اقتصاد دانشبنیان / شرکتهای دانشبنیان/ اقتصاد دانشبنیان / صنایع دانشبنیان
یکی از تجربههای خوب[مشارکت دادن مردم]، همین شرکتهای دانشبنیان است؛ این تجربهی خوبی است. البتّه فقط منحصر به این نباید باشد ــ که حالا عرض میکنم ــ امّا این یک تجربهی خوبی بود. [برای] شرکتهای دانشبنیان سازوکاری به وجود آمد که موجب شد افرادی که بااستعداد بودند، نخبه بودند، توانایی داشتند، انگیزه داشتند، بیایند و هزاران شرکت دانشبنیان را به وجود بیاورند، رشد تولید را بالا بردند، کمک کردند؛ این شرکتها خیلی تأثیر داشت و البتّه باید افزایش هم پیدا کند. خودِ این دانشبنیان کردنِ کارها یک برنامهریزی لازم دارد. کدام بخشها باید دانشبنیان بشوند؟ مثلاً حالا فرض کنید بخش نفت یا بخش کشاورزی باید دانشبنیان بشود؛ چهجوری؟ با چه برنامهای؟ چه کسانی میتوانند وارد این کار بشوند؟ این یک طرح و برنامه لازم دارد که [باید] به مردمی که توانایی دارند، علاقه دارند و میخواهند در این کار مشارکت کنند، اعلام بشود. ما از لحاظِ نیروی انسانیِ جوانِ تحصیلکرده ظرفیّت بالایی داریم؛ بحمدالله تا کنون، جوانِ آمادهی تحصیلکرده خیلی داریم؛ خیلیهایشان به کارهایی مشغول هستند که متناسب با رشتههای تحصیلیشان هم نیست، امّا مشغولند به خاطر اینکه کاری که متناسب با آن رشته باشد در اختیارشان قرار نگرفته.
اگر ما این طرّاحی را بتوانیم درست انجام بدهیم، این مشکل برطرف خواهد شد. نقشهی راهِ دانشبنیان کردنِ اقتصاد ملّی و برنامهی عملیّاتی کردن آن را مسئولین محترم در دولت باید تهیّه کنند، به مردم هم اطّلاع بدهند و زمینهی مشارکت آنها را فراهم کنند؛ همین طور که عرض کردم مشخّص بشود چه بخشهایی در اولویّت دانشبنیان شدن هستند و شیوههای دانشبنیان شدن آنها چیست؛ اینها را مشخّص کنند، به اطّلاع مردم برسانند. باید ساختارسازی بشود؛ [برای] اشتراک مردم به صورت شرکتهای دانشبنیان، باید یک ساختاری تولید بشود، به وجود بیاید و به مردم هم اعلام بشود.1402/01/15
لینک ثابت
یکی از موارد و یکی از چیزهایی که میتواند این فرصتهای شغلی را زنده کند، [توسعهی] همین شرکتهای دانشبنیان است که ما امسال گفتیم. خصوصیّت شرکتهای دانشبنیان این است که بیکاریِ دانشآموختگان را از بین میبرد. ما امروز در آمارهای بیکاری که نگاه میکنیم، درصد بیکاری دانشآموختگان دانشگاههای کشور از همهی قشرهای دیگر بیشتر است. خب این جوان زحمت کشیده، درس خوانده، دولت [هم] سرمایهگذاری کرده، پول داده، خرج کرده تا به اینجا رسیده، حالا بیرون بیاید بیکار! گاهی در این گزارشهای مردمی که برای من میآید، میبینم که مثلاً رفتند به یک مناسبتی، یک خانوادهای را سرکشی کردند ــ به مناسبت [تولّد یک] نوزاد یا به مناسبتهای گوناگون ــ پدر، دانشآموختهی فوقلیسانس فلان رشته است، چه کار میکند؟ مسافرکشی میکند؛ این بیکاری است دیگر. این در فلان رشته درس خوانده، باید بتواند از آن استفاده کند. شرکتهای دانشبنیان جواب این خلأ را میدهند که حالا بعضی خدشه میکنند که «شما میگویید شرکت دانشبنیان، وقتی دانشبنیان شد، اتّکاء به نیروی انسانیاش کم میشود»؛ نه، میتوان یک شکلی، یک رابطهای درست کرد که اشتغال را افزایش بدهد. لذا من باز هم تکرار میکنم، قبلاً هم گفتهام، باز هم عرض میکنم باید شرکتهای دانشبنیان توسعه پیدا کنند؛ البتّه دانشبنیان به معنای واقعی کلمه.1401/02/19
لینک ثابت
[موضوع] شعار امسال، در بحث دانشبنیانها؛ که حالا یکی از دوستان افزایش دانشبنیانها را مفید نمیدانستند. حالا چون تند صحبت میکردند آدم [حرفشان را] درست نمیفهمید؛ به نظرم مضر هم میدانستند افزایش [آنها را]؛ نه، روی این فکر کنید، روی این مسئلهی دانشبنیانها کار کنید. یکی از مواردی که شما میتوانید روی آن فکر کنید، کار کنید، با آن تماس پیدا کنید، همین مسئلهی شرکتهای دانشبنیان و بنگاههای دانشبنیان است، با آن عرض عریضی که دارد؛ که خب با دانشگاه هم طبعاً ارتباط نزدیکی دارد. چه کار میتوانید بکنید در مورد دانشبنیانها؟ حالا آن کسانی که میتوانند، مجموعههای دانشبنیان تشکیل میدهند؛ بحث من آن نیست، بحثِ من بحث دانشجویی است؛ دانشجوها میتوانند گفتمانسازی کنند؛ در مورد شرکتهای دانشبنیان گفتمانسازی بشود. وقتی یک موضوعی گفتمان شد در داخل کشور و به صورت یک موضوع متفاهَمِ عرفیِ عمومی درآمد، به طور طبیعی جریان پیدا میکند؛ گفتمانسازی این است.
