newspart/index2
محمد مصدق / ملی شدن نفت/کودتای 28 مرداد/نخست وزیر / دکتر مصدق
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
محمد مصدق

دکتر مصدّق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیس‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با ‌آنها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست‌و‌هشتم مرداد نه به‌وسیله‌ی انگلیس [بلکه] ‌به‌وسیله‌ی آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق.‌1396/08/11
لینک ثابت
محمد مصدق

در نهضت ملّی، دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها حسنِ‌ظن داشت، بلکه ارادت داشت امّا مایل نبود تکیه کند به آنها؛ -با انگلیسی‌ها ‌البتّه بد بود- مایل به استقلال بود. آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدّق شد، نه یک انگلیسی، [بلکه] یک آمریکایی بود و ‌پشت سرش بیش از دستگاه اینتلیجنت¬‌سرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت.‌1396/03/22
لینک ثابت
محمد مصدق

‌ ‌حادثه‌ای در کشور ما در سال ۱۳۳۲ اتّفاق افتاد -حادثه‌ی بیست‌وهشتم مرداد-... حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت ‌را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسی‌ها و از دست انگلیسی‌ها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیت‌الله کاشانی و دیگران- ‌توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیه‌ی به آمریکا بود. در مقابلِ دشمنی انگلیس‌ها، فکر کرد باید یک ‌پشتیبانی در عرصه‌ی بین‌المللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ امید او به ‌آمریکایی‌ها بود. از این خوش‌بینی و ساده‌اندیشی، آمریکایی‌ها استفاده کردند، [کودتای‌] بیست‌وهشتم مرداد را به راه انداختند. ‌یک مأمور آمریکایی با نام و نشان مشخّص که کاملاً مضبوط [است] و ما می‌شناسیم، میدانیم -اسمش هم در تاریخ هست- بلند ‌شد آمد اینجا؛ آمریکایی بود، رفت در سفارت انگلیس یا در سفارت یک کشور غربی یا شاید هم کانادا مستقر شد و پولی را که ‌آورده بود تقسیم کرد، افرادی را با خودش همراه کرد؛ عناصر و عوامل داخلی خائن هم وجود داشتند؛ کودتای بیست‌وهشتم مرداد را ‌راه انداخت و همه‌ی زحماتی را که ملّت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملّی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد. ‌مصدّق را هم گرفتند، بردند زندانی کردند‌.‌1394/08/12
لینک ثابت
محمد مصدق

در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی‌ها ‌متوسّل شد؛ آمریکایی‌ها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست ‌شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند‌. ‌مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد.‌1392/08/12
لینک ثابت
محمد مصدق

یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد که محل ‌کودتا در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را ‌راه بیندازد؛ آمریکایی بود‌.‌1391/11/19
لینک ثابت
محمد مصدق

جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهی آمریکائیها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائیها نداشت. او ‌در مقابلهی با انگلیسیها ایستاده بود و به آمریکائیها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکائیها به او کمک کنند؛ با آنها روابط ‌دوستانهای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکی میکرد. با این دولت، آمریکائیها این کار را کردند. اینجور نبود ‌که دولتی که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباری اقتضاء کرد، ‌آمریکائیها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند.‌1391/08/10
لینک ثابت
محمد مصدق

در انقلابهای گوناگون، در فاصله‌های زمانی گوناگون، آن کسانی که پیشواها و به اصطلاح رهبران ملتها بودند، بالاخره درماندند؛ ‌گفتند آقا! ما اختیارات تام و تمام میخواهیم‌. ‌‌ دکتر مصدق دو سال و خرده‌ای در این کشور حکومت کرد، بخش عمده‌ای از این دو ‌سال، دو مجلس آن روز را منحل کرد و اختیارات مجلس را هم در اختیار گرفت؛ گفت بدون این، نمیتوانم، حالا مصدق که یک ‌حکومت مردمی بود، اما طاقت نیاورد؛ نتوانست‌.‌1386/10/19
لینک ثابت
محمد مصدق

آزادی و دمکراسییی که انقلاب به ما داد، حتّی در دوران مصدق هم - که دوران نسبتاً آزاد و به قول خودشان دمکراسی بود - به ‌هیچ‌وجه نبود‌. ‌دکتر مصدق مجلس شورای آن روز را منحل کرد - یعنی چیزی که به حسب ظاهر نماد دمکراسی بود؛ که البته در ‌آن، دمکراسی هم نبود - و گفت من اختیارات میخواهم. اختیارات را گرفت؛ اول شش ماه، بعد شش ماه دیگر. در دو سال حکومت ‌خودش، یک سال یا بیشتر، با اختیاراتِ مطلق زمامداری کرد؛ خودش قانون وضع میکرد، خودش امضاء میکرد و خودش به اجرا ‌میگذاشت‌.‌1384/03/03
لینک ثابت
محمد مصدق

پس از مدت کوتاهی که دکتر «مصدّق» با نهضت ملی سرِ کار آمد، یکی دو سالی هر طور بود [انگلیسیها] تحمّل کردند، آخر ‌تحملشان تمام شد و خودِ امریکا و انگلیس با هم همدست شدند و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند.‌1382/09/26
لینک ثابت
محمد مصدق

مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به ‌این حرکت جلب کنند؛ والاّ حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدّق را نمیشناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را ‌نمیدانست؛ توده‌های عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعی تعیین کننده است، در جریان وارد نبودند و ‌برای آنها توضیح داده نشده بود‌.‌‌.. مرحوم آیةالله کاشانی به عنوان نماینده مردم تهران و رئیس مجلس آن روز، پشتیبان طرح ملی ‌شدن صنعت نفت شد. نمایندگان مرحوم آیةالله کاشانی به سرتاسر کشور مسافرت میکردند. من خودم آن وقت نوجوان بودم. ‌نماینده مرحوم آیةالله کاشانی به مشهد آمد و منبر رفت. او چنان دلهای مردم را مثل مغناطیس به خود جذب میکرد که هیچ ‌عامل دیگری نمیتوانست جای این حرکت را بگیرد. و به این ترتیب در سال 1329 شمسی - یعنی پنجاه و یک سال قبل که ‌شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران است - مردم طرفدار ملی شدن صنعت نفت ایران شدند و علی‌رغم این‌که محمدرضا ‌موافق نخست‌وزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخست‌وزیر شد. اگر مرحوم آیةالله کاشانی این حمایت ‌عظیم مردمی را برای مصدّق به وجود نمیآورد، او نخست‌وزیر نمیشد. بعد در سال 1331 که ضدّ حمله دربار علیه مصدّق شروع ‌شد و او از نخست‌وزیری برکنار گردید، فقط یک عامل توانست مجدّداً قدرت را به مصدّق برگرداند و او مرحوم آیةالله کاشانی بود. ‌اینها جزو واضحات تاریخ است؛ جزو حوادثی است که کسانی که آن روز بودند، دیده‌اند و از قضایای آن خبر دارند و به‌روشنی ‌میدانند چه گذشته است؛ لیکن عدّه‌ای عمداً اینها را کتمان میکنند و نمیگذارند این حرفها به گوش نسل حاضر برسد؛ که البته ‌مقاصدشان معلوم است‌. ‌وقتی شاه، قوام‌السلطنه را به جای مصدّق به نخست‌وزیری انتخاب کرد، مرحوم آیةالله کاشانی در مقابل ‌قوام‌السلطنه اعلامیه داد؛ مردم کفن پوشیدند و در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند؛ لذا قوام‌السلطنه سه روز بیشتر ‌نتوانست به عنوان نخست‌وزیر بماند. اصلاً مگر میشد در مقابل امواج عظیم مردم که آیةالله کاشانی راه انداخته بود، مقاومت کرد؟ ‌لذا قوام‌السلطنه کنار رفت و دوباره مصدّق بر سرِ کار آمد...‌
دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیّون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. ‌آنها را از آیةالله کاشانی جدا کردند و بینشان فاصله انداختند و متأسفانه موفّق هم شدند. از سی تیر 1331 که مرحوم آیةالله ‌کاشانی توانست ملت ایران را آن‌طور به صحنه بیاورد، تا 28 مرداد 1332 که عوامل امریکا در تهران توانستند مصدّق را سرنگون و ‌تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید. در این یک سال و ‌یک ماه، با وساطت ایادی ضدّ استقلال این کشور و با توطئه دشمنان این ملت، دکتر مصدّق مرتّب فاصله خود را با آقای کاشانی ‌زیاد کرد، تا این‌که مرحوم آیةالله کاشانی چند روز قبل از ماجرای 28 مرداد نامه نوشت - همه این نامه‌ها موجود است - و گفت ‌من میترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند‌. ‌دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانی ‌مردم ایران هستم! اشتباه او همین‌جا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسی مثل آیةالله کاشانی - وادار میکرد که صحنه‌ها ‌را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در ‌‌28 ‌مرداد که کاشانی منزوی و خانه‌نشین بود - و در واقع دولت ‌مصدّق او را منزوی و از خود جدا کرده بود - عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا ‌کودتاچیهای مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و به‌راحتی بخشی از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش ‌و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند.‌1380/08/20

لینک ثابت
محمد مصدق

‌ [کودتای 28 مردادسال 1332]به ما نشان میدهد که وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و فرهنگی یک کشور مسلّط ‌شود، بر سر آن کشور و آن ملت چه می‌آید‌.‌‌.. بعد از آن که حکومت مصدّق را سرنگون کردند - البته قبلاً مرحوم آیةالله کاشانی را ‌با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بیتدبیریهایی که انجام گرفت کنار گذاشتند - باز سرِ کار آمدند و وارد ایران ‌شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای 28 مرداد را به وجود آورند و محمّدرضا را که از ایران فرار ‌کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.‌1379/07/14
لینک ثابت
محمد مصدق

زمان نوجوانىِ ما با اوقات «مصدّق» مصادف بود. من یادم است در سال ۱۳۲۹ وقتی که مصدّق تازه روی کار آمده بود و مرحوم ‌‌«آیةاللَّه کاشانی» با او همکاری میکردند - مرحوم آیةاللَّه کاشانی نقش زیادی در توجّه مردم به شعارهای سیاسی دکتر مصدّق ‌داشتند - لذا کسانی را به شهرهای مختلف میفرستادند که برای مردم سخنرانی کنند و حرف بزنند. از جمله در مشهد، سخنرانانی ‌میآمدند. من دو نفر از آن سخنرانان و سخنرانیهایشان را کاملاً یادم است. آن‌جا با مسائل مصدّق آشنا شدیم و بعد، مصدّق سقوط ‌کرد‌.‌
در سال ۱۳۳۲ که قضیه ۲۸ مرداد پیشامد کرد، من کاملاً در جریان سقوط مصدّق و حوادث آن روز بودم؛ یعنی من خوب یادم ‌است که اوباش و اراذل، در مجامع حزبی که به دولت دکتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آن‌جاها را غارت میکردند. این ‌مناظر، کاملاً جلوِ چشمم است‌!‌1376/11/14

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی