[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1395/03/25
عنوان فیش :ارسال ویروس استاکس‌نت برای نابودی تشکیلات هسته ای ایران
کلیدواژه(ها) : توانمندی‌های جمهوری اسلامی ایران, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), بدافزار استاکس‌نت, پیشرفت‏ علمی و فناوری, دشمنی با جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
برنامه‌ی دشمن این است که توانمندی‌های جمهوری اسلامی را متوقّف کند؛ یا از بین ببرد یا اقلاًّ از رشد آنها جلوگیری کند؛ این برنامه‌ی دشمن است. ما باید چه‌کار کنیم؟ ما باید تا آنجا که میتوانیم توانمندی‌ها را افزایش بدهیم. بنده بارها در این جلسه و جلسات گوناگون دیگر در این چند سال تکرار کرده‌ام: باید کشور قدرتمند بشود؛ یعنی همین توانمندی‌های گوناگون را باید افزایش بدهد. اگر افزایش دادیم، آن‌وقت میتوانیم آسوده به مردم بگوییم «مردم! آسوده بخوابید» و خیال خودمان راحت باشد. اگر توانمندی‌ها را افزایش ندادیم، باید در اضطراب به سر ببریم.
حالا این توانمندی‌هایی که ما داریم چیست؟ بنده البتّه چند مورد از توانمندی‌هایی را که بیشتر آماج دشمنی‌ها است اینجا یادداشت کرده‌ام: اوّل، ایمان اسلامی است؛ایمان اسلامی. ... دوّم، توانمندی علمی؛ حتّی به ترور دانشمندان ما هم دست زدند، برنامه‌ریزی کردند؛ حتّی از ابزارهای خباثت‌آمیزی که در همه‌ی دنیا ممنوع است، برای متوقّف کردن حرکت علمی ما استفاده کردند. این استاکس‌نت که دو سه سال قبل از این فرستادند داخل تشکیلات سایبری جمهوری اسلامی، میتوانست تمام تشکیلات [هسته‌ای‌] ما را از بین ببرد؛ این کار، جنایت است؛ یعنی یک جنایتِ شناخته‌شده‌ی بین‌المللی است و میتوان گریبان صاحبان این جنایت را در دادگاه‌های بین‌المللی گرفت؛ متأسّفانه ما نگرفتیم؛ تا اینجاها اینها دست زدند. با پیشرفت علمی که توانمندی علمی است، بشدّت مخالفند. خب، فشار بر بخش هسته‌ای به نظر من یکی از عوامل عمده‌اش به‌خاطر این بود؛ اینکه مدام گفتند بمب اتم و بمب هسته‌ای، خودشان هم میدانستند که دروغ میگویند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1395/03/06
عنوان فیش :دشمن اجازه فعالیت یک سانتریفیوژ هم نمیداد
کلیدواژه(ها) : اقتدار نظام, پیشرفت هسته‌ای ایران, مذاکرات هسته‌ای, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اگر کشور قوی شد، از استکبار هم میشود امتیاز گرفت؛ این را من به شما عرض بکنم. اگر کشور ضعیف بود، استکبار که هیچ، ابرقدرت‌ها که هیچ، دولتهای بی‌عُرضه و ضعیف و حقیر هم از آدم طلبکاری میکنند؛ اگر ضعیف شدیم، این‌جوری خواهد شد، [امّا] اگر قوی شدیم، نه.

قدرت هم یک امر نسبی است؛ در هر مرحله‌ای از قدرت، انسان میتواند یک فعّالیّتی انجام بدهد. حالا مثلاً فرض بفرمایید در همین قضایای مذاکرات هسته‌ای -که البتّه من حالا نمیخواهم وارد آن مقوله بشوم- دوستان عزیز ما گفتند ما امتیاز گرفته‌ایم و دشمنانی که تا امروز قبول نمیکردند که ما صنعت هسته‌ای داشته باشیم، حالا پای کاغذ امضا کرده‌اند که ما میتوانیم صنعت هسته‌ای داشته باشیم. خب این چه‌جوری به دست آمد؟ این بعد از آن به دست آمد که ما اقتدار خودمان را نشان دادیم و ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که آنها تصوّر نمیکردند بتوانیم انجام بدهیم؛ یعنی تولیدِ غنی‌سازیِ بیست درصد. خود آنها هم میدانند، اصحاب فنّ این کار [هم‌] میدانند که مشکل کار [غنی‌سازی‌] تا ۹۹ درصد، عبارت است از مسیر [غنی‌سازی‌] تا ۲۰ درصد؛ اگر یک کشوری توانست خودش را تا ۲۰ درصد پیش ببرد، از آنجا تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد کار آسانی است، راه زیادی نیست؛ این را اینها میدانند. این مسیر را جمهوری اسلامی پیش رفت؛ یعنی توانست غنی‌سازی ۲۰ درصد را به دست بیاورد، توانست نوزده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل تولید کند، توانست حدود ده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل را به راه بیندازد، توانست سانتریفیوژهای نسل دوّم و سوّم و چهارم را تولید کند؛ توانست آن دستگاهِ رآکتورِ آبِ سنگینِ اراک را به وجود بیاورد؛ توانست کارخانه‌ی تولیدِ آبِ سنگین را -که امروز از ما میخرند- به وجود بیاورد. این کارها را توانستیم بکنیم که دشمن آن حدّاقل را قبول کرد که ما صنعت هسته‌ای داشته باشیم؛ اگر این کارها را نکرده بودیم [قبول نمیکردند]. من یادم هست و دوستان همه یادشان هست که در آن ده دوازده سال پیش از این، که مذاکرات دوره‌ی قبل را داشتیم، بحث ما این بود که مثلاً اجازه بدهند پنج سانتریفیوژ کار کند، آنها میگفتند نمیشود؛ ما اوّل میگفتیم بیست سانتریفیوژ، بعد گفتند نمیشود؛ کوتاه آمدیم گفتیم پنج سانتریفیوژ، گفتند نمیشود؛ گفتیم یکی، گفتند نمیشود! وقتی‌که نمیتوانیم، وقتی نداریم، وقتی قدرت نیست، دشمن این‌جوری وارد میشود؛ [امّا] وقتی شما نوزده هزار سانتریفیوژ را علی‌رغم دشمن به وجود آوردید، به راه انداختید، نسل دوّم و سوّم و چهارمش را تولید کردید، کارهای جنبیِ فراوانِ دیگری را انجام دادید، خب [دشمن‌] مجبور است قبول بکند؛ اقتدار این است. اگر اقتدار بود، انسان میتواند حتّی از استکبار امتیاز بگیرد. این امتیازی نبود که آمریکایی‌ها به ما دادند، این امتیازی بود که ما با قدرتمان گرفتیم، نه اینکه کسی به ما امتیاز داد.

مربوط به :بیانات در دیدار رؤسای دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری - 1394/08/20
عنوان فیش :تلاش برای احیا دوباره تفکّر مارکسیستی در دانشگاه، بعد ازمارکسیسم
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), گرایشات مارکسیستی در ایران, دانشگاه‏
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در این ۳۷ سالی که از آن روزها[ی اول انقلاب] میگذرد، ما افت‌وخیز زیاد داشته‌ایم، کارهای زیادی شده است، دانشگاه پیشرفت کرده، پسرفت کرده، جریانات گوناگون بر دانشگاه در برهه‌ای از زمان حاکم شدند؛ دانشگاه افت‌وخیز داشته است. این هم طبیعی است، یعنی با یک نگاه دقیق، خلاف انتظار نیست که وقتی حکومت در اختیار اسلام است، آن کسانی که اسلامی فکر میکنند، در درون خودشان سلایق و جریانهای گوناگونی به وجود بیاید و این منجر بشود به موج‌آفرینی‌های گوناگون در داخل دانشگاه. البتّه مخالفین فکری هم در دانشگاه فعّال شدند، حتّی مارکسیست‌ها! بنده چون کتاب زیاد میخوانم -کتابهایی که دستم می‌آید، همین‌طور می‌نشینم میخوانم- تعدادی کتاب دیدم که نشان‌دهنده‌ی این بود که از درون دانشگاه میخواهند تفکّر مارکسیستی را باز دوباره سرِپا کنند، آن هم کِی؟ بعد از سقوط شوروی، بعد از زوال مارکسیسم و حکومتهای مارکسیستی در دنیا! [این کار] نگرفت و دانشگاه از آن استقبالی نکرد. به‌هرحال دانشگاه مراحل گوناگون و دوره‌های گوناگون را در این ۳۷ سال گذرانده؛ حالا امروز ماییم و دانشگاه.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1394/04/02
عنوان فیش :در خواست آمریکا برای مذاکراه با ایران در دولت دهم
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), مذاکره با آمریکا, مذاکرات هسته‌ای
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه‌ی یک است؛ مذاکره‌ی با آمریکایی‌ها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکایی‌ها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطه‌ای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئله‌ی هسته‌ای را با ایران حلّ‌وفصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم. دو نقطه‌ی اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریمها را در ظرف شش‌ماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطه‌ی محترم گفتم که ما به آمریکایی‌ها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان میکنیم. مذاکرات این‌جوری شروع شد.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی - 1393/11/29
عنوان فیش :پیش رو بودن مردم تبریز در مبارزات
کلیدواژه(ها) : حضور مردم آذربایجان در صحنه انقلاب اسلامی, مردم تبریز, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بنده درباره‌ی مناقب آذربایجان و تبریز تا حالا مطالب زیادی عرض کرده‌ام که واقعاً به آنها از بن دندان معتقدم. این جمله را فقط عرض بکنم که مردم آذربایجان و مردم تبریز نشان دادند که هم پیشرو هستند، هم موقع‌شناسند و بهنگام عمل میکنند، هم دلیر و شجاعند و از مشکلات هراسی به دل راه نمیدهند، هم به معنای واقعی کلمه با ایمانند. اینها یک حقایقی است؛ اینها را هرکسی که با تاریخ آذربایجان آشنا باشد تصدیق میکند؛ چه در قضایای مشروطیّت ایران، چه پیش از آن در قضیّه‌ی تحریم تنباکو و مبارزه‌ی با کمپانی انگلیسی، چه بعد از آن در ماجرای نهضت ملّی و حوادث آخر [و بعد از] دهه‌ی ۲۰ - یعنی سالهای ۳۰ و ۳۱ - و چه در حوادث نهضت اسلامی و چه در پیروزی انقلاب اسلامی، در همه‌ی این حوادث که ما نگاه میکنیم، آذربایجان و تبریز، هم بهنگام عمل کردند، هم زودتر از دیگران وارد میدان شدند و پیش‌گام بودند، هم شجاعت و دلیری نشان دادند، هم به معنای واقعی کلمه پیر و جوان، مرد و زن، ایمان اسلامی و ایمان مذهبی را معیار قرار دادند. بعد از پیروزی انقلاب تا امروز هم همین‌جور بوده است؛ آن دوران هشت‌سال دفاع مقدّس، آن لشکر پرافتخار عاشورا، آن سرداران بزرگ و معنوی و الهی از قبیل شهید باکری و امثال اینها، و بعد هم قضایای دیگر تا امروز. روز نهم دی در سال ۸۸ همه جای کشور نهم دی بود، در تبریز هشتم دی بود؛ اینها معنا دارد، اینها نشان‌دهنده است، علامت است. اینها را عرض نمیکنیم برای اینکه شما خوشتان بیاید؛ عرض میکنیم برای اینکه معلوم بشود این قطعه‌ی از کشور ما، این ظرفیّتهای عظیم را دارد. و این نظام، این انقلاب راه طولانی‌ای هنوز درپیش دارد؛ همه‌ی این خصوصیّات میتواند در گذر از این مسیر طولانی به کار بیاید.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین - 1393/09/06
عنوان فیش :وجود الگوهای برجسته برای بسیجیان
کلیدواژه(ها) : عرصه‌های حضور بسیج, شهید چمران, ارتباط آیت الله خامنه ای با شهید چمران, شهید برونسی, شهید مجید شهریاری, دکتر کاظمی آشتیانی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, غنی‌سازی هسته‌ای, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
عرصه‌ها[ی حضور بسیج] بى‌پایان است. عرصه‌ها هیچ محدودیّتى ندارد. عرصه‌ى دفاع، عرصه‌ى سیاست، عرصه‌ى سازندگى، عرصه‌ى اقتصاد، عرصه‌ى هنر، عرصه‌ى علم و تحقیق، تشکّل‌هاى مذهبى، عزادارى‌ها؛ همه‌جا و همه‌جور؛ اینها عرصه‌هاى حضور بسیج است؛ همه‌جا
در همه‌ى این مراکز هم ما الگو داریم؛ الگوهاى برجسته‌اى داریم که اینها نشان دادند که برجسته‌اند، بزرگند. در جنگ سرداران بزرگى داشتیم، شخصیّت‌هاى برجسته؛ حالا بعضى‌ها نخبه‌ى علمى بودند، آمدند در جنگ شدند سرباز و فعّال و تفنگ‌به‌دست؛ مثل مرحوم شهید چمران. چمران یک نخبه‌ى علمى بود، نخبه‌ى هنرى هم بود؛ خودش به من میگفت: من در عکّاسى هنرمندم. آمده بود جنگ، لباس نظامى پوشیده بود، شد نظامى؛ [امّا] قبل از اینکه وارد این میدان بشود، نخبه بود. بعضى قبل از اینکه وارد این میدان بشوند نخبه نبودند، این میدان آنها را به فلک رساند؛ مثل اوستا عبدالحسین بنّا، که یک شاگرد بنّا بود؛ وارد میدان جنگ شد، رسید به خورشید، اوج گرفت، نخبه شد، آن هم چه نخبه‌اى! اینها برجسته‌اند. ما در علم و تحقیق نخبه‌هاى برجسته‌اى داریم، مثل مرحوم کاظمى آشتیانى که این سلّول‌هاى بنیادى و این تشکیلات عظیم را راه انداخت و انسانهاى زیادى را تربیت کرد - همکارانش هم همان‌جور هستند؛ امروز هم بحمدالله این حرکت ادامه دارد - یا مثل شهید شهریارى؛ که این روزها اسم شهید شهریارى را مى‌آوریم، چون این روزها سالگرد شهادت او است؛بقیّه هم همین‌طور: رضایى‌نژاد، على‌محمّدى، احمدى روشن؛ اینها نخبگانى بودند در وادى علم و تحقیق که بسیجى‌وار کار کردند؛ شهید شهریارى بسیجى‌وار کار کرد. آن روزى که درها را به روى ملّت ایران خواستند ببندند - با آن شیوه‌هایى که حالا خیلى‌ها از آحاد مردم در تلویزیون، در خبرها چیزهایى را شنفتند، خیلى‌ها هم پشت پرده است که بعدها روشن خواهد شد که چقدر خباثت کردند - که محصول این رادیوداروها به دست مردم نرسد و جمهورى اسلامى دچار مشکل بشود و گفتند «نمیفروشیم» که این مرکز تهران تعطیل بشود، اینها - مرحوم شهید شهریارى - هم مشغول کار شدند، تلاش کردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستیم بیست درصد را تولید کنیم، بعد هم آمدند به ما اطّلاع دادند که ما لوله‌ى سوخت و صفحه‌ى سوخت را هم ساختیم؛ دشمن [متحیّر] ماند. این کار کار بسیجى بود؛ این کار کار معمولى نبود. در همه‌ى این میدانهایى که ذکر کردیم، هزاران انسان بزرگ بودند و هستند و تلاش کردند که بعضى را اسم آوردیم.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران - 1392/09/25
عنوان فیش :افتخارات مردم مازندران
کلیدواژه(ها) : مردم مازندران(مخاطب), تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ نهضت‌های سیاسی و اجتماعی علیه امویان و عباسی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
سوابق [ایستادگی و مقاومت] مردم مازندران كه زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سر به‌فلك كشیده كه لشكریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بكنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی كه در مدینه و در كوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن وبچّه‌هاشان فرار میكردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی كه نیروهای مسلّحِ آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی كه مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اوّل، اسلامِ اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسّلام). یك چنین كار بزرگی [كردند]. حتّی بعدها كه عدّه‌ای از سادات زیدی و رزمندگان پیرو مكتب زید میخواستند در یمن كارهایی را انجام بدهند، از مازندران كسانی رفتند به آنها كمك كردند و توانستند حكومت علوی و حكومت زیدی را در آن قرون اوّلیّه در یمن بهوجود بیاورند. غرض، افتخارات مردم مازندران یكی دو مورد نیست. بعد هم در مورد سازندگی، همانطور كه اشاره كردند، [ بازسازی] سوسنگرد را مازندرانیها قبول كردند؛ زودتر از همه هم این بازسازی را انجام دادند، تمام كردند و تحویل دادند؛ یعنی یك كار بزرگ و برجسته‌ای را در زمینه‌ی سازندگی هم انجام دادند. تا امروز هم بحمدالله مردم مازندران مردم وفاداری هستند؛ با اینكه در دوران رژیم طاغوت دشمنان اسلام و عوامل دستگاه طاغوت، این همه علیه دین و تقوا و عفاف و معنویّت - هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ رفتاری، هم از لحاظ عقیدتی - در این استان كار كرده بودند، در عین حال این مردم ایمانشان را اینجور حفظ كردند و اینجور در دورانهای سخت بُروز دادند.

مربوط به :بیانات در حرم مطهر رضوی - 1392/01/01
عنوان فیش :هوشمندی ایران در تأمین سوخت بیست درصدِ مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی تهران
کلیدواژه(ها) : غنی‌سازی هسته‌ای, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), پیشرفت هسته‌ای ایران, نقشه دشمن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
هوشمندانه باید نقشه‌ی دشمن را حدس زد و تشخیص داد و جلوتر از دشمن عمل کرد. ما در یک مواردی اینجوری عمل کردیم، موفقیتش را دیدیم؛ یک نمونه، همین مسئله‌ی تأمین سوخت بیست درصدِ مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی تهران است که رادیو‌داروهای مهمِ مورد نیاز کشور در آنجا تولید میشود. این نیروگاه کوچک احتیاج داشت به سوخت بیست درصد، که ما بیست درصد را تولید نمیکردیم و همیشه این را از خارج تهیه میکردیم. دشمنان ما فکر کردند که از این فرصت استفاده کنند، این نیاز ملی را گرو بگیرند، برای اینکه جمهوری اسلامی را وادار کنند به قبول تحمیلها و تحکمهای خودشان؛ خواسته‌های خودشان را به این وسیله تحمیل کنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنکه کار به نقطه‌ی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شده‌ی بیست درصد را تهیه کنند و آن سوخت را تبدیل کنند به صفحه‌ی مورد نیازی که در آن نیروگاه لازم بود تهیه شود. مخالفین ما حدس هم نمیزدند که ما بتوانیم این کار را انجام دهیم؛ اما مسئولین کشور بوقت متوجه این نیاز شدند، دست‌به‌کار شدند؛ استعداد ایرانی شکوفا شد، بُروز کرد و این کار را با موفقیت انجام دادیم. آنها در حالی که انتظار داشتند جمهوری اسلامی ملتمسانه از آنها سوخت بیست‌درصد را درخواست کند، جمهوری اسلامی اعلام کرد که ما سوخت بیست‌در‌صد را در داخل تهیه کردیم و احتیاجی به شما نداریم. اگر دانشمندان ما، مردان علمی ما، جوانان ما این کار را نمیکردند، ما امروز باید با اصرار، با التماس، با هزینه‌ی زیاد، در مقابل کسانی که دوست ما نیستند، میرفتیم؛ یا سوخت بیست‌درصد را درخواست میکردیم، یا رادیوداروها و محصول را درخواست میکردیم. مسئولین کشور پیش‌بینی کردند، بوقت فهمیدند؛ آنچه را که باید انجام دهند، انجام دادند؛ لذا پیروز شدیم. این باید یک برنامه‌ای باشد برای همه‌ی مسائل اساسی کشور و همه‌ی نیازهای کشور.

مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان‌ نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران‌ - 1391/11/19
عنوان فیش :ضربه خوردن مصدق از آمریکا با وجود اعتماد به آنها
کلیدواژه(ها) : مذاکره با آمریکا, کودتای 28 مرداد, تاریخ ملی شدن صنعت نفت, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دشمنی‌های ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, محمد مصدق, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
مذاكره‌ی با آمریكا مشكلی را حل نمیكند؛ كجا اینها به وعده‌های خودشان عمل كردند؟ شصت سال است كه از 28 مرداد 32 تا امروز در هر موردی كه با آمریكایی‌ها مسئولین این كشور اعتماد كردند، ضربه خوردند. یك روزی مصدق به آمریكایی‌ها اعتماد كرد، به آنها تكیه كرد، آنها را دوست خود فرض كرد، ماجرای 28 مرداد پیش آمد كه محل كودتا در اختیار آمریكایی‌ها قرار گرفت و عامل كودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت كرد بین اراذل و اوباش كه كودتا را راه بیندازد؛ آمریكایی بود. تدبیر كار را خودشان هم اعتراف كردند، اقرار كردند. بعد هم حكومت ظالمانه‌ی پهلوی را سالهای متمادی بر این كشور مسلط كردند، ساواك تشكیل دادند، مبارزان را به زنجیر كشیدند، شكنجه كردند؛ این مال آن دوره است. بعد از انقلاب هم در برهه‌ای مسئولین كشور روی خوش‌بینی‌های خود به اینها اعتماد كردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریكا، ایران را در محور شرارت قرار داد. مظهر شرارت شمایید؛ شما هستید كه در دنیا دارید شرارت میكنید، جنگ راه می‌اندازید، ملتها را میچاپید، از رژیم صهیونیستی حمایت میكنید، ملتهای بپاخاسته را در این ماجرای بیداری اسلامی تا هر جا كه بتوانید دچار سركوب میكنید و به استضعاف میكشید و بین آنها اختلاف می‌اندازید؛ شرارت متعلق به شماست؛ شأن شماست. ملت ایران را متهم كردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جوری حركت كردند. باید حُسن نیت نشان بدهند. عنوان مذاكره، پیشنهاد مذاكره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاكره دوتاست؛ امكان ندارد كه ملت ایران قبول بكند كه زیر چكمه‌ی فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید كننده و فشار آورنده مذاكره كند.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1391/05/03
عنوان فیش :گستاخانه تر شدن دشمن به هنگام عقب نشینی مسئولان از قضیه هسته ای
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی, نقشه دشمن, چهره‌ی واقعی دشمن, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مسئله هسته‌ای ایران, پیشرفت هسته‌ای ایران
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در هر برهه‌ای که ما در مقابل جبهه‌ی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیه‌هائی عقب‌نشینی کردیم - مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم - دشمن مواضع گستاخانه‌تری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمه‌ی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا - مجسمه‌ی شرارت - ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملق‌آمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوری‌اند. در همین قضیه‌ی هسته‌ای، آن وقتی که ما با اینها همراهی کردیم و عقب‌نشینی کردیم - البته برای ما تجربه‌ای بود، اما این واقعیت است - اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوی آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست.
عقب‌نشینی‌ها آنها را گستاخ‌تر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقب‌نشینی‌ها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هسته‌ای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف - قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانه‌ای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هسته‌ای و صنعت هسته‌ای، نماد پیشرفت یک کشور است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت ۹ دی - 1390/09/21
عنوان فیش :حرکت عظیم مردمی؛تنها راه‌حل مقابله با فتنه88
کلیدواژه(ها) : فتنه ۸۸, حماسه نهم دی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
فتنه‌ی 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیله‌ی تعدادی آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشه‌داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود، که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند. لذا حادثه‌ی 9 دی یک حادثه‌ی ماندنی در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود یا پیرارسال بود - که این حادثه، حادثه‌ی کوچکی نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستی حفظ شود، بایستی گرامی داشته شود.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :حضور پرشور مردم؛ عامل شکست فتنه‌ هجدهم تیر و فتنه 88
کلیدواژه(ها) : فتنه ۸۸, حماسه نهم دی, حادثه ۱۸ تیر ۷۸, حضور مردم در صحنه, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در فتنه‌ی هجدهم تیر، پنج روز بعد از اینکه فتنه‌گران فتنه‌ی خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظیمِ 23 تیر را، نه فقط در تهران، بلکه در سایر شهرها به راه انداختند. در فتنه‌ی 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضیه‌ی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازه‌ی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :تمکین نکردن فتنه گران به قانون و رای مردم در فتنه 88
کلیدواژه(ها) : فتنه ۸۸, قانون‌شکنی, قانون‌‌گرایی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اینجور نباشد که اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و میل ما انجام گرفت، این را ما قبول داشته باشیم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین». اگر حق را به ما دادند، آنی که ما میخواهیم، سر کار آمد، قانون را قبول داریم؛ اگر آنی که ما میخواهیم، سر کار نیامد، میزنیم زیر قانون؛ نه قانون را قبول داریم، نه رأی مردم را قبول داریم؛ این نمیشود. فتنه‌ی 88 همین جور بود. ادعا کردند که قانون‌گرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأی ندادند، اکثریت مردم به کس دیگری رأی دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا! کشور را، ملت را مدتی مضطرب کردند، دشمن را خوشحال کردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم دیگر تاب نیاوردند و عقب نشستند.
گناه آتش‌افروزان فتنه‌ی 88 همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. ممکن است کسی بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلی خوب، این اعتراض ایرادی ندارد؛ اما راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم.

