دفاع از فلسطین / فلسطین / حمایت از فلسطین
تاثیرگذاری کشور مصر در دنیای عرب و مسئلهی فلسطین
مصر کشور تأثیرگذاری در دنیای عرب است؛ به همین مناسبت هم بود که آن کسانی که میخواستند کشورهای عربی را در مقابل رژیم غاصب صهیونیست به زانو دربیاورند، رفتند سراغ مصر. پیمان ننگین کمپدیوید را در مصر تحمیل کردند. بعد از قبول پیمان کمپدیوید در مصر بود که بتدریج کشورهای دیگر عرب هم تسلیم شدند، در مقابل آمریکا خاشع شدند؛ مسئلهی فلسطین از صحنهی تصمیمگیری کشورهای عربی بکلی خارج شد. باید مراقب باشند. روی مصر حساسند. یک روز بعد از دوران جمال عبدالناصر که غربیها و استکبار رانده شده بودند، دوباره برگشتند؛ این تجربه نباید در مصر تکرار شود.1390/03/14
لینک ثابت
ایجاد شکاف بین ملت و دولت مصر به علت پیمان کمپ دیوید
فلسطین از دهها سال پیش، محوریترین مساله این منطقه است و درهمتنیدگی مسائل این منطقه چنان است كه هیچ كشوری و هیچ ملتی در آن، نمیتواند سرنوشت خود را جدا از مساله فلسطین تصور كند. دو جبهه بیشتر هم وجود ندارد: یا حمایت از فلسطین و از مبارزات عادلانه آن، و یا قرار گرفتن در جبهه مقابل.
ملتهای منطقه از ابتدا موضع خود را روشن كردهاند، لذا وقتی دولتی به حمایت از فلسطین میپردازد از حمایت ملت خود و ملتهای عرب و مسلمان برخوردار میشود. این را مصر در سالهائی از دهه 60 و 70 آزموده است اما وقتی خود را در جبهه دیگری تعریف كند، ملت از او روی برمیگرداند. در مصر از پیمان ننگین كمپ دیوید این شكاف میان دولت و ملت مصر پدیدار شد. ملت مصر كه در 67 و 73 با جان و مال خود به كمك فلسطین رفته بود، بتدریج دید كه حاكمان چنان در سرسپردگی و اطاعت از آمریكا افراط كردهاند كه مصر به همپیمان وفادار دشمن صهیونیستی و غاصب تبدیل شده است. سیطرهی آمریكا بر حاكمان مصر همهی زحمات گذشتهی آنان در حمایت از فلسطین را بر باد داد و مصر به بزرگترین دشمن فلسطین و بزرگترین حامی صهیونیستها تبدیل شد.
و این در حالی بود كه سوریه شریك مصر در جنگ 67 و 73 با وجود فشارهای شدید آمریكا توانست مواضع مستقل خود را حفظ كند. كار نظام سرسپردهی مصر به جائی رسید كه مردم مصر برای نخستین بار در تاریخ دیدند كه در جنگ اسرائیل علیه برادرانشان در غزه دولتشان در جبههی اسرائیل قرار گرفته است و نه تنها كمك نمیكند بلكه در جبههی دشمن بشدت فعال است. تاریخ هرگز فراموش نخواهد كرد كه حسنیمبارك همان كسی است كه در محاصرهی وحشتناك مردم غزه و در 22 روز كشتار زن و مرد و كودك غزه، همكار و امین و شریك اسرائیل و آمریكا بود. مردم مصر در آن روزها چه كشیدند؟ تلویزیون صحنههائی از احساسات شدید مردم مصر را نشان داد كه با گریه از وضعیت خود و از این كه اجازه نمییابند به برادران فلسطینی خود یاری برسانند، سخن میگفتند. ملت مسلمان مصر دیگر چقدر میتوانست تحمل كند؟ آنچه امروز در قاهره و دیگر شهرهای مصر مشاهده میشود، انفجار خشم مقدس و فوران عقدههائی است كه در طول سالیان متمادی رژیم نامسلمان و خائن و دستنشانده با رفتار خود در دل مردان و زنان آزادهی مصری متراكم ساخته است.1389/11/15
لینک ثابت
بازگشت جوانان از فرودگاه در قضیه غزه با پیغام رهبری
در روز قدس هم مردم در همهی شهرهای کشور، در همهی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها، میآیند در خیابانها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور خودشان و انگیزهی خودشان را نشان میدهند. بدانید اگر ما - ما که مسئولین کشور هستیم - جلو مردم را نمیگرفتیم، بسیاری از جوانهای ما راه میافتادند برای اینکه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصهی فلسطین حضور داشته باشند. در قضیهی غزه جوانهای ما به فرودگاه رفتند، هر کار هم میکردند، نمیآمدند؛ با پیغام من برگشتند. اگر من پیغام نمیدادم، از فرودگاه برنمیگشتند. میگفتند ما را ببرید که ما برویم غزه؛ خیال میکردند که میتوانند خودشان را به غزه برسانند. این، انگیزهی جوانهای ماست. مسئلهی غزه و مسئلهی فلسطین، مسئلهی ماست؛ مسئلهی اسلامی ماست؛ مسئلهی همهی مسلمین است و وظیفهی ماست. آنچه که انجام هم میدهیم، وظیفهی ماست؛ بر کسی هم منت نداریم؛ وظائفمان را انجام دادیم.1388/12/08
