newspart/index2
سکینه الهی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
عمیق‌تر شدن ایمان مسلمانان بعد از ماجرای صلح حدیبیه

این آیه‌ای كه من تلاوت كردم [هو الّذی انزل السّكینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و للَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه علیما حكیما]، به مؤمنان بشارت میدهد و نزول سكینه‌ی الهی را یادآوری میكند. سكینه یعنی آرامش در مقابل تلاطم‌های گوناگون روحی و اجتماعی. این آیه مربوط به حدیبیه است. در ماجرای حركت پیامبر اكرم از مدینه به سمت مكه با چند صد نفر از یاران و اصحاب خود به قصد عمره- در سال ششم از هجرت- حوادثی پیش آمد كه از چند جهت موجب طوفانی شدن دلهای مؤمنان بود. از یك طرف، دشمنان با نیروی مجهزی آن‌ها را محاصره كرده بودند؛ این‌ها از مدینه دور بودند- حدیبیه نزدیك مكه است- نیروهای دشمن متكی به عقبه‌ی مكه بودند، نیرو داشتند، سلاح داشتند، جمعیت زیاد داشتند؛ این یك طرف قضیه بود كه موجب اضطراب می‌شد، موجب تشویش برای بسیاری از مؤمنین می‌شد؛ از طرف دیگر، پیغمبر اكرم برطبق آن سیاست عظیم مكتوم الهی- كه بعد برای همه آشكار شد- در مقابل كفاری كه آمده بودند در مقابل او، در مواردی كوتاه آمد؛ گفتند اسم «رحمان و رحیم» را، «بسم اللَّه»، را از این نوشته حذف كنید، پیغمبر قبول كرد؛ و چند مسئله از این قبیل پبش آمد. این هم دلهائی را مشوش كرد، مضطرب كرد، به تردید انداخت.
در یك چنین مواردی كه این اضطرابهای گوناگون- چه به لحاظ مسائل شخصی، چه به لحاظ مسائل اجتماعی- برای مؤمنینِ به اسلام پیش می‌آید، اینجا باید منتظر سكینه‌ی الهی بود؛ آن‌وقت می‌فرماید: «هو الّذی انزل السّكینة فی قلوب المؤمنین»؛ خدا دلها را قرص كرد، آرامش به آن‌ها داد، آن‌ها را از تلاطم‌های روحی برحذر و بركنار داشت و مسلمانها از لحاظ روانی، به خاطر این آرامشی كه خدا به آن‌ها داد، آسوده شدند. آن‌وقت نتیجه‌ی این سكینه‌ی الهی و آرامش روحی این می‌شود كه: «لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ آن‌وقت بذر ایمان در دل آن‌ها عمیق‌تر می‌روید، نور ایمان دل آن‌ها را بیشتر روشن می‌كند؛ ایمان آن‌ها عمیق‌تر می‌شود. این است كه برای یك مجموعه‌ی مسلمان، مجموعه‌ی مؤمن مهم است كه به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند كه خدا كمك‌كار اوست، بداند كه خدا پشت سر رهپویان راه حق است. وقتی دلها قرص شد، گامها هم محكم می‌شود؛ وقتی گامها استوار شد، راه به‌آسانی طی می‌شود، به هدف نزدیك می‌شود.1388/03/29

