newspart/index2
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران / قانون/قانون‌گرایی / قانون اساسی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

امریکاییها میگویند حجاب شما از بین برود؛ مرزهای اخلاقی و دینی شکسته شود؛ حکومت قرآن و انطباق قوانین با اسلام - که جزو قانون اساسی است - نباید باشد؛ این یعنی اصلاحات! اینها اصلاحات امریکایی است!1379/01/26
لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

در قانون اساسی، توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همه‌ی مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیرمستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیین کننده و تصمیم‌گیرنده هستند و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه‌ی مشروعیت خودش را از دست داده است.1377/12/04
لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

در قانون اساسی، توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همه‌ی مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیرمستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیین کننده و تصمیم‌گیرنده هستند و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه‌ی مشروعیت خودش را از دست داده است.1377/12/04
لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

منشور اصلی جمهوری اسلامی که قانون اساسی مترقی و جامع ما است، با توزیع صحیح و منطقی و عادلانه‌ی قدرت در میان ارکانی که معیارهای اسلامی در تشکیل آنها به کار گرفته شده، و با ایجاد پیوندی دینی و عاطفی میان مردم با مسئولان کشور، تازه‌ترین سخن را در فلسفه‌ی سیاسی به میدان آورده و نظامهای متکی به سلاح کودتاگران، یا سرمایه‌های حرام کمپانی داران، یا وراثت نامعقول و نامشروع پادشاهان را در برابر سؤالهای بی‌پاسخ قرار داده است. بی‌خبران غافل یا سرسپردگان خائنی که این نظام الهی و مردمی را طبق دلخواه دشمنان توصیف می‌کنند، باید بدانند که ارکان رفیع این نظام از پشتوانه‌ی دست قدرت الهی و حمایت صمیمانه مردمی برخوردار است.1377/12/03
لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی ستون فقرات نظام است؛ در حقیقت مرکز اصلی سلسله اعصاب نظام است؛ معیار و ضابطه است و شورای نگهبان نمی‌گذارد که دستگاه‌های کشور از قانون اساسی منحرف شوند؛ نمی‌گذارد که قوانینِ مخالف قانون اساسی، تصویب و اجرا شود.1374/11/14
لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی در حقیقت تبلور و تجسم انقلاب است و اهمیت بسیار زیادی دارد. قانون اساسی ما، جزو مترقی‌ترین قوانین اساسی دنیاست. ما البته منطبق بودن بر معیارهای جهانی را دلیل صدق و اتقان نمی‌دانیم. بسیاری از معیارهای جهانی، حقیقتاً ساخته و پرداخته‌ی ذهنها و نیتهای استعماری است. بنابراین، انطباق با معیارهای جهانی، ملاک نیست. لکن امروز، بر طبق معیارهای رایج جهانی هم، قانون اساسی ما یک قانون اساسی بسیار قوی و تأمین کننده‌ی حقوق اساسی انسانها در جامعه است و هر امری که تخلف از قانون اساسی محسوب شود، تخلف از روال صحیح حرکت انقلابی جامعه‌ی ماست.
نباید تصور کرد که انقلاب، یک چیز است و قانون اساسی یک چیز دیگر است. قانون اساسی، همان تجسد و تجسم انقلاب است. البته ما در احکام شرع هم مواردی داریم که به خاطر ضرورت، از حکم شرعی و اولای شرعی تخلف می‌کنیم. نمی‌خواهیم بحث موارد ضرورت را این‌جا مطرح کنیم. لکن روال عادی کشور، باید روال عمل به قانون اساسی باشد. باید دستگاهها خودشان را موظف بدانند که به قانون اساسی عمل کنند و اصول آن را رعایت نمایند. در زمانی که بنده مسؤولیت ریاست جمهوری را بر دوش داشتم، یکی از کارهایی که می‌کردیم این بود که از مراکزی که خبر می‌رسید در آن مراکز برطبق قانون اساسی عمل نمی‌کنند، گزارش می‌گرفتیم و من به آنها اخطار قانون اساسی می‌دادم. نامه‌هایی به عنوان «اخطار قانون اساسی» می‌نوشتیم و آنها هم، البته ملاحظاتی داشتند. حالا یادم نیست که آیا این، ضامن اجرایی هم داشت یا نه؟ یعنی اگر اخطار، جدی گرفته نمی‌شد، مجازاتی، چیزی دنبالش بود یا نه؟ الان یادم نیست که چگونه عمل می‌شد. لکن می‌خواهم عرض کنم که شورای نگهبان گلوگاه مهمی برای حفظ قانون اساسی در قوانین کشور و مقررات کشوری است. فکری باید بشود که ما همه‌ی مقررات جاری کشور را - نه فقط مصوبات را، بلکه کل مقررات جمهوری اسلامی را - با شرع و قانون اساسی منطبق کنیم. الان مقرراتی هست که از گذشته باقی مانده و اصول قانون اساسی که از جمله‌ی آنها رعایت شرع مقدس است، در آنها ملاحظه نشده است. باید برای آنها فکری کرد و کاری بشود که ان‌شاءالله همه‌ی مقررات جاری کشور که به وسیله‌ی دستگاههای گوناگون وضع شده، با قانون اساسی و شرع، منطبق گردد. دوم این‌که، فکری برای اجرا بشود؛ یعنی دستگاههای مختلف کشور، نتوانند برخلاف قانون اساسی عمل کنند.1371/08/03

لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی یکی از مترقیترین قانون‌های اساسی دنیاست -قانون اساسی ما - این را توجه داشته باشید. یکی از بهترین قانون‌های اساسی است؛ منتها قانون اساسی دو قسمت دارد؛ یک قسمت آن‌جایی که وظائف حکومت اسلامی، وظائف نظام، هدف‌ها و آرمان‌های کلی نظام جمهوری اسلامی، حقوق اساسی ملت و حقوق عمومی، این‌ها را بیان میکند. در این زمینه قانون اساسی ما حقّاً و انصافاً یکی از بهترین قانون‌ها است و مترقیترین است و آن بخش‌هایش اگر هم گوشه و کنارش نقصی داشته باشد، واقعاً دست باید به‌ش نخورد، برای این‌که ما هر کار بکنیم، بهتر از آن را شاید نتوانیم بوجود بیاوریم. علتش هم این است، آن کسانی که نشسته‌اند این قانون را تدوین کردند، دو خصوصیت در آن جمع به طور جمع وجود داشت؛ یک خصوصیت علم دین بود، آگاهی از دین بود، یک خصوصیت روحیه‌ی انقلابی و آگاهی از ایده‌های انقلابی اسلام بود. این مجموعه و این ترکیب، محصول بسیار خوبی را به بار آورده که آن بخش هدف‌ها و آرمان‌ها و وظایف عمومی و حقوق اساسی و این‌جور چیزها کلیات قانون اساسی است. اینش هیچ خدشه‌ای و بحثی ندارد.
قسمت دوم از قانون اساسی، یعنی بخشی از قانون اساسی، بخش تشکیلات اداره‌ی حکومت است. تشکیلات دولت است. یعنی آن سازماندهی نیروها برای اداره‌ی این کشور و به کار گرفتن امکانات کشور برای رسیدن به آن هدف‌ها است. این بخش، همان بخشی است که ناقص است. چرا حالا؟ علتش بسیار واضح است، چون آن آقایانی که نشستند، عزیزانی که قانون اساسی را تدوین کردند، هیچ‌کدام تجربه‌ی حکومت و مُلکداری، حتی دخالت در تشکیلات حکومتی هم نداشتند. هیچ، نه بزرگان علماء، نه روشنفکرانی که آن‌جا بودند، هیچ‌کدام در زمینه‌ی تشکیلات سیاسی کشور، هیچ‌گونه تجربه‌ای نداشتند. ما خودمان در شورای انقلاب نشستیم این پیش‌نویس قانون اساسی را قبل از آنی ‌که برود به مجلس خبرگان، رویش یک قدری کار کردیم و این‌ها، بعد هم که رفت در مجلس خبرگان و آن‌جا هم یک تغییرات زیادی کرد. و نه ما که در شورای انقلاب بودیم، آن روز -سال پنجاه‌وهشت، پنجاه‌وهفت و اوائل پنجاه‌وهشت- نه آن آقایانی که در مجلس خبرگان جمع شدند، هیچ‌کدام از ماه هیچ تجربه‌ای از کیفیت اداره‌ی کشور نداشتیم. قوه‌ی قضائیه چه‌جوری باشد، قوه‌ی مجریه چه‌جوری باشد، قوه‌ی مقننه چه‌جوری باشد. یک کلیاتی را میدانستیم. این از این طرف، از یک طرف.
از طرفی دیگر، همه‌ی ما یک تجربه‌ی تلخی از گذشته داشتیم، که در رژیم گذشته تمام قدرت‌های کشور در یکجا جمع شده بود. قوه‌ی مقننه حرف مفتی بیش نبود. مجلس شورای ملی دوران رژیم هیچ کاری نمیکرد. بگوییم استقلالی داشته باشد، بگوییم واقعاً از روی معرفت و مصلحت یک قانونی، یک کار درست و حسابی توی مملکت؛ ابداً. یکمشت کسانی بودند که به اراده و میل دستگاه حکومت و دربار راه پیدا میکردند در مجلس، با پول در حقیقت این چیزها معامله میشد. آن‌جا هم هر چی دل دربار میخواست و آن قدرت مطلقه، همان را عمل میکردند. آن‌که قوه‌ی مقننه‌اش بود. قوه‌ی قضائیه هم در یک بخش‌هایی البته قوه‌ی قضائیه یک جلوه‌هایی از استقلال نشان میداد از حق نباید بگذریم،. من دیده بودم در بخشی از دادگستریهای سراسر کشور، نه در کل قوه‌ی قضائیه اما، در گوشه و کنار حقیقتاً دیده بودیم ما قاضیهای استخوان‌دار و گردن‌کلفتی را که علی‌رغم میل دستگاه، یک وقتی یک حکمی میدادند، یک حرکتی میکردند، اما مجموع قوه‌ی قضائیه و آن پیکره‌ی کلی قوه‌ی قضائیه چیزی نبود که بتواند در مقابل آن دیکتاتوری و استبداد محمدرضاخانی مقاومت کند و ایستادگی کند. قوه‌ی مجریه هم که دربست در اختیار او بود. وزیر کی بود؟ نخست‌وزیر کی بود؟ همه‌کاره یک نفر بود و او شخص طاغوت خبیث.
این تجربه را ما همه داشتیم. چوبش را خورده بودیم. ضررش را دیده بودیم. اشکالش را برای مملکت شناخته بودیم. همه‌ی تلاش در مجلس خبرگان، بنده خوب در ذهنم هست و یادم است، دور این محور دور میزد که کاری کنند که قدرت یک جا متمرکز نشود. خیلی خوب، ایده‌ی بدی هم نیست قدرت یک جا نبایستی، همه‌ی قدرت‌ها یکجا متمرکز بشوند، اما وقتی افراط در این کار شد، تشتت و پراکندگی قدرت هم از آن طرف پشت بام افتادن است. خب بله، تمرکز زیادی چیز بدی است، اما تشتت زیادی چی؟ آن چیز خوبی است؟ نه آن هم بسیار بد است. حالا ما بعد از ده سال تجربه، من هشت سال است که تقریباً در رأس قوه‌ی مجریه هستم. شاید کمتر کسی در رابطه‌ی با قانون اساسی از لحاظ اجراء به قدر من تجربه دارد. من هشت سال است به عنوان کسی که میخواسته قانون اساسی اجراء بشود و رئیس قوه‌ی مجریه هم بوده با این مسأله سر و کار دارم. گمان میکنم مسئولین بالای دیگر جمهوری اسلامی، برادرمان آقای نخست‌وزیر و بعضی از برادران دیگر هم عیناً همین استنتاج من را آنها هم دارند. هر کسی که سر و کار داشته، یعنی میداند. بنده خب بیش از همه با قانون اساسی و با اجرای این قانون سروکار داشتم، میبینم من.
این‌جوری که در قانون اساسی ما تشکیلات قوه‌ی مجریه، ترسیم شده و همچنین تشکیلات قوه‌ی قضائیه، این‌جوری نمیشود مملکت را به‌درستی و باقدرت اداره کرد. این مشکل دارد. تشتت و پراکندگی بیش از آن مقداری است که مجاز است در یک تشکیلات درست و مقتدر. یک مقداری از نیروها بایستی، قدرت‌ها بایستی یکجا متمرکز بشود. البته هر کسی که قدرت متمرکز داشت، کارش به دیکتاتوری نمیریسد، نمیکشد. اگر دستگاه نظارتی نباشد، اگر کنترلی از سوی نمایندگان مردم نباشد، اگر دستگاه قضایی مقتدری نباشد، بله؛ حرکت به سمت دیکتاتوری از جاهای کوچکی آغاز میشود و به جاهای بزرگی میرسد، اما اگر چنانچه قوه‌ی مقننه‌ی آگاه بصیر هوشیاری وجود داشته باشد و قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل زرنگ قوی هوشیاری باشد، در رأس قوه‌ی مجریه اگر کسانی هم باشند که امکانات و قدرت‌های قوه‌ی مجریه توی قبضه‌ی آنها باشد، نمیتوانند کار تخلفی بکنند. میتوانند خوب اداره کنند، اما تخلف نه، میتوان جلوی تخلفات آنها را گرفت. این یک چیزی است که ما با تجربه‌ی این ده ساله به این‌جا رسیده‌ایم و احساس میکنیم خوشبختانه امروز همه‌ی مسؤولین تقریباً دست‌اندرکارها به این نتیجه رسیده‌اند. امام عزیزمان هم که در بیان خودشان فرمودند که از مدتی پیش به این نتیجه رسیده بودم منتها مسأله‌ی جنگ در بین بود، حالا بنشینند این عده آدم‌های مورد اعتماد حضرت امام که آگاهی هم دارند، بنشینند یک چیز خوبی را پیشنهاد کنند و در اختیار آراء مردم گذاشته بشود و اجراء شود.
من به شما عرض بکنم برادران و خواهران عزیز بدانید قانون اساسی من در دو سال قبل از این هم راجع به قانون اساسی تو همین تریبون مفصل صحبت کردم، قانون اساسی را دست کم نگیرید. چیز کوچکی نگیرید. نگویید حالا قانون اساسی به نان و آب و برق و اتوبوس و بقیه‌ی چیزهای ما چه ارتباطی دارد، نه، همه‌ی این‌ها ناشی از قانون اساسی است. تمام امور مملکت، همه‌ی چیزهایی که شما در زندگی شخصیتان و در زندگی اجتماعی و در کار اقتصادی و در کار سیاسی و در کار نظامی، باهاش مواجه میشوید، از خوب و بد و تلخ و شیرین، به نحوی به قانون اساسی ارتباط دارد. سرچشمه آن‌جاست. مبادا مردم خیال کنند حالا قانون اساسی چه اهمیتی دارد. نه‌خیر، قانون اساسی بیشترین اهمیت را دارد. اشکال کوچکی در قانون اساسی که باشد، در زندگی روزمره‌ی مردم بعد از گذشت واسطه‌های زیاد و زمان‌های نسبتاً طولانی، تأثیرات بسیار زیادی را میگذارد و عیوب فراوانی را در زندگی مردم ایجاد میکند.
این اصلاح قانون اساسی یا در یکی دو اصل شاید تتمیم هم باشد؛ هم اصلاح و هم تتمیم. این ان‌شاءاللَّه یک نویدی است برای این‌که وضع زندگی و وضع اداره‌ی جامعه و مدیریت جامعه، بهتر بشود در آینده. مدیر جامعه هر کس که خواهد بود، بتواند آن‌چنانی که صحیح میداند، حق میداند، بجا میداند، بتواند عمل کند، بتواند اقدام بکند. والاّ کسی در موضع مدیریت جامعه قرار بگیرد، یک چیزی هم مصلحت بداند، اما ابزار قانون در اختیارش نباشد برای عمل کردن. خب این چه فایده دارد؟ خب معلوم است که کار پیش نخواهد رفت. مشکلات به وجود خواهد آمد. مردم توجه بکنند که اصلاح قانون اساسی یعنی اصلاح رفتار معمولی و عادی زندگی، اصلاح جهت‌گیریهای زندگی.1368/02/08

لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی در حقیقت تبلور و تجسم انقلاب است و اهمیت بسیار زیادی دارد. قانون اساسی ما، جزو مترقی‌ترین قوانین اساسی دنیاست. ما البته منطبق بودن بر معیارهای جهانی را دلیل صدق و اتقان نمی‌دانیم. بسیاری از معیارهای جهانی، حقیقتاً ساخته و پرداخته‌ی ذهنها و نیتهای استعماری است. بنابراین، انطباق با معیارهای جهانی، ملاک نیست. لکن امروز، بر طبق معیارهای رایج جهانی هم، قانون اساسی ما یک قانون اساسی بسیار قوی و تأمین کننده‌ی حقوق اساسی انسانها در جامعه است و هر امری که تخلف از قانون اساسی محسوب شود، تخلف از روال صحیح حرکت انقلابی جامعه‌ی ماست.
نباید تصور کرد که انقلاب، یک چیز است و قانون اساسی یک چیز دیگر است. قانون اساسی، همان تجسد و تجسم انقلاب است. البته ما در احکام شرع هم مواردی داریم که به خاطر ضرورت، از حکم شرعی و اولای شرعی تخلف می‌کنیم. نمی‌خواهیم بحث موارد ضرورت را این‌جا مطرح کنیم. لکن روال عادی کشور، باید روال عمل به قانون اساسی باشد. باید دستگاهها خودشان را موظف بدانند که به قانون اساسی عمل کنند و اصول آن را رعایت نمایند. در زمانی که بنده مسؤولیت ریاست جمهوری را بر دوش داشتم، یکی از کارهایی که می‌کردیم این بود که از مراکزی که خبر می‌رسید در آن مراکز برطبق قانون اساسی عمل نمی‌کنند، گزارش می‌گرفتیم و من به آنها اخطار قانون اساسی می‌دادم. نامه‌هایی به عنوان «اخطار قانون اساسی» می‌نوشتیم و آنها هم، البته ملاحظاتی داشتند. حالا یادم نیست که آیا این، ضامن اجرایی هم داشت یا نه؟ یعنی اگر اخطار، جدی گرفته نمی‌شد، مجازاتی، چیزی دنبالش بود یا نه؟ الان یادم نیست که چگونه عمل می‌شد. لکن می‌خواهم عرض کنم که شورای نگهبان گلوگاه مهمی برای حفظ قانون اساسی در قوانین کشور و مقررات کشوری است. فکری باید بشود که ما همه‌ی مقررات جاری کشور را - نه فقط مصوبات را، بلکه کل مقررات جمهوری اسلامی را - با شرع و قانون اساسی منطبق کنیم. الان مقرراتی هست که از گذشته باقی مانده و اصول قانون اساسی که از جمله‌ی آنها رعایت شرع مقدس است، در آنها ملاحظه نشده است. باید برای آنها فکری کرد و کاری بشود که ان‌شاءالله همه‌ی مقررات جاری کشور که به وسیله‌ی دستگاههای گوناگون وضع شده، با قانون اساسی و شرع، منطبق گردد. دوم این‌که، فکری برای اجرا بشود؛ یعنی دستگاههای مختلف کشور، نتوانند برخلاف قانون اساسی عمل کنند.1366/04/12

لینک ثابت
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

نفی قدرت مطلقه از ویژگی‌های انقلاب ما بود، طبعاً جمهوری ما از پذیرش هر قدرت دیگری ابا و امتناع داشت و قانون اساسی ما نیز بر همین پایه، پایه‌ی شکستن قدرت و تقسیم آن میان نهادهای قانونی، شکل گرفته است.1360/03/31
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی