ما امروز [به قرآن] احتیاج داریم؛ هم در زندگی شخصیمان به قرآن احتیاج داریم، هم در زندگی اجتماعی، هم در سیاستمان، هم در سلوک حکومتی خودمان.1397/02/06
لینک ثابت
حکومت قرآنی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
ما امروز [به قرآن] احتیاج داریم؛ هم در زندگی شخصیمان به قرآن احتیاج داریم، هم در زندگی اجتماعی، هم در سیاستمان، هم در سلوک حکومتی خودمان.1397/02/06 لینک ثابت ما باید این را بدانیم - چه شیعه و چه سنّى؛ هرکسى که به اسلام پایبند است، هرکسى که حاکمیّت قرآن را قبول دارد باید بداند - که آمریکا، سیاستهاى آمریکا، سیاستهاى استکبارى، سیاستهاى صهیونیستى، دشمن اسلامند، دشمن آگاهى اسلامىاند، دشمن حاکمیّت اسلامند.1393/07/21 لینک ثابت اگر در جوامع بشری قرآن حاکم باشد، هم سعادت دنیا هست، هم علوّ معنوی هست. راه سلامت را، راه امنیت را، راه امنیت روانی را قرآن به روی ما باز میکند؛ راه عزت را قرآن به روی ما باز میکند؛ راه زندگی درست را و سبک زندگی سعادتآمیز را قرآن به روی ما باز میکند. ما از قرآن دوریم. اگر با قرآن آشنا شویم، با معارف قرآن انس پیدا کنیم و فاصلهی خودمان را با آن چیزی که قرآن برای ما خواسته است، بسنجیم، حرکت ما سریعتر خواهد بود؛ راه ما روشنتر خواهد بود؛ هدف این است.1392/03/18 لینک ثابت ما افتخار میکنیم که در این دنیای مادی، پرچم حاکمیت قرآن و اسلام را اول ما بلند کردیم. پای این داعیهی بزرگ هم ایستادهایم، زحماتش را هم تحمل کردهایم و نشان دادهایم که اگر ملتی صبر کند، تحمل کند، استقامت کند، نه فقط دشمن را ناکام خواهد کرد، بلکه پیشرفت خواهد کرد؛ این اتفاقی است که در کشور ما افتاده است.1391/04/04 لینک ثابت امروز نهضت اسلامی در دنیای اسلام شیعه و سنی نمیشناسد؛ شافعی و حنفی و جعفری و مالکی و حنبلی و زیدی نمیشناسد؛ عرب و فارس و بقیهی قومیتها را نمیشناسد؛ در این میدان عظیم، همه هستند. سعی کنیم دشمن بین ما تفرقه نیندازد. همه با هم احساس برادری کنیم، هدف را مشخص کنیم. هدف، اسلام است؛ هدف، حکومت قرآنی و اسلامی است. البته بین کشورهای اسلامی مشترکاتی وجود دارد، تمایزهائی هم وجود دارد. هیچ الگوی واحدی برای همهی کشورهای اسلامی وجود ندارد. در کشورهای مختلف، شرائط جغرافیائی، شرائط تاریخی، شرائط اجتماعی مختلف است؛ اما اصول مشترکی وجود دارد: همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطرهی خباثتآمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غدهی سرطانی اسرائیل مخالفیم.1390/11/10 لینک ثابت یک روز ما برای این که از هویت قرآنی اسلام دفاع کنیم، کتابها مینوشتیم، استدلالها میکردیم، حرفها میزدیم، یک عده مستمع و مرید و علاقهمند هم وجود داشتند، اینها را از ما میشنفتند، کار ما انجام گرفته بود. طاغوتی هم بر سر کار بود، اجازهی بیشتر از این تحرک را نمیداد. بعضیمان که زرنگتر بودند، تلاشهای گستردهتری میکردند؛ بعضی هم به همان حداقل اکتفا میکردند. اما امروز چه؟ امروز دو خصوصیت وجود دارد که بار من و شما را سنگین میکند. یک خصوصیت پیشرفت شیوههای انتقال فکر است.... خصوصیت دیگری که در این روزگار وجود دارد، وجود یک حکومت قرآنی است. امروز یک چنین حکومتی برپاست. دیروز چنین حکومتی نبود، امروز هست. ما در تاریخ اسلام، از صدر اسلام به این طرف، از وقتی که خلافت تبدیل شد به سلطنت در دنیای اسلام، تا امروز هیچ حکومتی نداشتیم که بر اساس شریعت حکومت کند. حتّی خلافت عثمانی که اسمش هم خلافت بود، بسیاری از مسلمانها هم به همین عنوانِ خلافت دلشان را به آن دستگاه بسته بودند، یک دستگاه سلطنت بود؛ یعنی حاکمیت در آن کشور بر اساس دین نبود، بر اساس شریعت نبود. ما حکومت دینی نداشتیم، امروز داریم.من ادعا نمیکنم که این حکومت دینی یک حکومت قرآنی کامل است؛ ابدا. اولْ منتقد دستگاه خود بنده هستم. ما در اجرای شریعت اسلامی در حداقلها داریم حرکت میکنیم. منتها جهت، جهت درستی است؛ به سمت حداکثر میخواهیم حرکت کنیم و پیش برویم. حکومت، حکومت دینی است؛ رسماً، قانوناً، بر طبق قانون اساسی. هر حرکتی، هر قانونی که برخلاف شریعت اسلامی باشد، منسوخ است؛ حکومت، حکومتی است بر اساس دین. این پدیدهی فوقالعاده مهمی است. یعنی دستگاه سیاسی در کشور به اهل دین اجازه میدهد و بلکه از آنها میخواهد که در راه ترویج شریعت حرکت کنند. مسئولین نظام اگر با معیارهای دینی تطبیق نکنند، طبق قانون مشروعیت خودشان را از دست میدهند. این یک چیز بدیعی است، این یک چیز جدیدی است؛ ما نداشتیم. از این فرصت باید استفاده کرد.1388/02/23 لینک ثابت در کشورهای اسلامی، چه در آفریقا، چه در آسیا، چه در همهی مناطق دنیا، حتّی در قلب آن کشوری که بیشترین دشمنی را با ما کرده است - یعنی ایالات متحدهی آمریکا - مسلمانانی هستند که شیعه نیستند، اما دلشان لبریز از محبت جمهوری اسلامی و محبت امام و محبت این ملت بزرگِ باعزم و اراده است؛ چون جمهوری، جمهوری اسلامی بود. اینها این را تحریف میکنند؛ تبدیل میکنند و میخواهند بهدروغ مارک دشمنی با فِرق اسلامی را به سینهی جمهوری اسلامی بزنند. بروید اینها را تبیین کنید. برادران مسلمان ما، خواهران مسلمان ما در سراسر دنیا بدانند که اینجا مال آنهاست؛ بدانند اینجا همان کاری انجام گرفته است که دل هر مسلمانی در آرزوی انجام گرفتن آن هست. کدام مسلمان است که در دنیا نخواهد که قرآن حاکمیت پیدا کند. اینجا قرآن حاکمیت پیدا کرده؛ اینجا شریعت حاکمیت پیدا کرده.1387/08/15 لینک ثابت عزیزان من! آنچه که امروز برای ما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی - اوّل من، بعد هم همه - در درجه اوّل، اهمیت دارد، بایستی آن مسؤولیت عظیمی باشد که امروز این انقلاب و این نظام بر دوش ما گذاشته است. اگر این نظام نبود، اگر ما در این نظام مسؤولیتی نداشتیم، شاید خیلی از این خطابها به ما جا نداشت و خیلی از این مسؤولیتها بر دوش ما نبود؛ اما امروز این حجّت الهی بر ما تمام شده است. امروز نظام اسلامی بهوجود آمده است. امروز در این کشور چیزی تحقّق پیدا کرده است که آرزوی تمام مصلحان اسلامی - از روز اوّلی که حرکت اصلاحی در دنیای اسلام بهوجود آمد - وجود چنین چیزی بوده است. همه مصلحان بزرگی که ما میشناسیم - در ایران، در آفریقا، در مغرب، در هند، در مناطق اسلامی، در کشورهای عربی و در هر نقطهای از دنیای اسلام - تلاششان این بوده است که چنین بنایی را بهوجود آورند: حکومت اسلامی، حاکمیت اسلام، حاکمیت قرآن، حاکمیت ارزشهای الهی. خوشبینترینشان هم گمان نمیکرده است که بتواند در دوران عمر خود چنین چیزی را ببیند. ما با آثار و نوشتههای تقریباً همه اینها آشنا هستیم؛ میدانیم اینها چه میخواستند و چه میگفتند. بهعنوان یک آرزوی دور، در این جهت کار میکردند. خدای متعال تفضّل کرد؛ امام بزرگوار ما با این خصوصیات و ویژگیهای حقیقتاً منحصر بهفرد ظهور کرد؛ این ملت در شرایط ویژهای قرار گرفت و حقیقتاً مجاهدت کرد؛ دنیای استکبار غافلگیر شد و این حرکت پیروز شد و این نظام سرِ پا گردید.1378/08/15 لینک ثابت نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که قوانین آن متّخذ از قرآن است. نظامی است که نمایندگان مردم در آن براساس قوانین و مقرّراتِ قرآنی تصمیمگیری میکنند. قانون آن قرآنی است؛ اجرای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ قضای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ مسؤولان آن هم افتخارشان به این است که خدمتگزار دین و اسلام و قرآن باشند. نظام اسلامی، چگونگی ساخت و پرداختش به نوعی است که همهی چیزهایی که در اسلام برای ایجاد یک نظام انسانی و بشری مورد توجّه است، در آن مراعات میشود. آراءِ مردم، خواست مردم، ارادهی جمعی مردم، عواطف و ایمان مردم، همه در چارچوب احکام الهی و مقرّرات قرآنی است. این، آن نظام اسلامی است که خدای متعال به ملت ایران این توفیق را داد که بتواند این بنا را بر این قاعدهی مستحکم ایجاد و مستقر کند. آرزوی همهی مصلحان در طول یکی، دو قرن اخیر در دنیای اسلام و در سراسر جهان اسلام، همین چیزی بود که امروز در ایران محقّق شده است. من بارها تکرار کردهام: ما ادّعا نمیکنیم که آنچه امروز به نام حکومت اسلامی و نظام اسلامی در ایران بر سرِ پاست، به طور کامل و صددرصد، یک نظام منطبق بر قرآن است. این ادّعا، ادّعای بزرگی است. ما ادّعایمان این است که چارچوب حاکمیت قرآن و اسلام را در این کشور به وجود آوردهایم و به سمت کامل کردن این نظام و صددرصد اسلامی کردن آن حرکت میکنیم. این، آن چیزی است که خدای متعال تحقّقش آن را از آحاد مسلمان خواسته است.1378/06/09 لینک ثابت آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت - چه در مرحله قانونگذاری و چه در مرحله اجرا - در دست دیگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایرانِ مسلمانِ عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکّام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره خانه خودشان - یا حدّاکثر ارتباطات محلّهای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود!1378/01/16 لینک ثابت تشکیل حکومتی بر پایه مبانی قرآن، از بعد از صدر اسلام، یک پدیده بینظیر بود. چنین چیزی را که مسلمین، مشتاق آن هم بودند، هرگز نتوانسته بودند ببینند و توفیق آن را نیافته بودند. ملت ایران به برکت الطاف خاص الهی و به برکت هدیه بزرگی که خداوند در این زمان به این ملت داد - یعنی وجود آن مرد ملکوتىِ معنوی الهی، آن فقیهِ حکیمِ عارف باللَّه، آن مؤمن متّقىِ حقیقی، امام خمینی که حقیقتاً هدیه ارزنده و بینظیری بود که خدا به مردم ایران داد - توانست شاهد تحقّق این پدیده در کشور خود باشد.1377/03/21 لینک ثابت معنای ولایت، معنای اعتقاد به راه قرآن و اسلام، معنای دل دادن و سرسپردن به حکومت الهی، این است که باید دلها در ظلّ این حکومت، با هم نزدیک باشد. «والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض» ولایت در بین مؤمنین، لازمه حکومت الهی و تسلّط الهی است؛ لازمهی حکمروایی آیات قرآن و احکام نورانی قرآن است.1377/01/27 لینک ثابت درجنگ تبلیغاتی [استکبار]، اینطور وانمود میشود که ملت ایران، از حرکت عظیم انقلاب و شعارهای آن و از حاکمیت اسلام و قرآن، پشیمان شده و مسؤولان کشور، به اسلام و انقلاب پشت کردهاند!1377/01/12 لینک ثابت عزیزان من! حضور جمهوری اسلامی در این دنیای بزرگ؛ حضور این دولت قدرتمند، این نظام مقتدر و مستقل، این ملت شجاع و سربلند و فعال و کارآمد و مؤمن، این کشور بزرگ، این انقلابی که توفیق خود را در اغلب عرصهها تا امروز اثبات کرده است - هم در پیروزی انقلاب، هم در پیروزی بر تهاجم دشمن بیگانه در جنگ تحمیلی، هم در عرصه سازندگی - و توانسته است وحدتِ ملی به صورت کاملی حفظ کند، دشمنان اسلام را بهشدّت به فکر فرو برده است. آنها میترسند؛ چون میبینند که این انقلاب جاذبه دارد. هر جا در دنیا مسلمانی هست، وقتی سر بلند میکند و چشمش به این پرچم برافراشته و به اهتزار درآمده میافتد، به هیجان میآید و احساسات اسلامی در او زنده میشود. شما ببینید از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هیجانات و احساسات و حرکات اسلامی و موفّقیتهای گروههای مسلمان در منطقه اسلامی، چقدر زیاد شده است! از شمال آفریقا و الجزایر بگیرید، تا به این جا برسید و به طرف شرق بروید. این، به برکت همین پرچم رفیع و بلند است. احساس استقلال، احساس هویّت اسلامی و احساس شخصیت در جوامع اسلامی زنده شد و دشمن اسلام و مسلمین، خائف گردید. کسانی که دهها سال تلاش کرده بودند و تا مسلمانان را ضعیف و دلمرده و بیشخصیت و بیهویّت بار بیاورند، ناگهان دیدند که همه بافتههایشان پنبه گردید و همه نقشههایشان نقشِ بر آب شد. قیام این دولت اسلامی، به مسلمانان احساس اعتزاز داد. دشمنان درصدد برآمدند که از طرق مختلف، رابطه بین دولت اسلامی در ایران و بین جوامع و مجامع مسلمان در اقطار عالم را قطع کنند. این کار را میکنند. یکی از آنها، طُرق مذهبی است؛ جنگ سنّی و شیعه، دعوای سنّی و شیعه، عمده کردن و درشت کردنِ تفاوت مذهبی، که آنها شیعهاند و به شما کاری ندارند؛ در حالی که ما در این جا پرچم حکومت اسلام و قرآن و نام مبارک پیامبر اکرم حضرت محمّد مصطفی را بلند کردهایم. این چیزی است که همه مسلمانان، مشتاق و عاشق آن هستند.1376/05/01 لینک ثابت همه سلاحهای دشمن، در مقابل نظام الهی و قرآنی جمهوری اسلامی، کُند است. دشمن، بیخود خودش را زحمت و دردسر میدهد. هر کاری بکنند، با نظامی مردمی که راهی را انتخاب کرده است و آن را آگاهانه و بااراده و باهمت طی میکند، هیچ کاری نمیتوانند بکنند.1376/02/06 لینک ثابت انقلاب، عوامل گوناگونی داشته است که شناخت آن عوامل، خود یک بحث طولانی و علمی و مفصّلی است؛ اما آن چیزی را که انسان میتواند به عنوان روح و رقیقه موجود در همه این عوامل معرفی و به آن اشاره کند، توجه به خدا، انجام تکلیف الهی و قیامللَّه - برای خدا قیام کردن - است. درست است که ممکن بود انگیزههای گوناگونی در ذهن بعضی از افراد باشد - فرض بفرمایید مبارزه با دیکتاتوری رژیم طاغوت و مبارزه با فساد - همه اینها درست است.این انگیزهها در ذهن همه بود و جزو مؤثرّات این انقلاب هم بود؛ لیکن علت کارایی همین عوامل و مؤثرّها هم این بود که با روح دینی و با احساس تکلیف همراه بود. چون مبارزه با استبداد، با فساد، با وابستگی، با عقبافتادگی و فقر و تلاش برای بهسازی زندگی انسانها و رفع فقر از زندگی فقرا و مستضعفان، چیزهایی است که مورد رضای الهی است. خدای متعال انسانها را به این چیزها امر کرده است.اگر روح دینی باشد، این عوامل به صورت فراگیر در میان همه اقشار مردم، آن هم به صورت عمیق، به وجود میآید. لذا این انقلاب تمامشدنی نبود و نیست. اگر عامل دینی نباشد، چند صباحی حرکتی میشود، عدّهای معیّن و قشر مشخّصی، کاری میکنند؛ بعد هم خسته میشوند. عدّهای به دنیای خود میرسند؛ عدّهای هم به حکومت و مقام میرسند؛ عدّهای با قدرتمندان سازش میکنند؛ عدّهای میترسند؛ عدّهای به زندگی راحت خو میگیرند و عدّهای مأیوس میشوند و قضیه تمام میشود و از بین میرود! کمااین که در بسیاری از نهضتهای دنیا، چون اسم خدا، یاد خدا و روح تعبّد و اخلاص نبود؛ چون یک رهبر الهی و معنوی مثل آن بزرگوار، آن انسان بزرگ، امام راحل عظیمالشّأن، در میان آنها نبود، حتی استعدادهای معمولی هم برای حرکت در مبارزه با فساد و استبداد و بدبختیهای دیگر یک ملت، شکوفا نشد. اما در این جا همه آحاد مردم؛ مردان، زنان، پیرمردان، افرادی که در مدّت عمرشان در مسائل اجتماعی دخالت نداشتند و کسانی که در هیچ کار مضرّ و خطردار برای زندگی مادّی خود قدمی نگذاشته بودند، بپاخاستند و بیمحابا به خیابانها آمدند. یک غوغای همگانی به وجود آمد، شد نهضت و انقلاب؛ آن هم انقلابی که به دنبال خود کاری کرد که در طول تاریخ اسلام - بعد از حکومت صدر اوّل تا زمان ما - این کار انجام نشده بود؛ نه در اینجا و نه در هیچ جای دیگر. آن، چه بود؟ آن، حاکمیت قرآن، حاکمیت فقه اسلامی و احکام دینی بود. این که قوانین و اداره امور کشور، بر اساس اسلام شود. این، سابقه نداشت؛ هیچجا سابقه ندارد.1375/10/19 لینک ثابت |