[نیروهای مسلح] ارتباطتان با نظام و با این سیل عظیم مردم را -که مشاهده میکنید پشت سر نظام و پشت سر انقلاب همچنان بعد از ۳۷ سال دارند حرکت میکنند- هرچه مستحکمتر کنید. مردم دلگرم میشوند از اینکه ببینند نیروهای مسلّح با آنها، در کنار آنها، پیشرو آنها، حافظ آنها هستند.1394/11/19
لینک ثابت
یکی از هدفهای دائمی جبههی دشمن -که در رأسش هم آمریکا است- از اوّل انقلاب تا امروز این بوده است که یک دوقطبیِ خطرناک بین مردم و نظام بهوجود بیاورد؛ درست عکس آن چیزی که جمهوری اسلامی بر اساس آن بنا شده است؛ یعنی آمیختگی کامل نظام با مردم. آنها خواستهاند این شکاف را بهوجود بیاورند؛ البتّه موفّق نشدهاند. انتخابات از جملهی مواردی است که دشمن را در این عرصه مأیوس میکند؛ یعنی نشاندهندهی ارتباط مستحکم نظام با مردم است و این دوقطبی مورد علاقهی دشمن را بکلّی از بین میبرد. به این اعتبار، انتخابات مصداق «اِن تَنصُرُوا الله» است.1394/11/19
لینک ثابت
یک خصوصیّت مرحوم مرعشی نجفی در قم، انس با مردم بود. ایشان یک مرجع مردمی بود؛ با مردم ارتباط داشت، مأنوس بود، میآمدند، میرفتند؛ خیلی راحت با مردم برخورد میکردند. به قدری ایشان با مردم قم ارتباطشان نزدیک بود که خیلیها ایشان را قمی میدانستند، هیچکس ترکی حرف زدن آقای مرعشی را -خوب ایشان تبریزی بودند- ندیده بود.ایشان ارتباطشان با مردم خیلی نزدیک بود؛ حتّی گاهی [که] بعضی از طلبههای ترک میرفتند با ایشان ترکی صحبت میکردند، ایشان فارسی جواب میداد. ارتباط با مردم یک خصوصیّت برجسته در ایشان بود. ایشان با مردم، مأنوس و راحت بودند و اینها خصوصیّات ممتازی است.1389/11/18
لینک ثابت
نظام به حوزه مدیون است؛ باید به حوزهها کمک کند. البته معیشت طلاب به صورت سنت معمول و بسیار پرمعنا و پررمز و راز باید به وسیلهی مردم اداره شود؛ مردم بیایند وجوهات شرعیشان را بدهند؛ این اعتقاد من است.انسان هرچه به اعماق این عادت و سنت دیرین که شاید از صد سال، صد و پنجاه سال قبل در میان حوزههای ما رائج است، دقت میکند، آن را مهمتر، پرمعناتر، پررمز و رازتر مشاهده میکند. راز ارتباط مستحکم مردم با حوزهها همین است که احساس خویشاوندی میکنند. مردم توقع زیادی هم از روحانی ندارند، اما خودشان را به پشتیبانی مالی حوزهها و روحانیون متعهد میدانند؛ و همین درست است.1389/07/29
لینک ثابت
همه باید تلاش کنیم، دولت و ملت باید تلاش کنند؛ این کشور باید به عنوان یک الگوی اسلامی ساخته شود... همه باید احساس مسئولیت کنند.و اگر بخواهیم این مسئولیت در کشور جواب دهد، و مسئولان کشور به کمک مردم بتوانند ایرانِ آینده را آنچنانی که لایق ایرانی و لایق نام مقدس اسلام است بسازند، راهش این است که ارتباط میان مردم، ارتباط میان ملت و مسئولان کشور - همچنانی که امروز هست - یک ارتباط مستحکم و صمیمانه باقی بماند. هر کس ملت را به تفرقه دعوت کند، هر کس سعی کند میان ملت و مسئولان کشور فاصله بیندازد، هر کس بر طبل اختلافات بکوبد، کاری بر خلاف مصلحت این کشور و این ملت انجام داده است؛ هر کی میخواهد باشد.1387/02/16
لینک ثابت
شهرداریها همواره در معرض افراد فرصتطلب و سودجو قرار دارند، اما ارتباط با مردم و دسترسی آسان آنان به مدیران شهرداریها، موجب میشود زمینهی بسیاری از فرصتطلبیها از بین برود.1386/04/04
لینک ثابت
در هیچ نقطهی دنیا، در هیچ کشوری از کشورهای دنیا این منظرهای را که شما امروز ملاحظه میکنید، نمیتوانید ببینید. اینکه مسؤولان کشور با دانشجوها صمیمانه، رو به رو، ساعتها بنشینند؛ یا رئیسجمهور کشور به تمام شهرهای دور و نزدیک کشور برود و در همه جا با استقبال و مواجههی مردم رو به رو شود؛ با مردم رو به رو حرف بزند. در مبارزات انتخاباتی سفر میکنند و با طرفدارهای خودشان مواجه میشوند؛ اما هم آنها میدانند، هم مخاطبانشان، که اینها کار تبلیغاتی است؛ کار انتخاباتی است؛ بعد از انتخابات تمام میشود؛ چه ناکام بشوند، چه پیروز بشوند. اما معنای مردمی در کشور ما این است که نه فقط انتخابِ مردمی است، ارتباطِ مردمی هم است. با مسئولان حکومت، با اجزاء حکومت، تعاطی و تبادل فکر و ارتباط وسیع و عمیق عاطفی است؛ عشقورزىِ بین مسئولان و مردم است. مسئولانِ صادق به معنای واقعی کلمه به مردم عشق میورزند؛ مردم هم به آنها متقابلا همینطور.1386/02/25
لینک ثابت
ارتباط [روحانیت]با مردم هم یک ارتباط دو جانبه و تنگاتنگ است. مردم به روحانی میرسند، روحانی به مردم میرسد. رسیدگی روحانی به مردم هم فقط مسئلهگویی نیست؛ در حالی که در بین ما اینطوری جا افتاده است. روحانی گرهگشایی میکند، مشورت فکری میدهد و حل و فصل خصومتها و اختلافات را میکند؛ الان هم همینطور است. مینشیند، حرف میزند، نصیحت میکند و دل به دل مردم میدهد. لذا هر جایی هم که منصوبان ما در مشاغل گوناگون هستند و رفقا و طلبهها و فضلایی را میفرستیم، سفارش من به آنها این است؛ مثلاً در مورد دانشگاه میگویم در دانشگاه آنطور رفتار کنید که گویا در مسجد پیشنمازید، با مردم مینشینید حرف میزنید، سؤال میکنند، جواب میدهید، گلهگزاری دارند، مشکل دارند، مشکل روحی دارند، مشکل فکری دارند؛یعنی همدلی با مردم. همین خصوصیت - با مردم بودن - باعث شده است که در تحولات عظیم اجتماعی کشور ما - که مهمترین کشور شیعهی دنیاست - روحانیت پیشقدم باشد.1385/08/17
لینک ثابت
این ارتباط [روحانی] با مردم که در مسجد و جلسات مذهبی هست، از آن کارهای اثر گذار است؛ ولی شرایطی دارد. من سالها پیش - شاید چهل، پنجاه سال قبل - یک کتاب از مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی - که از علما و بزرگان خراسان و از شاگردان میرزای شیرازی بوده است؛ پدرِ مرحوم آیتی بیرجندی که او هم از علمای بزرگ بود. ما مرحوم آیتی را دیده بودیم - به نام «لؤلؤ و مرجان در شرایط پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان» (شاید هم از مرحوم آمیرزا حسین نوری است؛ الان شک کردم) دیدم. آن روز، یعنی صد سال قبل، یک عالم حرِّ فاضلِ درس خواندهای برای پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان شرایط قائل میشد. من عرض میکنم این شرایط، امروز شده هزار برابر. شما با همهی قشرها مواجه میشوید و باید خودتان را آماده کنید. جامعهی روحانیت در مجموع با قشر عامی، با قشر تحصیلکرده، با جوانان، با پیر، با زن، با مرد، با فقیر، با غنی، با وابستگان به جناحهای مختلف سیاسی، مواجه میشود و باید برای همهی اینها خودش را آماده کند. ببینید، چقدر سخت است.1385/08/17
لینک ثابت
امروز بحمداللَّه نیروی انتظامی پیشرفتهای بسیاری را در جنبههای مختلف؛ نظم و سازماندهی، آگاهی و هوشمندی و آشنایی با شیوههای علمی، ارتباط با مردم و پیدا کردن اولویتها، از خود نشان میدهد که مایهی خرسندی است.1383/07/15
لینک ثابت
مرحوم شهید مدنی یک نمونهی برجستهای از یک روحانی فعّال و حائز جهات گوناگون هستند.... روحانیِ ناطق بود. در روایات داریم: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِه. اهل بیان و تبیین بود در [ بین ]قشرهای مختلف؛ ایشان در میان جوانها میتوانست کاملاً با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند. من در اوایل یا اواسط امامت جمعهی ایشان به تبریز رفتم و دیدم ایشان آنچنان با جوانهای کمسال، بیست ساله، بیستویک ساله گرم و صمیمی است که واقعاً مثل اینکه با پدرشان حرف میزنند، با برادر بزرگشان حرف میزنند! آن هیمنهی علمی در رابطهی ایشان با جوانها اصلاً محسوس نبود، یعنی واقعاً رابطه برقرار میکرد؛ با جوانها اینجوری بود. با عامّهی مردم و قشرهای خیلی عمومی مردم هم باز همینجور بود. در ایامی که سوسنگرد آزاد شده بود -- در یکی از دفعاتی که سوسنگرد آزاد شده بود، بعد البتّه مجدّداً اشغال شد -- ما به سوسنگرد رفتیم. بنده اهواز بودم، میخواستم بروم سوسنگرد، لباس نظامی تنم بود. در این بین دیدیم آقای مدنی در اهواز پیدا شد؛ از تهران آمده بودند و [بعد] آمدند سراغ ما. گفتند: کجا میروید؟ گفتیم میرویم سوسنگرد. گفتند: من هم میآیم. ایشان را هم با خودمان برداشتیم و رفتیم سوسنگرد و در آنجا ظهر نماز را که خواندیم، من یک قدری با مردم صحبت کردم. خب، طبعاً من فارسی حرف میزدم و نمیتوانستم نطق عربیِ از بَر بکنم، آن هم بخصوص با لهجهی عمومی و مردمی. ایشان گفت من با مردم حرف میزنم؛ و منتظر نشد، چون جمعیّت مسجد بعد از اینکه من صحبت کردم، تقریباً متفرّق شد؛ رفت بین مردم، یک وقت دیدیم یک جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودش جمع کرده و دارد با لهجهی هسچهی عربی با اینها حرف میزند! یک سخنرانی حسابیِ گرم آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد. من یک خاطرهای مکرّر نقل کردهام: آنوقت آنجا در همان جماعتِ ایشان بود که مردم یک زنی را نشان دادند و گفتند او پنج یا هفت مهاجم عراقی را با چوب کشته! یعنی حرف آقای مدنی و آن شور و هیجانی که ایجاد کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند.1380/06/12
لینک ثابت
مرحوم شهید مدنی یک نمونهی برجستهای از یک روحانی فعّال و حائز جهات گوناگون هستند.... روحانیِ ناطق بود. در روایات داریم: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِه. اهل بیان و تبیین بود در [ بین ]قشرهای مختلف؛ ایشان در میان جوانها میتوانست کاملاً با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند. من در اوایل یا اواسط امامت جمعهی ایشان به تبریز رفتم و دیدم ایشان آنچنان با جوانهای کمسال، بیست ساله، بیستویک ساله گرم و صمیمی است که واقعاً مثل اینکه با پدرشان حرف میزنند، با برادر بزرگشان حرف میزنند! آن هیمنهی علمی در رابطهی ایشان با جوانها اصلاً محسوس نبود، یعنی واقعاً رابطه برقرار میکرد؛ با جوانها اینجوری بود. با عامّهی مردم و قشرهای خیلی عمومی مردم هم باز همینجور بود. در ایامی که سوسنگرد آزاد شده بود -- در یکی از دفعاتی که سوسنگرد آزاد شده بود، بعد البتّه مجدّداً اشغال شد -- ما به سوسنگرد رفتیم. بنده اهواز بودم، میخواستم بروم سوسنگرد، لباس نظامی تنم بود. در این بین دیدیم آقای مدنی در اهواز پیدا شد؛ از تهران آمده بودند و [بعد] آمدند سراغ ما. گفتند: کجا میروید؟ گفتیم میرویم سوسنگرد. گفتند: من هم میآیم. ایشان را هم با خودمان برداشتیم و رفتیم سوسنگرد و در آنجا ظهر نماز را که خواندیم، من یک قدری با مردم صحبت کردم. خب، طبعاً من فارسی حرف میزدم و نمیتوانستم نطق عربیِ از بَر بکنم، آن هم بخصوص با لهجهی عمومی و مردمی. ایشان گفت من با مردم حرف میزنم؛ و منتظر نشد، چون جمعیّت مسجد بعد از اینکه من صحبت کردم، تقریباً متفرّق شد؛ رفت بین مردم، یک وقت دیدیم یک جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودش جمع کرده و دارد با لهجهی هسچهی عربی با اینها حرف میزند! یک سخنرانی حسابیِ گرم آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد. من یک خاطرهای مکرّر نقل کردهام: آنوقت آنجا در همان جماعتِ ایشان بود که مردم یک زنی را نشان دادند و گفتند او پنج یا هفت مهاجم عراقی را با چوب کشته! یعنی حرف آقای مدنی و آن شور و هیجانی که ایجاد کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند.1380/05/11
لینک ثابت
ما مسؤولان، بدون حمایت مردم چیزی نیستیم و نمیتوانیم کاری بکنیم. ارزش و اقتدار و توانایی ما در صحنه بینالمللی و در مقابل توفانها، به پشتیبانی مردم است و این نظام بحمداللَّه امروز مردمیترین نظامِ دنیاست. نسبت و ارتباط بین مسؤولان و این مردم، ارتباط ایمان، عاطفه و اعتماد است. این ارتباط و اینگونه رابطه و پیوند، در دنیا نظیر ندارد.1380/05/11
لینک ثابت
نظام ما امروز بدون مبالغه، مردمیترین نظام دنیاست؛ یعنی ارتباط بین مردم و مسؤولان در هیچ جای دنیا اینگونه نیست. همین جلسهای که الان من و شما داریم و مسؤولانِ دیگر هم دارند؛ در هیچجای دنیا چنین صمیمیت و ارتباطی وجود ندارد. دمکراسیهای معروف دنیا در واقع حکومت کارتلها و تراستها و کمپانیهای بزرگ است - که یک گوشهی آن در انتخابات اخیر امریکا خودش را نشان داد - آنها هستند که کار میکنند. در واقع مردم هیچکارهاند؛ ولو خیال کنند که در میدان هستند. ما چنین سرمایههای عظیمی داریم.1379/12/22
لینک ثابت
مسؤولان نباید از اقدام به کارهای بزرگی که برای کشور لازم است؛ بترسند. به پشتوانه و امداد مردم، به کمک این افکار عمومی و این علقه و ارتباطی که بین مردم و مسؤولان وجود دارد، میتوانند کارهای بزرگ را انجام دهند.1379/10/19
لینک ثابت
از واجبات حوزه ... مسألهی هجرت است. هجرت برای تعلیم و تزکیه؛ برای بودن در میان مردم. در گذشته هم ما این را عرض کردهایم. دوستان و بعضی از فضلای حوزه طرحی به صورت طرح مقدماتی برای هجرت آماده کردند. کسانی که در حوزه به حدّی از معرفت و آگاهی و علم میرسند، باید بروند به طرف جایگاههایی که احتیاج به آنهاست. امروز چقدر نیاز به فضلای جوان و فعّال و کارآمد در اقطار این کشور هست؛ نه فقط در روستاها، بلکه در شهرها؛ حتی بعضی شهرهای بزرگ! در گذشته در هر کدام از شهرستانهای ما گاهی چند مجتهد مسلّم زندگی میکردند. امروز با معارف جدیدی که فضلا و مجتهدان ما دارند، اگر چنین افرادی در شهرستانها باشند، چه برکات عظیمی بر وجود آنها مترتّب خواهد شد. هجرت به شهرستانها، ارتباط با مردم را برای فضلا ممکن میکند. تعامل با مردم، نکتهی بسیار مهمی است.1379/07/14
لینک ثابت