قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / قرآن مجید / کلام الله / قرآن کریم / کتابالله/ کتاب هدایت
امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم
هرچه که لفظ قرآن زیبا است، هزار برابر -حالا من هزار را به عنوان یک حرف رائج عرض میکنم؛ شاید هزاران برابر، ما که قادر به اندازهگیری نیستیم- معنای قرآن و معارف قرآن زیباتر است. چه کسی آن را میفهمد؟ آن کسی که تدبّر کند، درِ دل را باز کند، این حقایق را به دل راه بدهد. در هر عصری، در هر زمانی، اگر انسانی که با مسائل زندگی سروکار دارد و مسائل زندگی برایش مهم است، با قرآن اینجور ارتباط نزدیک داشته باشد، معجزهی قرآن را درمییابد؛ بعضی کمتر بعضی بیشتر؛ در بعضی زمانها کمتر در بعضی زمانها بیشتر.
به نظر من معجزهی معارف قرآنی را اگر ما اهل دل باشیم «لِمَن کان لَهُ قَلبٌ اَو اَلقی السَّمعَ وَ هُوَ شَهید»؛(۱) اگر اهل دل باشیم، اگر گوش جان را در اختیار قرآن بگذاریم، ما امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم از آنهایی که هزار سال قبل بودند. در این دنیای پیچیده، در این دنیای طوفانی، در این دنیای سرشار از معضلات -این قدرتها، این پیشرفت علمی- اینجا است که قرآن وقتی وارد میدان میشود، وقتی حرف میزند «اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ»، آدم این را حس میکند که واقعاً «یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمِنینَ».(۲)۱۳۹۵/۰۳/۱۸
۱ )
سوره مبارکه ق آیه ۳۷
إِنَّ في ذٰلِكَ لَذِكرىٰ لِمَن كانَ لَهُ قَلبٌ أَو أَلقَى السَّمعَ وَهُوَ شَهيدٌ
ترجمه:
در این تذکّری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد!
۲ )
سوره مبارکه الإسراء آیه ۹
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
لینک ثابت
اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده است
اگر دربارهى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمهى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم و تأخّر در جملهبندى وجود دارد بهخاطر اینکه سجع آیه حفظ بشود. موارد متعدّدى در قرآن هست؛ با اینکه قرآن نه تقیّد به سجع بهمعناى مصطلح دارد، نه تقیّد به قافیه، [چون] شعر نیست و تقیّد به این چیزها ندارد امّا درعینحال زیبایى کلام یک جاهایى اقتضا کرده که یک جملهى معترضهاى وسط بیاورند براى اینکه سجع آخر آیه که با بقیّهى آیات منطبق است برابر در بیاید و آن زیبایى را بدهد. یا وزن و موسیقى کلام؛ در آیات کریمهى قرآن، موسیقى کلمات یک چیز مغفولٌعنه واقع شده و به آن توجّه نمیشود. بعضىها دنبال وزن رفتهاند که آیات موزون قرآن را پیدا کنند -و پیدا کردهاند، زیاد هم هست آیاتى که خودش یک وزن عروضى است- امّا موسیقى کلمات قرآن، آنجایى هم که حتّى وزن ندارد، یک چیز عجیب است؛ بسیار گوشنواز است. کسى که با قرآن انس داشته باشد و آشنا باشد، میبیند. خب، قرآن یک اثر هنرى است. پیغمبر اکرم از شعرایى که به حق [بودند]، ترویج کردند؛ قرآن از شاعرى که «اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحت»(۱) باشد ترویج کرده؛ عرض کنم که ائمّهى ما بسیاریشان شعر میگفتند.
در مورد خواندن؛ یک روایتى در همین باب روایات غنا -که حالا ایشان(۲) اشاره کردند؛ ما هم مفصّل بحث کردیم در باب مسئلهى غنا- هست که یک نفر قرآن را با صداى خوشى [میخواند]؛ به پیغمبر گفتند این صداى خوشى دارد، قرآن را خوب میخوانَد. فرمود بخواند؛ وقتى شروع کرد خواندن، پیغمبر فرمود -آنطور که در ذهنم است- اینجورى قرآن را بخوانید؛ یعنى با صداى خوش. خب، این هنر است؛ هنر یعنى همین؛ این هنر موسیقى است و در انواع و اقسام، ترویج شده.یا مثلاً فرض کنید که در همین عبارتپردازىهایى که علماى ما دارند. شما ببینید اوایل کتابها چه سجعهاى زیبایى [دارند]؛ در این اجازات مختلفى که علما به هم دادهاند -اجازهى اجتهاد، اجازهى روایت- ببینید چه عبارات زیبایى، چه سجعهاى زیبایى را علما آوردهاند؛ اینها همین فقهایند. در عبارات کتابهایشان هم همینجور است؛ حالا آنچه فارسى نوشتند -بخصوص در این اواخر- خیلى برجسته نیست امّا مثلاً کتابهاى مرحوم مجلسى از لحاظ فارسى هم نثرهاى زیبایى است؛ خب، اینها همهاش هنر است. بنابراین اینکه ما بیاییم فکر کنیم که نظر اسلام با هنر آیا مساعد است یا مساعد نیست، به نظر من یک بحث واضحى است؛ این روشن است که اسلام مثل همهى پدیدههاى زندگى انسان، نسبت به هنر نظر مساعد دارد.
۲.ابوالقاسم علىدوست (دبیر علمى - محتوائى همایش)۱۳۹۴/۱۰/۲۱
۱ )
سوره مبارکه الشعراء آیه ۲۲۴
وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ
ترجمه:
(پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند.
۱ )
سوره مبارکه الشعراء آیه ۲۲۷
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ
ترجمه:
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
لینک ثابت
آیات و بشائر موجود، اطمینانی برای تحقق وعدههای الهی
خب، با قرآن بایستی آشنا شد. به قرآن بایدبا همهی وجود، با همهی دل ایمان آورد، ایمان ظاهری کافی نیست. با همهی دل بایستی قرآن را و وعدهی الهی را باور کرد. امروز هم باورش آسانتر از دیروز است. امروز،یعنی در این دورهای که ما داریم، من و شما داریم زندگی میکنیم، این قدر آیات وبشائر الهی وجود دارد که دل انسان را آسان میکند؛ چون دارد میبیند همانی که حضرت براهیم عرض کرد: «و لکن لیطمئنّ قلبی»،(۱) این اطمینان برای انسان پیدا میشود. دارد میبیند دیگر؛ در مقابل چشم ماست. چه بود ایران؟ ایرانِ طاغوت، ایرانِ آمریکا،ایرانِ پیوستهی با صهیونیستهای غاصب؛ او چه بود، حالا چیست: قطب قدرتمند مقابلهیبا استکبار و صهیونیسم، سند محکم ملتهای مسلمان؛ اینها را داریم جلوی چشممان مشاهدهمیکنیم. این معجزهی دعوت قرآن و خبر قرآن و آگاهیهائی است که قرآن به ما میدهد. این را باید حفظ کنیم.۱۳۹۰/۰۴/۱۴
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۲۶۰
وَإِذ قالَ إِبراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيفَ تُحيِي المَوتىٰ ۖ قالَ أَوَلَم تُؤمِن ۖ قالَ بَلىٰ وَلٰكِن لِيَطمَئِنَّ قَلبي ۖ قالَ فَخُذ أَربَعَةً مِنَ الطَّيرِ فَصُرهُنَّ إِلَيكَ ثُمَّ اجعَل عَلىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنهُنَّ جُزءًا ثُمَّ ادعُهُنَّ يَأتينَكَ سَعيًا ۚ وَاعلَم أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ
ترجمه:
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)».
لینک ثابت
تأمل در الفاظ و ترجمه قرآن اولین مرحله فهم معارف قرآنی
فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهی قرآن به دست میآید. یعنی وقتی ما میگوئیم معارف قرآنی، معنایش این نیست که یک هفتتویِ رازآلودِ رمزگونهای است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهای وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیاری هم هست که همین ما - ما مردم معمولی و عادی - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. در همین آیات کریمهی قرآن فراوان هست؛ اینها درسهای زندگی ماست. فرض بفرمائید در این آیهی شریفه: «ان الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».(۱) خب این درس است دیگر؛ این درس واضحی است برای زندگی ما. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ اگر قراردادی را که با پیغمبر گذاشتید، با اسلام گذاشتید، بیعتی را که با خدا کردید، به هم زدید، نقض عهد کردید، علیه خودتان کار کردید. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ شکستن بیعت خدا و پیغمبر، علیه ماست؛ علیه خدا و پیغمبر نیست. آنها ضرری نمیکنند. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما اگر وفا کردیم به این قراردادی که با خدا و پیغمبر گذاشتیم، به نفع خودمان کار کردیم؛ پاداش عظیمی خود ما از خدای متعال خواهیم گرفت. این پاداش، نگفتند که در آخرت است، نگفتند بهشت است؛ بخش عمدهاش هم البته در آخرت است، اما این پاداش در دنیا هم هست؛ در دنیا هم این پاداش را به ما خواهند داد. همین آیات سورهی مبارکهی احزاب را که یکی از برادرها یا جمعی شاید خواندند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛(۲) این صدق، همین است. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»؛ یعنی این قراری را که با خدا گذاشتند، این وعده و پیمانی را که با خدا بستند، صادقانه پیمان بستند و پای این پیمان ایستادند و سختیهای زندگی، جلوههای شهوتانگیز دنیایی، آنها را از این راه منحرف نکرد. «لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ خدا به خاطر این راستگویی و ایستادن پای این وعده و پیمان الهی جزا میدهد. خب، اینها معارفی است که با مراجعهی به ظاهر قرآن هم میشود اینها را فهمید. اگر چه که در ورای اینها، معارف برتری، بالاتری مسلّماً وجود دارد که اینها را ممکن است خصیصین بفهمند، بندگان صالح و شایستهی خدا بفهمند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم، جز از طریق آن بندگان. مسلّم چنین چیزهائی است؛ چون فرمودند قرآن بطونی دارد. روایات متعددی هست که میفرماید قرآن ظاهری دارد، باطنی دارد،(۳) اسراری دارد، اعماقی دارد؛ مثل دریایی است که ظاهر دریا هم هست، وجود دارد، آب است، دریاست، اما فقط همین ظاهر نیست، اعماقی دارد، در آن اعماق هم حقایقی است، چیزهایی است؛ مسلّم این هست. اما از همین ظاهر هم ما میتوانیم استفاده کنیم؛ به شرط چه؟ به شرط دقت، تأمل.۱۳۸۹/۰۵/۲۱
۱ )
سوره مبارکه الفتح آیه ۱۰
إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
۲ )
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
۲ )
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۴
لِيَجزِيَ اللَّهُ الصّادِقينَ بِصِدقِهِم وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ إِن شاءَ أَو يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا
ترجمه:
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است.
۳ )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج۲ ص ۵۹۸ ؛
بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص ۲۰۳ نحوه ؛
مستدركالوسائل، محدث نوری، ج ۱۷ ، ص ۳۳۱ ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۸۹ ، ص ۹۴ ؛
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِی الْمُسْتَنِيرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص
ترجمه:
امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا (ص) حديث فرمايد كه آن حضرت (ص) فرمود: اى مردم شما اكنون در خانه صلح و آرامش هستيد و شما در راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهد برد، و شما مىنگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازهاى را كهنه می كنند و هر دورى را نزديك می سازند و هر وعدهاى را به سر رسانند، پس اسباب و وسائل را براى گذرگاه طولانی كه در پيش است فراهم كنيد. فرمود: پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا، خانه صلح و آرامش يعنى چه؟ فرمود: خانهاى كه رساننده است (انسانى را به گور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدن به منزلهاى آخرت) و جداكننده (يعنى انسان را از دنیا و علائقش جدا كند) پس هر گاه فتنه ها همچون شب تار بر شما مبهم و پیچیده گشت، به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده است كه گفتهاش تصديق شده است، هر كه آن را مقابل و پيشواى خود قرار داد، او را به بهشت رهبرى كند و هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد او را از پشت به سوی جهنم براند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى می كند، و كتابى است كه شرح و كلام روشن و تحصيل (بدست آوردن حقائق) در آن است و آن جداكننده (ميان حق و باطل) است و شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حُكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا است و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد. شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجائبش كهنه نگردد. چراغهاى هدايت در آنست و جايگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه صفات را بشناسد پس بايد شخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا به درك صفت آن ادامه دهد تا از هلاكت نجات یابد و از گرفتاری رهایییابد، زيرا انديشيدن است كه زندگانى دل بينا است، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها به وسيله نور راه را پيمايد، بر شما باد به رهایی و نجات نیكو و كمی انتظار كشیدن.
لینک ثابت
متأثر شدن دل از آیات قرآن، لازمه پذیرش راحت آن
این همه هم هی آیات را میخوانیم، میگوئیم هم، تکرار میکنیم برای همدیگر، شما برای من میگوئید، من برای شما میگویم؛ خوب، باید دل را از این مفاهیم متأثر کنیم. فرض بفرمائید مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»،(۱) یک تعلیم قرآنی است دیگر؛ بارها هم تکرار کردهایم، هی هم میخوانیم. وقتی که این آیهی شریفه به عنوان الهام الهی، بر دل ما نازل شد - دل جذب کند، هضم کند، بگیرد، دل به شکل این آیه صیرورت پیدا کند، دل ما و جان ما در قالب این آیه قرار بگیرد - آن وقت مسئلهی وحدت برای ما یک مسئلهی اساسی خواهد شد و برای خاطر اغراض و مقاصد شخصی، وحدتهای عظیم ملی را به هم نمیزنیم؛ ببینید، این اثرش اینجا ظاهر میشود. اگر آیات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود که دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیه دربیاید، آن وقت وقتی که به ما میگویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»،(۲) پذیرش آن برایمان راحت میشود. با کفار سختگیر، سخت، اشدّاء؛ شدید و شدت به معنای سختی است؛ معنایش این نیست که حتماً بایستی دشمن را آدم بکلی پامال کند و سرکوب کند؛ نه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود. خاکریزتان باید در مقابل دشمن نرم نباشد؛ دشمن نتواند نفوذ کند؛ نتواند تأثیر بگذارد؛ این در مقابل دشمن. نقطهی مقابل: «رحماء بینهم»؛ با همدیگر مهربان باشیم، رحیم باشیم، نرم باشیم در مقابل هم. ببینید این دستور قرآن است دیگر. چرا عمل نمیکنیم؟ اشکال کار کجاست؟ اشکال کار همین است. اگر دلهایمان را ظرفِ پذیرندهی باران رحمت قرآن و باران هدایت قرآن قرار بدهیم، اگر دل را به قرآن بسپریم، برایمان راحت میشود. مقاصد شخصی، اغراض شخصی، منافع مادی، قدرتطلبی، پولطلبی، رفیقبازی، اینها موجب نخواهد شد که انسان این توصیهی قرآنی و هدایت قرآنی را فراموش کند؛ از دست بدهد؛ پشت سر بیندازد.۱۳۸۸/۰۵/۳۱
۱ )
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۰۳
وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ
ترجمه:
و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
۲ )
سوره مبارکه الفتح آیه ۲۹
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
لینک ثابت
مخالفت با محورهای تربیت و تعلیم قرآنی، خدعه دشمنان
ما از این جلسات قرآنی، از این نشست و برخاستهای قرآنی، از این مسابقات قرآنی، از این دعوت از قرآنیان سراسر کشور، هدفمان این است که به این مقاصد نزدیک بشویم؛ میخواهیم با قرآن نزدیک بشویم؛ نزدیکیِ معرفت و نزدیکیِ عمل؛ همت باید این باشد. امروز دنیای اسلام تشنهی عمل به قرآن است؛ و دشمنان اسلام این را نمیخواهند. بدیهی است که دشمنان اسلام صریحاً نمیگویند ما دشمن قرآنیم یا دشمن اسلام - «یخادعون اللَّه و الّذین امنوا»؛(۱) آنها با خدا هم خدعه میکنند، با بندگان خدا هم خدعه میکنند - آنها میگویند ما طرفدار اسلامیم، اما درست به همان نقطهای که اسلام از ما میخواهد، به آن نقطه حمله میکنند.
امروز شما میبینید در بعضی از کشورهای اسلامی، طرح مسئلهی جهاد جرم است؛ در کتاب درسی نباید مسئلهی جهاد مطرح بشود، در گفتگوهای کسانی که به نحوی با دستگاههای دولتی مرتبطند، اسم جهاد و اسم شهادت نباید مطرح بشود. به این چیزها و به عمل ما حمله میکنند. اتحاد اسلامی را ضربه میزنند، دلها را نسبت به یکدیگر بدبین میکنند، مسئلهی سنی و شیعه، مسئلهی فِرق گوناگون بین شیعیان، مسئلهی فِرق گوناگون بین اهل تسنن؛ اینها موضوع کارهای دشمنان اسلام است. نمیگوید من با قرآن مخالفم، اما با آنچه که محور تربیت و تعلیم قرآنی است، با او مخالفت میکند، که مثالش همین مثال وحدت است.۱۳۸۸/۰۵/۰۳
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۴۰
يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَوفوا بِعَهدي أوفِ بِعَهدِكُم وَإِيّايَ فَارهَبونِ
ترجمه:
ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. (و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید!
۲ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۹
يُخادِعونَ اللَّهَ وَالَّذينَ آمَنوا وَما يَخدَعونَ إِلّا أَنفُسَهُم وَما يَشعُرونَ
ترجمه:
میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند.
لینک ثابت
لزوم با هم بودن همه در اعتصام به حبل الله
[دشمنان مخالفت صریح با قرآن نمی کنند] نمیگوید من با قرآن مخالفم، اما با آنچه که محور تربیت و تعلیم قرآنی است، با او مخالفت میکند، که مثالش همین مثال وحدت است. چقدر خیرخواهان زحمت میکشند که بین برادران در دنیای اسلام اتحاد ایجاد کنند، یک وقت میبینیم از یک جا بمبی منفجر شد - بمبِ ضد وحدت - یا از آن طرف یا از آن طرف؛ فرقی نمیکند.
این چیزهاست که بایستی ما بیدار باشیم، هشیار باشیم. ما مردم ایران هم همین جور. ما آنچه که میگوئیم، برای دیگران نیست؛ در درجهی اول برای خودمان است. خود ما هم باید وحدت را حفظ بکنیم. ببینید همین آیاتی که الان خواندند: «و اذکروا نعمت اللَّه علیکم اذ کنتم اعداء فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا - برادر شدید با هم - و کنتم علی شفا حفرة من النّار فانقذکم منها»؛ اسلام شما را از آتش تفرقه نجات داد. فراموش کردید؟ هی این به آن ایراد بگیرد، آن به این ایراد بگیرد؛ فروع را اصل بکنیم، اصول را فراموش کنیم، هی اختلاف بین ما بیفتد. اینکه قرآن میگوید: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»،(۱) یعنی همه با هم اعتصام به حبل اللَّه بکنید، خوب، این «همه» در سطح واحدی که نیستند؛ بعضی ایمانشان قویتر است، بعضی ایمانشان ضعیفتر است، بعضی عملشان بهتر است، بعضی عملشان متوسطتر است؛ در عین حال خدای متعال به همه خطاب میکند. میگوید اعتصام به حبل اللَّه را جمیعاً بکنید، با هم بکنید. تو بگوئی من جداگانه اعتصام به حبل اللَّه کردم و دیگری نه؛ او - دیگری - باز بگوید من جداگانه اعتصام به حبل اللَّه کردم، این طرف را نه؛ اینکه نمیشود. همدیگر را تحمل کنید. اصولی هست، محورهائی هست؛ اصل این است که در این اصول همدل باشیم.۱۳۸۸/۰۵/۰۳
۱ )
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۰۳
وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ
ترجمه:
و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
لینک ثابت
انس با قرآن عامل بهرهگیری فراوان از آن
این قرآن نباید فقط حالت شکلی پیدا کند؛ باید گوش کنیم، از کلمات قرآن بهره ببریم. دلمان را بدهیم به قرآن. هر کلمهای از این کلمات قرآن میتواند یک انقلابی در دلهای ما به وجود بیاورد؛ البته برای کسی که مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمی که مأنوس با قرآن نباشد، بهرهی زیادی هم از قرآن نمیبرد. «ایّکم زادته هذه ایمانا».(۱) آیهای که میآمد، منافقین میگفتند ها چی شد؟ ایمانتان زیاد شد؟ چیزی از قرآن نمیفهمیدند. اگر انس با قرآن باشد و دل دادن به قرآن باشد، انسان آن وقت میبیند از هر کلمهی قرآن یک قطرهی مصفا و پاکیزهای نوش جان میکند؛ نوری به دل انسان میتابد.۱۳۸۸/۰۴/۰۳
۱ )
سوره مبارکه التوبة آیه ۱۲۴
وَإِذا ما أُنزِلَت سورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقولُ أَيُّكُم زادَتهُ هٰذِهِ إيمانًا ۚ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنوا فَزادَتهُم إيمانًا وَهُم يَستَبشِرونَ
ترجمه:
و هنگامی که سورهای نازل میشود، بعضی از آنان (به دیگران) میگویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما کسانی که ایمان آوردهاند، بر ایمانشان افزوده؛ و آنها (به فضل و رحمت الهی) خوشحالند.
لینک ثابت
دشوار نبودن فهم آیات قرآن و انس با آن
این کلماتی [قرآن] که شما ملاحظه میکنید، همان چیزهائی است که خداوند متعال به عنوان آخرین ذخیرهی معنوی وحی الهی به بشریت عطا کرده است. همینهاست که باید بشر را تا ابدالآباد، تا انتهای این عالم، به راههای سعادت و فلاح و رستگاری هدایت کند؛ پر از معارف است اینها؛ اینها را باید فهمید.
متأسفانه ما حجاب زبانی داریم، حجاب لغوی داریم؛ این کمبود ماست. یعنی کمبود ملتهای غیر عرب است. کسانی که زبانشان عربی است، همینطور که قاری تلاوت میکند، اینها که نشستهاند، ولو نه بهصورت کامل، آن را میفهمند؛ بیان قرآن، بیان فصیح و بلیغ و خیلی والائی است و هرکسی جزئیات این بیان را نمیفهمد. بلاتشبیه مثل گلستان سعدی که انسان آن را مثلاً در جمعی بخواند. خوب، گلستان سعدی فارسیِ بلیغ است، مردم هم میفهمند؛ اما دقائق و جزئیاتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درک بالا میفهمند. حالا این را هزاران برابر بکنید. قرآن اینجوری است. دقائق و لطائف و جزئیات را ممکن است مستمعِ عربزبانِ معمولی نفهمد، اما بالاخره مفهوم این کلمات را میفهمد؛ لذا دلش رقیق میشود؛ لذا در شنیدن تلاوت قرآن اشک میریزد؛ چون موعظهی الهی را درک میکند. این حجابی است که ما داریم و قابل حل هم هست. نبادا کسی خیال کند حالا چه کار کنیم، نمیشود؛ نخیر، این کاملاً قابل حل است. بسیاری از کلمات و لغات قرآنی در زبان فارسی متداول ما تکرار شده است و ما میفهمیم. بنده قدیمها در مشهد، جلسهی قرآن داشتیم، همینطور مینشستیم، بنده گاهی صحبت میکردم برای آن جوانهای آن روز - آنها البته پیرمردهای امروزند - و به آنها همین را میگفتم؛ مثال میزدم که مثلاً فرض بفرمائید: «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین». (۱) این آیهی شریفه را اگر نگاه کنید، از لغات این آیه، آنچه که یک فارسیزبان نفهمد، فقط دو سهتاست، والّا بقیهی لغات را میفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّکم» را باید برایش معنا کنند، اما «شیء» را میداند یعنی چه. خود شما شیء، اشیاء را به کار میبرید. «خوف» را میدانید چیست، «جوع» را میدانید چیست، «نقص» را میدانید چیست، «اموال» را میدانید چیست، «انفس» را میدانید چیست، «ثمرات» را میدانید چیست. اینها چیزهائی نیست که یک فارسیزبان اینها را نفهمد. بنابراین، فهمیدن آیات قرآن، فهم حرفهای رابط و ترکیب کلمات و انس با قرآن و مراجعهی به ترجمهها دشوار نیست.۱۳۸۶/۰۶/۲۲
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۱۵۵
وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ
ترجمه:
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
لینک ثابت
تاثیر نگذاشتن قرآن بر دل زنگار گرفته
با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بیزنگار؛ تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند؛ این همیشه و برای همه نیست؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند؛ والّا کسانیکه دل معاند دارند، بنای برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثری نمیکند؛ «ولو انّنا نزّلنا الیهم الملائکة و کلّمهم الموتی و حشرنا علیهم کلّ شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا الّا أن یشاء اللَّه»(۱)؛ اگر برای برخی افراد زمین را به آسمان بدوزی، این دلِ ناباور و زنگار گرفته، نزدیک نمیشود و ایمان نمیآورد. لذا قرآن را هم میخواند، اما به قرآن نزدیک نمیشود.۱۳۸۴/۰۷/۱۴
۱ )
سوره مبارکه الأنعام آیه ۱۱۱
وَلَو أَنَّنا نَزَّلنا إِلَيهِمُ المَلائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ المَوتىٰ وَحَشَرنا عَلَيهِم كُلَّ شَيءٍ قُبُلًا ما كانوا لِيُؤمِنوا إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم يَجهَلونَ
ترجمه:
(و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند!
لینک ثابت
دنباله روی مردم از قرآن و اسلام،شرط محافظت و ترویج قرآن
خدای متعال در قرآن فرموده است: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون».(۱) حفظ قرآن، حفظ معارف الهی، حفظ آیات نازل شده بر قلب مقدّس پیغمبر، چیزی نیست که وسوسهها و توطئههای بشری بتواند با آن مبارزه کند. حفظ قرآن، کارِ خداست و تدبیر الهی، قرآن را رایج خواهد کرد. البته شرط دارد. مثل همهی نعمتهای الهی شرطش این است که مردم، با تلاش و همهی وجود و تواناییشان به دنبال کسب این نعمت الهی باشند. مردم ما با همهی وجود و با همهی تلاش، به دنبال اسلام و قرآن راه افتادند؛ خدای متعال هم این نعمت را به آنها ارزانی داشت. امروز بحمداللَّه امواج آموزش و تعلیم و تعلّمِ قرآن، بسیاری از نقاط جامعهی ما را فراگرفته است و من خوشحالم از اینکه میبینم جوانان، نوجوانان و کودکان، در راه آموزش قرآن تلاش میکنند.۱۳۸۰/۰۶/۲۸
۱ )
سوره مبارکه الحجر آیه ۹
إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظونَ
ترجمه:
ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!
لینک ثابت
دم از قرآن زدن و عمل نکردن به آن، عیب بزرگ امت اسلامی
حمد و شکر میکنیم خدای متعال را که به ما توفیق انس با قرآن را داد. اگر ملتی بتواند از طریق انس با قرآن، خود را در فضای قرآنی قرار دهد، در فضای معرفتی قرآن قرار دهد، خواهد توانست مشکلات خود را برطرف کند. مشکل بزرگ مسلمانان دنیا دوری از قرآن است؛ علاج هم برگشت به قرآن است. قرآن فقط برای تلاوت کردن در کنج و زوایا نیست؛ قرآن برای عمل است؛ قرآن برای شناخت و معرفت است؛ قرآن برای این است که جامعهی اسلامی تکلیف خود را بفهمد؛ وظیفهی خود را بفهمد؛ از حیرت نجات پیدا کند؛ از ظلمات نجات پیدا کند. جلسهی قرآن، تلاوت قرآن و صوت قرآن، مقدّمه برای معرفت مفاهیم قرآنی است. عیب بزرگ کار ما مسلمانها، ما امت اسلامی اینجاست که دم از قرآن میزنیم، اما به قرآن عمل نمیکنیم؛ دم از محبت خدا میزنیم، اما از دین خدا پیروی نمیکنیم. «قل ان کنتم تحبون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه».(۱) اگر کسی خدا را دوست میدارد، دلیل صدق او تبعیّت از پیغمبر است؛ تبعیت از قرآن است.۱۳۷۹/۰۸/۰۹
۱ )
سوره مبارکه آل عمران آیه ۳۱
قُل إِن كُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللَّهُ وَيَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ
ترجمه:
بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
لینک ثابت
قرآن ، بهترین نسخهی سعادت انسانها
عزیزان من! این تلاوت که ما این قدر بر آن اصرار داریم، قدم اوّلِ لازم است. قرآن، خودش را به زبانهای مختلف تعریف میکند؛ از جمله اینکه میفرماید: «ان هذا القرآن یهدی للّتی هی اقوم»(۱)؛ یعنی قرآن، انسان را به بهترین راه، بهترین کار، بهترین نظام، بهترین شیوه، بهترین اخلاق و بهترین روشهای عمل فرد و جامعه هدایت میکند. امروز همهی بشر محتاج قرآنند؛ اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نکنیم، خسارتمان، بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و این دستورالعمل را داریم، تجربهی تاریخی آن را هم داریم. بشریت در صدرِ اوّل به برکت عمل به قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفتهای گوناگون مادّی و معنوی، اوج پیدا کرد. قرآن، همیشه زنده است. قرآن، نیازهای انسان را مورد توجّه قرار میدهد. قرآن در هر عصری میتواند بهترین نسخهی سعادت انسانها باشد.۱۳۷۷/۰۹/۰۱
۱ )
سوره مبارکه الإسراء آیه ۹
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
لینک ثابت
اغلبِ برنامههای شما [برنامه رادیویی از سرزمین نور] را وقتی من شنیدم، من را متأثر کرده و گریستهام؛ اما بخصوص چند قسمت از این برنامه خیلی مؤثر بود. یکیاش همین قضیهی رفتن پیش ابرهه بود و آن حادثهی دشوار مکه، و بعد نجات از این حادثه و آن مسئلهی ابابیل؛ که خدای متعال در قرآن تصریح کرده است؛ حادثه باید خیلی بزرگ باشد که قرآن یک سوره را مخصوص این کار قرار میدهد. (۱) این، اهمیت حادثه را نشان میدهد؛ چون قرآن که کتاب تاریخ و گزارش نیست. یکی هم قضیهی آن راهب - بحیرا - بود که واقعاً خیلی جالب و فوقالعاده است و انصافاً خیلی خوب بیان شد؛ هم نوبت اول، هم نوبت دوم. و قضایای گوناگون دیگر که حالا جزئیاتش را من برای بعدها میگذارم؛ اگر فرصتی شد.۱۳۷۳/۱۲/۲۷
۱ )
سوره مبارکه الفيل آیه ۱
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ أَلَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحابِ الفيلِ
ترجمه:
آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [= لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟!
۱ )
سوره مبارکه الفيل آیه ۵
فَجَعَلَهُم كَعَصفٍ مَأكولٍ
ترجمه:
سرانجام آنها را همچون کاه خوردهشده (و متلاشی) قرار داد!
لینک ثابت
قرآن وسیله خروج از ظلمات به نور
عزیزان من! قرآن نور است و حقیقتاً دل و روح را روشن میکند. اگر با قرآن اُنس پیدا کنید، میبینید که دل و جان شما نورانی میشود. به برکت قرآن بسیاری از ظلمات و ابهامها از قلب و روح انسان زدوده میشود. آیا این بهتر نیست؟ «یخرجهم من الظّلمات الی النّور». بهوسیلهی قرآن است که خدای متعال میفرماید:«اللَّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»(۱). به برکت قرآن است که انسان از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدایت راه پیدا میکند. قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینهی زندگی، در زمینهی آینده، در زمینهی تکلیف کنونی، در زمینهی هدف از بودن و در بسیاری از زمینههای دیگر، خیلی از مسائل را نمیدانیم. بشر مشحون به جهالتهاست و قرآن برای انسان معرفت میآورد.قرآن کتاب نور، کتاب معرفت، کتاب نجات، کتاب سلامت، کتاب رشد و تعالی و کتاب قرب به خداست.۱۳۷۳/۱۰/۱۴
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۲۵۷
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ۗ أُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ
ترجمه:
خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
لینک ثابت
لزوم انس گرفتن مدبّرانه با قرآن
برادران عزیز همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم کافی است؟ اینکه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم کافی است؟ امروز من میگویم، اینکه ما در جلسهی تلاوت قرآن شرکت کنیم کافی است؟ اینکه حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذّت ببریم کافی است؟ نه. چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبّر کنیم.(۱) عزیزان من! اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پیدا کنیم، همهی خصوصیاتی که گفتیم حاصل خواهد شد. ما هنوز خیلی فاصله داریم؛ پس باید پیش برویم. اینکه شما میبینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، مسؤولین و دلسوزان کشور، قرآن را در تلاوت، در حفظ و در تعقیبِ مراسم مربوط به قرآن مطرح کردهاند، برای این است که ما به آنجا نزدیک شویم. البته تلاوت قرآن با صدای خوش، کار بسیار خوبی است. روایت دارد که امام سجاد علیهالسّلام - هم دربارهی امام سجاد علیهالسّلام دارد، هم دربارهی امام باقر علیهالسّلام - وقتی تلاوت میکردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان میگذشتند، زانوهایشان میلرزید و سست میشد و نمیتوانستند حرکت کنند. میایستادند تلاوت قرآن را گوش میکردند و وقتی حظّ خودشان را میبردند، به راهشان ادامه میدادند.(۲) تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوهی خاصی دارد، موسیقی خاصی دارد، روش خاصی دارد، امور لازمی است. اینها انسان را نزدیک میکند؛ اما کافی نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور میگوییم: قرآن را به صورت بنای مُعْظمی، دارای سالنها و حجرهها و زوایای گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلی دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم برای ورود در آن عمارت، تشویق میشوند. مدخلِ آن بنای رفیع، همین تلاوتهای زیبایی است که اینجا خواندند. کاشیکاری دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید.۱۳۷۳/۱۰/۱۴
۱ )
سوره مبارکه النساء آیه ۸۲
أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا
ترجمه:
آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.
۱ )
سوره مبارکه محمد آیه ۲۴
أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ أَم عَلىٰ قُلوبٍ أَقفالُها
ترجمه:
آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
۲ )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج۲ ص ۶۱۵ ؛
الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج ۲ ، ص ۳۹۵ ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۸۹ ، ص ۱۹۴؛
ذَكَرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَقْرَأُ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ الْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ وَ إِنَّ الْإِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً لَمَا احْتَمَلَهُ النَّاسُ مِنْ حُسْنِهِ قُلْتُ وَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ بِالْقُرْآنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُحَمِّلُ النَّاسَ مِنْ خَلْفِهِ مَا يُطِيقُون
ترجمه:
على بن محمد نوفلى گويد: نزد حضرت أبى الحسن عليه السلام از آواز خواندن ياد كردم فرمود: همانا على بن الحسين عليهما السلام قرآن ميخواند و چه بسا كسانى بر آن حضرت ميگذشتند و از آواز خوش او مدهوش ميشدند، و اگر راستى امام چيزى از آواز خوشش آشكار كند مردم تاب شنيدن آن را ندارند، عرضكردم: مگر نبود كه رسول خدا (ص) با مردم نماز (جماعت) ميخواند و آوازش را بخواندن بلند ميكرد؟ فرمود: رسول خدا (ص) باندازه تحمل و طاقت آنان كه پشت سرش بودند آوازش را بلند ميكرد.
لینک ثابت