فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهی قرآن به دست میآید. یعنی وقتی ما میگوئیم معارف قرآنی، معنایش این نیست که یک هفتتویِ رازآلودِ رمزگونهای است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهای وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیاری هم هست که همین ما - ما مردم معمولی و عادی - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. در همین آیات کریمهی قرآن فراوان هست؛ اینها درسهای زندگی ماست. فرض بفرمائید در این آیهی شریفه: «ان الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».(1) خب این درس است دیگر؛ این درس واضحی است برای زندگی ما. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ اگر قراردادی را که با پیغمبر گذاشتید، با اسلام گذاشتید، بیعتی را که با خدا کردید، به هم زدید، نقض عهد کردید، علیه خودتان کار کردید. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ شکستن بیعت خدا و پیغمبر، علیه ماست؛ علیه خدا و پیغمبر نیست. آنها ضرری نمیکنند. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما اگر وفا کردیم به این قراردادی که با خدا و پیغمبر گذاشتیم، به نفع خودمان کار کردیم؛ پاداش عظیمی خود ما از خدای متعال خواهیم گرفت. این پاداش، نگفتند که در آخرت است، نگفتند بهشت است؛ بخش عمدهاش هم البته در آخرت است، اما این پاداش در دنیا هم هست؛ در دنیا هم این پاداش را به ما خواهند داد. همین آیات سورهی مبارکهی احزاب را که یکی از برادرها یا جمعی شاید خواندند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛(2) این صدق، همین است. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»؛ یعنی این قراری را که با خدا گذاشتند، این وعده و پیمانی را که با خدا بستند، صادقانه پیمان بستند و پای این پیمان ایستادند و سختیهای زندگی، جلوههای شهوتانگیز دنیایی، آنها را از این راه منحرف نکرد. «لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ خدا به خاطر این راستگویی و ایستادن پای این وعده و پیمان الهی جزا میدهد. خب، اینها معارفی است که با مراجعهی به ظاهر قرآن هم میشود اینها را فهمید. اگر چه که در ورای اینها، معارف برتری، بالاتری مسلّماً وجود دارد که اینها را ممکن است خصیصین بفهمند، بندگان صالح و شایستهی خدا بفهمند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم، جز از طریق آن بندگان. مسلّم چنین چیزهائی است؛ چون فرمودند قرآن بطونی دارد. روایات متعددی هست که میفرماید قرآن ظاهری دارد، باطنی دارد،(3) اسراری دارد، اعماقی دارد؛ مثل دریایی است که ظاهر دریا هم هست، وجود دارد، آب است، دریاست، اما فقط همین ظاهر نیست، اعماقی دارد، در آن اعماق هم حقایقی است، چیزهایی است؛ مسلّم این هست. اما از همین ظاهر هم ما میتوانیم استفاده کنیم؛ به شرط چه؟ به شرط دقت، تأمل.1389/05/21
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 10
إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
2 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
2 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 24
لِيَجزِيَ اللَّهُ الصّادِقينَ بِصِدقِهِم وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ إِن شاءَ أَو يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا
ترجمه:
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است.
لِيَجزِيَ اللَّهُ الصّادِقينَ بِصِدقِهِم وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ إِن شاءَ أَو يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا
ترجمه:
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است.
3 )
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِی الْمُسْتَنِيرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص
ترجمه:
امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا (ص) حديث فرمايد كه آن حضرت (ص) فرمود: اى مردم شما اكنون در خانه صلح و آرامش هستيد و شما در راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهد برد، و شما مىنگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازهاى را كهنه می كنند و هر دورى را نزديك می سازند و هر وعدهاى را به سر رسانند، پس اسباب و وسائل را براى گذرگاه طولانی كه در پيش است فراهم كنيد. فرمود: پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا، خانه صلح و آرامش يعنى چه؟ فرمود: خانهاى كه رساننده است (انسانى را به گور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدن به منزلهاى آخرت) و جداكننده (يعنى انسان را از دنیا و علائقش جدا كند) پس هر گاه فتنه ها همچون شب تار بر شما مبهم و پیچیده گشت، به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده است كه گفتهاش تصديق شده است، هر كه آن را مقابل و پيشواى خود قرار داد، او را به بهشت رهبرى كند و هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد او را از پشت به سوی جهنم براند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى می كند، و كتابى است كه شرح و كلام روشن و تحصيل (بدست آوردن حقائق) در آن است و آن جداكننده (ميان حق و باطل) است و شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حُكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا است و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد. شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجائبش كهنه نگردد. چراغهاى هدايت در آنست و جايگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه صفات را بشناسد پس بايد شخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا به درك صفت آن ادامه دهد تا از هلاكت نجات یابد و از گرفتاری رهایییابد، زيرا انديشيدن است كه زندگانى دل بينا است، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها به وسيله نور راه را پيمايد، بر شما باد به رهایی و نجات نیكو و كمی انتظار كشیدن.
لینک ثابت
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 598 ؛ بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 203 نحوه ؛ مستدركالوسائل، محدث نوری، ج 17 ، ص 331 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 89 ، ص 94 ؛
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِی الْمُسْتَنِيرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص
ترجمه:
امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا (ص) حديث فرمايد كه آن حضرت (ص) فرمود: اى مردم شما اكنون در خانه صلح و آرامش هستيد و شما در راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهد برد، و شما مىنگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازهاى را كهنه می كنند و هر دورى را نزديك می سازند و هر وعدهاى را به سر رسانند، پس اسباب و وسائل را براى گذرگاه طولانی كه در پيش است فراهم كنيد. فرمود: پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا، خانه صلح و آرامش يعنى چه؟ فرمود: خانهاى كه رساننده است (انسانى را به گور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدن به منزلهاى آخرت) و جداكننده (يعنى انسان را از دنیا و علائقش جدا كند) پس هر گاه فتنه ها همچون شب تار بر شما مبهم و پیچیده گشت، به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده است كه گفتهاش تصديق شده است، هر كه آن را مقابل و پيشواى خود قرار داد، او را به بهشت رهبرى كند و هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد او را از پشت به سوی جهنم براند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى می كند، و كتابى است كه شرح و كلام روشن و تحصيل (بدست آوردن حقائق) در آن است و آن جداكننده (ميان حق و باطل) است و شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حُكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا است و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد. شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجائبش كهنه نگردد. چراغهاى هدايت در آنست و جايگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه صفات را بشناسد پس بايد شخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا به درك صفت آن ادامه دهد تا از هلاكت نجات یابد و از گرفتاری رهایییابد، زيرا انديشيدن است كه زندگانى دل بينا است، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها به وسيله نور راه را پيمايد، بر شما باد به رهایی و نجات نیكو و كمی انتظار كشیدن.