در مشروطیت، نقش علما نقشی نیست كه قابل مقایسه با نقش دیگران باشد. در سالهای پیش از مشروطیت - یعنی سالهای سلطنت مظفرالدین شاه - انجمنهای پنهانی تشكیل میشد و نشستهای گوناگونی بود كه هم علما، هم غیرعلما بودند و آثار آنها در مشروطیت منعكس بود؛ منتها آن چیزی كه مشروطیت را به ثمر رساند، این انجمنها نبود؛ آن حضورِ مردمیای بود كه جز با فعالیت و تأثیر علما امكانپذیر نبود؛ یعنی اگر فتوای آخوند نبود، فتوای آشیخ عبداللَّه مازندرانی و امثال اینها نبود، اصلاً امكان نداشت این حركت در خارج تحقق پیدا كند. علاوه بر اینكه در همان كارهای دستهجمعیِ خواصی - نه عوامی - هم باز علما نقش غالب را داشتهاند. شما نگاه كنید ببینید در همان وقتی كه انجمنهای مشروطیت - یعنی انجمنهای بعد از فرمان - تشكیل شد، مؤثرترین آدمها در مهمترین مراكز كشور، علمایند. انجمن تبریز را ببینید، انجمن مشهد را ببینید، انجمن رشت را ببینید؛ اینها جاهای حساسند كه عناصر اصلی و مؤثرشان، علما هستند. بنابراین، نقش روحانیت در مشروطیت، اولاً نقشی نیست كه قابل انكار باشد، ثانیاً قابل مقایسه باشد با نقش دیگرانی كه بودند؛ روشنفكرها، و در مرحلهی بعد، بعضی از صاحبان قدرت و متنفذان دولتی.1385/02/09
بیانات در دیدار شورای مرکزی و کمیتههای علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت
تاریخ نهضت مشروطیت, تاریخ قاجاریه, نقش علما در مشروطیت, مشروطهشناسی, انجمنهای مشروطیت, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, انقلاب مشروطه
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ نهضت مشروطیت, تاریخ قاجاریه, نقش علما در مشروطیت, مشروطهشناسی, انجمنهای مشروطیت, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, انقلاب مشروطه
روایت تاریخی