یا از لحاظ فکری جریانسازی کنید؛ علیه مؤلّفههای مخلّ دانشبنیان جریانسازی کنید، مثلاً مثل خامفروشی، یعنی فروش مواد بدون ارزش افزوده ــ این جوری بگوییم ــ که الان در کشور ما متأسّفانه وجود دارد، خیلی هم رایج است؛ روی این مسئله جریانسازی کنید تا گفتمان مخالف با این، تولید بشود. یا واردات مصرفی، واردات غیر تولیدی؛ بخشی از واردات ما وارداتی است که باید انجام بگیرد، مورد نیاز است امّا بعضی واردات، واردات مصرفی است. بعضیها البتّه لازم است، یک مواردی ناگزیر باید انجام بگیرد، من در این زمینهها معتقد به نگاه کارشناسی هستم، هر چه کارشناس بگوید، امّا به طور کلّی واردات مصرفیای که مشابه داخلی دارد مضر است برای کشور، مخل است؛ از مؤلّفههای مخالف و بهاصطلاح متضادّ با تشکیل حرکت دانشبنیان در کشور است. یا مثلاً فرض کنید قاچاق. این هم یک کاری است که دانشجوها میتوانند انجام بدهند.1401/02/06
لینک ثابت
یک مسئله همان مسئلهی شعار سال است که گفتیم تولید با آن دو خصوصیّت: یکی خصوصیّت دانشپایه بودن، دانشبنیاد بودن؛ یکی هم خصوصیّت اشتغالآفرینی. یک اشکالی کردند به ما، گفتند این دو خصوصیّت با هم نمیسازد؛ درست میگویند؛ در یک مواردی همین جور است یعنی هر چه فنّاوری پیشرفتهتر بشود، نیاز به نیروی انسانی کمتر میشود؛ بعضیها پیغام دادند که «این چه جوری میشود؟» من برای این جواب دارم. بله، در یک مواردی این جوری است امّا در مورد ما این جور نیست؛ برای خاطر اینکه ما کارخانهها و شرکتهای تعطیل یا نیمهتعطیل در قسمتهای پاییندستی که بسیار هم زیاد است، خیلی داریم. بنابراین دانشبنیان شدنِ شرکتها متوجّه این شرکتها میتواند بشود؛ یعنی میتواند حتّی فرصتهای شغلی را چند برابر کند و افزایش بدهد؛ این [جور] است. بنابراین ما میتوانیم [اشتغالآفرینی هم داشته باشیم]. علاوهی بر این، خود فنّاوری جدید یک حالت گسترشیابی طبیعی دارد؛ یعنی هر چه انسان در مسائل فنّاوری پیشرفت کند، میدانها در مقابل او باز میشود؛ بنابراین اشتغالآفرینی قطعاً ضربهای نمیخورد و میتوان تولید دانشبنیان را مطمح نظر قرار داد، در عین حال مسئلهی اشتغالآفرین هم وجود داشته باشد.
یک نکتهی دیگری که در مورد تولید دانشبنیان و در پاسخ به این اشکال به ذهن انسان میرسد، این است که ما اگر چنانچه تولیدمان را دانشبنیان کردیم، در واقع نوعِ نیروی انسانی شاغل را ارتقاء میدهیم؛ یعنی چه کسی میآید در مجموعهی دانشبنیان کار میکند؟ جوان تحصیلکردهی ما. امروز بسیاری از جوانان تحصیلکردهی دانشگاهی ما که [جمعیّتشان] یک درصد خیلی بالایی است ــ حالا یک آماری دادهاند، بنده چون خودم دنبال نکردهام نمیتوانم آمار بدهم، امّا آمار بالایی است ــ در رشتههایی کار میکنند که با رشتهی تحصیلی آنها هیچ ارتباطی ندارد؛ این [جور] است دیگر؛ این یک اشکال بزرگی است؛ این در واقع یک نوع بیکاری است. زحمت کشیده، درس خوانده، دولت خرج کرده، عمری مصرف شده امّا از او استفاده نمیشود؛ این یک نوع بیکاری است. وقتی که ما توانستیم شرکتهای دانشبنیان را توسعه بدهیم، همهی این جوانها به کار جذب میشوند و کیفیّت نیروی انسانیِ دستگاههای کاری ما بالا خواهد رفت، ارتقاء پیدا خواهد کرد؛ نخبگان میآیند [کار] میکنند و دیگر نخبگان ما مجبور نیستند که به مشاغل خدماتیِ کمارزش رو بیاورند و توجّه کنند.
یک نکته در مورد این شرکتهای دانشبنیان و تولید دانشبنیان که بنده لازم است تذکّر بدهم، این است که ــ البتّه تذکّراتی قبلاً عرض شده لکن اینها را هم اضافهی بر آن عرض میکنم ــ برای شرکتهای دانشبنیان باید ضوابط کیفی تعیین بشود؛ این جور نباشد که فلان شرکتی که با فنّاوری چهل سال پیش دارد کار میکند، بیاید به عنوان شرکت دانشبنیان ثبت نام کند، مثلاً از بهرهمندیها و امکانات و تسهیلاتی که هست استفاده کند؛ این درست نیست. به معنای واقعی کلمه در [یک شرکت] دانشبنیان یک نوآوریای باید وجود داشته باشد که حالا بعضی از خصوصیّات دیگر را هم عرض خواهم کرد. یا فلان شرکت مونتاژی، مونتاژگران، که در واقع مونتاژ هم همان واردات بیرویّه است با یک شکل دیگری؛ این تولید نیست، این به اصطلاح آفرینندگی محصول نیست؛ این یک نوع واردات است، این بیاید به عنوان شرکت دانشبنیان مثلاً شناخته بشود! این جوری نیست. بنابراین احتیاج است به اینکه شاخصهای دقیقی، شاخصهای کیفیای ــ که فکر میکنم [این] کار مربوط به معاونت علمی است یا هر جایی که بالاخره متصدّی تأیید این شرکتها است ــ معیّن کنند و آنها را جدّی بگیرند.
یک نکتهی دیگر این است که ما برای اینکه ارزیابی کنیم تولید کشور دانشبنیان شد یا نشد، صرفاً تعداد شرکتهای دانشبنیان کافی نیست. حالا بنده در صحبت اوّل سال روی تعداد تکیه کردم، مثلاً گفتند فلان مقدار، ما گفتیم نه، بیش از این؛ گفتند سی درصد ممکن است افزایش پیدا کند؛ ما گفتیم نه، اقلّاً پنجاه درصد یا صد درصد افزایش پیدا کند. این، تعداد است؛ خب این یک شاخص است امّا این کافی نیست. بایستی شرکتهایی که به وجود میآیند یک خصوصیّاتی داشته باشند که این خصوصیّات حیاتی است، اساسی است، مهم است.
یکی از این خصوصیّات این است که در آن نوآوری باشد؛ یکی اینکه کاهش ارزبری وجود داشته باشد. ما الان در یک مواردی برای واردات یک محصول ارز زیادی مصرف میکنیم؛ اگر این شرکت دانشبنیان این را تولید کند یا به تولید نزدیک بکند، این یا کاهش ارزبری دارد یا بکلّی ارزبری را از بین میبرد؛ این یکی از معیارها است.
اشتغالآفرینی؛ یکی از شاخصها این است که شرکتها به معنای واقعی کلمه اشتغالآفرین باشند. قابلیّت صادرات داشته باشند؛ یعنی در مواجههی با محصولات جهانی و بینالمللی رقابتپذیر باشند. این قبیل شاخصها باید معیّن بشود و انشاءالله دنبال بشود.
یک نکتهی مهمّ دیگر این است که در توسعهی شرکتهای دانشبنیان، اولویّتهایی در نظر گرفته بشود. یکی از اولویّتها که خیلی مهم است، این است که این شرکتها در جهت حلّ مسئله باشند؛ ما مسائل اقتصادی مشخّصی در کشور داریم؛ این شرکتها متوجّه به حل مسئله باشند، گرهگشایی داشته باشند، بر طبق نیاز به وجود بیایند یعنی نیازسنجی بشود در مورد این شرکتها. یک بخشهایی هست که امنیّت اقتصادی متوقّف بر آنها است؛ مثلاً فرض کنید بخش کشاورزی که اتفاقاً بنده آن روز در صحبت اوّل سال گفتم که یکی از وابستهترین بخشهای ما به واردات و به خارج، بخش کشاورزی ما است. در حالی که بخش کشاورزی به امنیّت غذائی ما ارتباط پیدا میکند؛ [این] مسئلهی مهمّی است.
در شرکتهای دانشبنیان این جهت رعایت بشود که یا امنیّت اقتصادی کشور در گرو آنها است، یا ظرفیّت بالایی از نیروهای متخصّص و غیر شاغل را دارند که نیروهای متخصّص را جذب کنند، یا در بخشهایی که شرکتها موادّ خام صادر میکنند مثل بخش معدن؛ متأسّفانه در کشور ما در بخش معادن، ما مشکلات زیادی داریم؛ یکی از مشکلات همین خامفروشی است. حالا نفت که به جای خود؛ در مورد نفت که ما واقعاً هیچ ارزش افزودهای نداریم، در مورد گاز تا حدودی [وجود دارد]؛ در حالی که آن طوری که متخصّصین میگویند در بخش نفت میشود ارزش افزودهی زیادی تولید کرد و به وجود آورد، اگر چنانچه به بخشهای پاییندستی نفت توجّه بشود. گاز هم همین جور، در بخش معادن دیگر هم همین جور است؛ فلزات ما، سنگ، سنگهای ارزشمند در کشور، چقدر معدن گرانقیمت سنگ وجود دارد در کشور؛ اینها بدون اینکه یک ارزش افزودهای داشته باشد، بدون کار کردن روی آنها، اینها صادر میشود. این بخشها مهم است که ما شرکتهای دانشبنیان را به این بخشها متوجّه کنیم.
یک نکتهی دیگر در مورد این تولید دانشبنیان این است که ما واقعاً از شرکتهای دانشبنیان حمایت کنیم؛ بخشهای دولتی حمایت کنند. مهمترین مصرفکنندهی تولیدات در کشور دولت است. خب دولت میتواند از تولیدات دانشبنیان استفاده کند؛ یعنی این [مسئلهی] جلوگیری از واردات بیرویّه که ما مکرّر عرض کردهایم، یک مورد و مصداق تامّش اینجا است که از اینها، از این شرکتها، از تولیداتشان حمایت بشود.1401/01/23
لینک ثابت
حرف امروز من این است که برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی کشور، به طور قاطع باید به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت بکنیم؛ خلاصهی عرض امروز ما این است. «اقتصاد دانشبنیان» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فنّاوری پیشرفته نقشآفرینیِ فراوان و کاملی داشته باشد در همهی عرصههای تولید. «همهی عرصههای تولید» که عرض میکنیم، یعنی حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همهی کارهای تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم [باید] برخاستهی از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانشبنیان است که در همهی عرصههای اقتصاد دخالت داشته باشد. اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینهی اقتصاد کشور قرار دادیم و بنگاههای اقتصاد دانشبنیان را افزایش دادیم ــ که بعد عرض میکنم ــ منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشت: هزینهها را کاهش میدهد؛ یعنی اقتصاد دانشبنیان موجب کاهش هزینههای تولید میشود؛ بهرهوری را افزایش میدهد که امروز یکی از مشکلات ما کاهش بهرهوری است؛ کیفیّت محصول را افزایش میدهد، بهبود میبخشد و محصولات را رقابتپذیر میکند؛ یعنی در بازارهای جهانی، ما میتوانیم از این محصولات به عنوان محصولات رقابتپذیر استفاده کنیم، در داخل کشور هم همین جور؛ یعنی در داخل کشور هم، ولو ما در مورد واردات هم خیلی تعرفه نگذاریم و واردات سرازیر بشود، وقتی محصول داخلی کیفیّت بهتری داشت، قیمت ارزانتری داشت، مردم طبعاً به آن اقبال میکنند؛ یک چنین خصوصیّاتی در تولید دانشبنیان وجود دارد.
من اگر بخواهم از باب نمونه مثال بزنم، مسئلهی کشاورزی را مثال میزنم که متأسّفانه بخش کشاورزی از عرصهی دانشبنیان یک مقداری دورتر از بخشهای صنعت و خدمات و مانند اینها است. اگر ما در کشاورزی، شرکتهای دانشبنیان را افزایش بدهیم و دانش را در مسئلهی کشاورزی بهکارگیری کنیم، میتوانیم در امر اصلاح بذر ــ که خیلی در تولید محصول کشاورزی مهم است ــ در مورد آبیاری نوین، در مورد شیوههای جدید تولید، در مورد بهرهوری بهتر از آب و خاک ــ که آب و خاک دو محصول ارزشمندند که قبلاً هم اشاره کردیم ــ میتوانیم حدّاکثر استفاده را بکنیم، بهرهوریمان را افزایش بدهیم و اینها را اصلاح کنیم. وقتی که در کشاورزی توانستیم این پیشرفتها را به وجود بیاوریم و تحوّل جدّی ایجاد بکنیم، این موجب میشود که اوّلاً امنیّت غذائی کشور حاصل بشود و به دست بیاید، یعنی کشور از لحاظ مسائل غذائی هیچ وقت دچار مشکل نشود، هیچ نگرانیای وجود نداشته باشد؛ ثانیاً درآمد کشاورزان افزایش پیدا کند؛ خیلی خوب است که درآمد کشاورزان ما افزایش پیدا بکند و به کشاورزی دلگرم بشوند و ادامه بدهند، [که این] محصول فوقالعاده باارزشی است؛ همچنین معضل کمبود آب را میشود حل کرد. در کشور ما آنچه معروف است و آنچه به طور معمول گفته میشود ــ که بنده البتّه نظراتی در این زمینه دارم ــ این است که ما دچار کمبود آب هستیم؛ خب اگر کشاورزی ما دانشبنیان شد، مشکل کمبود آب هم حل خواهد شد. مثلاً در باب کشاورزی این را من به عنوان نمونه ذکر کردم.
در همهی بخشهای دیگر هم ــ چه بخشهای مربوط به تولید، چه بخشهای مربوط به خدمات ــ همین برکات وجود دارد؛ یعنی حجم محصول افزایش پیدا میکند، کیفیّت بالا میرود، قیمت تمامشده کاهش پیدا میکند؛ در واقع دانشبنیان کردن تولید، بهرهوری فعّالیّتهای اقتصادی را ارتقاء میدهد؛ این امر مهمّی است، یک نقطهی حسّاس و اساسیای است. همان طور که قبلًا اشاره شد، یکی از مشکلات کشور کاهش بهرهوری است؛ یعنی به تناسب آن مقداری که هزینه مصرف میکنیم، از این هزینهمان بهرهبرداری نمیکنیم؛ در بخشهای مختلف همین جور است؛ بهرهوری در کشور کم است. من به مردم عزیزمان راجع به شدّت [مصرف] انرژی در همین سخنرانی اوّل سال، چند سال قبل در مشهد عرض کردم که آن مقداری که ما برق مصرف میکنیم، به اندازهی متناسب با این مصرف استفاده نمیکنیم؛ در دنیا به طور متوسّط از ما جلو هستند؛ ما در زمینهی بهرهوری عقبیم. و در موضوعات دیگر هم همین جور است. اگر چنانچه ما به سمت دانشبنیان حرکت کردیم، این معضل مهمّ اقتصادی حل خواهد شد.1401/01/01
لینک ثابت
ما شرکت دانشبنیان داریم لکن باید افزایش پیدا کند. مطلب دوّم هم راجع به این است که این کار را میتوانیم بکنیم. ما در حال حاضر قدری کمتر از ۷۰۰۰ شرکت دانشبنیان داریم. تقریباً حدود ۶۶۰۰ یا ۶۷۰۰ شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد که از اینها نزدیک به ۴۵۰۰ [مورد]شان شرکتهای تولیدیاند؛ بقیّه خدماتی و از این قبیل هستند. این تعداد حدود ۳۰۰ هزار اشتغال مستقیم ایجاد میکند، که خب نسبتاً رقم قابل توجّهی است. البتّه آن کسانی که بنده سؤال کردم از آنها و پاسخ دادند، گفتند بیش از ۳۰۰ هزار است؛ حدس میزنند مثلاً ۳۲۰ هزار اشتغال مستقیم در این سال ۱۴۰۰ که گذشت ایجاد کرده؛ اشتغال غیر مستقیم خیلی بیشتر از اینها است. من پرسیدم که در ۱۴۰۱ چقدر میشود این مقدار را افزایش داد و تعداد این شرکتها را بیشتر کرد؟ به من گفتند حدّاکثر سی درصد. بنده قانع نیستم؛ من معتقدم سی درصد آن رقمی نیست که برای کشور مطلوب باشد و مورد نیاز کشور باشد و به نیازهای کشور جواب بدهد. توقّع من از مسئولین این است که صد درصد افزایش پیدا کند، یعنی شرکتها دو برابر بشود. بنابراین ۳۰۰ هزار اشتغال مستقیم تبدیل خواهد شد به ۶۰۰ هزار اشتغال مستقیم در سال ۱۴۰۱.
البتّه این [کار] موجب این نشود که ما یک شرکتی درست کنیم و اسمش را بگذاریم دانشبنیان، در حالی که دانشبنیان نباشد؛ نه، حقیقتاً شرکتهای دانشبنیان [درست شود]؛ باید همّت کنند مسئولین ما و این کار را انجام بدهند؛ بخصوص در بخشهایی که عقبترند، مثل همین بخش کشاورزی که عرض کردیم. شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی، چهار درصدِ همهی شرکتهای دانشبنیان ما است. چهار درصد از این شرکتها مربوط به بخش کشاورزی است که بخش کشاورزی این همه هم حائز اهمّیّت است، که من اشاره کردم. مسئلهی کشاورزی مهم است، مسئلهی دامداری بسیار مهم است و کشور در محصولات پایهی غذائی بایستی به امنیّت کامل و به خودکفائی لازم حتماً دست پیدا کند. ما بایستی در مورد گندم، در مورد خوراک دام ــ ذرّت، جو، امثال اینها ــ و موادّ اصلی تولید روغن به خودکفائی برسیم. باید در ذرّت، در جو، در بقیّهی چیزهایی که کالاهای اساسی نامیده میشود، حتماً به خودکفائی برسیم؛ و میتوان این کار را کرد. کشور بزرگ است، زمینههای زیادی هست، ما دشتهای حاصلخیز زیادی داریم. در بخشهای مختلف کشور دشتهای حاصلخیز داریم، اگر روی اینها کار کنیم، که بنده در چند سال قبل از این در مورد خوزستان یک اقدامی را تشویق کردم، تحریص کردم، که در مورد خوزستان و مقداری در ایلام انجام گرفت، مقداری در سیستان انجام گرفت. البتّه آن مقداری که خواسته بودیم و قول داده شده بود، نشد امّا خب یک مقداری خوب بود. میتوان این را توسعه داد، میتوان این کار را انجام داد؛ ما دشتهای حاصلخیز خوبی داریم، این دشتها را باید صرف کنیم برای [تأمین] کالاهای اساسی.1401/01/01
لینک ثابت
اشتغالآفرینی با همین شرکتهای دانشبنیان به دست خواهد آمد؛ یعنی اگر ما به معنای واقعی کلمه بتوانیم این شرکتها را تولید کنیم و به وجود بیاوریم که در این زمینه دچار خطاهایی که گاهی در گذشته شدهاند نشویم، اشتغال هم زیاد خواهد شد. گفتم خطاهای گذشته؛ ما در دولتهای مختلف طرحهایی با نامهای گوناگون داشتیم که تسهیلات بانکی را در اختیار افراد بگذاریم برای اینکه تولید بالا برود؛ تقریباً همهی این طرحها ناموفّق بود؛ همهی این طرحها ناموفّق بود. پولپاشی کردن و بیملاحظه اقدام کردن به جایی نخواهد رسید؛ باید [این] کار خیلی با دقّت و مطالعه و درست انجام بگیرد و فعّالیّت شرکتهای دانشبنیان به صورت زنجیرهای شکل پیدا بکند. البتّه این را هم من در ذهن داشتهام که بعضی از تصمیمهای اخیری که گرفته شده در مراکز تصمیمگیری ممکن است به برخی از شرکتهای کوچک و متوسّط کشور ضربه بزند؛ نباید دولت اجازه بدهد و بانکها اجازه بدهند که این ضربه وارد بشود.1401/01/01
لینک ثابت
چرا امروز جنگ نرم علیه ما این قدر سخت است؟ علّت، این است که ما قوی شدهایم؛ ما قوی شدهایم. امروز جبههی حق از لحاظ زیرساختها، از لحاظ امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبههی حق آسان نیست، کار دشواری است؛ لذاست که به جنگ نرم متوسّل میشوند و همهی تلاش خودشان را میکنند که ذهنیّات را خراب کنند؛ این به خاطر قدرت و قوّت ما است. البتّه گفتیم خواص آماجند لکن در بین خواص عدّهی زیادی، مجموعههای عظیمی از خواص بحمدالله امروز هستند ــ از پروردگانِ حوزه و دانشگاه، بخصوص جوانها ــ که اینها هم بابصیرتند، هم پُرانگیزه هستند و میتوانند به معنای واقعی کلمه یک ستونی باشند، یک استوانهی مستحکمی باشند. البتّه دشمن هم بشدّت در حال تلاش است، بشدّت در حال اثرگذاری و نفوذ است.1400/12/29
لینک ثابت
این دو وسیله در اختیار دشمن است برای جدا کردن مردم از نظام؛ برای دستکاری کردن فکر مردم و اندیشهی مردم، دشمن این دو راه را در پیش گرفته: فشار اقتصادی -که یکی از طرقش همین تحریم و مانند اینها است- یکی هم لجنپراکنی و دروغپردازیهای رسانهای؛ یعنی دشمنیِ اقتصادی، دشمنیِ رسانهای. جوانها در مقابل اینها باید بِایستند؛ ملّت ایران باید در مقابل این دو حرکت بِایستد. فشار اقتصادی را با تلاش درونی، تلاش داخلی و با خنثی کردن تحریمها و البتّه تلاش دیپلماسی -همان طور که مشغولند برادران خوب ما- [باید خنثی کرد]؛ برادران انقلابی ما در زمینهی از بین بردن تحریمها و مجاب کردن طرف مقابل هم مشغول کارند که این هم خوب است، لکن کار عمده خنثی کردن تحریمها است از طریق ایجاد حرکت تولید داخلی و تحرّک اقتصادی داخلی. این دانشبنیانها خیلی مهمّند و حقیقتاً این حرکت اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیانی که تولید شدهاند، حرکت مهمّی است؛ باید این را توسعه بدهند و گسترش بدهند. این از طرفی، و خنثی کردن حرکت رسانهای دشمن و لجنپراکنیهای دشمن [از طرف دیگر].1400/11/28
لینک ثابت
در باب بهبود فضای کسب و کار، حذف مقرّرات غیر ضرور و مزاحم، آسانسازی دریافت مجوّز -مجوّزهای اشتغال- ایجاد پنجرهی واحد برای اخذ مجوّز -که حالا یک مقداری، تا یک حدودی اینها انجام گرفته لکن آن جور که باید و شاید انجام نشده- یا ثبات قوانین، قابل پیشبینی کردن اقتصاد -جوری بشود که فعّال اقتصادی بتواند محاسبه کند، بتواند پیشبینی کند- امنیّت سرمایهگذاری، تأکید بر سیاستهای تشویقی برای فعّالیّتهای مولّد، تأکید مکرّر بر دانشبنیان کردن زنجیرهی تولید در کشور، مبارزه با فساد، حمایت از صنایع داخلی، جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم، جدّی بگیرید این قضیّه را؛ جدّی بگیرید؛ مبارزهی با قاچاق باید کاملاً قاطع و بیرحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس واردشده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خُردکننده، خُردش کنید! وَالّا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل. ایجاد بازارهای بینالمللی جدید برای تولیدات خودمان، و بحث کسر بودجه، انضباط مالی دولت؛ این حرفهایی که همیشه تکرار کردهایم. خب برخی از این توصیهها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجّه قرار نگرفته. بحث [کاهش] مقرّرات و مانند اینها واقعاً مورد توجّه قرار نگرفته.1400/11/10
لینک ثابت
اینجا کشت گلخانهای را گفتند، تصویرهایی هم که نشان دادند، تصویرهای جالب توجّهی بود؛ مطالبی که گفته شد مطالب خوبی بود. البتّه این کشتهای گلخانهای و مانند اینها مهم هم هست، لکن با کشت گلخانهای کشور را نمیشود اداره کرد. ما خاک داریم، زمین داریم، آب داریم؛ بایستی نوع مصرف بهینه را پیدا کرد. از نابود شدن خاک باید جلوگیری کرد؛ از هدر رفتن آب باید جلوگیری کرد؛ آب هدر میرود. من میشناسم افرادی را که در همین زمینهی استفادهی از آب و خاک طرحهایی دارند که حدّاقلّش این است که قابل آزمودن است؛ باید به اینها گوش کرد؛ باید از اینها همکاری خواست تا ما بتوانیم کشاورزی کشور را رونق بدهیم؛ دانشبنیان کنیم کشاورزی را.1400/11/10
لینک ثابت
ما در این چند سال به صنایع دانشبنیان تکیه کردیم؛ بارها و بارها تکرار شده، گفته شده، حمایت شده؛ خب خوب هم بوده، یعنی چند هزار صنعت دانشبنیان و بنگاه دانشبنیان به وجود آمده، و تلاشهای خوبی در این زمینه انجام گرفته، واحدهای کوچک و متوسّط ایجاد شده؛ آنچه مورد غفلت قرار گرفته این است که ما صنایع بزرگ خودمان را دانشبنیان کنیم. صنعت نفت [باید] دانشبنیان بشود. ما در زمینهی صنعت نفت دچار عقبماندگی فنّاوری هستیم. برخی از کشورهای منطقه از لحاظ نوع استخراج نفت و فنّاوریای که در این جور جاها به کار میرود از ما خیلی جلوترند؛ ما در این زمینه عقبماندگی داریم.
خب این عقبماندگی را چه کسی باید جبران کند؟ از چه کسی کمک بگیریم؟ حتماً باید یک شرکت خارجی بیاید برای ما فنّاوری بیاورد؟ نه، من [به این] عقیده ندارم. خب میبینید شرکتهای خارجی چه جوری عمل میکنند؛ نمیآیند یا میآیند [ولی] امانتدارانه عمل نمیکنند، یا میآیند [امّا] به یک بهانهای وسط کار رها میکنند، یا میآیند [ولی] سوءاستفاده میکنند. من البتّه با آمدن شرکت خارجی به طور کلّی مخالف نیستم لکن بایستی انتخاب کنیم. عقیدهی من این است که مجموعههای کارآمد داخلی میتوانند این کار را برای ما انجام بدهند؛ عقیدهی من این است. به نظر من اگر حالا مثلاً [مسئولین] صنعت نفت از جوانها درخواست کنند و نظرات آنها را بگیرند و کمکهایی را که لازم دارند، منعکس کنند به جوانهای دانشآموخته و دانشمند و خوشاستعداد و علاقهمند ما، قطعاً [اینها] میتوانند مشکلات زیادی را برطرف کنند. نمونههای معدودی از آن را ما از نزدیک مشاهده کردهایم؛ مثلاً یک جمع جوان آمدند پیش من گفتند ما فلان کارها را در زمینهی نفت میتوانیم انجام بدهیم؛ ما اینها را متّصل کردیم به وزارت نفت -مال یکی دو سال قبل است؛ قبل از کرونا- و کارهای مهمّی را انجام دادند و مسئولین آن روز وزارت نفت تشکّر کردند، گفتند اینها کارهای بزرگی را برای ما توانستند انجام بدهند. نباید گمان کنیم که ارتقاء فنّاوری در صنایع گوناگون ما، از قبیل مثلاً فرض کنید همین صنعت نفت و غیره، فقط به وسیلهی کمپانیهای خارجی باید انجام بگیرد؛ نه، از جوانهای دانشمند کار بخواهید، آنها را به حمایت خودتان دلگرم کنید، خواهید دید که از آنها کار برمیآید، برای شما بهترین فراوردهها را فراهم میکنند؛ به نظر من این جور است.1400/11/10
لینک ثابت
حالا بعضی از آمریکاییها روی همان قرارداد برجام هم حرف دارند. شنیدم بعضی از آمریکاییها میگویند که امروز شرایط سال ۹۴ و ۹۵ که برجام امضا شد فرق کرده، تغییر کرده، پس باید برجام هم تغییر پیدا کند؛ بنده قبول دارم، بله، امروز شرایط نسبت به سال ۹۴ و ۹۵ تغییر کرده منتها به نفع آمریکا تغییر نکرده، به نفع ما کرده؛ شرایط تغییر کرده به نفع ایران نه به نفع شما! ایران از ۹۴ تا امروز خیلی قویتر شده، توانسته به خودش متّکی باشد و اعتماد به نفْس پیدا کرده؛ شما از ۹۴ تا حالا بیآبرو شدهاید! یک دولتی سر کار آمد در آمریکا که با حرفش، با عملش، با رفتارش و بعد هم با کنارهگیریاش کشور شما را مفتضح کرد. مشکلات اقتصادی، تمام مجموعهی کشور شما را فرا گرفته؛ یعنی این جور نیست [که به نفع شما باشد]. بله شرایط عوض شده، [امّا] به ضرر شما؛ اگر چنانچه بنا است برجام تغییر پیدا کند، باید به نفع ایران تغییر پیدا کند نه اینها. ما بحمدالله تحریمها را بیاثر کردیم؛ با شرکتهای دانشبنیان فراوان، حرکت عظیم جوانان، ابتکارهای گوناگون در این زمینه؛ انشاءالله همین راه را هم ادامه خواهیم داد، امّا شما روزبهروز گرفتارتر شُدید؛ تا امروز هم گرفتارید؛ معلوم نیست سرنوشت این رئیسجمهور هم چه جوری خواهد شد.1400/01/01
لینک ثابت
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
...
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فنّاوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.1397/11/22
لینک ثابت
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.1397/11/22
لینک ثابت
یک وقت مغزهای فعّال و متفکّری وجود ندارند در کشور، انسان یکجور برای مسائل کشور برنامهریزی میکند؛ [امّا] یک وقت نه، هزاران نیروی جوان، با نشاط، نخبه، دارای افکار بلند و البتّه یقیناً در بین اینها تعدادی هم دارای قدرت مدیریّت هستند -چون فکر بلند همیشه ملازم نیست با قدرت مدیریّت- و با توجّه به اینها انسان میخواهد برای کشور برنامهریزی کند. پس نگاه به نخبگان، در این جهت هم مورد اهتمام قرار میگیرد و نکتهی اساسیای است؛ تأثیر [نخبگان] در برنامهریزی برای مسائل کشور. حتّی مثلاً فرض بفرمایید تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد مستقل، اقتصاد دانشپایه، اقتصاد مقاومتی. اگر ما عناصر نخبه و فعّال و دلسوز و بانشاط نداشته باشیم، اقدام نمیکنیم برای اینکه اقتصادمان را تغییر بدهیم؛ [امّا] وقتی آدمهای حسابی، پابهکار، علاقهمند، در اختیار نظامِ تصمیمگیری کشور هست، طبعاً اقدام میکند دیگر.1397/07/25
لینک ثابت