توجه به مناطق محروم در جمهوری اسلامی / مناطق محروم در جمهوری اسلامی
پیشرفت انقلاب اسلامی در توزیع منابع عمومی نسبت به دوران طاغوت
ما اگر بخواهیم پیشرفت كنیم، در درجهی اول، یكی از شاخصهای مهم، عدالت است. ادعای بنده این است كه ما در این زمینه پیشرفت كردهایم؛ البته نه به قدری كه میخواهیم. اگر خودمان را با وضع قبل از انقلاب مقایسه كنیم، پیشرفت كردهایم؛ اگر خودمان را با بسیاری از كشورهای دیگر كه با نظامهای گوناگون زندگی میكنند، مقایسه كنیم، بله پیشرفت كردهایم؛ اما اگر خودمان را مقایسه كنیم با آنچه كه اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما هنوز خیلی فاصله داریم و باید تلاش كنیم. این تلاش به عهدهی كیست؟ این تلاش به عهدهی مسئولان و مردم - با هم - است.
بله، ما از لحاظ توزیع منابع عمومی به همهی مناطق كشور، پیشرفت كردهایم. یك روزی بود كه بیشترین منابع این كشور در مناطق مخصوصی كه تعلق خاصی داشت به قدرتمندان آن روز و به دربار آن روز، صرف میشد؛ بسیاری از استانها و شهرها هم از منابع عمومی كشور هیچ حظ و بهرهای نداشتند. قبل از انقلاب، یكی از استانهای بزرگ این كشور - كه البته نمیخواهم اسم بیاورم؛ قبلاً یك وقتی گفتم - پنج فرودگاه اختصاصی در پنج نقطهی استان داشت، كه متعلق بود به وابستگان به دربار شاه؛ اما یك فرودگاه عمومی در آن استان وجود نداشت! یعنی مردم برای استفادهی از فرودگاه و هواپیما و رفتوآمد هوائی، هیچ امكانی نداشتند؛ در حالی كه در همان استان، پنج فرودگاه برای اشخاص خاص وجود داشت؛ این بیعدالتی بود. امروز وقتی نگاه میكنیم، میبینیم از لحاظ خدمات، از لحاظ جادهسازی، از لحاظ ساختن بزرگراهها و آزادراهها و جادههای راحت، سرتاسر كشور برخوردارند. از لحاظ گسترش تحصیل علم، در سرتاسر كشور این امتیاز و این امكان وجود دارد. همان طور كه اشاره كردم، مناطق متعددی از كشور در آن روز، حتّی شهرها، از لحاظ دبیرستان در مضیقه بودند. بنده در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم؛ اوضاع را آنجا میدیدم. از لحاظ دبیرستان، بسیاری از شهرهای آن استان در مضیقه بودند. یك مركز نیمبندِ ضعیفِ درجهی سوم چهارمِ دانشگاهی در كل آن استان وجود داشت. امروز شما وقتی در آن استان و بقیهی استانها نگاه كنید، میبینید در همهی شهرها دانشگاه وجود دارد؛ یعنی امكان تحصیل. خب، این عدالت است. این معنایش این است كه امكان تحصیل علم توزیع شده است بین مناطق گوناگون كشور؛ امكانات مادی كشور، منابع مالی، علم توزیع شده است؛ این بسیار چیز خوبی است. در گذشته، نخبگان شهرهای دوردست و كسانی كه دارای استعداد بودند، امكان بروز و ظهور نداشتند؛ امروز چرا، امكان بروز و ظهور دارند. در اسفراین و هر نقطهی دیگری، وقتی انسان بااستعدادی حضور داشته باشد و بتواند نخبگیِ خودش را نشان دهد، دستگاههای گوناگون كشور از او استقبال میكنند، او را گرامی میدارند و از امكان او استفاده میكنند. در گذشته اینجور نبود. بنابراین نسبت به گذشته، مطمئناً این شاخص پیشرفت - كه شاخص عدالت است - برجسته است؛ اما نسبت به آنچه كه ما از اسلام فهمیدیم و شناختیم، نه، ما هنوز عقبیم؛ باید تلاش كنیم و كار كنیم.1391/07/22
لینک ثابت
اعزام اولین گروه عمران به بیجار، به دستور امام خمینی(ره)
ما در مطالعات خود، در بررسیهای خود، نه فقط در این برهه، بلکه از گذشته، توجه کردیم که در دوران طاغوت به این منطقه[بیجار] با نگاه منفی نگاه شده است. مردم این منطقه را بیگانه دانستند، مورد بیاعتنائی قرار دادند؛ از اول انقلاب به همین جهت به دستور امام بزرگوار (رضوان اللَّه تعالی علیه) اولین گروه عمران، به عنوان دفتر عمران کردستان، به این منطقه آمدند تا مشغول خدمترسانی شوند، تا مشکلات متراکمشدهی از دوران قبل را بر طرف کنند. البته ناامنیهائی که دشمنان انقلاب در برههای از زمان به وجود آوردند، فرصتها را گرفت، عقبافتادگیهائی در این خدمترسانیها به وجود آورد، اما جوانان دلیر میهن اسلامی - چه جوانان جهاد سازندگی، چه دلاوران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه مردان نیرومند ارتش و نیروی انتظامی - به پشتیبانی شما مردم توانستند در این استان و در این منطقه کارهائی را انجام دهند. البته در عین حال عقبافتادگیها کم نیست.1388/02/28
لینک ثابت
سفر رهبری در اوائل انقلاب به سیستان در پی حکم امام(ره)
محرومیتهایى که در این استان [سیستان و بلوچستان در قبل از انقلاب] دیدم، یک انگیزه قوى و آرزوى بزرگ در من بهوجود آورد و آن اینکه باید به این استانِ با این همه استعداد و به این مردمِ با این همه صفا کمک کرد تا بتوانند زندگى سعادتمند و لایق شأن خود را در پیش گیرند. لذا بعد از پیروزى انقلاب، اوّلین حکم مأموریتى که امام رضواناللَّهعلیه صادر کردند، حکمى به این بنده حقیر براى سفر به استان سیستان و بلوچستان بود. من آمدم و مناطق گوناگون این استان را از نزدیک دیدم و انقلاب وظیفه خود را در قبال این استان حس کرد. از جنوبىترین نقاط استان، از منطقه چابهار و نیکشهر و نِبت و فَنّوج و اِسپَکه و غیره تا مناطق شرقى این استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالى این استان، منطقه زابل و دریاچه هامون تا غرب این استان، منطقه بَزمان و دَلگان و چاههاشم و جازموریان و غیره خبرها گرفتم، با مردم این مناطق نشستم، داخل کپرها رفتم و با دردها و رنجهاى اینها که در دوران رژیم طاغوت بر روى هم انباشته و متراکم شده بود، آشنا شدم. انقلاب خود را در قبال سیستان و بلوچستان موظّف دید و کار از روزهاى اوّل شروع شد. جهاد سازندگى و اجتماعات و جمعیتهاى مردمىِ خودجوش در این مناطق مشغول کار شدند. جوانان امروزِ زاهدان و ایرانشهر و چابهار و زابل نمىدانند که گذشته این استان چگونه بود. اگر گذشته وحشتناکِ زندگى در این استان تصویر شود، معلوم مىشود که نظام اسلامى در این منطقه چه خدمات بزرگ و گرانبهایى انجام داده است. اما آن حقیقتى که از یاد من نمىرود و امیدوارم یکایک مسؤولان همیشه آن را به یاد داشته باشند، این است که این استان چندین برابر آنچه که به آن خدمت شده، نیازمند خدمت است. محرومیتهایى که بر اثر تسلّط طولانى پادشاهان جبّار و بىفکر و بىکفایت بر مردم این استان تحمیل شده است، باید در طول مدّت برطرف شود.1381/12/02
لینک ثابت
بی اعتنایی سردمداران رژیم طاغوتی به آذربایجان
قبل از انقلاب به این منطقه[آذربایجان]، از طرف سردمداران رژیم طاغوتی هیچ رسیدگی نشده است. من نمیدانم آنها چه عنادی با اکثریّت ملّت ایران -- که آن روز اکثریّت ملّت، محروم بودند -- داشتند که ثروت مملکت را جوری برنامهریزی میکردند که به نقاط محروم چیزی نمیرسید. بخصوص آذربایجان ازجمله جاهایی بود که بیاعتنایی میکردند. به تبریز هم اعتنایی نمیکردند؛ چه برسد به شهرهای کوچک استان مثل هشترود و اهر و کدیور و بقیهی جاها. از اوّل انقلاب تا امروز، مسئولین جمهوری اسلامی بارها به آذربایجان سفر کردند و حتّی به مناطق محروم این استان قدم گذاشتند. بنده خودم در زمان ریاست جمهوری چند مرتبه به آذربایجان آمدم و به مناطق محروم این استان رفتم؛ رئیسجمهور محترم و عزیز فعلی ما هم به آذربایجان سفر کرد و به نقاط محروم آذربایجان رفت. در دوران طاغوت، مسئولین کشور، کِی حاضر بودند که به شهرهای آذربایجان - چه برسد به نقاط محروم یا روستاها - بروند؟ در طول دوران حاکمیّت پنجاه ساله ننگین پهلوی - قبل از آن هم بدتر از آن، کمترین توجّه به این استان و به این مناطق شده است. الان شما شنیدید از آقای فرماندار اینجا که در طول سالهای قبل از انقلاب، [در] خود شهر هشترود هم، یک ژنراتور کمقدرتی، برق مختصری به اینجا میداده است! یعنی حتّی وظیفهی خودشان هم نمیدانستند که به شهری درحد هشترود برق بیاورند. امروز روستاهای هشترود، همه یا نزدیک به همه، و همین بیابانهای محروم هم برق دارند.1372/05/07
لینک ثابت