اثر گناه / گناه / آثار گناه/آثار اعمال بد
[ فِی الکافی عَن حَفصِ بنِ غیاثٍ ...] ثُمَّ قالَ: مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِهِ، فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهِالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَکَ، فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبُّ.(۱)
دنبالهی حدیث [ امام صادق (علیهالسّلام) است به] حفص بن غیاث.
ثُمَّ قالَ، مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِد
فرمود: حضرت موسی عبور کردند و دیدند که این مرد در حال سجده است؛
فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِه
حضرت کاری داشتند، [وقتی] از آن کارشان برگشتند، دیدند هنوز این مرد در حال سجده است.
فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَک
[ گفتند] اینجور که تو سجده میکنی و تضرّع میکنی پیش خدای متعال، اگر حاجت تو دست من بود، آن را برآورده میکردم.
فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبّ
تأدیب الهی اینجوری است، خدای متعال وحی فرستاد به موسی بن عمران: اگر آنقدر سجده کند که گردنش بشکند، من او را قبول نمیکنم -حالا [در روایت] ندارد که حاجتش را برآورده نمیکنم، دارد که او را قبول نمیکنم- تا وضع خودش را از این حالتی که مکروه خدای متعال است تغییر بدهد و حال خود را به آن حالتی که محبوب خدای متعال است برگرداند؛ یعنی توبه کند از خلاف بزرگ و گناه زشتی که گرفتار آن است. ما شنیدیم که بزرگان میفرمودند مهمترین مطالب این است که انسان از گناه بپرهیزد؛ از گناه اگر پرهیز کرد، آنوقت خیرات الهی و خیرات معنوی به سمت او سرازیر میشود، فتوحات الهی به روی او باز میشود؛ امّا کسی که دچار گناه است ولو عبادت هم میکند، ولو کارهای خوب هم انجام میدهد، امّا این گناه، این زخم، این رخنهای که در این استخر وجود دارد -که ما مکرّر مثال زدیم؛ عرض کردیم مثل استخری که چندین لولهی قطور آب، مدام آب میریزد در این استخر، امّا استخر پر نمیشود؛ وقتی نگاه میکنید، میبینید دیوارهی استخر تَرَک دارد، ته استخر سوراخ دارد، نمیگذارد آب پر بشود -نمیگذارد که رحمت الهی او را فرا بگیرد. میفرمودند اوّلین کار این است که انسان این رخنهها را بگیرد؛ این رخنهها گناه است. در آن خطبهی پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در جمعهی آخر ماه شعبان -این خطبهی معروفی که شما، ما، همه بارها در منبر برای مردم گفتهایم- وقتی که حضرت فضائل ماه رمضان را بیان میفرمایند، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سؤال میکند یا رسولالله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت در جواب میفرمایند: الوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله؛(۲) ورع. اوّل این آلودگیها را از دل خود، از جان خود پاک کنیم تا ویتامینهای عبادت که در وجود ما وارد میشود، بتواند اثر خودش را ببخشد. البتّه این را هم باید دانست که این گناهی، محرّمی، محظور و ممنوعی که اینجور تأثیر میگذارد که «حتّی یَنَقطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُه»، لابد گناه بزرگی است، انحراف بزرگی است -جزو گناهان بزرگ است والاّ اگر چنانچه گناهانِ کوچک باشد، اِنَّ الحَسَنٰتِ یُذهِبنَ السَّیئٰت؛(3) این هم هست، این هم در کنارش باید در نظر داشت- یا اصرار بر گناهان است که مستمرّاً انسان دچار یک گناهی باشد، [ که] مانع میشود انسان از رحمت الهی برخوردار بشود.1392/07/08
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 128؛
مجموعة ورام، ج2، ص: 137؛
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج25، ص: 306؛
يَا حَفْصُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ خَافَ اَللَّهَ كَلَّ لِسَانُهُ ثُمَّ قَالَ بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لاَ تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اِشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ .
ترجمه:
اى حفص رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: هر كه از خدا بترسد زبانش گنگ است. آنگاه فرمود:(روزى) همچنان كه موسى بن عمران عليه السّلام يارانش را موعظه ميفرمود مردى (كه شديدا تحت تأثير سخنان موسى واقع شده بود) از جا برخاست و پيراهنش را چاك زد، خداى عز و جل بموسى وحى فرمود: اى موسى باين مرد بگو: پيراهنت را چاك نزن، بلكه دلت را بروى من باز كن. سپس فرمود: موسى بن عمران عليه السّلام بمردى از اصحابش برخورد و او را در حال سجده ديد، (بدنبال كارش رفت) و چون بازگشت باز او را بهمان حال در سجده ديد، موسى بآن مرد فرمود:(اى مرد) اگر حاجت تو بدست من بود آن را روا ميكردم، خداى عز و جل بموسى وحى كرد كه اى موسى اگر (اين مرد) آنقدر سجده كند (و سجدهاش طول كشد) كه گردنش جدا شود از او نپذيرم تا آنگاه كه از اين حالى كه ناخوشايند من است بحالى باز گردد كه من دوست دارم.
2 )
الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 93؛
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 295؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 2؛
ٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اَللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَفْضَلُ اَلشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ اَلْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اَللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ اَلسَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اَللَّهِ ... قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...
ترجمه:
امام رضا از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم صلى اللّٰه عليه و آله سخنرانى كرده،فرمودند:اى مردم،ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما رو كرده است،ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شدهايد... امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:من برخاستم و گفتم:يا رسول اللّٰه!با فضيلتترين كار در اين ماه چيست؟حضرت فرمودند:يا ابا الحسن!افضل اعمال در اين ماه،پرهيز از محرّمات الهى است...
3 )
سوره مبارکه هود آیه 114
وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيلِ ۚ إِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذٰلِكَ ذِكرىٰ لِلذّاكِرينَ
ترجمه:
در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین میبرند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند!
لینک ثابت
قدر دل نورانی و پاکیزه جوانی را دانستن
این دل نورانی و پاکیزه را که در شما هست، قدر بدانید. نه اینکه من بخواهم برای خوشامد شما حرف بزنم؛ نه، جوانهای عالَم که فقط شما نیستید؛ جوان خاصیتش این است. دلتان پاکیزه است. حالا چون برای شما قابل مقایسه نیست، نمیتوانید این موضوع را احساس کنید. در طول زمان، گرفتاریها، غبارها، لجنها و زنگارها دل را میپوشاند. در روایت دارد که وقتی گناهی میکنید، یک نقطهی سیاهی در قلب شما به وجود میآید - البته اینها زبان نمادین است، زبان سمبلیک است - گناه دوم را که میکنید، این نقطهی سیاه دو برابر میشود. هرچه گناه بکنید، این نقطهها هی اضافه میشود، تا اینکه همهی قلب را سیاهی میگیرد(1). ترجمهی مفهوم عرفیاش همین است که من گفتم؛ یعنی شما الان دل و جان و روح آمادهای دارید، بمرور گناهان، گرفتاریها و مشکلات فراوانی که در مسیر مبارزات زندگی انسان به وجود میآید - در سیاست، در اقتصاد، در یک لقمه نان، در به دست آوردن امکانات زندگی - چنانچه انسان از حالا تمرین نکرده باشد، اینها گرفتاریها را زیاد میکند، دل را تاریک میکند. پس عرض اول ما و حرف اصلی ما این است. شما مثل فرزندان من هستید. من اگر بخواهم به بچههای صلبی و نسبیِ خودم بهترین سفارشها را بکنم، همینی که به شما عرض کردم، به آنها خواهم گفت.1389/05/31
1 )
الكافی، ثقة الإسلام كلينى ج2 ص 273 ؛
مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُون ؛
ترجمه:
امام باقر عليه السّلام فرمود: هر بندهئى در دلش نقطه سفيديست كه چون گناهى كند، خال سياهى در آن پيدا شود، سپس اگر توبه كند آن سياهى برود، و اگر از گناه دنبالگيرى كند، آن سياهى بيفزايد تا روى سفيدى را بپوشاند، و چون سفيدى پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل هرگز بخير نگرايد و همين است، گفتار خداى عز و جل: «نه چنين است، بلكه آنچه مرتكب شدند بر دلشان زنگارى بست، 14 سوره 83»
لینک ثابت
خصلتهایی که موجب کمال اسلام انسان میشود
عَن اَبی جَعفَر (عَلَیهِ السَّلام) قالَ، قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَین (عَلَیهِ السَّلام): اَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ کَمَلَ اِسلامُهُ وَ مُحِّصَت عَنهُ ذُنوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راضٍ مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه.(۱)
ربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ کَمَلَ اِسلامُهُ وَ مُحِّصَت عَنهُ ذُنوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راض
[مطابق این روایت] خیلی مهم است این [خصلتهایی] که موجب کمال اسلام انسان بشود و ذنوب را تمحیص کند، یعنی نابود کند، از بین ببرد؛ این هم که خب از همه مهمتر است که رضایت الهی را برای انسان به همراه دارد.
مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاس
یکی اینکه واجبات را انجام بدهد؛ معنای این جمله این است؛ یعنی [انسان] آن حقوقی را که خدای متعال برای خود، بر دوش بندگان گذاشته است ادا کند. حقوق الهی همین واجبات است؛ البتّه حقّ الهی لاتُعدّ و لاتُحصیٰ است؛ امّا آنچه مسجّل کرده است بر مردم، همین واجباتی است که [باید] انجام بدهیم.
وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ
دوّم [اینکه] زبان او با مردم هم صادق باشد؛ به مردم دروغ نگوید.
وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاس
سوّم [اینکه] از هر کار قبیحی پیش خدا و پیش مردم حیا کند؛ این معنایش این نیست که کارهای قبیح را دیگر اصلاً انجام نمیدهد، چون در آن صورت که دیگر گناهی نخواهد داشت تا «مُحِّصَت ذُنوبُه» بشود؛ میخواهد بگوید حالت استشعار گناه در او باشد و حیا کند. بعضی هستند که بیحیا، گناه را انجام میدهند، بدون اینکه اندکی شرمندگی داشته باشند از این گناه؛ این، آن حالت خطرناک است؛ وَالّا بالاخره خطا از انسان سر میزند امّا [باید] انسان، هم پیش مردم، هم پیش خدا احساس شرم کند از کار خطا و از گناه؛ پردهدر و وقیح و بیباک و بیمبالات و مانند اینها نباشد. این به نظر من خیلی نکتهی مهمی است.
وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه
این هم [خصلت] چهارم که با خانوادهی خود خوشاخلاق باشد که این بلایی است که خیلی از آدمهای مؤمن و خوب ما هم به آن دچارند؛ آدمهای خوبیاند امّا با زن و بچّهی خودشان بداخلاقند، کجخُلق و بداخلاق و تند و سختگیر [که این] خیلی چیز بدی است. اگر بروید فکر کنید، روی این دقّت کنید، خواهید دید رازهای عمیقی پشت این یک کلمه که انسان با همسر خود و فرزندان خود خوشخُلق باشد، هست. البتّه این در مورد مردها بیشتر صدق میکند امّا زنها هم همین جور، در مورد زنها هم هست و چنین روایتی فقط مال مردها نیست؛ مال مرد و زن است. لکن عمده، این مبتلابهِ مردها است که گاهی مثل شِمر در خانه با زن و بچّه [رفتار میکنند؛] حالا از یک جایی اوقاتشان تلخ است، یکی به آنها اهانت کرده، بدگویی کرده، عوضش را سر زن و بچّه درمیآورند.
میبینید [اینها] خیلی سخت هم نیست؛ فقط مراقبت میخواهد که انسان اینها را انجام بدهد: واجبات را ترک نکند؛ با مردم راستگو باشد؛ بیمبالات در امر گناه نباشد، یعنی حیا کند؛ با زن و بچهاش خوشاخلاق باشد؛ اگر انسان این چهار خصوصیّت را مراقبت کند آن وقت «لَقِیَ الله هوَ عنهُ راض»؛ ببینید چقدر در مقابل این پاداشی که معیّن شده، [این] بزرگ است.1382/11/26
1 )
الخصال، ج1، ص: 222؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج66، ص: 385؛
َ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ «3» وَ لَقِيَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ مَنْ وَفَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ النَّاسِ وَ اسْتَحْيَا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ.
ترجمه:
امام سجّاد (علیه السّلام) فرمود: چهار خصلت را هر که دارا شود اسلامش کامل است و گناهانش بریزد و پروردگار عزّوجل خود را ملاقات مىکند و خدا از او خشنود است؛ انجام واجباتی که بر عهدهی مردم گذاشته و زبانش با مردم راست باشد و از هر کار زشتى پیش خدا و مردم شرم کند و با خانوادهی خود خوشرفتارى کند
لینک ثابت
سه عملی که باعث قبول نشدن اعمال میشود
حَدَّثَنا اَبی رَضیَ اللهُ عَنهُ قالَ حَدَّثَنا سَعدُ بنُ عَبدِ اللهِ عَن اَحمَدَ بنِ اَبی عَبدِاللهِ البَرقیِّ عَن اَبیهِ عَن صَفوانَ بنِ یَحیى عَن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ عَن اَبی عَبدِالله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ: قالَ اِبلیسُ لَعنَةُ اللهِ عَلَیهِ لِجُنودِهِ اِذا استَمکَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ فَاِنَّهُ غَیرُ مَقبُولٍ مِنهُ اِذَا استَکثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسیَ ذَنبَهُ وَ دَخَلَهُ العُجب.(۱)
قالَ اِبلیسُ لَعنَةُ اللهِ عَلَیهِ لِجُنودِهِ اِذا استَمکَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ فَاِنَّهُ غَیرُ مَقبُول
سند این روایت به ابلیس میرسد که این لعین، به لشکریان خود این جور گفت که اگر من توانستم در سه چیز بر بنیآدم مسلّط بشوم، دیگر غصّهی این را نمیخورم که حالا او اعمال نیکی دارد به جا میآورد و ممکن است مراتب سعادت را طی کند؛ نه، خاطرم آسوده است؛ چون هر کاری بکند از او قبول نخواهد شد؛ عمده این است که من این سه چیز را بتوانم تدارک کنم و در این سه کار بر بنیآدم مسلّط بشوم؛ اگر [مسلّط] شدم دیگر خیالم آسوده است. آن سه چیز چیست؟
اِذَا استَکثَرَ عَمَلَه
یکی این است که او کار نیک خود را زیاد به شمار بیاورد، به نظرش زیاد بیاید؛ به خودش که نگاه میکند میگوید: «ما واقعاً چقدر آدم خوبی هستیم! این همه نماز و این قدر نافله و این قدر خدمت به مردم و روزی چند ساعت در دادگاهها و در فلان مسئولیّتها، درس هم که میرویم و درس هم که میگوییم»؛ همین طور کارهای خودش به نظرش زیاد بیاید؛ اعمال خیر خودش را [زیاد بشمارد و] از خود خشنود شود، راضی بشود از خود به خاطر کارهایی که انجام میدهد. اوّلین ضربهای که به انسان میخورد و خاکریز اوّلی که جلوی دشمن او -یعنی ابلیس- باز میشود این است؛ ما گاهی هم بعضیها را میبینیم که میگویند: «آقا ما دیگر چه کار کنیم؟ این همه داریم کار میکنیم»؛ به نظرشان آن کاری که میکنند زیاد میآید؛ خود را مقایسه نمیکنند با بندگان صالح خدا که یک لحظه از لحظات عمرشان را فارغ از خدمت و عبادت و کار خیر و حسنه نبودند؛ این مقایسه را حاضر نیستند بکنند و همین کارهای کوچک خودشان به نظرشان بزرگ میآید.
وَ نَسیَ ذَنبَه
دوّم [اینکه] گناهان خود را فراموش بکند؛ مثل همهی عادات ماها که به خودمان به چشم حسنظن نگاه میکنیم؛ [یعنی] این همه گناه کوچک، بزرگ، خلاف، غیبت، دروغ، خدای نکرده تهمت و تخلّفات گوناگون را فراموش کنیم، از یادمان برود. اینکه میبینید در بعضی از دعاها مدام اسم گناه تکرار میشود -اَللهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَهتِکُ العِصَم-(۲) تا که انسان به یادش بیاید؛ یا دربارهی انسان در روایت دارد که «وَ بَکى عَلى ذَنبِه»،(۳) بنشیند بر گناه خود، به گناههایی که کرده بگرید؛ [این] به یاد آوردن گناه است که اینها را انسان فراموش نکند؛ در مراقبتها و در باب مراقبة هم میگویند که هر شبی بنشینید ببینید چه کار کردید آن روز؛ این مانع از فراموشی میشود. یکی هم اینکه فراموش کند.
وَ دَخَلَهُ العُجب
سوّم [اینکه] خودشگفتی در او وارد بشود؛ این خودشگفتی طبعاً برای اَعمال نیست، چون آن قبلاً گفته شد؛ برای خصوصیّات خود او است؛ [یعنی] علم خودش، تقوای خودش، حلم خودش، صبر خودش به نظرش بزرگ بیاید. خودشگفتی یا عُجب یعنی انسان در مقابل خودش که قرار میگیرد دچار اعجاب بشود و به شگفت بیاید که واقعاً «ما هم چه آدم خوب و برجستهای هستیم»! گاهی هم انسان گلهمند میشود که چطور دیگران نمیفهمند این خوبیهای ما را؟ چطور قدر نمیدانند؟
بله جناب ابلیس به دوستانش این جور میگوید که وقتی این سه خصوصیّت در کسی وارد شد و من توانستم از این سه ناحیه، بر یک انسان سلطه و سیطره پیدا کنم، دیگر غصّهی این را که حالا عبادت کرد و روزه گرفت و نماز خواند نمیخورم؛ چون میبینم همهی اینها باطل خواهد بود؛ یعنی قبول نخواهد بود.1382/03/04
1 )
الخصال، ج1، ص: 112؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 315؛
عَن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ عَن اَبی عَبدِالله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ: قالَ اِبلیسُ لَعنَةُ اللهِ عَلَیهِ لِجُنودِهِ اِذا استَمکَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ فَاِنَّهُ غَیرُ مَقبُولٍ مِنهُ اِذَا استَکثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسیَ ذَنبَهُ وَ دَخَلَهُ العُجب.
ترجمه:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شیطان لعین به لشگر خود گفت که من اگر در سه مورد بر فرزند آدم دست یابم، پس از آن هر عملى که به جا آورد پریشانخاطر نگردم که میدانم عملش پذیرفته نیست: هنگامى که عمل خود را زیاد پندارد و گناه خود را فراموش کند و خودپسندى در او راه یابد
2 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص: 844؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج2، ص: 707؛
مفاتیح الجنان دعای کمیل
رُوِيَ أَنَّ كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ النَّخَعِيَّ رَأَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع سَاجِداً يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَان...َ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا...
ترجمه:
3 )
روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، ج2، ص: 452؛
مكارم الأخلاق، طبرسی، ص: 316؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج90، ص: 335؛
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ بَكَى عَلَى ذَنْبِهِ حَتَّى تَسِيلَ دُمُوعُهُ عَلَى لِحْيَتِهِ حَرَّمَ اللَّهُ دِيبَاجَةَ وَجْهِهِ عَلَى النَّارِ.
ترجمه:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:هركس به خاطر گناهش گريه كند تا اشك بر محاسن او سرازير شود،خداوند چهرهاش را بر آتش جهنم حرام مىكند.
لینک ثابت
توجه به پاک کردن درونی انسان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
وَ مِن وَصیَّةٍ لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ نَقلاً عَنِ المَسیحِ عَلَیهِ السَّلامُ بِحَقٍّ اَقولُ لَکُم لا یُغنی عَنِ الجَسَدِ اَن یَکونَ ظَاهِرُهُ صَحیحاً وَ باطِنُهُ فاسِداً کَذٰلِکَ لا تُغنی اَجسادُکُمُ الَّتی قَد اَعجَبَتکُم وَ قَد فَسَدَت قُلوبُکُم وَ ما یُغنی عَنکُم اَن تُنَقّوا جُلودَکُم وَ قُلوبُکُم دَنِسَةٌ لا تَکونوا کَالمُنخَلِ یُخرِجُ مِنهُ الدَّقیقَ الطَّیِّبَ وَ یُمسِکُ النُّخالَةَ کَذٰلِکَ اَنتُم تُخرِجونَ الحِکمَةَ مِن اَفواهِکُم وَ یَبقَى الغِلُّ فی صُدورِکُم یا عَبیدَ الدُّنیا اِنَّما مَثَلُکُم مَثَلُ السِّراجِ یُضیءُ لِلنّاسِ وَ یُحرِقُ نَفسَه.(۱)
بِحَقٍّ اَقولُ لَکُم لا یُغنی عَنِ الجَسَدِ اَن یَکونَ ظَاهِرُهُ صَحیحاً وَ باطِنُهُ فاسِدا
از قول حضرت مسیح است به حواریّین: ظاهر جسم، سالم و صحیح باشد، امّا زیر لباس، بیماری و زخم و کثافت باشد؛ این چیز خوبی نیست. به صورت و بَشَره و ظاهر که انسان نگاه میکند ببیند آقا تَرتمیز و سالم است، امّا لباسش را که بِکَند ببیند که بدنش زخم و دارای عفونت و چرک و مانند اینها است. انسان به این قانع نمیشود که فقط این ظواهر را، صورت را، دستها را، لباسها را تمیز کند.
کَذٰلِکَ لا تُغنی اَجسادُکُمُ الَّتی قَد اَعجَبَتکُم وَ قَد فَسَدَت قُلوبُکُم
اگر جسم شما هم سالم باشد در حالی که دل شما خدای نکرده ناسالم است، این هم مثل همان است؛ هیچ تفاوتی ندارد. وجود شما از ظاهر و باطن آمیخته شده؛ کافی نیست که سر و صورت را درست کنید، باطن خراب باشد؛ باطن را باید درست کرد، دل را باید آباد کرد.
وَ ما یُغنی عَنکُم اَن تُنَقّوا جُلودَکُم وَ قُلوبُکُم دَنِسَة
حضرت عیسیٰ به حواریّین خود میفرماید کافی نیست که پوست خود را تمیز کنید، در حالی که دل شما آلوده و ناپاک است.
لا تَکونوا کَالمُنخَلِ یُخرِجُ مِنهُ الدَّقیقَ الطَّیِّبَ وَ یُمسِکُ النُّخالَة
بعد میفرماید مثل غربال نباشید -غربال و الک را میگویند «مُنخَل»- که آرد ریز نرم تمیز را از خودش خارج میکند، امّا نخالهها را در خودش نگه میدارد؛ این جوری نباشید.
کَذٰلِکَ اَنتُم تُخرِجونَ الحِکمَةَ مِن اَفواهِکُم
مثل این است که امروز با ما حرف زدهاند! شما هم حکمت را از زبان خودتان بیرون میریزید؛ مثل همان آردهای تمیز خوب نرم مطلوب که از الک میریزد پایین، ما هم حکمتها را همین طور میریزیم بیرون.
وَ یَبقَى الغِلُّ فی صُدورِکُم
امّا دشمنیها و تلخیها و آلودگیها و ناخالصیها در دلتان باقی میماند، نستجیر بالله.
یا عَبیدَ الدُّنیا اِنَّما مَثَلُکُم مَثَلُ السِّراج
ای بندگان دنیا! داستان شما داستان چراغ است.
یُضیءُ لِلنّاسِ وَ یُحرِقُ نَفسَه
خود را میسوزاند، به دیگران نور میدهد. خب این حرف میتواند با زبان ستایش گفته بشود، میتواند با زبان مذمّت گفته بشود. خود ما معمولاً میگوییم فلانی مثل شمع میسوزد تا به دیگران روشنی بدهد؛ خیلی خب، این از آن بُعد، با آن نگاه، میشود ستایش؛ یعنی خودش رنجها را تحمّل میکند که دیگران نور بگیرند. امّا میتوان با یک نگاه دیگر، این تمثیل را شماتتآمیز دانست که حالا حضرت عیسیٰ به حواریّین از این بُعد نگاه میکند؛ میگوید شما خودتان هیچ سودی از خودتان نمیبرید، از تلاش خودتان هیچ بهرهای خودتان نمیبرید. مراد از «بهره» پولوپَله و مقام و عنوان نیست؛ یعنی بهرهی معنوی و روحی، تعالی، کرامتهای انسانی، قرب الیالله. خود شما هیچ بهرهای نمیبرید امّا دیگران از حرفهای شما بهره میبرند. ما جوانها را تشویق میکنیم میافتند به عبادت، در میدانهای صفا و معنویّت، در میدان جهاد -هر وقتی یک جوری- تا آن ملکوت اعلا میروند امّا خود ما پای در گِل و پای در غُل باقی میمانیم؛ خیلی خطرناک است. [بایستی] نیّتها را خالص بکنیم و سخن را فقط برای دیگران نگوییم؛ اوّل برای دل خودمان بگوییم، فقط برای دل خودمان. من دیدم در حالات مرحوم آشیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی همشهری ما -مشهدی- که یک جایی میگوید من روزی فلان قدر، فلان تعداد، چند هزار این ذکر را بر دل تاریک خود خواندم. بَهبَه! این خوب است؛ ذکر این است. ذکر را انسان باید بر دل خودش بخواند؛ این دلِ مرده. ذکر «لاالهالّاالله» و ذکر «استغفرالله» را بر دل بخواند، بر دل خود تلاوت کند؛ اوّل این است. چقدر خوب است که انسان دعای کمیل که میخواند در یک جمعیّتی، فقط برای آنها نخواند، برای خودش هم بخواند دعای کمیل را. بعضیها دعا را فقط برای دیگران میخوانند؛ این، آن جوری است.1380/02/10
1 )
تحف العقول، النص، ص: 393؛
مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج4، ص: 492؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج1، ص: 146؛
و روي عن الإمام الكاظم وصيته ع لهشام و صفته للعقل... بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ لَا يُغْنِي عَنِ الْجَسَدِ أَنْ يَكُونَ ظَاهِرُهُ صَحِيحاً وَ بَاطِنُهُ فَاسِداً كَذَلِكَ لَا تُغْنِي أَجْسَادُكُمُ الَّتِي قَدْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ قَدْ فَسَدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ مَا يُغْنِي عَنْكُمْ أَنْ تُنَقُّوا جُلُودَكُمْ وَ قُلُوبُكُمْ دَنِسَةٌ لَا تَكُونُوا كَالْمُنْخُلِ «4» يُخْرِجُ مِنْهُ الدَّقِيقَ الطَّيِّبَ وَ يُمْسِكُ النُّخَالَةَ كَذَلِكَ أَنْتُمْ تُخْرِجُونَ الْحِكْمَةَ مِنْ أَفْوَاهِكُمْ وَ يَبْقَى الْغِلُّ فِي صُدُورِكُمْ يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا إِنَّمَا مَثَلُكُمْ مَثَلُ السِّرَاجِ يُضِيءُ لِلنَّاسِ وَ يُحْرِقُ نَفْسَه...
ترجمه:
...بحق بشما ميگويم:براى تن همين بس نيست كه برونش سالم باشد ولى درونش فاسد،همچنين تنهاى شما كه خوشايندتان هستند دلهاى فاسدى بدرون دارند،شما را چه سود كه ظاهر خود را پاك كنيد و دلتان چركين باشد.بمانند غربال نباشيد كه آرد خوب را بيرون ميدهد و نخاله را نگه مىدارد،و همچنين شماها با زبان خود حكمت را پراكنده كنيد و دغلى در سينه بماند،اى دنياپرستها مثل شما مثل چراغ است كه براى مردم ميتابد و خود را ميگدازد...
لینک ثابت
شب قدر، فرصتی برای رو به خدا آوردن
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون(1)». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازهی عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم(2)»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
در همان لحظهای که شما دلتان را متوجّه خدای متعال و خدا را در دل خودتان حاضر میکنید و به یاد خدا میافتید، خدای متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزی خواهد رسید که خطاب الهی به سمت گناهکاران میآید که «انّا نسیناکم(3)»؛ ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشی سپردهایم، بروید! عرصهی قیامت اینگونه است.
امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایدهای ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون(4)». این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامی از سال است که از جملهی آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر!
شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدّث قمی» نقل میکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظهی شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد.(5) مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بودهاند که همهی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب میآوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند! قدر بدانید.
ملتی که دل خود را با خدای خود اینگونه صاف کند که درِ خانهی خدا برود، از خدا صادقانه بخواهد و به خدا صادقانه پناه ببرد، هرگز بدبخت و روسیاه نخواهد شد؛ دچار فساد، دچار ذلّت، اسیر دشمن و دچار اختلاف داخلی نخواهد شد. آنچه از این بدبختیها بر سر ملتها میآید، «فبما کسبت ایدیکم(6)»؛ بر اثر کوتاهیها، غفلتها، گناهان و فسادهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم! کسی که درِ خانهی خدا میرود، خود را یک قدم به عصمت و به حفظ و نگهداری از گناه نزدیک میکند1376/10/26
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 152
فَاذكُروني أَذكُركُم وَاشكُروا لي وَلا تَكفُرونِ
ترجمه:
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!
3 )
سوره مبارکه السجدة آیه 14
فَذوقوا بِما نَسيتُم لِقاءَ يَومِكُم هٰذا إِنّا نَسيناكُم ۖ وَذوقوا عَذابَ الخُلدِ بِما كُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه:
(و به آنها میگویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم؛ و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالی که انجام میدادید!
4 )
سوره مبارکه المؤمنون آیه 65
لا تَجأَرُوا اليَومَ ۖ إِنَّكُم مِنّا لا تُنصَرونَ
ترجمه:
(امّا به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد!
5 )
الكافی،شیخ كلینی ج 4 ص 156ح 2؛
تهذيبالأحكام،شیخ طوسی ج 3 ص 58 ؛
منلايحضرهالفقيه،شیخ صدوق ج : 2 ص 159 ؛
مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ص 226 ؛
كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِی يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِی إِحْدَى وَ عِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قُلْتُ فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ- لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ لَيْلَةُ الْجُهَنِيِّ فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَيُقَالُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ خَالِدٍ رَوَى فِی تِسْعَ عَشْرَةَ يُكْتَبُ وَفْدُ الْحَاجِّ فَقَالَ لِی يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَفْدُ الْحَاجِّ يُكْتَبُ فِی لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَرْزَاقُ وَ مَا يَكُونُ إِلَى مِثْلِهَا فِی قَابِلٍ فَاطْلُبْهَا فِی لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ وَ صَلِّ فِی كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِائَةَ رَكْعَةٍ وَ أَحْيِهِمَا إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَى النُّورِ وَ اغْتَسِلْ فِيهِمَا قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى ذَلِكَ وَ أَنَا قَائِمٌ قَالَ فَصَلِّ وَ أَنْتَ جَالِسٌ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ قَالَ فَعَلَى فِرَاشِكَ لَا عَلَيْكَ أَنْ تَكْتَحِلَ أَوَّلَ اللَّيْلِ بِشَيْءٍ مِنَ النَّوْمِ إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی رَمَضَانَ وَ تُصَفَّدُ الشَّيَاطِينُ وَ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الْمُؤْمِنِينَ نِعْمَ الشَّهْرُ رَمَضَانُ كَانَ يُسَمَّى عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَرْزُوق
ترجمه:
6 )
سوره مبارکه الشورى آیه 30
وَما أَصابَكُم مِن مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيديكُم وَيَعفو عَن كَثيرٍ
ترجمه:
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز عفو میکند!
لینک ثابت
این ماه [ماه مبارک رمضان]، ماه خالص شدن است و اگر درست نگاه کنیم، خالص شدن در این ماه، از راههای دیگرِ خالص شدن، آسانتر است. ما با همین روزه و مبارزه کردن با نفس، میتوانیم خودمان را خالص کنیم. اغلبِ گمراهیهایی که وجود دارد، یا به خاطر گناهانی است که از ما سر میزند و یا به خاطر خصلتهای زشتی است که در وجودِ ما نهفته است. «ثمّ کان عاقبة الذین اساؤا السوای ان کذّبوا بایات اللَّه». (1) گناه، عاقبتش گمراهی است؛ مگر اینکه نور توبه در دل انسان بدرخشد. اینکه مدام به ما میگویند «اگر یک گناه کردید، پشت سرِ همان گناه توبه کنید. از تکرار گناه، پشیمان شوید و تصمیم بگیرید که دیگر گناه نکنید» برای این است که فرو رفتن در باتلاق گناه، کار خطرناکی است و گاهی انسان به جایی میرسد که دیگر راه برگشتی ندارد.
یکی گناه است که وسیله گمراه شدن میگردد و یکی هم خصلتهای ناپسند است. خصلتهای زشت، بیشتر از گناهان فعلی به گمراهی انسان میانجامد. اگر ما در هر کار و هر حرف و هر عقیدهای، خودپرست و خودرأی باشیم، همدیگر را تخطئه کنیم و بگوییم «فقط من درست فهمیدم و من درست عمل میکنم»، آن گاه به هیچ مشورت واستدلال و منطقی اعتنا نکنیم و به هیچ حرف حقّی گوش نسپاریم؛ اگر حسد در وجود ما چنان ریشه دوانیده باشد که به خاطر آن، زیبا را زشت ببینیم و حاضر نباشیم حقیقت درخشانی را در جایی تصدیق کنیم؛ اگر حبِّ شهرت، حبِّ مقام و حبِّ مال، ما را از پذیرش حقیقت باز دارد، اینجاست که پذیرای صفات خطرناکِ گمراه کننده شدهایم.