مربوط به :بیانات در دیدار فعالان بخش‌های اقتصادی کشور - 1390/05/26
عنوان فیش :فلج کردن اقتصاد کشور؛ هدف تحریمهای دشمن
کلیدواژه(ها) : تحریم اقتصادی, نقشه دشمن, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
سیاست استکباری، زمین زدن ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از راه اقتصاد است. تحریمها گرچه بهانه‌اش مسئله‌ی انرژی هسته‌ای است، اما دروغ میگویند؛ عامل طرح مسئله‌ی تحریمها، انرژی هسته‌ای نیست. شاید یادتان هست، تحریمهای عمده‌ای که سرآغاز تحریمهای این کشور بود، آن وقتی بود که اصلاً نامی از مسئله‌ی هسته‌ای در این کشور نبود؛ که حالا آن رقم معروفش که البته خیلی تحریم مهمی نبود، اما چون معروف است به تحریم «داماتو» - که کسی به این نام در کنگره‌ی آمریکا مطرح کرد و دنبالش را گرفتند - مال وقتی است که اصلاً مسئله‌ی انرژی هسته‌ای مطرح نبود. هدف تحریمها، فلج کردن اقتصادی است. البته این افتخار را ملت ایران دارد که سی و دو سال است دارد این تحریمها را تحمل میکند.
البته توسعه‌ی تحریمها و تنوع تحریمها در سالهای اخیر بیشتر بوده، لیکن در مقابل توسعه و تنوع فعالیتهای سازنده در کشور، کوچک و ناچیز است. سی سال پیش که تحریمها را علیه ما شروع کردند، آن تحریمها ممکن بود علیه ما کارگرتر واقع بشود تا تحریمهائی که امروز علیه ما دارند تصویب و اجرا میکنند و همین طور هی وعده هم میدهند که بیشترش خواهیم کرد. این معنایش این است که ما در مقابل تحریمها تدریجاً یک حالت ضدضربه پیدا کردیم؛ میتوانیم به شکلهای مختلف با تحریمها مقابله کنیم: یا با دور زدن تحریمها - که شگرد خوب و جالب و ظریفی است و خوب است که دولت و ملت این شگرد را به کار ببرند - یا از جهت رو آوردن به ظرفیتهای درونی‌ای که کار بنیادی و زیربنائی است و حتماً باید انجام بگیرد و تا حالا هم انجام گرفته. پس هدف دشمن، زمین زدن جمهوری اسلامی است؛ یعنی زمین زدن ایران اسلامی؛ یعنی زمین زدن ملتی که با حضور خود، با پشتیبانی خود، با حمایت خود، این نظام را تا امروز پیش برده و رشد داده و رونق داده.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران - 1390/05/16
عنوان فیش :سیلی خوردن دشمن از ایران در قضیه ی میکونوس
کلیدواژه(ها) : اقتدار بین‌المللی, عزت ملت ایران, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), ماجرای میکونوس
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بنده موافق نیستم با این نظر که امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللی وضع منفی است؛ به هیچ وجه. گاهی این مسئله در بعضی از اظهارات شنیده میشود، گفته میشود. نخیر، امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللی بسیار خوب است. امروز جمهوری اسلامی در فضای سیاست بین‌المللی، به عنوان یک کشور محترم، اثرگذار، معتبر و متنفذ در دنیا شناخته شده است. این عزت بین‌المللی را که ناشی از عوامل خاص خودش است - حضور مردم، ایستادگی مردم، شعارهای روشن و واضح انقلاب در دست و زبان مردم و مسئولین - فلان حرکت یک دولتی در یک گوشه‌ی دنیا که حالا یک دهن‌کجی‌ای میکند، یک حرفی میزند، نمیتواند خدشه‌دار کند. این حرکتها همیشه بوده. بعضی خیال میکنند اگر امروز فلان دولت مستکبر، چه در اروپا، چه در غیر اروپا، نسبت به جمهوری اسلامی یک حرفی میزند، یک چیزی میگوید، یک اظهارنظری میکند که اهانت‌آمیز به جمهوری اسلامی است، این معنایش تنزل رتبه‌ی جمهوری اسلامی است؛ نه، اینها هر وقت توانستند، کردند. آن زمانی هم که ما متأسفانه یک مقداری در مقابل دشمن کوتاه می‌آمدیم، از این کارها میکردند. اینجور نیست که ما حالا چون ایستادگی کردیم، چون استقامت به خرج دادیم، بگوئیم اینها را سر لج آوردیم؛ نه. یک روزی در خطابه‌های مسئولینمان مناقب آمریکا ذکر میشد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبکسری تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد! یک روزی یکی از دولتهای اروپائی نسبت به جمهوری اسلامی اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیه‌ی قهوه‌خانه‌ی میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ی یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهای اروپائی با آنها همدست شدند، همه‌شان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سخت‌تری خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلی‌ای خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلی زدن برآمدند. هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خرده‌ای سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگی جمهوری اسلامی، تصریح به شعارهای انقلاب، تصریح به مبانی انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1390/03/14
عنوان فیش :برنامه‌ریزی ده ساله دشمن برای فروپاشی نظام اسلامی در سال 78 و 88
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, فتنه, حماسه نهم دی, نقشه دشمن, آمادگی برابر دشمن, حادثه ۱۸ تیر ۷۸, فتنه ۸۸, نه دی 1388, اهانت به امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), نقشه دشمن, آمادگی مردم, حضور مردم در صحنه, اتکای نظام اسلامی به مردم, وفاداری به انقلاب, حمایت مردم از نظام اسلامی, نه دی 1388
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازه‌ی امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامه‌ریزی ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معنای اطلاع نیست؛ تحلیلی است که قرائن آن را برای ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئه‌ی دشمن را که سالها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامه‌ریزی ده‌ساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتی به دست می‌آمد. به خیال خودشان زمینه‌ها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند - مردمی که وابسته‌ی به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواسته‌هاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسه‌ی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. ان‌شاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1390/03/08
عنوان فیش :تلاش ناکام عده ای برای به تاخیر انداختن انتخابات مجلس در یک دوره
کلیدواژه(ها) : انتخابات مجلس شورای اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), انتخابات مجلس شورای اسلامی, خدشه در انتخابات, تعطیلی انتخابات, تحصن در مجلس ششم, خدشه در انتخابات, تاخیر انتخابات, اهمیت انتخابات
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم؛ این خیلی مهم است. از سال 58 که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته؛ سر وقت، با دقت. واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برهه‌ای انتخابات مجلس را عقب بیندازند، اما نتوانستند. رؤسای قوا با همدیگر همدست شدند که نگذارند انتخابات مجلس شورای اسلامی سر وقت انجام بگیرد، اما نتوانستند. خیلی تلاش کردند، آمدند، بحث کردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع کردند، مأمورین دولتی را بسیج کردند، ولی الحمدلله نتوانستند. بعد از این هم به توفیق الهی همین جور خواهد بود . انتخابات مهم است. انتخابات برای ما یک پرچم افتخار است؛ نشانه‌ی مردم‌سالاری دینی است. انتخابات بایستی خوب انجام بگیرد. تا امروز هم با همه‌ی بداخلاقی‌هائی که از اطراف مختلف و در دوره‌های گوناگون اتفاق افتاده و همین طور نق و نوق کرده‌اند و از قبل از انتخابات شروع میکنند که آره، نبادا در انتخابات تخلف بشود، فلان بشود، اما خوشبختانه هیچ چیز را نتوانستند اثبات کنند. در دوره‌های مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافی انجام گرفته.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1389/07/27
عنوان فیش :موضع‌گیری صریح در 9 دی؛ نشانه روشن‌بینی مردم
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), فتنه ۸۸, اهانت به امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا, پایبندی به مبانی ارزشی, پایبندی مردم ایران به دین, حماسه نهم دی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
می‌بینید مردم پایبندی‌شان به مسائل دینی و ارزشهای معنوی بیشتر شده است. کِی در کشور ما این همه جوان در مراسم معنوی شرکت میکردند؛ در مراسم عبادی ماه رمضان، در روز عید فطر؟ این اجتماعات عظیم، این روشن‌بینی مردم در زمینه‌ی مسائل سیاسی سابقه نداشته است. بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال 88 به وسیله‌ی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز 9 دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبه‌روز این احساسات تندتر و این معرفت عمیق‌تر شده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی - 1389/06/31
عنوان فیش :حرکت خودجوش جوانان در خدمتگزاری به روستاها؛ عامل فرمان جهاد سازندگی از طرف امام(ره)
کلیدواژه(ها) : سازندگی کشور, جهاد سازندگی, بسیج سازندگی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, اردوهای هجرت, اردوی جهادی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در مورد این حركت عظیم بسیج سازندگی و اردوهای هجرت كه به طور رسمی، ده سال است آغاز شده. البته این را من باید اقرار كنم كه این كار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهای دانشجو و دانش‌آموز در بخشهای مختلف، این حركت را شروع كردند؛ در سال 79 گزارش این حركت زیبا و پرشكوه به ما رسید و منجر شد به اینكه پیام بسیج سازندگی به قاطبه‌ی جوانان كشور داده شود. یعنی این یك حركت خودجوش مردمی است؛ درست مثل جهاد سازندگی در آغاز انقلاب. جهاد سازندگی هم همین جور بود؛ اول، خود جوانها شروع كردند، خودشان رفتند توی روستاها مشغول خدمتگزاری شدند در آن اوضاع بسیار دشوار و پیچیده. این حركت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگی تشویق كرد. كار مردم، الهام‌بخشِ اقدام مدیران و مسئولان است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1389/06/25
عنوان فیش :نوشته شدن کتب الذّريعة، مبسوط و رجال در پاسخ به تهمتهای مخالفین
کلیدواژه(ها) : شیخ آقا بزرگ تهرانی, الذّریعة, الذّریعة, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, اهانت به مقدسات اسلامی, اهانت به قرآن, فجر الاسلام, احمدامین مصری, مبسوط, رجال, حوادث دنیای اسلام, فتنه ۸۸, بصیرت, تاریخ علما و فقهای سلف, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), آمادگی برابر دشمن, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
این حوادث گوناگون، هجمه‌های مختلف، همین حادثه‌ی ننگین اهانت به قرآن شریف و عزیز در كشور آمریكا، حوادث بیدار كننده است؛ اینها آن زنگهائی است كه میخورد تا انسان در خواب غفلت فرو نرود، خواب انسان سنگین نشود، از پیرامون خود غافل نشود؛ این نعمت بزرگی است. ما در طول تاریخ و در طول انقلاب از اینگونه حوادث داشتیم و افراد مؤمن و بصیر و هوشیار از این استفاده كردند؛ از دشمنی دشمنها استفاده كردند.
معروف بود، ما شنیده بودیم - حالا من یادم نیست جائی هم این را خوانده‌ام یا نه، اما از قدیم در دهنها بود - كه این كتاب «فجر الاسلام» را كه احمدامین مصری نوشت كه تهمتهای زیادی و اهانتهای زیادی در این كتاب به شیعه كرده است - كه بعد هم «ضحی الاسلام» و «ظهر الاسلام» و «عصر الاسلام» را نوشت و همین طور در همه‌ی اینها همین اهانتها تكرار شده - وقتی منتشر شد، موجب شد كه تعدادی از بزرگان و روشنفكران حوزه‌ی علمیه‌ی نجف به فكر بیفتند و پاسخ عملی بدهند. لذا مرحوم آشیخ آقا بزرگ تهرانی كتاب «الذّریعة» را نوشت؛ مرحوم سید محسن جبل عاملی كتاب «رجال» معروف خودش را و «اعیان الشیعة» را نوشت؛ مرحوم صدر كتاب «تأسیس الشیعة لفنون الاسلام» را نوشت؛ اینها دفاع كردند، دفاع عملی. یعنی یك كتاب سیصد چهارصد یا دویست سیصد صفحه‌ایِ فجر الاسلام موجب شد كه چند دائرةالمعارف بزرگ در شیعه به وجود آمد. این، زنگ بیدارباش بود؛ خورد، این طرف بیدار شد و كاری كه باید بكند، انجام داد.
در گذشته هم همین جور بوده. شما نگاه كنید اولِ كتاب «مبسوط» شیخ (رضوان اللَّه علیه) - كه در اُخریات حیات مباركشان این كتاب را نوشتند - ایشان میگوید كه ما زیاد میشنویم كه مخالفین ما فقه ما را تحقیر میكنند؛ «یستحقرونه و یستنزرونه» - یعنی یستقلّونه - و میگویند فقه شما فروع ندارد، چه ندارد؛ لذا من این كتاب را نوشتم. كتاب مبسوطِ به این عظمت، با این همه فروع، كه خود ایشان میگوید كه من در هیچ یك از مذاهب اسلامی تاكنون كتابی در همه‌ی ابواب فقه كه با این همه فرع نوشته شده باشد، ندیدم؛ این را شیخ، خودشان در اول كتاب بیان میكنند. یعنی یك اهانت، یك طعن، موجب پدید آمدن یك چنین حادثه‌ی شیرینی میشود.
یا شیخ نجاشی (رضوان اللَّه علیه) در اول كتاب «رجال» كه یكی از بهترین و اساسی‌ترین سندهای رجالی ما از هزار سال به این طرف است كه برای ما حفظ شده، میگوید كه من شنیدم كه سید شریف فرمود - ظاهراً سید مرتضی را میگویند - كه مخالفین ما میگویند كه: «ان لا سلف لكم»؛ شما گذشته ندارید؛ «و لا مصَنَّف» یا «مصَنِّف»؛ علمای مصنِّف ندارید، سلف ندارید، گذشته ندارید. من این كتاب را نوشتم تا ببینند كه چرا، ما اینها را داریم.
ببینید، بزرگان از حوادث اینجور استفاده كردند. به نظر من، باید با این چشم به این حوادث تلخ نگاه كرد. نه اینكه اهانت به قرآن كار كوچكی است؛ خیلی بزرگ است، خیلی زشت است، خیلی ننگین است؛ اما برای ما باید زنگ بیدارباش باشد، باید حواسمان را جمع كنیم، بفهمیم كه: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبهه‌ی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد كرد. به نظر من، فتنه‌ی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یك زنگ بود، یك زنگ بیدارباش بود. بعد از آنی كه در یك انتخاباتی، چهل میلیون شركت میكنند و همه‌ی ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پای صندوقهای رأی مردم جمع شدند و تا آخر شب رأی دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت میبردند - ناگهان از یك گوشه‌ای، فتنه‌ای شروع میشود؛ ما را بیدار میكند؛ میگوید: به خواب نروید، غفلت نكنید، خطرهائی در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اینهاست. به نظر من، همه‌ی حوادث را اینجوری باید نگاه كرد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1389/06/25
عنوان فیش :امتناع یوگسلاوی از فروش سلاح های متعارف به ایران در جنگ تحمیلی
کلیدواژه(ها) : بیش فعالی سیاسی دشمن, تحریم اقتصادی, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, کمبود امکانات در دفاع مقدس, حمایت دولت آمریکا از فتنه‌گران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, تحریم اقتصادی, اقتدار نظام, سفر آیت الله خامنه ای به یوگسلاوی, کمک به فتنه, بحران غرب, دشمنان انقلاب اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دشمنی‌های ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ دفاع مقدس
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در مسائل جهانی آن چیزی كه از همه واضح‌تر و بارزتر است، بیش فعال شدنِ جبهه‌ی مقابل ماست. بیماری بیش‌فعالی یكی از بیماری‌های كودكان و نوجوانان است. بیش‌فعالی معناش این است كه تحرك، زیاد؛ كارهای گوناگون انجام میدهند، اما تمركز نیست، هدف نیست؛ به این در و آن در میزنند. تحرك زیاد، اما بدون هدف و غالباً همراه با ناكامی. این حالت بیش‌فعالی است. انسان این حالت را امروز در جبهه‌ی مقابلِ دشمن مشاهده میكند. مشغول تحركات گوناگونند: تحریم، قطعنامه، تهمت، جوسازی علیه نظام اسلامی، تقویت معارضان داخلی، به اصطلاح ورزشكارها دوپینگ كردنِ معارضین داخلی، كه اینها را همین طور هی با آمپولهای نیروزا كه هیچ تأثیری هم در تقویت واقعی ندارد و فقط ظاهراً او را فعال میكند، هی تزریق كنند
پارسال در همان بحبوحه‌ی جریان فتنه‌ی سال 88 شنیدید كه یكی از شبكه‌های اجتماعی اینترنتی كه در ارتباط با معارضین فعال بود: خبرهای اینجا را ببرند، دستورهای آنجا را برسانند، همین طور شلوغ كنند، فضا را چه كنند، میخواست موقتاً برای تعمیرات كارش را تعطیل كند، دولت آمریكا مانع شد، گفت شما اگر الان، ولو برای تعمیرات تعطیل موقت بكنید، این به معارضین داخل ایران ضرر میزند؛ جلویش را گرفتند. یعنی تعطیلی موقت را به این شبكه‌ی اجتماعی اجازه ندادند. یعنی كمكهای اینجوری بود. و انواع و اقسام كمكها و اعانتهایی كه به اینها میشود.
امروز، همه‌ی وسائل ارتباطی را به كار گرفتند؛ وسائل سیاسی را به كار گرفتند؛ وسائل فرهنگی را به كار گرفتند؛ وسائل اقتصادی را به كار گرفتند، برای اینكه تحریمها در حق ایران كهنه نشود و وسط راه از كار نیفتد. دولت آمریكا یك مأمور عالیرتبه‌ی اقتصادی و پولی خودش را مخصوصاً مأمور این كار كرده كه این همین طور وظیفه‌اش این است كه كمیته‌هائی را هدایت كند، به این طرف و آن طرف دنیا مسافرت كند، با سران و رهبران كشورها تماس بگیرد و دائم كشورهای دیگر را علیه ایران وادار كنند. این بیش‌فعالیِ نظام استكبار و جبهه‌ی مقابل نظام اسلامی، امروز به نظر من بارزترین حوادث است.
خب، انسان از این حادثه، چند نكته را استفاده میكند. نكته‌ی اول این است كه این، ناشی از قدرت روزافزون بیداری اسلام است. اینی كه انسان می‌بیند طرف - حریف - دستپاچه شده، تلاش میكند، سراسیمه شده، به این در میزند، به آن در میزند، این فعالیت را میكند، آن را می‌بیند، این را می‌بیند؛ این پیداست كه این طرفِ قضیه، قدرتی پیدا كرده است كه او را مرعوب كرده، به هراس انداخته و سراسیمه كرده. اگر ما ضعیف بودیم، اگر ما آسیب‌پذیر بودیم، اگر میتوانستند با یك ضربت، ما را به زانو در بیاورند، این همه تلاش لازم نبود. این تلاش، نشانه‌ی اقتدار این طرف است؛ و واقع قضیه هم همین است، كه حالا من اشاره خواهم كرد.
این طرف نسبت به سه دهه‌ی قبلی قوی‌تر شده است، مجرب‌تر شده است، آگاه‌تر شده است، دستهای بازتری پیدا كرده است و متقابلاً دشمن ضعیف‌تر شده است. یك روز همه‌ی دنیای مستكبر، مجتمعاً علیه ایران بودند. یعنی واقعاً یك نقطه‌ی استراحتگاه وجود نداشت. در دهه‌ی اول انقلاب اینجور بود دیگر. شوروی یك قدرتی بود كه فقط یك كشور كه نبود، یك مجموعه‌ی عظیم از كشورها بود كه مركز، اینجا و در روسیه‌ی امروز بود؛ اروپای شرقی متعلق به اینها بود، غالب كشورهای آفریقائی و آمریكای لاتین با اینها بودند و در آسیا بسیاری از اینها حساب میبردند. اینها علیه جمهوری اسلامی بودند. ما آن وقت برای یك سلاح متعارف به هیچ جا نمیتوانستیم مراجعه كنیم؛ یعنی هیچ كشوری در دنیا نبود كه یك سلاح متعارف - مثلاً فرض كنید تانك - را بیست تا، سی تا اگر میخواستیم، به ما بفروشند. من همان وقت زمان ریاست جمهوریِ خودم، سفری كردم به یوگسلاوی، كه علی‌الظاهر خیلی هم ما را تحویل گرفتند و احترام كردند و به‌به و چه‌چه هم كردند؛ اما هرچه اصرار كردیم، اینها حاضر نشدند به ما همین سلاحهای متعارف را بدهند. با اینكه یوگسلاوی جزو كشورهای مستقل بود، نه جزو غرب بود، نه جزو بلوك شرق بود؛ اما در عین حال حاضر نشدند. دیگران كه خب، جای خود دارند
آن طرف هم بلوك غرب بود؛ آمریكا بود، اروپا بود، همین فرانسه‌ی امروز كه حالا تبلیغات علیه ما میكنند و حرف علیه ما میزنند، آن روز «میراژ» علیه ما میفرستادند، «سوپر اتاندارد» علیه ما میدادند؛ یعنی حمله‌ی آن روزِ این كشورها علیه ما از حالا خیلی بیشتر بود. امروز آلمانها فرض كنید كه یك حرفی در تبلیغاتشان - صدر اعظمشان یا دیگری - میزند؛ آن روز سلاح شیمیائی به صدام میدادند، كارخانه‌ی سلاح شیمیائی برایش درست میكردند؛ یعنی دشمنی‌ها آن روز عملی‌تر و فعالتر بود.
امروز، این حرفها نیست، این خبرها نیست؛ یعنی نمیتوانند، زمینه‌ای برای آنها وجود ندارد، نه اینكه امروز نجیب‌تر شده‌اند، بهتر شده‌اند؛ نه، می‌بینند كه نمیشود كاری‌اش كرد؛ یعنی این حجم عظیم، روزبه‌روز پرمغزتر هم شده، قوی‌تر هم شده. و غرب، امروز - این نكته‌ی مهمی است - احساس میكند كه سلطه‌ی قدیمی‌اش بر دنیای اسلام متزلزل شده؛ یعنی اینهائی كه در كشورهای اسلامی و عربی بی‌هیچ مانعی و رادعی میتاختند و جلو میرفتند، امروز می‌بینند نمیشود؛ نمیتوانند. این موج اسلامی آنها را وادار كرده، حتّی تجدیدنظر میخواهند بكنند، آن هم براشان مشكل شده. در بعضی از كشورها كه وابستگی آنها به غرب واضح و آشكار است - مردمشان هم این را میدانند و ناراضی هستند - میخواهند یك تجدیدنظرهائی بكنند، بلكه بتوانند اوضاع را روبه‌راه بكنند، نمیتوانند؛ برای آنها یك راه بن‌بست است. امروز غرب در یك چنین موقعیتی است. خب، این ضعف طبعاً نتیجه‌اش همین است كه بیایند سراغ این چیزها و قطعنامه صادر كنند. قطعنامه، یكی دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامه‌ای كه دل ملتها، حتّی دل دولتها هم با او همراه نیست. همین دولتهائی كه بعضی‌ها خودشان عضو شورای امنیتند و این قطعنامه‌ها را امضا میكنند، ما اطلاع داریم كه حتّی بعضی از خود این دولتها راضی به این تحریمها نیستند؛ برای آنها یك عمل قسری است و یك عمل جبری است؛ یك رودربایستی سیاسی است. وضع این است.
بنابراین، حوادثی از قبیل آنچه در این مدت برای ما اتفاق افتاده است - چه قطعنامه‌ی 1929، چه این مسئله‌ی اهانت به قرآن كریم، چه اظهارات صریحاً خصمانه‌ای كه علیه جمهوری اسلامی میكنند، چه آنچه كه در سال 88 گذشت، كه این هم بلاشك و به طور واضح دست دشمنان مستكبر در این جریان عیان بود - اینها همه‌اش به خاطر این است كه آن طرف احساس میكند كه این طرف قوی شده است. این قدرت و قوّت و استحكامی كه در این طرف به وجود آمده، آن طرف را میترساند. این در اظهارات خودشان هم هست و دارند میگویند: اگر این كار را نكنیم، ایران قدرت اول خاورمیانه میشود؛ اگر این كار را نكنیم، نفوذ ایران در خاورمیانه زیاد میشود؛ از این حرفها میزنند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت‌ - 1389/06/08
عنوان فیش :آباد کردن کاروانسراهای شاه عباسىِ توسط عده ای از مسئولین فرهنگی
کلیدواژه(ها) : کار فرهنگی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), نقشه دشمن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در بعضی از آن دوره‌های قبل - که حالا نمیخواهیم خیلی مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چاره‌ای هم نیست؛ انسان برای مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگی بکنند، گفتند بودجه‌ی فرهنگی؛ بنا کردند کاروانسراهای شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگی، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسرای شاه عباسی چیز خوبی است، اثر باستانی هم هست؛ اما آیا کار اولویت‌دار فرهنگی ما همین است؟ ما که اینجور در مواجهه‌ی با فشار عظیم تبلیغات جهانی قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، برای فشار آوردن به فرهنگ داخلی ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزه‌ای باقی نمیماند. اگر مبارزه‌ی با استکبار هست، اگر میل به ایستادگی و مقابله‌ی با دخالت اجنبی هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همه‌ی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27
عنوان فیش :شدت گرفتن تهدید نظامی آمریکا علیه ایران در دوره ریاست جمهوری كلينتون
کلیدواژه(ها) : تهدید نظام اسلامی, نقشه دشمن, آمادگی برابر دشمن, تهدید نظامی نظام اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تهدید نظامی نظام اسلامی, تاریخ دشمنی‌های ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, اکبر هاشمی رفسنجانی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
[دشمن] برنامه‌هایش اینهاست: فشار اقتصادی، تهدید نظامی، جنگ روانی برای اثرگذاری بر روی افكار عمومی؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بین‌المللی؛ اینها كارهائی است كه دارند میكنند... خوب، این تدابیر جبهه‌ی مقابل ما، تدابیرِ در واقع دشمن ما، هیچكدام جدید نیست. به نظر من یكی از نكاتی كه باید به آن توجه كرد، این است كه هیچكدام از اینها جدید نیست، كه بی‌سابقه باشد. تحریمها سابقه‌ی سی ساله دارند و تهدید نظامی هم در همه‌ی دوره‌های قبل از این دوره وجود داشته است.
بنده به شما عرض میكنم و بیشتر از همه كس من میدانم؛ در دوره‌ی به نظرم ریاست جمهوری كلینتون بود كه تهدید نظامی به‌قدری شدید بود كه رئیس جمهور محترم آن روز به من غالباً این را میگفت كه مثلاً بیائیم فكری بكنیم، كاری بكنیم؛ حیف است كه بیایند حمله كنند، كارهائی را كه انجام دادیم، ساخت و سازهائی را كه انجام دادیم، بزنند از بین ببرند؛ یعنی احتمال حمله كم نبود؛ تهدید میكردند و میگفتند. در همین دوره‌ی ریاست جمهوری قبل از دوره‌ی نهم، تهدیدهای نظامی گاهی به‌قدری شدید میشد و تكرار میشد از طرف دشمن كه حسابی دست‌اندركاران داخلی را دچار رعب میكرد. جلساتی وجود داشت كه حالا فراوان خاطراتی از آن وقت ما داریم؛ من از آن وقت یادداشتهائی دارم. تهدید نظامی همیشه بود؛ اینجور نبود كه وجود نداشته باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در افتتاحیه‌ی همایش غزه‌ - 1388/12/08
عنوان فیش :بازگشت جوانان از فرودگاه در قضیه غزه با پیغام رهبری
کلیدواژه(ها) : جنگ بیست و دو روزه غزه, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, دفاع از فلسطین, مسئله فلسطین
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در روز قدس هم مردم در همه‌ی شهرهای کشور، در همه‌ی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها، می‌آیند در خیابانها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور خودشان و انگیزه‌ی خودشان را نشان میدهند. بدانید اگر ما - ما که مسئولین کشور هستیم - جلو مردم را نمیگرفتیم، بسیاری از جوانهای ما راه می‌افتادند برای اینکه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصه‌ی فلسطین حضور داشته باشند. در قضیه‌ی غزه جوانهای ما به فرودگاه رفتند، هر کار هم میکردند، نمی‌آمدند؛ با پیغام من برگشتند. اگر من پیغام نمیدادم، از فرودگاه برنمیگشتند. میگفتند ما را ببرید که ما برویم غزه؛ خیال میکردند که میتوانند خودشان را به غزه برسانند. این، انگیزه‌ی جوانهای ماست. مسئله‌ی غزه و مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ی ماست؛ مسئله‌ی اسلامی ماست؛ مسئله‌ی همه‌ی مسلمین است و وظیفه‌ی ماست. آنچه که انجام هم میدهیم، وظیفه‌ی ماست؛ بر کسی هم منت نداریم؛ وظائفمان را انجام دادیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور - 1388/08/06
عنوان فیش :پیغام خصوصی رهبری به سران فتنه نسبت به عاقبت کارشان
کلیدواژه(ها) : فتنه ۸۸, خدشه در انتخابات, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
مسئله‌ی اصلی در این قضایای اخیر[فتنه سال 88]، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنی، یک رکودشکنی در دنیا در مردمسالاری، در دمکراسی‌ای که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکی است؟! این جرم کمی است؟! یک قدری باید منصف بود توی این قضایا. دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. یک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهوری اسلامی موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست، سی سال است که موافق نیستند - از این فرصت استفاده کردند، دیدند عناصری وابسته‌ی به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند این جور میدان داری میکنند، اینها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل میدان؛ و دیدید. من روز اول این را پیغام دادم به همین حضراتی که صحنه‌گردان این قضایا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پیغام خصوصی دادم. من اگر یک وقتی توی نماز جمعه یک حرفی میزنم، این ابتدا به ساکن نیست؛ حرف خصوصی، پیغام خصوصی، نصیحتِ لازم انجام میگیرد، وقتی انسان ناچار میشود، یک حرفی را می‌آورد در علن بیان میکند. من پیغام دادم، گفتم این را شما دارید شروع میکنید، اما نمیتوانید تا آخر کنترل کنید؛ می‌آیند دیگران سوءاستفاده میکنند. حالا دیدید آمدند سوءاستفاده کردند. مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معنای این کار چیست؟ آنی که وارد عرصه‌ی سیاست میشود، باید مثل یک شطرنج‌باز ماهر هر حرکتی را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پیش‌بینی کند. شما این حرکت را میکنی، رقیبت در مقابل او آن حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشی که تو چه حرکتی خواهی کرد. اگر دیدی در آن حرکت دوم، تو درمیمانی، امروز این حرکت را نکن؛ اگر کردی، ناشی هستی - حالا تعبیر بهترش این است - توی این کار، توی این بازی، توی این حرکت، ناشی هستی، ناواردی. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتی را شروع میکنند، ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اینها را باید محاسبه میکردند. مطلب اصلی این بود.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر - 1388/05/05
عنوان فیش :تبلور نصرت الهی به ملت ایران در آزادی اسرا
کلیدواژه(ها) : آزادی اسرا, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), نصرت الهی, صدام حسین
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بعد از آغاز جنگ تحمیلی هم ده‌ها بار - حالا اگر ریزهایش را بخواهیم حساب کنیم، بیش از این حرفها شاید بشود گفت؛ هزارها بار، اما حالا آن رقمهای درشت را آدم بخواهد حساب کند - ما نصرت الهی را دیدیم؛ کمک الهی را دیدیم. یکی‌اش همین آمدن اسرا بود. ما حدود پنجاه هزار اسیر پیش عراق داشتیم؛ پنجاه هزار. او هم یک خرده کمتر از این، در همین حدودها، اسیر دست ما داشت. منتها فرقش این بود که اسیرهائی که او پیش ما داشت، همه نظامی بودند، اسیرهائی که ما پیش او داشتیم، خیلی‌شان غیرنظامی بودند. توی همین بیابانها مردم را جمع کرده بودند، برده بودند. من وقتی که جنگ تمام شد، به نظرم رسید که پس گرفتن این اسیرها از صدام، احتمالاً سی سال طول میکشد؛ سی سال! چون تبادل اسرا را در جنگهای معروف دیده بودیم دیگر. در جنگ بین‌الملل، جنگ ژاپن، بعد از گذشت بیست سی سال، هنوز یک طرف مدعی بود که ما چند تا اسیر پیش شما داریم؛ او میگفت نداریم؛ چک چونه، بنشین برخیز؛ تا بالاخره به یک نتیجه‌ای میرسیدند. باید صد تا کنفرانس گذاشته بشود، نشست و برخاست بشود، تا ثابت کنیم که بله، فلان تعداد اسیر هنوز باقی‌اند؛ آن هم قطره چکانی. صدام اینجوری بود دیگر؛ آدم بدقلق، بداخلاق، خبیث، موذی، هر وقت احساس قدرت کند، حتماً قدرت‌نمائی‌ای از خودش نشان بدهد؛ اینجور آدمی بود؛ صدام طبیعتش خیلی طبیعت پستِ دنی‌ای بود. آدمهای پست و دنی هرجا احساس قدرت بکنند، آنچنان منتفخ میشوند که با آنها اصلاً نمیشود هیچ مبادله کرد؛ هیچ. آن وقتی که احساس ضعف میکنند، در مقابل یک قویتری قرار میگیرند، از مورچه خاکسارتر میشوند! دیدید دیگر؛ صدام به آمریکائی‌ها التماس میکرد. قبل از اینکه آمریکائی‌ها به عراق حمله کنند - این دفعه‌ی اخیر - التماس میکرد که بیائید با ما بسازید، همه‌مان علیه جمهوری اسلامی متحد بشویم. منتها شانسش نیامد دیگر که آمریکائی‌ها از او قبول کنند.

من میگفتم سی سال طول میکشد که اسرا آزاد بشوند. خدای متعال صحنه‌ای درست کرد و این احمق قضیه‌ی حمله‌اش به کویت پیش آمد، احساس کرد که اگر بخواهد با کویت بجنگد - البته جنگش با کویت به قصد تصرف کامل کویت بود - احتیاج دارد به اینکه از ایران خاطرش جمع باشد؛ این هم با بودن اسرا امکان‌پذیر نیست. اول نامه نوشت به رئیس جمهور وقت و به نحوی به بنده، چون از این طرف جواب درستی نگرفت، بنا کرد اسرا را خودش آزاد کردن، که دیگر آنهائی که یادشان است، یادشان هست. یکهو خبر شدیم که اسرا از مرز دارند می‌آیند؛ همین طور پشت سر هم گروه گروه آمدند، تا تمام شد. این کار خدا بود، این نصرت الهی بود. و دیگر همین طور از این قضایا تا امروز.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام نوزدهم دی‌ماه‌ - 1386/10/19
عنوان فیش :منحل شدن دو مجلس توسط مصدق
کلیدواژه(ها) : محمد مصدق, انحلال مجلس توسط مصدق, حضور مردم در صحنه, حضور مردم در انقلاب اسلامی, اتکای نظام اسلامی به مردم, اتکا امام خمینی(ره) به مردم, احترام به رای مردم, مردمسالاری دینی, تحصن در مجلس ششم, تعطیلی انتخابات, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ ملی شدن صنعت نفت, ایستادگی ملت ایران
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در انقلابهای گوناگون، در فاصله‌های زمانی گوناگون، آن کسانی که پیشواها و به اصطلاح رهبران ملتها بودند، بالاخره درماندند؛ گفتند آقا ! ما اختیارات تام و تمام میخواهیم. دکتر مصدق دو سال و خرده‌ای در این کشور حکومت کرد، بخش عمده‌ای از این دو سال، دو مجلس آن روز را منحل کرد و اختیارات مجلس را هم در اختیار گرفت؛ گفت بدون این، نمیتوانم، حالا مصدق که یک حکومت مردمی بود، اما طاقت نیاورد؛ نتوانست. حالا یک انقلاب مردمی به وجود بیاید؛ یک انقلاب با این جمعیت کشور که امروز سه برابر جمعیت آن روز است، با این همه توطئه‌ای که علیه این ملت میشود و این همه تبلیغات، اما این انقلاب با شجاعت تمام بر آراء مردم تکیه میکند؛ خاطرش جمع است و میخواهد این انتخابات که به معنای دخالت مردم، حضور مردم، تصمیم‌گیری مردم است، به هر قیمتی باشد؛ این را اصرار میکند، که در دوره‌ی قبل - چهار سال قبل از این - یک ماجرائی راه انداختند؛ یک نمایشی بود؛ یک بازی‌ای بود و هدف هم همین بود که بلکه انتخابات را تعطیل کنند، خدای متعال نخواست و نگذاشت؛ ایستادگی مردم مؤمن نگذاشت که انتخابات را اینها بتوانند تعطیل کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1386/06/31
عنوان فیش :افزایش قدرت نظامی ایران در پی تهدید نظامی آمریکا در زمان کلینتون
کلیدواژه(ها) : تهدید نظام اسلامی, آمادگی برابر دشمن, آمادگی نظامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما بعد از جنگ تا حالا- از سال 67 تا حالا- مرتباً تهدید شدیم به حمله‌ی نظامی. اگر به حافظه‌تان مراجعه كنید، كسانی كه در جریانات هستند، می‌دانند. بنده تقریباً بیش از همه تهدیدها را می‌دانم؛ چون گاهی اوقات یك چیزهائی به ما منتقل می‌شد كه به دیگران هم منتقل نمی‌شد. دائماً ما تهدید داشتیم. نمی‌گوئیم این تهدیدها به طور قطع تحقق پیدا نخواهد كرد؛ ممكن هم است تحقق پیدا كند؛ بكند؛ اثر این تهدیدها این است كه ما را آماده‌تر می‌كند.
ثانیاً، آن كسانی كه تهدید می‌كنند، این را باید فهمیده باشند، حالا هم بفهمند؛ تهدید نظامی ایران و تعرض نظامی به ایران به صورت بزن و در رو، دیگر ممكن نیست. هركس تعرضی بكند، به‌شدت عواقب آن تعرض دامنگیر او خواهد شد.
ثالثاً، این‌هائی كه تهدید می‌كنند، مقصودشان این است كه تو دل مسئولان را خالی كنند؛ تو دل مردم را خالی كنند. من عرض می‌كنم: تو دل كسی خالی نمی‌شود با این حرفها؛ نه مسئولان، نه آحاد ملت. ولی این اثر را دارد كه مسئولان را به تقویت آمادگیها سوق می‌دهد؛ چون مسئولان وظیفه دارند احتمالات ضعیف را هم مورد نظر قرار بدهند. من نگاه می‌كنم به سالهای گذشته- مثلًا سال 75 یكی از سالهائی بود كه تهدید نظامی در زمان كلینتون به‌شدت جدیت پیدا كرد- و می‌بینیم تهدیدها موجب شد مسئولان ما در بخشهای گوناگون فنیِ نظامی كارهای نو و جدیدی را انجام دادند؛ آمادگیهای بیشتری پیدا كردند. هر دفعه كه تهدید بشود، یك آمادگی بیشتری به وجود می‌آید. اثرش خالی كردن تو دل مردم و مسئولان نیست؛ اما اثرش آماده‌سازی بیشتر كشور هست. بنابراین به ضرر ما تمام نمی‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی - 1385/07/25
عنوان فیش :حمایت سرویسهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل از گروههاى دانشجویى توده‌ایها
کلیدواژه(ها) : یارگیری دشمن, نقشه دشمن, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تشکل‌های دانشجویی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دشمن به طور ویژه، بر روى جریانهاى دانشجویى، سرمایه‌گذارى میکند؛ تا بتوانند در محیطهاى دانشجویى نفوذ و رخنه کنند و براى خودشان سربازانى را در آنجا تدارک ببینند. این کار با نامهاى مختلف دارد انجام میگیرد. امروز سرویسهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل حتّى حرفى ندارند که به تشکلهایى در دانشگاههاى ایران کمک مالى بکنند که این تشکل به حسب ظاهر، وابسته‌ى به توده‌ایهاى سابقند. این در دانشگاههاى شما وجود دارد. مجموعه‌ها و گروههاى دانشجویى که تشکیل‌دهندگان و تغذیه‌کنندگان اینها همین توده‌ایهاى چند سال قبل از این هستند - که یک مدتى هم به تلویزیون آمدند و توبه و انابه و گریه کردند و از بزرگان نظام طلب بخشش کردند - امروز بعد از آنکه اردوگاه مارکسیزم به‌کلى متلاشى شده و غلط بودنِ آن حرفها، ایده‌ها و فکرها، با آن فلسفه‌نماها، بر همه ظاهر و مبرهن شده و دیگر وجود این جریان چپ، معنایى ندارد؛ اما در عین حال مى‌بینیم که اینها را نگه میدارند و حفظ میکنند؛ چون احتیاج دارند؛ یعنى براى معارضه‌ى با جریان دانشجویى اصیل و سالم - که همان جریان اسلامى و پایبند به معنویت و مفتخر به ایرانى بودن خود است - حاضرند زیر هر نامى، دانشجو را فعال کنند؛ زیر نام توده‌اى، سلطنت‌طلب و نامهاى گوناگون. شماها باید متوجه باشید.

مربوط به :بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام - 1384/08/08
عنوان فیش :جنجال دشمنان برعلیه رئیس جمهور ایران در قضیه قتل اسحاق رابین
کلیدواژه(ها) : اقتدار نظام, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), جنجال‌سازیِ تبلیغاتی و لفاظی, تبلیغات دشمن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
این‌که میبینید جنجال علیه جمهوری اسلامی زیاد است، دلیل اقتدار ماست. امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) یک وقت فرموده بودند اگر جمهوری اسلامی چیزی نیست، چرا این‌قدر علیه آن صف‌آرایی میکنند؟ اگر اهمیتی ندارد، چرا برای مقابله‌ی با آن، این‌قدر خودکشان میکنند؟ این، دلیل اقتدار جمهوری اسلامی است. این چند روزه سر قضیه‌ی موضعگیری رئیس جمهور جنجالی به وجود آوردند. البته این بار اول هم نبود؛ بار چندم بود. یکبار دیگر هم ده، یازده سال قبل به مناسبت قتل اسحاق رابین، رئیس جمهور وقتِ ما آن روز اظهار نظری کرد؛ جنجالی درست کردند که چرا رئیس جمهور ایران از قتل نخست‌وزیر اسرائیل اظهار خوشحالی کرده! اولین احساسی که به انسان دست میدهد، شرمندگی از بشریت است به عوض سران اروپا و غرب؛ اینها باید از بشریت شرمنده باشند که این‌قدر تحت نفوذ صهیونیست‌ها هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19
عنوان فیش :اعتراض عده ای ازنمایندگان مجلس ششم به نامه 8 ماده یی رهبری
کلیدواژه(ها) : هدف دشمن, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), حاکمیت دوگانه, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مبارزه با فساد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
هدف دشمن فقط دامن زدن به اختلافات سیاسى در بین جناح‌هاى سیاسى نیست؛ ایجاد اختلاف و دوگانگى در رأس حاکمیت نظام و ایجاد شکاف هم هدف مهم اوست. یعنى در رأس نظام و در تصمیم‌گیرى نظام، دو فکر متعارض وجود داشته باشد که سر هیچ مسأله‌یى نتوانند با هم کنار بیایند. روى این پروژه کار کرده‌اند؛ یک عده هم در داخل فشار آوردند که همین کار بشود. روى آقاى خاتمى هم خیلى فشار آوردند، اما ایشان تدین و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت. اینها مى‌خواستند کارى کنند که در رأس نظام، بین رهبرى، رئیس جمهور و دیگر مسؤولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه، و در خیلى از جاها این را اعمال کردند.

چند سال قبل بنده مسأله‌ى مبارزه با فساد را مطرح کردم و آن نامه‌ى هشت ماده‌یى را نوشتم؛ اما از داخل مجلس شوراى اسلامى - که باید مرکز مبارزه‌ى با فساد باشد - فریاد اعتراض به این شعار بلند شد؛ با این بهانه که مبارزه‌ى با فساد، سرمایه‌ها را از کشور فرارى مى‌دهد! در حالى‌که قضیه بعکس است. بنده همان وقت هم گفتم که اتفاقاً مبارزه‌ى با فساد، سرمایه‌گذار سالم را که قصد فسادانگیزى و سوءاستفاده ندارد، به کار تشویق مى‌کند. اخیراً گزارشى از یک سازمان معتبر بین‌المللى خواندم که درباره‌ى همین مسائل کار مى‌کند. این سازمان اعلام کرده که یکى از موانع اصلى سرمایه‌گذارى در بعضى از کشورها عبارت است از فساد اقتصادى. اینها مى‌گفتند مبارزه‌ى با فساد جزو موانع سرمایه‌گذارى است؛ ببینید چقدر فاصله است! مبارزه‌ى با فساد مطرح مى‌شود؛ به جاى این‌که عناصر دست‌اندرکار استقبال کنند و در حد وظایفِ خود ایفاى نقش کنند، بعکس عمل مى‌کنند. این، یکى از گوشه‌هاى کوچک حاکمیت دوگانه است که اینها دنبال مى‌کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌ رهبری - 1383/12/27
عنوان فیش :استقبال مردم دنیا از مسئولان جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, اثرات انقلاب اسلامی, انزوای آمریکا, بوسنی و هرزگوین
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما مایل نیستیم در دنیاى اسلام منزوى باشیم، و منزوى هم نیستیم و نخواهیم شد. انزوا به معناى دیپلماتیک و رایج آن در دنیا، آن‌چنان مضر نیست که انزواى از ملتها مضر است. امروز امریکا به حسب ظاهر منزوى نیست؛ حضور سیاسى و حتى حضور نظامى او در همه جاى این منطقه محسوس است؛ اما در حقیقت منزوى است؛ چرا؟ چون ملتها که تعیین‌کننده و تصمیم‌گیرنده‌اند، همه از حضور امریکا و سیاستهاى امریکا متنفر و بیزارند؛ این انزوا مضر است. جمهورى اسلامى در دنیاى اسلام این انزوا را ندارد.
شما الان هر جاى دنیاى اسلام بروید، خواهید دید که مردم دلهایشان براى جمهورى اسلامى مى‌تپد؛ این واقعیت است. سفر اخیر رئیس جمهور محترم ما به بوسنى، یک نمونه است. مگر ما با بوسنى چقدر ارتباط مردمى داریم؟ مگر مردم بوسنى چقدر به این‌جا آمده‌اند؟ بعد از قرارداد دیتون و خاتمه‌ى جنگهاى بالکان، آن همه علیه ایران در آن‌جا تبلیغات و فعالیت شده بود؛ عوامل جمهورى اسلامى را از آن‌جا بیرون کردند، به آنها توهین کردند، در تبلیغاتشان آنها را متهم کردند و همه چیز راجع به آنها گفتند؛ درعین‌حال مردم بوسنى از رئیس جمهور ما آن‌گونه استقبال کردند. ایشان مى‌گفتند در برف سنگین سارایوو - که شاید تا نزدیک زانوى انسان برف باریده بود - مردم در خیابانهاى شهر اجتماع متراکمى کرده بودند تا رئیس جمهورى اسلامى ایران را ببینند. ایشان مى‌گفتند به کتابخانه‌ى قاضى خسروبیک رفتیم - که بنده هم زمان ریاست‌جمهورى به آن‌جا رفته بودم - تقریباً 45 دقیقه بازدید ما طول کشید؛ اما وقتى برگشتیم، دیدیم مردم هنوز آن‌جا ایستاده‌اند. در مسجدِ آن‌جا مردم اجتماع متراکمى کرده بودند و براى خوش‌آمدگویى به رئیس جمهورى اسلامى ایران، به زبان فارسى سرود مى‌خواندند! این استقبال مربوط به اشخاص نیست.
من از سفر الجزایر برگشته بودم و منظره‌یى را که در آن کشور دیده بودم، براى امام تشریح کردم و گفتم این استقبال مربوط به شخص من نبود؛ تکریم شما بود. الان هم نه شخص من، نه شخص آقاى خاتمى، نه هیچکدام از مسؤولان کشور که به دیگر کشورها مى‌روند و این‌گونه مورد استقبال قرار مى‌گیرند، مورد نظر نیستند؛ مردم اشخاصِ ماها را نمى‌شناسند؛ شاید اسم ما را بدانند، اما انقلاب و امام را مى‌شناسند؛ همان شخصیتى که مثل خورشید در آسمان دنیاى اسلام مى‌درخشید و همه - چه دشمنها مى‌خواستند، چه نمى‌خواستند - آن را لمس مى‌کردند. الان هم نمودار و برگه‌یى از آن شخصیتِ ممتاز را مشاهده مى‌کنند. شما هرجا بروید، وضعیت همین‌گونه است.
یکى از مسؤولان ما - یادم نیست آقاى رئیس جمهور بود یا کس دیگرى - به یکى از کشورهاى عربى رفته بود و از او استقبال خوبى کرده بودند. من گفتم شما به هر کدام از کشورهاى عربى بروید، قضیه همین است؛ اگر به مصر بروید، اجتماع مردم از همه‌جا بیشتر خواهد بود؛ به سودان بروید، همین‌طور است، به دیگر کشورها بروید، همین‌طور است؛ البته مشروط بر این‌که دولتها مانع نشوند. امروز در سرتاسر دنیاى اسلام، جمهورى اسلامى مطرح است؛ علت هم این است که بر سر حرف و شعار اصلى خود - که اسلام است - ایستاده است.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم‌ - 1382/10/18
عنوان فیش :نمایش اعتماد مردم به نظام در امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), زلزله بم
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یك مطلب خطاب به مصیبت‌دیدگان بم؛ اینهایی كه جوانان، پدر و مادر، فرزندان و عزیزانشان را از دست دادند - كه مصیبت سنگینی برای آنهاست - عرض می‌كنم؛ یك مطلب به مردم و یك مطلب هم به مسؤولان ... مطلبِ خطاب به مردم این است كه اوّلاً مردم سرتاسر كشور در این حادثه كارِ بزرگی كردند كه این كار اگرچه انسانی، اسلامی و عمل به ندای وجدان و دعوت خدای متعال‌به بِرّ و تقوا بود، لیكن درعین‌حال حركتی سیاسی بود كه مردم انجام دادند و همبستگی ملی و حضور و گذشت خود را در مقابل چشم مردم دنیا نهادند و نشان دادند كه به نظام اسلامی- كه متصدّی و مسئول كمك‌رسانی است- اعتماد دارند. در رژیمهایی كه مردم از حكومت جدایند، مردم خودشان وارد میدان امداد می‌شوند و به دستگاه‌های حكومتی اعتماد نمی‌كنند؛ مثل رژیم سابق كه ما در مناطق آسیب‌دیده مستقر می‌شدیم و مردم به ما كمك می‌كردند؛ به دولت و حكومت اعتنا و اعتماد نمی‌كردند و حق هم داشتند. اینجا مردم نشان دادند كه به دستگاه‌های حكومتی؛ بسیج، كمیته‌ی امداد، هلال احمر و دستگاه‌های گوناگون اعتماد دارند و لطیفترین كار خود را به وسیله‌ی آن‌ها انجام می‌دهند. این یك حركت عظیم سیاسی از سوی ملت ایران بود. خیال نكنید كه محاسبه‌گران بین‌المللی این چیزها را نمی‌بینند و نمی‌فهمند؛ چرا، هر جلوه‌ی همبستگی و حضور شما مردم، یك سپر دفاعی در مقابل شما از هجوم دشمن به وجود می‌آورد. وقتی ببینند كه مردم این‌طور در صحنه‌اند و حاضر به یاری و كمك هستند و همبستگی چه بین خودشان و چه بین خودشان و دستگاه‌های نظام دارند، می‌فهمند كه پنجه زدن به روی این كشور و این ملت و این نظام آسان نیست. بنابراین بنده مجدّداً از كمك، حضور، دغدغه و ابراز احساسات مردم صمیمانه سپاسگزاری می‌كنم.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیأت دولت‌ - 1380/06/05
عنوان فیش :بی خوابی مسئولین در برطرف کردن مشکل گندم
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), خودکفایی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من امروز بر آن سه نکته‌ای که به ایشان[ آقای خاتمی]عرض کردم، مسأله کشاورزی را اضافه می‌کنم؛ همان چیزی که آقای حجّتی در این‌جا قولش را به من دادند و من توقّع داشتم که ایشان در مجلس هم آن را بگویند - که متأسفانه نگفتند - و آن این است که ما در مواد اصلی غذایی کشور، یعنی گندم و برنج و احتمالاً روغن، خودکفا شویم. ایشان به من قرص و محکم گفتند که می‌توانیم خودکفا شویم؛ اما هرچه گوش تیز کردم ببینم ایشان در مجلس کلمه «خودکفایی» را می‌آورند، دیدم نه! ایشان گفتند ما می‌توانیم اینها را پیش ببریم. پیش بردن کجا، خودکفایی کجا؟! البته این آقای حجّتی‌ای که من شناخته‌ام، می‌تواند این کار را بکند. الان کشور برای این کار آماده است. ایشان باید همّت کند و ان‌شاءاللَّه سازمان مدیریّت و برنامه‌ریزی به ایشان کمک کند و آقای رئیس جمهور هم حتماً کمک خواهد کرد؛ من هم با همه وجود کمک خواهم کرد. این کار جزو کارهای اساسی است که اگر صورت گیرد، دیگر آن دغدغه‌ای که آقای رئیس جمهوری در مجلس اسم آوردند و آن کم‌خوابی و یا بی‌خوابیِ دو سه شبه ایشان و آقای شریعتمدار پیش نخواهد آمد. البته آقای حجازیِ ما هم در آن دغدغه شریک بودند، فقط به بنده نگفته بودند. البته نه این‌که مثلاً تا ده روز نگفتند؛ نه، همان دو سه روزِ اوّل نگفتند؛ اما بعد که قدری مشکل برطرف شد، این قضیه را به ما گفتند. ما باید مشکل گندم را از دوش وزارت بازرگانی برداریم و روی دوش کشاورز خودمان و وزارت جهاد کشاورزی بگذاریم. دولت این چهار کار را در محور برنامه‌های خود قرار دهد. اینها کارهایی است که به بعضی از بخشها ارتباط مستقیم و به بعضی بخشها ارتباط غیر مستقیم دارد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/01/26
عنوان فیش :شهید لاجوردی؛ چهره درخشان دوران مبارزات
کلیدواژه(ها) : شهید لاجوردی, تبلیغات دشمن, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
وقتی‌كه شهید عالی‌مقام و سیّد عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید كسی كه چهره‌ی بسیار درخشانی بود و بسیار كسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند كه این مرد چه كرد و كجاها بود و چگونه زندگی كرد؛ چه زندانهایی كشید و چه زحمتهایی متحمّل شد. بعد از انقلاب نیز بی‌تظاهرترین كارها را كه سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد یكی از روزنامه‌های آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آن‌ها عنوان ترور را هم عوض كردند؛ چرا؟ چون به وسیله‌ی ناراضیان داخلی انجام گرفته است! تبلیغات رسانه‌های دنیا این است. امپراتوریِ استكباریِ خبریِ مسلّط بر افكار عمومی دنیا این است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :شباهت جبهه‌بندی دشمنان در مقابل نظام اسلامی با جبهه‌بندی دشمنان حکومت علوی
کلیدواژه(ها) : مارقین, معاویة‌ابن ابی سفیان, قاسطین, نقشه دشمن, خودی و غیرخودی, ناکثین, دشمنان انقلاب اسلامی, دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام), دشمنان داخلی و خارجی (مخاطب), تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دشمن سه هدفِ مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌كند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یكپارچگی ملت ایران را بشكنند و تخریب كنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای كارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتی كه این ملت را از یك ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یك ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل كرد، بپردازند. این حركت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها كه انسان حركت نمی‌كرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب كند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای كارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من كاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحثِ من بر سر دشمن است كه سلسله جنبان این حركت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم كسانی كه اساس كار دست آن‌هاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه‌ی قاسطین كه من سال گذشته در مورد امیر المؤمنین علیه‌السّلام عرض كردم. در مقابلِ حكومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناكثین. مارقین و ناكثین، جبهه‌ی داخلی و جبهه‌ی خودی بودند؛ منتها خودی‌های فریب خورده و به دام افتاده یا به دام ثروت‌طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصّب‌های خودشان اما جبهه‌ی قاسطین، جبهه‌ی دشمن بود؛ جبهه‌ی آشتی‌ناپذیر بود؛ با علی آشتی‌بكن نبود. آمدند به امیر المؤمنین علیه‌السّلام عرض كردند: «یا امیر المؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی سفیان چند صباحی در رأس حكومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاكمم، او نمی‌تواند استاندار این حكومت باشد؛ باید كنار برود.» آن‌ها امیر المؤمنین علیه‌السّلام را تخطئه كردند و گفتند بی‌سیاستی كرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم می‌گویند امیر المؤمنین علیه‌السّلام بی‌سیاستی كرد! اما خودشان بی‌سیاستند؛ امیر المؤمنین علیه‌السّلام بسیار پخته عمل كرد؛ برای اینكه معاویة بن ابی سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود كه اگر آن امتیازی را كه می‌خواست، به او می‌دادند، او ساكت می‌نشست؛ نه. آن جبهه، جبهه‌ی قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود كه با جبهه‌ی علوی نمی‌ساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمی‌ساخت. هرچه او عقب می‌رفت، این یك‌قدم جلو می‌آمد و جز در میدان جنگ، نقطه‌ی تلاقی باهم نداشتند. امیر المؤمنین علیه‌السّلام این را می‌دانست و لذا تا زمانی كه بر سرِ كار بود، جبهه‌ی قاسطین هیچ كار نتوانستند بكنند و همیشه شكست خوردند؛ اما وقتی امیر المؤمنین علیه‌السّلام به شهادت رسید كه شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه خودیِ متعصّبِ عقده‌ایِ بدفهمِ كج‌فهمِ فریب خورده بود، نه بیگانه‌ی آن‌چنانی آن بیگانه‌ها قاسطین حكومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند كه ایده‌آل آن‌ها در حكومت چیست! حكومت «حَجّاج بن یوسف» در همین كوفه به وجود آمد؛ حكومت «یوسف بن عمر ثقفی» به وجود آمد؛ حكومت یزید بن معاویه به وجود آمد! معلوم شد كه آن جریان، اصلًا جریانی نیست كه بتواند در یك نقطه با جریان علوی تلاقی كند. امروز هم عیناً همان‌طور است. جبهه‌ی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است كه خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و كینه‌ای پیدا می‌كند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یك آدم فریب خورده است؛ این یك آدم قابل ترحّم است! دشمن اصلی آن كسی است كه پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. در داخل كشور، خودش را نشان نمی‌دهد؛ در خارج كشور چرا؛ در جبهه‌ی جهانی، در جبهه‌ی بین‌المللی، به‌عنوان یك عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای امریكا، یا موساد صهیونیستها چرا. كاملًا چهره‌ی او آشكار است؛ حرف هم می‌زند، حقایق را هم می‌گوید؛ انگیزه‌هایی را هم كه او برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان می‌كند؛ اما آن دنباله‌ی او كه داخل كشور است، خود را دمِ چكِ اقتدار حكومت قرار نمی‌دهد. می‌داند كه این حكومت، حكومت مقتدری است؛ حكومتی است كه متّكی به آراءِ مردم است؛ متّكی به محبّت مردم است؛ متّكی به ایمان مردم است. از این حكومت می‌ترسند و خودشان را جلو نمی‌دهند؛ حرفشان را با یك واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدم‌های غافل می‌زنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش :اشتباه محاسباتی دشمنان در 18 تیر 1378
کلیدواژه(ها) : حضور مردم در صحنه, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), حادثه ۱۸ تیر ۷۸, محاسبه غلط دشمن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
[دشمنان] اوّلین محاسبه‌ی غلطشان[نسبت به حادثه 18تیر]، محاسبه‌ی غلط در باره‌ی ملت ایران بود. خیال کردند ملت ایران از اسلام و از انقلاب و از امام بریده است. نفهمیدند که این ملت، همان ملتی است که با اقتدار عظیم خود توانست نظام فاسدی را که آمریکاییها و دیگران، اطرافش هفت حصار درست کرده بودند، از داخل این کشور بردارد و آن را نابود کند. این ملت، همان ملتی است که در کودتای امریکایی بهمن 1357 به دستور امام به خیابان آمد و در ظرف چند ساعت کار را تمام کرد. این ملت، همان ملتی است که در دفع کودتای باز امریکایی در این کشور در سال 59، در میدان و در صحنه آن‌چنان حضوری پیدا کرد که همه‌ی امیدها را قطع نمود. این ملت، همان ملتی است که در اغتشاش منافقین در سال 60، آن‌چنان قدرت خود را نشان داد که دشمنی را که به عناصر مزدور و خودفروخته و روسیاهِ منافق دل بسته بود، مأیوس کرد. این ملت، همان ملتی است که هشت سالِ تمام، جنگی را که همه‌ی قدرتهای موجود و مادّی دنیا به طرف مقابل ما کمک کردند، با حضور خودش در صحنه، با همین بسیج، با همین دانشجویان، با همین جوانان، با همین کارگران، با همین روستاییان و با همین شهریها، توانست علیه خود آن‌ها تمام کند. این ملت، همان ملتی است که در طول این بیست سال، هر وقت که توطئه‌ی دشمن به هر شکلی از اشکال زیاده‌روی کرده است، با حضور سیل‌آسای خود در خیابانها و در تظاهرات و در اجتماعات، مثل رودخانه‌ای که می‌آید و خس و خاشاکها را پاک می‌کند و از بین می‌برد، وارد میدان و صحنه شده و دشمن را ناکام کرده است. این همان ملت است؛ این همان جوانانند؛ این همان نسل است.
این نسل جدیدی که امروز رو آمده است، نسل اسلام است. خطای در محاسبه‌شان این بود که خیال کردند ملت ایران از اسلام برگشته است؛ نه. فهمیدند که ملت ایران پایبند به اسلام است؛ پایبند به انقلاب است؛ پیوسته‌ی به نظام است؛ قدر این نظام قدرتمند و صالح را می‌داند و در صدد است که با ایستادگی، خودش مشکلات را حل کند. این ملت دیگر حاضر نیست زیر بار امریکا برود، این ملت حاضر نیست مثل بعضی از ملتهای دیگر، رژیمی را قبول کند که آن رژیم برای کارهای کوچک و بزرگ خود باید از امریکا اجازه بگیرد؛ اگر می‌خواهد با دولتی ارتباط برقرار کند، یا می‌خواهد ارتباطش را قطع کند، باید اجازه بگیرد؛ اگر می‌خواهد سلاح بسازد، باید اجازه بگیرد. چند روز پیش در خبرها راجع به کشوری می‌خواندیم که از امریکا اجازه گرفت که بُردِ فلان سلاحش را از فلان قدر، به فلان قدر برساند! ملت ایران این‌ها را در دنیا می‌بیند و حاضر نیست که این‌طور زندگی کند. ملت ایران مزه‌ی استقلال و طعم آزادی و عزّت را چشیده است؛ ملت ایران مزه‌ی مسلّط نبودن اجانب را چشیده است؛ لذا دیگر زیر بار نخواهد رفت. پس، اوّلین غلطی که در محاسبه‌شان داشتند، این بود که ملت ایران را بد ارزیابی و محاسبه کردند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش :حضور نیروهای مردمی؛ عامل به لانه خزیدن اوباش در حوادث سال 78
کلیدواژه(ها) : بسیجی, حضور بسیج در صحنه انقلاب, حادثه ۱۸ تیر ۷۸, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), حضور مردم در صحنه, محاسبه غلط دشمن, عملکرد ضدانقلاب
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اشتباه پنجم، آن‌ها[دشمنان در حادثه 18تیر] این بود كه نسبت به نیروهایی هم كه برایشان كار می‌كردند، اشتباه كردند! این‌ها آنجا نشسته بودند و خیال می‌كردند عوامل مزدورشان توانسته‌اند یك شبكه‌ی منسجمِ قوی از اراذل و اوباش درست كنند، كه وقتی این اراذل و اوباش به خیابان آمدند، دیگر هیچ‌كس جلودارشان نیست! اینجا هم اشتباه كردند؛ نفهمیدند پولهایی كه به مزدوران خودشان داده‌اند، طبق معمول، اغلب این پولها صرف عطینای خود این‌ها شده است! روی نیروهای وابسته‌ی خودشان زیادی حساب كرده بودند. نفهمیدند كه با یك حضور بسیج و با یك حضور مردمی، همه‌ی این‌ها دوباره مثل حشراتی به لانه‌های خودشان خواهند خزید. حالا را با 28 مرداد سال 32 اشتباه گرفته بودند؛ چون آن روز هم همین اوباش و اراذل و چاقوكش‌ها و امثال این‌ها به خیابانها آمدند و همه چیز را از خود كردند. بعد كه آن‌ها كار را تمام كردند، آن وقت ارتش شاه هم آمد و وارد شد! خیال كردند كه حالا هم این‌گونه است؛ فكر بسیج و فكر مردم و فكر این نیروهای انقلابی را دیگر نكرده بودند.

