newspart/index2
عبرت‌های انقلاب / درسهای انقلاب
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
عبرت‌های انقلاب

خدا را شکرگزاریم که جوانان مؤمن و انقلابی این کشور، در لشکرهایی از این قبیل، حجّتی شدند بر بسیاری از دیرباوران که تصوّر می‏کردند در دوران آغشته به فساد و آلوده به گرفتاریهای مادّی که جوانان دنیا به صدها ابتلای روحی و جسمی و عاطفی و عصبی و فسادهای مختلف گرفتار هستند نمی‏شود جوان یا مجموعه‏ای از جوانان، با دل نورانی، با روح آزاد و با ایمان قوی، راهی را بپیمایند که برای انسانهای دیگر اسوه باشد و غیر جوانان به آن‏ها اقتدا کنند و از آن‏ها درس بگیرند. بحمد اللّه جوانان ما و امثال شما، در این لشکرهای پُرافتخار و نورانی، این حقیقت را ثابت کردید که همچنان که دین خدا همیشه زنده است، گوهر انسانیت هم که خلق بزرگ الهی است همیشه زنده است و در شرایط مختلفی، انسانهای مصفّا و نورانی و پاک و برجسته و برگزیده، می‏توانند پرورش پیدا کنند و دیگران را به این راه بکشانند و حجّت بر دیگران شوند.۱۳۷۷/۰۷/۲۶
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

همان‏طور که آقای خاتمی فرمودند، انتخاب این هفته و این مناسبت برای دولت، معنادار است و معنای آن هم همین است که این دولت بر روی این پایه‏های مستحکم و استوارِ ایثار و فداکاری و اخلاص بنا شده و ملت عزیز ایران در تاریخ پُرماجرای انقلاب، چنین شخصیتهایی را در مسند خدمت به خود مشاهده کرده است. انسانهای پُرشور و با ایثار و بااخلاص و بی‏توجّه به دستاورد شخصی از خدمت خودشان، در تاریخ این انقلاب پُرشکوه وجود داشته‏اند؛ هم در رأس دولت مثل این دو بزرگوار و هم در سایر بخشها، مثل شهید «عراقی» که ایشان هم در همین روزها ذکر یادشان تکرار می‏شود، و همچنین شهید «لاجوردی» که دیروز به شهادت رسیدند. این سیّدِ بزرگوار هم، در نوع همان مردان با ایثار مثل شهید رجایی و آن نوع انسانهای فداکار بود؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. این‏ها برای ما درس است. این یک جریان است که بحمد اللّه امروز هم دولت جمهوری اسلامی و مسئولان، در همین مجرا و در همین مسیر حرکت می‏کنند.۱۳۷۷/۰۶/۰۲
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

نکته‏ی قابل توجّهی هم به مناسبت هفدهم شهریور عرض کنم، که این روزها، روزهای ماندگاری در تاریخ ماست. من از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطره‏ای در ذهن دارم. قبل از آنکه این حادثه‏ی خونبار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستم‏شاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکته‏ی خیلی قابل توجّهی است که امروز مثل آیینه‏ای، همه‏ی عبرتها را به ما درس می‏دهد. کسی که روزنامه‏های آن وقت و اظهارات مسئولان رژیم ستم‏شاهی را مطالعه می‏کرد، می‏فهمید که این‏ها می‏خواهند کسانی را که در مقابل آن‏ها هستند و مبارزه می‏کنند، از هم جدا کنند. عدّه‏ای را که طرف‏داران و علاقه‏مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار می‏کردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی می‏کردند. در مقابل این‏ها هم، بعضی از کسانی را که علاقه‏مند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آن‏طور خیال می‏کرد این‏ها جدیّتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با این‏ها می‏شود مذاکره و صحبت کرد، معرفی می‏کردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‏ای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم این‏ها با این تدبیرِ خباثت‏آمیز می‏خواهند بهانه‏ای برای سخت‏گیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آن‏ها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‏ها، خبر کشتار هفده‏ی شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطّلع شدیم. من برداشتم در حاشیه‏ی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله‏ی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آن‏ها شروع کردند سخت‏گیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونه‏اش کشتار هفدهم شهریور بود.۱۳۷۶/۰۶/۱۹
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

بزرگترین گناه سردمداران و سلاطین و حکّام فاسد در جوامع بشری و در گذشته‏ی ایران عزیز ما این بوده است که مردم را از این حقیقت بیگانه نگهداشتند و آن‏ها را به سمت کار و تلاش و فداکاری و ایثار سوق ندادند. بزرگترین افتخار انقلاب اسلامی آن است که این درس را به مردم داد، این راه را در مقابل مردم باز کرد و امام راحل و بزرگوار آن رهبر عظیم‏الشّأن استثنایی بی‏نظیر زمان ما بزرگترین افتخارش این بود که خود در این راه پیش‏قدم بوده و حرکت کرده است. ننشست که به دیگران بگوید شما بکنید. خودش در پیشاپیش حرکت عمومی ملت ایران و جلوتر از همه راه افتاد. شما عزیزان، محصول چنین فضای مبارکی هستید.۱۳۷۶/۰۵/۲۹
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

شما جوانان- بخصوص- باید روی این نکته توجّه کنید و در نوشته‏های مورّخین و گزارشگران مسائل ایران، باید این نکته بیاید؛ که متأسفانه خیلی کم‏رنگ است یا نیست. آن نکته این است که در جنگ بین‏الملل اوّل، نمایندگان دو، سه کشور از کشورهای مسیحیِ دنیا، در این حول‏وحوش حضورِ ضعیفی داشتند. نمایندگان روسها، انگلیسی‏ها و آمریکاییها هم در این استان حضور داشتند. به چه اسمی؟ به اسم معلّم، به اسم پزشک و از این قبیل. درست توجّه کنید! بااینکه این کشورها در سیاستهای مختلف، به شدّت با یکدیگر معارضه و دشمنی داشتند، امّا در این نقطه‏ی از دنیا، ناگهان به فکر افتادند که به کمک یکدیگر، یک پایگاه استعماری به مرکزیّت همین منطقه‏ی ارومیه و خوی و ماکو و به وجود آورند. یعنی شبیه آن چیزی که بعدها در فلسطین اشغالی به وجود آمد. منتها آنجا به اسم یهودی‏گری، اینجا به اسم مسیحیّت!
مردم این استان سالهای متمادی، در کنار جمعی از هم میهنان مسیحی ما زندگی می‏کردند؛ امروز هم زندگی می‏کنند؛ در آینده هم زندگی خواهند کرد- مثل برادر و خویشاوند- باهم هیچ مشکلی هم، نه آن روز داشتند، نه امروز دارند و نه در آینده خواهند داشت. یعنی در این استان، تعدادی از هم میهنان ایرانی ما، از آشوری و ارمنی و مسیحیان کاتولیک و پروتستان، حضور دارند؛ آن روز هم بودند. مسلمانان هم با آن‏ها دوستانه، آن‏ها هم با مسلمانان برادرانه و دوستانه رفتار می‏کردند. بین آن‏ها هیچ مشکلی وجود نداشت. امّا نکته‏ی عبرت‏آموز این است که نمایندگان کشورهای خارجی و استعمارگر، چون دیدند تعدادی مسیحی در این استان وجود دارد، به طمع افتادند که شاید بتوانند با تحریکات مذهبی و فرقه‏ای و دینی، پایگاهی از مسیحیت در این بخشِ از ایران به وجود آورند و این بخش را از ایران جدا کنند.۱۳۷۵/۰۶/۲۷

لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

یکی از جهادها هم «جهاد فکری» است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هرکس که در راه روشنگریِ فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش «جهاد» نامیده می‏شود. آن هم جهادی که شاید امروز، مهمّ محسوب می‏شود. پس، کشور ما امروز کانون جهاد است و از این جهت هیچ نگرانی‏ای هم نداریم. الحمد للّه مسئولین کشور خوبند. امروز در رأس کشور، شخصیتهای مؤمن، مجاهد، آگاه و صمیمی قرار دارند. امروز شخصیتی مثل رئیس‏جمهور ما- آقای هاشمی رفسنجانی- که یک شخصیت مجاهد و مبارز است و عمرش را هم در جهاد گذرانده، شب و روز جهاد می‏کند. مسئولین دیگر، در بخشهای مختلف- مجلس، قوّه‏ی قضائیّه، نیروهای مسلّح، آحاد مردم- همه و همه در جهادند و مملکت، مملکتِ جهاد فی سبیل الله است. از این جهت، بنده که بیشترِ سنگینی بارم این است که نگاه کنم ببینم کجا شعله‏ی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم؛ ببینم کجا اشتباه کاری می‏شود، جلوش را بگیرم- مسئولیت اصلی حقیر، همین‏هاست- از وجود جهاد در وضع کنونی کشور، نگران نیستم. این را شما بدانید! منتها، نکته‏ای بلیغ در قرآن است که ما را به فکر می‏اندازد. قرآن به ما می‏گوید: نگاه کنید و از گذشته‏ی تاریخ، درس بگیرید. حال ممکن است بعضی بنشینند و فلسفه‏بافی کنند که «گذشته، برای امروز نمی‏تواند سرمشق باشد.» شنیده‏ام که از این حرفها می‏زنند و البته، برف، انبار می‏کنند! به خیال خودشان، می‏خواهند با شیوه‏های فلسفی، مسائلی را مطرح کنند. کاری به کار آن‏ها نداریم. قرآن که صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت می‏کند. عبرت گرفتن از تاریخ، یعنی همین نگرانی‏ای که الآن عرض کردم. چون در تاریخ چیزی هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است. چرا و برای چه، دغدغه؟ مگر چه اتّفاقی افتاده است؟۱۳۷۵/۰۳/۲۰
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

امروز هفده سال از پیروزی انقلاب می‏گذرد. کاری که دشمنان ما در طول این هفده سال، علیه انقلاب و نظام می‏توانستند بکنند و نکردند، کدام است؟! دشمنان ما، هر کاری که ممکن بوده است کرده‏اند. اگر هم به بعضی از کارها دست نزدند، به دلیل فقدان توانایی‏شان در انجام آن‏ها بود. یا ضرورتهای جهانی ایجاب نمی‏کرد و یا با مشکلات افکار عمومی و ترس مواجه بودند. با این حال، هر کاری می‏توانستند با این ملت بکنند، کردند. امروز که نگاه کنید، می‏بینید بحمد اللّه ما در میدان سازندگی و در میدان سیاست بین‏المللی جلو هستیم. در همین قضایای چند روز اخیر و افتتاح خط آهن مشهد- سرخس، دیدید که همه آمدند و تعریف کردند. کارهایی چنین را، چه کسی کرد و می‏کند؟ آیا عواملی جز دین و استقلال، قادر به انجام چنین کارهایی هست؟! ملت ایران، در وقتی این کارها را به سامان رسانده که امریکا و متّحدین امریکا با او دشمن بوده‏اند. بعضی، چنین وانمود می‏کنند که اگر کشوری با امریکا قهر باشد، دیگر نمی‏تواند در مسیر سازندگی گام بردارد و کاری صورت دهد. پس، کارهایی که ما کردیم چیست؟! ما در دوره‏ی قهر با امریکا، این کارها را کردیم. همه‏ی این پیشرفتها در زمانی حاصل شد که امریکا به خون ما تشنه بود. خیلی از این کارهای سازنده، زمانی انجام شد که متّحدین امریکا- بعضی در اروپا، بعضی در آسیا و بعضی در آفریقا- علیه ما خنجر کشیده بودند. آن‏ها گاه از روبه‏رو و گاه از پشت، به ما خنجر هم زدند. درعین‏حال، این همه کار سازنده کردیم. پس، بدانند و عبرت بگیرند. خیال نکنند که ساختن این کشور و پیشرفت آن، متوقّف به این است که ما به درِ خانه‏ی دشمنان خدا- امریکا و غیر امریکا- برویم؛ نه. اگر به درِ خانه‏ی آن‏ها رفته بودیم، این مقدار پیشرفت عاید نشده بود. کمااینکه در دوران رژیم شاه، دیدید که این کشور، آنی را هم که داشت از دست داد! کشاورزی داشت، از دست داد! صنعت نداشت، به دست هم نیاورد! یک مونتاژ دروغین غلطی را در این کشور به وجود آوردند و نامش را «صنعت» گذاشتند که در واقع صنعت نبود. در آن زمان، البته انواع و اقسام فساد و فحشا و منکر را وارد کردند. انواع و اقسام مشروبات الکلی و انواع و اقسام کاباره‏ها و انواع و اقسام تفریحهای ناسالم را وارد کردند.۱۳۷۵/۰۲/۲۶
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

باید ملت ایران و شما جوانان مؤمن و کسانی که در مقابل تحمیلات دشمنان قدرتمند، طعم عزّت را چشیده‏اند و می‏دانند عزّتِ یک ملت یعنی چه، در تمام شرایط به دشمن حالی کنند که از مواضع اسلامی و مواضعی که انقلاب به آنان آموخته است، یک سرسوزن عقب نخواهند نشست. شما جوانان مؤمن و پاسداران عزیز و مجرّبین میدانهای نبرد و کسانی که فضای شهادت و جهاد را لمس کرده‏اید- بلکه آن را به وجود آورده‏اید- در این مرحله، نقش بسیار مهمّی را می‏توانید بر عهده بگیرید. شما باید رفتار و گفتار و تظاهر و اعلان و دل و باطنتان سرشار از ایستادگی و اقتداری باشد که امام بزرگوار ما مظهر آن بود و استقلال و آزادی ایران از بند قدرتهای تجاوزگر، ثمره‏ی شیرین آن است و إن شاء اللّه پیشرفت و رشد پی‏درپی این کشور، ثمرات بعدی آن خواهد بود و آزادی ملتهای دیگر را که از تجربیّات این کشور درس خواهند گرفت، به دنبال خواهد داشت.۱۳۷۴/۱۰/۰۵
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

در باره‏ی هفته‏ی دفاع مقدّس- که در آستانه‏ی آن هستیم- لازم می‏دانم مطلبی را مطرح کنم و آن این است که اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت می‏دهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر می‏شوند: «انّ فی ذلک لعبرة»، «فاعتبروا یا اولی الابصار» و ... این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد. درس زندگی یعنی انسان بتواند با این درس هم حیاتِ این نشأه و هم- بالاتر از آن- حیات نشأه‏ی بعد را آباد کند؛ چون اصل آنجاست. تا چشم بر هم بزنید، همه چیز تمام شده است. مهم آن نشأه است که از لحظه‏ی وفات و خروج از این عالم تا قیام قیامت، انسان دچار آن است و زندگی توأم باسعادت یا شقاوت و خوشی یا ناخوشی را مشاهده می‏کند. انسان برای خوشیِ یک لحظه‏ی این دنیا چقدر زحمت می‏کشد؟ باید برای خوشی ابد خیلی تلاش کند. همه‏ی این‏ها با «عبرت» قابل تأمین است و به همین خاطر در قرآن این همه تأکید شده است که عبرت بگیرید.
این جمله‏ی نهج البلاغه خیلی مهمّ است که: «انّ من صرّحت له العبَر عمّا بین یدیه من المَثُلات»؛ هرکه بتواند رنجها و بلاها و حوادث و سختیها را به چشم عبرت ببیند: «حجزته التّقوی عن تقحم الشُّبهات»؛ آن قدر از بدی و زشتی و چیزهایی که انسان را دچار بدبختی و نابسامانی می‏کند، روی‏گردان می‏شود که حتّی از شبهه‏های آن هم اجتناب خواهد کرد؛ چه رسد به خود آن.
این جنگ هشت‏ساله با مقدّمات و مؤخّراتش که تا امروز هم ادامه دارد، یکی از آن صحنه‏های عبرت است. به این صحنه‏ی عبرت نگاه کنیم. قبل از انقلاب، زندگی مردم ایران هم خودش یک صحنه‏ی عبرت بود که آن صحنه امروز هم در نقاطی از دنیا وجود دارد: حکومتهایی فاسد، مردمی گرفتار، دنیا و آخرتی فنا شده، دستی گشاده از سوی دشمنان و بدخواهان و لاشخورهای بین‏المللی در زندگی یک ملت و آفاقی بسته و تیره و تار برای انسان‏هایی که در آنجا زندگی می‏کنند و نه دنیا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعیت ما این‏گونه بود و امروز هم در دنیا بعضی از کشورها این‏طورند. از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد. یکی از این استفاده‏ها، همان ایستادگی در میدان جنگ هشت‏ساله بود.
امام بزرگوار ما- که تا ابدالآباد نور و رحمت الهی بر روح مطهّر او در حال فیضان باشد- مکرر در طول این سالها می‏فرمود: «دشمن می‏خواهد ایران را به قهقرا برگرداند و همان جایی ببرد که ملت ما حرکت خود را آغاز کرده است و او را در همان حصار گذشته نگه دارد و به منابع و معادن و خیرات و برکات و نیروهای انسانی کشور دست باز کند و برای خود و نوکرانش پول و لذّت و ثروت جمع‏آوری کند و ملت ایران را در سیاه‏چال بدبختی‏ای که زندگی می‏کرد، رها کند». مردم سخنان ارزشمند امام را باور کردند و جوانان هم حقیقت را فهمیدند؛ لذا حماسه‏ی آن هشت سال پدید آمد. امروز شما و همه‏ی مردم ایران- و بلکه ملتهای دیگر- بایستی از آن حماسه درس بگیرید.
