مهمترین آنها [چالشها و مشکلات نظام اسلامی]را من دو چیز میبینم: یكی تشكیل یك جبههی متحّد علیه ماست، كه متّحدین این جبهه هم عبارتند از امریكا و صهیونیسم. هیچ گمان نشود كه یك اتّحاد جهانی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد؛ نه، آن جبههی متّحد و مركزی كه علیه نظام اسلامی با همهی توان دارد كار میكند، دو عضو دارد: یكی رژیم ایالات متّحدهی امریكاست، یكی هم رژیم صهیونیستی و پشتیبانان صهیونیستش در همهی عالم، كه البته قدرت و ثروت و نفوذشان در دنیا كم نیست. علّت دشمنیهایشان هم معلوم است. ایران یك روز پااندازِ آمریكاییها بود و هر كاری در این كشور میخواستند، انجام میدادند. سررشتهی امور اقتصادی دست خودشان بود، سررشتهی امور فرهنگی دست خودشان بود، عزل و نصبهای مهم و مؤثّر در اختیار آنها بود؛ در واقع حكومت در اختیار آنها بود. میبردند، میخوردند، استفاده میكردند؛ اما در حال حاضر این را از دست دادهاند.
علاوه بر این و شاید مهمتر از این چالش این است كه حركت عظیم ملت ایران نقطهی عزیمتی برای دنیای اسلام شد. امروز بیداری اسلامی، از شرق دنیای اسلام- حداقل از پاكستان- تا شمال آفریقا را فراگرفته است. مردم اسلامخواهی دارند و آن را علنی كردهاند؛ این خطر بزرگی برای امریكاست. آنها تصریح هم میكنند و میگویند منافع ما تهدید میشود. البته راست هم میگویند، منافعشان تهدید میشود؛ منتها این منافع نامشروع است. بله؛ منافع نامشروع و ظالمانهشان با حركت بیداری اسلامی تهدید میشود. اینها با نظام اسلامی بهجد مخالفند؛ صهیونیستها هم كه معلوم است. صهیونیستها احساس كردند كه با پیدایش نظام اسلامی، نفس و جان جدیدی به مقاومت ملت مظلوم فلسطین دمیده شد. جمهوری اسلامی را متّهم میكنند كه به مردم فلسطین كمك تسلیحاتی میكند. همهی اینها دروغ است؛ خودِ ملت فلسطین است كه بهپاخاسته است. البته بله؛ بلاشك آنها از حركت اسلامی متأثّرند. بنابراین صهیونیستها با این نقطهی كانونی به شدّت مسئله دارند و با آن مخالفند.
از اوّلِ انقلاب هم این تحرّكات به شكلهای مختلف وجود داشته است. همهی شما یادتان هست؛ از تحرّكاتی كه در سفارت امریكا برای براندازی میشد، شروع گردید- كه از جملهی نمودهای آن، طرّاحی مقدّمات كودتا در پایگاه شهیدنوژه بود، كه جوانان مستقر در سفارت در آن روزها حدود صد جلد كتابِ بسیار مهم از اسناد آنها منتشر كردند؛ اینها اسناد مهمّ زمان ماست، اما نمیگذارند روی این اسناد تبلیغات شود- تا حمله به طبس، تا تشویق عراق به جنگ، بعد كمك به عراق در جنگ، بعد حمله به هواپیمای مسافربری ما، حمله به سكوهای نفتی ما و تحریم اقتصادی ما در چند نوبت، كه این را در سالهای اواسط دههی هفتاد به شكل قانونی درآوردند؛ قانون معروف به «داماتو». عنادها و بغضها و كینههای اینها را اینطوری باید فهمید.
هرجا جمهوری اسلامی حركتی را كه به سازندگی و آبادانی كشور كمك میكرد، شروع كرد، اینها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند؛ البته خیلی اوقات هم به فضل پروردگار نتوانستند. در جنگ، ما بسیاری از تسلیحات و خیلی چیزهای دیگر را علیرغم میل اینها بهدست میآوردیم؛ اما تا آنجایی كه توانستند، عامل كارشكنی و خرابكاری شدند؛ از خط لولهی گاز گرفته تا بقیهی كارهای فراوانی كه انجام شده است. مثلًا در زمان دولت قبلی، ژاپنیها قرارداد پروژهی احداث سد بر روی كارون را بسته بودند؛ اما اینها رفتند خرابش كردند. بعضیها به آنها اعتنا كردند، بعضیها هم اعتنایی نكردند و كارهایشان را ادامه دادند. ما پیش رفتهایم و كار خودمان را كردهایم؛ اما آنها از دشمنی و عناد هیچ كم نگذاشتهاند و البته ادامه هم خواهد داشت تا هنگامی كه مأیوس شوند.1382/05/15
بیانات در دیدار کارگزاران نظام
تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, دخالتهای آمریکا, ارتباط با امریکا, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, دخالتهای آمریکا, ارتباط با امریکا, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا
روایت تاریخی