در دوران رژیم گذشته، دو جریان در استان مازندران مشغول فعّالیت و تلاش بودند كه هر یك از این دو جریان برای خراب كردن و بیایمان و فاسد كردن ملتی كافی است. یكی جریان فرهنگ منحطِّ فاسد رژیم ستمشاهی بود كه با همهی توان و قدرت، در این استان فعّالیت و تلاش میكرد. میخواستند این منطقهی سرسبز و حاصلخیز و پربركت را از معنویّت و دین خالی كنند، تا راحتتر بتوانند از آن سوء استفاده نمایند. یك جریان هم موج چپ بود - گرایشهای چپ و ماركسیستی؛ گرایشهای ضدّ خدا و ضدّ دین و ضدّ ارزشهای اسلامی - كه در این استان و در این خطّه،فعّالیّت میكرد. میخواستند كاری كنند كه دین و ایمان اسلامی را از این مردم بگیرند. مردمی كه در استان مازندران، ایمان خودشان را - آن هم اینگونه پُرشور و پُرثمر - حفظ كردهاند، در حقیقت این ایمان را در بین دو دهنهی گاز انبری، كه یك طرف آن دستگاه فاسد ستمشاهی و یك طرف، موج چپ بود، نگه داشتند و حفظ كردند. این ایمان، خیلی ایمان باارزشی است. این ایمان، خیلی ایمان عمیقی است.1374/07/22
بیانات در دیدار مردم ساری
استان مازندران, فرهنگ منحط ستمشاهی, گرایشات مارکسیستی در ایران, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
روایت تاریخی
لینک ثابت
استان مازندران, فرهنگ منحط ستمشاهی, گرایشات مارکسیستی در ایران, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
روایت تاریخی