لینک ثابت
ماجرای نزول سکینه الهی برای مومنین در صلح حدیبیه

«بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. هو الّذی انزل السّكینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و للَّه جنود السموات و الارض و كان اللَّه علیما حكیما»
... یكی از مطالبی كه در قرآن روی آن به‌عنوان یك موضوعِ منفی تكیه شده، «مرجفون» است؛ یعنی همان كسانی كه سعی می‌كنند دلها را مضطرب، پریشان و ملتهب كنند و دلهره ایجاد نمایند. آن‌روز این آیه شریفه را برای دوستان دیگری كه این‌جا بودند، خواندم: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فأخشوهم». در مدینه پیغمبر جنجال درست می‌كردند كه: «جمع شده‌اند و می‌خواهند پدرتان را دربیاورند! از بین رفتید، نابود شدید؛ تمام شد». آیه قرآن نازل شد كه وقتی یاوه‌گویان و هرزه‌گویان و ضعیفان چنین فضایی را ایجاد می‌كنند و این میكروب و ویروس خطرناك ترس را در فضا می‌پراكنند، مؤمنان كسانی هستند كه «فزادهم ایمانا»؛ ایمانشان بیشتر می‌شود. «و قالوا حسبنااللَّه و نعم الوكیل». این «حسبنااللَّه و نعم الوكیل» متعلّق به این‌جاست. یعنی در مواجهه با تلاطمی كه دشمن می‌خواهد به‌وسیله امواج تبلیغاتی و روانی خود ایجاد كند، آرامش دارند. همان «سكینه» است: «هو الّذی انزل السّكینة فی قلوب المؤمنین»؛ خدای متعال آرامش به دلهای مؤمنین داد: «لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ برای این‌كه ایمانشان هم تقویت شود. واقع قضیه هم همین است.
در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّی باورهای قطعی انسان هم از یاد می‌رود. انسانِ مرعوب، این‌طور است. «جبن»، هم عقل را از كار می‌اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست می‌تواند فكر كند، نه درست می‌تواند عزم و اراده خودش را به‌كار بیندازد؛ دائم یك قدم به جلو برمی‌دارد و یك قدم به عقب. این است كه پیغمبر اكرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروف خود فرمود: «ولاتشاورنّ جبانا. لأنّه یضیّق علیك المخرج»؛ با آدم جبان و ترسو در هیچ كاری مشورت نكن، زیرا كه گریزگاه و دریچه فَرَج را بر رویت می‌بندد. انسان وقتی كه مرعوب نیست، می‌تواند درست فكر كند، درست تصمیم بگیرد و از این مانع عبور كند؛ اما وقتی مرعوب شد: «یضیّق علیك المخرج»؛ به بكنم، نكنم دچار می‌شود و خود را دست بسته تسلیم می‌كند. این است كه «سكینه» خیلی مهمّ است.
تعبیر «سكینه» در سوره‌ی مباركه‌ی «الفتح»- «انا فتحنا لك فتحاً مبینا»- عجیب است كه متعلّق به این سوره است و سه مرتبه در این سوره عنوان «انزال السكینة» بر دل مؤمنین تكرار شده است. یكی از آزمایشهای تلخ و دشوار مسلمانان همین قضیه‌ی مربوط به «انّا فتحنا» بود كه پیغمبر اكرم بر مبنای سیاستی صحیح و الهی، تصمیم گرفت به سمت مكه راه بیفتد؛ مكه‌ای كه دو سال قبل از این موضوع، مدینه را محاصره كرده بود و می‌خواستند پدر مردم را در بیاورند. جنگ با آن شرایط سخت پیش آمد و به خون پیغمبر و یاران او تشنه بودند. پیغمبر فرمود ما می‌خواهیم به عمره‌ برویم. به مسلمانان هم فرمود بیایید تا برویم. عدّه‌ای ترسیدند و گفتند پیغمبر به مدینه برنمی‌گردد؛ نابود شد؛ از بین رفت. این ماجرای «انزال السكینة» مربوط به اینجاست كه خدای متعال آن‌چنان دلهای مؤمنان را آرام كرد كه رفتند و با دشمن مواجه شدند و با پیروزی كامل برگشتند. در واقع همان چیزی كه پیغمبر می‌خواست، تحقّق پیدا كرد.
«سكینه» ناشی از اعتماد و حسن ظنّ به خداست. وقتی شما هدف درستی را انتخاب می‌كنید و در راه آن هدف به تلاش می‌پردازید، خدای متعال در این‌جا وعده نصرت داده است؛ بروبرگرد هم ندارد.1382/03/07

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی