استان مازندران / مازندران
حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پيروی از اهلبيت(ع)
در همین داستان آمل كه یك حركت مردمیِ عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینكه امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیّتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت كار اینها - قشرهای مختلف، حتّی زنها - است. دخترك چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البتّه سوابق مردم مازندران كه زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلككشیده كه لشكریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بكنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی كه در مدینه و در كوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچّههاشان فرار میكردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی كه نیروهای مسلّحِ آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی كه مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اوّل، اسلامِ اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسّلام). یك چنین كار بزرگی [كردند].1392/09/25
لینک ثابت
سرمایه گذاری پهلوی در مازندران برای دینزدایی از مردم
مردم مازندران عموماً در قضایای گوناگون مربوط به اسلام و انقلاب، آزمایشی از خود نشان دادند که به نظر من در یک محاسبهی منصفانه کمنظیر بود. علت هم این است که آن سرمایهگذاری حجیم دشمنان اخلاق و اسلام قبل از پیروزی انقلاب و در دوران طاغوت، بر روی این منطقه از همه جا بیشتر بود. آنهائی که هوای مطلوب، منظرهی زیبا و کمنظیر این استان و دریا و جنگل آنها را به این سمت و به تصاحب در این منطقه وادار میکرد، نمیخواستند مردم این استان بخصوص، این مناطق بسیار حساس، پایبند دین و اخلاق باشند؛ چون میدانستند که دین و اخلاق، بزرگترین مانع و معارض دستاندازی و ستمگری و طغیانگری است. آن مقداری که دستگاههای جبار دوران طاغوت برای دینزدائی در این منطقه و منطقهی گیلان به کار بردند، در کمتر نقطهای از نقاط دیگر ایران این سرمایهگذاری را کردند؛ اما با همهی اینها، انسان مازندران را در دوران انقلاب یک پیشرو و پیشگام میبیند. این چه ایمانی است، این چه قدرت اخلاص و تدین است که از دلهای مردم سرمیکشد و با وجود آن همه خرابکاری، اینجور خود را سرباز دین نشان میدهد. در انقلاب اینجور بود، در جنگ تحمیلی اینجور بود، در قضایای بعد از جنگ تا امروز هم هر جا پای اسلام و دین و انقلاب و جمهوری اسلامی و نظام اسلامی مطرح بود، مردم مازندران جزو مدافعانِ سرسخت جبههی حق بودند.1388/07/15
لینک ثابت
مسلمان شدن مردم مازندران در قرنهای اول اسلام به دست فرزندان ائمه (ع)
شما مردم مازندران این را بدانید و میدانید كه در قرنهای اول اسلام، قدرتهای بنی امیه و بنی عباس به هیچ عنوان نتوانستند با لشگركشی بر این منطقهی شمالی كشور - منطقهی طبرستان - فائق بیایند. همهی سپاههای بنی امیه و بنی عباس كه به این سمت میآمدند؛ همانهائی كه بقیهی استانهای این كشور و كشور روم را فتح كرده بودند، مازندران را نتوانستند فتح كنند. این سلسلهی جبال البرز مثل یك حصن حصینی به این مردم امكان میداد در مقابل نیروهای مسلمان در دوران بنی امیه و بنی عباس مقاومت كنند و آنها نتوانستند بر مازندران فائق بیایند. مازندران به دست فرزندان مظلوم آل محمد فتح شد. فرزندان ستمدیده و آواره شدهی امام سجاد و امام باقر و امام صادق (علیهمالسّلام) كه از دست آن خلیفههای فتاك و خونریز گریخته بودند، توانستند با سختی خودشان را به این منطقه برسانند. وقتی آمدند، مردم مازندران و گیلان آغوشها را باز كردند و بچههای پیغمبر را در آغوش گرفتند و به دست آنها مسلمان شدند. لذا این منطقهی شمال كشور از آن لحظهای كه مسلمان شد، پیرو مكتب امیرالمؤمنین و مكتب تشیع شد. این سابقهی تاریخیِ این منطقه است. اینها برای ارزشهای اسلامی، برای جهاد فی سبیلاللَّه، برای پرچمداران علیه ظلمها و ستمها، همیشه همچون پشتیبان مستحكمی بودند؛ امروز هم همین است.1388/07/15
لینک ثابت
برپایی حکومت شيعهی زيدی در یمن توسط مجاهدان ایرانی
ما[ایرانیها] كسانی بودیم كه اسلام را با آغوش باز پذیرفتیم؛ ما كسانی بودیم كه اهلبیت را زودتر از خیلیهای دیگر شناختیم؛ ما كسانی بودیم كه در راه گسترش اسلام اینهمه تلاش كردیم؛ ما كسانی بودیم كه مظلومان اهلبیت را كه در خانههای خود - یعنی مدینه و مكه و كوفه - امان نداشتند، در آغوش خود پذیرفتیم. شما ببینید چقدر امامزاده در ایران هستند! این امامزادهها كی هستند؟ اینها كه ایرانی نبودند. اینها كسانیاند كه به ایران آمدند و ایرانیها با آغوش باز اینها را پذیرفتند؛ حتی گاهی برای اینها جنگیدند و در راه اینها تلاش كردند. از همین مازندران ما و گیلان ما - منطقهی شمال رشته كوه البرز - یك عدهیی از ایرانیهای ما بلند شدند و به یمن رفتند و حكومت شیعهی زیدی را در آنجا برپا كردند. یمنیها شیعهی زیدی هستند و حكومت زیدی داشتند؛ این بهوسیلهی سربازان ایرانی و مجاهدان و مدافعان اسلام و تشیع صورت گرفت.1383/12/05
لینک ثابت
جریانات منحط در مازندرانِ عصر پهلوی
در دوران رژیم گذشته، دو جریان در استان مازندران مشغول فعّالیت و تلاش بودند كه هر یك از این دو جریان برای خراب كردن و بیایمان و فاسد كردن ملتی كافی است. یكی جریان فرهنگ منحطِّ فاسد رژیم ستمشاهی بود كه با همهی توان و قدرت، در این استان فعّالیت و تلاش میكرد. میخواستند این منطقهی سرسبز و حاصلخیز و پربركت را از معنویّت و دین خالی كنند، تا راحتتر بتوانند از آن سوء استفاده نمایند. یك جریان هم موج چپ بود - گرایشهای چپ و ماركسیستی؛ گرایشهای ضدّ خدا و ضدّ دین و ضدّ ارزشهای اسلامی - كه در این استان و در این خطّه،فعّالیّت میكرد. میخواستند كاری كنند كه دین و ایمان اسلامی را از این مردم بگیرند. مردمی كه در استان مازندران، ایمان خودشان را - آن هم اینگونه پُرشور و پُرثمر - حفظ كردهاند، در حقیقت این ایمان را در بین دو دهنهی گاز انبری، كه یك طرف آن دستگاه فاسد ستمشاهی و یك طرف، موج چپ بود، نگه داشتند و حفظ كردند. این ایمان، خیلی ایمان باارزشی است. این ایمان، خیلی ایمان عمیقی است.1374/07/22
لینک ثابت
استقبال مردم مازندران از داعی کبیر
مازندران در صدر اسلام - در قرنهای اوّل ظهور اسلام در ایران - تا وقتی كه در مقابل حملات لشكریانِ فرستاده شده از طرف دربارهای اموی و عباسی قرار گرفت، مقاومت كرد. یعنی سلاطین ظلم كسانی كه بر دنیای اسلام در آن روز حكمرانی میكردند نتوانستند با زور شمشیر، دروازهی مازندران را به روی خودشان باز كنند. اما آن وقتی كه فرزندان پیغمبر، خانوادهی ائمّهی اهل بیت و اولاد زیدبنعلیبنالحسین علیهمالسّلام به مازندران آمدند، مردم این استان، فرزندان پیغمبر را در آغوش گرفتند. دور «داعی كبیر» را كه از اولاد پیغمبر و از ذرّیهی حضرت علیبنالحسین علیهاالسّلام بود، گرفتند و اسلام را با شكل علویاش، به شیوهی اهل بیت آموختند و باز در مقابل آن دربارهای ظلم و جور هم ایستادند و مقاومت كردند. این گذشتهی تاریخی پرافتخار مازندران است.1374/07/22
لینک ثابت
کمک مازندران به انقلاب اسلامی علیرغم سرمایهگذاری طاغوت در آن
مازندران، یکی از مراکز اصلی امداد و کمک به انقلاب - حدوثاً و بقائاً - بوده و باز هم انشاءاللَّه خواهد بود. مکرر این مطلب را عرض کردهام که برای ارزیابی مردم هر منطقه، از جمله باید به سرمایهگذارییی که دشمن روی آن مردم کرده، توجه کنیم و ببینیم با وجود آن سرمایهگذاریها، این مردم در چه وضعی هستند. پیداست که بعضی از استانها و شهرها در زمان سلطهی طواغیت، بیشتر مورد توجه و مرکز سرمایهگذاری فکری و عملی آنها بوده است و مازندران و بخصوص بعضی از شهرهای آن، از آن جمله است. در عین حال، از اوانی که گلبانگ انقلاب اسلامی بر سرتاسر این کشور طنین میاندازد، یکی از جاهایی که زود و خوب و قاطع و همگانی اجابت میکند، اینجاست. بعد ما مشاهده میکنیم که هم دستگاه ارتجاعی طاغوت و رژیم منحوس فاسد مفسد پهلوی و هم جریانها و سازمانهای چپ، به امید بهرهگیری از این استان، تلاشهایی را از شرق تا غرب استان شروع میکنند که همهی شما شاهد و حاضر و ناظر بودید، یا از نزدیک شنیدید. مشت محکم مردم مؤمن در این استان، به صورت آن کسانی نواخته میشود که خیال میکنند میتوانند ایمان این مردم را دستکم بگیرند. این، چیز مهمی است.1369/02/22
لینک ثابت