newspart/index2
عمر انسان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
محسوس نبودن کم شدن ایمان در انسان

شما به اتفاقی که در جنگ احد افتاد، توجه کنید. آن پنجاه نفری که دچار نفرین و شکوه ی همه ی مسلمانها در طول این چهارده قرن شدند، مسلمان بودند؛ اصحاب پیغمبر بودند؛ خیلی از آنها در جنگ بدر شرکت کرده بودند؛ مردمان بدی نبودند؛ اما همین ها دچار آن آفت شدند؛ یعنی به خاطر جمع آوری غنیمت، گردنه را رها کردند؛ میدان را به دشمن دادند و موجب شدند که مقدار زیادی از خونهای پاک بر زمین ریخته شود؛ خونی مثل خون حمزه ی سیدالشهداء بر زمین ریخته شد؛ پیغمبر زخم خورد و حکومت اسلام و نظام نوپای اسلامی دچار تزلزل شد؛ به خاطر کوتاهی این پنجاه نفر. قرآن درباره ی این پنجاه نفر می فرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ یعنی کاری که اینها کردند، نتیجه ی اشتباهات و لغزشهایی بود که قبل از این کرده بودند. هر لغزشی به نوبه ی خود لغزشهای دیگری را بر انسان تحمیل می کند؛ یعنی پایه ی ایمان را سست می کند، و سستی ایمان، تأثیر سوء خودش را در عمل بعدی ما می گذارد. وقتی ما لغزش پیدا می کنیم، این لغزش روی ایمان ما - ولو نامحسوس - تأثیر می گذارد. «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ کار خطایی را قبلاً یک نفر انجام می دهد، بعد این خطا در ایمان او تأثیر منفی می گذارد، بدون این که خود انسان هم متوجه شود؛ مثل خیلی از وقتها که انسان از حالی به حالی می رود، لیکن تغییر حال خود را متوجه نمی شود.
خدا رحمت کند مرحوم آقای خاتمی (رضوان اللَّه علیه)؛ پدر بزرگوار رئیس جمهور محترممان را. سال 57 وقتی از تبعید برمی گشتم، اردکان خدمت ایشان رسیدم. آن موقع حدود هفتاد سالشان بود. می گفتند من خودم را احساس نمی کنم. به زبان می گویم پیرم، اما اصلاً احساس نمی کنم پیرم؛ خودم را مثل تصویر سی سالگی، سی وپنج سالگی می بینم. من سالها بعد از ایشان پرسیدم شما یک وقت چنین چیزی به من گفتید؛ آیا الان هم همان طور است؟ گفتند بله، همان طور است. حالا خود ما هم همین طوریم. تصویری که از ما ریش سفیدها و پیرمردها در ذهنمان هست، تصویر سی سال پیش خودمان است. ما گذران عمر و تحول عجیبی که پیدا شده، با همه ی آثار محسوس جسمانی یی که دارد، درک نمی کنیم. تحول ایمان هم همین طور است؛ یعنی کم شدن ایمان را هم انسان حس نمی کند؛ چون حتّی آثار محسوس جسمانی هم ندارد که انسان بفهمد و درک کند. پس آن لغزش و اشتباه، در ایمان اثر گذاشت. کم بودن ایمان، در عمل بعدی ما اثر می گذارد.1383/08/20

لینک ثابت
ماندنی بودن دستاوردهای دنیوی در صورت دراه خدا بودن

یک جمله به مناسبت آیه‌یی که برادر عزیزمان در این‌جا تلاوت کردند - «و ما اوتیتم من شی‌ء فمتاع الحیاة الدّنیا و ما عنداللدَّه خیر و ابقی- عرض کنم. هرچه شما دستاورد دنیوی دارید، بهره‌ی زندگیِ نزدیکی است که تا چشم به هم بزنید، می‌گذرد؛ ماندنی نیست. این بهره، فقط پول نیست. این فرصتها، این مسؤولیتها، این شأنها و موقعیتهایی که گیر من و شما می‌آید، از دید ارتباط این مسؤولیتها با شخص خود ما، همین‌طور است. نمایندگی مجلس هم از همین چیزهاست - «ما اوتیتم من شی‌ء فمتاع الحیاة الدّنیا» - اگر در این کار، هدف خدا باشد، آن وقت «ما عنداللَّه خیر و ابقی للّذین امنوا و علی ربّهم یتوکّلون»(1). اگر هدف ما از نمایندگی مجلس و از مسؤولیتهای دولتی و از تکیه زدن بر مناصب و مسندهای گوناگون - از آن‌جایی که شما نشسته‌اید، تا آن‌جا که بنده نشسته‌ام، تا آن‌جایی‌که دولت نشسته است، تا آن‌جایی که مسؤولان گوناگون در رده‌های مختلف نشسته‌اند - همین شأن ظاهری و برخورداری‌های ظاهری باشد (که این هم پوچ است، باطن این هم چیزی نیست؛ بظاهر، برخورداری به‌نظر می‌آید، اما برخوداریِ واقعی نیست) - بدون شک سرمان کلاه رفته است؛ چون ما در مقابل آنچه می‌گیریم، چیزی می‌دهیم. شما در طول مدت عمرتان هیچ چیز را یکجانبه نمی‌گیرید؛ چیزی می‌گیرید، چیزی می‌دهید. آنچه می‌گیریم، همین چیزهایی است که در طول زندگی گیر ما می‌آید - از علم، از معنویت، از پول، از مقام، از جلوه‌گری در چشم مردم، از محبوبیت و غیر اینها - آنچه می‌دهیم، از همه‌ی اینها مهمتر است و آن، عمر و زندگی ماست؛ «انّ الأنسان لفی خسر»(2). ما در مقابل همه‌ی دستاوردهای خود، چیزی را داریم به‌طور مستمر و بی‌وقفه تحویل می‌دهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام می‌شود. سرمایه‌ی اصلی دارد ذره‌ذره کم می‌شود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور می‌گویید نفتِ استخراج شده سرمایه‌ی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایه‌ی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایه‌ی تجدید ناشدنی - یعنی عمر - را داریم می‌دهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمی‌ماند؛ آنچه می‌ماند، «ما عنداللَّه» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمی‌کنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دوره‌ی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست». هرچه پیش می‌آید، به خیر شماست؛ چرا؟ چون دارید یک معامله و تجارت پُر سود انجام می‌دهید. اگر می‌خواهید برای خدا کار کنید، قیامتان، قعودتان، امضاءتان، نطقتان، تصویبتان، ردتان، برای انجام وظیفه باشد. چون برای انجام وظیفه است، پس در دیوان الهی ثبت می‌شود؛ «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الّا احصاها»؛(3) همه چیز را احصاء می‌کنند؛ چیزهایی که ما یادمان می‌رود. وقتی ما نهایت احتیاج را داریم، با سود و بهره، آن را به ما تحویل می‌دهند؛ پس ما ضرری نکرده‌ایم. جز این، هر کاری بکنیم، سرمان کلاه رفته است؛ من هم همین‌طورم، شما هم همین‌طورید؛ هیچ فرقی هم بین ما از این جهت نیست.1383/03/27

1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 36
فَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ لِلَّذينَ آمَنوا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ
ترجمه:
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند بهتر و پایدارتر است.
2 ) سوره مبارکه العصر آیه 2
إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ
ترجمه:
که انسانها همه در زیانند؛
3 ) سوره مبارکه الكهف آیه 49
وَوُضِعَ الكِتابُ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَيَقولونَ يا وَيلَتَنا مالِ هٰذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إِلّا أَحصاها ۚ وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا ۗ وَلا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا
ترجمه:
و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست‌] در آن جا گذارده می‌شود، پس گنهکاران را می‌بینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و می‌گویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر می‌بینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌کند.
لینک ثابت
وابستگی رضوان یا خشم الهی به رفتار خود انسان/صحیفه سجادیه دعای 48

