صاحب جواهر / فقه جواهری/ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام/علمای شیعه / نجفی، محمد حسن
تعبیرات مرحوم صاحبِ جواهر راجع به ولایت فقیه نشان میدهد که از نظر او این قضیه جزو واضحات است؛ البته نه در باب ولایت بر صغار، بلکه در باب جهاد و ابواب مهمّ دیگر که نشان میدهد ایشان دایرهی ولایت را با همان توسعه میبیند و این مسأله را جزو واضحات فقه اسلامی میداند.1378/11/04
لینک ثابت
مقاطع تکامل فقاهت شیعه در طول تاریخ
فقاهت، در دورههاى متعدّدى تکامل پیدا کرده است. انسان، همینطور که به تاریخ فقاهت نگاه مىکند، مقاطعى را مىیابد. البته نظرات، مختلف است. من تصوّرم این است که زمانِ «شیخ»، یک مقطع است و زمان «علاّمه»، مقطع دیگرى است. «علّامه» مىگوییم، «محقّق» نمىگوییم؛ در حالى که قاعدتاً اینها یکى هستند؛ براى اینکه بحث استدلالى در بساط «علاّمه» زیادتر است و انسان بیشتر مىتواند بفهمد که با مسأله چگونه برخورد مىکرده است؛ ولى در مورد «محقّق» به این روشنى نمىشود فهمید.
بعد، یک دورهى تقریباً 250 ساله مىگذرد. زمان «محقّق کرکى» باز یک مقطع دیگر است و به طور واضح انسان مىفهمد که کیفیت استنباط «محقّق کرکى» با کیفیت استنباط «علاّمه» فرق دارد. همان فقاهت است؛ ولى کامل شده است. بعد به مقطع بعدى مىرسد که مقطع تلامذهى «وحید بهبهانى» است که آن، شکوفایى فقاهت اصولى است. صاحبِ«ریاض» و صاحبِ «قوانین» و «شیخ جعفر» و «سید بحرالعلوم» و ... در این مقطع هستند. بعد به زمان «شیخ انصارى» و صاحبِ «جواهر» مىرسد که البته این مقطع و تحول در شیوهى فقاهت، در کار «شیخ» نسبت به کار صاحب «جواهر»، بیشتر آشکار است. هر چند کار صاحب «جواهر» هم کار نو و جدیدى است؛ اما بعد از «شیخ انصارى» - به گمان قاصر این حقیر - اگر بخواهیم از مقطعى اسم بیاوریم و بگوییم که تحّولى در فقاهت انجام شده است، آن مقطع، مقطعِ مرحوم «آیةاللَّه بروجردى» است که یک مقطع و باب جدیدى است که آن بزرگوار در کار فقاهت باز کرد.1374/09/13
لینک ثابت
فقهای بزرگی از قبیل صاحب «جواهر» - که ما به تعبیر امام رضواناللَّهتعالیعلیه، فقهمان را «فقه جواهری» گفتیم - خصوصیت عمدهاش این بود که اهل تحوّل در اندیشههایِ رایجِ فقهیِ زمانِ خود بود. اعتنا به شهرت و اجماع و اینها، از خصوصیات افرادِ خیلی معتنی است. بعضی از فقها، چندان به شهرت و اجماعاتِ منقوله، اهتمامی ندارند. مرحوم صاحب «جواهر»، در مسائل مختلف، به شهرت و اجماع تکیه میکند. درعینحال، این مرد، دارایِ افکارِ نو و جدید است. ایشان فتاوایی دارد - یا آنجاها هم که به فتوا نرسیده، حرفهای نزدیک به فتوا دارد - که شاید قبل از ایشان، احدی از فقها نگفته است، یا لااقل معروف نیست. یکی همین مسألهی «جهاد ابتدایی در زمان غیبت» است، که مشهور و معروف بین فقهایِ متأخّر این است که «مشروع نیست.» اما ایشان طوری بحث میکند که نتیجه این میشود که «مشروع است.» خوب؛ این نوآوری است. در مسائل گوناگون، مرحوم صاحب «جواهر» همینطور است. فقیهی میتواند الگو، برجسته و بزرگ باشد، که دارای چنین روحی باشد.1373/06/20
لینک ثابت
فقه اسلام و در میان فقه اسلام، فقه شیعه، از لحاظ پیشرفتها و دقتهای عالمانه برای کسانی که اهل فن و فهمند، موضوع شگفتآوری است. شوخی نیست که انسانی مثل صاحب جواهر بنشیند، یک دوره فقه را از اول تا به آخر، با آن همه دقت و تحقیق، به تنهایی بنویسد و یک دایرةالمعارف را به تنهایی در حقوق اسلامی پدیدآورد! این، به معجزه اشبه است.1371/11/25
لینک ثابت
تدوین دايرةالمعارف حقوق اسلامی توسط صاحب جواهر
فقه اسلام و در میان فقه اسلام، فقه شیعه، از لحاظ پیشرفتها و دقتهای عالمانه برای كسانی كه اهل فن و فهمند، موضوع شگفتآوری است. شوخی نیست كه انسانی مثل صاحب جواهر بنشیند، یك دوره فقه را از اول تا به آخر، با آن همه دقت و تحقیق، به تنهایی بنویسد و یك دایرةالمعارف را به تنهایی در حقوق اسلامی پدید آورد! این، به معجزه اشبه است. همینطور است شیخ انصاری. همینطور است صاحب ریاض. همینطورند بقیهی علمای بزرگ، از متقدمین و متأخرین. شیخ مفید دویست تألیف دارد. علامهی حلی نزدیك به سیصد تألیف دارد. خواجه نصیرطوسی یكطور دیگر. شیخ طوسی یكطور دیگر. اینها، برای كسانی كه اهل فنند، خیلی حرف و معنی دارد.1371/11/25
لینک ثابت
فقه جواهری؛ فقه سنتی رایج با روش فقاهت
صاحب جواهر، مظهر یک فقیه مقید به مقررات فقاهت و قواعد اصولی و فقهی است. او یک ملای اصولیِ مقید و دقیق و منظم بود که از موازین رایج فقهی بین اصولیین، هیچ تخطی نکرد و در بررسی هر مسأله، شهرت و اجماع و ظواهر ادله و اصول و هرچه را که جزو ابزارهای معمولی کار فقاهت شمرده میشود، در اختیار گرفت و آنها را با همان دقتِ یک فقیه اصولی به کار میبست. بنابراین، فقه جواهری، یعنی همان فقه سنتی رایج با متد فقاهت. این روش و متد، همان کیفیت رسیدگی یک مسأله در فقه است.1368/04/20
لینک ثابت
مبنای اول، فقه سنتی و جواهری است، که تعبیر امام بزرگوارمان بود. صاحب جواهر، مظهر یک فقیه مقید به مقررات فقاهت و قواعد اصولی و فقهی است. او یک ملای اصولیِ مقید و دقیق و منظم بود که از موازین رایج فقهی بین اصولیین، هیچ تخطی نکرد و در بررسی هر مسأله، شهرت و اجماع و ظواهر ادله و اصول و هرچه را که جزو ابزارهای معمولی کار فقاهت شمرده میشود، در اختیار گرفت و آنها را با همان دقتِ یک فقیه اصولی به کار میبست. بنابراین، فقه جواهری، یعنی همان فقه سنتی رایج با متد فقاهت. این روش و متد، همان کیفیت رسیدگی یک مسأله در فقه است..1368/04/20
لینک ثابت