شیخ طوسی / علمای شیعه/تهذیبالاحکام/الاستبصار/الامالی/مبسوط/التبیان فی تفسیرالقرآن / محمد بن حسن طوسی/شیخالطایفه
اجتهاد در شیعه به معنای تکیه به ظنون غیر معتبر نیست؛ همینی که قدمای ما اصطلاح اجتهاد به رأی، اجتهاد متکی به ظنون غیر معتبر، مثل قیاس، مثل استحسان و امثال اینها را به کار بردند و کتابها نوشتند؛ «الرّدّ علی اصحاب الاجتهاد فی احکام». اسماعیل بن ابوسهل نوبختی، سید مرتضی در «ذریعه»، شیخ در «عدةالاصول» و دیگران و دیگران این اجتهاد متکی به ظنون غیر معتبر را رد کردند.1389/07/29
لینک ثابت
در گذشته هم همین جور بوده. شما نگاه کنید اولِ کتاب «مبسوط» شیخ (رضوان اللَّه علیه) - که در اُخریات حیات مبارکشان این کتاب را نوشتند - ایشان میگوید که ما زیاد میشنویم که مخالفین ما فقه ما را تحقیر میکنند؛ «یستحقرونه و یستنزرونه» - یعنی یستقلّونه - و میگویند فقه شما فروع ندارد، چه ندارد؛ لذا من این کتاب را نوشتم. کتاب مبسوطِ به این عظمت، با این همه فروع، که خود ایشان میگوید که من در هیچ یک از مذاهب اسلامی تاکنون کتابی در همهی ابواب فقه که با این همه فرع نوشته شده باشد، ندیدم؛ این را شیخ، خودشان در اول کتاب بیان میکنند. یعنی یک اهانت، یک طعن، موجب پدید آمدن یک چنین حادثهی شیرینی میشود.1389/06/25
لینک ثابت
در زمان «شیخ طوسی»، اگر دشمنِ مکتبِ اهل بیت میگفت: «أن لا مصنّفَ لکم»؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، «شیخ طوسی» خودش به تنهایی وارد میدان میشد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص میکرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر مینوشت. یعنی بدون معطّلی، رجال «کشّی» را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شیخ» را هم نگاشت!1374/09/13
لینک ثابت
«شیخ طوسی» - ملّای به آن عظمت - فقاهت داشت. فتاوای ایشان را در یک مسألهی فقهی ببینید! امروز، کدام مجتهد حاضر است آن گونه بحث کند؟ آن فتاوا، ساده و سطحی است. مجتهدِ امروز، هرگز راضی نمیشود آن طور کار کند و استنباط نماید.1374/09/13
لینک ثابت
این روشی است که شیخ طوسی برای استدلالی کردن کتاب مقنعه در اول کتاب تهذیب ذکر میکند. اهل فن به خوبی میدانند که این، روشن جامع استدلال در تمامی ادوار فقاهت شیعه تا امروز است، و قالب کلی استدلال فقهی در همهی دورانهای پس از شیخ طوسی (ره)، تا امروز همین بوده است. اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا شیخ مفید که خود، نویسندهی کتاب مقنعه است از این روش استدلال جامع که میتواند فقیه را به فتاوی سراسر آن کتاب برساند غافل بوده و بدون معرفت به این روش استدلال به آن فتاوی دست یافته است؟ و به عبارت دیگر آیا شیخ طوسی (ره) مبتکر این نحوه استدلال است؟ یا او آن را از استاد خود، مفید آموخته است؟ به نظر میرسد که توجه به جوانب موضوع، پاسخ این سؤال را روشن میسازد. میدانیم که شیخ طوسی، تألیف کتاب تهذیب را در حیات شیخ مفید یعنی پیش از سال 413 آغاز کرده و این مقدمه در آن هنگام نوشته شده است. ورود شیخ طوسی به عراق در سال 408 است و او در این سال که جوانی 23 ساله بوده در خدمت شیخ مفید طی مدارج عالی علم و تحقیق را آغاز کرده و تا سال 413 یعنی در مدت 5 سال از محضر آن نابغهی بزرگ استفاده کرده است، بقیهی استفادههای علمی شیخ از محضر سید مرتضی و در طول 23 سال بوده است.
بدین ترتیب جای شک باقی نمیماند که شیخ طوسی آن اسلوب استدلال فقهی را در محضر شیخ مفید و از خود آن بزرگوار آموخته و چون با روش استدلال استاد خود آشنا بوده توانسته کتاب وی را با اصول مورد نظر خود او مستدل سازد.1372/01/28
لینک ثابت