باز نوبت آقایان شد و حسین جنتی از ورامین:
چترها در شرشر دلگیر باران میرود بالا
فکر من آرام از طول خیابان میرود بالا
جنتی شعرش را خواند و رسید به این بیت که:
جوجههای اعتقادم را کجا پنهان کنم وقتی
شک شبیه گربه از دیوار ایمان میرود بالا
رهبر وسط شعر گفت: آفرین آفرین... ولی خوب باید پنهان کنید حسابی، مواظب جوجهها باش.
جنتی گفت: یکی باید گربه را بکُشد.
رهبر جواب داد: در مورد آن حرفی نیست ولی شما مواظب آنها باش.
شعر جنتی که تمام شد هم رهبر باز تشویقش کرد: خوب بود مضمون، خیلی خوب بود، زبان هم خوب بود ردیف سختی انتخاب کرده بودید.1389/06/05
لینک ثابت