارداد بستند، به قرارداد او میشود اعتماد کرد. از سوی دیگر، پیغمبر تضرّع خودش را از دست نداد و ارتباط خود را با خدا روزبهروز محکمتر کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [پیامبر اکرم] ارتباط خود را با خدا روزبهروز محکمتر کرد. در وسط میدان جنگ، همان وقتی که نیروهای خودش را مرتّب میکرد، تشویق و تحریض میکرد، خودش دست به سلاح میبرد و فرماندهىِ قاطع میکرد، یا آنها را تعلیم میداد که چه کار کنند، روی زانو میافتاد و دستش را پیش خدای متعال بلند میکرد و جلوِ مردم بنا میکرد به اشک ریختن و با خدا حرف زدن: پروردگارا ! تو به ما کمک کن؛ پروردگارا ! تو از ما پشتیبانی کن؛ پروردگارا ! تو خودت دشمنانت را دفع کن. نه دعای او موجب میشد که نیرویش را به کار نگیرد؛ نه به کار گرفتن نیرو، موجب میشد که از توسل و تضرّع و ارتباط با خدا غافل بماند؛ به هر دو توجه داشت. او هرگز در مقابل دشمن عنود دچار تردید و ترس نشد. امیرالمؤمنین - که مظهر شجاعت است - میگوید هر وقت در جنگها شرایط سخت میشد و - به تعبیر امروز ما - کم میآوردیم، به پیغمبر پناه میبردیم. هر وقت کسی در جاهای سخت، احساس ضعف میکرد، به پیغمبر پناه میبرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [پیامبر مکرم اسلام ] ده سال حکومت کرد؛ اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند. اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است. مردم ده سال با او شب و روز زندگی کردند؛ به خانهاش رفتند و او به خانهشان آمد؛ در مسجد با هم بودند؛ در راه با هم رفتند؛ با هم مسافرت کردند؛ با هم خوابیدند؛ با هم گرسنگی کشیدند؛ با هم شادی کردند. محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکرد. آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ بهویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسولاللَّه! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعینحال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آوردهاند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کردهاند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسولاللَّه! من به گردن تو حقّی دارم. تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرتزده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از اینکه نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسولاللَّه! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر از فشاندن نور معنویت و هدایت و تعلیم و تربیت لحظهای باز نماند. بیداری او، خواب او، مسجد او، خانه او، میدان جنگ او، در کوچه و بازار رفتن او، معاشرت خانوادگی او و وجود او درس بود. عجب برکتی در چنین عمری وجود دارد! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر کسی است که همه تاریخ را مسخّرِ فکر خود کرد و روی آن اثر گذاشت. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر هیچ حقّ اختصاصی برای خودش قائل نبود. اگر بنابود کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی می داشت. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر تدبیر و سیاست اداره نظام اسلامی را طرّاحی کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر در رفتار خود مدبرانه عمل می کرد و سرعت عمل داشت. نمی گذاشت در هیچ قضیهای وقت بگذرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر قناعت و طهارت شخصی داشت و هیچ نقطه ضعفی در وجود مبارکش نبود. او معصوم و پاکیزه بود؛ این خودش مهمترین عامل در اثرگذاری است. ما باید یاد بگیریم. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر روی یکایک افراد، کار تربیتی و انسانسازی میکرد. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان و پرسنل سپاه پاسداران استان گیلان - 1380/02/16 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر مکرّم اسلام صلّی اللَّهعلیهوآلهوسلّم در کنار فعالیت عقلی، از نیروی عاطفه بهره میبردند. مربوط به :پیام به نخستین اجلاس پژوهشی امر به معروف و نهی از منکر - 1379/08/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : توصیه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و گفتارهای پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) دارای لحنی کمنظیر و تکاندهنده است. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از اوّلِ هجرت، پیغمبر حکومت اسلامی را تشکیل داد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان اردبیل - 1379/05/05 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از شیخ صفی الدّین پرسیدند: شیخنا! پیغمبر فرموده است که من هر روز هفتاد بار استغفار میکنم؛ چرا؟ پیغمبر که گناه نمیکرد؛ و حتّی خدا در سورهی فتح در مورد ترک اولای پیغمبر فرمود: «لیغفرلک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر»؛ او که بار وزر و وبالی بر دوش ندارد؛ استغفار چرا؟ شیخ در جواب گفت: پیغمبر با مجاهدت خود، با ذکر و با تلاش عظیم معنوی خود، هر روز مرحلهای از مراحل قرب به خدا را طی میکرد. پیغمبر هم با این که انسان کامل است، متوقّف نیست؛ اما ساحت قدس قرب الهی پایان ندارد. او هم باید هر روز یک مرحله پیش برود و هر روز یک مرحله جلو میرفت. پیغمبر وقتی به مرحله دیروز نگاه میکرد، آن را به صورت حجابی، بُعدی و دوریای مشاهده میکرد؛ لذا از دورىِ دیروز استغفار میکرد. هر روز یک مرحله نو میگشود و از حضور در مرحله قبلی - که نسبت به موضع امروز، دوری بود - از خدا آمرزش میطلبید. مربوط به :بیانات در دیدار با نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی - 1379/03/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر بزرگوار ما... در هنگامههای سخت، ملاحظه نمیکرد که تضرّع او پیش خدا و کمک خواستن او از خدا ممکن است در ذهن مخاطبان و شاهدان و ناظران، این تأثیر را بگذارد که او به خودی خود ناتوان است. به صراحت میگفت من به خودی خود ناتوانم و بدون کمک خدا از من کاری برنمیآید. در جنگ احزاب، در حالی که همه دشمنان از اطراف، مدینه و پیامبر و گروه مؤمنین را محاصره کرده بودند، با این نیّت که اسلام و قرآن و پیام جدید را بهکلّی از بیخ و بن بکَنند، پیامبر اکرم در کنار آرایش نظامی، در کنار تدابیر بسیار هوشمندانهای که در آنجا به کار برد، در کنار تحریض مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمین زانو گذارد! بارها این کار تکرار شد که در کتابهای سیره هست. پیامبر دستش را بلند میکرد، تضرّع میکرد، اشک میریخت و میگفت: پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفیق بده. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : خصال اخلاقی والا [پیامبر اسلام]، شخصیت انسانیِ عزیز، صبر و تحمّل فراوان، آشنا با دردها و رنجهایی که ممکن است برای یک انسان در کودکی پیش بیاید، شخصیت در هم تنیده عظیم و عمیقی را در این کودک زمینهسازی کرد. در همان دوران کودکی، به اختیار و انتخاب خود، شبانی گوسفندان ابوطالب را به عهده گرفت و مشغول شبانی شد. اینها عوامل مکمّل شخصیت است. به انتخاب خود او، در همان دوران کودکی با جناب ابیطالب به سفر تجارت رفت. بتدریج این سفرهای تجارت تکرار شد، تا به دوره جوانی و دوره ازدواج با جناب خدیجه و به دوران چهل سالگی - که دوران پیامبری است - رسید تمام خصوصیات مثبت یک انسان والا در او جمع بود... ساعتها وقت لازم است که انسان درباره خصوصیات اخلاقی پیامبر حرف بزند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بهطور خلاصه اخلاق پیامبر را به «اخلاق شخصی» و «اخلاق حکومتی» تقسیم میکنیم. به عنوان یک انسان، خلقیّات او و بهعنوان یک حاکم، خصوصیات و خلقیّات و رفتار او. البته اینها گوشهای از آن چیزهایی است که در وجود آن بزرگوار بود. چندین برابر این خصوصیات برجسته و زیبا در او وجود داشت که من بعضی از آنها را عرض میکنم. آن بزرگوار، امین، راستگو، صبور و بردبار بود. جوانمرد بود؛ از ستمدیدگان در همه شرایط دفاع میکرد. درست کردار بود؛ رفتار او با مردم، بر مبنای صدق و صفا و درستی بود. خوش سخن بود؛ تلخ زبان و گزندهگو نبود. پاکدامن بود؛ در آن محیط فاسد اخلاقی عربستانِ قبل از اسلام، در دوره جوانی، آن بزرگوار، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنی او را همه قبول داشتند و آلوده نشد. اهل نظافت و تمیزی ظاهر بود؛ لباس، نظیف؛ سروصورت، نظیف؛ رفتار، رفتار با نظافت. شجاع بود و هیچ جبهه عظیمی از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمیکرد. صریح بود؛ سخن خود را با صراحت و صدق بیان میکرد. در زندگی، زهد و پارسایی پیشه او بود. بخشنده بود؛ هم بخشنده مال، هم بخشنده انتقام؛ یعنی انتقام نمیگرفت؛ گذشت و اغماض میکرد. بسیار با ادب بود؛ هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد؛ هرگز به کسی اهانت نکرد. بسیار با حیا بود. وقتی کسی او را بر چیزی که او بجا میدانست، ملامت میکرد - که در تاریخ نمونههایی وجود دارد - از شرم و حیا سرش را به زیر میانداخت. بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود. در تمام زندگی آن بزرگوار، از دوران نوجوانی تا هنگام وفات در شصت و سه سالگی، این خصوصیات را در وجود آن حضرت میشد دید. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امین بودن و امانتداری... [پیامبر] چنان بود که در دوران جاهلیت او را به «امین» نامگذاری کرده بودند و مردم هر امانتی را که برایش بسیار اهمیت قائل بودند، دست او میسپردند و خاطرجمع بودند که این امانت به آنها سالم برخواهد گشت. حتی بعد از آن که دعوت اسلام شروع شد و آتش دشمنی و نقار با قریش بالا گرفت، در همان احوال هم باز همان دشمنها اگر میخواستند چیزی را در جایی امانت بگذارند، میآمدند و به پیامبر میدادند! لذا شما شنیدهاید که وقتی پیامبر اکرم به مدینه هجرت کرد، امیرالمؤمنین را در مکه گذاشت تا امانتهای مردم را به آنها برگرداند. معلوم میشود که در همان اوقات هم مبالغی امانت پیش آن بزرگوار بوده است؛ نه امانت مسلمانان، بلکه امانت کفّار و همان کسانی که با او دشمنی میکردند! مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بردباری... [پیامبر] به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بیتاب میشدند، در آن بزرگوار بیتابی بهوجود نمیآورد. گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او میکردند که وقتی جناب ابیطالب در یک مورد شنید، به قدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت و همان جسارتی را که آنها با پیامبر کرده بودند، با یکایکشان انجام داد و گفت هرکدام اعتراض کنید، گردنتان را میزنم؛ اما پیامبر همین منظره را با بردباری تحمّل کرده بود. در یک مورد دیگر با ابیجهل گفتگو شد و ابیجهل اهانت سختی به پیامبر کرد؛ اما آن حضرت سکوت پیشه نمود و بردباری نشان داد. یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابیجهل اینطور با برادرزاده تو رفتار کرد؛ حمزه بیتاب شد و رفت با کمان بر سر ابیجهل زد و سر او را خونین کرد. بعد هم آمد و تحت تأثیر این حادثه، اسلام آورد. بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیهای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله اهانتآمیزی به پیامبر میگفتند؛ حتی یک وقت یک نفر از همسران پیامبر - جناب زینب بنت جحش که یکی از امّهات مؤمنین است - به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری، اما عدالت نمیکنی! پیامبر لبخندی زد و سکوت کرد. او توقّع زنانهای داشت که پیامبر آن را برآورده نکرده بود... گاهی بعضی افراد به مسجد میآمدند، پاهای خودشان را دراز میکردند و به پیامبر میگفتند ناخنهای ما را بگیر! - چون ناخن گرفتن وارد شده بود - پیامبر هم با بردباریِ تمام، این جسارت و بیادبی را تحمل میکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیهای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله اهانتآمیزی به پیامبر میگفتند؛ حتی یک وقت یک نفر از همسران پیامبر - جناب زینب بنت جحش که یکی از امّهات مؤمنین است - به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری، اما عدالت نمیکنی! پیامبر لبخندی زد و سکوت کرد. او توقّع زنانهای داشت که پیامبر آن را برآورده نکرده بود؛ ... گاهی بعضی افراد به مسجد میآمدند، پاهای خودشان را دراز میکردند و به پیامبر میگفتند ناخنهای ما را بگیر! - چون ناخن گرفتن وارد شده بود - پیامبر هم با بردباریِ تمام، این جسارت و بیادبی را تحمل میکرد. جوانمردی او طوری بود که دشمنان شخصی خود را مورد عفو و اغماض قرار میداد. اگر در جایی ستمدیدهای بود، تا وقتی به کمک او نمیشتافت، دست برنمیداشت. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جوانمردی... [پیامبر] طوری بود که دشمنان شخصی خود را مورد عفو و اغماض قرار میداد. اگر در جایی ستمدیدهای بود، تا وقتی به کمک او نمیشتافت، دست برنمیداشت. در جاهلیت، پیمانی به نام «حلف الفضول» - پیمان زیادی؛ غیر از پیمانهایی که مردم مکه بین خودشان داشتند - وجود داشت که پیامبر در آن شریک بود. یک نفر غریب وارد مکه شد و جنسش را فروخت. کسی که جنس را خریده بود، «عاصبنوائل» نام داشت که مرد گردنکلفتِ قلدری از اشراف مکه بود. جنس را که خرید، پولش را نداد. آن مرد غریب به هرکس مراجعه کرد، نتوانست کمکی دریافت کند. لذا بالای کوه ابوقبیس رفت و فریاد زد: ای اولاد فهر! به من ظلم شده است. پیامبر و عمویش زبیر بن عبدالمطلب آن فریاد را شنیدند؛ لذا دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که از حق او دفاع کنند. بلند شدند پیش «عاص بن وائل» رفتند و گفتند پولش را بده؛ او هم ترسید و مجبور شد پولش را بدهد. این پیمان بین اینها برقرار ماند و تصمیم گرفتند هر بیگانهای وارد مکه شد و مکیها به او ظلم کردند - که غالباً هم به بیگانهها و غیرمکیها ظلم میکردند - اینها از او دفاع کنند. بعد از اسلام، سالها گذشته بود، پیامبر میفرمود که من هنوز هم خود را به آن پیمان متعهّد میدانم. بارها با دشمنانِ مغلوب خود رفتاری کرد که برای آنها قابل فهم نبود. در سال هشتم هجری، وقتی که پیامبر مکه را با آن عظمت و شکوه فتح کرد، گفت: «الیوم یوم المرحمة»؛ امروز، روز گذشت و بخشش است؛ لذا انتقام نگرفت. این، جوانمردی آن بزرگوار بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [پیامبر] درست کردار بود. در دوران جاهلیت... تجارت میکرد؛ به شام و یمن میرفت؛ در کاروانهای تجارتی سهیم میشد و شرکایی داشت. یکی از شرکای دوران جاهلیتِ او بعدها میگفت که او بهترین شریکان بود؛ نه لجاجت میکرد، نه جدال میکرد، نه بار خود را بر دوش شریک میگذاشت، نه با مشتری بدرفتاری میکرد، نه به او زیادی میفروخت، نه به او دروغ میگفت؛ درست کردار بود. همین درست کرداری حضرت بود که جناب خدیجه را شیفته او کرد. خود خدیجه هم بانوی اوّل مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت، شخصیت برجستهای بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر از دوران کودکی، موجود نظیفی بود. برخلاف بچههای مکه و برخلاف بچههای قبایل عرب، نظیف و تمیز و مرتّب بود. در دوران نوجوانی، سرشانه کرده؛ بعد در دوران جوانی، محاسن و سر شانه کرده؛ بعد از اسلام، در دورانی که از جوانی هم گذشته بود و مرد مسنی بود - پنجاه، شصت سال سن او بود - کاملاً مقیّد به نظافت بود. گیسوان عزیزش که تا بناگوشش میرسید، تمیز؛ محاسن زیبایش تمیز و معطر. در روایتی دیدم که در خانه خود خُم آبی داشت که چهره مبارکش را در آن میدید - آن زمان چون آینه چندان مرسوم و رایج نبود - «کان یسوّی عمامته و لحیته اذا اراد ان یخرج الی اصحابه»؛ وقتی میخواست نزد مسلمانان و رفقا و دوستانش برود، حتماً عمامه و محاسن را مرتب و تمیز میکرد، بعد بیرون میآمد. همیشه با عطر، خود را معطّر و خوشبو میکرد. در سفرها با وجود زندگی زاهدانه - که خواهم گفت زندگی پیامبر بهشدت زاهدانه بود - با خودش شانه و عطر میبرد. سرمهدان برمیداشت، برای اینکه چشمهایش را سرمه بکشد؛ چون آن روز معمول بود مردها چشمهایشان را سرمه میکشیدند. هر روز چند مرتبه مسواک میکرد. دیگران را هم به همین نظافت، به همین مسواک، به همین ظاهرِ مرتّب دستور میداد. اشتباه بعضی این است که خیال میکنند ظاهر مرتّب باید با اشرافیگری و با اسراف توأم باشد؛ نه. با لباس وصلهزده و کهنه هم میشود منظّم و تمیز بود. لباس پیامبر وصله زده و کهنه بود؛ اما لباس و سر و رویش تمیز بود. اینها در معاشرت، در رفتارها، در وضع خارجی و در بهداشت بسیار مؤثر است. این چیزهای به ظاهر کوچک، در باطن بسیار مؤثر است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : رفتار... [پیامبر] با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشّاش بود. تنها که میشد، آن وقت غمها و حزنها و همومی که داشت، آنجا ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهره خودش جلوِ مردم آشکار نمیکرد. بشّاش بود. به همه سلام میکرد. اگر کسی او را آزرده میکرد، در چهرهاش آزردگی دیده میشد؛ اما زبان به شکوه باز نمیکرد. اجازه نمیداد در حضور او به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. خود او هم به هیچ کس دشنام نمیداد و از کسی بدگویی نمیکرد. کودکان را مورد ملاطفت قرار میداد؛ با زنان مهربانی میکرد؛ با ضعفا کمال خوش رفتاری را داشت؛ با اصحابِ خود شوخی میکرد و با آنها مسابقه اسب سواری میگذاشت. زیراندازش یک حصیر بود؛ بالش او از چرمی بود که از لیف خرما پر شده بود؛ قوت غالب او نان جو و خرما بود. نوشتهاند که هرگز سه روز پشت سر هم از نان گندم - نه غذاهای رنگارنگ - شکم خود را سیر نکرد. امّالمؤمنین عایشه میگوید که گاهی یک ماه از مطبخ خانه ما دود بلند نمیشد. سوار مرکب بیزین و برگ میشد. آن روزی که اسبهای قیمتی را با زین و برگهای مجهّز سوار میشدند و تفاخر میکردند، آن بزرگوار در بسیاری از جاها سوار بر درازگوش میشد. حالت تواضع به خود میگرفت. با دست خود، کفش خود را وصله میزد... در حالی که تحصیل مال از راه حلال را جایز میدانست و میفرمود: «نعم العون علی تقوی اللَّه الغنی»؛ بروید از طریق حلال - نه از راه حرام، نه با تقلّب، نه با دروغ و کلک - کسب مال کنید، خود او اگر مالی هم از طریقی به دستش میرسید، صرف فقرا میکرد. عبادت او چنان عبادتی بود که پاهایش از ایستادن در محراب عبادت ورم میکرد. بخش عمدهای از شبها را به بیداری و عبادت و تضرّع و گریه و استغفار و دعا میگذرانید. با خدای متعال راز و نیاز و استغفار میکرد. غیر از ماه رمضان، در ماه شعبان و ماه رجب و در بقیه اوقات سال هم - آنطور که شنیدم - در آن هوای گرم، یک روز در میان روزه میگرفت. اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول اللَّه! تو که گناهی نداری؛ «غفراللَّه لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر» - که در سورهی فتح هم آمده: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» - این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟! میفرمود: «افلا اکون عبداً شکورا»؛ آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟! مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : استقامت... [پیامبر] استقامتی بود که در تاریخ بشری نظیرش را نمیشود نشان داد. چنان استقامتی بهخرج داد که توانست این بنای مستحکم خدایی را که ابدی است، پایهگذاری کند. مگر بدون استقامت، ممکن بود؟ با استقامت او ممکن شد. با استقامت او، یارانِ آنچنانی تربیت شدند. با استقامت او، در آنجایی که هیچ ذهنی گمان نمیبرد، خیمه مدنیّت ماندگار بشری در وسط صحراهای بیآب و علف عربستان برافراشته شد؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت». مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر... عادل و با تدبیر بود. کسی که تاریخ ورود پیامبر به مدینه را بخواند - آن جنگهای قبیلهای، آن حمله کردنها، آن کشاندن دشمن از مکه به وسط بیابانها، آن ضربات متوالی، آن برخورد با دشمن عنود - چنان تدبیر قوی و حکمتآمیز و همهجانبهای در خلال این تاریخ مشاهده میکند که حیرتآور است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر...حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود و نمیگذاشت قانون - چه توسط خودش، و چه توسط دیگران - نقض شود. خودش هم محکوم قوانین بود. آیات قرآن هم بر این نکته ناطق است. برطبق همان قوانینی که مردم باید عمل میکردند، خود آن بزرگوار هم دقیقاً و بهشدّت عمل میکرد و اجازه نمیداد تخلّفی بشود. وقتی که در جنگ بنیقریظه مردهای آن طرف را گرفتند؛ خائنهایشان را به قتل رساندند و بقیه را اسیر کردند و اموال و ثروت بنیقریظه را آوردند، چند نفر از امّهات مؤمنین - که یکی جناب امّالمؤمنین زینب بنت جحش است، یکی امّالمؤمنین عایشه است، یکی امالمؤمنین حفصه است - به پیامبر عرض کردند: یا رسولاللَّه! این همه طلا و این همه ثروت از یهود آمده، یک مقدار هم به ما بدهید. اما پیامبر اکرم با این که زنها مورد علاقهاش بودند؛ به آنها محبت داشت و نسبت به آنها بسیار خوش رفتار بود، حاضر نشد به خواستهشان عمل کند. اگر پیامبر میخواست از آن ثروتها به همسران خود بدهد، مسلمانان هم حرفی نداشتند؛ لیکن او حاضر نشد. بعد که زیاد اصرار کردند، پیامبر با آنها حالت کنارهگیری به خود گرفت و یک ماه از زنان خودش دوری کرد که از او چنان توقّعی کردند. بعد آیات شریفه سوره احزاب نازل شد: «یا نساء النبی لستنّ کأحد من النّساء»، «یا ایّها النّبی قل لازواجک ان کنتنّ تردن الحیاة الدّنیا و زینتها فتعالین امتّعکنّ و اسّرحکن سراحا جمیلا. و ان کنتنّ تردن اللَّه و رسوله والدّار الاخرة فأن اللَّه اعدّ للمحسنات منکنّ أجرا عظیما». پیامبر فرمود: اگر میخواهید با من زندگی کنید، زندگی زاهدانه است و تخطّی از قانون ممکن نیست. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [از] خلقیات حکومتی... [پیامبر] این بود که عهد نگهدار بود. هیچ وقت عهدشکنی نکرد. قریش با او عهدشکنی کردند، اما او نکرد. یهود بارها عهدشکنی کردند، او نکرد. او همچنین رازدار بود. وقتی برای فتح مکه حرکت میکرد، هیچ کس نفهمید پیامبر کجا میخواهد برود. همه لشکر را بسیج کرد و گفت بیرون برویم. گفتند کجا، گفت بعد معلوم خواهد شد. به هیچ کس اجازه نداد که بفهمد او به سمت مکه میرود. کاری کرد که تا نزدیک مکه، قریش هنوز خبر نداشتند که پیامبر به مکه میآید. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر... دشمنان را یکسان نمیدانست. این از نکات مهم زندگی پیامبر است. بعضی از دشمنان، دشمنانی بودند که دشمنی شان عمیق بود؛ اما پیامبر اگر میدید خطر عمدهای ندارند، کاری به کارشان نداشت و نسبت به آنها آسان گیر بود. بعضی دشمنان هم بودند که خطر داشتند، اما پیامبر آنها را مراقبت میکرد و زیر نظر داشت؛ مثل عبداللَّهبناُبی. عبداللَّهبناُبی - منافق درجه یک - علیه پیامبر توطئه هم میکرد؛ لیکن پیامبر فقط او را زیر نظر داشت، کاری به کار او نداشت و تا اواخر عمر پیامبر هم بود. اندکی قبل از وفات پیامبر، عبداللَّه اُبی از دنیا رفت؛ اما پیامبر او را تحمّل میکرد. اینها دشمنانی بودند که از ناحیه آنها حکومت و نظام اسلامی و جامعه اسلامی مورد تهدید جدّی واقع نمیشد. اما پیامبر با دشمنانی که از ناحیه آنها خطر وجود داشت، بهشدّت سختگیر بود. همان آدم مهربان، همان آدم دلرحم، همان آدم پرگذشت و با اغماض، دستور داد که خائنان بنیقریظه را - که چند صد نفر میشدند - در یک روز به قتل رساندند و بنینضیر و بنیقینقاع را بیرون راندند. و خیبر را فتح کردند؛ چون اینها دشمنان خطرناکی بودند. پیامبر با آنها اوّلِ ورود به مکه کمال مهربانی را بهخرج داده بود؛ اما اینها در مقابل خیانت کردند و از پشت خنجر زدند و توطئه و تهدید کردند. پیامبر عبداللَّهبناُبی را تحمّل میکرد؛ یهودی داخل مدینه را تحمّل میکرد؛ قرشی پناهآورنده به او یا بیآزار را تحمل میکرد. وقتی مکه را فتح کرد، چون دیگر خطری از ناحیه آنها نبود، حتی امثال ابیسفیان و بعضی از بزرگان دیگر را نوازش هم کرد؛ اما این دشمن غدّار خطرناک غیرقابل اطمینان را بهشدّت سرکوب کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر بزرگوار، امین، راستگو، صبور و بردبار بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اسلام جوانمرد بود؛ از ستمدیدگان در همه شرایط دفاع میکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : محمد نبی (ص) درست کردار بود؛ رفتار او با مردم، بر مبنای صدق و صفا و درستی بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر خوش سخن بود؛ تلخ زبان و گزندهگو نبود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در آن محیط فاسد اخلاقی عربستانِ قبل از اسلام، در دوره جوانی، پیغمبر، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنی او را همه قبول داشتند و آلوده نشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نبی مکرم اسلام اهل نظافت و تمیزی ظاهر بود؛ لباس، نظیف؛ سروصورت، نظیف؛ رفتار، رفتار با نظافت. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اسلام شجاع بود و هیچ جبهه عظیمی از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمیکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نبی مکرم اسلام صریح بود؛ سخن خود را با صراحت و صدق بیان میکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در زندگی، زهد و پارسایی، پیشه پیامبر بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر بخشنده بود؛ هم بخشنده مال، هم بخشنده انتقام. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر بسیار با ادب بود؛ هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد؛ هرگز به کسی اهانت نکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نبی مکرم اسلام بسیار با حیا بود. وقتی کسی او را بر چیزی که او بجا میدانست، ملامت میکرد از شرم و حیا سرش را به زیر میانداخت. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بردباری پیامبر به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بیتاب میشدند، در آن بزرگوار بیتابی بهوجود نمیآورد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : وقتی که پیامبر مکه را با آن عظمت و شکوه فتح کرد، گفت: «الیوم یوم المرحمة»؛ امروز، روز گذشت و بخشش است؛ لذا انتقام نگرفت. این، جوانمردی آن بزرگوار بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : درست کرداری حضرت رسول(ص) جناب خدیجه را شیفته او کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر از دوران کودکی، موجود نظیفی بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر در جمع مردم، همیشه بشّاش و درتنهایی غمها و حزنها و همومی که داشت، ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهره خودش جلوِ مردم آشکار نمیکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : با استقامت پیامبر خیمه مدنیّت ماندگار بشری در وسط صحراهای بیآب و علف عربستان برافراشته شد؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت». مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر عادل و با تدبیر بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود و نمیگذاشت قانونی نقض شود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از خلقیات حکومتی پیامبر این بود که عهد نگهدار بود. هیچ وقت عهدشکنی نکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از خلقیات حکومتی پیامبر رازداری بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اخلاق حکومتی پیامبر چنین است، در مقابل وسوسههای دشمن، هوشیار؛ در مقابل مؤمنین، خاکسار. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اخلاق حکومتی پیامبر چنین است، در مقابل دستور خدا، مطیع محض و عبد به معنای واقعی؛ در مقابل مصالح مسلمانان، بیتاب برای اقدام و انجام. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر اکرم داناترین و خردمندترینِ مردم مکه بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : قبل از بعثت، پیامبر اکرم کریمترین و شریفترین و بااخلاقترینِ مردم مکه بود. مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران - 1379/02/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر اکرم نه فقط از کسی مثل علی، بلکه در دوران ده سال و چند ماه حکومت خود، از عنصر جوان و نیروی جوان حداکثر استفاده را کرده است. پیامبر اکرم در یکی از حسّاسترین لحظات عمر خود، مسؤولیت بزرگی را به یک جوان هجده ساله داد. در جنگها خود پیامبر اکرم فرماندهی را عهدهدار میشد؛ اما آن وقت که در آخرین هفتههای زندگی خود احساس کرد از این عالم خواهد رفت و لشکرکشی به سرزمین امپراتوری روم بهوسیله خود او امکان ندارد - چون کار بسیار بزرگ و دشواری بود؛ لازم بود نیرویی برای این کار برگزیده شود که هیچ مانعی نتواند جلوِ آن را بگیرد - این مسؤولیت را به یک جوان هجده ساله داد. پیامبر میتوانست یک نفر از اصحاب پنجاه ساله، شصت ساله و دارای سابقه جنگ و جبهه را بگذارد؛ اما یک جوان هجده ساله را گذاشت و او «اسامةبنزید» بود. پیامبر از ایمان و از سابقه فرزند شهید بودنِ او هم استفاده کرد. آن نقطهای که اسامه را فرستاد، همان نقطهای بود که پدر اسامةبنزید - یعنی زیدبنحارثه - در دو سال قبل از آن در آن نقطه به شهادت رسیده بود. پیامبر فرماندهىِ سپاهی بزرگ و گران را به آن جوان هجده ساله داد که همه اصحاب بزرگ و پیرمرد و سرداران سابقهدار پیامبر در آن سپاه عضو بودند. پیامبر به او گفت تا آن محلی که پدرت در آنجا شهید شد، میروی - یعنی در «موته» که محلی در امپراتوری رومِ آن روز و در کشور شامِ امروز بود - و آنجا را اردوگاه میکنی. بعد دستورات جنگی را به او داد. از نظر پیامبر، نیروی جوان اینقدر حائز اهمیت است. مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران - 1379/02/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در زمان پیامبر، یکی از منافقان بسیار فعال، «عبداللَّهبنابی» بود که با یهودیها و کفّار قریش و جاسوسهای امپراتوری روم میساخت و از هر وسیلهای استفاده میکرد، برای اینکه شاید بتواند حکومت پیامبر را از بین ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آن که پیامبر به مدینه بیاید، او تصوّر میکرد که در آینده، رئیس و حاکم و پادشاه مدینه خواهد شد! پیامبر در واقع مقام او را از او سلب کرده بود... پیامبر با «عبداللَّهبنابی» خوشرفتاری کرد و او را مجازات ننمود. مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران - 1379/02/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبراکرم با جوانان انس می گرفت و از نیروی جوانان برای کارهای بزرگ استفاده می کرد. مربوط به :بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران - 1379/02/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر اکرم در دوران ده سال و چند ماه حکومت خود، از عنصر جوان و نیروی جوان حداکثر استفاده را کرده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1379/01/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر در مقابل مردم مثل بندگان غذا میخورد و مثل بندگان مینشست؛ نه مثل اشرافزادهها: «کان رسولاللَّه (ص) یأکل اکل العبد و یجلس جلوس العبد»؛ پیامبر جزو فامیلهای اشرافزاده بود؛ اما رفتار او با مردم خود، رفتار متواضعانهای بود. به آنها احترام میکرد؛ به آنها فخر و تعنّد نمیفروخت؛ اما اشاره و نگاه مبارکش بر تن امپراتوران آن روز عالم - در سالهای آخر عمرش - لرزه میانداخت. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1379/01/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اسلام دربارهی معاشرت و اخلاق فردی پیامبر میفرماید: «فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک». پیامبر را به خاطر نرمش او و به خاطر لینتش در برخورد با مردم، ستایش میکند و میگوید تو غلیظ و خشن نیستی. همین قرآن در جای دیگر به پیامبر میگوید: «یا ایّها النّبی جاهد الکفّار والمنافقین و اغلظ علیهم»؛ با کفّار و منافقان با خشونت رفتار کن... پیامبر اکرم وارد مکه شد و با مردمی روبهرو گردید که سیزده سال او را اذیّت و تکذیب و شکنجه کرده و همه سختیها را بر سر او درآورده بودند؛ اما به همه آنها گفت شما آزادید؛ از آنها انتقام نگرفت. ولی در همان سفر، پیامبر عدّهای را به نام ذکر کرد و گفت هر کجا اینها را یافتید، بکُشید! در میان آنها، چهار نفر زن و چهار نفر مرد بودند. اینجا خشونت لازم بود؛ اما آنجا نرمش لازم بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1379/01/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اسلام دین جامعی است؛ دین یک بعدی نیست. آنجایی که حکومت اسلام در مقابل زور و تجاوز و اغتشاش و تعدّی از قانون قرار میگیرد، بایستی با قدرت، با قاطعیت، با خشونت - از اسم خشونت که نباید ترسید - رفتار کند؛ اما آنجایی که در مقابل آحاد مردم و برای کمک به مردم است، نه؛ آنجا رفتار عمومی حکومت اسلامی با مردم خود، با رفق و مداراست؛ «عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم». در سختیهایی که بر شما وارد میشود، پیامبر رنج میبیند. همیشه همینطور است؛ هر سختی ای که بر مردم وارد آید، پیداست کسانی که دلسوز مردمند، داغدار میشوند و رنج میبینند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1379/01/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جوانان ما... اهل خشونت نیستند؛ مؤمنین ما... اهل خشونت نیستند؛ متدیّنین ما هم اهل خشونت نیستند. آنجایی که قانون خشونت را نسبت به کسی بخواهد، البته خشونت اعمال خواهد شد. قانون هم قانون است؛ قانون یک امر پنهانی نیست. آن روزی که پیامبر دستور داد آن افراد را ترور کنند، درِ گوش کسی نگفت. علناً گفت هر کس هند را پیدا کرد، او را بکشد. هر کس فلانبنفلان را پیدا کرد، او را بکشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1378/10/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «و ما نزلت برسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله نازلة قطّ الاّ دعاه فقدمه ثقة به»؛ هر وقت مسأله مهمّی برای پیامبر پیش میآمد، پیامبر... [امیرالمومنین] را صدا میکرد و جلو می انداخت؛ به خاطر این که به او اعتماد داشت و میدانست که اوّلاً خوب عمل میکند؛ ثانیاً از کار سخت سرپیچی ندارد؛ ثالثاً آماده مجاهدت در راه خداست. مثلاً در «لیلة المبیت» - آن شبی که پیامبر مخفیانه از مکه به مدینه آمد - یک نفر باید آنجا در آن رختخواب میخوابید. پیامبر علی را جلو انداخت. در جنگها، امیرالمؤمنین را جلو میفرستاد. در کارهای مهم - هر مسأله اساسی و مهمّی که پیش میآمد - علی را جلو میانداخت: «ثقة به»؛ چون اطمینان داشت و میدانست که او برنمیگردد؛ نمیلرزد و خوب عمل خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/10/04 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : قضایای حدیبیّه و قضایای بعد از حدیبیّه است که از آزمایشهای بسیار مهم و پُرمعنا و پُرمضمونِ دوران حیات مقدّس پیامبر است. بعد از آن که رسول اکرم و مسلمانان به قصد مکه به حدیبیّه رفتند و در حدیبیّه متوقّف شدند، دشمن میخواست جنگ را بر آنها تحمیل کند، اما تدبیر الهی نبىّاکرم نگذاشت و بدون جنگ برگشتند و پیامبر به قراردادی با مشرکین رسید که این قرارداد آن قدر مهم بود که بنابر روایاتی، سوره «انّا فتحنا» درباره همین قرارداد حدیبیّه نازل شده و از آن به فتح تعبیر شده است: «انا فتحنا لک فتحناً مبینا» - یعنی همین صلح حدیبیّه - آن حضرت در خلال آیات قرآن، اوضاع را برای مسلمانان روشن میکند و جبههها را مشخص مینماید. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/10/04 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر مرزها را روشن و اوّلاً وضعیت کفّار را مشخّص میکند؛ یعنی آن جبهه مقابل که پیامبر اساساً بعثتش، ظهورش، نظامش و جهادش، برای نفوذ در آنها و عقب زدن آنها و گستردن دایره حقّانیت خود است. جبهه کفر را نمیشود نادیده گرفت. جبهه کفر، بهعنوان کسانی که در مقابل دعوت حق قرار دارند، باید مشخّص شود. باید مشخّص شود که حق با جبهه کفر چه کار دارد؛ اصلاً چرا حق بهوجود میآید؛ دعوت حق چرا از طرف خداوند به پیامبران الهام و ابلاغ میشود و آنها چرا آن را مطرح میکنند؟ اگر پدید آمدن پیام حق - که پیام حق هم عبارت است از پیام رستگاری انسانها - فلسفه و حکمت و لزومی دارد و مسؤولیتی بر دوشِ آورندگان آن پیام - که پیامبر و ادامههای راه پیامبر تا ابد است - میگذارد. پس باید فهمید که این جبهه حق، هدفش چیست و چگونه میخواهد به این هدف برسد... پیامبر اکرم وضعیت کفّار را مشخّص میکند؛ وضعیت ضعفای از مؤمنین را هم مشخّص میکند؛ یعنی نیمهکارهها؛ چه منافقین، چه آنهایی که منافق به معنای غلیظ نفاق نیستند و به آن صورت نفاقی ندارند که بخواهند دورویی کنند؛ اما طبیعتشان، یک طبیعت متزلزل است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1378/09/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در یک روایت نقل شده است که زنی به خدمتکار خود اهانت کرد. ظاهراً آنها در همسایگی پیامبر، یا مثلاً در سفری همراه آن حضرت بودند. پیامبر اکرم طعامی در دستشان بود، به او تعارف کردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزهام. نقل شده است که پیامبر به او اینطور فرمودند: «کیف تکونین صائمه و قد سببت جاریتک»؛ چطور تو روزهای؛ در حالی که به خدمتکار خودت دشنام دادهای؟ «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست که از خوراک و نوشیدنی اجتناب کنید. «و انما جعلاللَّه ذلک حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل والقول»؛ خدا خواست که انسان روزهدار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویی و اهانت به دیگران است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/08/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر در بالاترین نقطه تعالی وجودی انسان است. این بدون کمک الهی که ممکن نیست؛ بدون زمینه دادن خدا که ممکن نیست؛ اما خدا این امتیاز را در مقابل یک شرط میدهد: «الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیّه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک»؛ قبول کردم و عمل کردم. لذا عنصری مثل پیامبر و امیرالمؤمنین بهوجود میآید؛ پولادین، خسته نشو. تمام نشو. باری را بر دوش میگیرند که این بار، فقط مخصوص زمان خودشان نیست؛ حرکتی را به وجود میآورند که با پایان عمر خودشان، پایان پیدا نمیپذیرد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/04/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا و بیدار کردن بشریّت، کار بزرگ پیامبر اکرم و دعوت نبوی بود؛ «ان هو الّا ذکر للعالمین». این ذکر است، یاد است، تذکّر است، هشدار است، بیدارباش برای همه بشر است. آنجایی که خودِ آن بزرگوار متصدّی و متحمّل این بیدارباش شد، جزو سختترین جاها بود. تعصّبها، قبیلهگریها، مسائل شخصی و فردیتهای گوناگون، کار آن بزرگوار را دشوار میکرد. آن حضرت مجاهدت سختی را متحمّل شد، تا توانست این بنبست بشری را باز کند و این صخره عظیم را بشکافد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/04/10 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا و بیدار کردن بشریّت، کار بزرگ پیامبر اکرم و دعوت نبوی بود. مربوط به :پیام به کنفرانس بینالمجالس اسلامی - 1378/03/25 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر گرامی اسلام به فرمان الهی "و شاورهم فی الامر" در مهمات حکومتی اسلام مشورت میفرمودند و حتی در صورت غلبه رأی جمع بر نظر مبارک ایشان، در مواردی به نظر اصحاب عمل میکردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی - 1377/09/25 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی «مصعببنعمیر» در جنگ اُحد شهید شد، پیامبر بالای سر او آمد و گریه کرد - طبق آنچه که در روایت و تاریخ هست - و به اصحابش گفت: این جوان در مکه - البته قبل از مسلمان شدنش - بهترین و زیباترین و فاخرترین لباسها را میپوشید و با زیباترین آرایشها میخرامید (به تعبیر من) و همهی مرد و زن مکه به او نگاه میکردند. جوانی طبق ارزشهای جاهلی و غرق در همان ارزشها که همهی همّتش در آن روز این بود که لباس زیباتر و فاخرتری بپوشد و چهرهی جذّابتری داشته باشد. اسلام، این جوان را منقلب و تبدیل به یک قهرمان و یک آدم معنادار کرد. مدتها قبل از آن هم که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کند، برای اینکه یثربیهای آن روز، قرآن یاد بگیرند، این جوان را فرستاد. پیرمرد هم دور و برِ خود داشت، ولی این جوان را فرستاد و او معلّم قرآن اهل یثرب شد! در جنگ اُحد هم به شهادت رسید. روی خاکهای داغ بیابان افتاده بود؛ پیامبر ایستاد، به جسد مطهّر او نگریست و بنا کرد گریه کردن! مربوط به :بیانات در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهداء(ع) - 1377/07/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر عظیمالشّأن اسلام که معلّم بشر از اوّلین و آخرین بود و ملائکه از حکمت او استفاده میکردند و دل مبارک او برترین جایگاه وحی الهی بود، به جوانان زمان خود که از جنگ برگشته بودند، فرمود: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر»؛ جهاد کوچکتر را گذراندید، حال نوبت جهاد بزرگتر است. مربوط به :بیانات در جمع سپاهیان و بسیجیان لشکر ۱۰ سیدالشهداء - 1377/07/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی که حرکت اسلام، از مکه آغاز شد و آن شور و نشاط اسلامی همراه با مظلومیت و استقامت مؤمنین، کار خودش را کرد اولین جایی که پرتو انداخت، مدینه بود - یثرب آن روز - چون مجاهدت پیامبر و یاران او در مکه، بشدت مجاهدت مظلومانهیی بود؛ نام خدا را میآوردند، به توحید و به تعقل دعوت میکردند و در مقابل، کتک میخوردند، کشته میشدند، شکنجه میشدند. انواع و اقسام فشارها وارد میشد، در آخر هم قضیهی شعب ابیطالب بود که جزو سختترین فشارها بر پیامبر و مسلمانان بود... خود پیامبر، ستون مستحکمی بود در آن وسط ایستاد، بقیهی مسلمانان هم خودشان را به این ستون تکیه میدادند. مسلمانان کتک هم میخوردند، شکنجه هم میشدند، ترس و لرز، محرومیتهای گوناگون و بیرون کردن از خانه هم بود، محروم کردن از ارث برای بچههای اعیان و کتک خوردن به دست اربابها برای غلامها و کنیزها هم بود؛ اما هر وقت روی هر کدامشان فشار میآمد، خودشان را به پیامبر تکیه میدادند و پیامبر اکرم با استقامت معنوی و با روح الهی، آنها را از آن سرچشمهی تمام نشدنی که میتوانست همهی آفرینش را نیرو بدهد، نیرو میبخشید. این چند نفر - آن عدهی مسلمانهایی که اطراف پیامبر بودند - تغذیه میشدند، لذا همه میایستادند مربوط به :بیانات در جمع سپاهیان و بسیجیان لشکر ۱۰ سیدالشهداء - 1377/07/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبر [به مدینه] آمد و حکومت تشکیل داد؛ امر و نهی میکند، قضاوت میکند، دستور میدهد، نظام جنگ و صلح را معین میکند، مرتب آیات قرآن و احکام به مردم میدهد، سهم مالی - مالیات - درست میکند و یک حکومت شده [است]. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1377/02/18 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر اکرم نظامی را به وجود آورد که خطوط اصلی آن چند چیز بود. من درمیان این خطوط اصلی، چهار چیز را عمده یافتم: اوّل، معرفت شفّاف و بی ابهام؛ معرفت نسبت به دین، معرفت نسبت به احکام، معرفت نسبت به جامعه، معرفت نسبت به تکلیف، معرفت نسبت به خدا، معرفت نسبت به پیامبر، معرفت نسبت به طبیعت... پیامبر نمیگذاشت ابهام باشد. خطّ اصلی دوم، عدالت مطلق و بیاغماض بود. عدالت در قضاوت، عدالت در برخورداریهای عمومی و نه خصوصی - امکاناتی که متعلّق به همه مردم است و باید بین آنها باعدالت تقسیم شود - عدالت در اجرای حدود الهی، عدالت در مناصب و مسوؤلیتدهی و مسؤولیت پذیری. البته عدالت، غیر از مساوات است؛ اشتباه نشود. گاهی مساوات، ظلم است. عدالت، یعنی هر چیزی را به جای خود گذاشتن و به هر کسی حقّ او را دادن. آن عدل مطلق و بیاغماض بود. در زمان پیامبر، هیچ کس در جامعه اسلامی از چارچوب عدالت خارج نبود. سوم، عبودیّت کامل و بی شریک در مقابل پروردگار؛ یعنی عبودیّت خدا در کار و عمل فردی، عبودیّت در نماز که باید قصد قربت داشته باشد، تا عبودیّت در ساخت جامعه، در نظام حکومت، نظام زندگی مردم و مناسبات اجتماعی میان مردم بر مبنای عبودیّت خدا... چهارم، عشق و عاطفه جوشان. این هم از خصوصیّات اصلی جامعه اسلامی است؛ عشق به خدا، عشق خدا به مردم؛ «یحبّهم و یحبّونه»، «ان اللَّه یحبّ التّوابین و یحبّ المتطهّرین»، «قل ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه». محبت، عشق، محبت به همسر، محبّت به فرزند، که مستحبّ است فرزند را ببوسی؛ مستحّب است که به فرزند محبّت کنی؛ مستحبّ است که به همسرت عشق بورزی و محبّت کنی؛ مستحبّ است که به برادران مسلمان محبّت کنی و محبّت داشته باشی؛ محبّت به پیامبر، محبّت به اهل بیت؛ «الاّ المودّة فی القربی». پیامبر این خطوط را ترسیم کرد و جامعه را بر اساس این خطوط بنا نمود. پیامبر حکومت را ده سال همینطور کشاند. البته پیداست که تربیت انسانها کار تدریجی است؛ کار دفعی نیست. پیامبر در تمام این ده سال تلاش میکرد که این پایهها استوار و محکم شود و ریشه بدواند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان - 1377/02/07 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روایت دارد که پیامبر اکرم وقتی میخواستند نزد دوستانشان بروند، به ظرف آب نگاه میکردند و سر و وضع خود را مرتّب میکردند. آن زمان که آینه به این شکلی که حالا هست و فراوان هم هست، نبود. جامعه مدینه هم که فقیر بود. پیامبر ظرف آبی داشتند، که وقتی میخواستند نزد دوستانشان بروند، از آن به جای آینه استفاده میکردند. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1377/01/12 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر مکرّم اسلام(صلّیاللَّهعلیهواله)، اذان برائت را در حج سر داد و آیات برائت را از حنجرهی امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در مراسم حج تلاوت فرمود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1376/12/13 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر اکرم، اوّل که به مدینه تشریف بردند، یک حکومت تشکیل دادند. حکومت یعنی چه؟ نرفتند گوشهای بنشینند و بگویند هر کس خواست مسأله بپرسد - چون کفّار قریش نیستند که ایجاد مزاحمت کنند - بیاید پیش ما آزادانه بپرسد! یا مثلاً هرکه خواست نماز یاد بگیرد، برود از فلانی یاد بگیرد یا از خودمان بیاموزد. اوّل، یک حکومت و یک ریاست تشکیل دادند. کار اوّلِ اسلام این است. بعد هم بلافاصله این حکومت شروع به کارهای حکومت مقتدر کرد: جنگیدن، مبارزه کردن، بعد کمکم نامهنگاری به این طرف و آن طرف و حلّ و فصل امور دیگر. مربوط به :گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان - 1376/11/14 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عزیزان من! میتوانم به شما بگویم که معرفت استدلالی لازم است؛ اما آن چیزی که انسان را نجات میدهد و به حرکت وا میدارد، همان معرفت ایمانی است. وقتی که ابوذر مسلمان شد، پیامبر اسلام نرفته بود برهان نظم و برهان خلف و برهان علّت اُولی را برای او بیان کند و بگوید به این دلیل خدایی هست و خدا یکی است و این بتها خدا نیستند. نخیر؛ با آن بیان پُرجاذبه خودش، ایمانی را در دل ابوذر انداخته بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز عید فطر - 1375/11/21 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر مقدّس اسلام، انسانها را؛ با نمازش، با زکاتش، با روزه گرفتنش و هم با عید فطرش تطهیر میکند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/09/19 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیغمبران... دنبال تشکیل حکومت بودند. واضحترینش هم، پیغمبر بزرگوار ماست که از روز اوّل، مبارزه و تلاش کرد و ایجاد نظام اسلامی را وجهه همّت قرار داد. بعد هم در یثرب، به آن دست پیدا کرد. بعد هم از آن دفاع کرد؛ دامنه را وسعت بخشید و این حرکت تا سالهای متمادی ادامه پیدا کرد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/09/19 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر بزرگوار ماست که از روز اوّل، مبارزه و تلاش کرد و ایجاد نظام اسلامی را وجهه همّت قرار داد. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در عهد رسولاللَّه، کسانی در خانه نشستند و گفتند: «خدای متعال وعده کرده است که «و من یتوکّل علی اللَّه فهو حسبه. خوب؛ ما توکّل میکنیم و در خانه مینشینیم.» وقتی پیغمبر خبردار شد، به آنها فرمود: «خدا یک دعای شما را هم مستجاب نخواهد کرد!». مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1374/01/16 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [دشمنان]، اسلامی را نمیپسندند که سینه سپر میکند، داعیه دارد و مردم را به خود دعوت میکند. پیغمبر اسلام خودش را در مکّه حبس نکرد. اگر پیامبر خودش را در مکّه یا در خانه حبس میکرد؛ دعوت نمیکرد و متعرّض کسی نبود، کسی به او کاری نداشت. مربوط به :بیانات دردیدار عوامل برنامه رادیویی «از سرزمین نور» - 1373/12/27 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : متن کلام و عمل پیغمبر، بایستی به طور واضح و مشخص منعکس بشود و آن را نمیشود تغییر داد و گفت حضرت که این را گفتند، لابد کنارش فلان چیز را میخواستند بگویند؛ نه دیگر؛ آن را باید همان جور دقیق بیان کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1373/11/28 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روایتی آمده است که روزی یکی از اصحاب نبىّاکرم صلّی اللَّه علیه آله و سلّم در حضور پیغمبر دعا کرد و گفت: «اللّهم لاتحتجنی علی احداً من خلقک»؛ «خدایا، مرا محتاج هیچ آفریدهای نکن.» «فقال رسول، صلّیاللَّه علیه و آله: لا تقولنها کذا.» «پیغمبر، صلّیاللَّه علیه و آله فرمود: این طور نگو.» «فلیس من احداً الّا و هو محتاج الیالنّاس.» مگر میشود که یک انسان، محتاج دیگران نباشد؟ «نگو که خدایا مرا محتاج هیچ کس نکن. این، خلافِ طبیعت بشری، خلافِ سنّت الهی و خلافِ طبعِ نهاده پروردگار در وجودِ انسان است.» چرا میگویی «خدایا، مرا محتاج هیچ کس نکن»؟ این دعا، مستجاب نمیشود. آن فرد، عرض کرد: «یا رسولاللَّه! پس چگونه دعا کنم؟» فرمود: «قلاللّهم لاتحتجنی علی شرار خلقک.» «بگو: خدایا! مرا محتاج اشرار از بندگان خود مکن. مرا نیازمند مردمان شریر مکن. مرا محتاج انسانهای لئیم مکن. این درست است. این میشود. این را از خدا بخواه.» مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مداحان - 1373/09/03 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بهوسیله محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را میبینید که از زبان پیغمبر صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در ستایش صدّیقه طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند. بسیاری از این روایات، از زبان کسانی است که از آن قبیل بودهاند؛ مثل بعضی از زوجات پیغمبر و دیگران. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «واللَّه مارأیت فی سمته و هدیه اشبه برسولاللَّه صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم من فاطمة»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیهتر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم. «وکان اذا دخلت الیه، اذا دخلت علی رسولاللَّه قامت قام الیها»؛ وقتی که فاطمه زهرا بر پیغمبر وارد میشد، آن حضرت برمیخاست و مشتاقانه به سمت او میرفت. این معنای تعبیرِ «قام الیها» است. اینطور نبود که وقتی فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها وارد اتاق میشود، پیغمبر جلو پای او فقط بلند شود. قامالیها؛ برمیخاست و به سمت او میرفت. در بعضی از این نقلها، باز از همین راوی اینگونه آمده است: «وکان یقبلها و یجلسها مجلسة»؛ فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها را میبوسید، دست او را میگرفت و میآورد در جای خودش مینشاند. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بزغالهای را خدمت پیغمبر اکرم آوردند. ذبح کرد و فرمود: «هرکس گوشت میخواهد بیاید.» فقرای مدینه به سوی خانه پیغمبر به راه افتادند. پیغمبر به هر کدام یک تکّه داد. بعد که همه رفتند، فقط یک کتفِ آن مانده بود. یکی از زنان پیغمبر عرض کرد: «یا رسول الله! بزغالهای به این بزرگی رفت؛ همین کتفش ماند!؟» پیغمبر فرمود: «همهاش ماند؛ فقط همین کتفش است که میرود.» مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر، با انسانهای مؤمن؛ انسانهای ساخته شده و مخلص کار می کرد. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در طول ده سال حیات مبارک پیغمبر، بعد از هجرت و در دوران حکومت، پایههای مدنیّتی را چید که آن مدنیّت چند صد سال دنیا را اداره کرد و تمام مدنیّتهای دنیا را تحت تأثیر قرار داد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/06/04 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر برای چه بود؟ اگر پیغمبر اسلام بر این باور بود که نباید در حکومت و اداره زندگىِ مردم و قدرت سیاسی جامعه دخالت شود و همین قدر کافی است که مردم عقاید اسلامی داشته باشند و در خانه خودشان این اعمال دینی را انجام دهند، معلوم نیست که چنین مبارزاتی بر پیغمبر تحمیل میشد. دعوای پیغمبر بر سر قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت به وسیله قرآن است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/06/04 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دعوای پیغمبر بر سر قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت به وسیله قرآن است. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1373/02/25 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پیامبر عظیمالشأن (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) برای اعلام برائت از مشرکین که یک عمل کاملاً سیاسی و در چهار چوب سیاست کلّی نظام و دولت اسلامیِ اوّل بود ایّام حجّ را انتخاب فرمود و دستور الهی و قرآنی، اعلام کرد که: «و اذان من اللَّه و رسوله الی النّاس یوم الحجّ الاکبر انّ اللَّه بریء من المشرکین و رسوله فان تبتم فهو خیر لکم و ان تولّیتم فاعلموا انّکم غیر معجزی اللَّه و بشّر الذین کفروا بعذاب الیم». مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1373/02/25 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر عظیمالشأن (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) برای اعلام برائت از مشرکین که یک عمل کاملاً سیاسی و در چهار چوب سیاست کلّی نظام و دولت اسلامیِ اوّل بود، ایّام حجّ را انتخاب فرمود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و میهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی - 1372/06/14 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در زمان] میلاد پیامبر نور و آزادی... در آثار و تواریخ هست که کنگره کاخ کِسری شکست و نشانههای بتپرستی و شرک در گوشه و کنار دنیا متزلزل شد، اگر این آثار قطعیّت داشته باشد، شاید همان قدرتنمایی الهی است، برای اعلام رمزىِ حضور این قدرتی که قرار است همه پایههای ظلم و فساد را درهم بشکند و علم را از خرافه و تمدّن را از فساد و ظلم، پاک و آراسته کند. این کار را پیغمبر بزرگوارِ ما کرد. این مولود مقدّس، در هنگام بعثت بزرگ خود، با چنان دنیایی روبهرو شد و با جهادی بسیار دشوار، انسانیت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات دودمان برانداز، از زورگویی انسانها به یکدیگرو ستم انسانها و سوار شدن آنها بر دوش یکدیگر، جلوگیری کرد. اصلاً بساط بشریّت را دگرگون کرد. یک بساط جدید و یک وضع جدید را در دنیا به وجود آورد. بدیهی است که کار پیغمبر خاتم صلّیاللَّهعلیه وآلهوسلّم، این نبوده است که همه دنیا را اصلاح کند. نه! آن بزرگوار بایستی این مسطوره عملی را، این نمونه درست را از وحی الهی میگرفت و به بشر میداد، تا بشر در طول زندگی خود آن را به کار بندد، و از آن لحظه به لحظه استفاده کند. اینکه چه کسی به کار بست و چه کسی ضایع کرد، بحث دیگری است. آن بزرگوار، رسالت خود را به تمام انجام داد و کار خود را کامل کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1371/12/07 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده میسازد. لذا ملاحظه میکنید که پیغمبر اکرم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم، در میدان جنگ، بعد از آنکه همهی کارها را انجام داده است، دعا هم میکند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1371/03/30 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیغمبر با منصوب کردن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در حقیقت عدل را در جامعه اسلامی اهمیّت بخشیدند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از معلّمان و کارگران - 1371/02/09 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتیکه پیغمبر، «معاذبنجبل» را برای اداره مردم یمن و پیاده کردن اسلام دربین آنها به آن سرزمین میفرستاد، توصیههایی به او کرد. از جمله توصیههای آن حضرت این بود که «و بسّ فیالنّاس المعلّمین.» معلّمین را در بین مردم منتشر کن؛ یعنی معلّمین در میان مردم بروند و به آنان بیاموزند. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1371/01/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حکومت پیغمبران، حکومتی مردمی بود؛ برای مردم و در خدمت منافع آنان بود و مردم به پیامبران عشق میورزیدند. وقتی پیغمبر ما حکومت تشکیل داد، مردم به اوعشق می ورزیدند. وقتی ابوسفیان در شب قبل از فتح مکه، به وسیله عبّاس - عموی پیغمبر - آهسته و مخفیانه، در اردوگاه مسلمین گردش کرد و هنگام صبح دید که مردم آب وضوی پیغمبر را از یکدیگر میربایند و به سر و صورتشان میریزند، به عبّاس گفت: «عجبا! من کسری و قیصر، پادشاه ایران و امپراطور روم را دیدم؛ اما شوکتی را که برادرزاده تو دارد، در هیچکدام از آنها ندیدم. آنهابه زور و با سرنیزه برمردم حکومت می کردند؛ اما این، بر دلهای مردم حکومت میکند؛ عواطف مردم را دارد؛ ایمان مردم را دارد و عشقِ مردم متوجّه به اوست.» مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1371/01/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حکومت پیغمبر، حکومتی مردمی و برای مردم و در خدمت منافع آنان بود. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1370/09/13 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیامبر ما در چهارده قرن پیش فرمود: «اطلبوا العلم ولو بالصّین»؛ اگر علم در نقطهی دوردستی هم باشد، بروید آن را یاد بگیرید. مربوط به :بیانات در جلسه سیزدهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/29 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مدینه... وقتی پیغمبر کسانی فرستاد بسیاری در مقابل... دعوت مقاومت داشتند و اینطور نبود که اول تسلیم بشوند بیماریهایی در دلهاشان بود که موجب امتناع آنها میشد و آنها را از تسلیم شدن باز میداشت. اما در مقابل طبیب و درمان او خاضع میشدند، تسلیم میشدند و شفا می یافتند. مربوط به :بیانات در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/15 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آن کسی که دعوی را مطرح میکند مثل پیغمبر و مثل هر صاحب دعوتی باید استدلال بیاورد و بدون استدلال از هیچکس انتظار نمیرود هر چیزی را قبول کند. پیغمبران هم که آمدند واضحترین و صحیحترین حرف دنیا را گفتند دلیل پای حرفشان آوردند. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1370/08/01 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روش نبىّاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) را در تمام لحظات دعوت اسلامی خود ملاحظه بفرمایید؛ از روزهای اول که در غربت محض بودند و با تنهایی خود با همهی دنیای جاهلیت و کفر مبارزه میکردند، تا اوج قدرت اسلامی، یعنی آن روزی که پیامبر مکه و طائف را فتح کرده بودند و حجاز را تماماً زیر سلطهی خود درآورده بودند، در هر مناسبتی پیامبر اکرم مردم را دعوت میکردند که نفس خود را تزکیه و تطهیر کنند مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه - 1370/07/05 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : صحنهی اول از زندگی پیامبر، صحنهی دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتی که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب - وحشیهایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همهجا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند - و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز - دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم - که پیامبر نامهها نوشت، مجادلهها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصرهی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمیکردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران میشدند، بعضی متزلزل میشدند، بعضی نق میزدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق میکردند؛ اما پیامبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعهی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند. |