در این هشت سال خیلی کارها شد که هنوز عشری از اعشار تلاشهای ده‏ساله‏ی جوانان و ملت ما و مادران و پدران و خیرخواهان این امّت به سلک نگارش در نیامده است و هنوز از آن تلاشهای بسیار، عدّه‏ای خبر ندارند. من به جوانان امروز- بخصوص نوجوانان- مؤکّداً توصیه می‏کنم کتابهایی را که شرح و گزارش گوشه‏ای از جنگ هشت‏ساله است، قدر بدانند و آن‏ها را بخوانند؛ زیرا حقایق زیادی در آن کتابها بازگو شده است. همین خاطراتی که جوانان می‏نویسند و گزارشهایی که از آن روزها می‏دهند؛ خواندنی و عبرت‏آموز است.
آنچه که هنوز بیان نشده، به مراتب بیشتر از آن چیزی است که تاکنون بیان شده است. خیلی کارها انجام گرفت؛ لیکن یک جمع‏بندی وجود دارد که جلوِ چشم همه و مایه‏ی عبرت است. یکی از این جمع‏بندی‏ها- که بارها هم گفته شده ولی هرچه بیشتر تکرار شود بهتر است- این است که در برهه‏ای از زمان، تمام قدرتهای سرپایِ دنیا تقریباً علیه ایران اسلامی دست به هم دادند. هرچند در ظاهر فقط یک ارتش عراق بود که با ما می‏جنگید؛ اما کارشناسان و جاسوسان و ماهواره‏ها و سلاحهای امریکایی و اروپایی بلوک شرق (شوروی آن روز و کشورهای اروپای شرقی) و نیز پول دولتهای‏ اطراف خلیج فارس و نیروهای کارشناس غیر عرب- که بعضی گفته‏اند اسرائیلیها هم در میانشان بوده‏اند، ولی من چون یقین ندارم نمی‏خواهم بگویم- دست به هم داده بودند و از عراق جانب‏داری می‏کردند. علاوه بر این‏ها شما می‏دانید در جبهه قرار داشتن فقط به این معنا نیست که انسان با دشمن گلاویز شود؛ در صورتی که فراهم کردن زمینه‏ی نبردِ آسان‏تر برای طرف مقابل، کمک زیادی به او می‏کند. مثلًا دو نفر که باهم کُشتی می‏گیرند، اگر عدّه‏ای یک کشتی‏گیر را تشویق کردند و برایش امکانات تدارک دیدند و کار یادش دادند و زیر پایش را صاف و لباسش را مرتّب کردند و اگر افتاد زیر بغلش را گرفتند؛ همه‏ی آن‏ها در کُشتی داخلند. جنگ عراق با ما شبیه چنین صحنه‏ای بود.
کسانی که سرپا بودند، در جبهه‏ی ارتش عراق قرار گرفتند؛ برای اینکه اگر بتوانند بخشی از ایران را جدا کنند و یا نیروهایشان را تا مرکز کشور ما برسانند- صریحاً گفتند که این کار را خواهیم کرد!- و یا منابع نفتی ایران را در جنوب کشور و خلیج فارس تصرّف کنند و یا فشار اقتصادی را طوری بر ملت ما وارد کنند که طاقت خود را از دست بدهد. خلاصه اینکه با ده راه و از ده جهت کاری کنند که حکومت اسلام و قرآن سرنگون شود. این هدف آن‏ها بود. یک روز و دو روز هم این کار انجام نگرفت؛ بلکه هشت سال طول کشید و با همین شدّت و یکپارچگی جناحهای مختلف، علیه نظام اسلامی تلاش کردند.
نتیجه‏ی همه‏ی اتّحادشان این شد که نه یک وجب از خاک ایران را توانستند جدا کنند و نه توانستند نظام انقلابی را تضعیف نمایند و نه توانستند بخشی از منابع ایران را بگیرند و نه توانستند ایران اسلامی را دچار اضطراب فکری و عقیدتی کنند؛ بلکه به عکس، ایران مستحکم‏تر، حکومت ثابت‏تر، مردم علاقه‏مندتر و افکار دارای رشد بیشتر شد و همه چیز صددرصد در جهت خلاف میل و اراده‏ی دشمن پیش رفت. این یک عبرت و تجربه است. چه دلیلی دارید که اگر در یک برهه‏ی دیگر از زمان بازهم همان امریکا و اروپا و ناتو و همان مرتجعان، دست به دست هم بدهند، نتیجه‏ای غیر از این به دست نیاید؟ چرا بعضی کسان دائماً سعی می‏کنند دشمن را بزرگ کنند و نیروهای عظیمِ جوشان و خروشان انقلاب را کوچک جلوه دهند؟!۱۳۷۴/۰۶/۲۹

لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

پیام دیگر انقلاب، «عدالت» است. در دنیا هرجا که ندای عدالتخواهی بلند شده است، این انقلابْ آنجا را با خود و از خود و متناسب با خود یافته است و با حق‏جویان و عدالتخواهان عالم، همراهی کرده است. بسیاری از عدالتخواهان، آزادی‏خواهان و مبارزان با ظلم و تبعیض در شرق و غرب و قارّه‏های پنج‏گانه‏ی عالم، می‏گویند «ما از انقلاب شما این درس را آموختیم» و راست می‏گویند. این هم یک پیام است؛ پیام عدالتخواهی. پیام بزرگ و مهمِّ انقلابِ ما برای امّت اسلامی و جوامع و ملتهای مسلمان، عبارت از «احیای هویّت اسلامی، بازگشت به اسلام، بیداری مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامی» است. این، پیام بزرگ انقلاب ما به ملتهای مسلمان است که امام و پیشوای بزرگ این راه و معلّم بزرگ این خطّ و مکتب بود.۱۳۷۴/۰۳/۱۴
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

دشمن که می‏گوید «انقلاب به وسیله انقلابیّون صادر می‏شود»، اشتباه و غلط مضاعف می‏کند. دوبار غلط می‏کنند. اشتباه اوّل آن‏ها اینجاست که نظام جمهوری اسلامی، در صدد صادر کردن هیچ‏چیز نیست. نظام جمهوری اسلامی دارای حقیقتی است که همان انقلاب است. این ملت، حقیقتِ انقلاب را به وجود آورد و نظام جمهوری اسلامی، تجسّم انقلاب است. اشتباه دوم این است که تفکّر انقلاب و پیام انقلاب که پیام آزادی و بیداری است، احتیاج به صادر کردن ندارد. مگر لازم است کسی این مفاهیم را صادر کند؟! خوب؛ یک حرف و حقیقتی است که ملتها از آن بی‏خبرند. وقتی مواجه شدند و تجربه‏ی موفّق جمهوری اسلامی را دیدند، قهراً درس می‏گیرند. لازم نیست به ملتها گفته شود که «شما هم بیایید این‏طور عمل کنید.» ملتها، نظام جمهوری اسلامی، انقلاب، موفّقیتهای این ملت و عزّت ایران و اسلام را می‏بینند و درس می‏گیرند. امروز بیداری اسلامی در کشورهای گوناگون و بیداری روح معنویّت در سرتاسر جهان، مرهون انقلاب اسلامی است.۱۳۷۴/۰۳/۱۴
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

ملت ایران بداند: امروز بزرگترین تلاشها و جهادها در سطح جهان که از نظر خدای متعال در جهت تحکیم اسلام و پیام اسلام است، این است که ایرانِ اسلامی آباد و برکاتش آشکار شود. باید زندگی در این کشورْ مایه‏ی رشک ملتهای دیگر شود، تا بخواهند از آن درس بگیرند. این، عاملی است که دشمن را محکوم می‏کند. دشمن می‏خواهد وانمود کند که اگر کشور و ملتی به آغوش اسلام پناه برد، باید در فقر زندگی کند، از پیشرفتهای علمی محروم بماند و نتواند خود را اداره کند. ملت ایران! شما در طول این شانزده سال- از اوّل انقلاب تا امروز- با این خواست دشمن جنگیده و مبارزه کرده‏اید. شما ملت بزرگ، عزیز، هوشیار و توانا، کاری کردید که کشور شما که در آغوش و زیرِ پرچمِ اسلام زندگی می‏کند، بتواند برای کشورهای دیگر الگو باشد. شما ملت ایران برای بازسازی این کشور خیلی زحمت کشیدید. هشت سال جنگ تحمیلی را از سر گذراندید؛ با دخالت دشمن مبارزه کردید؛ مرزها را حفظ کردید؛ استقلال را تأمین کردید و تا امروز، در آبادی این کشور سعی کرده‏اید. از امروز به بعد، وظیفه‏ی عمومی این ملت این است که این کشور را هرچه می‏تواند آبادتر و آبادتر کند.۱۳۷۴/۰۳/۱۴
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

ما امروز در این دوران از انقلاب کبیر و عظیم و عمیق خود قرار داریم. البته امتیاز ما به صدر اول در دو نکته، مهم است. نخست: وجود تجربه‏ی آن دوران در برابر ما که برای ما صفحه درس آموزنده و هشداردهنده‏یی است که ای‏بسا خواهد توانست از آن خطرات مانع شود.
و نکته دوم: کثرت و تراکم دلهای مؤمن و آگاه با ایمان‏های جوشان و دلهای پاک و در همه جای این کشور بزرگ است.۱۳۷۴/۰۲/۰۶

لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

تا اینجا این‏ها علیه این کشور و ملّت و اقتصادش اقدام می‏کنند. همه باید مواظب باشند. من به شما عرض کنم: شیطانی که قرآن، در منطق دین، آن را مظهر شرّ و فساد دانسته است، در منطق انقلاب هم وجود دارد. این شیطان، «استکبار» است که دشمن‏ انقلاب است. از همه‏ی شیطانها رذل‏تر و خبیث‏تر، دولت ایالات متّحده‏ی امریکاست. زن و مرد ایرانی و آحاد ملت در سرتاسر این کشور، بدانند که امروز هیچ دشمنی برای آن‏ها از این مسئولین امریکایی که امروز سردمدار امور کشور امریکا هستند، بدتر، خبیث‏تر و خطرناک‏تر نیست. آن‏ها دائم علیه جمهوری اسلامی و این ملت توطئه می‏کنند. البته سرشان هم دائم به سنگ می‏خورد؛ امّا ادب نمی‏شوند. یکی از رئیس‏جمهورهای امریکا، به داخل این کشور هلیکوپتر فرستاد و سروکارش با توفان طبس، یعنی جنودِ غیبیِ الهی افتاد. این‏ها چه می‏گویند؟! می‏فهمند چه می‏کنند؟! می‏فهمند چرا؟! با کی مواجهند؟! این یاوه‏هایی که می‏گویند علیه کیست؟ جوابش با کیست؟ ملت ایران ملت بزرگ و نیرومندی است. ملت ایران ملت متّحد و بافرهنگی است. من تعجّب می‏کنم چرا این‏ها از گذشتگان خودشان و از این شانزده سال، عبرت نمی‏گیرند؟! دائم علیه جمهوری اسلامی و ملت و مسئولین ایران یاوه‏گویی و دروغ‏پراکنی می‏کنند! سران و بزرگان آن‏ها، دائم راجع به جزایر خلیج فارس، تسلیحات ایران، انرژی اتمی و سلاح شیمیایی دروغ‏پراکنی می‏کنند. اگر روزنامه‏ها بنویسند، آدم می‏گوید «خوب؛ روزنامه‏نگارند. برای نانشان مجبورند دروغ بگویند!» رؤسای مجلس و رئیس‏جمهورشان می‏گویند! انسان تعجّب می‏کند که چرا یک نظام، باید این قدر دچار انحطاط و نکبت معنوی شود، که به درون این مزبله‏ی دروغ‏گویی بیفتد!۱۳۷۴/۰۱/۰۳
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

قریب به بیست سال قبل از دوران پنجاه‏ساله هم، در این کشور، مشروطیت بود که مجموعاً، با تعطیلها و انسدادها و به توپ‏بستن‏ها و غیره، تقریباً در حدود چهار دوره، مجلسِ شورایِ ملّیِ درست شده در اوّلِ مشروطیت، کار کرد. تاریخِ آن مجالس، بسیار عبرت‏آور است و واقعاً یکایک ملت ایران، برای اینکه بدانند جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی به این کشور و این ملت چه داده است، باید آن گذشته را بخوانند. تا ندانیم چگونه بوده‏ایم، نخواهیم دانست که امروز چه در اختیار داریم. در آن چند سال اولیه، تا وقتی‏که هنوز مجلس، آن مجلسِ تحت نفوذ سلطان و سردار و دولت و سلطنه و سفارتخانه‏ی خارجی نبود، مجلسی بود که با وجود ابتدایی بودن، تأثیر خود را در اوضاع کشور می‏گذاشت. هرجا که اندکی نشانه‏ی سلطه‏ی خارجی بود، آن مجلس، با قدرت تمام می‏ایستاد. اولتیماتوم روس بود، مجلس ایستاد. استقراض از خارجیها بود، مجلس ایستاد. قرار داد وثوق الدوله بود، مجلس ایستاد. امثال مدرّس‏ها در آن مجلس، کم‏وبیش بودند. آن‏هایی هم که گذشتِ زمان نشان داد نمی‏توانند همیشه مدرّس باقی بمانند و مثل مدرّس باشند، در سایه‏ی حضور مردانِ مستقلّ باایمانی از قبیل مدرّس، خیابانی و امثال آن‏ها، یک حالت واقعیِ مردمی به آن مجلس دادند.۱۳۷۳/۰۳/۱۱
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت