رضای الهی / رضا/توکل/قضا و قدر / رضای الله/رضای خداوند/مرضیّ خداوند
مقدّم داشتن رضایت الهی در کارها
اسم رمز دولتهای ما باید این باشد: کسب رضای الهی و کار برای مردم؛ اصلاً باید هدف را در این دو جمله خلاصه کنیم. اگر رضای الهی هدف انسان شد، این در همهی فعّالیّتهای ما، در همهی اقدامهای ما، در نوع کارکرد ما اثر خواهد گذاشت. آن وقتی که شما در خانه دارید فکر میکنید برای کاری که بر عهدهی شما است یا کار وزارت را که سنگین بوده، ناچار شدید شب ببرید خانه و در خانه روی آن کار کنید، هیچ کس نمیفهمد، هیچ کس به شما احسنت نمیگوید برای این کار، کسی اطّلاع ندارد، امّا شما این کار را میکنید؛ برای چه؟ برای رضای الهی؛ این درست است؛ در کارکرد ما اثر میگذارد، در انتصابات ما اثر میگذارد. یک جملهای در صحیفهی سجّادیّه هست دربارهی همین مسئلهی رضای الهی؛ عرض میکند به خدای متعال، میفرماید: مُؤثِراً لِرِضاکَ عَلىٰ ما سِواهُما فِی الاَولِیاءِ وَ الاَعداء؛ من رضای تو را ترجیح بدهم بر هر انگیزهی دیگری؛ اگر این شد، حَتّىٰ یَأمَنَ عَدُوّی مِن ظُلمی وَ جَوری وَ یَیأَسَ وَلِیّی مِن مَیلی وَ انحِطاطِ هَوای؛(1) این خیلی مهم است.1402/06/08
1 )
صحیفهی سجّادیّه، دعای بیستودوّم
مُؤْثِراً لِرِضَاک عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی یأْمَنَ عَدُوِّی مِنْ ظُلْمِی وَ جَوْرِی، وَ ییأَسَ وَلِیی مِنْ مَیلِی وَ انْحِطَاطِ هَوَای
ترجمه:
«[بارخدایا! ... دوری از خطاها و برکناری از لغزشها را ... روزیام فرما، آنسان که ...] رضا و خوشنودیات را دربارهی دوستان و دشمنان بر غیر طاعت و رضایت برگزینم، تا دشمنم از ستم من آسوده و دوستم از میل و روآوردن هواى نفْسم (به نفع او) نومید گردد.»
لینک ثابت
کسب رضایت الهی در روزهای پایانی ماه رمضان
ما در روزهای پایانی ماه رمضان هستیم. از این ریاضت یکماهه و لطافت و رقّتی که برای شما بهطور طبیعی بر اثر روزه، بر اثر دعا و عبادت حاصل شده، حدّاکثر استفاده را بکنید. تحکیم رابطهی با پروردگار، کمککننده است، گرهگشا است. این مطالبی که در اینجا ذکر شد، بخشهای کوچکی از مشکلات ما و مشکلات کشور ما و مشکلات انقلاب ما و نظام ما است. خیلی مشکلات در بخشهای گوناگون وجود دارد که باید برطرف بشود با همّت من و شما، با تلاش من و شما؛ ارتباط ما با خدا به ما قدرت میدهد، به ما امید میدهد، به ما دلخوشی میدهد. علاوه بر اینکه همهی این بحثهای دنیایی، مقدّمه است؛ مقدّمه است برای تعالی روحی، برای عروج؛ قدر بدانید ماه رمضان را. این دعای «اَللّهُمَّ اِن لَم تَکُن رَضیتَ عَنّی فی ما مَضیٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَمِنَ الانَ فَاَرضَ عَنّی»(1) دعای مهمّی است؛ اگر تاکنون نتوانستهایم رضایت الهی را، خشنودی الهی را به دست بیاوریم، از خدا بخواهیم که از همین لحظه مشمول رضایت الهی بشویم یا مشمول مغفرت الهی بشویم.1396/03/31
1 )
الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص364.
إِنْ كُنْتَ رَضِيتَ عَنِّي فِي هذا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّي رِضا، وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ رَضِيتَ عَنِّي فَمِنَ الآنِ فَارْضَ عَنِّي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
ترجمه:
دعای امام صادق علیهالسلام در دهه آخر ماه رمضان: ... اگر در این ماه از من خشنود بودهاى، بر خشنودیات از من بیفزا، و اگر خشنود نبودهاى از هم اکنون از من خشنود شو، اى مهربانترین مهربانان.
لینک ثابت
سودمندی بیشتر به مردم،علت نزدیکترشدن به قرب الهی
نخبه شدن یک امتیاز است بلاشک، عالم شدن یک امتیاز است، شاعر شدن یک امتیاز است؛ اما این امتیاز آنوقتی به هزار برابر خود ارزش پیدا خواهد کرد که مورد قبول و توجه پروردگار عالم قرار بگیرد و «قبول آنگه شود» به قول سعدی، که باید پیش خدای متعال قبول شود و راه قبول شدنش هم دشوار نیست. کاری را انتخاب کنید که به عقیدهی خودتان به سود کشورتان و آیندهی کشورتان است و در آن کار استعداد نخبهگون خود را به کار بیندازید و آن را دنبال کنید و قصدتان این باشد که از این کار به مردم سود برسانید؛ این شد کاری که برای خداست. کار برای خدا فقط این نیست که انسان با زبان بگوید و به زبان بیاورد: پروردگارا! من این کار را انجام میدهم محض رضای تو و برای خاطر تو. گاهی پس به زبان هم انسان این را میآورد؛ در حالی که دلش اینجور نیست. کار برای رضای خدا باشد. خدای متعال گفته است: «خیرکم انفعکم للنّاس»؛ بهترین شما برای مردم که سودمند بودید، در درگاه قرب الهی نزدیکترید؛ بالاترید. ببینید، نظام ارزشیِ اسلام این است. در درجات قرب الهی بالا میروید، وقتی کاری به نفع مردم انجام دادید.1386/10/15
لینک ثابت
وابستگی رضوان یا خشم الهی به رفتار خود انسان/صحیفه سجادیه دعای 48
عمر، چیزِ بیاعتباری است؛ هیچ نمیشود اطمینان داشت که ما تا فردا، تا آخر دوره و تا یک دورهی دیگر هستیم و این فرصت را داریم. در اوّلِ تشکیل این مجلس که ما شما برادران و خواهران عزیز را در همین حسینیه زیارت کردیم، جمعی در بین ما حضور داشتند که الان نیستند. آنها هستند و عملشان؛ آنها هستند و نیّاتشان؛ آنها در محضر خدای متعال هستند. امیدواریم خداوند متعال با آنها با نهایت رحمت و مغفرت و فضل خود رفتار کند و مقاماتشان را انشاءاللَّه عالی گرداند. بههرحال ما، هم فرصت استغفار و هم فرصت عمل داریم. آنهایی که رفتند، دیگر این فرصتها را ندارند: «و فیالاخرة عذابٌ شدیدٌ و مغفرةٌ من اللَّه و رضوان(1)»؛ باید برای یکی از این دو، هدفگیری کرد؛ از این دو حالت خارج نیست. یا مغفرت و رضوان الهی است، یا خدای نخواسته خشم و سخط الهی. تأمین کننده هم جز خود ما کس دیگری نیست. اگر قرار است فضل الهی شامل ما شود، یا رحمت و مغفرت الهی ما را دریابد، باز با خواست خود ماست؛ باید خود ما آن رحمت را بخواهیم: «لیس یردّ غضبک الّا حلمک و لا یرّد سخطک الّا عفوک و لا یجیر من عقابک الّا رحمتک و لا ینجینی منک الّا التّضرع الیک(2)». باید به خدای متعال متوسّل و متضرّع شد.1381/03/07
1 )
سوره مبارکه الحديد آیه 20
اعلَموا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَينَكُم وَتَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَالأَولادِ ۖ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطامًا ۖ وَفِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٌ ۚ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ
ترجمه:
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو میبرد، سپس خشک میشود بگونهای که آن را زردرنگ میبینی؛ سپس تبدیل به کاه میشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!
2 )
الصیفة السجادیه ، دعای 48 ؛
... اللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ، وَ لَا يَرُدُّ سَخَطَكَ إِلَّا عَفْوُكَ، وَ لا يُجِيرُ مِنْ عِقَابِكَ إِلَّا رَحْمَتُكَ، وَ لَا يُنْجِينِی مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَ بَيْنَ يَدَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ لَنَا يَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِی بِهَا تُحْيِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلَادِ ...
ترجمه:
... اى خداوند، غضب تو را جز حلم تو فرو نمىنشاند و سخط تو را جز عفو تو باز نمىگرداند و در برابر عقاب تو جز رحمتت پناهگاهى نيست. و مرا جز تضرع به درگاه تو و زارى در برابر تو هيچ چيز از عذابت نمىرهاند. پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و اى خداى من، بدان قدرت كه تو راست و مردگان را بدان حيات مىبخشى و بلاد مرده را زنده مىكنى، در كار من گشايشى پديد آور...
لینک ثابت
من مواعظ النبی صلی الله علیه وآله وسلّم:من أصبح من أمتی وهمّته غیراللّه فلیس من اللّه ومن لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم ومن أقرّ بالذل طائعاً فلیس منّا أهل البیت.(1)
هرکس که صبح کند درحالی که در انگیزهها و نیتهایش رضای الهی نقش و تأثیر نداشته باشد، جزء جنداللّه و عاملان للّه، محسوب نمیشود و هرکس که صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعه مسلمین بیتفاوت باشد در زمره مسلمین واقعی، به حساب نمیآید.
اهتمام به امور مسلمین مصادیق مختلفی دارد. مصداق اعلایش اهتمام به امور امت اسلامی و عزت و اقتدار و حکومت مسلمین است و مصداق دیگرش رسیدگی به حوائج ضعفاء و مستمندان است. هرکس که با رغبت تن به ذلت دهد از ما اهل بیت نیست. باید دانست که تسلیم با ذلت، تنها در مقابل قدرتمندان سیاسی نیست بلکه ذلت در مقابل ثروتمندان و سرمایهداران را نیز شامل میشود. انسان نباید برای حرص و طمع و حطام دنیوی، خود را ذلیل کند. در روایتی وارد شده است که مؤمن همه چیز را میپذیرد جز ذلت را.(2)1378/10/21
1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرّانی، ص 58 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 74 ص 164 ؛
«وَ قَالَ ص مَنْ أَصْبَحَ مِنْ أُمَّتِی وَ هِمَّتُهُ غَيْرُ اللَّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُؤْمِنِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ أَقَرَّ بِالذُّلِّ طَائِعاً فَلَيْسَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»
ترجمه:
از امّتم آن كس كه صبح كند و تلاشش غير دستور خدا باشد از خدا نيست، و كسى كه اهتمام به كارهاى مسلمين نورزد از ايشان نيست، و آن كس كه با ميل خود به خوارى تن دهد از ما أهل بيت نخواهد بود.
2 )
الكافی، شیخ كلینی، ج 5، ص 63 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 64، ص 72 ؛
«قال ابو عبد اللَّه عليه السّلام: انّ اللَّه عزّ و جلّ فوّض الى المؤمن اموره كلّها و لم يفوّض اليه ان يذلّ نفسه»
ترجمه:
امام صادق عليه السّلام فرموده: خداوند تمام كارهاى مسلمان را بخود او واگذار كرده و در اختيارش قرار داده است ولى باو اختيار نداده كه خود را ذليل و خوار نمايد.
لینک ثابت
یقین و رضا سبب رسیدن انسان به آرامش در زندگی
من وصیّة النّبی بامیرالمؤمنین علیهماالسّلام: «یا علی ان من الیقین»؛ از مراتب یقین یکی این است که «ان لا ترضی احدا بسخط اللَّه و لا تحمد احدا بما اتاک اللَّه»؛ آنچه را که خدا به تو عنایت کرده، دیگری را منعم آن نعمت ندانی و او را بهخاطر آن نعمت حمد نکنی. «ولا تذم احدا علی مالم یؤتک اللَّه»؛ چیزی هم که خدای متعال از تو باز داشته و به تو نداده، تقصیر آن را گردن دیگری نیندازی و بهخاطر آنچه که خدا به تو نداده، کسی را مذمّت نکنی. «فان الرزق لا یجره حرص و حریص»؛ هیچ حرصی از سوی هیچ حریصی نمیتواند رزق را بهسوی او بکشاند. «و لا تصرفه کراهة کاره»؛ همچنان که کراهت هیچ کارهی هم نمیتواند رزق را از کسی باز بدارد. «اناللَّه بحکمه و فضله» - حُکم شاید به معنای حکمت و تدبیر الهی باشد - با حکم و فضل خود: «جعل الرَوْح والفرح فیالیقین و الرّضاء» - رَوْح به معنای بهجت، سُرور، آسایش و آرامش - خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید، خدای متعال رَوْح و فرح - یعنی آرامش - را به او عنایت خواهد کرد. «و جعل الهم و الحزن فی الشک و السخط»(1)؛ متقابلاً خدای متعال، همّ و حزن و اندوه و امثال اینها را، در شک - یعنی ضدّیقین، حالت دودلی و تردید - و سخط - یعنی خشمگین بودن از همه حوادث - قرار داده است. چنین انسانی، اگر خدا نیکیای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد؛ اگر بدیای به او قسمت کند، خشمگین است که چرا متوجّه او شد! برای رسیدن به رَوْح و فرح، بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد.1378/06/28
1 )
التوحيد، شیخ صدوق ص375 ؛
تحفالعقول ، حسن بن شعبه حرّانى ص 6 ؛
المحاسن ، احمد بن ابى عبد اللّه برقى ج 1 ص 16 ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 74 ص 63 ؛
يا علی إن اليقين أن لا ترضی أحدا على سخط الله و لا تحمدن أحدا على ما آتاك الله و لا تذمن أحدا على ما لم يؤتك الله فإن الرزق لا يجره حرص حريص و لا يصرفه كره كاره فإن الله عز و جل بحكمته و فضله جعل الروح و الفرح فياليقين و الرضا و جعل الهم و الحزن فی الشك و السخط إنه لا فقر أشد من الجهل و لا مال أعود من العقل و لا وحدة أوحش من العجب و لا مظاهرة أوثق من المشاورة و لا عقل كالتدبير و لا ورع كالكف عن المحارم و لا حسب كحسن الخلق و لا عبادة كالتفكر و آفة الحديث الكذب و آفة العلم النسيان و آفة العبادة الفترة و آفة الظرف الصلف و آفة الشجاعة البغی و آفة السماحة المن و آفة الجمال الخيلاء و آفة الحسب الفخر
ترجمه:
امام صادق (ع) از پدرش از جدش از على بن ابى طالب عليهم السلام از پيغمبر (ص) كه فرمود: يا على بدرستى كه يقين آن است كه هيچ كس را بر خشم خدا خشنود نگردانى (بر نگزین) و كسى را به خاطر چیزی كه خدا به تو داده ستايش ننمائى و كسى را به خاطر چیزی كه خدا به تو نداده است سرزنش نكنی زیرا كه حرص انسان حریص روزی را بدست نمی آورد و كراهت صاحب كراهتى آن را بر نمی گرداند پس بدرستى كه خداى عز و جل با حكمت و فضل خويش آسودگی و شادی را در يقين و رضا قرار داده و غم و اندوه را در تردید و خشم قرار داده است. به درستى كه هيچ فقرى سختتر از نادانى و هيچ مالى نافعتر از عقل و هيچ تنهائى وحشتناكتر از خودپسندی و هيچ يارى محكمتر و معتمدتر از مشورت و هيچ عقلى چون تدبير و عاقبت انديشى و هيچ پارسائى چون باز ايستادن از محارم خدا و هيچ حسبى چون خوش خلقى و هيچ عبادتى چون تفكر و انديشه كردن نيست و آفت سخن دروغ گفتن است و آفت علم فراموشى و آفت عبادت سستى و آفت زيركى خودستایی و آفت شجاعت و دليرى ستم كردن و آفت بخشش و سخاوت منت گذاشتن و آفت زیبایی تكبر كردن و آفت حسب فخر و نازيدنست
لینک ثابت
باید خدا را با عمل صالح خشنود کرد
هر جایی که هستیم و هر کاری که داریم، اول باید نیتمان کسب رضای الهی باشد؛ اساسیترین بخش قضیه همین است. باید خدا را با عمل صالح خشنود کرد. عمل و صلاح، با همند. ما صلاح بدون عمل نداریم. در قرآن، بعد از ایمان، عمل صالح است؛(1) اگرچه طبق بعضی از روایات، ایمان هم عمل است؛ «الایمان هوالعمل».(2) عمل، جوانحی و قلبی است؛ ارادهیی است که انسان بر قلب و روح خود حاکم میکند. اراده کردن، گاهی - و شاید هم همیشه - مشکلتر و سنگینتر از عمل کردن به جوارح و به جسم است؛ گاهی مشکل قضیهی ما آنجاست. باید عمل باشد؛ در خط صلاح هم باشد.معیار و فارق صلاح و فساد این است که آیا ما آن کار را برای رضای خدا انجام میدهیم، یا نه. بدیهی است زمانی که ما میخواهیم کاری را برای رضای خدا انجام بدهیم، وقتی این احساس از ما متمشی میشود، که بررسی کرده باشیم و حُسن عمل و مطلوبیت عمل را فهمیده باشیم، بعد آن را برای رضای خدا انجام بدهیم. پس، در بطن کسب رضای خدا، آگاهی و هشیاری و توجه همهجانبه و تدبیر الهی مؤمن هست.1370/09/27
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 25
وَبَشِّرِ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ ۖ كُلَّما رُزِقوا مِنها مِن ثَمَرَةٍ رِزقًا ۙ قالوا هٰذَا الَّذي رُزِقنا مِن قَبلُ ۖ وَأُتوا بِهِ مُتَشابِهًا ۖ وَلَهُم فيها أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَهُم فيها خالِدونَ
ترجمه:
به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوهای از آن، به آنان داده شود، میگویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوههایی که برای آنها آورده میشود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 82
وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولٰئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ ۖ هُم فيها خالِدونَ
ترجمه:
و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند.
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 57
وَأَمَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفّيهِم أُجورَهُم ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ
ترجمه:
امّا آنها که ایمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمکاران را دوست نمیدارد.»
1 )
سوره مبارکه النساء آیه 57
وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۖ لَهُم فيها أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَنُدخِلُهُم ظِلًّا ظَليلًا
ترجمه:
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، بزودی آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ همیشه در آن خواهند ماند؛ و همسرانی پاکیزه برای آنها خواهد بود؛ و آنان را در سایههای گسترده (و فرح بخش) جای میدهیم.
2 )
صحیح بخاری ، بخاری، ج 1 ص 12 ؛
فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج 1 ص 72 ؛
میزان الحكمه ، ری شهری، ج4 ص 3722 ؛
« أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا منى دماءهم وأموالهم الا بحق الاسلام وحسابهم على الله باب من قال إن الايمان هو العمل لقول الله تعالى وتلك الجنة التی أورثتموها بما كنتم تعلمون»
ترجمه:
رسول خدا(ص) فرمود: امر شده ام كه با مردم پیكار كنم تا اینكه شهادت بدهند كه جز الله، خدایی نیست و محمد رسول خداست و نماز را برپا دارند و زكات را پرداخت كنند پس چون انجام دادند خون ها و اموالشان از جانب من حفظ شود و گرنه حق خدا از آنان گرفته و مجبور به ادای آن می باشند و حساب آنان با خداست ، سخن كسی كه گفت همانا كه ایمان همان عمل است بر پایه سخن خداوند بلند مرتبه كه می فرماید: و این همان بهشتی است كه به پاداش آنچه می كردید مارث آن شدید.
لینک ثابت
تقدّم رضایت خدا بر رضایت همه مردم
کارهای حساسی در دستتان است[خطاب به فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته های انقلاب اسلامی]. مبارزهی با منکرات، حساس است. مبارزهی با مواد مخدر، حساس است. مبارزهی با ضد انقلاب، حساس است. مواجههی با انسانها، حساس است. هر انسانی، دنیایی است. اینها خیلی حساس و مهم است. اگر در نظرمان، قاعدهی شرعی را روشن و مسلّم فهمیدیم و به آن اتکا کردیم، هرکه هرچه میخواهد بگوید، بگوید؛ هر کس بدش میآید، بیاید؛ هر کس خوشش میآید، بیاید. «انّ رضی النّاس لایملک»(1). مگر میشود همهی دلها را دانه دانه به دست آورد؟ باید دید حق چیست و حکم خدا کدام است.
اعتقادم این است که مهمترین خصلت امام بزرگوار ما این بود که خویش و بیگانه و دوست و آشنا، برایش فرقی نداشت. حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانهی الهی وجود دارد. آن مرد، اگر میفهمید که تکلیف است، عمل میکرد. نگفت که اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پیمود؟ او، این را راست میگفت.1369/10/10
1 )
امالی ،شیخ صدوق،ص102ح3
.وسائل الشیعه ج27 ص396ح34045
بحار الانوارج67ص2ح4
ع و قد قلت له يا ابن رسول الله أخبرنی عمن تقبل شهادته و من لا تقبل فقال يا علقمة كل من كان على فطرة الإسلام جازت شهادته قال فقلت له تقبل شهادة مقترف للذنوب فقال يا علقمة لو لم تقبل شهادة المقترفين للذنوب لما قبلت إلا شهادات الأنبياء و الأوصياء لأنهم هم المعصومون دون سائر الخلق فمن لم تره بعينك يرتكب ذنبا أو لم يشهد عليه بذلك شاهدان فهو من أهل العدالة و الستر و شهادته مقبولة و إن كان فی نفسه مذنبا و من اغتابه بما فيه فهو خارج عن ولاية الله عز و جل داخل فی ولاية الشيطان و لقد حدثنی أبی عن أبيه عن آبائه ع أن رسول الله ص قال من اغتاب مؤمنا بما فيه لم يجمع الله بينهما فی الجنة أبدا و من اغتاب مؤمنا بما ليس فيه انقطعت العصمة بينهما و كان المغتاب فی النار خالدا فيها و بئس المصير قال علقمة فقلت للصادق ع يا ابن رسول الله إن الناس ينسبوننا إلى عظائم الأمور و قد ضاقت بذلك صدورنا فقال ع يا علقمة إن رضا الناس لا يملك و ألسنتهم لا تضبط و كيف تسلمون مما لم يسلم منه أنبياء الله و رسله و حجج الله ع أ لم ينسبوا يوسف ع إلى أنه...».
ترجمه:
علقمه گوید به امام صادق(ع) گفتم ای پسر رسول خدا مرا از كسی كه شهادتش قبول شود و كسی كه شهادتش قبول نشود آگاه كن پس گفت هر كسی كه به روش و آیین اسلام باشد شهادت او مجاز است سپس به او گفتم شهادت گناهكار پذیرفته است پس گفت ای علقمه اگر شهادت گناهكاران پذیرفته نشود، شهادت كسی جز پیامبران و اوصیاء پذیرفته نشود چرا كه آنان معصومند نه باقی مردم پس اگر كه به چشم خود نبیند كه كسی گناه می كند یا دو نفر شاهد بدان گواهی ندهند همانا كه او شایسته عدالت و حیاست و شهادت او مقبول است هر چند در پیش خود گناهكار باشد و كسی كه پشت سرش از آنچه در اوست بد گوید براستی كه از ولایت خدا بلند مرتبه خارج و به ولایت شیطان وارد شده است و پدرم از پدران خود مرا روایت كرده اند كه رسول خدا (ص) فرمود كسی كه غیبت مومنی كند به آن چیزی كه در آن است خداوند هرگز آن دو را در بهشت یكجا نمی كند و كسی كه كه غیبت مومنی كند به آن چیزی كه در آن نیست پرده عصمت را میان آن دو پاره می شود و غیبت كننده تا ابد در آتش خواهد بود و چه بد سرانجامی است. علقمه گوید به امام صادق(ع) گفتم ای پسر رسول خدا همانا كه مردم كارهای بزرگ (حرف های بد)به ما نسبت می دهند و به خاطر آن سینه هایمان تنگ شده است پس گفت ای علقمه براستی كه خشنودى مردم را نتوان به دست آورد و جلو زبانهايشان را نتوان گرفت،چگونه در امان مانيد از چيزى كه پيامبران و فرستادگان و حجتهاى خدا عليهمالسلام از آن در امان نماندند...؟ آیا به یوسف(ع) نسبت ندادند كه...
لینک ثابت