مرتضی امیری اسفندقه / شاعر
«زمانی» بعد از تمام شدن حرف رهبر گفت وقت شعر خوانی تمام شده است ولی اگر اجازه باشد محمود کریمی شعرش را بخواند. رهبر نگاهی به کریمی کرد و گفت: بله بخوانند. بعد به امیری اسفندقه که کنار کریمی نشسته بود هم اشاره کرد و ادامه داد: آقای امیری اسفندقه هم کنار ایشان نشستند؛ ایشان هم بخوانند.....
بعد از او هم امیری اسفندقه ابیاتی درباره حضرت زینب خواند:
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آنجا برادری کردی1390/03/25
لینک ثابت
شعر دوران انقلاب - یعنی این دوران سی ساله - دارد آزمایش خوبی از خودش نشان میدهد؛ شعرای خوب ما هیچ تنزل و توقف ندارند؛ انسان این را حس میکند. قبلها و در دورههای قبل از انقلاب شعرائی را دیدیم - شعرای بعضاً معروف - که در یک برههای از عمرشان، یک اوجی گرفتند، اما بعد نزول کردند یا متوقف شدند یا سقوط کردند؛ بعدها که نگاه میکردیم، میدیدم شعرهای بعدیشان اصلاً هیچ لطفی ندارد. من نگاه میکنم، میبینم تا الان در بین شعرای ما این جوری نبوده. حالا مثلاً فرض کنید در همین جلسه، آقای فرید، آقای امیری و آقای میرشکاک - این دوستانی که از پیش خوب شعر میگفتند،…. یعنی توقف نکردند، به طریق اولی تنزل هم نکردند؛ این مهم است.1388/06/14
لینک ثابت