ادبیات مقاومت / فرهنگ مقاومت / دفاع مقدس / ادبیات / ادبیات جنگ
ما هر چه از لحاظ زمان از دفاع مقدّس دور میشویم، از لحاظ معرفت باید به دفاع مقدّس نزدیکتر بشویم؛ چرا؟ چون تحریف در کمین است، دستهای تحریفگر در کمینند. خب شماها که مردان جنگید الان حضور دارید، بالاخره شماها یک چیزی میگویید، یک دفاعی میکنید، امّا بیست سال دیگر خیلی از این جمعیّتی که امروز حضور دارند نیستند، سی سال دیگر عدّهی بیشتری نیستند. دست تحریف، این بخش پُردرخشش تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند؛ لذا بایستی کار کنیم، معرفت ما بایستی زیاد بشود، ادبیّات دفاع مقدّس باید تقویت بشود.1399/06/31
لینک ثابت
ادبیّات دفاع مقدّس ... یک گونهی ادبی در قبال سایر ادبیّات نیست؛ یعنی این جور نیست که ما ادبیّات حماسی داریم، عشقی داریم، اجتماعی داریم، پلیسی داریم، یکی هم حالا مثلاً دفاع مقدّس؛ نه، دفاع مقدّس یک سرچشمه است، انواع و اقسام ادبیّات را میشود از آن انتزاع کرد و استفاده کرد و از آن میجوشد؛ مثل یک چشمهی جوشنده است که انواع و اقسام ادبیّات را میشود خلق کرد در آن؛ میشود متنهای عالی تاریخی، اجتماعی، سیاسی، عشقی، خانوادگی را از روی ادبیّات دفاع مقدّس و آنچه برای دفاع مقدّس تولید میشود ایجاد کرد. امّا نکتهی مهم تولید متن است، ما احتیاج داریم به تولید متن. اگر متن خوب و فاخر تهیّه شد، آن وقت نمایشنامه از روی آن درست میشود، فیلم سینمایی درست میشود، شعر درست میشود. مثلاً فرض کنید که شنیدم از همین کتاب شهید خوشلفظ، یکی از شعرای متعهّد کشور ما ده غزل درست کرده؛ خیلی خب اگر شعرای متعهّد وارد بشوند، دهها دیوان از این کتابهای دفاع مقدّس ممکن است شعر درست کنند؛ شعر هنر بزرگی است، همین طور فیلم، همین طور سینما، آثار سینمایی و مانند اینها. در دنیا هم همین جور است. در دنیا شاید بخشی از بهترین آثار سینمایی دنیا اقتباس از نوشتهها و متنهای فاخر است؛ از رمانهای فاخر و نوشتههای فاخری که قبل از آنها نوشته شده. از روی آنها میسازند. ما هم باید همین کار را بکنیم، باید این متنهای فاخر را تهیّه کنیم، بر اساس این متنها فیلم به وجود بیاید، تئاتر روی صحنه برود و از این قبیل. بنابراین کار مهمّی است. حالا در داخل کشور من شنیدم که مثلاً فرض کنید آثار نویسندههای خارجی مثل ویکتور هوگو یا چارلز دیکنز را روی صحنه میبرند، تئاتر اجرا میکنند. خیلی خب، کاری بکنیم که نوشتههای ما هم در جاهای دیگر دنیا -اوّل در خود اینجا، بعد در جاهای دیگر دنیا- به صورت تئاتر روی صحنه برود و از آنها فیلم ساخته بشود؛ یعنی همّت را باید این جوری بگذاریم روی تولید متنهای فاخر.1399/06/31
لینک ثابت
ادبیّات جنگ، به طور کلّی ادبیّات بشارتی است؛ ببینید قرآن هم دربارهی شهدا میفرماید که «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون». بشارت میدهند؛ بشارت میدهند به چه؟ که دو آفت مهم را نبایستی داشته باشند و ندارند؛ یعنی نفی این دو آفت را بشارت میدهند: یکی ترس، یکی اندوه؛ هم ترس را، هم اندوه را نفی میکنند. به نظر من اگر ما نشاط اجتماعی میخواهیم، اگر امید و شادابی و سرزندگی میخواهیم، اگر طراوت در نسلهای جوانمان میخواهیم، باید به این گزارهی ملکوتی و قرآنی ایمان بیاوریم؛ این «یَستَبشِرونَ» خیلی مهم است. خوف و حزن دو آفت بزرگ است برای یک ملّت، برای یک جماعت، برای یک انسان. ترس و اندوه دو آفت بزرگ است؛ این دو آفت با بشارت قرآنی برداشته میشود؛ همچنان که اگر مقاومت هم بکنیم، این دو آفت برداشته میشود. آن هم [بیان] آیهی قرآن است: اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا؛ مقاومت هم همین جور است. اگر میخواهید خوف نداشته باشید، حزن نداشته باشید، مقاومت و استقامت را سرمشق کار خودتان قرار بدهید؛ آن وقت خوف هم نخواهید داشت، حزن هم نخواهید داشت؛ اینها گزارههای قرآنی است.1399/06/31
لینک ثابت
بنده معمولاً اهل مبالغهگویی نیستم؛ بهمعنای واقعی کلمه آنچه امروز دارد انجام میگیرد در زمینهی ادبیّات جنگ، ادبیّات دفاع مقدّس و کارهای هنریای که روی دفاع مقدّس میشود و کارهای ادبیّاتی که روی دفاع مقدّس میشود، باید صد برابر بشود؛ آنوقت میتوانیم در این زمینه احساس توفیق بکنیم.1397/07/04
لینک ثابت
آدم باید بفهمد که این شرایطی که امروز ما داریم، این کشوری که داریم، این انقلابی که داریم، این نظامی که داریم، چه جوری حفظ شده و با چه قیمتی نگه داشته شده. هر کدام از آن مجاهدتها واقعاً یک چیز عجیبی است؛ آن وقت چه شخصیّتهایی، چه انسانهای بزرگی! ایشان، یک جوانِ روستاییِ بیرونآمدهی از دهقانآباد، میرود و آن فداکاریها را میکند، آن کارها را میکند و فرماندهی پیدا میکند، محور مجاهدت یک جمع کثیری میشود؛ اینها خیلی باارزش است؛ واقعاً همهی اینها مسائل مهمّی است. وقتی یک خیل الماس و جواهر را روی همدیگر بریزند [مثل] یک کود، آدم اصلاً درست نمیفهمد؛ خب قیمتش خیلی است، آدم میداند؛ هر کدام هم قیمتش خیلی است؛ امّا این خیلی فرق میکند با اینکه یک دانه الماس را بدهند به شما و بگویند «آقا شما که الماسشناسی این را نگاه کن»؛ بعد آن را از شما بگیرند یکی دیگر بدهند دستتان. ما آن مجموعه را همیشه دیدهایم ــ جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدّس و فداکاریِ پدرها و مادرها و همسرها ــ امّا دانهدانهی اینها را آدم باید نگاه بکند، و باید بفهمد: چه شخصیّتهایی، چه انسانهایی! اینها واقعاً یک چیزهای عجیبی است؛ اینها تاریخِ ما است، اینها سرگذشتِ واقعیِ ما است؛ متأسّفانه به اینها توجّه نمیکنند. ماها نشستهایم این کنار و همین طور از دور قضایا را تماشا میکنیم؛ اینها خیلی مهم است؛ روی اینها باید کار بشود. به نظر من اگر پنجاه سال روی همین مسائل مربوط به دفاع مقدّس و کارهایی که شده ــ همین جور کارها ــ کار انجام بگیرد، زیاد نیست؛ حالا یکی [از کارها] نوشتن است؛ بعضی از اینها میتواند فیلمنامههای خیلی خوب بشود؛ یعنی واقعاً میتواند فیلمنامههای خیلی خوبی بشود؛ [البتّه] یک ریزهکاریهایی در آنها هست. ما پنجاه سال واقعاً باید کار کنیم روی این مسائل؛ هر چه کار کنیم زیاد کار نکردهایم1395/11/21
لینک ثابت
وضعِ عادیِ زندگیکردن شهدا چهجوری بوده؟ فرض بفرمایید ازدواجشان؛ در این خاطرات شهدا که زندگینامهی شهدا [است] - حالا تا آن مقداری که بنده دیدهام و خواندهام و نگاه کردهام - در چند مورد بحث ازدواج اینها مطرح میشود؛ چگونگی ازدواج اینها، رفتار اینها در گزینش همسر - دنبال چهجور همسری بودند - بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانوادهها، اینها همه قلّههای اخلاق اسلامی است. امروز ما گرفتاریم؛ ما امروز به این چیزها احتیاج داریم. امروز جوان ما برای ازدواج، برای گزینش همسر چهجوری فکر میکند و چهجوری باید فکر کند؟ آن الگو را باید در مقابل او نگه داشت؛ اینها الگو هستند، شهدای ما الگو هستند. گاهی بعضیها پیش ما شکایت میکنند که ما الگو به جوانهایمان نشان نمیدهیم؛ خب، این هزاران الگو؛... هزاران الگو در استانهای گوناگون، اینها را برجسته کنید؛ سیمای منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. من البتّه با این آلبوم و مانند اینها مخالفتی ندارم امّا کار [اصلی] اینها نیست؛ بیان آنچه اینها در زندگیشان عمل میکردند، چهجوری عمل میکردند، چهجوری رفتار میکردند، چهجوری خرج میکردند، به وظیفه چهجوری نگاه میکردند، این یکی از آن مسائل بسیار مهمّی است که میتواند الگوسازی کند.
هنرمندان ما بیایند به میدان، هنر نگارش، هنر تصویرسازی متنی و کتابی، اینها خیلی چیز مهمّی است. فقط دنبال فیلم [نباشند]؛ فیلم خوب است، فیلم خیلی لازم است، بنده بارها هم تکیه کردم و توصیه کردم، الان هم توصیه میکنم لکن این تکیه روی فیلم ما را از کتاب غافل نکند. اگر چنانچه افرادی که اهل نگارشند، اهل قلم خوب هستند، اهل ذوق در این معانی هستند، بنشینند تصویرسازی کنند، کتابهایی کوتاه که جوان حوصله کند بخواند، اینها را بسازند، کتاب تولید کنند؛ لازم نیست اغراق بکنند، لازم نیست خلاف واقع بگویند، همانی که هست را بدرستی بیان کنند، به زیبایی و شیوایی بیان بکنند؛ این، دلها را جذب خواهد کرد؛ افراد را تحت تأثیر قرار میدهد1395/07/05
لینک ثابت
این کتابهایی را که مربوط به زندگی شهدا است، بنده گاهی میخوانم؛ حقیقتاً درسدهنده است؛ بنده درس میگیرم، بنده روحیّه میگیرم از خواندن این کتابها؛ نشان میدهد که اینها چه شخصیّتهایی بودند، چه روحیّاتی داشتند، چه عظمتی داشتند، چه خدمتی کردند با این ایثار خودشان؛ جان خودشان را کف دست گرفتند وارد میدان شدند. شهدای هفتم تیر نمیدانستند که یک چنین حادثهای در انتظار آنها است؟ معلوم بود؛ آن روز هر کسی در این میدان حرکت میکرد، مثل کسی بود که در میدان مین دارد حرکت میکند؛ از همهطرف حوادث گوناگون بود، امّا درعینحال شجاعانه وارد این میدان شدند و حرکت کردند. برکات شهدا خیلی زیاد است؛ یعنی واقعاً با این تعبیرات نمیشود حقّ شهیدان را ادا کرد؛ واقعاً نمیشود کاری را که آنها کردند، خدمتی را که آنها کردند ادا کرد.1394/04/06
لینک ثابت
هر تک تک و قسمتقسمت قضایای دفاع مقدّس برجسته است؛ یعنی واقعاً هرچه انسان بیشتر غور میکند، بیشتر دقّت میکند، بیشتر اطّلاع پیدا میکند، عظمت این پدیدهی عجیب و حادثهی مهمّ هشتساله در چشم انسان بیشتر روشن میشود. ما که حالا آنوقت در جریان مسائل قرار میگرفتیم، فرماندهان میآمدند به ما گزارش میدادند، خیال میکردیم که همه چیز را میدانیم؛ وقتی انسان این کتابها را میخوانَد، معلوم میشود که ما یک چیز خیلی مختصری را از آن اقیانوس عظیم فعّالیّت و تلاش و جهاد و ارزش اطّلاع داشتیم؛ واقعاً خیلی فوقالعاده است1392/07/15
لینک ثابت
این خاطراتی که [در باب دفاع مقدس] نوشته میشود، من حالا دارم میخوانم - یعنی سالها است که من با این خاطرات بحمدالله مأنوسم و میخوانم - یکی از محسنات این نگارشهای خوب و برجسته این است که این لحظههای حسّاس را توانستهاند تصویر کنند، توانستهاند تشریح کنند، توانستهاند بیان کنند. بعضی از لحظهها هست که جز با تصویر جسمانی و نمایشی قابل فهمیدن نیست؛ [اگر] این را کسی بتواند در نگارش، خوب بیان کند، خوب تصویر کند، واقعاً هنر بسیار بزرگی است؛ حس را منتقل میکند به خواننده از هر زبانی؛ یعنی به هر زبانی این جور نوشتهها ترجمه بشود، بسیار مفید خواهد بود، یعنی میتواند پیام را برساند؛ چون واقعاً هنرمندی به کار رفته در بیان - هم بیان راوی، هم نگارش نویسنده - و خیلی خوب تشریح شده [است].1392/07/15
لینک ثابت
فراوردههای تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلی قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهای ما، نه جنگ را دیدهاند، نه روایت درست و حسابی از جنگ شنیدهاند؛ روایت درست، اینها است؛ این کتابها است؛ هر چه میتوانید کاری کنید که در دسترس جوانها قرار بگیرد [تا] جنگ را بشناسند، بفهمند چه بود، چه اتّفاقی افتاد، و جمهوری اسلامی چیست؛ ملّت ایران چه کسانی هستند. این طاقت عظیمی که در ملّت ایران وجود دارد برای مواجههی با این امتحانهای بزرگ را دست کم نگیرند. یکی از چیزهایی که ملّتها را همیشه زبون میکند و تحت سلطهی دیگران قرار میدهد، این است که نقاط قوّت ملّتها از چشم خودشان پوشیده بماند؛ نفهمند چه ارزشهایی، چه تواناییهایی، چه نقاط قوّتی در آنها وجود دارد؛ این را نفهمند. باید ببینند جوانها، بفهمند حادثهی جنگ چه بود و چگونه جوانهای ما بدون سازوبرگ حسابی، بدون تواناییها و پیشآمادگیهایی که معمولاً برای اینجور کارها لازم است، رفتند و چه کردند. ترجمه هم باید بشود. البتّه در ترجمهی اینها، به گمان من باید مترجم کسی باشد که زبانی که به آن ترجمه میکند، زبان مادریش باشد؛ بدون این نمیشود؛ هم نویسنده باشد، هم زبان مادریش باشد. حالا [در] بعضی از زبانها، پیدا کردن اینجور آدمی ممکن است آسان نباشد، امّا [در] بعضی از زبانها نه، آسان است؛ میتوانید کسانی را پیدا کنید که مثلاً زبان مادریشان یا زبانی که در دورهی کودکی با آن پرورش پیدا کردند ولو زبان مادریشان هم نیست؛ مثلاً انگلیسی، من باب مثال. اگر اهل ذوق باشند، اهل نویسندگی باشند، قلم به دست بگیرند، این کتاب را ترجمه کنند، هر چه صرف کنید، میارزد. البتّه به شرطی که بتوانید منتشر کنید. دستگاههای استکبار یکی از کارهایشان این است - برخلاف ماها که گاهی خیلی روشنفکر میشویم و میگوییم که همهچیز دست همهکس برسد، آنها نه، آنها بسیار متعصّب و در این زمینه سختگیرند - بهآسانی هم نمیگذارند آن چیزی که شما ترجمه کردید، به دست مخاطبانش برسد؛ ولی خب باید راه پیدا کنید، بتوانید بکنیدبنابراین ترجمه خیلی کار مهمّی است.1392/07/15
لینک ثابت
دو نکتهی اساسی دربارهی حوزهی هنری و دفتر ادبیات انقلاب هست. اول اینکه شما ظرفیت برآمده از انقلاب را مورد توجه قرار دادید در برابر جمعی که انقلاب را بایکوت کردند. روشنفکرانی که اهل ادبیات و شعر و ... بودند، در تصمیمی نگفته و ننوشته بنا گذاشتند انقلاب و بعد جنگ را ندیده و مکتوم بگذارند. کارهای شما یک ادعانامهی تاریخی است در برابر سکوت آنها. جریانهای معاند با کارهای شما باید به تاریخ جواب بدهند. اینها میخواستند نگویند تا اینجور به چشم بیاید که انگار اصلاً اتفاقی نیفتاده.
نکتهی دوم هم این است که شما توانستید با این کارِ طولانی و مستمر یک حرکت عظیم فرهنگی در مملکت راهبیندازید. شما با این کارها کشور را از کارهای وارداتی در حوزهی جنگ و انقلاب مستغنی کردید. تولید محتوا کردید؛ برعکس جریان روشنفکری که همهی کارهایش مبتنی بر ترجمه است، حتی وقتی تاریخ ایران مینویسند. این سنت غلط را شما به هم زدید.
چیز دیگری که در چشم من اهمیت دارد و آن را تحسین میکنم، این است که در کار پایداری کردید. گاهی کسی کار خوبی را شروع میکند، ولی رنگ و بوی کارهای دیگر جذبش میکند. در قرآن هم مکرر دربارهی ثبات و استقرار توصیه شده است. باز هم توصیه میکنم همهی عمرتان را بگذارید برای این کار، هم در جریان فرهنگی جامعه مؤثر است و هم آخرت دارد. به مسألهی نشر و توزیع کارهایتان اهمیت بدهید.1392/02/26
لینک ثابت
سعی کنید در تبیین [سیره شهدا]، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشی سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خیلی مهم است. گاهی اوقات انسان خیال میکند برای شیرین کردن یک قضیه در چشم مخاطبین، باید آن را با پیرایهها و اغراقهائی بیامیزد؛ بعد که از یک افق بالاتری نگاه میکند، میبیند نه، این پیرایهها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقیقی نیفزود، بلکه گاهی از آن کاست. اتقان را در نظر بگیرید و روایت را روایت صحیح قرار بدهید؛ نگذارید روضهخوانی برای شهدا، به سرنوشت روضهخوانی برای سیدالشهداء (علیه الصّلاة و السّلام) - در دورههائی - دچار بشود. همان چیزی که هست را بیان کنید؛ منتها بیان هنرمندانه. ما میخواهیم کمبودهای هنرمندی خودمان را در تبیین حوادث عاشورا، با اضافه کردن افزودنیهای غیرلازم پر کنیم؛ در حالی که نه، اگر ما بلد باشیم و ما هنرمند باشیم، هیچ افزودنیای لازم نیست.1389/04/14
لینک ثابت
بدون تبیین و تبیین بلیغ، قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشهی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد. و شهدا عملاً کار بزرگی را انجام دادند. این کار بزرگ را باید تبیین کرد. خیلی کارهای خوبی انجام گرفته، اما هنوز جاهای خالی برای این کار خیلی زیاد است1389/04/14
لینک ثابت
سعی کنید در تبیین [کار شهدا]، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشی سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خیلی مهم است. گاهی اوقات انسان خیال میکند برای شیرین کردن یک قضیه در چشم مخاطبین، باید آن را با پیرایهها و اغراقهائی بیامیزد؛ بعد که از یک افق بالاتری نگاه میکند، میبیند نه، این پیرایهها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقیقی نیفزود، بلکه گاهی از آن کاست. اتقان را در نظر بگیرید و روایت را روایت صحیح قرار بدهید؛ نگذارید روضهخوانی برای شهدا، به سرنوشت روضهخوانی برای سیدالشهداء (علیه الصّلاة و السّلام) - در دورههائی - دچار بشود. همان چیزی که هست را بیان کنید؛ منتها بیان هنرمندانه. ما میخواهیم کمبودهای هنرمندی خودمان را در تبیین حوادث عاشورا، با اضافه کردن افزودنیهای غیرلازم پر کنیم؛ در حالی که نه، اگر ما بلد باشیم و ما هنرمند باشیم، هیچ افزودنیای لازم نیست.ما در مشهد یک واعظی داشتیم، مرحوم حاجی رکن؛ به او میگفتیم آقای رکن و حدود شاید چهل سال، چهل و پنج سال قبل از این - یا بیشتر - ایشان از دنیا رفته. منبری پیرمرد محاسن سفیدی بود، واعظ خوبی بود و منبر بسیار شیرین و جذابی هم داشت. میرفت منبر و روضه میخواند؛ این روضه مجلس را منقلب میکرد؛ زیر و رو میکرد. در حالی که مطلقاً - تعبیر خودش این بود و بارها در منبر میگفت که خاک بر دهانم اگر اسمی از نیزه و شمشیر و خنجر بیاورم - از این چیزهائی که متعارف است که گفته بشود، هیچ نمیگفت؛ اصلاً و ابداً. حادثه را تصویر میکرد؛ تصویر هنرمندانه. یک هنرمند غریزی و بالذات بود. واقعاً یک هنرمند بود. اگر اینجور هنرمندها شناخته بشوند و تربیت بشوند، خیلی باارزشند. اینجوری است قضیه؛ ما اگر بتوانیم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببینیم و تبیین و تصویر بکنیم، به افزودنی هیچ احتیاج ندارد؛ این افزودنیهای مضر و رنگآمیزیهای غیرلازم هیچ لزومی ندارد.در مورد شهدا هم همین کار را بکنید. خوشبختانه ما به عهد شهدا نزدیکیم، وصیتنامههای اینها را داریم، پدر و مادرهای اینها خیلیشان هستند و همرزمان اینها حضور دارند؛ آدم میبیند. کتابی از همین کتابهای شهدا را من نگاه میکردم که با همرزمهای او مصاحبه شده بود و جزئیات را ذکر میکردند؛ بعضی از آن همرزمها خودشان شهید شده بودند و بعضیها زنده بودند؛ انسان در هنگام خواندن کتاب به گریه میافتاد! هیچ لازم نبود که کسی برای انسان نوحهسرائی کند. مسئلهی شهدا اینجوری است. مسئلهی شهدا خیلی مسئلهی بزرگی است، خیلی مسئلهی داغی است؛ ما کمتر پرداختهایم، کمتر میپردازیم.1389/04/14
لینک ثابت
کار هنری در زمینهی دفاع مقدس یکی از برترین کارهای هنری است. آن کسانی که در این رشته کار کردند، در این صراط حضور داشتند، آن را پیش ببرند و این رشته را مغتنم بشمرند. هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برههی زمانی نیست؛ گنجینهی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایهگذاری کند. حادثهی عظیم این هشت سال، مجموعهای است از صفات والا، فرهنگهای پسندیده و برگزیده و ممتاز، عقاید و معارف والائی که ملت ما در طول تاریخ ارث برده یا استعدادش را در خودش حفظ کرده بوده، که با انقلاب اسلامی این استعدادها بروز کرد. یک گنجینهای از همهی اینهاست. شما که دفاع مقدس را روایت میکنید، بخصوص آنهائی که روایت هنری میکنند، در واقع آئینهای هستید در مقابل یک مظهر جمال و جلال، که او را منعکس میکنید. آنچه که در دوران آن هشت سال از بروز خصلتهای والا و پسندیدهی انسانی، از شجاعت، از ایثار، از اخلاص، از صدق و صفا، از بروز تدبیرهائی که از یک جوان چنین تدابیری انتظار نمیرفت -این برجستگیهائی که در دورهی هشت سال دفاع مقدس به وجود آمد- اتفاق افتاد، با هزینههای زیادی هم همراه بود. چقدر جان عزیز فدا شد، چقدر ثروت مال و ثروت وقت مصرف شد. شما امروز آنها را در واقع با کار هنری خودتان بازآفرینی میکنید. همان تأثیراتی را که آن حادثه میتوانست در یک نسل، در یک جامعه باقی بگذارد، شما با این نوشتهی خودتان، با این فیلم خودتان، با این کار هنری خودتان که بازآفرینی آن حادثه است، در مخاطب خودتان ایجاد میکنید. این خیلی کار بزرگی است، خیلی کار مهمی است؛ شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزهکاری و ظرافت و زیبائی آئینه میشوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است؛ زیرا سعی بر این بوده که آن مفاهیم والا به دست فراموشی سپرده بشود؛ برای این تلاش شده، کار شده. آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیهی معنویت رزمندگان ما و جامعهی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثهی عجیب و شگفتانگیز -یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن- را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. اینها را بایستی نگه داریم و در مقابلهی با تلاشی که میشود برای به فراموشی سپردن آنها، مقاومت کنیم. کار شما روایت دفاع مقدس و همین مجاهدت بزرگ است.1388/06/24
لینک ثابت
در باب روایت دفاع مقدس و کار هنرىِ برای آن مدت، باید مورد توجه باشد، این است که این میدان یک میدان بسیار وسیعی است و واقعاً هنوز بسیاری از بخشهای آن کشف نشده است. نه اینکه انسان یا ذهنها نتواند آن را به دست بیاورد و بفهمد و بشناسد، نه، منعکس نشده. نباید تصور کرد که مضامین دفاع مقدس، مضامین تکراری است. خیلی از مفاهیم و مضامین در مجموعهی این تلاش هشت ساله وجود داشته که هنوز دربارهی آنها کار نشده، فکر نشده. یک فهرست طولانی پیش من هست... در این بخشها فکر کردن و جستجو کردن، هنرمند را میرساند به مضامین بکر و گویائی که میتواند اثر هنری تولید کند.1388/06/24
لینک ثابت