newspart/index2
میرزا کوچک خان جنگلی / نهضت جنگل/قیام جنگل / میرزاکوچک خان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تبیین قیام میرزا کوچک خان جنگلی

قضیّه‌ی مرحوم میرزا كوچك جنگلی یك قضیّه‌ی ویژه است؛ اگرچه كه در آن دوره‌ی خاص - یعنی در دوره‌ی فاصله‌ی بین مشروطیّت و سرِ كار آمدن رضاخان - حوادث گوناگونی در كشور به‌وجود آمده و هم‌زمان با نهضت جنگل، چند كار بزرگ دیگر هم در گوشه و كنار كشور - مثل مرحوم شیخ محمّد خیابانی در تبریز، یا كلنل محمّدتقی خان پسیان در مشهد - اتّفاق افتاده كه اینها همه تقریباً هم‌زمان است، لكن قضیّه‌ی جنگل یك قضیّه‌ی ویژه است. خب ما قضایای تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانی و اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و اطّلاعات زیادی داریم، امّا آن صبغه‌ی مردمی و نجابتی كه در كار مرحوم میرزا كوچك خان جنگلی هست، در هیچ كدام از این دو سه كار دیگری كه هم‌زمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد. میرزا كوچك - همین طور كه اشاره كردید - یك روحانی است، یك طلبه است. البتّه من شنیده بودم، نقل شد برای ما از سالها پیش كه ایشان مرحوم میرزای شیرازی را درك كرده، لكن خیلی باوركردنی نیست. این را مرحوم پدرم نقل میكرد از مرحوم آ سیّد علی‌اكبر مرعشی - كه شوهر خواهر پدر ما بود، یعنی باجناق مرحوم شیخ محمّد خیابانی بود - كه او از بزرگان علمایی بود كه منزوی بود در تهران؛ او گفته بود كه میرزا كوچك درس میرزا را درك كرده. به نظرم نمی‌آید این خیلی قابل تأیید باشد، زیرا كه سنّ میرزا كوچك در وقتی كه میرزای شیرازی از دنیا رفته، چهارده پانزده سال بیشتر نبوده، بعید به نظر میرسد كه ایشان توانسته باشد درك كند مرحوم میرزای شیرازی را؛ لكن در اینكه طلبه بوده، در اینكه روحانی بوده، هیچ شكّی نیست؛ در حوزه‌ی خودِ رشت، بزرگانی هم در آن وقت بوده‌اند كه میتوانسته از آنها استفاده كند، در این هیچ تردیدی نیست. بنابراین منشأ حركت میرزا كوچك خان یك منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است.
رفتار او هم یك رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میكند با اینكه در درون تشكیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میكردند، امّا مرحوم میرزا كوچك در برخورد با اینها كاملاً حدود شرعی را رعایت میكرده و اهل درگیری با داخل نبوده‌. مثلاً كسانی بودند كه‌ مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن افراطی‌ها - میگفتند اینها را بزنیم سركوب كنیم! میرزا كوچك نمیگذاشته، جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینكه این كار را بكنند؛ یعنی رفتار هم یك رفتار دینی است.
و حركت، یك حركت صددرصد اسلامی و ایرانی است. خب آن زمان - میدانید دیگر - آن غوغای نهضت ماركسیستی و تشكیل شوروی و هیاهویی كه در دنیا و در بین ملّتها راه افتاده بود و جاذبه‌ای كه برای بعضی از ملّتها به‌وجود آورده بود، طبعاً یك عده‌ای را مجذوب خودش كرده بود و دوروبری‌های ایشان هم از این طریق به ایشان خیانت كردند؛ لكن این مرد، هم به‌خاطر پایبندی‌اش به اسلامْ جذب تفكّر ماركسیستی نشد و رد كرد به‌طور صریح و قاطع آن نظریّه را - با اینكه جزو نزدیك‌ترین‌هایی كه با او از اوّل همراه بودند، گرایش پیدا كردند؛ البتّه آنها هم ناكام از دنیا رفتند، هیچ‌كدام آنها هم خیری از این زندگی ندیدند و از آن جریان بلشویكی هیچ خیر و تجاوب جوانمردانه‌ای مشاهده نكردند - و مخالفت كرد، هم با اجنبی مخالف بود؛ یعنی چون سیاستی بود كه از طرف اجانب بود، با اینكه اینها مقابله‌شان با دستگاه‌های حاكم مثل انگلیس و روسهای قزّاق و مانند اینها بود، امّا درعین‌حال به آن طرف هم جذب نشد؛ استقلال را حفظ كرد. یك نمونه‌ی خیلی برجسته‌ای است میرزا كوچك خان.1391/08/29

لینک ثابت
مبارزه میزا کوچک خان با روسها، انگلیسها و عوامل رضاخان

امروز رسانه‌های غربی با برنامه‌ریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانه‌ای خود - چه در تلویزیونشان، چه در رادیوشان، چه در مصاحبه‌هایی كه دائماً می‌كنند و متأسّفانه بعضی از عناصر داخلی هم فریب آنها را می‌خورند و اسیر و نوكر آنها می‌شوند؛ حرفهایی كه آنها مایلند، اینها بر زبان جاری می‌كنند - می‌كوشند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم كنند كه یك ظرف خالی هستید و مظروف ندارید؛ مظروف شما را ما باید بدهیم؛ ما باید این ظرف را پُر كنیم؛ شما امروز این مایه را ندارید، دیروز هم نداشتید، طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منكر می‌شوند؛ می‌خواهند گذشته‌ی شما را هم زیر پا لگد كنند؛ نه فقط تاریخِ قدیمِ چند صدساله را، بلكه تاریخِ‌ بیست‌ساله‌ی اخیر را هم می‌خواهند زیر پا لگد كنند و آن را انكار نمایند. آن‌ها می‌خواهند فرهنگ‌سازی و الگوسازی كنند؛ آن‌ها می‌خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یك نسل تحقیرشده‌ی توسری‌خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیكته كنند و آن كاری را كه آن‌ها می‌خواهند، انجام دهد. برای اینكه كسی را به زیر مهمیز بكشند، بهترین راه این است كه بگویند تو چیزی نیستی، تو كسی نیستی و گذشته‌ای نداری. مفاخر یك ملت را انكار می‌كنند، برای اینكه او احساس كند چیزی نیست.
میرزا كوچك، مرد تنهایی بود كه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا- یعنی روسها و انگلیسی‌ها- یك نه‌ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسی‌ها؛ اما در كنار او كسانی بودند كه می‌خواستند با دستگاه حكومتِ آن روز- بعد هم با رضا خان كه تازه می‌خواست سرِ كار بیاید- مبارزه كنند، اما به روسها پناه می‌بردند؛ به باكو رفتند و بندوبست‌هایشان را كردند و به ایران برگشتند و سرسپرده‌ی آن‌ها شدند. اما میرزا كوچك‌خان قبول نكرد و حاضر نشد سازش كند؛ او، هم با انگلیسی‌ها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشكر رضاخانی- و قبل از رضا خان، آن كسانی كه بودند- مبارزه كرد؛ با احسان اللّه خان و دیگران هم كنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا كوچك‌خان می‌رود و می‌بیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت كرد؛ مُرد، اما یك مشعل شد. ما در دوران مبارزه‌ی خودمان، هر وقت نام میرزا كوچك‌خان را به یاد می‌آوردیم و شرح حال او را می‌خواندیم، نیرو می‌گرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج كرد، برای اینكه به یك نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند كه در غربت مبارزه كردند، در غربت هم مُردند؛ اما می‌بینید كه امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل‌اللّه‌ها و میرزا كوچك‌خان‌ها و خیابانی‌ها و امثال این‌ها، همچنان كه غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان می‌خواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند.1380/02/12

لینک ثابت
گيلانيها پيشروِ مبارزات سياسی و فعّاليتهای مطبوعاتی

در طول تاریخ، رنگهای گوناگون بر سیاست این كشور پهناور سایه افكند؛ اما رنگ ثابت این مردم[گیلان]، ایمان بود. در دوران مشروطیت، در دوران استبداد صغیر، در دوران دست‌اندازی انگلیسیها و دیگر بیگانگان متجاوز به ایران - در همه‌ی این تجربه‌ها - گیلانیها نشان دادند كه پیشروند.
میرزا كوچكِ شجاع جنگلی، یك نمونه و یك مسطوره است؛ والّا وقتی مرحوم میرزا كوچك جنگلی در این منطقه دلش با احساسات شجاعانه‌ی اسلامی بیدار شد، آن روز نغمه‌ی اتّحاد اسلام در سرتاسر گیلان و در بین خواصِ این مرز و بوم پیچیده بود. گیلانیها پیشروِ مبارزات سیاسی و فعّالیتهای مطبوعاتی بودند. از جمله‌ی قدیمی‌ترین روزنامه‌های كشور و قدیمی‌ترین فعّالیتهای سیاسی، در این منطقه بوده است.1380/02/11

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی