آمریکای غیر منطقی / امریکای عهدشکن/ منطق امریکایی / دولت غیرمنطقی آمریکا
این نتیجهی مطالعات فراوان و مشاهدهی تجربیّات خودمان و تجربیّات دیگران است: من عرض میکنم سیاست و قدرت در غرب، در دولتهای غربی اعمّ از آمریکا و اروپا، هم ظالم است، هم زورگو است، هم بیمنطق است، هم زیادهخواه است. اینها هیچ منطقی سرشان نمیشود؛ با منطق واقعاً [بیگانهاند]. در باطن، سیاستمداران غربی آدمهایی هستند به معنای واقعیِ کلمه وحشی. تعجّب نکنید؛ بله، کت و شلوار میپوشند، کراوات میبندند، ادکلن میزنند، کیف سامسونت دستشان میگیرند، امّا وحشیاند؛ عملاً کارهای وحشیها [را میکنند]. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی اخیر نیوزیلند و کشتار مسلمانان، خب در دو مسجد یک نفری وارد میشود، دهها نفر را به رگبار میبندد، بیش از پنجاه نفرِ آنها را به قتل میرساند، شهید میکند؛ خب این اسمش تروریسم نیست؟ اروپاییها، نه سیاستمدارانشان، نه مطبوعاتشان حاضر نشدند نام حرکت تروریستی روی این کار بگذارند؛ گفتند حرکت مسلّحانه! این حرکت مسلّحانه است؟ پس تروریسم چیست؟ هر جایی که یک حرکتی علیه یک فرد حتّی انجام بگیرد که مورد علاقهی آنها است، آنجا تروریسم و حقوق بشر و همه چیز ردیف میشوند برای مقابله امّا اینجا -به این وضوح- به این حرکت، [حرکت] تروریستی نمیگویند! اینها این جوری هستند1398/01/01
لینک ثابت
امروز قدرتهاى سلطهگر غربى - یعنى چند دولت بزرگ و ثروتمند و مقتدر غربى که در رأس آنها آمریکا است، پشت سرش هم انگلیس خبیث - محکم ایستادهاند براى اینکه از این رژیم غاصب و ظالم و سنگدل دفاع کنند؛ این خیلى مسئلهى مهمى است. صریح دارند حمایت میکنند. از چه حمایت میکنند؟ از این فاجعهآفرینى که هیچ انسان باانصافى، هیچ انسان متعارف و معمولىاى نمیتواند بىتفاوتى در مقابل این جنایات را قبول بکند. یک منطقهى کوچک، یک وجب زمین به نام غزه، اینجور هواپیماها، موشکها، نیروى زمینى، تانکها [به آن حمله کنند]، انواع و اقسام آتشبارى نسبت به این مردم صورت بگیرد؛ واقعاً چیز عجیبى است. این همه کودک کشته بشود، این همه خانه ویران بشود، زندگى مردم در خانهى خودشان اینقدر تلخ و همراه با زجر و شکنجه باشد، آنوقت حضرات از این حمایت کنند، از این دفاع کنند. با چه منطقى؟ با منطق مسخرهى آقاى رئیس جمهور آمریکا که میگوید اسرائیل حق دارد از امنیت خودش دفاع کند! خب فلسطینىها حق ندارند از امنیت خودشان دفاع کنند؟ آیا اینکه یک دولتى براى آنچه امنیت خود مینامد، زندگى مردمى را که در محاصرهى ظالمانهى او به سر میبرند و عکسالعملى نشان نمیدهند، اینجور تهدید بکند، این منطق قابل قبولى است؟ کسى این را قبول میکند؟ تاریخ چگونه قضاوت خواهد کرد در مقابل این منطق؟ مسئولین این کشورهاى مستکبر نمیفهمند که با این حمایتها، چه دارند میکنند با آبروى خودشان و آبروى کشورهایشان و رژیمهایشان در تاریخ! با کمال وقاحت مىایستند و میگویند ما از اسرائیل حمایت میکنیم؛ هیچ اشارهاى نمیکنند به اینکه چه اتفاقى دارد در منطقه مىافتد و چه فاجعهآفرینىاى دارد بهوسیلهى این عنصر مخرب و عنصر خطرناک اتفاق مىافتد.این نشاندهندهى این است که امروز منطق لیبرالدموکراسى - این منطق و نظام فکرى که امروز کشورهاى غربى بر اساس آن دارند هدایت و اداره میشوند - از کمترین ارزش اخلاقى برخوردار نیست. هیچ ارزش اخلاقى در آن وجود ندارد، احساس انسانیت در آن وجود ندارد؛ در واقع دارند خودشان را رسوا میکنند، دارند خودشان را در مقابل نگاه قضاوتگرِ امروز ملتهاى دنیا و فرداى تاریخ، رسوا میکنند.1393/05/01
لینک ثابت
امروز بىاعتناترین سیاستمداران دنیا به حقوق بشر، همینهایى هستند که مدیریت این چند کشور را برعهده دارند؛ مطلقاً اعتقاد به بشر و حقوق بشر و انسان و انسانیت ندارند؛ رفتار آنها در غزه و امثال این حوادث، این را دارد اثبات میکند. اینها هیچ اعتقادى ندارند: نه به حقوق بشر اعتقاد دارند، نه به حرمت انسان و کرامت انسان اعتقاد دارند، نه به رأى ملتها اعتقاد دارند؛ به هیچ چیز اعتقاد ندارند. تنها چیزى که اینها قبول دارند، عبارت است از پول و زور؛ هیچ منطق دیگرى وجود ندارد.1393/05/01
لینک ثابت
مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتگوهای ۱ ۵ که دربارهی مسائل هستهای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث کنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید!1392/01/01
لینک ثابت
آمریکائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند که ما در پیشنهادِ مذاکرهی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم که مذاکره کنید و مذاکرهی منطقی بکنیم؛ یعنی مذاکرهی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم که در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیکنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور کنیم!؟ وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما میزنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم؟1392/01/01
لینک ثابت
[امریکاییها] برای تحریک افکار عمومی دنیا و دوستان ایران، یک طراحی... کردند و رئیسجمهور امریکا از رؤسای جمهور ترکیه و برزیل درخواست کرد وساطت کنند تا ایران یک راه حل میانهای را بپذیرد... امریکاییها میخواستند به افکار عمومی دنیا القاء کنند که ایران راه حلهای منطقی را هم قبول نمیکند، اما آنچه که اتفاق افتاد، اثبات واقعیت مهم غیر منطقی بودن خود امریکاییها بود.1391/12/17
لینک ثابت
دولتمردان آمریکا مردم غیرمنطقیای هستند؛ حرفشان غیرمنطقی است، عملشان غیرمنطقی است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل کار غیرمنطقی آنها و زورگوئی آنها تسلیم شوند؛ خب، بعضی هم تسلیم میشوند؛ بعضی از دولتها، بعضی از نخبگان سیاسی در برخی از کشورها در مقابل پرروئی و زورگوئی آنها تسلیم میشوند؛ اما ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی تسلیمشدنی نیست. نظام جمهوری اسلامی حرف دارد، منطق دارد، توانائی دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غیر منطقی و کار غیر منطقی تسلیم نمیشود.
آنها چطور غیرمنطقیاند؟ نشانهی غیر منطقی بودن آنها، همین تناقضهائی است که بین حرفهای آنها و بین کارهای آنها هست؛ حرف یک جور میزنند، کار جور دیگری انجام میدهند. خب، از این نشانهای واضحتر برای غیر منطقی بودن نیست. انسانِ منطقی یک حرف قانعکنندهای میزند، بعد هم دنبال آن حرف راه میافتد. این آقایان - دولتمردان آمریکائی و دیگر تبعهی آنها از غربیها - اینجوری نیستند؛ یک حرفی میزنند، یک ادعائی میکنند، اما در عمل، درست عکس آن را انجام میدهند. من حالا چند نمونه عرض بکنم:
ادعا میکنند ما متعهد به حقوق بشریم. بله، آمریکائیها پرچم حقوق بشر را بلند کردهاند، میگویند ما متعهد به حقوق بشریم؛ آن هم نه فقط در کشور خودشان - که آمریکا باشد - در همهی دنیا. خب، این حرفی است، ادعائی است؛ در عمل چه؟ در عمل، بیشترین ضربه را اینها به حقوق بشر میزنند؛ بیشترین اهانت را به حقوق انسانها در کشورهای مختلف و نسبت به ملتهای مختلف، اینها میکنند. زندانهای مخفیشان در سرتاسر دنیا، زندانشان در گوانتانامو، زندانشان در عراق - ابوغریب - حملهی آنها به مردم غیرنظامی در افغانستان، در پاکستان، در مناطق گوناگون؛ اینها نمونهای از حقوق بشر ادعائی آمریکائیهاست! هواپیماهای بدون سرنشینشان راه میافتد، هم جاسوسی میکند، هم مردم را زیر فشار قرار میدهد؛ که روزانه خبرش را شما از افغانستان و پاکستان میشنوید. البته همین هواپیماهای بدون سرنشین، به قول یکی از مجلات آمریکائی که همین چند روز قبل از این نوشته بود، در آینده مایهی دردسر خود آنها خواهد شد. میگویند ما متعهد به عدم تکثیر سلاح هستهای هستیم. بهانهی حملهی به عراق هم در یازده سال قبل از این همین بود که گفتند در عراق رژیم صدام دارد سلاح هستهای درست میکند. البته رفتند و پیدا هم نکردند و معلوم شد دروغ بوده است. میگویند ما متعهدیم که سلاح هستهای تکثیر نشود؛ در عین حال از یک دولت شریری که دارای سلاح هستهای هم هست، تهدید به سلاح هستهای هم میکند - یعنی دولت صهیونیستی - دفاع میکنند، حمایت میکنند. آن حرفشان است، این عملشان است.
میگویند ما متعهد به گسترش دموکراسی در دنیا هستیم - حالا کاری نداریم که دموکراسىِ خود آمریکا چه جور دموکراسیای است؛ در این زمینه بحث نمیکنیم - با این ادعا، با کشوری مثل جمهوری اسلامی که روشنترین و واضحترین مردمسالاریها و دموکراسیها را در این منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله میکنند؛ در عین حال پشت سر کشورهائی در این منطقه میایستند و با کمال پرروئی از آنها حمایت میکنند که بوی دموکراسی را استشمام نکردهاند و یک بار ملتشان رنگ انتخابات و رأی و صندوق رأی را ندیدهاند. این هم تعهدشان نسبت به دموکراسی است! ببینید فاصلهی قول و عمل چقدر است.میگویند میخواهیم مسائلمان را با ایران حل کنیم. این حرفی است که بارها میگفتند، اخیراً بیشتر هم میگویند. میگویند میخواهیم مذاکره کنیم و مسائلمان را با ایران حل کنیم - این حرفشان است - اما در عمل متشبث به تحریم میشوند، متشبث به تبلیغات دروغ میشوند، حرفهای ناشایسته میزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دمبهدم منتشر میکنند...
رئیس جمهور آمریکا نطق میکند و دربارهی مسائل هستهای ایران جوری حرف میزند که انگار اختلاف بین ایران و آمریکا این است که ایران میخواهد سلاح هستهای درست کند. میگوید ما تا جائی که بتوانیم، نمیگذاریم ایران سلاح هستهای درست کند! خب، اگر ما میخواستیم سلاح هستهای درست کنیم، شما چطور میتوانستید نگذارید؟ اگر ایران اراده میکرد که سلاح هستهای داشته باشد، آمریکا به هیچ وجه نمیتوانست جلوی او را بگیرد.ما نمیخواهیم سلاح هستهای درست کنیم؛ نه به خاطر اینکه آمریکا از این ناراحت میشود؛ عقیدهی خود ما این است. ما اعتقاد داریم که سلاح هستهای جنایت بر بشریت است و نباید تولید شود؛ آنچه هم که در دنیا هست، باید محو شود و از بین برود؛ این عقیدهی ماست، به شما ربطی ندارد. اگر ما این عقیده را نداشتیم و تصمیم میگرفتیم سلاح هستهای درست کنیم، هیچ قدرتی نمیتوانست جلوی ما را بگیرد؛ همچنان که در جاهای دیگر هم نتوانستند بگیرند: در هند نتوانستند، در پاکستان نتوانستند، در کرهی شمالی نتوانستند. آمریکائیها مخالف هم بودند، اما آنها هم سلاح هستهای درست کردند.
اینکه میگویند «ما نمیگذاریم ایران سلاح هستهای درست کند»، یک تقلب در حرف زدن است. مگر بحث سر سلاح هستهای است؟ در قضیهی هستهای ایران، بحث بر سر سلاح هستهای نیست؛ بحث سر این است که شما میخواهید جلوی حق قطعی و مسلّم ملت ایران را - که غنیسازی هستهای و استفادهی صلحآمیز از توان داخلی خود ملت ایران است – بگیرید.1391/11/28
لینک ثابت
دولتمردان آمریکائی غیر منطقی حرف میزنند. با گفتگو کنندهی غیر منطقی، نمیشود انسان بنشیند به اتکاء منطق حرف بزند؛ خب، او غیر منطقی است. غیر منطقی یعنی زورگو، یعنی حرفِ بیخود بزن. این واقعیتی است که ما در طول این... سال[ها] در برخورد با قضایای گوناگون جهانی آن را بروشنی دریافتهایم. ما این را میفهمیم که طرف مقابل ما کیست و چگونه باید با او رفتار کرد.1391/11/28
لینک ثابت
[امریکاییها] بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقی، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست ... غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند.1391/11/28
لینک ثابت
[امریکاییها] در تبلیغات وانمود میکنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعدهی برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکرهی با آمریکا پیدا کند. تصور آنها این است که ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمدهاند، پدرشان دارد در میآید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلی خوب، بیائید مذاکره کنید تا تحریم را برداریم، یکهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند که بله، بیائید مذاکره کنیم.
این حرف هم از همان حرفهای غیر منطقی و همراه با فریب و یک وسیلهای برای زورگوئی است. اولاً... اینکه میگویند بیائید مذاکره کنیم، مقصودشان از مذاکره، واقعاً یک گفتگوی عادلانه و منطقی نیست؛ مذاکره یعنی شما بیائید حرفهای ما را قبول کنید، تسلیم شوید، تا ما تحریمها را برداریم. خب، اگر ملت ایران میخواستند تسلیم شوند، چرا انقلاب کردند؟ آمریکا بر اوضاع ایران مسلط بود و هر کار دلش میخواست، میکرد. ملت ایران انقلاب کردند برای اینکه از زیر یوغ آمریکا خارج شوند؛ حالا بیایند بنشینند باز مجدداً تسلیم شما شوند؟1391/11/28
لینک ثابت
مسئولین ما منطقی اند، ملت ما منطقی اند. حرف منطقی و کار منطقی را ما قبول داریم. آمریکائیها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقی حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند که در منطقه آتشافروزی نمیکنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند؛ آنچنان که در فتنهی ۸۸ دخالت کردند، از فتنهگران پشتیبانی کردند، شبکههای اجتماعی را در خدمت فتنهگران قرار دادند - یک شبکهی اجتماعی آن روزها میخواست برای تعمیرات تعطیل کند، گفتند تعطیل نکن؛ برای اینکه بتوانند روی فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این کارها را نکنند، خواهند دید جمهوری اسلامی یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقی ای هستند.1391/11/28
لینک ثابت
از لحاظ موقعیت منطقی و فکری آمریکا: بالاخره یک دولت و یک ملت متکی است به آن فکر و منطقی که ارائه میدهد. ملتها فقط با پول که در دنیا اعتبار پیدا نمیکنند؛ باید فکر و منطقی وجود داشته باشد. آمریکائیها میگفتند ما یک اصولی داریم - به قول خودشان - ارزشهائی داریم؛ ارزشهای آمریکائی. برای این اصول و ارزشها، در دنیا هی سر و صدا میکردند. امروز نگاه کنید ببینید وضعیت ارزشهای آمریکائی به کجا رسیده.ادعا میکردند با تروریسم مخالفیم؛ امروز در منطقهی ما و در بسیاری از نقاط دنیا با تروریستها همپیمان میشوند، با تروریستها میروند مینشینند و قرار مدار میگذارند، پول میدهند، اسلحه میدهند که بروند کارهای تروریستی انجام دهند! گروه منافقین را که خودشان به ترور هزاران نفر در کشور اعتراف کردند، زیر چتر حمایت قرار میدهند؛ به قول خودشان از لیست سیاهِ خودشان خارج میکنند! ادعا میکنند طرفدار دموکراسیاند؛ میگویند ما دنبال مردمسالاری و دموکراسی و حق رأی مردم هستیم؛ اما از مستبدترین و دیکتاتورترین حکام دنیا و منطقه با همهی وجود دارند حمایت میکنند! این را همه دارند میبینند؛ این که دیگر پوشیده نیست. سقوط ارزشها این است. دولتی مدعی است که طرفدار حقوق بشر است، طرفدار دموکراسی است، در عین حال بیشترین حمایت او و بیشترین کمک او به دولتهائی است که از دموکراسی بوئی نبردهاند!ادعا میکنند طرفدار حقوق بشرند - یکی از ارزشهای آمریکائی که هی رویش سر و صدا میکردند، این است دیگر - پرچم حقوق بشر را اینها در دست گرفتهاند؛ اما بدترین کارهای ضد حقوق بشری دارد زیر چتر حمایت آمریکا اتفاق میافتد و اینها نه فقط مقابله نمیکنند، بلکه حمایت میکنند! شصت و پنج سال است که حقوق ملت فلسطین دارد به طور علنی و آشکار به وسیلهی این بیعارها و الواطهای صهیونیست در فلسطین اشغالی پامال میشود؛ آمریکائیها حتّی اخم هم نمیکنند، بلکه حمایت هم میکنند، کمک هم میکنند!ادعا میکنند ما طرفدار ملتها هستیم؛ اما هر جائی که ملتها یک حرکت آزادیخواهانهای، اصلاحطلبانهای، حرکت انقلابیای بر علیه بدی انجام دهند، اینها نقطهی مقابل ملتها میایستند! ادعا میکنند که ثروتمندترین ملت دنیا و دولت دنیا هستند - البته کشور آمریکا کشور ثروتمندی است؛ امکانات طبیعی، زیرزمینی، روی زمینی، همه چیز دارد - اما اینها کار ملت آمریکا را به جائی رساندهاند که امروز مقروضترین دولت دنیا آمریکاست؛ قروض او، بدهکاریهای او به اندازهی تولید ناخالص ملی اوست! برای یک کشور، از این بدتر و بالاتر، فضاحتی نیست.ادعا میکنند طرفدار آزادی هستند؛ اما هیچ کشوری در دنیا به قدر آمریکا، به نسبت جمعیت، زندانی ندارد! نزدیک سیصد میلیون جمعیت دارند؛ اما نسبت زندانیهای آنها به این جمعیت، از نسبت زندانیهای همهی کشورهای دنیا به جمعیتشان بیشتر است. در کنار این مسئله، دادگاههای فرمایشی و دادگاههای دروغین هم وجود دارد. البته در فیلمهای سینمائی و فیلمهای تلویزیونی، نمایشهای گوناگونی میدهند؛ دادگاه با آداب و تشریفات؛ خب، اینها هالیوود است؛ اینها بازی ستارهها و بازی هنرپیشهها است؛ واقعیت غیر از این است.ادعا میکنند که ملتشان ملت سرافرازی است.1391/08/10
لینک ثابت
[امریکاییها] وانمود میکنند که اگر ملت ایران از انرژی هستهای صرفنظر کند، تحریمها برداشته میشود. دروغ میگویند. از روی بغض و کینهای که دارند، تحریمهای غیر منطقی میکنند؛ تحریمهائی که همهی عقلا و انسانهای باانصاف عالم وقتی نگاه میکنند، میبینند اینها کارهای غیر منطقی و در واقع وحشیانه است؛ این یک جنگِ با یک ملت است1391/07/19
لینک ثابت
[آمریکاییها] مرتباً تهدید میکنند؛ تهدید به این زبان: همهی گزینهها روی میز است! یعنی حتّی گزینهی جنگ. این، تهدید به جنگ است با این زبان. خب، این تهدید به جنگ، به ضرر آمریکاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمریکاست. چرا این تهدیدها به ضرر آمریکاست؟ به خاطر اینکه خود این تهدیدها نشاندهندهی عجز آمریکا از مقابلهی منطقی و مقابلهی گفتمانی است؛ یک گفتمانی در مقابل گفتمان جمهوری اسلامی ندارند؛ نمیتوانند در میدان مقابلهی فکری و منطقی، برای خودشان غلبهای ایجاد کنند؛ مجبور میشوند توسل به زور و تشبث به زور بکنند. این معنایش این است که آمریکا جز زور، هیچ منطقی ندارد؛ جز خونریزی، هیچ راهی برای پیشبرد خود ندارد. این، اعتبار آمریکا را بیش از آنچه که تاکنون شکسته است، در چشم ملتها و در چشم ملت خودش خواهد شکست؛ این همان چیزی است که سرنوشت رژیمها را معین میکند. آن رژیمی، آن نظامی که اعتبارش در چشم مردم خودش بشکند، سرنوشتش معلوم است؛ مثل رژیم شوروی سابق. اتفاقاً بعضی از صاحبنظران غربی ... گفتند که امروز وضع آمریکا و غرب شبیه وضع شوروی سابق در سالهای اواخر دههی ۸۰ میلادی است که منجر به سقوط شد. یعنی وقتی یک رژیمی، یک نظامی از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، دیگر امیدی به بقای این رژیم نیست.1390/11/14
لینک ثابت
آمریکائیها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتی در مقابل استدلال متین کم میآورند، وقتی نمیتوانند استدلالی که قابل قبول و منطقی باشد، ارائه کنند، متوسل میشوند به زورگوئی. و چون زورگوئی روی جمهوری اسلامی اثر ندارد، یکطرفه اعلان میکنند که مذاکرات تعطیل!1389/05/27
لینک ثابت
آمریکائیها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتی در مقابل استدلال متین کم میآورند، وقتی نمیتوانند استدلالی که قابل قبول و منطقی باشد، ارائه کنند، متوسل میشوند به زورگوئی. و چون زورگوئی روی جمهوری اسلامی اثر ندارد، یکطرفه اعلان میکنند که مذاکرات تعطیل! خوب، این چه جور مذاکرهای است؟ ... اینی که گفته میشود؛ رئیس جمهور محترم و دیگران میگویند ما اهل مذاکرهایم، بله، ما اهل مذاکرهایم؛ اما نه با آمریکا. علت هم این است که آمریکا صادقانه مثل یک مذاکرهکنندهی معمولی وارد میدان نمیشود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهرهی ابرقدرتی مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتی را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، برای مذاکره یک هدف و نهایت مشخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. من در چند سال قبل در شیراز، در سخنرانی عمومی اعلام کردم، گفتم ما قسم نخوردهایم که تا آخر مذاکره نکنیم؛ مذاکره نمیکنیم، به خاطر این عوارض است؛ به خاطر این است که اینها مذاکرهکننده نیستند؛ اینها میخواهند زور بگویند؛ مثل آن الواطی که وارد میشد توی دکان، عسل دوست داشت؛ میپرسید شیشهی عسل چند است؟ میگفت مثلاً صد تومان، دست طرف را میگرفت فشار میداد، این کاسب بیچاره میترسید دیگر؛ زیر فشارِ او میگفت: خوب، هر چه شما بگوئید! میگفت سی تومان، میگفت خیلی خوب! این که مذاکره نشد، این که معامله نشد. اگر میتوانند دست دیگران را فشار بدهند، آنها را وادار کنند که از صد تومان بیایند به سی تومان، جمهوری اسلامی نه، زیر بار این فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبک خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. به زورگوئی متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتی که نردبان پوسیدهای هم هست، پائین بیایند، اشکالی ندارد؛ اما تا وقتی که آنجور است، امکان ندارد.1389/05/27
لینک ثابت