سید جمالالدین اسد آبادی / بیداری اسلامی/محمد عبده/میرزا رضای کرمانی / سیدجمال/سید جمال اسدآبادی
رهبری مصر در دنیای عرب از لحاظ فکری و سیاسی
مصر اولین كشور اسلامی است كه با فرهنگ غربی آشنا شد. اواخر قرن هجدهم، شروع آشنائی مصر با فرهنگ غربی بود، قبل از همهی كشورها. مصر اولین كشوری بود از كشورهای اسلامی كه با فرهنگ اروپائی آشنا شد، و اولین كشور اسلامی بود كه در مقابل آن فرهنگ اروپائی و غربی ایستاد و عیوب آن را فهمید و در مقابل آن مقاومت كرد. سید جمالالدین بزرگ، آن مرد اسلامخواهِ شجاعِ مبارزِ بزرگ، بهترین جائی را كه برای مبارزات خود توانست پیدا كند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و دیگران و دیگران. حركات اسلامخواهی در مصر یك چنین سابقهای دارد. مصریها شخصیتهای بزرگی دارند، از لحاظ سیاسی، از لحاظ فرهنگی؛ همه آزادیخواه. مصر شد رهبر دنیای عرب از لحاظ فكری و سیاسی. در دورهی طولانیای كشورهای عرب نگاه میكردند به مصر؛ مصر رهبر دنیای عرب شد. خب، استقلال و آزادیخواهی در آن كشور موج میزد. البته فرصتهای خوبی در اختیار آن مردم قرار نگرفت؛ جز مدتهای كوتاهی. اولین كشوری بود یا بزرگترین كشوری بود كه به اتفاق سوریه برای خاطر قضیهی فلسطین وارد جنگ شد. كشورهای دیگر اسلامی هیچكدام در این چند جنگی كه با اسرائیل داشتند، ورود پیدا نكردند. كشور مصر سربازان خودش را، ارتش خودش را، مردم خودش را، پشتیبانیهای خودش را برد، كه البته موفق نشدند؛ یكی در سال 1967، یكی در سال 1973. مصر یك چنین كشوری است. لذا مصر ملجأ و پناه فلسطینیها محسوب میشد؛ بلكه حتّی ملجأ و پناه بسیاری از انقلابیون دیگر كشورها مصر بود كه میرفتند آنجا. خب، یك چنین كشوری سی سال است افتاده است دست كسی كه نه فقط آزادیخواه نیست، بلكه دشمن آزادیخواهی است؛ نه فقط ضد صهیونیسم نیست، بلكه همراه و همكار و امین و به یك معنا نوكر صهیونیستهاست. كشوری كه یك روز پرچم مبارزات ضد صهیونیستی در این كشور برای همهی دنیای عرب الهامبخش بود، كارش به جائی رسید كه اسرائیلیها و دشمنان صهیونیستی در همهی فعالیتهائی كه علیه فلسطینیها خواستند بكنند، متكی شدند به كمك این نامبارك؛ كمكشان كرد. در قضیهی غزه اگر حسنی مبارك به اسرائیلیها كمك نمیكرد، نمیتوانستند غزه را محاصره كنند. فلسطینیها در غزه در محاصره بودند - الان چهار سال است در محاصرهاند - در جنگِ بیست و دو روزه، مرد و زن و كودك این مردم به وسیلهی آتش اسرائیلی سوختند، نابود شدند، خانههاشان تخریب شد؛ اما نگذاشتند كاروانهای كمكرسانی به این مردم كمك كنند. نه اینكه از خود مصر، حتّی دیگر كشورها هم میخواستند از مصر عبور كنند - از جمله مردم ما - میخواستند بروند به اینها كمك برسانند، اما حسنی مبارك نگذاشت. یك چنین وضعی در مصر حاكم بود.1389/11/15
لینک ثابت
روزی بود که امت اسلام امیدی به آینده نداشت؛ متفکران جهان اسلام مینشستند و برای روز سیاه مسلمانان مرثیهسرائی میکردند. آثار ادبی مسلمانان برجسته و پیشرو امثال سید جمالالدین و دیگران را در صد سال گذشته ببینید؛ نخبگانی از دنیای اسلام که دلهایشان بیدار شده بود، وضع مسلمانها را میدیدند و حقیقتاً برای مسلمانها مرثیهسرائی میکردند.1387/07/10
لینک ثابت
مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بودهاند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است1377/02/02
لینک ثابت
عامل ناکامی مصلحان و متفکرین اسلامی در صدو پنجاهساله اخیر
نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی (رضواناللَّهعلیه)، به پیروی از شیوهی نبی اعظم و رسول خاتم و قلهی آفرینش عالم و آدم، حضرت محمّد مصطفی(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، در قالب یک انقلاب تمامعیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایهیی درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید میآورد و همه چیز و همهجا و همهکس را از گرمی و اشتعال خود متأثر میسازد.
مصلحان اسلامی و متفکرانی که در یکصدوپنجاه سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بردوش گرفتند - از قبیل سیّد جمالالدین و محمّد اقبال و دیگران - با همهی خدمات ارجمند و گرانبهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که بهجای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجهی عمل پیامبران اولوالعزم را - که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بودهاند - نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها میتوانست زمینهساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر. ولذا مشاهده میشود که سعی و تلاش بیحدوحصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام میآورده و در آرزویش آه و اشک میافشاندهاند، به مسلمانان برگرداند و یا حتّی اعتقاد و باور اسلامی را در تودههای مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن بهکار گیرد و یا دامنهی جغرافیایی اسلام را گسترش دهد. و این، بکلی از روش پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم(ص) را بداند، آشکار است.
امام ما برای حیات دوبارهی اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگیناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمیشود؛ بلکه پیمودن و سنگربهسنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار میگیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت درمیآید و تا رسیدن به هدف - یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت - ادامه مییابد: «هوالّذی ارسل رسوله بالهدی و دینالحقّ لیظهره علیالدّین کلّه ولو کره المشرکون».1369/03/10
لینک ثابت