اغلب کسانی که میبینید در دنیا گمراه شدند، از این گذرگاهها گمراه شدند. والاّ «کلّ مولود یولد علی الفطره. (2)» پاکی در همه روحها وجود دارد، و همه وجدان حق بین دارند؛ اما این چشمه نورانی و درخشان را با هواهای نفسانی و خصلتهای زشت - که بعضی ارثی و بعضی کسبی است - گل اندود میکنند.1373/11/14
1 )
الكافي، ج2، ص: 13؛
التوحيد (للصدوق)، ص: 331؛
أمالي المرتضى، ج2، ص: 82؛
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ
ترجمه:
رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرموده:هر نوزاد بر فطرت زاده شود.
1 )
سوره مبارکه الروم آیه 10
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ
ترجمه:
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
لینک ثابت
حبط اعمال حسنه، تهدیدی برای زوال ایمان
خیلی ها بودندکه در رکاب پیامبر(ص) شمشیرها زدند؛ ولی نتوانستند سوابق را نگهدارند. امیرالمؤمنین(ع) دربارهی شمشیر کسی که در رکاب پیامبر جنگیده بود، ولی پس از ایشان در جنگی کشته شده بود، فرمود: این شمشیر، چه روزهایی که در جنگها، غبار کدورت را از چهرهی پیامبر سترد. همان شمشیر، شمشیری بود که روی علیبنابیطالب کشیده شده بود! (1) سوابق را باید نگهداشت.
پروندهی الهی، اینطور نیست. ما حبط هم داریم، «اولئک حبطت اعمالهم»(2) حبطت، یعنی چه؟ حبط، یعنی اعمالشان باد هوا شد و از بین رفت. خیال نکنید که اگر ما یک روز کار خوبی انجام دادیم و آن را در انبان انداختیم و نگهداشتیم، چنانچه کار بدی هم انجام دادیم، بالاخره آن کار خوب باقی است. نخیر، کار بد در عالم موازین اعمال در پیشگاه خدا اینطوری است که کار خوب را از بین میبرد. گاهی کار و حرکت بد، طوری است که اصل ایمان را هم از انسان میگیرد. «ثمّ کان عاقبة الّذین أساؤا السّوأی ان کذّبوا بایات اللَّه»(3). گاهی کار بد، انسان را به تکذیب آیات الهی میکشاند.1369/11/29
1 )
الطبقات الكبرى ، ابن سعد ، ج 3 ، ص 83 ؛
الجمل ، شیخ مفید، ص 390 ؛
فطعنه عمير بن جرموز طعنة أثبتته فوقع. فاعتوروه و أخذوا سيفه و أخذ ابن جرموز رأسه فحمله حتى أتی [به و بسيفه عليا فأخذه علی و قال: سيف و الله طال ما جلا به عن وجه رسول الله. ص. الكرب و لكن الحين و مصارع السوء. و دفن الزبير. رحمه الله. بوادی السباع. و جلس علی يبكی عليه هو و أصحابه].
ترجمه:
عمير بن جرموز نيزهاى به او زد كه از پاى در آوردش، آن گاه او را برهنه كردند و شمشيرش را هم برداشتند و ابن جرموز سر او را بريد و با شمشير او به درگاه على (ع) آورد، على (ع) آن شمشير را به دست گرفت و گفت: به خدا سوگند چه مدت طولانى كه اين شمشير غم و اندوه از چهره رسول خدا زدوده است ولى مرگ و سرنوشت و كشتارگاه بد او را چنين كرد، زبير را در وادى السباع دفن كردند و على (ع) و يارانش نشستند و بر او گريستند.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 217
يَسأَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ ۖ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ ۖ وَصَدٌّ عَن سَبيلِ اللَّهِ وَكُفرٌ بِهِ وَالمَسجِدِ الحَرامِ وَإِخراجُ أَهلِهِ مِنهُ أَكبَرُ عِندَ اللَّهِ ۚ وَالفِتنَةُ أَكبَرُ مِنَ القَتلِ ۗ وَلا يَزالونَ يُقاتِلونَكُم حَتّىٰ يَرُدّوكُم عَن دينِكُم إِنِ استَطاعوا ۚ وَمَن يَرتَدِد مِنكُم عَن دينِهِ فَيَمُت وَهُوَ كافِرٌ فَأُولٰئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۖ وَأُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ
ترجمه:
از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال میکنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتّی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد میرود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.
3 )
سوره مبارکه الروم آیه 10
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ
ترجمه:
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
لینک ثابت