عمر، چیزِ بی‌اعتباری است؛ هیچ نمی‌شود اطمینان داشت که ما تا فردا، تا آخر دوره و تا یک دوره‌ی دیگر هستیم و این فرصت را داریم. در اوّلِ تشکیل این مجلس که ما شما برادران و خواهران عزیز را در همین حسینیه زیارت کردیم، جمعی در بین ما حضور داشتند که الان نیستند. آنها هستند و عملشان؛ آنها هستند و نیّاتشان؛ آنها در محضر خدای متعال هستند. امیدواریم خداوند متعال با آنها با نهایت رحمت و مغفرت و فضل خود رفتار کند و مقاماتشان را ان‌شاءاللَّه عالی گرداند. به‌هرحال ما، هم فرصت استغفار و هم فرصت عمل داریم. آنهایی که رفتند، دیگر این فرصتها را ندارند: «و فی‌الاخرة عذابٌ شدیدٌ و مغفرةٌ من اللَّه و رضوان(1)»؛ باید برای یکی از این دو، هدفگیری کرد؛ از این دو حالت خارج نیست. یا مغفرت و رضوان الهی است، یا خدای نخواسته خشم و سخط الهی. تأمین کننده هم جز خود ما کس دیگری نیست. اگر قرار است فضل الهی شامل ما شود، یا رحمت و مغفرت الهی ما را دریابد، باز با خواست خود ماست؛ باید خود ما آن رحمت را بخواهیم: «لیس یردّ غضبک الّا حلمک و لا یرّد سخطک الّا عفوک و لا یجیر من عقابک الّا رحمتک و لا ینجینی منک الّا التّضرع الیک(2)». باید به خدای متعال متوسّل و متضرّع شد.1381/03/07

1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 20
اعلَموا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَينَكُم وَتَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَالأَولادِ ۖ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطامًا ۖ وَفِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٌ ۚ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ
ترجمه:
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می‌برد، سپس خشک می‌شود بگونه‌ای که آن را زردرنگ می‌بینی؛ سپس تبدیل به کاه می‌شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!
2 )
الصیفة السجادیه ، دعای  48 ؛

... اللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ، وَ لَا يَرُدُّ سَخَطَكَ إِلَّا عَفْوُكَ، وَ لا يُجِيرُ مِنْ عِقَابِكَ إِلَّا رَحْمَتُكَ، وَ لَا يُنْجِينِی مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَ بَيْنَ يَدَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ لَنَا يَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِی بِهَا تُحْيِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلَادِ ...
ترجمه:
... اى خداوند، غضب تو را جز حلم تو فرو نمى‏نشاند و سخط تو را جز عفو تو باز نمى‏گرداند و در برابر عقاب تو جز رحمتت پناهگاهى نيست. و مرا جز تضرع به درگاه تو و زارى در برابر تو هيچ چيز از عذابت نمى‏رهاند. پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و اى خداى من، بدان قدرت كه تو راست و مردگان را بدان حيات مى‏بخشى و بلاد مرده را زنده مى‏كنى، در كار من گشايشى پديد آور...
لینک ثابت
تلاش برای رسیدن به لقاء الهی و حیات حقیقی در آخرت

این زندگی - که دوران کوتاه یا بلندی است - در نهایت کوتاه است؛ زندگی یک ساعت است. در دوران جوانی، انسان این را حس نمی‌کند؛ لیکن وقتی زندگی را شناخت و سنین عمر قدری بالا رفت، می‌فهمد که زندگی ساعتی بیش نیست و گذراست. در این ساعت، باید حداکثر استفاده را کرد، برای این‌که این حقیقتِ «منِ» انسانی که بناست بعد از این نشئه بماند و از حیات حقیقی بهره‌مند شود - که «ان الدّار الاخرة لهی‌الحیوان»(1)؛ حیات حقیقی بعد از این نشئه است - بتواند خوب زندگی کند، بتواند به لقاءالهی برسد، بتواند به آن حقیقتی که خدای متعال برای آن معیّن کرده است، نائل شود و ناقص و نیمه‌کاره و منحرف و معذّب نگردد. این، به دستِ شماست. همه‌ی عمر هم هر چه شما تلاش می‌کنید، باید در این جهت باشد. غیر از این، خطا و انحراف و اشتباه و کج‌فهمی است.1376/08/14

1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 64
وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی