استکبار در صدد آن است که کلیشههای مورد نظر خودش را به همهی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیمگیران، تصمیمسازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همهی اینها میخواهند آن کلیشههای خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطهطلبانه است؛ با این رویکرد سلطهطلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دستکاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و بهکار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند. فرض بفرمایید تروریسم یک مفهومی است که استکبار آن را در یک معنای خاصّی بهکار میبرد؛ یا حقوق بشر یا دموکراسی. فرض بفرمایید که شش ماه بمباران یمن و کوبیدن خانهها و مدارس و بیمارستانها و مانند اینها تروریسم نیست؛ مکرّر در مکرّر حمله کردن به مناطق فلسطینیها در غزّه و غیر غزّه و کشتن صدها بلکه هزارها کودک و زن و مرد بیگناه و انسان بیدفاع تروریسم نیست؛ اینکه مردم بحرین میگویند که ما هر نفر در داخل این کشور یک رأی داشته باشیم، این ربطی به حقوق بشر ندارد، این مطالبهی حقوق بشر نیست؛ امّا دفاع نیروهای مقاومت در فلسطین و لبنان تروریسم است؛ گروههایی که در لبنان یا در فلسطین مقاومت میکنند، با اشغالگر میجنگند، از سرزمین خودشان و از خانهی خودشان دفاع میکنند، اسمش تروریسم است! آنچه در کشورهای مستبدّ دنیا -که جزو اطرافیان و حلقهی نزدیک سلطه و آمریکا در این منطقه محسوب میشوند- میگذرد، ضدّ حقوق بشر نیست؛ امّا فرض کنید مجازات مجرمی که اعتراف به جرم کرده و میکند یا مجازات یک اخلالگری که دهها یا صدها یا هزارها نفر را در یک کشور معتاد میکند به مواد مخدّر، میشود ضدّ حقوق بشر! اینها اینجوری هستند؛ یعنی مفاهیم را خودشان معنا میکنند؛ میخواهند آنجور که خودشان معنا میکنند، دیگران [هم] آنجور بفهمند و با ادبیّات آنها حرف بزنند. ترور دانشمندان هستهای تروریسم نیست -درحالیکه صهیونیستها تقریباً بصراحت اعتراف کردند که کار آنها بود؛ بعضی از کشورهای اروپایی تقریباً اعتراف کردند به اینکه آنها پشتیبان این کار بودند- و اصلاً جزو تروریسم محسوب نمیشود و محکوم کردن لازم ندارد؛ [امّا] یک حادثهی خیلی کوچکتر از این که فرض کنید در لبنان یا در یکجای دیگری اتّفاق میافتد، برایش جلسهی شورای امنیّت تشکیل میدهند! یعنی نگاه آنها به مسائل جهانی این است؛ مفاهیمی را دستکاری میکنند، مفاهیمی را وضع میکنند، یک فهمی را بهطور مستبدّانه نسبت به یک مفهومی ابراز میکنند و توقّع دارند همهی دنیا از جمله ما در جمهوری اسلامی بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیّات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکی از نشانهها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است؛ درحالیکه خود انقلاب اسلامی یک منظومهی فکری دارد.1394/06/12
لینک ثابت