بعضی از روایات نباید با همهی تفصیلاتش در دائرةالمعارف بیاید، مثلاً «باباللَّه الّذی منه یعطی»(1). در مورد این گونه روایات، چنانچه دیدیم موردی است که اگر در دنیا مطرح بشود، موجب طرح سؤالهای فراوانی میگردد که جوابی هم ندارد یا ما مجال نداریم جوابش را بدهیم، باید اشارهیی بکنیم و عبور نماییم. اما اگر جزو اعتقادات و معارف لازمالمعرفه و لازم الاعتقاد بود، باید به آسانی از آن نگذریم. از جمله جاهایی که خیلی راحت میشود حق مطلب را ادا کرد و هیچ مشکلی وجود ندارد و بدون آنکه از اصول کار هم خارج بشویم و از آن چیزهایی هم که خودمان قبول داریم، بیرون برویم، همین دائرةالمعارف است. مثلاً راجع به کلمهی «سقیفه» که در حرف «سین» خواهد آمد، ما «سقیفه» را درست شرح میدهیم و نظرات اهل سنت و شیعه را نیز در کنار هم بیان میکنیم. عقیدهام این است که میشود نوشت و خوب هم میشود نوشت که بشود در همهی دنیا هم چاپ و منتشر کرد.1368/07/30
1 )
مَا جَاءَ بِهِ عَلِيٌّ ع آخُذُ بِهِ وَ مَا نَهَى عَنْهُ أَنْتَهِی عَنْهُ جَرَى لَهُ مِنَ الْفَضْلِ مِثْلُ مَا جَرَى لِمُحَمَّدٍ ص وَ لِمُحَمَّدٍ ص الْفَضْلُ عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُتَعَقِّبُ عَلَيْهِ فِی شَيْءٍ مِنْ أَحْكَامِهِ كَالْمُتَعَقِّبِ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الرَّادُّ عَلَيْهِ فِی صَغِيرَةٍ أَوْ كَبِيرَةٍ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَابَ اللَّهِ الَّذِی لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلَهُ الَّذِی مَنْ سَلَكَ بِغَيْرِهِ هَلَكَ وَ كَذَلِكَ يَجْرِی الْأَئِمَّةُ الْهُدَى وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص كَثِيراً مَا يَقُولُ أَنَا قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَنَا الْفَارُوقُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَا صَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِيسَمِ وَ لَقَدْ أَقَرَّتْ لِی جَمِيعُ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحُ وَ الرُّسُلُ بِمِثْلِ مَا أَقَرُّوا بِهِ لِمُحَمَّدٍ ص وَ لَقَدْ حُمِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَمُولَتِهِ وَ هِيَ حَمُولَةُ الرَّبِّ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص يُدْعَى فَيُكْسَى وَ أُدْعَى فَأُكْسَى وَ يُسْتَنْطَقُ وَ أُسْتَنْطَقُ فَأَنْطِقُ عَلَى حَدِّ مَنْطِقِهِ وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ خِصَالًا مَا سَبَقَنِی إِلَيْهَا أَحَدٌ قَبْلِی عُلِّمْتُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ فَلَمْ يَفُتْنِی مَا سَبَقَنِی وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنِّی مَا غَابَ عَنِّی أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُؤَدِّی عَنْهُ كُلُّ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ مَكَّنَنِی فِيهِ بِعِلْمِه »
ترجمه:
امام صادق (ع) فرمود: آنچه على (ع) آورده انجام ميدهم و از آنچه نهى فرموده باز ميايستم، براى او همان فضيلت آمده كه براى محمد (ص) آمده و محمد (ص) را بر تمام مخلوق خداى عز و جل فضيلت است، خردهگير بر حكمى كه على آورده مانند خرده گير بر خدا و رسولش باشد و كسى كه در موضوعى كوچك يا بزرگ على را رد كند در مرز شرك بخداست، امير المؤمنين (ع) دروازه منحصر بفرد خداشناسى است كه جز آن راهی نیست و راه بسوى خداست كه هر كه جز آن پويد هلاك شود و اين امتيازات همچنين براى ائمه هدى يكى پس از ديگرى جاريست. خدا ايشان را ستون های زمين قرار داده تا اهلش را نجنباند (ائمه تشبیه شده اند به كوه های استوار كه مانع لرزش و تكان های شدید زمین می شوند) و حجت رساى خويش ساخت براى مردم روى زمين و زير خاك (مردگان يا ساكنان آن روى زمين) خود امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه بسيار ميفرمود: من از طرف خدا قسمتكننده بهشت و دوزخم (ميان آن دو مكان ايستاده مواليانم را ببهشت و دشمنانم را بدوزخ راهنمائى ميكنم) و من بزرگترين جداكننده ام (ميان حق و باطل يا ميان بهشتى و دوزخى) و من صاحب عصا و ميسمم (میسم به میله آهنی گفته می شود كه ستور را با آن داغ می كنند، منظور اینست كه امام مسئول امت خود است.)، تمام ملائكه و جبرئیل و پيمبران به [ولایت وفضيلت] من اقرار نمودند چنان كه به [نبوت و فضيلت] محمد (ص) اقرار كردند. مرا بر مسندى مانند مسند او نشانيدهاند و آن مسند خدایست رسول خدا (ص) (در قيامت) خوانده شود و جامه در بر شود من هم خوانده شوم و جامه در بر شوم، او باز پرسى شود و من هم بازپرسى شوم و طبق گفته او سخن گويم، بمن خصلتهائى عطا شده كه هيچ كس نسبت بآنها بر من پيشى نگرفته است: زمان مرگ ها و بلاها و علم نسب شناسی و فصل الخطاب (قرآن يا تشخيص حق از باطل) را به من تعلیم داده شده است، آنچه پيش از من بوده از دستم نرفته و آنچه نزدم حاضر نيست (از امور آينده) بر من پوشيده نيست، باجازه خدا بشارت ميدهم و از جانب او اداى وظيفه ميكنم، همه اينها از طرف خداست كه او بعلم خود مرا نسبت بآنها توانا ساخته است.