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان) - 1377/11/13
عنوان فیش :سیاسی جلوه دادن بازی فوتبال ایران و آمریکا توسط آمریکایی ها
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ایشان [حمید استیلی] که بعداً پیش من آمد، گفتم به پاداش آن گل، پیشانی شما را میبوسم و بوسیدم. متأسّفانه من خیلی فرصت نمیکنم برنامه‌های ورزشی تلویزیون را تماشا کنم؛ خیلی به‌ندرت اتّفاق میافتد. از طرفی بیشتر ورزشهایی هم که پخش میشود، فوتبال است. من در فوتبال هیچ سررشته‌ای ندارم و در جوانی هم فوتبال بازی نمیکردم؛ به والیبال میپرداختم. در عین حال، آن شبی که بازی ایران و امریکا بود، من آن بازی را نگاه کردم. البته حقیقتش این است که آن شب هم نمیخواستم نگاه کنم؛ چون دیروقت بود و وقت خواب من بود؛ لیکن همین‌طور که نشسته بودم، تلویزیون را روشن کردم و ناگهان با گل ایشان مواجه شدیم و دیگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازی را تماشا کردم.

اما علّت این که من آن پیام را دادم. این آقایان - فوتبالیستها - وقتی که پیش من آمدند، مفصّل با آنها صحبت کردم که البته گزارش آن دیدار پخش نشد و مردم از محتوای آن ملاقاتی که با این جوانان داشتم، مطّلع نشدند؛ اما حالا من چند جمله‌اش را به شما میگویم. قبل از آن دیدار - شاید چند هفته، و یا یک ماه و یا بیشتر - رسانه‌های وابسته به امپراتوری رسانه‌ای خبری روی این بازی تبلیغ میکردند که این بازی، بازی سیاسی است! با این که همه میگویند فوتبال و ورزش، سیاسی نیست؛ اما در آن موقع همه تبلیغ میکردند که این یک بازی سیاسی است! از این کار، دو هدف مورد نظرشان بود: یکی مسأله تعامل ایرانی، امریکایی در این بازی بود - من نمیدانم شما چقدر مطّلع بودید؛ ولی ما که در جریان خبرهای خارجی و گفتارهای رادیوهای گوناگون دنیا قرار میگیریم، میدیدیم از این مسأله پُر است - دوم این که پیش‌بینیهای عمده، بخصوص از طرف خودِ امریکاییها - ولو صریحاً هم اظهار نمیکردند - مبیّن این بود که ایران گل خواهد خورد؛ نه این که گل خواهد زد و در یک موقعیت ویژه، رئیس‌جمهور امریکا هم میآمد و از موضع اقتدار و بزرگ‌منشی و بزرگواری، یک پیام هم میداد که «بله؛ حالا گل را به شما زدیم، اما بالاخره بیایید دست دوستی هم به هم بدهیم!» بنابود آن شب پیام رئیس جمهور امریکا از تلویزیون سراسریشان پخش شود. این گل و بعد دنباله بازیای که بچه‌های عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهری شد از وضعیت ملت ایران در مقابل امریکا. این که من در آن پیام گفتم «مظهر» است، نمیخواستم بگویم که این آقا به خاطر جنبه سیاسی گل‌زده؛ نه. ایشان بازی فوتبال میکند، ماهر است، با تکنیک آشناست، از حریفش قویتر است و گل را زده است. هرکسی هم جای ایشان بود، این گل را میزد؛ هرکسی هم جای او بود، آن گل را میخورد. بنابراین، بحث این نبود که این گل به‌خاطر مسأله سیاسی زده شده؛ اما این گل هویت سیاسیای را که در دنیا به این بازی داده بودند، به‌کلّی به عکس خواست آنها عوض کرد و من از این موقعیت حداکثر استفاده را کردم. البته آنها خیلی عصبانی شدند و بعد هم همان عناصر امپراتوری خبری دنیا گفتند که فلانی فوتبال را سیاسی کرد! نگفتند که ما چند هفته است که خودمان این بازی را سیاسی میکنیم!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1377/10/18
عنوان فیش :فروهر؛ دشمن بی‌خطر نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : داریوش فروهر, وزارت اطلاعات, قتلهای زنجیره ای, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
با توجّه به تجربه‌ی خودم در زمینه‌های گوناگونِ اداره‌ی كشور در طول این بیست سال و آشنایی با جریانهای سیاسی داخلی و خارجی، من نمی‌توانم باور و قبول كنم كه این قتلهایی كه اتّفاق افتاد، بدون یك سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممكن نیست. این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حكومت بود. یك گروه داخلی كه جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض كنید كه متعصّب باشند و بنای این كار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطّلاعات كه اهل تحلیلند، امكان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند. این افرادی كه كشته شدند، بعضیها را ما از نزدیك می‌شناختیم. اینها كسانی نبودند كه یك نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن‌كُشی است، دشمنان خودش را می‌كُشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اوّلِ انقلاب همكار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنه‌های سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بی‌خطر و بی‌ضرر.
بینی و بین‌اللَّه، فروهر و همسرش - این دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بی‌ضرر و بی‌خطر. اینها هیچ ضرری نداشتند. نه به جایی وابسته بودند - كه ما آن را می‌دانستیم - (الان كسانی در داخل فعّالیت می‌كنند كه یقیناً به دستگاههای خارجی وابستگی دارند؛ اما دستگاه با اینها كاری ندارد و به سراغ كسی می‌رود كه واقعاً دشمنش بوده است) و نه اقتداری داشتند. حزبی با عناصر خیلی معدودی داشتند كه سالهای متمادی این حزب بود. این چنین دشمنی كه در داخل كشور هست، مرتّب علیه نظام اطّلاعیه هم می‌دهد، دیگران هم می‌گویند كه بله؛ در داخل ایران مثلاً آقای فروهر اطّلاعیه داد - داده باشد - اما كسی از مردم كه او را نمی‌شناخت؛ كسی كه با او آشنایی نداشت؛ كسی كه تحت نفوذ و تأثیر حرفهای او نبود. ایشان معروفیتی در میان مردم نداشت؛ نفوذی نداشت؛ دشمن بی‌خطری بود؛ انصافاً آدم نانجیبی هم نبود. البته ما دشمنانی هم داریم كه انصافاً نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش نه؛ آدمها نانجیبی نبودند. حالا شما فكر كنید، كسی كه مثل فروهر را می‌كشد، آیا می‌تواند دوست نظام باشد؟! می‌تواند برای نظام كار كند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمی‌كنم. آشنایی من با مسائل سیاسیِ این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئه‌های گوناگونی كه از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم - اجازه نمی‌دهد كه من باور كنم این كارِ عناصری است كه با نظام مسأله‌ای ندارند و نمی‌خواهند علیه نظام كار كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1377/01/01
عنوان فیش :تبلور استقلال و عزت ملت ايران در ماجراي دادگاه ميكونوس
کلیدواژه(ها) : عزت ملی, ماجرای میکونوس, استقلال جمهوری اسلامی, استقلال سیاسی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای جمهوری اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اوّلین دشمنیِ بزرگی كه قدرتهای استكباری و استبدادی با یك ملت می‌كنند، این است كه او را ذلیل می‌كنند؛ عزّت او را از او می‌گیرند. ملت ایران با این سابقه‌ی تاریخی، با این عظمت، با این استعداد، با این جوانان خوب، با این همه زیبایی - زیبایی انسانی و طبیعی و تاریخی كه در میان این ملت هست - در دوران رژیم گذشته، در چشم بیگانگان به ملتی تبدیل شده بود كه آنها از آن ملت، فقط فرش یا پسته را می‌شناختند! می‌گفتند اینها همان كسانی هستند كه برای ما فرش می‌بافند و پسته تولید می‌كنند! اهانت به یك كشور و یك ملت از این بالاتر!
انقلاب آمد و به دنیا نشان داد كه ملت ایران، آن ملتی است كه در مقابل خواستِ قدرتهای استكباری می‌ایستد و حرف خود را می‌زند و اگر همه‌ی قدرتهای استكباری نیز همدست شوند، در هیچ زمینه‌ای نمی‌توانند اراده‌ی خود را بر او تحمیل كنند! امروز، چه امریكاییها بخواهند، چه نخواهند؛ چه صهیونیستها بخواهند، چه نخواهند؛ چه دشمنان این ملت بخواهند، یا نخواهند، ملت ایران در دنیا این طور شناخته شده است: ملتی قوی، مصمّم، با اراده، نترس و شجاع كه خودش می‌اندیشد، تصمیم می‌گیرد و انتخاب می‌كند! هیچ كس نمی‌تواند بگوید: ای دولت ایران، ای ملت ایران، رابطه‌ات را با فلان كشور قطع كن، یا با فلان كشور، رابطه برقرار كن و یا فلان جا تجارت كن، فلان جا نكن! هیچ كس نمی‌تواند به ما دستور بدهد. این امروز آبروی ملت ایران است.
در جنگ، این مطلب فهمیده شد. در اصلِ انقلاب، در مقابله با محاصره‌ی اقتصادی و در قضایای گوناگون سیاسی و دیپلماسی فهمیده شد. در همین قضیه‌ی دادگاه میكونوس هم فهمیده شد! ما قضیه را بزرگوارانه، با سكوت برگزار كردیم و گذراندیم؛ اما حقیقتِ قضیه كه جایی نمی‌رود. همه‌ی اروپا با هم همدست شدند تا سرِ قضیه‌ی دادگاه میكونوس كه بنده گفته بودم «چون در این قضیه، آلمان این گونه رفتار كرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگر می‌خواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد» این حرف را از بین ببرند، كه سفیر آلمان، اگر شده با یك نفر دیگر با هم بیایند. دولت و ملت ایران ایستادند.
از هر راهی كه می‌توانستند فشار بیاورند و اقدام كنند، اقدام كردند. هر كاری می‌توانستند بكنند، كردند. از اواسط سال هفتاد و پنج شروع شد؛ سال هفتاد و شش رسید و انتخابات انجام گرفت و اجتماع عظیم مردم - آرای سی میلیونی و شركت سی میلیونی مردم در انتخابات كه مایه‌ی افتخار ملت ایران و نظام مقدّس جمهوری اسلامی بود - موجب شد كه مرتّب به آنها فشار می‌آمد! آنها هم مرتب فشار آوردند، شاید بتوانند با دولت و با مسؤولین جدید، ارتباط برقرار كنند! كسی به آنها جواب نداد و بالاخره در نهایتِ كار، مجبور شدند همان را كه ما گفته بودیم قبول كنند! درست همان گونه كه گفته شده بود، عمل كردند.
خوب؛ این عزّت ملت ایران است. تحلیلگران سیاسی كه كور نیستند! در اطراف دنیا می‌بینند كه در ایران چه اتّفاق می‌افتد؛ همه هم می‌دانند كه این به خاطر انقلاب و به خاطر اسلام است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان - 1376/09/05
عنوان فیش :شرکت نه میلیون نفر در تشییع جنازه امام خمینی بدلیل اخلاص او بود!
کلیدواژه(ها) : اخلاص, اخلاص امام خمینی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
عزیزان من! امام، آن کاری که کرد - و عظیمترین کاری بود که ما در زمان معاصر و نزدیک خودمان سراغ داریم - به برکت اخلاص بود؛ اخلاص! اگر اخلاص نبود، شخصیت عظیم و جوهر مستحکم امام هم برای این‌که این کارها را پیش ببرد، کافی نبود. یک حکومت فاسد و ریشه‌داری را که همه‌ی قدرتهای استکبار هم از آن حمایت می‌کردند، از این سرزمین، از بیخ و بن برکَنَد؛ مردم را از شرّ آن حکومت راحت کند و یک حکومت الهی به وجود آوَرد! آن همه فساد را در جامعه با همین حرکت از بین ببَرد و نفوذ دشمنان و تسلّط امریکا را که دو قرن در تحقیر ملت ایران کوشیده بودند و در عقب نگه‌داشتنش سعی بلیغ داشتند، قطع کند! اینها کارهای کوچکی نیست. بعد از پیروزی هم یک جنگ هشت ساله را که درواقع، همه‌ی قدرتهای مسلّح دنیا پشتیبان جبهه‌ی مقابل ما بودند، با پیروزی ملت ایران تمام کند و این همه توطئه‌ها را خنثی نماید. این، جز به برکت اخلاص امام، ممکن نبود. بعد هم که از دنیا می‌رود، نُه میلیون انسان در خیابانهای تهران، او را مشایعت کنند، تا در مضجع و مقام ابدی، به خاکش بسپارند! اینها به برکت اخلاص بود. امروز هم بحمداللَّه، روزبه‌روز نام امام در دنیا بلندتر می‌شود و علاقه‌مندان و ارادتمندان او در اکناف عالم، روبه‌تزایدند.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1373/09/23
عنوان فیش :منقلب شدن ملت ایران در رحلت آیة‌الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی
کلیدواژه(ها) : محمدعلی اراکی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
روز وفات آن بزرگوار [آیة‌الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی]، تهران منقلب شد؛ ایران منقلب شد. ما خبرها را داشتیم. با این‌که جنازه در تهران بود، به هر شهر و دیاری که میرفتید، میدیدید مردم در مساجد و در مراکز عمده و در بقاع متبّرکه اجتماع کرده‌اند. آن روز تهران حقیقتاً یک روز استثنایی را گذراند. تهرانیها که بودند و دیدند؛ دیگران هم از تلویزیون مشاهده کردند. البّته من به شما عرض کنم که دوربین نمیتواند آن واقعیت را نشان دهد. واقعیت، بسیار عظیم بود. من جوانانی را دیدم که سنّشان یک پنجم یا یک چهارم سنّ آن بزرگوار بود و مثل ابر بهار اشک میریختند. شما جوانان برای چه گریه میکردید؟ چرا؟ چه علّتی داشت؟ شما که آن پیرمرد صدوسه ساله را یکبار هم در عمرش ندیده بودید. اصلاً تا سه، چهار سال پیش که او را نمیشناختید. علما و بزرگان و حوزه‌ها میشناختند؛ شما که او را نمیشناختید. سه، چهار سال بود که آن بزرگوار را شناخته بودید. چرا آن‌طور گریه میکردید؟ چرا ایران آن‌طور منقلب بود؟ چرا زنان آن‌طور به سینه میکوبیدند و گریه میکردند؟ چرا مردهای بزرگ اشک میریختند و در آن اجتماع عظیم میخواستند خود را به جنازه برسانند و موکبش را لمس کنند؟ چرا؟ علّت چه بود و چیست؟ علّت آن بود و این است که مردم ایران همچنان مقام والا و عظیمی را برای مرجعیّت معتقدند. مردم ایران روحانیّت را از ته دل دوست دارند. البتّه نه هر روحانینمایی؛ روحانی واقعی و عالم دین را. نه آن روحانینمایی را که دشمن میخواهد به‌جای روحانی در میان مردم جا بزند. مردم از او متنفّرند. امّا مردم، روحانی واقعی را دوست دارند. مردم معتقدند که با اسلام میشود به دنیا و آخرت آباد رسید. از اسلام نیکی دیده‌اند. اسلام به آنها آزادی و عزّت داده است. اسلام به این ملّت، رهایی از دست ستمگران و دستگاههای فاسد را داده است.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1373/09/23
عنوان فیش :مخالفت اولیه امام(ره) از نوشتن رساله بعد از رحلت آیةاللَّه‌العظمی بروجردی
کلیدواژه(ها) : قدرت‌ طلبی, مرجعیت دینی, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, اخلاق امام خمینی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در قضیه‌ی رحلت مرحوم آیةاللَّه‌العظمی اراکی و موضعگیریها و حضور در تشییع و حضور در نماز و حضور در مجالس فواتح، واقعاً ملّت سنگ تمام گذاشت. باید از آقایان قم و تهران هم واقعاً تشکّر کرد که فهرست از کسانی درست کردند که مردم میتوانند از آنها تقلید کنند و آن فهرست را به مردم دادند. این آقایان، این‌جا به وظیفه‌ی خودشان عمل کردند. البتّه نمیشود گفت آنهایی که اسمشان در آن فهرست نیست، از کسانی که نامشان در فهرست، ذکر شده است، کمترند. عرض کردم اگر شما امروز به قم بروید، حداقل صدنفر را میتوانید پیدا کنید که میشود اسمشان را فهرست کرد و گفت این آقایان جایزالتّقلیدند. بر خلاف گفته‌ی دشمن که وانمود کرد جنگ قدرتی بر سر مرجعیّت در ایران است؛ عجله‌ای ندارند. گفت: «کافر همه را به کیش خود پندارد»؛ اینها خودشان برای در دست گرفتن یک قدرت کوچک در کشورهای اروپایی، در امریکا و در دیگر جاهایی که با تمدن مادّی اداره میشود - مثلاً برای شهردار شدن در فلان ایالت یا فلان شهر، یا برای گرفتن فلان کرسی نمایندگی - حاضرند همه‌ی مقدّسات را زیر پا بگذارند تا به آن مقام برسند. خودشان این‌گونه‌اند. افسوس میخورم که شما مردم عزیز، فرصت ندارید بعضی از نوشته‌ها و اطّلاعاتی را که ما با آنها سروکار داریم ببینید تا بدانید که چقدر سطح دنیا در مقام پرستی و جاه‌طلبی نازل است. همین شخصیتهایی که در دنیا میبینید با چهره‌های مرتّب و منظّم، اتو کشیده، کراوات بسته و با لبخندهای مصنوعی جلوِ دوربینهای تلویزیون ظاهر میشوند، حاضر بوده‌اند برای گرفتن این مقام، به همه‌ی جنایتهای ممکن دست بزنند! اغلب این‌گونه‌اند.