لینک ثابت
حمایت امام(ره) از افغانستان در قضیه حمله شوروری به افغانستان
جدیترین دفاع را از فلسطین، انقلاب اسلامی کرد. هیچکس، هیچ کشوری، هیچ دولتی و هیچ مردمی، از فلسطین و مبارزات فلسطینیها و انتفاضهی فلسطین، مثل ملت ایران و دولت ایران و نظام اسلامی دفاع نکردند. کمک معنوی، کمک مادی؛ ما هر چه توانستیم، کردهایم. آن وقتی که شورویها آمدند و وارد افغانستان شدند، همهی این دولتهای مسلمانی که در این منطقه بودند، با ملاحظات گوناگون سکوت کردند. امام (رضواناللَّهعلیه) صریح پیغام داد به شورویها که: باید شما از افغانستان خارج شوید. من خودم در یک مجمع بینالمللی بزرگ حضور داشتم - که آنجا غیرمتعهدها و تعداد زیادی از کشورهای اسلامی هم بودند - شاهد بودم که هیچکدام از آنها اسمی از ورود شوروی به افغانستان نیاوردند و فقط من آنجا در نطقم شدیداً حمله کردم؛ چون در آنجا یک عدهای چپها و دولتهای سوسیالیست و طرفدار شوروی بودند، به ملاحظهی آنها هیچکدام از کشورهای اسلامی، کلمهای حرف نزدند؛ فقط ما گفتیم؛ ما آنجا هم به امریکا حمله کردیم، هم به شوروی حمله کردیم؛ بدون تفاوت؛ آنها از این ناراحتند. چون این انقلاب، انقلاب اسلامی است؛ نگاه نمیکند که ملت فلسطین شیعهاند یا سنی؛ از آنها دفاع میکند. از حرکت عظیم لبنانیها دفاع میکند، از هر جمع مسلمانی در هر نقطهی از عالم که برای اسلام حرکت کنند و کار کنند، دفاع میکند؛ آنها از این ناراحتند. چون انقلاب، اسلامی است ناراحتند.1385/10/25
لینک ثابت
حكم جهاد مرحوم كاشف الغطاء عليه صهيونيستها در پی استنصار علمای مجاهد فلسطینی
دشمنان اسلام همواره سعی كردهاند با تقسیمبندیهای قومی مانع از وحدت كلمهی مسلمانان شوند تا بتوانند بر آنها سیطره پیدا كنند. در ابتدای اشغال فلسطین، علمای مجاهدی چون شیخ عزّ الدین قسّام و حاج امین الحسینی از مسلمانان برای نجات فلسطین استنصار كردند و مرجع بزرگ دینی مرحوم شیخ محمد حسین آل كاشف الغطاء حكم جهاد علیه صهیونیستها صادر فرمود؛ ولی متأسّفانه بتدریج شكل اسلامیِ مبارزات تضعیف و شكل قومی آن پُررنگ شد.1380/02/04
لینک ثابت
افزایش مظلومیت فلسطینیها نسبت به گذشته
مردم فلسطین و نهضت فلسطین امروز از همیشه مظلومتر است. یک روزی بود که مبارزان فلسطین مثل سوگولیهای و نورچشمیهای دنیای عرب و دنیای اسلام به شمار میرفتند. همه از آنها بانیکی یاد میکردند. خبرهاشان را کشورهای عربی در رادیوها پخش میکردند. برای آنها اعانه جمع میکردند. دولتها به آنها کمک مالی میکردند. بالاتر از کمک مالی، کمک سیاسی به آنها میکردند. سلاح به آنها میدادند. از آنها به انواع و اقسام حمایت میکردند. کی بودند آنها؟ عدهای جوانهای فلسطینی یا غیر فلسطینی که در دستههای مقاومت متمرکز شده بودند، اما نه در داخل سرزمین فلسطین؛ در خارج. در أمّان، در شهرهای دیگر اردن، در سوریه، در لبنان، بعضی از آنها در زیر چادرها، همچنانی که امروز هم در اردوگاهها زندگی میکنند، بالأخره یک زندگیای داشتند. حتی در شهر أمّان در اردن، فلسطینیها با کمال اقتدار اسلحهها را میبستند و میانداختند روی شانهشان، توی خیابانهای اردن راه میرفتند، که بعد با آن سرکوب شدید شاهحسین، که تعداد زیادی از اینها کشته شدند یا مجروح شدند، دیگر آن وضعیت تمام شد.
در همان روزهایی که، فلسطینیها و جوانهای مبارز -چه فلسطینیشان چه غیر فلسیطینیشان- آنجور آزادانه توی خیابانها حرکت میکردند، توی کشورهای اسلامی راه میرفتند، کشورهای خلیج فارس میآمدند و جاهای دیگر و جاهای دیگر و آن همه پول و آن همه امکانات سیاسی و آن حمایت همهجانبه در دنیای عرب و دنیای اسلام، در آن روز هم حتی بهدرستی که نگاه میکردیم، فلسطین مظلوم بود. قضیهی فلسطین مظلوم بود.
آن روز دولتها برای افتخار خودشان هم که بود، نام فلسطین را میآوردند. دولتها برای وجهه پیدا کردن میان مردمشان، از فلسطین دم میزدند. دولتها برای اینکه در مذاکراتشان در پشت میز با دولتهای اروپایی برگ برندهای داشته باشند، اسم فلسطین را میآوردند. اسم فلسطین یک اسم رائج و آن کسانی که آن روز رهبران مبارزه را تشکیل میدادند، مردمان بسیار مرفه و متنعم و محترم و آزاد، همه جا برو، همه کار بکن، در آن روز هم حتی فلسطین مظلوم بود، چرا؟ چون اولاً کمکی که اعراب و بقیهی مسلمانها به فلسطینیها میکردند، در مقابل سیل کمکهای تسلیحاتی و مالی امریکا و انگلیس و فرانسه و بعضی دیگر از کشورها به دولت غاصب صهیونیستی چیز ناچیزی بود. یعنی آنها آنقدر کمک میکردند، اصلاً صهیونیستها جزئی از وجود و وصلهی تن امریکا و انگلیس و بقیهی دولتهای استعمارگر به حساب میآمدند. کمکهایی که به فلسطینیها میشد، چیزی نبود در جمع آن کمکها. همانروز هم واقعاً جا داشت انسان غصه بخورد به حال فلسطینیها، اگرچه آن روز مبارزهی فلسطینیها یک مبارزهی دشوار نبود؛ یک مبارزهی هیجانانگیز شیرینی بود. یک مشت جوان پرشور بلند میشدند چند تا نارنجک برمیداشتند، سلاح برمیداشتند، از مرزها مخفیانه میرفتند داخل، یکجا یک بمبی منفجر میکردند مثلاً، چهار تا گلولهای میزدند و میآمدند بیرون. دنیا را خوشحالی میگرفت که یک عملیاتی انجام شد.
در آن عملیات کرامه که رفتند فلسطینیها و اسرائیلیها را در یک نقطهای شکست دادند، یک مبارزهی محدودی، یک رویارویی مسلحانهی نظامی محدودی انجام گرفت، اگر بدانید شما در دنیا این جنگ کرامه را، چقدر بزرگ کردند. آن روزها ما در ایران دچار اختناق بودیم. کسی جرأت نمیکرد اسم فلسطین را بیاورد. گوشه و کنار بعضیها اسم فلسطین را میآوردند. از مبارزین فلسطین به نحوی حمایت میکردند یا پولی یک گوشهای برایشان جمع میشد. دستگاه جبار پهلوی به خاطر خویشاوندی سیاسی خودش با صهیونیستها اجازه نمیداد و ناراحت میشدند. حتی در آن وقتی که خبرهای فلسطین در ایران منتشر نمیشد، حوادث گفته نمیشد، آن روز توی آن خفقان، در بین مردم، خواص، جوانها، مبارزین، ماجرای فتوحات فلسطینیها و پیشرفتهای اینها، آنچنان شیرین تلقی میشد، دهن به دهن نقل میشد. همه جای دنیا اینجوری بود و حتی در آن روزها هم که آنجور مبارزات جلوه داشت و براقیّت داشت، انسان درست که نگاه میکرد، میدید بیچارهها فلسطینیها مظلومند در حالی که مبارزهی آنها، آن چنان مبارزهی دشوار و محنتباری هم نبود. به همین دلائلی که عرض کردم.
اما امروز چطور؟ امروز غربت و مظلومیت فلسطینیها صد برابر، صدها برابر بیشتر از آن روز است. امروز متأسفانه قبح مذاکرهی با اسرائیل از بین رفته. یک روزی انورالسادات وقتی که با اسرائیلیها مذاکره کرد، تمام دولتهای عرب با تقریباً اتفاق، مگر با یکی دو تا استثناء قطع رابطه کردند با مصر، مصر را از جامعهی عرب بیرون کردند. امروز مصر یک چیزی هم طلبکار است. به جامعهی عرب برگشته. همان آقایانی که آن روز او را بایکوت کردند، امروز همان دولت را و همان حکومت را و جانشین انورسادات را که همان راه را دارد طی میکند، خیلی هم باعزت میپذیرند. این رژیم عراق که ادعای انقلابیگری میکرد و خودش را جزو جبههی پایداری میدانست، این جونجونیترین رفیق مصر انورسادات و مبارک حالا همین رژیم عراق است. دیگران هم مثل این از رژیم سعودی و رژیمهای خلیج فارس و دیگران و دیگران و دیگران.1368/02/08
لینک ثابت