ما باید به فقه عمق ببخشیم. از سطحینگری در فقه بایستی پرهیز بشود. امروز فقه ما باید از فقه زمان شیخ و شاگردان شیخ و شاگردان شاگردان شیخ - كه بزرگان دورهی ماقبل ما هستند - عمیقتر باشد. در مسائل، ما بههیچوجه نباید سطحی فكر كنیم. باید به فقه پیچیدگی و عمق ببخشیم. این، یك بعد از ابعاد پیشرفت فقاهت است.
بعد دیگر، سعه و فراگیری مسائل زندگی است؛ یعنی ما باید به بعضی از ابواب - آن هم ابواب دارای اهمیت فردی، نه اهمیت اجتماعی - اكتفا نكنیم؛ مثلا ابواب طهارت. شما الان نگاه كنید ببینید، تعداد كتبی كه در باب طهارت نوشته شده، چهقدر است؛ تعداد كتبی كه در باب جهاد، یا در باب قضا، یا در باب حدود و دیات، یا در باب مسائل اقتصادی اسلام نوشته شده، چهقدر است. خواهید دید آن اولی بیش از این دومی است؛ از بعضیها كه خیلی بیشتر است. بعضی از كتب دورهیی ما، حتی كتاب جهاد را ندارد. مثلا صاحب «حدائق» و بسیاری از فقهای دیگر، لازم ندانستند جهاد را كه یكی از اصول اسلام و شریعت است، بحث كنند. البته «حدائق» دوره نیست - نقص دارد - اما از محلی كه جهاد را باید بررسی كنند، خیلی گذشته و بحث نكردهاند. جهاد در آخر عبادات و قبل از ورود در معاملات و عقود است. خیلیهای دیگر هم - مثل مرحوم نراقی - بحث نكردند؛ عدهیی هم كه بحث كردند، خیلی مختصر بحث كردند و مثلا میبینید كه آن پیچیدگیهای علمی را در بعضی از كتب به كار نبردند. ما باید به فقه وسعت بدهیم؛ یعنی فقه ما باید از لحاظ سعهی سطح فقاهت پیشرفت كند و همهی مسائل زندگی را شامل بشود. امروز خیلی از مسائل هست كه از لحاظ فقهی برای ما روشن نیست؛ حتّی میخواهم این را بگویم كه در بعضی از ابواب فقه، برخی از فروع هست كه قدمای ما به آنها رسیدگی كردند و احكام آن را بیان نمودند؛ اما متأخرین حتّی آنها را هم بحث نكردند. یعنی شما امروز اگر به «مبسوط» شیخ (رضواناللَّهعلیه) یا مثلاً به «تحریر» علامه مراجعه بفرمایید، فروع بیشتری خواهید یافت، تا به خیلی از كتب فقهایی كه بعد از اینها آمدند؛ و بخصوص فقهایی كه نزدیك به زمان ما هستند و به فروع اهمیت كمتری میدهند؛ در حالی كه این فروع هر كدام نقشی در زندگی جامعه دارند. پس، فقه بایستی گسترش پیدا كند.
امروز فقه ما باید احكام معاملات را خوب برسد؛ احكام اجاره را به شكل جهانی خوب نگاه كند؛ احكام انواع و اقسام قراردادها را از شرع مقدس استنباط و بیان كند. خیلی از اینها هست كه امروز برای ما روشن نیست. شما ببینید یك مضاربهی ما - كه برای آن خیلی هم تره خرد نمیكردیم - میتواند علیالفرض بانكداری را اداره بكند. خیلی خوب، چرا ما در كتب فقهیه و ابواب مختلف فقهیه تفحص لازم نكنیم، تا راههایی را برای ادارهی زندگی پیدا نماییم؟ پس، هم از لحاظ سطح بایستی پیشرفت بكند و گسترش بیشتری پیدا نماید، و هم از لحاظ روش. همین روش فقاهتی كه عرض شد، احتیاج به تهذیب، نوآوری و پیشرفت دارد. باید فكرهای نو روی آن كار بكنند، تا اینكه بشود كارایی بیشتری به آن داد.1370/06/31
لینک ثابت