آمریکا در ایران دوران پهلوی ، فرعونیّت میکرد آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛(1) با مردم ما اینجور رفتار میکردند؛ موسای زمان آمد، تختوبخت این فرعون و دنبالهروهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یکسال و دو ماه بعد از همین حادثهی شهریور -یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوسخانهی آمریکا را فتح کردند؛ آمریکاییها را دستبسته و چشمبسته اسیر خودشان کردند؛ موسی ایندفعه فرعون را اینجور شکست داد. حالا بعضی میگویند چرا آمریکاییها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همهی اجزای اصلی وجود کشور با ارادهی آمریکاییها حرکت میکرد؛ امام آمد و بهوسیلهی این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند میکنند، همین حالا دارند دشمنی میکنند.1394/06/18
1 )
سوره مبارکه القصص آیه 4 إِنَّ فِرعَونَ عَلا فِي الأَرضِ وَجَعَلَ أَهلَها شِيَعًا يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ أَبناءَهُم وَيَستَحيي نِساءَهُم ۚ إِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ ترجمه: فرعون در زمین برتریجویی کرد، و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه میداشت؛ او به یقین از مفسدان بود!
کار, انقلاب ضدّ آمریکایی, دشمنستیزی, مبارزه ضدّ امریکا, استکبارستیزی, اصلاحات, اصلاح کشور, سازندگی کشور, جهاد امروز بزرگترین مبارزه با امریکا، کار کردن و تلاش نمودن و مجاهدت برای اصلاح امور کشور است؛1381/05/05
مردم ایران, شجاعت, شعارهای ملت ایران, شعارهای انقلاب اسلامی, مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا, مبارزه ضدّ امریکا, استکبارستیزی ملت و حكومت ايران به فضل پروردگار شجاعند؛ لذا آزادانه و بدون هيچ قيد و بندى، احساسات خود را عليه امريكا ابراز مىكنند و «مرگ بر امريكا» را جزو شعارهاى اصلى خود قراردادهاند.1381/04/26
شروع شدن مبارزات همهگیر در ایران از سال 1341 بهطورِ مشخّص و واضح، از سال 1341 مبارزهای همهگیر در ایران شروع شد. قبلاً هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود. یا دانشجویی بود یا روشنفکری بود یا روحانیّتیِ محدود بود. اما از سال 1341 مبارزهای همهگیر به رهبری علمای بزرگ و در رأس همه، امام بزرگوار، شروع شد. از سال 1341 تا سال 1357 - یعنی شانزده سال - این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید. عزیزان من! این مبارزهی شانزده ساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب میشد - چون اساساً رژیم شاه را امریکاییها در سال سی و دو بر سر کار آورده بودند و آنها پشتیبانیاش میکردند - اما در واقع یک مبارزهی ضدّ امریکایی بود. آنها همه کارهی این کشور بودند. آنها به شاه قدرت بخشیده بودند. آنها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آنطور قتل عام و شکنجه کند؛ افراد را آنطور غریبانه در زندان و زیر شکنجه بکُشد یا در خیابانها و میدانها - مثل پانزده خرداد و هفده شهریور - قتل عام کند و آنطور در مدرسهی فیضیّه و دانشگاه، به جان دانشجو و طلبه بیفتد. ملّت ما همهی این گناهان بزرگ را از چشم امریکا میدید و معتقد بود دست امریکا در کار است.1373/08/11
انقلاب اسلامی؛ انقلابی ضدّامریکایی امریکا در داخل کشور ما[قبل از انقلاب] با دو ابزار کار میکرد. یکی از ابزارهای امریکایی عبارت بود از سرمایهگذاریها، دخالتهای در ارتش، مجموعهی کارشناسی نظامی، پولها، سیاستها، سفارت امریکا و غیره. ابزار دوم هم عوامل صهیونیست بودند. اگرچه در ایران، آن وقت هم صهیونیستها از ترس مردم جرأت نمیکردند سفارتخانهی رسمی داشته باشند، امّا مراکزی مخصوص خود داشتند و با عواملشان، با کسانشان، با سیاستمدارانشان و با تجّارشان، اینجا کار میکردند. صحنهی سیاست و اقتصاد و نیروی مسلّح ایران در مشت امریکاییها بود. این را مردم میفهمیدند. امام از سالهای چهل و یک و چهل و دو، به این مطلب تصریح کردند. پس، وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّامریکایی به ثمر رسیده بود. حال شما ببینید ملّت ایران و انقلابیّون، حق داشتند با عوامل امریکایی در این کشور چهکار کنند؟ کارهای زیادی میتوانستند بکنند و اگر هم میکردند، کسی ملامتشان نمیکرد؛ چون شانزده سال با امریکاییها مبارزه کرده و کتک خورده بودند. هیچکس نمیگفت چرا شما با امریکاییها این کار یا آن کار را کردید؟ درعینحال - درست توجّه کنید! - بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، انقلاب و مسؤولین و شخص امام بزرگوار، نسبت به امریکاییها حدّاکثرِ ارفاق را کردند. سفارتشان سر جای خودش محفوظ بود و اینجا کاردار داشتند. اوّل سفیر داشتند؛ بعد کاردار داشتند. در روزهای اوّل انقلاب - بیست و دو و بیست و سهی بهمن - جوانان پرشور انقلابی، چند نفر از آنها را دستگیر کردند و به مدرسهای که امام رضواناللَّهعلیه، اوّل آنجا وارد شده بودند - یعنی مدرسهی رفاه و مدرسهی علوی - آوردند. بعد، امام برای دستاندرکاران خودشان پیغام فرستادند که مبادا کسی به اینها تعرّض کند؛ هیچکس به اینها تعرّض نکند. آنوقت یکییکی ولشان کردند، رفتند. اوّل از کشور رفتند؛ یعنی عدّهای از آنها خارج شدند، اما سفارتشان در تهران مشغول کار و فعّالیت بود. شما ببینید! رفتار این انقلاب و این ملّت نجیب و آن امام کریمِ بزرگوارِ پر اغماض با امریکاییها در ایران اینگونه بود. در حالیکه عرض کردم، اگر از سوی مردم و انقلابیّون پرشور و شخص امام که مظهر صلابت و قدرت بودند، هر تصمیمی نسبت به آنها گرفته میشد، کسی در دنیا ملامت نمیکرد و نمیتوانست بکند. از آن طرف، امریکاییها چه کار کردند؟ به جای اینکه این کرامت و بزرگواری امام بزرگوار و مردم را مغتنم بشمارند و قدردانی کنند و پاسخ مناسب بدهند، رفتار شدیداً خصمانهای در پیش گرفتند. این سفارتی که بعد به عنوان لانهی جاسوسی معرّفی شد - که واقعش نیز همین بود - به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد که بروند آنجا دستور بگیرند و در بیرون، علیه انقلاب و نظام اسلامی همکاری کنند. آنها در سنای امریکا، علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مصوّبه گذراندند. تبلیغات امریکایی در سراسر دنیا، تبلیغات به شدّت خصمانهای علیه انقلاب و مردم بود که انجام میشد. مگر این مردم چه گناهی کرده بودند؟ چرا باید رژیم امریکا اینقدر با اینها خصومت و کینهورزی نشان میداد؟ این سؤالی بود که امریکاییها به آن جوابی ندادند و هرگز نمیتوانند جواب بدهند.1373/08/11