بنده درباره‌ی یک حادثه در امریکا کتابی خواندم؛ یک کتاب کاملاً مستند و صحیح. این کتاب حقایق عجیب و تکان دهنده‌ای را بیان میکند که برای تصدّی فلان پُست، چه گروههایی و چگونه با هم جنگیدند. خیال میکنند این‌جا هم همان‌طوری است؛ مرجعیّت هم همان‌طوری است. نه آقا، اشتباه کردید! هیچ جنگ قدرتی نیست؛ هیچ دعوایی نیست. در باب مرجعیّت، کسانی هستند که با وجود شایستگی، یک کلمه از خودشان اسم نمیآورند تا سی، چهل سال میگذرد. بعد از این مدّت به فکر آنها میافتند، پیششان میروند و اصرار میکنند؛ بعد از اصرار، رساله میدهند. ما مثل مرحوم آیةاللَّه‌العظمی اراکی زیاد داریم. امروز در قم کسانی از همین عدّه هستند که شایسته‌ی مرجعیّتند؛ اما اگر هزاران نفر بروند و بخواهند اینها را به میدان بکشانند، میگویند ما نمیآییم! بحمداللَّه چنین کسانی امروز هستند. کسانی هستند که خودشان را اعلم از همه میدانند، اما بر زبان هم جاری نمیکنند. غالباً مجتهدین خودشان را اعلم از دیگران میدانند - البتّه نمیگویم همه؛ غالباً این‌گونه‌اند - اما با وجود این‌که خود را اعلم از دیگران میدانند، حتّی بر زبان جاری نمیکنند. اینها این‌گونه‌اند. حاضر نیستند خودشان را مطرح کنند. حاضر نیستند به میدان بیایند.

بعد از رحلت مرحوم آیةاللَّه‌العظمی بروجردی، همین امام بزرگواری که دیدید دنیایی را متوجّه خود کرد و مشت او آن چنان گنجایش داشت که میتوانست بشریّت را در مشت بگیرد، رساله نداد و رفت در خانه نشست. هر چه اصرار کردند، رساله نداد. بنده خودم جزو کسانی بودم که به ایشان عرض کردم. ایشان آن وقت جواب نمیداد و فقط میفرمود: آقایان هستند. تا این‌که بالاخره یک عدّه رفتند و ایشان را وادار کردند. فتاوی ایشان معلوم بود؛ رساله‌ی ایشان را تنظیم کردند و بیرون دادند. از این قبیل فراوان است. امروز در گوشه و کنارِ حوزه‌ها کسانی از بزرگان هستند که سی یا بیست سال پیش، شایسته بودند که اسمشان آورده شود. اما نه خودشان اسم خودشان را آوردند و نه به آنهایی که میشناختند اجازه‌ی این کار را دادند. دیگران هم که نمیشناختند. چه جنگ قدرتی!؟ کسانی که اطراف شبهه‌ی مرجعیّتند، بیشترین کاری که ممکن است انجام دهند این است که تعدادی رساله‌ی خودشان را چاپ کنند و در خانه‌شان بگذارند، تا اگر کسی مراجعه کرد، بگویند: آقا، این هم رساله‌ی ما؛ بگیر و برو. بیشترین کاری که میکنند این است. بیشتر از این کاری نمیکنند. رادیوها را پرکردند که: آقا، جنگ قدرت است! چه جنگ قدرتی!؟ از جمله حرفهای بیاساس و مفتضحی که خواستند در این تبلیغات عنوان کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :امام (ره) در سالهای فتنه‌ی لیبرالها می فرمودنند: اختلافات را درون خودتان تمام کنید.
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), شهید بهشتی‏, وحدت کلمه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امام بزرگوارمان، در پیامهای مختلف و در سخنرانیهای گوناگون و در توصیه‌های خصوصی، چه‌قدر روی وحدت کلمه تأکید میکردند.

من یادم میآید، در آن سالهایی که فتنه‌ی لیبرالها، همه‌ی حواس این کشور را به خود جلب کرده بود، ماها غالباً خدمت ایشان میرفتیم؛ یا شکایت میکردیم، یا کاری داشتیم، یا ایشان کار داشتند. در آن دیدارها، امام مکرر میفرمودند که اگر شماها با هم اختلاف و دعوا هم دارید، این دعوا را در درون خودتان تمام کنید؛ چرا در ملأ عام مطرح شود؟

البته وقتی ایشان میفرمودند، یک دسته - که ماها بودیم - گوش میکردند و دهانشان را میبستند. شما مرحوم شهید بهشتی(رضوان‌اللَّه‌علیه) را یادتان است. با این که آدمی بود که خیلی حرف داشت، خیلی هم قدرت گفتن داشت، سکوت کرد؛ ولی آن طرف دیگر، نه. امام(ره) پاس وحدت را داشتند و نگذاشتند که وضع به آن صورت پیش برود. مسأله‌ی وحدت، این‌قدر مهم است.

مربوط به :پیام به گردهمایى فرماندهان پایگاه‌ها و نواحى مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر کشور - 1368/09/02
عنوان فیش :امتناع رژیم عراق از پذیرش حق در مذاکرات بعد از قطعنامه
کلیدواژه(ها) : آمادگی برابر دشمن, رژیم بعثی عراق, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما همان‌طور که در جنگ جدی و مصمم بودیم، در رعایت آتش‌بس و حرکت به سمت صلحی پایدار نیز جدی و مصممیم؛ لیکن روند مذاکرات نشان می‌دهد که رژیم عراق آماده‌ی قبول حق نیست و در پشت میز مذاکره نیز با همان روحیه‌ی تجاوزطلبیِ میدان جنگ سخن می‌گوید. لذا علاوه بر ارتش و سپاه، بسیجیان سلحشور و هسته‌های مقاومت نیز باید همواره آماده و هوشیار باشند، تا در صورت لزوم، به وظیفه‌ی دفاع مقدس قیام کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/08/24
عنوان فیش :تبیین سیاست مزدورانه رژیم صدام در تبادل اسرا
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), آزادی اسرا, آزادگان, پشتیبانی ابرقدرتها از رژیم بعثی عراق, رژیم بعثی عراق
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما میدانیم اینها[اسرای ایرانی]چه‌قدر مردانگی و قدرت نفس از خود نشان دادند و دشمن نتوانسته آنان را هضم کند. البته، روی اسرای عزیزمان در طول این چند سال سختگیریها و فشارهایی هم داشتند؛ ولی آنها مردند و مؤمنند و آن همه سختی را تحمل کردند و به خاطر اسلام ایستادگی نمودند.

همان رژیمی که آن‌قدر نسبت به اسرا سختگیری کرده است، حالا برای مصلحت خود و برای فریب افکار عمومی مردم دنیا می‌گوید که مسأله‌ی اسرا، یک مسأله‌ی انسانی است و بیایید قبل از عقب‌نشینی، اسرا را مبادله کنیم!! کدام اسرا را مبادله کنید؟! اسرایی که ثبت نام نشده‌اند؟ چندین هزار از اسرای ما در زندانها و اردوگاههای رژیم بعثی هستند که هنوز ثبت نام نشده‌اند و صلیب سرخ این قدر شجاعت و بی‌طرفی نداشته که برود آنان را ثبت نام بکند. تعدادی از اسرای ما در آن‌جا ثبت نام شده‌اند. آنها می‌گویند بیایید همه‌ی اسرای عراقی در ایران را به ما بدهید و تعدادی از اسرای خود را بگیرید! با این پیشنهاد، بعداً ما باید دنبال عراق راه بیفتیم و چند سال التماس کنیم که ما چند هزار نفر دیگر آن‌جا اسیر داریم! آنها دلشان این گونه می‌خواهد. مسأله‌ی اسرا را به‌عنوان یک مسأله‌ی انسانی مطرح می‌کنند، در حالی‌که از اوّلیترین و ابتداییترین خدماتی که باید نسبت به اسرا انجام بشود، خودداری کردند. حتّی اجازه ندادند که اسمهای آنان روی کاغذ بیاید و در لیستهای صلیب سرخ درج شود تا مشخص گردد اینها اسیرند. تعداد زیادی از مفقودان ما جزو اسرایند که رژیم عراق هیچ نام و نشانی از آنها نداده است. دستگاههای استکبار جهانی - همانهایی که در دوران جنگ دایماً از عراق حمایت کردند - امروز هم مسأله‌ی اسرا را عَلَم کرده‌اند. ما به سرنوشت اسرا بیش از آنها علاقه‌مندیم. ما بیش از آنها مایلیم فرزندان و عزیزان ما که در اردوگاههای عراق هستند، برگردند. هیچ‌کس به‌قدر ما برای این کار دل نمی‌سوزاند و علاقه ندارد؛ اما ما نمی‌خواهیم فریب دشمن را بخوریم و دستخوش بازیچه‌ی سیاسی سیاستمداران خبیثی بشویم که در تمام هشت سال جنگ، پشت سر عراق بودند و به او کمک کردند و حالا در این موقعیت هم می‌خواهند به او کمک کنند. بله، مسأله‌ی اسرا مسأله‌ی انسانی است؛ اما قدم اول برای حل این مسأله‌ی انسانی آن است که عراق صادقانه بگوید چه تعداد اسیر ایرانی در دست دارد. صلیب سرخ که باید یک مؤسسه‌ی بی‌طرف باشد، تاکنون این کار را انجام نداده است. البته، این هم به‌خاطر مسلمان بودن ماست. ما در راه خدا و برای مسلمان بودن، از این چیزها زیاد تحمل کرده‌ایم و باز هم تحمل می‌کنیم و سرانجام به فضل پروردگار، با استقامت خودمان دشمن را به زانو در خواهیم آورد.