لینک ثابت
كافی،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 196 من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 2 ص 587 ح3197 تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج 6، ص 25 ح 53
مَا جَاءَ بِهِ عَلِيٌّ ع آخُذُ بِهِ وَ مَا نَهَى عَنْهُ أَنْتَهِی عَنْهُ جَرَى لَهُ مِنَ الْفَضْلِ مِثْلُ مَا جَرَى لِمُحَمَّدٍ ص وَ لِمُحَمَّدٍ ص الْفَضْلُ عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُتَعَقِّبُ عَلَيْهِ فِی شَيْءٍ مِنْ أَحْكَامِهِ كَالْمُتَعَقِّبِ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الرَّادُّ عَلَيْهِ فِی صَغِيرَةٍ أَوْ كَبِيرَةٍ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَابَ اللَّهِ الَّذِی لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلَهُ الَّذِی مَنْ سَلَكَ بِغَيْرِهِ هَلَكَ وَ كَذَلِكَ يَجْرِی الْأَئِمَّةُ الْهُدَى وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص كَثِيراً مَا يَقُولُ أَنَا قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَنَا الْفَارُوقُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَا صَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِيسَمِ وَ لَقَدْ أَقَرَّتْ لِی جَمِيعُ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحُ وَ الرُّسُلُ بِمِثْلِ مَا أَقَرُّوا بِهِ لِمُحَمَّدٍ ص وَ لَقَدْ حُمِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَمُولَتِهِ وَ هِيَ حَمُولَةُ الرَّبِّ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص يُدْعَى فَيُكْسَى وَ أُدْعَى فَأُكْسَى وَ يُسْتَنْطَقُ وَ أُسْتَنْطَقُ فَأَنْطِقُ عَلَى حَدِّ مَنْطِقِهِ وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ خِصَالًا مَا سَبَقَنِی إِلَيْهَا أَحَدٌ قَبْلِی عُلِّمْتُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ فَلَمْ يَفُتْنِی مَا سَبَقَنِی وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنِّی مَا غَابَ عَنِّی أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُؤَدِّی عَنْهُ كُلُّ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ مَكَّنَنِی فِيهِ بِعِلْمِه »
ترجمه:
امام صادق (ع) فرمود: آنچه على (ع) آورده انجام ميدهم و از آنچه نهى فرموده باز ميايستم، براى او همان فضيلت آمده كه براى محمد (ص) آمده و محمد (ص) را بر تمام مخلوق خداى عز و جل فضيلت است، خردهگير بر حكمى كه على آورده مانند خرده گير بر خدا و رسولش باشد و كسى كه در موضوعى كوچك يا بزرگ على را رد كند در مرز شرك بخداست، امير المؤمنين (ع) دروازه منحصر بفرد خداشناسى است كه جز آن راهی نیست و راه بسوى خداست كه هر كه جز آن پويد هلاك شود و اين امتيازات همچنين براى ائمه هدى يكى پس از ديگرى جاريست. خدا ايشان را ستون های زمين قرار داده تا اهلش را نجنباند (ائمه تشبیه شده اند به كوه های استوار كه مانع لرزش و تكان های شدید زمین می شوند) و حجت رساى خويش ساخت براى مردم روى زمين و زير خاك (مردگان يا ساكنان آن روى زمين) خود امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه بسيار ميفرمود: من از طرف خدا قسمتكننده بهشت و دوزخم (ميان آن دو مكان ايستاده مواليانم را ببهشت و دشمنانم را بدوزخ راهنمائى ميكنم) و من بزرگترين جداكننده ام (ميان حق و باطل يا ميان بهشتى و دوزخى) و من صاحب عصا و ميسمم (میسم به میله آهنی گفته می شود كه ستور را با آن داغ می كنند، منظور اینست كه امام مسئول امت خود است.)، تمام ملائكه و جبرئیل و پيمبران به [ولایت وفضيلت] من اقرار نمودند چنان كه به [نبوت و فضيلت] محمد (ص) اقرار كردند. مرا بر مسندى مانند مسند او نشانيدهاند و آن مسند خدایست رسول خدا (ص) (در قيامت) خوانده شود و جامه در بر شود من هم خوانده شوم و جامه در بر شوم، او باز پرسى شود و من هم بازپرسى شوم و طبق گفته او سخن گويم، بمن خصلتهائى عطا شده كه هيچ كس نسبت بآنها بر من پيشى نگرفته است: زمان مرگ ها و بلاها و علم نسب شناسی و فصل الخطاب (قرآن يا تشخيص حق از باطل) را به من تعلیم داده شده است، آنچه پيش از من بوده از دستم نرفته و آنچه نزدم حاضر نيست (از امور آينده) بر من پوشيده نيست، باجازه خدا بشارت ميدهم و از جانب او اداى وظيفه ميكنم، همه اينها از طرف خداست كه او بعلم خود مرا نسبت بآنها توانا ساخته است.