مسائل اقتصادی کشور / اقتصاد ایران
در مسائل اقتصادی، هم از زاویهی دید مسائل کلان بایستی به مسئلهی اقتصادی پرداخت ــ مسئلهی ارزش پول ملّی، مسئلهی تولید، مسئلهی سرمایهگذاری، مسئلهی بهبود فضای کسبوکار؛ مسائل اساسی و کلّی ــ هم از نظر بهبود وضع معیشت مردم که یک کار فوری و کوتاهمدّت است، کارهایی را میشود انجام داد و انشاءالله انجام بگیرد. البتّه در هر دو زمینه کارهایی شده و خوب است که ادامه پیدا کند.1403/05/07
لینک ثابت
[یک توصیه به دولت چهاردهم] رعایت اولویّتها است. البتّه همه میدانند که بنده نسبت به مسائل فرهنگی خیلی حسّاسم؛ مسائل فرهنگی و مسائل اجتماعی مسائل بسیار مهمّی است، شاید بیش از همهچیز اهمّیّت دارد؛ لکن امروز از لحاظ زمانی، اولویّت با مسائل اقتصادی است. یک تحرّک اقتصادی حسابشدهی قوی پیگیر مورد نیاز است. البتّه کارهایی در دولت قبل انجام گرفته که کارهای باارزشی است و باید ادامه پیدا کند، کارهای دیگری هم باید اضافه بشود.
در مسائل اقتصادی، هم از زاویهی دید مسائل کلان بایستی به مسئلهی اقتصادی پرداخت ــ مسئلهی ارزش پول ملّی، مسئلهی تولید، مسئلهی سرمایهگذاری، مسئلهی بهبود فضای کسبوکار؛ مسائل اساسی و کلّی ــ هم از نظر بهبود وضع معیشت مردم که یک کار فوری و کوتاهمدّت است، کارهایی را میشود انجام داد و انشاءالله انجام بگیرد. البتّه در هر دو زمینه کارهایی شده و خوب است که ادامه پیدا کند.1403/05/07
لینک ثابت
مناطق آزاد تجاری اگر درست از آن استفاده بشود؛ نه آنجوری که در طول زمان به شکل نادرستی از آنها استفاده شد. اگر درست استفاده بشود، این مناطق آزاد یا مناطق ویژهی اقتصادی جزو فرصتهای کشور است.1403/04/05
لینک ثابت
ما وقتی راجع به مسائل اقتصادی صحبت میکنیم، نمیتوانیم راجع به تحریمها بیتفاوت باشیم. ما سالها است با تحریمهای شدید مواجهیم؛ تحریمهایی که خود تحریمکنندهها، یعنی عمدتاً آمریکاییها و به تبع آنها بعضی از اروپاییها، گفتند این تحریمهایی که نسبت به ایران انجام گرفته در تاریخ بیسابقه است! خودشان گفتند. خب، اوّلاً هدف از این تحریمها چیست؟ آنها یک اهدافی را ذکر میکنند، [ولی] دروغ میگویند؛ هدف، اینها نیست. بحث انرژی هستهای را مطرح میکنند، بحث سلاح هستهای را مطرح میکنند، بحث حقوق بشر را مطرح میکنند؛ مسئله اینها نیست. [میگویند] ما ایران را تحریم میکنیم به خاطر اینکه از تروریسم حمایت میکند! «تروریسم» کیست؟ مردم غزّه! مردم غزّه از نظر آن حضرات تروریستند! یک دولتِ خبیثِ جعلیِ غاصبِ بیرحمی، در ظرف شش ماه، نزدیک چهل هزار آدم را که چند هزار نفرشان کودکند، به قتل میرساند، قتلعام میکند، [امّا] او تروریست نیست، و آن مردمی که زیرِ بمبارانِ او هستند تروریستند! پس این بهانهها، بهانههای دروغین است؛ هدف از تحریم، این مسائل نیست.
هدف از تحریم در تنگنا گذاشتن ایران اسلامی است. میخواهند جمهوری اسلامی ایران را با تحریم در تنگنا بگذارند؛ که چه بشود؟ که از خطوط استعماری و استکباری آنها تبعیّت کند، تسلیم خواستههای زورمدارانه و توقّعات قدرتطلبانهی آنها بشود، سیاستهایش را تابع سیاستهای آنها بکند؛ هدف این است. حالا بعضی خیرخواهانه ــ نظرشان خیرخواهی است انشاءالله ــ مدام توصیه میکنند که «خب آقا با آمریکا مثلاً فلان[توافق را] کنید، یک چیزی میگویند گوش کنید»! خب توقّعات آنها که تمامی ندارد؛ توقّعات آمریکا که تمامی ندارد. چند سال قبل از این، همین جا داخل حسینیّه راجع به مسائل هستهای صحبت بود، بنده در صحبت عمومی گفتم آمریکاییها مشخّص کنند چه اندازه عقبنشینی هستهای اگر انجام بگیرد، آنها قانع میشوند؛ حاضر نیستند مشخّص کنند؛ معلوم است. قدمبهقدم میآیند تا میرسند به آنجایی که در یک کشور آفریقایی شمال آفریقا اتّفاق افتاد؛ یعنی تمام وسایل هستهای را جمع کنیم. یک کشور احتیاج دارد به انرژی هستهای [برای] مداوای هستهای و درمان هستهای ــ از این پیشرفتهای هستهای، صدها کارِ لازم در کشور انجام میگیرد ــ همهی اینها باید تعطیل بشود؛ آنها این را توقّع دارند. در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در تدابیر کلّی کشور، آنها تبعیّت محض میخواهند. میگویند اصلاً در مقابل ما تسلیم بشوید؛ همان وضعی که بعضی از دولتها دارند که میبینید، میدانید؛ ثروتشان در اختیار آنها، آبرویشان در دست آنها، سیاستشان دنبالهرَوی از آنها؛ آنها این را میخواهند. خب معلوم است که نظام اسلامی، غیرت اسلامی، ملّت بزرگ و باسابقهی اسلامی محال است که تسلیم یک چنین زورگوییای بشود. بحث تحریمها این است.
البتّه بله، تحریمها به اقتصاد کشور صدمه میزند؛ در این شکّی نیست، در این تردیدی نیست؛ یعنی بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها است؛ در این تردید نیست؛ لکن یک نکتهای در کنار این وجود دارد و آن اینکه همین تحریمها موجب شکوفایی استعدادها در درون کشور میشود، همین تحریمها موجب بُروز ظرفیّتهای کشور میشود. ما امروز بسیاری از چیزهایی را که مجبور بودیم با هزینهی گزاف از دولتهای خارجی ــ بعضیشان دشمن ــ تهیّه کنیم و وارد کنیم، در داخل کشور میسازیم؛ چرا؟ برای خاطر اینکه مجبور شدیم؛ آنها به ما نفروختند، آنها راه را بستند، ما به خودمان مراجعه کردیم، در درون خودمان رشد کردیم. جوان ما و دانشمند ما توانست آن وسیلهای را که آنها با منّت و با قیمت گران به ما میفروختند، با قیمت ارزان در داخل تولید کند. یک ملّت زنده اینجور است؛ یک ملّت زنده از دشمنیِ دشمن هم برای خودش فرصت درست میکند.
این توصیهی همیشگی ما است به جوانان عزیزمان، به مسئولان محترممان، به مردان و زنان غیور و متدیّنمان: از دشمنیِ دشمن برای خودتان فرصت درست کنید. حالا یک نمونهاش همین مسئلهی تسلیحات و پیشرفتهای تسلیحاتی است؛ دشمنان را متعجّب کرد که ایران در بحبوحهی تحریم بتواند سلاح پیشرفته، آن هم با این تعداد، به وجود بیاورد! بله، میتواند؛ بیشتر از این هم میتواند، بهتر از این هم میتواند، انشاءالله پیشرفتهتر از این هم میتواند. فقط هم سلاح نیست؛ حالا سلاح، خودش را یک جا نشان داد. در خیلی زمینهها همینجور است؛ ما امروز در زمینهی پزشکی، در زمینهی سلامت، با همهی گرفتاریهایی که وجود دارد، با همهی تحریمها، جزو پیشتازان هستیم. مسئلهی پزشکی ما در منطقهی خودمان که شاید نظیری نداشته باشد، در دنیا هم پزشکیمان جزو موارد برجسته است. در زمینههای صنعتی همینجور، در بخشهای گوناگون مهندسی همینجور. در یک جاهایی هم البتّه عقبیم؛ [اگر] همّت کنیم، در همهی جاها پیشرفت خواهیم کرد.1403/02/05
لینک ثابت
[یک نکته] مسئلهی مشارکت مردم در تولید است که خب ما گفتیم «جهش تولید با مشارکت مردم». «مشارکت مردم» چه جوری [حاصل] میشود؟ این سؤال است دیگر. حالا یک نفری فرض کنید که مایل است در جهش تولید شرکت کند؛ چه جوری شرکت کند؟ چه کسی باید به او یاد بدهد؟ حرف من این است. یکی از وظایف مهمّ مسئولین این است که بنشینند زمینههای حضور مردم و مشارکت مردم در تولید را، در کار تولیدی را تبیین کنند و زمینهها را آماده کنند. حالا مثلاً یکیاش تعاون است ــ ایجاد شرکتهای تعاونی تولید ــ یکیاش کمک به کارهای خانگی است؛ یکی کمک به کارهای دستی است؛ یکی کمک به ایجاد شرکتهای دانشبنیان است. البتّه دولت میتواند از صاحبنظران اقتصادی که در دولت بحمدالله هستند و در خارج دولت هم هستند، استفاده کند؛ اینها میتوانند راههای فراوان دیگری را ارائه بدهند که [موجب] مشارکت مردم باشد؛ مشارکت در زمینهی مسائل صنعتی، مسائل خانگی، صنایع دستی، مسئلهی کشاورزی، مسئلهی دامداری؛ در همهی اینها مردم میتوانند مشارکت کنند؛ راهش باید به مردم نشان داده بشود، زمینهی مشارکت مردم فراهم بشود، بحث مشارکت مردم آسانسازی بشود.
البتّه یک نکتهی دیگر هم هست که مربوط به دولت است، [و آن اینکه] اعتبارات بانکی هم به سمت تولید هدایت بشود، که امروز البتّه اینجور نیست. اعتبارات بانکی و تسهیلات بانکی باید بیشتر به سمت تولید هدایت بشود؛ مسئولین بانکی باید به این توجّه کنند.1403/02/05
لینک ثابت
یکی از مسائل مهمّ امروز کشور مسئلهی «اقتصاد» است؛ لذاست که ما این چندساله، در شعار سال، روی نقطههای حسّاس اقتصادی تکیه کردهایم. امسال هم گفتیم «جهش تولید»، نه «افزایش تولید»؛ «جهش»! جهش چه جوری حاصل میشود؟ با مشارکت مردم. بنده عقیدهی راسخ دارم، نظر همهی کارشناسهای اقتصادی صاحبنظر ما هم همین است که اگر مردم وارد میدان اقتصاد بشوند، بخصوص اگر وارد میدان تولید بشوند، تولید جهش پیدا میکند؛ تولید که جهش پیدا کرد، کشور ثروتمند میشود، آحاد مردم ثروتمند میشوند، جیب کارگر پُر میشود، دست کارگر پُر میشود، اشتغال افزایش پیدا میکند، بیکاری کم میشود و مشکلات فراوان کارگری و اقتصادی در کشور از بین میرود. این مسئلهی اقتصاد است.
خب حالا در این شعار ــ «جهش تولید» ــ رکن جهش تولید کیست؟ کارگر؛ یعنی غیر از آن ارزش ذاتیای که قبلاً در نکتهی اوّل عرض کردم، نکتهی دوّم این است که در شعار امسال و در سیاست کلّیای که امسال باید دنبال بشود و مسئولین کشور بحمدالله دارند دنبال میکنند و جلسه میگذارند، بحث میکنند، راهحل انشاءالله پیدا میکنند، نقش کارگر یک نقش برجسته است؛ یعنی نقش یک کارگر ماهر و باروحیه و پُرانگیزه، در جهش تولید، یک نقش انکارناکردنی و غیر قابل انکار است، نقش مهمّی دارد. اگر بخواهیم درست عرض بکنیم، میگوییم [نقش] کارگر و کارآفرین. کارآفرین هم مهم است؛ او هم باید باشد تا کارگر بتواند کار کند. کارگر و کارآفرین دو همکارند در خطّ مقدّم نبرد اقتصادی. امروز ما دچار یک نبرد اقتصادی هستیم دیگر؛ جنگِ اقتصادی است؛ این جنگ هم مثل جنگ هشتسالهی اوّل انقلاب جنگ تحمیلی است؛ آن جنگِ نظامیِ تحمیلی بود، این جنگِ اقتصادیِ تحمیلی است. آمریکا یک جور، کشورهای همراه آمریکا یک جور، با ایران اسلامی، با جمهوری اسلامی، در واقع دارند میجنگند؛ جنگِ اقتصادی است. در این جنگ اقتصادیای که ما داریم، خطّ مقدّم و جبههی جلوییِ خط، متعلّق به کارگر و کارآفرین است؛ [نقش] اینها این است. ولی نظر من این قسمت قضیّه نبود؛ نظرم این است که شما که دارید با آمریکا مبارزه میکنید، قدر کار خودتان را بدانید؛ یعنی کارگر و کارآفرین در خطّ مقدّم این مبارزه هستند. هرچه شما خوب کار کنید، هرچه به خوب کار کردنِ شما کمک بشود ــ که حالا بعداً عرض خواهم کرد ــ در این نبرد اقتصادی مؤثّر است.
نکتهی سوّم این است که یک وظایفی در اینجا وجود دارد؛ هم یک وظایفی است که بر عهدهی دولت و مسئولین است در قبال کارگر ــ کارهایی را برای کارگر باید انجام بدهند ــ هم یک وظایفی است بر عهدهی خود کارگر؛ یعنی دو طرف وظایفی دارند که بایستی انجام بدهند. من حالا یک اشارهای به این وظایف میکنم. اوّلاً این را همه توجّه داشته باشند که بهبود حال جامعهی کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کلّ جامعه دارد. آنطور که حالا به من گزارش کردهاند، ما در حدود چهارده میلیون کارگر داریم که اگر با خانوادههایشان حساب کنیم، بیش از چهلوچند میلیون انسان میشوند؛ خب چهلوچند میلیون یعنی نصف جمعیّت کشور. اگر تلاشی انجام بگیرد، کاری انجام بگیرد که حال جامعهی کارگری خوب بشود، معنایش این است که حال نصف جامعهی کشور خوب شده؛ این چیز خیلی مهمّی است. حالا این وظایفی که اینجا وجود دارد که من بعضی از آنها را یادداشت کردهام، عرض بکنم.
مسئلهی اوّل که یکی از مهمترین نیازهای جامعهی کارگری است و وزیر محترم هم اینجا هستند، مسئولین کشور هم میشنوند، مسئلهی امنیّت شغلی است. «امنیّت شغلی» یعنی اینکه کارگر به آیندهی کاریِ خودش اطمینان داشته باشد. ما در یک دورهای مبتلا شدیم به تعطیلی کارخانهجات بزرگ و احیاناً سابقهدار. خب یک کارخانهی بزرگ که تعطیل میشود، گاهی اوقات چند هزار کارگر بیکار میشوند؛ این چیز خیلی مهمّی است. خب حالا بحمدالله در این یکی دو ساله، به همّت مسئولین، خیلی از کارگاههای تعطیلشده راه افتاد. آنطور که به من گزارش کردهاند، نزدیک به ده هزار کارخانه که تعطیل یا نیمهتعطیل بود، احیا شد، زنده شد؛ این کار باید ادامه پیدا کند. انواع و اقسام روشها برای امنیّت شغلی برای کارگران بایستی فراهم بشود. بنابراین، مسئلهی امنیّت شغلی یکی از وظایفی است که بر عهدهی مسئولین است که کارگری که حالا با قناعت و با نجابت مشغول کارش است، لااقل بداند که آیندهی شغلیاش تضمینشده است و مشکلی برایش پیش نمیآید.
یک نکتهی دیگر مسئلهی بیمهها است که وزیر محترم اشاره کردند؛ مسئلهی بیمهها خیلی مهم است. سیاستهای کلّی تأمین اجتماعی که شامل کارگر و غیر کارگر میشود، مدّتها پیش ابلاغ شده، رئیسجمهور محترم هم دستور داده که آئیننامههایش تهیّه بشود؛ منتها آنطور که به بنده گزارش کردهاند، تا حالا کارهایی که باید انجام بگیرد، درست و کامل انجام نشده.
یک مسئلهی مهم، ایمنی نیروی کار است؛ نیروی کار بایستی در محیط کار دچار آسیب نشود. ایمنی نیروی کار خیلی مهم است. یکی از نیازهای مهمّ کارگر که وظیفهای را در مقابل مسئولین دولتی و صاحبان کارگاهها و بیشتر، دولت و امثال اینها قرار میدهد، نیاز به مهارت است. کارگر آماده است کار کند، [منتها] یک جاهایی احتیاج دارد به مهارت بیشتر. این مهارتافزایی و دانشافزایی در مورد کار، خیلی به پیشرفت کار کمک میکند؛ هم به نفع کارگر است، هم به نفع کشور است. این مهارتافزایی هم که توانمندسازی نیروی کار است ــ نیروی انسانی از لحاظ مهارت کاری توانمند بشود ــ یکی از [وظایف] اینها است.
از همین باب، مسئلهی جستجوی استعدادهای درخشان است. در بین جامعهی کارگری، گاهی استعدادهای برجستهای وجود دارد که ابتکارهایی به ذهنشان میرسد؛ اگر چنانچه دستگاههای ذیربط اینها را شناسایی کنند، استعدادها را پیدا کنند، به اینها میدان بدهند، مجال بدهند که بتوانند نوآوری و خلّاقیّت بکنند، به نظر من وضع جامعهی کارگری و وضع کار در کشور بسیار پیشرفت خواهد کرد.
البتّه بعضی از این وظایفی که عرض کردیم، بر عهدهی دستگاههای دولتی است، مثل وزارت کار یا حتّی دستگاههای آموزشی و مراکز آموزشی. بنده مکرّر به وزارت آموزشوپرورش در مورد آموزش فنّیوحرفهای توصیه کردهام؛ این به نیروی کار و مهارتافزایی آنها خیلی کمک میکند. حالا نظر بعضیها این است که شاید لازم باشد و ممکن باشد که در دانشگاهها، در مدارس، در آموزشوپرورش، در کنار درسهای نظری، آموزشهای عملی هم داده بشود و حتّی شناسه بدهند، مدرک تحصیلی بدهند تا شایستگی و صلاحیّت کار در یک کارگر، در یک جوان که اینجا مثلاً تحصیل فنّی کرده، معلوم بشود و بتواند کار کند. این هم یک مسئلهی دیگر است که عرض کردیم بعضی از اینها بر عهدهی دولت است، بعضی هم بر عهدهی خود مدیران بنگاههای تولیدی است. اگر چنانچه این وظایف انجام بگیرد، به نظر ما جامعهی کارگری ارتقاء پیدا میکند؛ اینها وظایفی است در قبال جامعهی کارگری.
خود جامعهی کارگری هم وظایفی دارند. در اسلام اینجوری است دیگر؛ هر کسی که حقّی بر شما دارد، شما هم حقّی بر او دارید؛ حقوق، متقابلند. حقّ بر شما مستلزم این است که شما هم حقّی داشته باشید؛ اگر شما بر کسی حق دارید، او هم بر شما حقّی دارد. این حقوق، متقابل است. یک وظیفهی کارگر این است که کار را ارزش بداند. توصیهی جدّی من به جامعهی کارگری این است: شما که کارگر هستید، مشغول کار هستید، بدانید که دارید ارزشآفرینی میکنید. مسئله فقط این نیست که «کار میکنیم، نان حلال سر سفره میبریم»؛ البتّه این هست، امّا فقط این نیست. شما کار که میکنید، دارید کشور را آباد میکنید. کار شما موجب آبادی کشور است. کشور که آباد شد، آبرو و سرافرازی به وجود میآید، کشور قدرتمند میشود. خواندم روایت را که اگر کار انجام گرفت، کار برای کشور قوّت میافزاید. بنابراین، کار شما دو جنبه دارد: یک جنبهی شخصی، یک جنبهی عمومی؛ خب این خیلی ارزش دارد. خود شما به ارزش کار توجّه کنید.
دوّم اینکه کار را امانت بدانید؛ این وظیفهای که به شما سپرده شده، امانتی است دست شما. سوّم اینکه کار را محکم انجام بدهید، متقن انجام بدهید، کار سرهمبندی نشود، که البتّه بنده روی این مسئله بارها در گذشته تکیه کردهام، مثالهای متعدّدی زدهام، [لذا] نمیخواهم تکرار کنم. انضباط در محیط کار، احساس مسئولیّت نسبت به کار، اینها همه وظایف کارگری است.
اینکه میگوییم «کار را ارزش بدانیم»، مخصوص خود جامعهی کارگری نیست؛ همهی مردم باید کار را ارزش بدانند. [این کار] دو فایده دارد: یک فایده این است که [جامعه] به کارگر به چشم یک موجود ارزشمند نگاه میکند. وقتی که جامعه کار را ارزش دانست، کارگر را ــ هر کارگری؛ کارگری که روی ماشین کار میکند، کارگری که روی زمین کار میکند، کارگری که در ساختمان کار میکند؛ آن که اصطلاح «کارگر» بر او صادق است ــ یک موجود ارزشمند به حساب میآورد. دوّم اینکه خود آن آدم هم میل به کار پیدا میکند. ما یک تعداد جوان داریم در کشور، متأسّفانه جوانند امّا هیچ میلی به کار ندارند، دنبال کار هم نمیروند؛ نه آموزشِ کار میبینند، نه جستجوی کار میکنند. بعضیها را هم داریم که دنبال کار هستند، منتها کار را فقط پشتمیزنشینی میدانند، دنبال آن هستند؛ در حالی که پشتمیزنشینی اوّلاً همیشه کار نیست، بعضی اوقات بیکاری است، وانگهی حالا آنجایی هم که کار محسوب بشود، منحصر به پشتمیزنشینی نیست. بنابراین، جوانها باید در فرآیند تولید در کشور نقش بیافرینند، نقشآفرینی کنند؛ این، آن وقتی انجام میگیرد که احساس بشود که کار ارزشمند است.1403/02/05
لینک ثابت
از لحاظ هویّت ملّی، ایران به عنوان یکی از اقمار سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ یک دولتی، هر کسی، باید محسوب میشد؛ یعنی اینها جزو مسلّمات آن روز بود! یک چنین وضعی بود. از این قبیل، حرف زیاد است در مورد آن نظامی که ایرانِ قبل از انقلاب داشت، که انقلاب با آن جنگید، انقلاب علیه آن به وجود آمد. واقعاً وضعیّت شرمآوری بود.1403/01/19
لینک ثابت
واقعیّتهای اقتصاد در کشور، همه یکسان نیستند؛ هم واقعیّتهای تلخ در اقتصاد کشور وجود دارد، هم واقعیّتهای شیرین. بخش تلخِ مربوط به اقتصاد، گرانیها است، بیثباتی بازار است، تنزّل ارزش پول ملّی است، فاصلهی طبقاتی است؛ خب اینها بخشهای تلخ مسئله است.
بخش شیرینِ مربوط به اقتصاد، فعّالیّتهای وسیعِ زیرساختی است که دارد انجام میگیرد که نتایج اینها در میانمدّت و نه چندان درازمدّت ظاهر خواهد شد؛ [مثل] راهاندازی تعداد قابل توجّهی از بنگاههای نیمهتعطیل یا تعطیل، تحقّق تولید، تحقّق اشتغال؛ آنجوری که به بنده گزارش دادند، شاید بیش از هشت هزار واحد و بنگاه تولیدی که یا تعطیل بوده یا نیمهتعطیل بوده، راهاندازی شده؛ اینها واقعیّتهای شیرین است. وجود هزاران مجموعهی جوان در قالب شرکتهای دانشبنیان؛ این خیلی پدیدهی مطلوبی است که افزایش پیدا کرده؛ یعنی هزاران مجموعهی جوان، باانگیزه، باشوق، باصلابت، باامید دارند در این مجموعههای دانشبنیان کار میکنند، تلاش میکنند؛ هم محصولات جدید ارائه میکنند، هم خدمات جدید ارائه میکنند؛ واقعیّتهای شیرین اقتصاد، اینها است. اینها تأثیرات خودش را بتدریج بر وضع کشور میگذارد.
شکلگیری بنگاههای توانا در بخش مردمی و بخش خصوصی که یک نمونهاش را ما در این نمایشگاهی که در بهمن ماه گذشته [19/11/1403] اینجا [حسینیه امام خمینی(ره)] نشان دادند، مشاهده کردیم. انصافاً بنگاههای قوی، کارآمد و باابتکاری شکلگیری شده که تأثیرات اینها در پیشرفت تولید کشور و رشد تولید ناخالص کشور [مهم است] و طبعاً اینها بتدریج در زندگی مردم اثر میگذارد... اینها واقعیّتهای شیرین است. 1403/01/15
لینک ثابت
یک نکتهای که در امر اقتصاد همیشه باید مورد نظر مسئولین باشد، این است که انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بهجایی هم هست. اینکه میگوییم «انتظار بهجایی است» به خاطر همین نکتهای است که آقای رئیسجمهور [دولت سیزدهم] هم اشاره کردند: «ظرفیّتهای فوقالعادهی کشور» که من چند مورد را یادداشت کردهام و طبق آمارهایی که به بنده دادهاند، به نظر من قابل توجّه است؛ هم ظرفیّتهای طبیعی، هم ظرفیّتهای نیروی انسانی.
در ظرفیّتهای طبیعی، خب جمعیّت کشور ما تقریباً یکصدم جمعیّت همهی دنیا است، منتها سهم ما و کشور ما از منابع طبیعی حدود هفت درصد موجودی دنیا است؛ یعنی منابع طبیعی ما نسبت به جمعیّتمان در مجموع دنیا، هفت برابر بیشتر است؛ این خیلی فرصت مهمّی است؛ به غیر از نفت و گاز ــ که یکی از قلمهای مهمّ منابع طبیعی ما نفت و گاز است، امّا منحصر به نفت و گاز نیست ــ ۶۴ نوع مادّهی معدنی مثل مس و سرب و روی و زغالسنگ و امثال اینها در کشور وجود دارد که مورد استفاده است و منابعش هم منابع غنیای است و خیلی زیاد است. حالا گاهی اوقات گزارشهای جالب و برجستهای هم در مورد بعضی از منابع به ما میرسد که خب مسئولین مختلف کشور روی آنها کار میکنند.
در زمینهی مسائل کشاورزی، آنطور که به بنده گزارش دادهاند، حدود ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی در کشور هست. ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی خیلی است! گاهی گفته میشود که آب در کشور کم است؛ راست است، ما کشور پُرآبی نیستیم، امّا شیوههایی وجود دارد ــ که این شیوهها تجربه شده ــ که میتوان با همین آب موجود، همهی این امکانات کشاورزی کشور را تأمین کرد، آبیاری کرد و کشاورزی را واقعاً رونق داد، رشد داد، پیش برد. مسئلهی کشاورزی هم در کشور خیلی مهم است.
همین حالا هم ما در تولید بعضی از محصولات، در دنیا در درجههای بالا و اوّل قرار داریم ــ در تولید سیمان، در تولید فولاد ــ در حالی که اینهمه هم سختگیری جهانی هست، این تحریمها و این محدودیّتها و مانند اینها وجود دارد. با این محدودیّتها، آنهایی که کشور را مورد تحریم قرار دادهاند انتظار داشتند که تولید کشور یا بخوابد یا شبیه خوابیدن اتّفاق بیفتد. اینجور نشده؛ امروز تولید فولاد ما در سطح بسیار بالا است، رتبهی زیر ده است، سیمان همینجور، بعضی از محصولات صنعتی دیگر هم همینجور. اینها مربوط به ظرفیّتهای طبیعی کشور است که خیلی زیاد است.
به نظر بنده ظرفیّتهای انسانی از این هم مهمتر است؛ یعنی ما از لحاظ ظرفیّت انسانی [وضع خوبی داریم]. یک قلم، استعداد عمومی ملّت ایران است که بنده این را مکرّر گفتهام و این متّکی است به اسناد معتبر: متوسّط هوش ایرانی، از متوسّط هوش جهان بسیار بالاتر است؛ استعداد جوانهای ما، تواناییهای ما بالا است. همین هم هست که حالا دنیا را در موارد متعدّدی ــ مثلاً در تولیدات نظامی ــ شگفتزده میکند که اینها با اینکه اینهمه گرفتاری دارند، فرض بفرمایید که این تحریم هست، این محدودیّت هست، میتوانند یک چنین محصولات دفاعی را ــ حالا مثلاً فرض کنید در زمینهی دفاعی که دنیا روی آن حسّاس است ــ تولید کنند. یک قلم، همین متوسّط بالای هوش انسانی است. ۳۶ میلیون جوان در میانهی سنین ۱۵ سال تا ۴۰ سال در کشور وجود دارد که نعمت بزرگی است؛ مشروط بر اینکه از این فرصت امکانِ حفظِ تعداد جوان غفلت نکنیم؛ که البتّه در سالهای گذشته یک مقداری غفلت کردیم. نباید غفلت کنیم، نباید بگذاریم جمعیّت کشور پیر بشود؛ [باید] سطح حضور جوانها را که پیشرانند، منشأ حرکتند، در کشور حفظ کنیم. ۱۴ میلیون افرادِ دارای تحصیلات عالی در کشور هست؛ بیش از ۱۰۰ هزار عضو هیئت علمی هست؛ اوّل انقلاب، حدود ۵ هزار بود. اوایل انقلاب افراد هیئت علمی در دانشگاههای کشور آنقدر [بود]؛ الان بیش از ۱۰۰ هزارند. بیش از ۱۵۰ هزار پزشک متخصّص، بیش از ۳ میلیون دانشجوی در حال تحصیل؛ این غیر از طلّاب و فضلای حوزههای علمیّه است که آن هم یک داستان مفصّلی است؛ فضلای جوانی که انسان گاهی آثار آنها را میبیند، واقعاً خدا را شکر میکند؛ در بخشهایی، در رشتههایی دارند فکر میکنند، دارند کار میکنند. خب اینها نیروی انسانی است دیگر. حالا این ظرفیّتهای طبیعی و ظرفیّتهای انسانی.
ظرفیّتهای جغرافیایی؛ این موقعیّت جغرافیایی کشور، وضعیّت اقلیمی کشور، این تنوّع اقلیمی که در کشور وجود دارد، اینها ظرفیّتهای مهمّی است. بنابراین توقّعاتی که در امر اقتصاد گاهی ابراز میشود، توقّعات بیجایی نیست؛ ما با این امکانات، وضع اقتصادیمان باید خوب بشود.
البتّه موانعی هست؛ این موانع را باید در نظر داشته باشیم. بعضی از موانع بیرونی است؛ مثل همین تحریمها، تهدیدها، محدودیّتهای فراوانی که وجود دارد، سختگیریهایی که در کار تجارت ما، در به دست آوردن امکانات لازم برای تولید ما [هست]؛ سختگیری هست دیگر، سختگیریهای جدّی وجود دارد. من یک وقتی گفتم که یک تشکیلات ویژهای ایجاد میکنند برای اینکه مراقبت کند که ایران در کجا میخواهد سرمایهگذاری کند، با کجا دارد معامله میکند که بروند جلویش را بگیرند؛ یعنی چند سال است که یک چنین کارهایی دارد انجام میگیرد. این موانع وجود دارد. البتّه همین موانع را، هم میشود کم کرد، هم میشود کماثر کرد. بعضی از همین موانع، در کنار تأثیرات منفی، تأثیرات مثبت هم داشته.
تولیدکنندگان و کارآفرینان کشور اینجا آمدند، در حسینیّه با بنده ملاقات داشتند، تعدادی ــ ده پانزده نفر ــ صحبت کردند؛ بعضی از اینها صریحاً گفتند که اگر چنانچه این تحریم نبود، ما این پیشرفت را نمیتوانستیم به دست بیاوریم؛ این را صریح اینجا گفتند؛ چون دستمان از بیرون کوتاه بود، به فکر خودمان، به تواناییهای خودمان فشار آوردیم، به اینجا رسیدیم؛ یعنی بنابراین گاهی هم همین موانع، اثر مثبت میبخشد و به کشور کمک میکند.
لکن بعضی از موانع هم انصافاً موانع درونی خود ما است؛ کمکاری داریم، مثلاً یک مواردی بیدقّتی داریم و کمانگیزگی نشان میدهیم؛ گاهی دچار آفتهای شخصی میشویم، [دچار] آفتهای روحی میشویم. مدیر اگر به فکر محبوبیّتطلبی باشد، به فکر جلوه کردن در چشم افراد باشد، مسئلهی کار را، اهمّیّت کار را در نظر نگیرد، خب این ضربه میزند دیگر؛ اینها برکت کار را از بین میبرد. [یا اینکه] به فکر مناصب آینده باشد. امروز در یک منصبی قرار داریم، جوری حرکت کنیم که خودمان را برای یک منصب بالاتر آماده کنیم؛ خب این ضربه میزند. اینجور فکر کردن، اینجور کار کردن، اینجور حرکت کردن، ضربه میزند؛ برکت کار را از بین میبرد؛ اینها هم جزو موانع کاری ما است.1403/01/15
لینک ثابت
یکی از موانع [رشد اقتصادی] که حالا من یک مقداری، چند نکتهی کوتاه را در این زمینه میخواهم عرض بکنم که مربوط به شعار سال [هم] هست، مداخلههای دولتی و حکومتی در مسائل اقتصاد است. این را ما سالها است داریم مطرح میکنیم. امسال بنده مسئلهی «مشارکت مردم» را در شعار سال قرار دادم، برای اینکه به امکانات مشارکت مردم بیشتر توجّه بشود و مردم در مسائل اقتصاد به معنای واقعی کلمه به عرصه بیایند. مردم یعنی توان مردم؛ توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری؛ ابتکارات مردم وارد میدان بشود. ما سود میبریم.
یک تصوّری وجود دارد که اگر چنانچه مردم وارد عرصهی اقتصاد بشوند، مدیریّتها را به مردم بدهیم، این، دست دولت را میبندد، دست مسئولین دولتی را میبندد؛ این فکر درست نیست. وظایف باید تقسیم بشود بین مسئولین دولتی، مسئولین حکومتی [و مردم]. حالا دولتی که میگوییم، فقط دولت نیست، [بلکه] بخشهای مختلف نیمهدولتی هم مثل دولتند؛ فرقی نمیکند. باید تفکیک قائل بشویم؛ یک وظایفی به عهدهی دولت است، یک وظایفی به عهدهی مردم است.
یک تعبیری را در یک گزارشی به بنده نوشته بودند، تعبیر بدی نیست: «جنبهی ستادی و جنبهی عملی». دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند؛ هدایت کند؛ در مسئلهی آمایش سرزمینی، مسئلهی نوع فعّالیّت اقتصادی که باید هر جا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلّفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم. راه ورود مردم در عرصههای اقتصادی بایستی باز بشود؛ این، کشور را نیرومند میکند، اقتصاد را باثبات میکند. البتّه سیاستهای اصل ۴۴ بخشی از این قضیّه است، که سالها پیش این سیاستها ابلاغ شده و این سیاستها مستفاد از خود قانون اساسی است. تصوّر نشود که این، نقض قانون اساسی است؛ نه، این سیاستها از خود قانون اساسی استفاده شده و ابلاغ شده. خب باید عمل بشود؛ در گذشته، ضعفهای زیادی در این زمینه وجود داشته.
یک نکته این است که صاحبنظران اقتصادی میگویند رشد [اقتصادی] هشت درصد امکانپذیر است، که در سیاستهای برنامهی هفتم هم رشد هشت درصد آمده است. بعضی استبعاد میکنند که آیا این امکانپذیر است یا نه؛ صاحبنظران اقتصادی میگویند رشد هشت درصد میتواند [محقّق شود] و اگر این رشد استمرار پیدا کند ــ نه اینکه یک سال رشدی پیدا بشود، بعد تنزّل پیدا کند ــ قطعاً در وضع زندگی مردم یک گشایش مطلوب و خوبی حاصل خواهد شد. البتّه رشد اقتصادی بهتنهایی هم کافی نیست؛ یعنی برای اینکه در وضع زندگی مردم و معیشت مردم و طبقات ضعیف یک تحوّلی صورت بگیرد، صرفاً رشد اقتصادی کافی نیست، بلکه چیزهای دیگری هم لازم است: برابری فرصتها برای دستیابی به امکانات؛ این از جملهی کارهای بسیار مهم است؛ برای مشارکت، امکانات در سطوح مختلف به نحو صحیح و عادلانهای تقسیم بشود. اینها البتّه کارهای آسانی هم نیست، کارهای دشواری است؛ [باید] آموزش داده بشود، مهارت داده بشود. بسیاری از جوانهای ما مایلند کار کنند، و به مهارت نیاز دارند. یک بخشی باید برای مهارتافزایی جوانان وجود داشته باشد که البتّه مدیران ارشد میتوانند برنامهریزی کنند، در این زمینهها کار کنند، کار انجام بگیرد.
و راههای مشارکت باید به مردم نشان داده بشود. ما میگوییم «مردم در اقتصاد مشارکت کنند»؛ خب چه جوری مشارکت کنند؟ راههای مشارکت [نشان داده بشود]. کسانی بنشینند شیوههای ممکن برای مشارکت قشرهای مختلف مردم را نشان بدهند که حالا یک نمونهاش همین شرکتهای دانشبنیان است که برای بخشی از جوانها این یک راهی برای مشارکت اقتصادی است. کسانی میتوانند بنشینند فکر کنند. به نظر من، دولت و مجلس نیاز دارند به یک گروه زبدهی صاحب فکر و صاحب اندیشه که بنشینند اندیشهورزی کنند، راههای مختلف مشارکت مردم را به مردم نشان بدهند. کارهای مشکلی است، امّا کاملاً عملی است که بتوانند حتّی با سرمایههای اندک وارد میدان مشارکت بشوند.1403/01/15
لینک ثابت
یک نکته مربوط به برنامهی هفتم است. خب شش برنامهی پنجساله تا حالا گذشته؛ یعنی شش برنامهی پنج سال گذشته که یکی از آنها تمدید هم شد. حالا امسال سال اوّل برنامهی هفتم است؛ بنده توصیهی مؤکّد میکنم که روی این برنامه توجّه بشود، دقّت بشود و به برنامه عمل بشود.
آنطور که به بنده گزارش دادند، متوسّط عملکرد برنامههای گذشته، حدود ۳۵ درصد است؛ یعنی با زحمت زیاد برنامه تهیه شده و به قانون تبدیل شده، ابلاغ هم شده، [ولی] در طول سالهای گذشته برنامهها به صورت کامل عمل نشده؛ خب این برای کشور خسارت است. تلاش بشود که برنامه به صورت کامل عملیّاتی بشود. خوشبختانه دولت، دولت فعّالی است؛ یعنی دوستان در دولت واقعاً مشغولند، کار میکنند، فکر میکنند، تلاش میکنند؛ کاری کنند که این برنامه بتواند عملیّاتی بشود. برنامه، راهنمای عمل است؛ یک راهنمای عمل خوب و چهارچوب خوبی است برای عمل کردن؛ نه فقط برای اقتصاد، [بلکه] برای همهی بخشها این برنامه، برنامهی عمل است.1403/01/15
لینک ثابت
در مسئلهی اقتصاد، عنصر دیپلماسی و عملکرد سیاست خارجی خیلی مهم و مؤثّر است؛ ما در پیرامون کشورمان همسایههای متعدّدی داریم و در تعدادی از پیمانهای جهانی سهیمیم، شریکیم و میتوانیم از اینها استفاده کنیم؛ یک تحرّک فوقالعادهی دیپلماتیک در زمینهی مسائل اقتصادی لازم است. 1403/01/15
لینک ثابت
دربارهی آنچه در این شعار در این چند سال وجود داشته است، توجّه و تکیه بر امر اقتصادی است. در سال گذشته [سال 1402] ما شعار «مهار تورّم و رشد تولید» را مطرح کردیم. گزارشهای رسمی که مورد تأیید هم هست، به ما میگوید که کارهای خوبی در این زمینه انجام شده؛ البتّه با فاصلهی نسبتاً زیادی با آنچه مطلوب ما است. باز هم باید تلاش بشود. لذا من همینجا عرض میکنم شعار سال ۱۴۰۲ امسال هم جزو مطالبات ما است، جزو وظایف اساسی ما است، جزو کارهایی است که همهی ما مسئولین و فعّالان مردمی بایستی دنبالش باشیم. امّا شعار امسال البتّه برجستهتر است. امسال شعار «جهش تولید» است. جهش تولید به نظر کار بزرگ و شاید در نظر بعضی نشدنی بیاید، لکن بنده معتقدم با توجّه به بخش دوّم این شعار، یعنی «مشارکت مردم»، شدنی است. اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایهی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصهی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم میتواند به جهش برسد.1403/01/01
لینک ثابت
اقتصاد یکی از مسائل اساسی کشور است. یکی از نقطهضعفهای ما به دلایل گوناگون، مشکلات اقتصادی است. اگر اقتصاد کشور وضع مطلوبی پیدا بکند، در همهی اوضاع عمومی کشور تأثیر خواهد داشت؛ میتوان گفت در دین و دنیای مردم میتواند اثر بگذارد. [بعضی] نگویند که خب کشورهایی هستند از لحاظ ثروت و اقتصادِ پیشرفته وضعشان خوب است لکن وضع مردم خوب نیست، این به خاطر جهت دیگری است؛ چون به عدالت توجّه ندارند، چون به اهمّیّت تعالیم دینی و ایمان دینی توجّه ندارند؛ علّت بدی وضع مردم این است. به هر حال اقتصاد یک عامل بسیار مؤثّری است.
سالها است دشمنان تلاش میکنند که اقتصاد کشور را به زانو دربیاورند؛ دشمن به طور جدّی [تلاش میکند]؛ ما این را در برخوردهای خصمانهی آمریکا و بقیّهی همراهان او در طول زمان احساس کردهایم. مقصودشان فروپاشی اقتصاد ایران است؛ مقصودشان به زانو درآوردن کشور از لحاظ اقتصادی است. البتّه با همّت جوانان ما و تلاشهای فراوانی که در این کشور از سوی مردم و مسئولین انجام گرفته، دشمن موفّق نشد و به حول و قوّهی الهی باز هم موفّق نخواهد شد. ولی به هر حال دشمن در قضیّهی اقتصادی علیه جمهوری اسلامی پیگیر است، فعّال است؛ ما هم باید فعّال باشیم، باید پیگیر باشیم، بایستی مصمّم در این راه حرکت کنیم، با فکرِ درست و تلاش خستگیناپذیر و شبانهروزی.
برای اینکه اقتصاد کشور شکوفا بشود، همهی چرخدندههای بزرگ و کوچک کشور باید به کار بیفتد؛ همه باید تلاش کنند؛ هم از زیرساختهای کشور استفاده بشود، هم از ابتکارات مردمی استفاده بشود، هم از قدرت مدیریّت فعّالان اقتصادی و فعّالان مدیریّتی استفاده بشود؛ از نیروهای جوان تحصیلکرده به معنای واقعی کلمه بایستی استفاده بشود؛ از شرکتهای دانشبنیان بایستی حمایت بشود؛ اینها همه ابزارهایی هستند، وسایلی هستند که اگر به طور مجموع مورد توجّه قرار بگیرند، بدون شک، اقتصاد کشور را به شکوفایی خواهند رساند. البتّه با تلاش بیوقفهی مسئولین که بحمدالله دولت کنونی، دولتی است که از لحاظ تلاش و تحرّک و فعّالیّت، انصافاً نمرهی بالایی میگیرد و تلاششان، تلاش خوبی است. خب این، آن چیزی است که در شعار امسال، مورد نظر ما بوده. ما معتقدیم بایستی بر روی مسئلهی اقتصاد تکیه بشود و برای موفّقیّت در این راه، از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده بشود؛ میخواهیم همهی نیروها در این راه بسیج بشوند. این هنر مسئولین ما است که بایستی انشاءالله راهش را پیدا کنند و این حرکت را انجام بدهند.1403/01/01
لینک ثابت
بهرهوری ما در کشور کم است؛ آن مقداری که سرمایه مصرف میکنیم ــ چه آب، چه برق، چه وقت، چه عمر ــ به تناسب سرمایه و آنچه مصرف میکنیم، بهرهمندی و بهرهوری به وجود نمیآید. این کارها، کارهایی است که علاج دارد؛ اینها تجربهشده است؛ در این زمینه هم بایستی انشاءالله کارهایی انجام بگیرد.
خب، اینها مربوط به مسائل شعار سال بود. البتّه این شعاری که امسال مطرح کردیم، مربوط به یک سال نیست، مخصوص به یک سال نیست؛ این ادامه دارد. اینها کارهایی هم نیست که در یک سال تمام بشود؛ بایست در امسال ــ سال ۱۴۰۳ ــ انشاءالله مسئولین همّت کنند گام اوّل را بردارند، برنامهریزی بکنند و بعد انشاءالله ادامه پیدا بکند. این راجع به این مسئله.
البتّه دغدغهای وجود دارد که بعضی از افرادی که دلسوزانه نسبت به مسائل کشور نگاه میکنند، این دغدغه را دارند که اگر چنانچه ما سرمایههای مردم را، امکانات مردم را وارد مسائل اقتصادی بکنیم، ممکن است که به سوء استفاده و تبعیض و شکافهای طبقاتی و به فساد و مانند اینها منجر بشود که قبلاً شده؛ البتّه این نگرانی بجا است. در گذشته کسانی بودند از امکانات دولتی استفاده کردند، از وام استفاده کردند، از ارز استفاده کردند، نه در آن مسیری که باید استفاده میکردند؛ مسیر را عوض کردند، سوء استفاده کردند، فساد به وجود آمده، تبعیض به وجود آمده؛ اینها هست؛ این اقتضا میکند که مسئولینِ امر چشمشان را باز کنند، دقّت کنند و هر کاری که انجام میدهند، با مراقبت کامل انجام بگیرد؛ این جزو چیزهای لازم و اهتمامها و مراقبتهای ضروری و لازم است. خب این بحث در مورد شعار [سال] و مسائل اقتصاد را به همین جا پایان میدهم و اکتفا میکنم.1403/01/01
لینک ثابت
امسال [سال 1403] اوّلین سال شروع برنامهی هفتم توسعه است؛ برنامهی هفتم امسال شروع میشود. خب، هدف کلّی برنامهی هفتم، شکوفایی اقتصاد، همراه با عدالت است. لکن برای پایان این برنامه اهدافی را ذکر کردهاند که این اهداف خیلی مهم است: تکرقمی کردن تورّم؛ اصلاح ساختار بودجه؛ تحوّل در نظام مالیاتی؛ تولید حدّاقل نود درصد از کالاهای اساسی در داخل کشور ــ اینها کارهای بزرگی است ــ افزایش بهرهوری آب کشاورزی ــ که این از مشکلات کشور است و در این برنامهی هفتم مورد توجّه قرار گرفته ــ و طرحهای عظیم ملّی بزرگ. خب، اگر ما بخواهیم به این اهداف دست پیدا کنیم، به نظر من بدون حضور مردم ممکن نیست، بایستی با حضور مردم انجام بگیرد. من میخواهم ملّت ایران به این توجّه کنند؛ البتّه هر کسی تواناییهایی دارد، همه در یک حد نیستند، همه یک جور نیستند، کمکها همه از یک نوع نیست، امّا مجموع کمکها از سوی مردم ــ که بایستی اینها برنامهریزی بشود ــ میتواند ما را به این هدفها برساند... بنده مطمئنّم مردم ما آمادهاند، منتها بایستی راه برای حضور در میدان عمل پیدا بشود و در میدان عمل انشاءالله این آمادگی نشان داده بشود؛ همچنان که در دفاع مقدّس نشان داده شد. در دفاع مقدّس، مردم آمادگی خودشان را از همه جهت نشان دادند. ما در همهی زمینههای مشکل بایستی انشاءالله این کار را انجام بدهیم. البتّه در باب علم، در باب اخلاق، در باب هنر، در باب فرهنگ، در کارهای مهمّ دیگرِ کشور هم همین بسیج عمومی کارگشا است، و لازم است، لکن فعلاً بحث ما در مسئلهی اقتصاد است.
بنده معتقدم بخش مردمی و تواناییهای مردمی بالا است. همین اواخر در همین حسینیّه یک نمایشگاهی ترتیب دادند که بنده فعّالیّتهای تولیدی بخش خصوصی را و آنچه را مردم با سرمایهی خودشان و با ابتکار خودشان انجام داده بودند، از نزدیک ببینم؛ من آمدم تقریباً چهار ساعت یا شاید بیش از چهار ساعت صرف وقت کردم، مفصّلاً این برنامههای مردمی را دیدم؛ شگفتآور بود، بسیار خوب بود، نشاندهندهی ظرفیّت بالای توان مردمی در تولید و در ابتکارات اقتصادی بود. بسیاری جوان [بودند]؛ جوانها آمدند اینجا صحبت کردند که با ابتکارات خودشان کارهای بزرگی را در زمینهی اقتصاد انجام دادهاند. پس ظرفیّت وجود دارد، تواناییها وجود دارد، این تواناییها را بایستی استفاده کرد؛ در بخشهایی مثل صنایع بزرگ، مثل بهینهسازی مصرف آب، مثل بخش نفت، مثل بخش صنایع دستی، مثل حملونقل، در همهی اینها، نیروهای جوان و مبتکر و خلّاق تلاش کردهاند، کار کردهاند، کارهای برجستهای را انجام دادهاند.
ما البتّه در زمینهی اقتصاد، تحرّک خارجی و بینالمللی هم داریم و باید داشته باشیم و بدون آن، کار اقتصاد پیش نخواهد رفت. مخاطب من در اینجا دیگر مسئولین محترم دولتی هستند؛ در زمینهی مسائل خارجی بایستی با کشورهایی که ارتباط اقتصادی داریم، این تفاهمنامههایی را که امضا میشود و چندان تأثیری ندارد، تبدیل کنند به قراردادهای حقوقی قابل عمل و قابل اجرا که در عمل، اثری داشته باشد؛ باید این را به طور جد دنبال کنند.1403/01/01
لینک ثابت