newspart/index2
معنویت‎گرایی / ایمان/معنوی/غیب/باطن / توجه به معنویت/معنویت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
فراگیری مراسم اعتکاف در کشور نسبت به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

در دوران جوانی ما، در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ایام نیمه‌ی رجب که روزهای معروف اعتکاف است، شاید در مسجد امامِ آن روز، ده نفر، پانزده نفر، بیست نفر طلبه - آن هم در مرکز حوزه‌ی علمیه، که قم باشد - اعتکاف میکردند؛ این کار معمول نبود، بلد نبودند. امروز در دانشگاه‌های کشور، هزاران نفر از جوانان دانشجو - دختران و پسران - در مساجد دانشگاه‌ها اعتکاف میکنند، سه روز عبادت میکنند، خلوت میکنند، با خدای خود ارتباط برقرار میکنند؛ مساجد بزرگ و مجامع بزرگ که جای خود دارد. اینها معنویت است. کشور ما اهل معنویت است، اما معنویت ما همراه و همروال است با احساس مسئولیت.1390/03/14
لینک ثابت
لزوم توجه به توصیه های معنوی به طلاب در کلاس های حوزه

کار معنویت، کار دلدادگی به عالم معنا، در حوزه اساس کار است؛ این را باید همه توجه داشته باشیم. کمبود این معنا در حوزه به ما لطمه میزند. در حوزه بحمدلله کسانی هستند که میتوانند از زلال معنویاتی که از دل آنها سرازیر میشود - فقط لقلقه‌ی زبان هم نیست - همه‌ی ما را سیراب کنند؛ بخصوص طلاب جوان را که بیش از همه احتیاج دارند، بیش از همه هم از این بیانات آمادگی و تأثر دارند. گاهی سر درس، استاد به یک مناسبتی دو کلمه چیزی بگوید، طلبه از این رو به آن رو می شود. امام (رضوان الله علیه) به مناسبت‌های مختلف سر درس - گاهی روز شروع درس، گاهی روز آخر درس - با آن بیان عجیبی که ایشان در مسائل معنوی و روحی و آن احتظاظات معنوی داشت، گاهی یک جملاتی میگفت، طلبه‌ها گریه می کردند. بعد از رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردی، در مسجد سلماسی برای امام منبر گذاشتند - قبل از آن امام منبر نمیرفت، روی زمین مینشست درس میگفت، ظاهرا به احترام آقای بروجردی - ایشان رفتند روی منبر نشستند. خب چیز جدیدی بود، به امام یک حالت تبسمی دست داد. بعد بلافاصله ایشان تغییر حالت داد و فرمود: روز اولی که مرحوم آقای نائینی (رضوان الله علیه) روی منبر نشست، گریه کرد؛ فرمود این همان منبری است که شیخ انصاری روی آن نشسته، حالا کار به جایی رسیده است که ما باید روی آن بنشینیم. این حرف، طلبه‌ها را، دلها را تکان داد. بعد هم ایشان مفصل صحبت کردند.
در مشهد مرحوم آشیخ هاشم قزوینی، مدرس معروف و نامدار حوزه علمیه خراسان که از حیث بیان و تسلط بر مطلب، نظیرش را ما در هیچ حوزه‌ی دیگری ندیدیم؛ نه در قم، نه در نجف، گاهی اوقات وسط درس سطح - درس مکاسب و کفایه - که حدود یک ساعت طول می کشید، ده دقیقه یا بیشتر نصیحت میکرد؛ طلبه‌ها اشک می ریختند. دل جوان آماده است؛ این را از دست ندهید. یک حدیث بخوانید، دو کلمه نصیحت کنید. اول، نصیحت به خود ماست. این حدیث را که من می‌خوانم، اول کسی که مخاطب است و ان‌شاءالله اول کسی که باید از آن متأثر بشود، خود گوینده‌ی حدیث است؛ برای خودتان هم مفید است. حوزه به این احتیاج دارد.
شما ببینید یک نفس گرم مثل حاج میرزا علی آقای قاضی در نجف چقدر برکات درست کرد. شاگردهای مرحوم آقای قاضی هر جا که بودند، مایه‌ی برکت شدند؛ یک نمونه‌اش مرحوم علامه‌ی طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) که قم را روشن کرد؛ چراغ علوم عقلی را در قم ایشان روشن کرد و ادامه داد و با مشکلات ساخت. بقیه تلامذه‌ی مرحوم آقای قاضی و متأثرین از ایشان هر جا بودند، همینجور بود. در تهران، در آذربایجان، در خود نجف، در بروجرد، در جاهای دیگر، هر جا شاگردهای ایشان بودند، مرکز معنویت و مرکز اشعاع روحانیت بودند. نمیشود اینها را ندیده گرفت.
طلبه ها را نصیحت کنید. طلبه ها را به تفکر، تأمل، ذکر موت و پرهیز از درس خواندن و تلاش کردن برای رسیدن به مقامات عالی برای جلب توجه مردم به سمت خود، هدایت کنید. طلبه‌ها درس بخوانند لله، فی الله و بالله؛ این آن وقت می‌شود حوزه‌ی با برکت.1389/08/02

لینک ثابت
به سجده افتادن دانشمند جوان سلول های بنیادی

جوانهای عزیز! تدین، رعایت دینی، در حد وسع و امکان، این مایه‌ی توجهات الهی است؛ مایه‌ی توفیقات انسانی است؛ مایه‌ی پیشرفت است؛ این را دست کم نگیرید. من میخواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضی، یا فلان عنصر شیمیایی، یا فلان اختراع را به وجود می‌آورید یا کشف میکنید و پیدا میکنید و حل میکنید، در همان حال توجه‌تان به خدا، به شما کمک خواهد کرد. اولاً خدای متعال مدد میکند شما را؛ کارها دست خداست. شاید گفته باشم من، آن روزی که همین مسئله‌ی سلولهای بنیادی را جوانهای ما داشتند دنبال میکردند و کشف میکردند، خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمی، رئیس این مؤسسه‌ی رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش میداد. گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانی که مشغول تعقیب این قضیه بود، کار را به کجا رسانده - چون مثلاً دیروز گفته بود که فردا کار را تمام میکنیم - خانمش بود، گوشی را برداشت و گفت آقای مهندس آن نقطه‌ی آخر را توانسته پیدا کند و افتاده به سجده، دارد گریه میکند. وقتی مرحوم مهندس کاظمی این قضیه را میگفت، هم خودش گریه‌اش گرفت، هم آن جوان که در مجلس بود، گریه‌اش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش معنویت را دست کم نباید گرفت.
با توجه به خدا و تقرب به خدا، با توسل به دامان قدس الهی و ذیل عنایت الهی میتوان خیلی کارهای دشوار را انجام داد.1387/02/14

لینک ثابت
تاثیرپذیری عده ای از جوانان قبل انقلاب ازگروه بیتلها

« نیهیلیسم» یعنى پوچ‌گرایى. پوچ‌گرایى، مقوله‌ى محکومى است. البته این مکتب جزو فرآورده‌ها و میوه‌هاى زندگى مادّى در غرب است؛ یعنى فقد و فقر معنویت، عمدتاً جوانها را به پوچى مى‌کشاند و این مربوط به امروز هم نیست؛ از زمان جوانى، من این جریان را به یاد دارم. آن موقع گروهى به نام « بیتلها» بودند که زلفهایشان را به گونه‌ى مخصوصى مى‌آراستند و مى‌رفتند موسیقى اجرا مى‌کردند. چندى قبل هم در یکى از مجلّات خارجى عکسهاى اینها را دیدم که پیرمرد شده بودند. عدّه‌اى هم در کشورهاى مجذوب و منفعل در برابر غرب - که به زبانم نمى‌آید بگویم کشورهاى جهان سوم یا عقب‌افتاده؛ این تعبیرات درست نیست - دنباله‌روِ اینها مى‌شدند. من در جلسه‌ى قبلى گفتم، عدّه‌اى ذائقه و فکر ترجمه‌اى دارند. مردمى که چنین حالتى دارند، هر کارى که آنها بکنند، تقلید مى‌کنند. همان زمانِ جوانى ما، تا «بیتلها» در یک کشور اروپایى ظاهر شدند، این‌جا فوراً دیدیم که عدّه‌اى از جوانها زلفهایشان را مثل آنها آرایش مى‌کنند! این چیز بدى است؛ خاستگاه آن هم زندگى مادّى غرب و فقد معنویت است. اگر بخواهیم پوچ‌گرایى در جامعه‌ى ما نباشد، راهش این است که معنویت و انگیزه‌ها را تقویت کنیم. خوشبختانه امروز در جامعه‌ى ما همین هم وجود دارد و من به‌شدّت توصیه مى‌کنم که نگذارید این روحیه‌ى پُرانگیزگى و این شور و هیجان و میل به آرمانها در شما اندکى کاهش پیدا کند.1379/12/22
لینک ثابت
تصور اروپائیان راجع به نابودی دین در دو قرنِ اوّلِ تجديد حيات صنعتی اروپا

یك روز در دو قرنِ اوّلِ این تجدید حیات صنعتی اروپا كه به علم روی آورده بودند، تصوّر این شد كه دین از دنیا رفت. این تفكّراتی كه شما امروز می‌بیند بعضی از تازه رسیده‌های به میدان فكر و اندیشه و سیاست بر زبان جاری می‌كنند، این‌ها حرفهای قرن نوزدهمی فیلسوفان و سیاستمداران اروپاست. آن‌ها خیال می‌كردند كه دین تمام شد! تجربه‌ی آن‌ها این را نشان می‌داد كه دینِ آلوده‌ی به خرافات و آمیخته‌ی به تاریكی‌ها، در مقابل هجوم علم نتوانست طاقت بیاورد؛ ذوب شد و از بین رفت. این‌ها تصوّر كردند كه دین در میان بشر هرجا هست، مثل همان چیزی است كه آن‌ها نمونه‌اش را در اروپا و در غرب داشتند؛ آن نوع از مسیحیت، آن نوع از دین‌داری، آن تعصّبات و درعین‌حال در لابلای همان تعصّبات، فسادهای فراوان! خیال كردند كه دین از بین رفت و مسأله‌ی دین در دنیا به‌كلّی حل شد؛ شروع كردند به خیال خودشان گوشه و كنارها را درست و مرتّب كردن؛ از آن اعماق و زوایای بشر، بقای دین را از بین بردن. امروز شما ملاحظه كنید؛ انگیزه‌ی دینی، توجّه به دین، توجّه به معنویت، بخصوص توجّه به آن بخش مشترك و خالص دین یعنی آن جنبه‌ی معنوی و دلدادگی به معنویت دنیا را پر كرده است و روز به روز هم بیشتر می‌شود. البته در جاهایی متأسفانه چون پایه‌های فكریِ دینیِ درستی ندارند، این احساس عرفانی، یك احساس سطحی است؛ كه اگر پایه‌ی درست اعتقادی و فكریِ آن‌چنانی كه در اسلام وجود دارد، با آن همراه شود، یك احساس فوق‌العاده ذی‌قیمت و والاست. بنابراین، عكسِ آنچه كه تصور می‌كردند، پیش آمد. این عامل معنوی قدرت است.1378/08/22
لینک ثابت
امام(ره) فرمودند:من از اوّلِ انقلاب دست قدرت الهی را در همه جریانهای کشور دیده‌ام

الحمدللَّه سال به سال اقبال مردم به این اعتکاف زیاد میشود. برای من گزارش آوردند که روز سوم، وقتی مردم از مساجد - البته شاید بعضی از جاها، نمیدانم کجا. همه‌جا بوده یا بعصی از جاها - و از اعتکاف بیرون میآمدند،با گریه از مسجد جدا میشدند!سه روز در مسجد روزه گرفته‌اند؛ دعا و اُنس و ذکر و تضرّع داشتند؛ حالا که میخواهند از مسجد جدا شوند، اشکریزان با مسجد و با اعتکاف وداع میکنند! اینها چیزهای خیلی خوبی است؛ جلب رحمت پروردگار را میکند. شما این را بدانید که بسیاری از موفّقیتهای امروز ما، بر اثر این چیزهاست. شاید شما بعضی از این کارها و موفّقیتهای سیاسی را، به ما که مسؤولین نظام و تصمیم‌گیران سطح بالای کشور هستیم، مستند کنید؛ اما ما خودمان، گاهی که در بعضی از مسائل بخصوص صحبت و مذاکره میکنیم، حقیقتاً به این نتیجه میرسیم که در این زمینه کاری نکرده‌ایم و این یک قدرت نمایی خدایی بوده است. همان‌طور که امام رحمةاللَّه علیه در یکی از بیماریهایشان که در بیمارستان بستری بودند به من فرمودند: «من در طول این سالها، در تمام این مدت، دست قدرتی را احساس کردم که ما را پیش میبرد».من هم امروز آن قدرت را احساس میکنم. این رفتارهای شما و مردم است؛ این تضرّعها، توجّه‌ها، توسّلات به پروردگار، عبودیتها و سر به فرمان نهادنهاست که رحمت الهی را متوجّه میکند! یک عدّه اصلاً نمیتوانند تصوّرش را بکنند - خوب نکنند - اما انسان وقتی که با قضایا و با فطرت خودش روبرو شود، کاملاً میفهمد که قضیه چیست.1375/09/15
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی