newspart/index2
امنیت روانی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
امنیت روانی

حاکمیّت اخلاق در مباحثات صحن عمومی مجلس [مهم] است. عزیزان من! مجلس باید مرکز انتشار و صدور آرامش و طمأنینه به سطح افکار عمومی کشور باشد؛ باید شما از مجلس امواج مثبت صادر کنید برای مردم؛ مجلس نباید منشأ تشنّج در افکار عمومی مردم بشود؛ یا سیاه‌نمایی کردن، منفی‌بافی کردن، که گاهی اوقات در بعضی از مجالس، از ناحیه‌ی بعضی از نمایندگان دیده شد؛ البتّه اغلب نمایندگان همیشه پایبند به این مبانی مهم و معتبر بوده‌اند؛ واقعاً ما این را بدون تعارف عرض میکنیم، واقعیّت این است؛ امّا در مواردی هم خلاف این مشاهده شد. حضور نمایندگان، نه فقط در مجلس [بلکه] در مجامع عمومی ــ خیلی از شماها در مجامع عمومی، در نمازجمعه‌ها، در شهرهای مختلف پیش از خطبه‌ها حضور پیدا میکنید ــ یا در فضای مجازی که امروز حاکم بر خیلی از فعّالیّتهای همه است، باید آرامش‌بخش باشد؛ اختلاف‌برانگیز نباید باشد. هر جا شما سخنی میگویید، حرفی میزنید، نظری میدهید، مخاطب شما دلگرم بشود به اینکه شما طرف‌دار اتّحاد و اتّفاق و همدستی و همدلی نیروها هستید؛ خلاف این را نبایستی پیام بدهید. این حفظ امنیّت روانی مردم است و این مطلب مهمّی است.1403/04/31
لینک ثابت
امنیت روانی

به قانون اساسی که شما مراجعه میکنید، می‌بینید که وظیفه‌ی قوّه‌ی قضائیّه فقط محکمه‌داری در دادسراها یا در دادگاه‌ها نیست که دادرسی دعاوی و اختلافات و مانند این چیزها باشد؛ فقط این نیست؛ وظایف مهمّ دیگری در قانون اساسی بر عهده‌ی قوّه‌ی قضائیّه گذاشته شده. مثلاً یکی از آنها احیای حقوق عامّه است؛ حقوق عامّه خیلی چیز مهمّی است. شناسایی حقوق عامّه خودش یک مسئله است؛ احقاقش [هم] یک مسئله‌ای است که خیلی هم سخت است. حالا مثلاً اگر من بخواهم مثال بزنم، یکی از حقوق عامّه، امنیّت روانی جامعه است. اینکه یک عدّه‌ای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّه‌ی قضائیّه باید وارد بشود. البتّه اطّلاع دارم که در بعضی اوقات و در بعضی از موارد دادستانی‌ها وارد شده‌اند و کارهایی هم انجام داده‌اند، لکن باید با برنامه‌ریزی و با انضباط این کار انجام بگیرد، این کار باید با قاعده انجام بگیرد؛ این جایش خالی است و بایستی مثلاً این کارها را انجام بدهد.1402/04/06
لینک ثابت
امنیت روانی

یکی از حقوق عامّه [امنیت روانی] است؛ یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی ‌چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند ‌که این کارها را میکردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هر چند وقت یا چند روز یک بار، گاهی چند ساعت یک بار یک ‌شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند، ذهن ‌مردم را خراب میکند. یک دروغی را مطرح میکند، شایع میکند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. یکی از وظایف قوّه‌ی ‌قضائیّه برخورد با این مسئله است. البتّه اینجا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اوّلاً میشود از همین قوانین موجود ‌استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیّه کنید؛ اینها چیزهای مهمّی است. این هم یک مسئله. ‌البتّه گاهی اوقات هم منبع برخی از همین اخبار خود قوّه‌ی قضائیّه است. یعنی گاهی اوقات یک نفری از قوّه‌ی قضائیّه یک ‌گوشه‌ای یک چیزی راجع به یک کسی، راجع به یک مجموعه‌ای ذکر میکند که خود این، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد‌.‌1401/04/07
لینک ثابت
امنیت روانی

اهمیت هر انسانی به‌قدر آن مسئولیّتی است که بر دوش میگیرد و این انسان یا این مجموعه یا این سازمان به همان اندازه اهمیت پیدا میکند. مأموریّتی که شما آن را بر عهده گرفته‌اید، استقرار امنیت در کشور است. امنیت خیلی مهم است؛ آنجایی که امنیت نیست، مردم قدر امنیت را میفهمند؛ آنجایی که مرد از خانه خارج میشود، زن از خانه خارج میشود، جوان و فرزند از خانه خارج میشوند بدون اینکه خاطرجمع باشند که دوباره به خانه بر خواهند گشت؛ خیابان ناامن است، کوچه ناامن است، بیابان ناامن است، حوادث در انتظار شهروندان است؛ آنجایی که انسانها در داخل خانه‌ی خودشان احساس ناامنی میکنند، اینجا است که انسان میفهمد امنیت چقدر مهم است. ایجاد این امنیت، استقرار این امنیت، عمومیّت بخشیدن به این امنیت، کار شما است. مهم‌ترین سازمانی و مجموعه‌ای که این وظیفه‌ی مهم را بر دوش گرفته است، نیروی انتظامی است و این خیلی کار مهمّی است. بنابراین سازمان با نگاه به این مأموریّت اهمیت پیدا میکند.

خب، امنیت هم یک امر تبلیغاتی و زبانی نیست که انسان بگوید آقا، ما امنیت ایجاد کردیم. شما اگر صدبار در اطّلاعیّه‌ها، اعلامیّه‌ها و گفتارها بگویید که بله، ما این خیابان را امن کردیم، بعد شب که مردم در این خیابان رفت‌وآمد میکنند، با عوارض ناامنی مواجه بشوند، خب آن گفته‌ها اثری نمیکند: «دوصد گفته چون نیم کردار نیست»؛ مردم باید احساس امنیت بکنند. احساس امنیت هم متوقّف است بر وجود واقعی امنیت؛ امنیت باید واقعاً وجود داشته باشد. خب، البتّه کارهای خوبی انجام گرفته؛ آمارهایی که فرمانده‌ی محترم بیان کردند، بنده هم در گزارشها این آمارها را دیده‌ام و اینها هم باارزش است، منتها به این نباید اکتفا بکنید؛ باید نیّتتان، همّتتان این باشد که هرچه ممکن است، این سطح امنیت را و ایمنی‌بخشی را بالا ببرید. اینکه ما مثلاً فرض کنید از حوادث جادّه‌ای فلان مقدار درصد کم کنیم، کافی نیست؛ باید همّتتان این باشد که حوادث جادّه‌ای اتّفاق نیفتد؛ سرقت اتّفاق نیفتد؛ ایجاد ناامنی در داخل شهرها و از این قبیل حوادثی که هست اتّفاق نیفتد؛ همّت باید این باشد. وقتی همّتتان را بر این گماشتید، طبعاً کار، بی‌وقفه انجام میگیرد، یعنی کاری که انجام میدهید از دُور نمی‌افتد.1394/02/06

لینک ثابت
امنیت اجتماعی, امنیت روانی

امنیت اجتماعی و امنیت فردی که میگوییم، صرفاً این نیست که شما از خانه که بیرون می‌آیید تا اداره یا دکّان و محلّ کسب یا مدرسه، فرض کنید کسی در خیابان به شما چاقو نزند. خب بله، این یکی از شُعب امنیت است که تعرّض جسمی به انسان نشود - بلاشک این هست - امّا در کنار این، امنیتهای رقیق‌تر از لحاظ رؤیت و مشاهده امّا گاهی بمراتب خطرناک‌تر وجود دارد. فرض کنید ناامنی‌ای که ناشی است از ترویج موادّ مخدّر؛ اگر چنانچه محیط گردشگاه ما، محیط بوستان ما، محیط خیابان ما، محیط مدرسه‌ی ما جوری باشد که آن کسی که وارد آنجا میشود - بخصوص جوانها؛ عمدتاً جوانها - در مقابل ترویج موادّ مخدّر ایمنی نداشته باشند، این ناامنی ناامنی خیلی خطرناکی است. اگر فرض بفرمایید جوانهای ما در مقابل کشاندن به سمت فحشا و منکرات، ایمنی نداشته باشند، این ناامنی بزرگی است. شما لابد اطّلاع دارید، ما هم گزارشهایی داریم که افرادی با خرج پول و با الهام از مراکز دستوردهنده، سعی‌شان این است که جوانهای ما را در محافل شبانه در جاهای گوناگون به سمت فحشا و به سمت منکرات بکشانند! این غیر از این است که حالا یک جوانی یک حرکت غلط غیر شرعی انجام میدهد؛ نه، این کشاندن جوانها به سمت منکرات ناامنی است؛ شما باید نگذارید؛ باید مانع بشوید. اینکه مثلاً فرض بفرمایید خیابان ما از لحاظ ایجاد حوادث گوناگون جسمانی ایمن باشد امّا جوان ما ایمن نباشد که او را با وسوسه‌ها از داخل مدرسه، از داخل دانشگاه، از داخل پارک، از داخل فروشگاه، از داخل رفاقتهای خیابانی بکشانند به یک محفل شبانه‌ای و او را با فحشا و منکرات و مانند اینها آشنا کنند یا غرق در این چیزها بکنند؛ یا تجاوزهای ناموسی؛ اینها چیزهایی است که جزو مسائل مهمّ امنیت است. یعنی اگر ما امنیتی داشته باشیم که این چیزها در آن ملاحظه نشود، این در واقع امنیت نیست.1394/02/06
لینک ثابت
بصیرت, امنیت روانی

گذشتِ سالها و تبادل سالهای گوناگون برای ما باید موجب تجربه و بصیرت باشد؛ از گذشته درس بگیریم و به آینده با چشم باز و دل آگاه نظر کنیم و برای آینده تصمیم بگیریم. من از خداوند متعال درخواست میکنم که به همه‌ی ایرانیان عزیز ما در این سال جدید، تن سالم، روح شاداب، امنیّت روانی، آرامش روحی و پیشرفت و تعالی و سعادت مرحمت کند. و امیدوارم خداوند متعال به جوانان ما نشاط و پویایی، و به مردان و زنان ما همّت و اراده و عزم مستحکم و درست، برای پیمودن راه‌های پرافتخار، و به کودکان ما خرسندی و تندرستی، و به خانواده‌های ما امنیّت و محبّت و الفت عنایت کند.1392/12/29
لینک ثابت
سبک زندگی, امنیت روانی

مسابقات و این جلسات بهانه است برای مطرح شدن قرآن و نزدیك شدن به حقیقت قرآن و روح قرآن. تلاوت هم یك وسیله‌ای است برای رسیدن به حقیقت قرآن، فرا گرفتن معارف قرآن، شكل دادن به زندگی فردی و اجتماعی در سایه‌ی قرآن؛ هدف اینهاست.
اگر در جوامع بشری قرآن حاكم باشد، هم سعادت دنیا هست، هم علوّ معنوی هست. راه سلامت را، راه امنیت را، راه امنیت روانی را قرآن به روی ما باز میكند؛ راه عزت را قرآن به روی ما باز میكند؛ راه زندگی درست را و سبك زندگی سعادت‌آمیز را قرآن به روی ما باز میكند. ما از قرآن دوریم. اگر با قرآن آشنا شویم، با معارف قرآن انس پیدا كنیم و فاصله‌ی خودمان را با آن چیزی كه قرآن برای ما خواسته است، بسنجیم، حركت ما سریع‌تر خواهد بود؛ راه ما روشن‌تر خواهد بود؛ هدف این است.1392/03/18

لینک ثابت
امنیت اخلاقی, امنیت روانی

قضیه‌ای در مجلس پیش آمد؛ قضیه‌ی بدی بود، قضیه‌ی نامناسبی بود؛ هم ملت را ناراحت کرد، هم نخبگان را ناراحت کرد. بنده‌ی حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میکنم؛ هم به خاطر ناراحتی مردم، انسان احساس تأثر میکند. خب، رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشده‌ای در دادگاه، دو قوه‌ی دیگر را متهم کرد؛ این کار بدی بود، این کار نامناسبی بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسی مردم است. یکی از حقوق اساسی مهم مردم این است که در آرامش روانی و در امنیت روانی زندگی کنند؛ در کشور امنیت اخلاقی برقرار باشد. اگر یک فردی متهم به فساد است، نمیشود به خاطر او انسان دیگران را متهم کند؛ حتّی اگر ثابت هم میشد، چه برسد به اینکه ثابت نشده است، دادگاهی نرفته، محاکمه‌ای نشده. به استناد متهم کردن یک نفر، انسان بیاید دیگران را، مجلس را، قوه‌ی قضائیه را متهم کند؛ این کار درست نیست، این کار غلط است. بنده فعلاً نصیحت میکنم. این کار، کار شایسته‌ای برای نظام جمهوری اسلامی نیست. آن طرف قضیه هم، اصل این استیضاحی که در مجلس انجام گرفت، غلط بود. خب، استیضاح باید یک فایده‌ای داشته باشد. چند ماه به پایان کار دولت، استیضاح یک وزیر، آن هم باز با یک علت و دلیلی که مربوط به خود آن وزیر نیست، چه معنی دارد؟ چرا؟ این هم غلط بود. این هم که شنیدم در داخل مجلس کسانی حرفهای نامناسبی بر زبان آوردند، این هم غلط است. همه‌ی این قضایا، قضایای نامتناسبی است با نظام جمهوری اسلامی؛ نه آن متهم کردن، نه آن برخورد کردن، نه آن استیضاح. دفاعی هم که رئیس محترم قوه از خودش کرد، آن هم یک قدری زیاده‌روی بود؛ لزومی نداشت.
وقتی ما همه با هم برادریم، وقتی دشمن مشترک جلوی روی ما هست، وقتی توطئه را می‌بینیم، چه کار باید بکنیم؟ تا امروز مسئولین در مقابل توطئه‌های دشمن همیشه کنار هم ایستاده‌اند، حالا هم باید همین جور باشد، همیشه هم باید همین جور باشد.1391/11/28

لینک ثابت
امنیت اخلاقی, امنیت روانی

یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوه‌ی زیستن - اینها عبارةٌ اخرای یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یک قدری بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئله‌ی اساسی و مهمی است. بحث کنیم درباره‌ی اینکه در زمینه‌ی سبک زندگی چه باید گفت، چه میتوان گفت. عرض کردیم؛ این سرآغاز و سرفصل یک بحث است.
ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن‌سازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبه‌ی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشته‌ایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینه‌ی سیاست، هم در زمینه‌ی مسائل علمی، هم در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، هم در زمینه‌ی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونه‌اش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علی‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.
تمدن نوین اسلامی - آن چیزی که ما میخواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگی است؛ این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معنای پول در آوردن و پول خرج کردن نیست، که چگونه پول در بیاوریم، چگونه پول خرج کنیم؛ نه، همه‌ی این عرصه‌ی وسیعی که گفته شد، جزو عقل معاش است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما ابوابی وجود دارد به نام «کتاب‌العشرة»؛ آن کتاب‌العشرة درباره‌ی همین چیزهاست. در خود قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که ناظر به این چیزهاست.
خب، میشود این بخش را به منزله‌ی بخش نرم‌افزاری تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهای سخت‌افزاری به حساب آورد. اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، همه‌ی پیشرفتهائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد؛ همچنان که می‌بینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، ناامیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بی‌هدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟1391/07/23

لینک ثابت
امنیت روانی

ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم...این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری ‌است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید‌.‌‌ آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری ‌عبارت است از ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی ‌و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ...اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که ‌همان سبک زندگی است...این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است...خب، میشود این بخش را به منزلهی بخش نرمافزاری تمدن به ‌حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهای سختافزاری به حساب آورد. اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، ‌همهی پیشرفتهائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد.‌1391/07/23
لینک ثابت
امنیت روانی

به نظر من خیلی از این مشکلات مربوط به بانوان، ناشی است از مشکلات حیات جمعی خانواده، به حیثی که زن در آن محور است. ما خلأهای قانونی و عادتی و سنتیِ عجیب و فراوانی داریم. گاهی اوقات خانمهائی با ما تماس میگیرند - یا از مجلس، یا از حوزه، یا از مراجعات گوناگون مردمی، یا از مراکز دیگر - و مشکلاتشان را میگویند؛ این مشکلات عمدتاً مربوط میشود به مشکلات داخل خانواده. اگر زن داخل خانواده امنیت روانی داشته باشد، امنیت اخلاقی داشته باشد، آسایش داشته باشد، سَکَن داشته باشد، حقیقتاً شوهر برای او لباس محسوب شود - همچنان که او لباس شوهر است - و همچنان که قرآن خواسته، مودّت و رحمت بین اینها باشد، و اگر «و لهنّ مثل الّذی علیهن» در خانواده رعایت شود - این چیزهائی که اصول کلی و اساسی است - آنگاه مشکلات بیرون خانواده برای زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اینها فائق می‌آید. اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلی خود، بتواند مشکلات خودش را کاهش بدهد، بلاشک در عرصه‌ی اجتماع هم خواهد توانست.1390/10/14
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی