تاریخچه غصب فلسطین لازم میدانم در اینجا از یك مسئلهی بسیار مهم سخن بگویم؛ كه اگرچه مربوط به منطقهی ما است، ولی ابعاد گستردهی آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهای جهانی را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است و آن، مسئلهی دردآور فلسطین است. خلاصهی این ماجرا آن است كه یك كشور مستقل و دارای شناسنامهی روشنِ تاریخی به نام «فلسطین»، بر اساس یك توطئهی وحشتناك غربی با سردمداری انگلیس در دههی 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و كشتار و فریب، به جماعتی كه عمدتاً از كشورهای اروپائی مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ كه در آغاز با كشتارهای جمعیِ مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و كاشانهی خود به كشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یكی از مهمترین مسائل جامعهی بشریت است. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتی پرهیز نكردهاند؛ از كشتار مردم و ویران كردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شكنجهی مردان و زنان و حتّی كودكان آنان، تا تحقیر و توهین به كرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معدهی حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در كشورهای همسایه كه میلیونها آواره را در خود جای میداده است. نامهای «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهی ما ثبت شده است. اكنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهی صهیونیست با باقیماندگان در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد.1391/06/09
اشغال فلسطین یک کشور مستقل و دارای شناسنامهی روشنِ تاریخی به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئهی وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دههی ۴۰ قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپائی مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعىِ مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهی خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکی از مهمترین مسائل جامعهی بشریت است. 1391/06/09
اشغال فلسطین سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطینیها است و ادامهی اشغال آن، ظلمی بزرگ، تحملناپذیر و خطری عمده برای صلح و امنیت جهانی است.1391/06/09
اشغال فلسطین حافظهی تاریخی ملتهای منطقهی ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولتهای استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانهی خود، گروههای تروریستی جرّاری مانند آژانس بینالمللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعهی دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند.1390/04/03
مقاومت, صبر, امت بزرگ اسلامی, رفع مشکلات, مقاومت اسلامی فلسطین, فلسطین, دفاع از فلسطین, پیروزی ملت فلسطین, اشغال فلسطین مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطین و حمایت وکمک همه جانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شیطانی غصب فلسطین را بشکند. انرژی عظیم امت اسلامی میتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطین را حل کند.1387/12/14
بازگشت بخشهایی از شوروی سابق به هویت اصلیشان بعداز 80سال مغالطهی بزرگی كه در قضیهی فلسطین بر ذهن برخی از دستاندركاران چنگ انداخته این است كه كشوری بنام اسرائیل یك واقعیت شصت ساله است و باید با آن كنار آمد. من نمیدانم اینها چرا از واقعیتهای دیگری كه در برابر چشم آنان است درس نمیگیرند؟ مگر كشورهای بالكان و قفقاز و آسیای جنوب غربی پس از هشتاد سال بیهویتی و تبدیل به بخشهائی از شوروی سابق، بار دیگر هویت اصلی خود را باز نیافتند؟ چرا فلسطین كه پارهی تن جهان اسلام است نتواند بار دیگر هویت اسلامی و عربی خود را بازیابد؟ و چرا جوانان فلسطینی كه در شمار باهوشترین و مقاومترین جوانان عربند نتوانند ارادهی خود را بر این واقعیتِ ظالمانه فائق گردانند؟1387/12/14
اشغال فلسطین شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیلهی گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد.1387/12/14
اشغال فلسطین [سالها] از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همهی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکهی عظیم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی. 1387/12/14
اشغال فلسطین سال[ها] از اشغال فلسطین میگذرد و ملت مظلوم فلسطین دورانهای پرمحنتی را با آزمونهای گوناگون گذرانیدهاند؛ از مقاومتهای مظلومانه و مأیوسانهی آغاز ماجرا و آوارگی و غربت و مشاهدهی نابودی خانه و کاشانه و قتلعام عزیزان و کسانشان، تا پناه بردن به مجامع بینالمللی و تا روی آوردنِ به معاملههای بی فرجام سیاسی و قمار سراسرباختِ مذاکره با اشغالگر و واسطه کردن قدرتهایی که خود مجرم اصلی در بروز و تداوم این محنت بودهاند.1385/01/25
اشغال فلسطین اساساً فاجعهی غصب فلسطین برای در قبضه گرفتن و سیطرهی بلندمدت و تضمین شده بر آن، از سوی سیاستمداران غربی طراحی و اجرا شده بود.1385/01/25
اشغال فلسطین اساساً فاجعهی غصب فلسطین برای در قبضه گرفتن و سیطرهی بلندمدت و تضمین شده بر آن، از سوی سیاستمداران غربی طراحی و اجرا شده بود.فلسطین دههی 1940 را در نظر بیاورید: سرزمینی در قلب دنیای عرب، کشوری فقیر، حکومتی ضعیف، مردمی بیخبر و همسایگانی دستنشاندهی استعمار؛ ثروتمندترین و مسلحترین و شریرترین دولت غربی به تحریک صهیونیستها آن را از دست مسلمانان بیرون میآورد و به یک حزب نژادپرست و جرّار و تروریست میسپارد. همهی دولتهای غربی و هر دو قطب سیاسی متخاصم عالم به آن کمک میکند؛ دولتهای دستنشاندهی منطقه از قبیل ایرانِ پهلوی و بعضی دیگر به اسلام و عربیت پشت کرده، در خدمت آن قرار میگیرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوی همه در اختیارش گذاشته میشود؛ امریکا مانند قیّم و وکیلمدافع و کارپرداز او عمل میکند و شوروی هم تنها در این مسأله با امریکا هیچ مخالفتی نمیکند؛ قطعنامههای سازمان ملل در همان حد ضعیف و محافظهکارانهاش هم از سوی دولت جعلی و یاغی صهیونیست مورد بیاعتنایی کامل قرار میگیرد؛ با پشتگرمی امریکا و اروپا به مصر، به سوریه، به اردن، به لبنان، حملهی نظامی میکند و بخشهایی را به قصد تصرف دائم اشغال میکند؛ بیمحابا از ترور و قتل و غارت حرف میزند و تهدید میکند و تروریستهای معروف یکی پس از دیگری در آن به حکومت میرسند، که آخرین آنها جنایتکار معروف «صبرا و شتیلا» ست. دهها سال در صحنهی فلسطین، دولت غاصب با چهرهای خشن، بیانعطاف، طلبگار و شکستناپذیر باقی میماند.1385/01/25
فلسطین, اشغال فلسطین, نظام سلطه, نقشه دشمن, اختلافافکنی فلسطین یك موضوع اسلامی و متعلق به كل جهان اسلام است و اشغال آن، یكی از اركان توطئههای شیطانی سلطهگران جهانی برای تضعیف و ایجاد تفرقه در جهان اسلام بوده است.1380/02/04
اشغال فلسطین اشغال آن[فلسطین]، یکی از ارکان توطئههای شیطانی سلطهگران جهانی - در گذشته انگلیس و اکنون آمریکا - برای تضعیف و ایجاد تفرقه در جهان اسلام بوده است.1380/02/04
اشغال فلسطین اشغال...سرزمین[فلسطین] براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیری از اتّحاد و پیوستگی مسلمانان و پیشگیری از تأسیس مجدّد حکومتهای قدرتمند مسلمان بود. دلایلی در دست است که نشان میدهد صهیونیستها با نازیهای آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهای اغراقآمیز از کشتار یهودیان، خود وسیلهای برای جلب ترحّم افکار عمومی و زمینهسازی برای اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّی دلایلی در دست است که عدّهای از اراذل و اوباشِ غیریهودىِ شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستی، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگی بین مشرق و مغرب اسلامی ایجاد نمایند. در آغاز، مسلمانان غافلگیر شدند؛ چون از کُنه طرح صهیونیستها و حامیان غربی آنها مطّلع نبودند. عثمانی شکست خورد؛ قرارداد «سایکس - پیکو» به طور محرمانه برای تقسیم کشورهای اسلامىِ خاورمیانه بین فاتحین جنگ منعقد شد؛ جامعه ملل قیمومیت فلسطین را به عهده انگلیسیها گذاشت؛ آنها هم به صهیونیستها وعده مساعدت دادند و با مجموعهای از طرحهای حساب شده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانه خویش آواره کردند.1380/02/04
ماجرای تسلّط غاصبانه صهيونيستها بر فلسطين اصل ماجرای فلسطین چیست؟ اصل ماجرا این است كه یك عده از یهودیان متنفّذ در دنیا به فكر ایجاد یك كشور مستقل برای یهودیها افتادند. از فكر اینها دولت انگلیس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلًا به فكر بودند به اوگاندا بروند و آنجا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتی به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور لیبی بروند؛ لذا رفتند با ایتالیاییها كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود صحبت كردند؛ اما ایتالیاییها به اینها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگلیسیها كنار آمدند. انگلیسیها آن وقت در خاورمیانه اغراض بسیار مهمِّ استعماری داشتند؛ دیدند خوب است كه اینها به این منطقه بیایند. اوّل به عنوان یك اقلیت وارد شوند، بعد بتدریج توسعه پیدا كنند و گوشهای را، آن هم گوشهی حسّاسی را بگیرند چون كشور فلسطین در نقطهی حساسی قرار دارد و دولت تشكیل دهند و جزو متّحدین انگلیس باشند و مانع شوند از اینكه دنیای اسلام بخصوص دنیای عرب در آن منطقه اتّحادی به وجود آورد. درست است كه اگر دیگران هوشیار باشند، دشمن میتواند اتّحاد ایجاد كند؛ اما دشمنی كه از بیرون آنطور حمایت میشود، با ترفندهای جاسوسی و با روشهای گوناگون میتواند اختلاف ایجاد كند كه همین كار را هم كرد: به یكی نزدیك شود، یكی را بزند، یكی را بكوبد، با یكی سختی كند. بنابراین، در درجهی اوّل كمك كشور انگلیس و بعضی كشورهای غربی دیگر بود. بعد اینها بتدریج از انگلیس جدا و به امریكا متّصل شدند. امریكا هم اینها را تا امروز زیر بال خودش گرفته است. اینها به این معنا كشوری به وجود آوردند و آمدند كشور فلسطین را تصرّف كردند. تصرّفشان هم اینطوری بود: اوّل با جنگ نیامدند؛ اوّل با حیله آمدند، رفتند زمینهای بزرگ فلسطین را كه زارعان و كشاورزان عرب روی آنها كار میكردند و خیلی هم سرسبز و آباد بود، با قیمتهای چند برابر قیمت اصلی، از صاحبان و مالكان اصلی این زمینهای بزرگ كه در اروپا و امریكا بودند خریدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمینها را به این یهودیها فروختند. البته دلّالهایی هم داشتند كه نقل كردهاند یكی از دلالهایشان همین «سیّد ضیاء» معروف، شریك رضا خان در كودتای 1299 بود كه از اینجا كه به فلسطین رفت، آنجا دلّال خرید زمین از مسلمانان برای یهودیها و اسرائیلیها شد! زمینها را خریدند؛ زمینها كه ملك اینها شد، با روشهای واقعاً بسیار خشن و همراه با سبعیّت و سنگدلی، بتدریج شروع به اخراج زارعان از این زمینها كردند. در جایی میرفتند، میزدند، میكشتند و در همین هنگام افكار عمومی دنیا را هم با دروغ و فریب به طرف خودشان جلب میكردند. این تسلّط غاصبانهی صهیونیستها بر فلسطین سه ركن داشت: یك ركنش عبارت از قساوت با عربها بود. برخوردشان با صاحبان اصلی، با قساوت و با سختی و خشونت شدید همراه بود. با اینها هیچگونه مدارا نمیكردند.ركن دوم، دروغ به افكار عمومی دنیا بود. این دروغ به افكار عمومی دنیا، یكی از آن حرفهای عجیب است. این قدر اینها بهوسیلهی رسانههای صهیونیستی كه دست یهودیها بود، دروغ گفتند هم قبل از آن و هم بعد از آن، این دروغها گفته میشد كه به خاطر همین دروغها بعضی از سرمایهداران یهودی را گرفتند! خیلیها هم دروغهای آنها را باور كردند. حتّی این نویسندهی فیلسوف اجتماعی فرانسوی «ژان پل سارتر» را نیز كه خودمان هم در جوانی چندی شیفتهی این آدم و امثال او بودیم، فریب دادند. همین «ژان پل سارتر» كتابی نوشته بود كه بنده در سی سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: «مردمی بیسرزمین، سرزمینی بیمردم»! یعنی یهودیها مردمی بودند كه سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند كه سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنی چه مردم نداشت؟ یك ملت در آنجا بود و كار میكرد. شواهد زیادی هم هست. یك نویسندهی خارجی میگوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل دریای سبزی بود كه تا چشم كار میكرد، دیده میشد. سرزمین بیمردم یعنی چه؟! در دنیا اینطور وانمود كردند كه فلسطین یك جای متروكهی مخروبهی بدبختی بود؛ ما آمدیم اینجا را آباد كردیم! دروغ به افكار عمومی! همیشه سعی میكردند خودشان را مظلوم جلوه دهند؛ الآن هم همینطور است! در این مجلّات امریكایی مثل «تایم» و «نیوزویك» كه بنده گاهی به اینها مراجعه دارم، اگر كوچكترین حادثهای علیه یك خانوادهی یهودی اتّفاق بیفتد، عكس و تفصیلات و سنّ كشته شده و مظلومیت بچههایش را بزرگ میكنند؛ اما صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطینی، خانوادههای فلسطینی، بچههای فلسطینی، زنهای فلسطینی، در داخل فلسطین اشغال شده و در لبنان اتّفاق میافتد، ولی كمترین اشارهای به آنها نمیكنند! ركن سوم هم ساختوپاخت، مذاكره و به قول خودشان «لابی» است. بنشین با این دولت، با آن شخصیت، با آن سیاستمدار، با آن روشنفكر، با آن نویسنده، با آن شاعر، صحبت و ساخت كن! كار اینها تابهحال سه ركن داشته است كه توانستهاند این كشور را با این فریب و با این خدعه بگیرند. آن وقت قدرتهای خارجی هم با اینها همراه بودند؛ كه عمده انگلیس بود. سازمان ملل و قبل از سازمان ملل، جامعهی ملل هم كه بعد از جنگ برای به اصطلاح مسائل صلح تشكیل شده بود همیشه از اینها حمایت كردند؛ مگر در موارد معدودی. در همان سال 1948، جامعهی ملل قطعنامهای صادر نمود و فلسطین را بدون دلیل و بدون علّت تقسیم كرد. گفت پنجاه و هفت درصد از سرزمین فلسطین متعلّق به یهودیهاست؛ در حالی كه قبل از آن، در حدود پنج درصد زمینهای فلسطین متعلّق به اینها بود! آنها هم دولت تشكیل دادند و بعد هم قضایای گوناگون و حمله به روستاها و شهرها و خانهها و حمله به بیگناهان اتّفاق افتاد. البته دولتهای عرب هم كوتاهیهایی كردند. چند جنگ اتّفاق افتاد. در جنگ 1967، اسرائیلیها توانستند با كمك امریكا و دولتهای دیگر، مبالغی از زمینهای مصر و سوریّه و اردن را تصرّف كنند. بعد، در جنگ 1973 كه اینها شروع كردند، باز به كمك آن قدرتها توانستند نتیجهی جنگ را به نفع خودشان قرار دهند و زمینهای دیگری را تصرّف كنند. هدف اسرائیل، توسعه است. دولت صهیونیستی به سرزمین فلسطین فعلی هم قانع نیست. اوّل یك وجب جا میخواستند، بعد نصف زمین فلسطین را گرفتند، بعد همهی سرزمین فلسطین را گرفتند، بعد به كشورهای همسایهی فلسطین مثل اردن و سوریّه و مصر تجاوز كردند و زمینهای آنها را گرفتند. الآن هم هدف اساسی صهیونیزم، ایجاد اسرائیل بزرگ است. البته این روزها كمتر اسم میآورند؛ سعی میكنند كتمان كنند. بازهم به افكار عمومی دروغ میگویند. چرا؟ چون در این مرحلهای كه الآن هستیم، احتیاج دارند كه هدفهای توسعهطلبانهی خود را كتمان كنند! گرفتاریای كه امروز صهیونیستها دارند، این است كه به صلح احتیاج مبرم دارند. چرا؟ چون بعد از سال 1947 تا سال 1967 مبارزهای نبود و آن بیست سال در حال خوبی نگذشت. بعد هم كه مبارزات مسلّحانه شروع شد. این مبارزات مسلّحانه از بیرون سرزمین فلسطین بود؛ همین سازمان آزادیبخش و بقیهی گروهها، مركزشان در اردن یا در سوریّه یا در جاهای دیگر بود. گروههایی را میفرستادند و حملهای میكردند و ضربهای میزدند و عقب میكشیدند. در داخل سرزمین فلسطین، سازمان مبارزی شكل نگرفته بود. در داخل سرزمین، مردم مرعوب بودند و نمیتوانستند هیچ حركتی بكنند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی دو اتّفاق مهم افتاد. یكی اینكه نهضت فلسطین كه یك نهضت غیر دینی بود به یك نهضت اسلامی تبدیل شد و مقاومت اسلامی به وجود آمد و رنگ اسلامی گرفت. همان مبارزانی هم كه از بیرون مبارزه میكردند مثل كسانی كه از لبنان یا مناطق دیگر به اسرائیل حمله میكردند و به آنها ضربه میزدند با انگیزهی اسلامی، كه یك انگیزهی بسیار قوی است، وارد میدان شدند. ثانیاً «انتفاضه» به وجود آمد. «انتفاضه»، یعنی قیام و شورش در داخل سرزمین و وطن مغصوب. از این قیام میترسند؛ چون برایشان خیلی مهمّ است. البته سعی میكنند مطلب را آنچنان كه هست، منعكس نكنند؛ اما مبارزات مردم فلسطین در داخل سرزمین فلسطین، برای رژیم صهیونیستی شكننده و كوبنده است؛ ستون فقراتشان را میشكافد. چرا؟ بهخاطر اینكه اینها به یهودیانی كه از سراسر دنیا در این منطقه جمع كردهاند، وعده دادند كه در اینجا امنیت و راحتی و زندگی خوش هست و گفتند بیایید در اینجا آقایی كنید؛ اما حالا اینها طاقت برخورد با این نسل نوخاسته و صاحبان اصلی این سرزمین را كه امروز بیدار شدهاند، ندارند. اركان نظام صهیونیستی متزلزل است؛ لذا اینها الآن مجبورند كه با دولتهای منطقه هرطور هست، مسألهی صلح را تمام كنند، تا بتوانند به مسألهی داخلی خودشان برسند. این قضیهی بهاصطلاح صلح با سازمان آزادیبخش فلسطین و قضیهی عرفات هم دنبالهی همین است. آنها خواستند یك عنصر فلسطینی را داخل طرح سازش بیاورند؛ شاید بتوانند فلسطینیهای مبارز را در داخل سرزمینهای اشغالی ساكت كنند؛ اما نتوانستند. امروز با این خصوصیات، دیگر دولت غاصب صهیونیست جرأت نمیكند مسألهی اصلی خودش را كه توسعهی نیل تا فرات است مطرح كند. سرزمین موعود صهیونیستها، به گمان باطلشان، از رود نیل تا فرات ادامه دارد. هرچهاش را نگرفتند، باید بعد از این بگیرند؛ برنامهشان این است! الآن جرأت نمیكنند این را به زبان بیاورند.1378/10/10